اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹۸: خط ۹۸:


[[رده:اسماء و صفات الهی]]
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
[[رده:اراده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۰

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

ارادۀ الهی از صفات ثبوتیۀ خداوند است و درباره حقیقت آن، دو نظریه مطرح است؛ یکی علم به اصلح و دیگری علم و أمر. در ارتباط با شروری که در جهان وجود دارند نیز باید گفت، خداوند اراده کنندۀ خوبی‌ها و نیکی‌هاست و بدی‌ها و زشتی‌ها از او نیستند. همچنین، مطلق بودن ارادۀ الهی به این معناست که خداوند هر چه اراده کند، به همان نحو و بدون اینکه اجرای اراده‌اش بر امری ماورای خودش متوقف باشد، انجام می‌‌گیرد.

مقدمه

اراده در برابر کراهت به معنای خواستن، قصد کردن و عزم است[۱]. در آثار کلامی هم از اراده الهی و هم از اراده بشری بحث شده است. اراده از صفات ثبوتیه خداوند و مرید از اسمای الهی است. گفت و گو درباره حقیقت اراده الهی، وصف ذات یا فعل بودن، قدیم یا حادث بودن، ارتباط اراده با دیگر صفات الهی، گستره آن و نیز بحث درباره گوهر اراده انسان، و چگونگی ربط آن به اراده الهی در کلام و فلسفه اسلامی سابقه ای دیرین دارد و در منابع اصلی معارف اسلامی مورد توجه بسیار قرار گرفته، تا آنجا که لفظ اراده و مشتقات آن ۱۳۷ بار در قرآن آمده و کانون سخنان فراوانی از امامان معصوم (ع) قرار گرفته است[۲].[۳]

ماهیت ارادۀ الهی

اراده الهی در فرهنگ اصطلاحات علم کلام، دارای معانی متعددی از جمله، عدم اکراه، عدم اجبار خداوند در کارهای خویش[۴] و علم به نظام احسن[۵] است[۶]

متکلمان و فیلسوفان قائلند خداوند، "مرید" است. دربارۀ اینکه ماهیت ارادۀ خداوند چیست، دو نظریه مطرح است:

  1. علم به اصلح: یعنی اراده عبارت است از علم خدا به صلاحی که در امور نهفته است. بیشتر متکلمان شیعه بر همین عقیده‌اند[۷]: معنای مرید بودن حق تعالی آن است که هر گاه کاری را مصلحت بداند، انجامش می‌‌دهد؛ چنانکه اشیای عالم را به تدریج و آنگاه که مصلحت دانسته، آفریده است[۸].
  2. نظریۀ علم و امر: بر طبق این نظریه، ارادۀ خداوند به دو معنا باز می‌‌گردد: علم به معنای آفرینش و امر به معنای تکلیف[۹]. ارادۀ خدا، علم اوست به نظام احسن و یا مصلحت نهفