حسان بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==نسب==
== نسب ==
[[ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر]] (تیم‌الله)<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>، شاعر و [[صحابی رسول خدا]]{{صل}}، هفت یا هشت سال پیش از [[میلاد پیامبر]]{{صل}} دیده به [[جهان]] گشود<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۲۸۰؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. او از [[قبیله]] [[خزرج]] و از [[طایفه]] بنی‌نجار بود<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. پدرش، [[ثابت بن منذر بن حرام]] و مادرش، «فریعه»، دختر [[خالد بن خنیس بن لوذان]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref> یا دختر [[خنیس بن لوذان]]، [[خواهر]] خالد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶.</ref> است. [[مادر]] حسان، [[اسلام]] را [[درک]] کرد؛ به [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] آورد و با ایشان [[بیعت]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. [[کنیه]] مشهور حسان، «ابو ولید» است<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. به او ابا حسام ([[پدر]] [[شمشیر]]) می‌گفتند به دلیل آنکه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[حمایت]] می‌کرد و بر ضد [[مشرکان]] [[شعر]] می‌سرود<ref>أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۸۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. حسان بن ثابت، پیش از [[اسلام]] و در ایام [[جاهلیت]]، شاعر [[انصار]] بود <ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۱۷۲.</ref>. پس از ورود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مدینه]] مانند بسیاری از [[انصار]] به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آورد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.</ref>.
[[ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر]] (تیم‌الله)<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>، شاعر و [[صحابی رسول خدا]] {{صل}}، هفت یا هشت سال پیش از [[میلاد پیامبر]] {{صل}} دیده به [[جهان]] گشود<ref>ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۲۸۰؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. او از [[قبیله]] [[خزرج]] و از [[طایفه]] بنی‌نجار بود<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. پدرش، [[ثابت بن منذر بن حرام]] و مادرش، «فریعه»، دختر [[خالد بن خنیس بن لوذان]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref> یا دختر [[خنیس بن لوذان]]، [[خواهر]] خالد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶.</ref> است. [[مادر]] حسان، [[اسلام]] را [[درک]] کرد؛ به [[رسول خدا]] {{صل}} [[ایمان]] آورد و با ایشان [[بیعت]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. [[کنیه]] مشهور حسان، «ابو ولید» است<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱.</ref>. به او ابا حسام ([[پدر]] [[شمشیر]]) می‌گفتند به دلیل آنکه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[حمایت]] می‌کرد و بر ضد [[مشرکان]] [[شعر]] می‌سرود<ref>أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۸۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. حسان بن ثابت، پیش از [[اسلام]] و در ایام [[جاهلیت]]، شاعر [[انصار]] بود <ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۱۷۲.</ref>. پس از ورود [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] مانند بسیاری از [[انصار]] به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آورد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.</ref>.


==[[صفات اخلاقی]] حسان بن ثابت==
== [[صفات اخلاقی]] حسان بن ثابت ==
بسیاری از مؤرخان و سیره‌نویسان، معتقدند وی [[ترسو]] بود<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۳۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. حکایتی که مؤرخان بیان کرده‌اند نیز نشانگر [[ترس]] حسان بن ثابت است: "در یکی از [[غزوات]]، حسان به همراه [[زنان]] و [[کودکان]] در یکی از قلعه‌های [[مدینه]] [[پناه]] گرفته بود. [[صفیه دختر عبدالمطلب]]، عمه [[رسول خدا]]{{صل}} می‌گوید: یکی از [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] به کنار قلعه‌ای که ما در آن بودیم آمد و شروع به گردش دور قلعه کرد تا بلکه راهی به داخل پیدا کند، کسی هم نبود از ما [[دفاع]] کند؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در میدان [[جنگ]] بودند و نمی‌توانستند آنجا را رها کنند و برای محافظت ما به [[شهر]] بیایند؛ از این‌رو، من به حسان بن ثابت گفتم: این [[یهودی]] مشغول گردش در اطراف قلعه است و شاید جایی را پیدا کند و داخل قلعه شود، از جا برخیز و او را به [[قتل]] برسان. حسان بن ثابت گفت: ای دختر [[عبدالمطلب]]! به [[خدا]] تو خود می‌دانی من مرد این کار نیستم و کشتن او از عهده من خارج است. [[صفیه]] می‌گوید: وقتی این پاسخ را از حسان بن ثابت شنیدم، کمرم را محکم بستم و عمودی به دست گرفتم و از قلعه به زیر آمدم؛ آن [[یهودی]] را از پای درآوردم؛ آن‌گاه به قلعه بازگشتم و به حسان بن ثابت گفتم: من او را کشتم. اکنون تو برخیز و جامه و اسلحه‌اش را بردار. اگر مرد نبود، من خودم این کار را می‌کردم. حسان بن ثابت گفت: ای دختر [[عبدالمطلب]]! من به [[جامه]] و اسلحه او احتیاج ندارم. مرا به حال خود واگذار"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۸؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۱؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.</ref>.
بسیاری از مؤرخان و سیره‌نویسان، معتقدند وی [[ترسو]] بود<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۳۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. حکایتی که مؤرخان بیان کرده‌اند نیز نشانگر [[ترس]] حسان بن ثابت است: "در یکی از [[غزوات]]، حسان به همراه [[زنان]] و [[کودکان]] در یکی از قلعه‌های [[مدینه]] [[پناه]] گرفته بود. [[صفیه دختر عبدالمطلب]]، عمه [[رسول خدا]] {{صل}} می‌گوید: یکی از [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] به کنار قلعه‌ای که ما در آن بودیم آمد و شروع به گردش دور قلعه کرد تا بلکه راهی به داخل پیدا کند، کسی هم نبود از ما [[دفاع]] کند؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مسلمانان]] در میدان [[جنگ]] بودند و نمی‌توانستند آنجا را رها کنند و برای محافظت ما به [[شهر]] بیایند؛ از این‌رو، من به حسان بن ثابت گفتم: این [[یهودی]] مشغول گردش در اطراف قلعه است و شاید جایی را پیدا کند و داخل قلعه شود، از جا برخیز و او را به [[قتل]] برسان. حسان بن ثابت گفت: ای دختر [[عبدالمطلب]]! به [[خدا]] تو خود می‌دانی من مرد این کار نیستم و کشتن او از عهده من خارج است. [[صفیه]] می‌گوید: وقتی این پاسخ را از حسان بن ثابت شنیدم، کمرم را محکم بستم و عمودی به دست گرفتم و از قلعه به زیر آمدم؛ آن [[یهودی]] را از پای درآوردم؛ آن‌گاه به قلعه بازگشتم و به حسان بن ثابت گفتم: من او را کشتم. اکنون تو برخیز و جامه و اسلحه‌اش را بردار. اگر مرد نبود، من خودم این کار را می‌کردم. حسان بن ثابت گفت: ای دختر [[عبدالمطلب]]! من به [[جامه]] و اسلحه او احتیاج ندارم. مرا به حال خود واگذار"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۸؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۱؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.</ref>.


==حسان بن ثابت شاعر==
== حسان بن ثابت شاعر ==
حسان بن ثابت، شاعر [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، از [[شاعران]] اصطلاحاً "مُخَضْرم" است که هم در [[جاهلیت]] و هم در [[اسلام]] [[شعر]] گفته‌اند<ref>دایرة المعارف تشیع، ج۶، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. او که از مشاهیر [[اصحاب]] آن [[حضرت]] بود از [[راویان]] [[رسول الله]]{{صل}} نیز شمرده می‌شود. پسرش [[عبدالرحمن بن حسان بن ثابت]] و [[سعید بن مسیب]] و [[ابوسلمه بن عبدالرحمن]] و دیگران، از او [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۹؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.</ref>.
حسان بن ثابت، شاعر [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، از [[شاعران]] اصطلاحاً "مُخَضْرم" است که هم در [[جاهلیت]] و هم در [[اسلام]] [[شعر]] گفته‌اند<ref>دایرة المعارف تشیع، ج۶، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.</ref>. او که از مشاهیر [[اصحاب]] آن [[حضرت]] بود از [[راویان]] [[رسول الله]] {{صل}} نیز شمرده می‌شود. پسرش [[عبدالرحمن بن حسان بن ثابت]] و [[سعید بن مسیب]] و [[ابوسلمه بن عبدالرحمن]] و دیگران، از او [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۹؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.</ref>.


حسان بن ثابت درباره بسیاری از وقایع مهم [[صدر اسلام]] [[شعر]] سروده است. این اشعار طوری هستند که بعضاً سندهای [[تاریخی]] شمرده شده‌اند؛ برای نمونه، او درباره [[فتح مکه]]<ref>عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۱۱۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۱.</ref>، [[نبرد خیبر]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۷؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۰۶؛ عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۵۲۲.</ref>، [[نبرد]] [[احزاب]]<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۲۸.</ref>، [[روز غدیر]]<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۷۷؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸؛ ۶۰۹.</ref>، [[قتل]] [[کعب بن اشرف]] و [[سلام بن ابی‌حقیق]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> و در رثای [[پیامبر]]{{صل}}<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۵.</ref>[[شعر]] سرود<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.</ref>.
حسان بن ثابت درباره بسیاری از وقایع مهم [[صدر اسلام]] [[شعر]] سروده است. این اشعار طوری هستند که بعضاً سندهای [[تاریخی]] شمرده شده‌اند؛ برای نمونه، او درباره [[فتح مکه]]<ref>عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۱۱۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۱.</ref>، [[نبرد خیبر]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۷؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۰۶؛ عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۵۲۲.</ref>، [[نبرد]] [[احزاب]]<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۲۸.</ref>، [[روز غدیر]]<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۷۷؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸؛ ۶۰۹.</ref>، [[قتل]] [[کعب بن اشرف]] و [[سلام بن ابی‌حقیق]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> و در رثای [[پیامبر]] {{صل}}<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۵.</ref>[[شعر]] سرود<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.</ref>.


==حسان و [[دفاع]] از [[پیامبر]]{{صل}}==
== حسان و [[دفاع]] از [[پیامبر]] {{صل}} ==
[[زبان]] و اشعار حسان در مقابل کسانی که پیامبر{{صل}} را در اشعارشان هجو و مسخره می‌کردند، شمشیر برنده‌ای بود؛ به همین علت به او [[لقب]] شاعر [[رسول الله]] را داده بودند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۴۵.</ref>. چند نفر در اشعارشان درباره [[رسول خدا]] [[بدگویی]] و ایشان را مسخره می‌کردند: [[ابوسفیان]]، فرزند [[حارث بن عبد المطلب]]، [[پسر عموی پیامبر]]، [[عمرو بن عاص]] و [[ضرار بن خطاب]]<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ص۳۴۱. ضرار بن خطاب، برادر عمر بن خطاب است.</ref>.
[[زبان]] و اشعار حسان در مقابل کسانی که پیامبر {{صل}} را در اشعارشان هجو و مسخره می‌کردند، شمشیر برنده‌ای بود؛ به همین علت به او [[لقب]] شاعر [[رسول الله]] را داده بودند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۴۵.</ref>. چند نفر در اشعارشان درباره [[رسول خدا]] [[بدگویی]] و ایشان را مسخره می‌کردند: [[ابوسفیان]]، فرزند [[حارث بن عبد المطلب]]، [[پسر عموی پیامبر]]، [[عمرو بن عاص]] و [[ضرار بن خطاب]]<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ص۳۴۱. ضرار بن خطاب، برادر عمر بن خطاب است.</ref>.


[[ابن سیرین]] گفته است: سه نفر از [[انصار]] در مقابل هجو و [[مسخره کردن]] [[مشرکان]] به مقابله می‌پرداختند: حسان بن ثابت؛ [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن رواحه]]؛ حسان و کعب بن مالک با یاد حوادثی که برای [[قریش]] پیش آمده بود با آنها مقابله و [[عیب]] و [[نقص]] آنها را بیان می‌کردند و عبدالله بن رواحه نیز آنها را به خاطر [[کفر]] و [[پرستش]] اشیایی که نمی‌شنیدند و سودی نمی‌رساندند، [[سرزنش]] می‌کرد<ref>أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۴ و ۴۸۳.</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۴-۳۷۸</ref>
[[ابن سیرین]] گفته است: سه نفر از [[انصار]] در مقابل هجو و [[مسخره کردن]] [[مشرکان]] به مقابله می‌پرداختند: حسان بن ثابت؛ [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن رواحه]]؛ حسان و کعب بن مالک با یاد حوادثی که برای [[قریش]] پیش آمده بود با آنها مقابله و [[عیب]] و [[نقص]] آنها را بیان می‌کردند و عبدالله بن رواحه نیز آنها را به خاطر [[کفر]] و [[پرستش]] اشیایی که نمی‌شنیدند و سودی نمی‌رساندند، [[سرزنش]] می‌کرد<ref>أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۴ و ۴۸۳.</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۴-۳۷۸</ref>


==حسان و اشعاری در [[ولایت امام علی]] و [[اهل بیت]]{{ع}}==
== حسان و اشعاری در [[ولایت امام علی]] و [[اهل بیت]] {{ع}} ==
حسان در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} همواره می‌کوشید با اشعارش که در [[فضایل]] و [[مناقب]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[خاندان رسالت]] می‌سرود، خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیک نماید. در اینجا به چند نمونه از اشعار وی در [[فضایل]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[خاندان پیامبر]]{{ع}} اشاره می‌کنیم:
حسان در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} همواره می‌کوشید با اشعارش که در [[فضایل]] و [[مناقب]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و دیگر [[خاندان رسالت]] می‌سرود، خود را به [[رسول خدا]] {{صل}} نزدیک نماید. در اینجا به چند نمونه از اشعار وی در [[فضایل]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و [[خاندان پیامبر]] {{ع}} اشاره می‌کنیم:
#قصیده‌ای در [[مدح]] [[حضرت علی]]{{ع}} که انگشترش را در [[نماز]] به [[سائل]] داد و [[آیه ولایت]] نازل شد<ref>آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.</ref>، سروده است (البته برخی از مؤرخان این [[شعر]] را به [[دیوان]] [[حمیری]] نسبت داده‌اند. که چند [[بیت]] از آن سروده این است: [[علی]]، [[امیرمؤمنان]] و [[برادر]] [[هدایت]] و [[برترین]] صاحب نعلی است که خود بی [[کفش]] بود. او اول کسی است که [[زکات]] به [[دست]] خود داد و اول کسی که [[نماز]] آورد و [[روزه]] گرفت. پس همین که [[سائل]] آمد، [[کف دست]] خود را به طرف او دراز کرد و [[بخل]] نکرد و جا خالی نکرد. پس [[جبرئیل]]، [[محمد]] [[پیامبر]] را [[بشارت]] داد به این [[صدقه]] و [[حق]] در آنجا به وضوح آمد<ref>{{عربی|علي أميرالمؤمنين أخو الهدی و أفضل ذي نعل و من كان حافيا و أول من أتي الزكاة بكفه و أول من صلى و من صام طاویا فلما أتاه سائل مدکفه إليه ولم يبخل و لم يك جافيا فبشر جبرئيل النبي محمدا بذاك و جاء الحق في ذاك ضاحيا}}؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۲۲.</ref>.
# قصیده‌ای در [[مدح]] [[حضرت علی]] {{ع}} که انگشترش را در [[نماز]] به [[سائل]] داد و [[آیه ولایت]] نازل شد<ref>آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.</ref>، سروده است (البته برخی از مؤرخان این [[شعر]] را به [[دیوان]] [[حمیری]] نسبت داده‌اند. که چند [[بیت]] از آن سروده این است: [[علی]]، [[امیرمؤمنان]] و [[برادر]] [[هدایت]] و [[برترین]] صاحب نعلی است که خود بی [[کفش]] بود. او اول کسی است که [[زکات]] به [[دست]] خود داد و اول کسی که [[نماز]] آورد و [[روزه]] گرفت. پس همین که [[سائل]] آمد، [[کف دست]] خود را به طرف او دراز کرد و [[بخل]] نکرد و جا خالی نکرد. پس [[جبرئیل]]، [[محمد]] [[پیامبر]] را [[بشارت]] داد به این [[صدقه]] و [[حق]] در آنجا به وضوح آمد<ref>{{عربی|علي أميرالمؤمنين أخو الهدی و أفضل ذي نعل و من كان حافيا و أول من أتي الزكاة بكفه و أول من صلى و من صام طاویا فلما أتاه سائل مدکفه إليه ولم يبخل و لم يك جافيا فبشر جبرئيل النبي محمدا بذاك و جاء الحق في ذاك ضاحيا}}؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۲۲.</ref>.
#از جمله اشعار حسان در روز [[غدیرخم]] است که در آن روز حسان مورد دعای [[رسول خدا]]{{صل}} نیز قرار گرفت. در این رخداد بزرگ و به یادماندنی، سخنرانان و [[شاعران]] در [[عظمت]] آن روز و [[مقام]] منيع [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بسیار سخن گفتند و [[شعر]] سرودند، از جمله حسان بن ثابت [[خدمت]] [[حضرت پیامبر]]{{صل}} شرفیاب شد و عرض کرد: ای [[رسول خدا]]، آیا به من [[اذن]] می‌دهید که در این [[مقام]] چیزی که [[رضای خدا]] را در آن خواهد بود بگویم؟ [[حضرت]] به او فرمود: "ای حسان به [[نام خدا]] بگو" <ref>{{متن حدیث|قُلْ يَا حَسَّانُ عَلَى اِسْمِ اللَّهِ}}</ref>؛ حسان در محل مرتفعی ایستاد و در حالی که همه [[مسلمانان]] گردن کشیده بودند که به [[شعر]] او گوش فرا دهند، اشعاری را سرود<ref>{{عربی| ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم واسمع بالرسول منادیة و قال فمن مولاکم و ولیکم فقالوا ولم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا و لن تجد ما لک الیوم عاصیا فقال له قم یا علی فانی رضیتک من بعدی امامة و هادیة‌ها فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیة وهناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادی علیة معادیة}}</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.</ref>
# از جمله اشعار حسان در روز [[غدیرخم]] است که در آن روز حسان مورد دعای [[رسول خدا]] {{صل}} نیز قرار گرفت. در این رخداد بزرگ و به یادماندنی، سخنرانان و [[شاعران]] در [[عظمت]] آن روز و [[مقام]] منيع [[ولایت]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بسیار سخن گفتند و [[شعر]] سرودند، از جمله حسان بن ثابت [[خدمت]] [[حضرت پیامبر]] {{صل}} شرفیاب شد و عرض کرد: ای [[رسول خدا]]، آیا به من [[اذن]] می‌دهید که در این [[مقام]] چیزی که [[رضای خدا]] را در آن خواهد بود بگویم؟ [[حضرت]] به او فرمود: "ای حسان به [[نام خدا]] بگو" <ref>{{متن حدیث|قُلْ يَا حَسَّانُ عَلَى اِسْمِ اللَّهِ}}</ref>؛ حسان در محل مرتفعی ایستاد و در حالی که همه [[مسلمانان]] گردن کشیده بودند که به [[شعر]] او گوش فرا دهند، اشعاری را سرود<ref>{{عربی| ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم واسمع بالرسول منادیة و قال فمن مولاکم و ولیکم فقالوا ولم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا و لن تجد ما لک الیوم عاصیا فقال له قم یا علی فانی رضیتک من بعدی امامة و هادیة‌ها فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیة وهناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادی علیة معادیة}}</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۶؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.</ref>


==حسان و [[عایشه]]==
== حسان و [[عایشه]] ==
درباره اینکه آیا حسان بن ثابت در داستان [[افک]] ([[تهمت]]) شرکت داشته یا نه، میان مورخان [[اختلاف]] است. آنانی که که می‌گویند شرکت داشته، معتقدند به خاطر افک، تازیانه هم خورده است. ولی آنچه از شخص [[عایشه]] [[نقل]] شده، طرف منفی را [[تأیید]] می‌کند<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۹-۳۸۰؛ [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref>.
درباره اینکه آیا حسان بن ثابت در داستان [[افک]] ([[تهمت]]) شرکت داشته یا نه، میان مورخان [[اختلاف]] است. آنانی که که می‌گویند شرکت داشته، معتقدند به خاطر افک، تازیانه هم خورده است. ولی آنچه از شخص [[عایشه]] [[نقل]] شده، طرف منفی را [[تأیید]] می‌کند<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۹-۳۸۰؛ [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref>.


==حسان و سرودن مرثیه در [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
== حسان و سرودن مرثیه در [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
حسان بن ثابت بعد از وفات پیامبر اشعار زیادی سرود، از جمله اشعاری که حسان در رثای [[پیامبر]]{{صل}} گفته، این ابیات است که أبو [[عمر]] و [[شیبانی]] [[روایت]] کرده است:
حسان بن ثابت بعد از وفات پیامبر اشعار زیادی سرود، از جمله اشعاری که حسان در رثای [[پیامبر]] {{صل}} گفته، این ابیات است که أبو [[عمر]] و [[شیبانی]] [[روایت]] کرده است:


[[سوگند]] می‌خورم، سوگند [[راستین]] و بی [[مکر]]، سوگندی که [[دروغ]] نیست.
[[سوگند]] می‌خورم، سوگند [[راستین]] و بی [[مکر]]، سوگندی که [[دروغ]] نیست.
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[زنان]] تو [[خانه‌ها]] را خالی گذاشته‌اند و دیگر خیمه‌ای افراشته نمی‌شود.
[[زنان]] تو [[خانه‌ها]] را خالی گذاشته‌اند و دیگر خیمه‌ای افراشته نمی‌شود.


مانند راهبه‌ها پلاس بر تن کرده، پس از [[نعمت]] آشکار، فلاکت را [[باور]] نموده‌اند<ref>{{عربی| آلیت حلفة برغیر ذی دخل منی ألیة حق غیر افتاد بالله ماحملت أنثی و لا وضعت مثل النبی نبی الرحمة الهادی و لا مشی فوق ظهر الأرض من أحد أوفی بذمة جار أو بمیعاد من الذی کان نورا یستضاء به مبارک الامر ذاحزم و ارشاد مصدقا للنبیین الاولی سلفوا و أبذل الناس للمعروف للجادی خیر البریة إنی کنت فی نهر جار فأصبحت مثل المفرد الضادی أمسی نساؤک عطلت البیوت فما یضربن خلف قفاستر بأوتاد ممثل الواهب یلبسن المسوح و قد أیقن بالبؤس بعد النعمة البادی}}</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۲-۳۸۵.</ref>
مانند راهبه‌ها پلاس بر تن کرده، پس از [[نعمت]] آشکار، فلاکت را [[باور]] نموده‌اند<ref>{{عربی| آلیت حلفة برغیر ذی دخل منی ألیة حق غیر افتاد بالله ماحملت أنثی و لا وضعت مثل النبی نبی الرحمة الهادی و لا مشی فوق ظهر الأرض من أحد أوفی بذمة جار أو بمیعاد من الذی کان نورا یستضاء به مبارک الامر ذاحزم و ارشاد مصدقا للنبیین الاولی سلفوا و أبذل الناس للمعروف للجادی خیر البریة إنی کنت فی نهر جار فأصبحت مثل المفرد الضادی أمسی نساؤک عطلت البیوت فما یضربن خلف قفاستر بأوتاد ممثل الواهب یلبسن المسوح و قد أیقن بالبؤس بعد النعمة البادی}}</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۲-۳۸۵.</ref>


==حسان و [[خلفا]]==
== حسان و [[خلفا]] ==
بعضی از [[دانشمندان]] بزرگ [[شیعه]] گفته‌اند، اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در دعای به حسّان، کمک به [[روح القدس]] را [[مقید]] به مدتی ساخت که ما را [[یاری]] می‌کنی، برای آن بود که می‌دانست حسان هم پس از رحلتش، به [[طمع]] مال و [[ثروت]] از [[پشتیبانی]] [[علی]]{{ع}} [[دست]] می‌کشد و از [[پیروان]] [[عثمان]] و [[معاویه]] می‌گردد. چنانکه در بعضی از اشعارش می‌گوید: [[ابوبکر]] اول کسی است که [[اسلام]] آورده و یا آنکه در [[زمان]] معاویه [[مردم]] را به طرفداری از وی [[دعوت]] می‌کرد و از [[همراهی]] با [[امیرالمؤمنین]] باز می‌داشت.
بعضی از [[دانشمندان]] بزرگ [[شیعه]] گفته‌اند، اینکه [[پیامبر]] {{صل}} در دعای به حسّان، کمک به [[روح القدس]] را [[مقید]] به مدتی ساخت که ما را [[یاری]] می‌کنی، برای آن بود که می‌دانست حسان هم پس از رحلتش، به [[طمع]] مال و [[ثروت]] از [[پشتیبانی]] [[علی]] {{ع}} [[دست]] می‌کشد و از [[پیروان]] [[عثمان]] و [[معاویه]] می‌گردد. چنانکه در بعضی از اشعارش می‌گوید: [[ابوبکر]] اول کسی است که [[اسلام]] آورده و یا آنکه در [[زمان]] معاویه [[مردم]] را به طرفداری از وی [[دعوت]] می‌کرد و از [[همراهی]] با [[امیرالمؤمنین]] باز می‌داشت.


حسان بن ثابت اگرچه در [[روز غدیر]] [[خم]] حضور داشت و اشعار و قصیده‌هایی را نیز در همین رابطه سرود، ولی بعد از [[وفات پیامبر]] طرفدار [[عثمان]] و [[معاویه]] شد<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۴.</ref>. [[نقل]] شده، حسان هنگام [[خلافت علی]]{{ع}} با [[حضرت]] [[بیعت]] نکرد و او را از [[مخالفان]] آن حضرت شمرده‌اند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۶-۳۸۸؛ [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۱-۴۴۳.</ref>  
حسان بن ثابت اگرچه در [[روز غدیر]] [[خم]] حضور داشت و اشعار و قصیده‌هایی را نیز در همین رابطه سرود، ولی بعد از [[وفات پیامبر]] طرفدار [[عثمان]] و [[معاویه]] شد<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۴.</ref>. [[نقل]] شده، حسان هنگام [[خلافت علی]] {{ع}} با [[حضرت]] [[بیعت]] نکرد و او را از [[مخالفان]] آن حضرت شمرده‌اند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۶-۳۸۸؛ [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۱-۴۴۳.</ref>  


==[[وفات]] حسان بن ثابت==
== [[وفات]] حسان بن ثابت ==
در اینکه حسان بن ثابت در چه سالی و کجا از [[دنیا]] رفته است، [[اختلاف]] است. بنا بر [[نقلی]]، وی پیش از سال [[چهل]] [[هجری]] و در زمان [[خلافت علی]]{{ع}}<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴.</ref> در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref>ابواسحاق ثقفی کوفی، الغارات (ترجمه)، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. به قولی دیگر، او در سال پنجاه<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۵۶.</ref> یا ۵۴ [[هجری]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۷.</ref> مُرد. حسان بن ثابت در زمان [[مرگ]] ۱۲۰ سال داشت؛ شصت سال در [[جاهلیت]] و شصت سال در [[اسلام]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۳؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۸-۳۸۹؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷.</ref>.
در اینکه حسان بن ثابت در چه سالی و کجا از [[دنیا]] رفته است، [[اختلاف]] است. بنا بر [[نقلی]]، وی پیش از سال [[چهل]] [[هجری]] و در زمان [[خلافت علی]] {{ع}}<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴.</ref> در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref>ابواسحاق ثقفی کوفی، الغارات (ترجمه)، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. به قولی دیگر، او در سال پنجاه<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۵۶.</ref> یا ۵۴ [[هجری]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۷.</ref> مُرد. حسان بن ثابت در زمان [[مرگ]] ۱۲۰ سال داشت؛ شصت سال در [[جاهلیت]] و شصت سال در [[اسلام]]<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حسان بن ثابت (مقاله)|حسان بن ثابت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰۳؛ [[امیر مقیمی|مقیمی، امیر]]، [[حسان بن ثابت - مقیمی (مقاله)|مقاله «حسان بن ثابت»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۸۸-۳۸۹؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۰

نسب

ابو ولید حسان بن ثابت بن منذر (تیم‌الله)[۱]، شاعر و صحابی رسول خدا (ص)، هفت یا هشت سال پیش از میلاد پیامبر (ص) دیده به جهان گشود[۲]. او از قبیله خزرج و از طایفه بنی‌نجار بود[۳]. پدرش، ثابت بن منذر بن حرام و مادرش، «فریعه»، دختر خالد بن خنیس بن لوذان[۴] یا دختر خنیس بن لوذان، خواهر خالد[۵] است. مادر حسان، اسلام را درک کرد؛ به رسول خدا (ص) ایمان آورد و با ایشان بیعت کرد[۶]. کنیه مشهور حسان، «ابو ولید» است[۷]. به او ابا حسام (پدر شمشیر) می‌گفتند به دلیل آنکه از پیامبر اکرم (ص) حمایت می‌کرد و بر ضد مشرکان شعر می‌سرود[۸]. حسان بن ثابت، پیش از اسلام و در ایام جاهلیت، شاعر انصار بود [۹]. پس از ورود پیامبر اکرم (ص) به مدینه مانند بسیاری از انصار به آن حضرت ایمان آورد[۱۰].

صفات اخلاقی حسان بن ثابت

بسیاری از مؤرخان و سیره‌نویسان، معتقدند وی ترسو بود[۱۱]. حکایتی که مؤرخان بیان کرده‌اند نیز نشانگر ترس حسان بن ثابت است: "در یکی از غزوات، حسان به همراه زنان و کودکان در یکی از قلعه‌های مدینه پناه گرفته بود. صفیه دختر عبدالمطلب، عمه رسول خدا (ص) می‌گوید: یکی از یهودیان بنی‌قریظه به کنار قلعه‌ای که ما در آن بودیم آمد و شروع به گردش دور قلعه کرد تا بلکه راهی به داخل پیدا کند، کسی هم نبود از ما دفاع کند؛ زیرا رسول خدا (ص) و مسلمانان در میدان جنگ بودند و نمی‌توانستند آنجا را رها کنند و برای محافظت ما به شهر بیایند؛ از این‌رو، من به حسان بن ثابت گفتم: این یهودی مشغول گردش در اطراف قلعه است و شاید جایی را پیدا کند و داخل قلعه شود، از جا برخیز و او را به قتل برسان. حسان بن ثابت گفت: ای دختر عبدالمطلب! به خدا تو خود می‌دانی من مرد این کار نیستم و کشتن او از عهده من خارج است. صفیه می‌گوید: وقتی این پاسخ را از حسان بن ثابت شنیدم، کمرم را محکم بستم و عمودی به دست گرفتم و از قلعه به زیر آمدم؛ آن یهودی را از پای درآوردم؛ آن‌گاه به قلعه بازگشتم و به حسان بن ثابت گفتم: من او را کشتم. اکنون تو برخیز و جامه و اسلحه‌اش را بردار. اگر مرد نبود، من خودم این کار را می‌کردم. حسان بن ثابت گفت: ای دختر عبدالمطلب! من به جامه و اسلحه او احتیاج ندارم. مرا به حال خود واگذار"[۱۲][۱۳].

حسان بن ثابت شاعر

حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا (ص)[۱۴]، از شاعران اصطلاحاً "مُخَضْرم" است که هم در جاهلیت و هم در اسلام شعر گفته‌اند[۱۵]. او که از مشاهیر اصحاب آن حضرت بود از راویان رسول الله (ص) نیز شمرده می‌شود. پسرش عبدالرحمن بن حسان بن ثابت و سعید بن مسیب و ابوسلمه بن عبدالرحمن و دیگران، از او روایت نقل کرده‌اند[۱۶].[۱۷].

حسان بن ثابت درباره بسیاری از وقایع مهم صدر اسلام شعر سروده است. این اشعار طوری هستند که بعضاً سندهای تاریخی شمرده شده‌اند؛ برای نمونه، او درباره فتح مکه[۱۸]، نبرد خیبر[۱۹]، نبرد احزاب[۲۰]، روز غدیر[۲۱]، قتل کعب بن اشرف و سلام بن ابی‌حقیق[۲۲] و در رثای پیامبر (ص)[۲۳]شعر سرود[۲۴].

حسان و دفاع از پیامبر (ص)

زبان و اشعار حسان در مقابل کسانی که پیامبر (ص) را در اشعارشان هجو و مسخره می‌کردند، شمشیر برنده‌ای بود؛ به همین علت به او لقب شاعر رسول الله را داده بودند[۲۵]. چند نفر در اشعارشان درباره رسول خدا بدگویی و ایشان را مسخره می‌کردند: ابوسفیان، فرزند حارث بن عبد المطلب، پسر عموی پیامبر، عمرو بن عاص و ضرار بن خطاب[۲۶].

ابن سیرین گفته است: سه نفر از انصار در مقابل هجو و مسخره کردن مشرکان به مقابله می‌پرداختند: حسان بن ثابت؛ کعب بن مالک و عبدالله بن رواحه؛ حسان و کعب بن مالک با یاد حوادثی که برای قریش پیش آمده بود با آنها مقابله و عیب و نقص آنها را بیان می‌کردند و عبدالله بن رواحه نیز آنها را به خاطر کفر و پرستش اشیایی که نمی‌شنیدند و سودی نمی‌رساندند، سرزنش می‌کرد[۲۷].[۲۸]

حسان و اشعاری در ولایت امام علی و اهل بیت (ع)

حسان در زمان رسول خدا (ص) همواره می‌کوشید با اشعارش که در فضایل و مناقب و ولایت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر خاندان رسالت می‌سرود، خود را به رسول خدا (ص) نزدیک نماید. در اینجا به چند نمونه از اشعار وی در فضایل امیر المؤمنین (ع) و خاندان پیامبر (ع) اشاره می‌کنیم:

  1. قصیده‌ای در مدح حضرت علی (ع) که انگشترش را در نماز به سائل داد و آیه ولایت نازل شد[۲۹]، سروده است (البته برخی از مؤرخان این شعر را به دیوان حمیری نسبت داده‌اند. که چند بیت از آن سروده این است: علی، امیرمؤمنان و برادر هدایت و برترین صاحب نعلی است که خود بی کفش بود. او اول کسی است که زکات به دست خود داد و اول کسی که نماز آورد و روزه گرفت. پس همین که سائل آمد، کف دست خود را به طرف او دراز کرد و بخل نکرد و جا خالی نکرد. پس جبرئیل، محمد پیامبر را بشارت داد به این صدقه و حق در آنجا به وضوح آمد[۳۰].
  2. از جمله اشعار حسان در روز غدیرخم است که در آن روز حسان مورد دعای رسول خدا (ص) نیز قرار گرفت. در این رخداد بزرگ و به یادماندنی، سخنرانان و شاعران در عظمت آن روز و مقام منيع ولایت علی بن ابی طالب (ع) بسیار سخن گفتند و شعر سرودند، از جمله حسان بن ثابت خدمت حضرت پیامبر (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، آیا به من اذن می‌دهید که در این مقام چیزی که رضای خدا را در آن خواهد بود بگویم؟ حضرت به او فرمود: "ای حسان به نام خدا بگو" [۳۱]؛ حسان در محل مرتفعی ایستاد و در حالی که همه مسلمانان گردن کشیده بودند که به شعر او گوش فرا دهند، اشعاری را سرود[۳۲].[۳۳]

حسان و عایشه

درباره اینکه آیا حسان بن ثابت در داستان افک (تهمت) شرکت داشته یا نه، میان مورخان اختلاف است. آنانی که که می‌گویند شرکت داشته، معتقدند به خاطر افک، تازیانه هم خورده است. ولی آنچه از شخص عایشه نقل شده، طرف منفی را تأیید می‌کند[۳۴].

حسان و سرودن مرثیه در وفات پیامبر (ص)

حسان بن ثابت بعد از وفات پیامبر اشعار زیادی سرود، از جمله اشعاری که حسان در رثای پیامبر (ص) گفته، این ابیات است که أبو عمر و شیبانی روایت کرده است:

سوگند می‌خورم، سوگند راستین و بی مکر، سوگندی که دروغ نیست.

به خدا سوگند هیچ مادینه‌ای به فرزندی چون پیامبر که هدایت کنندۀ این امت است، باردار نشده و چون او فرزندی نزاده.

و در زمین، هیچ کس که از او بیشتر نگهدار عهد و پیمان و پناه دهنده به پناهنده باشد، راه نرفته است.

کسی که نور از او روشنی می‌گرفت و فرخنده‌ای که دارای دوراندیشی و هدایت است.

پیامبران پیشین را تصدیق کننده بود و از همه مردم به مستمندان بخشنده تر بود.

ای بهترین مردم! من در شطی روان شناور بودم و اینک وامانده شده‌ام.

زنان تو خانه‌ها را خالی گذاشته‌اند و دیگر خیمه‌ای افراشته نمی‌شود.

مانند راهبه‌ها پلاس بر تن کرده، پس از نعمت آشکار، فلاکت را باور نموده‌اند[۳۵].[۳۶]

حسان و خلفا

بعضی از دانشمندان بزرگ شیعه گفته‌اند، اینکه پیامبر (ص) در دعای به حسّان، کمک به روح القدس را مقید به مدتی ساخت که ما را یاری می‌کنی، برای آن بود که می‌دانست حسان هم پس از رحلتش، به طمع مال و ثروت از پشتیبانی علی (ع) دست می‌کشد و از پیروان عثمان و معاویه می‌گردد. چنانکه در بعضی از اشعارش می‌گوید: ابوبکر اول کسی است که اسلام آورده و یا آنکه در زمان معاویه مردم را به طرفداری از وی دعوت می‌کرد و از همراهی با امیرالمؤمنین باز می‌داشت.

حسان بن ثابت اگرچه در روز غدیر خم حضور داشت و اشعار و قصیده‌هایی را نیز در همین رابطه سرود، ولی بعد از وفات پیامبر طرفدار عثمان و معاویه شد[۳۷]. نقل شده، حسان هنگام خلافت علی (ع) با حضرت بیعت نکرد و او را از مخالفان آن حضرت شمرده‌اند[۳۸].[۳۹]

وفات حسان بن ثابت

در اینکه حسان بن ثابت در چه سالی و کجا از دنیا رفته است، اختلاف است. بنا بر نقلی، وی پیش از سال چهل هجری و در زمان خلافت علی (ع)[۴۰] در مدینه از دنیا رفت[۴۱]. به قولی دیگر، او در سال پنجاه[۴۲] یا ۵۴ هجری[۴۳] مُرد. حسان بن ثابت در زمان مرگ ۱۲۰ سال داشت؛ شصت سال در جاهلیت و شصت سال در اسلام[۴۴].[۴۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.
  2. ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۱، ص۲۸۰؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۱۱۰.
  3. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.
  7. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱.
  8. أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۸۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۱۷۴.
  9. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۱۷۲.
  10. حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷؛ مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.
  11. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۳۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۸.
  12. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۵۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶.
  13. حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۷-۲۹۸؛ مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۸۱؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.
  14. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۵.
  15. دایرة المعارف تشیع، ج۶، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۳۴۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵.
  16. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۵؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۶.
  17. حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۹؛ مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۷۳-۳۷۴.
  18. عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۱۱۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۱.
  19. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۷؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۰۶؛ عبد الرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۵۲۲.
  20. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۲۸.
  21. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۷۷؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸؛ ۶۰۹.
  22. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۷۶.
  23. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۵.
  24. حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.
  25. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۴۵.
  26. الاستیعاب، ابن عبد البر، ص۳۴۱. ضرار بن خطاب، برادر عمر بن خطاب است.
  27. أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۴ و ۴۸۳.
  28. مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۷۴-۳۷۸
  29. آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
  30. علي أميرالمؤمنين أخو الهدی و أفضل ذي نعل و من كان حافيا و أول من أتي الزكاة بكفه و أول من صلى و من صام طاویا فلما أتاه سائل مدکفه إليه ولم يبخل و لم يك جافيا فبشر جبرئيل النبي محمدا بذاك و جاء الحق في ذاك ضاحيا؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۲۲.
  31. «قُلْ يَا حَسَّانُ عَلَى اِسْمِ اللَّهِ»
  32. ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم واسمع بالرسول منادیة و قال فمن مولاکم و ولیکم فقالوا ولم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا و لن تجد ما لک الیوم عاصیا فقال له قم یا علی فانی رضیتک من بعدی امامة و هادیة‌ها فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیة وهناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادی علیة معادیة
  33. مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۸۲؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۶؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۳۸-۴۴۱.
  34. مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۷۹-۳۸۰؛ حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹.
  35. آلیت حلفة برغیر ذی دخل منی ألیة حق غیر افتاد بالله ماحملت أنثی و لا وضعت مثل النبی نبی الرحمة الهادی و لا مشی فوق ظهر الأرض من أحد أوفی بذمة جار أو بمیعاد من الذی کان نورا یستضاء به مبارک الامر ذاحزم و ارشاد مصدقا للنبیین الاولی سلفوا و أبذل الناس للمعروف للجادی خیر البریة إنی کنت فی نهر جار فأصبحت مثل المفرد الضادی أمسی نساؤک عطلت البیوت فما یضربن خلف قفاستر بأوتاد ممثل الواهب یلبسن المسوح و قد أیقن بالبؤس بعد النعمة البادی
  36. مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۸۲-۳۸۵.
  37. الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۴.
  38. الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۴۰۹.
  39. مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۸۶-۳۸۸؛ حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۰۲-۳۰۳؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۱-۴۴۳.
  40. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴.
  41. ابواسحاق ثقفی کوفی، الغارات (ترجمه)، ج۱، ص۴۰۹.
  42. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ص۵۶.
  43. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۴، ص۱۹۷.
  44. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱۱، ص۵۳۵.
  45. حاجی‌زاده، یدالله، حسان بن ثابت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۰۳؛ مقیمی، امیر، مقاله «حسان بن ثابت»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۸۸-۳۸۹؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۳۶-۴۳۷.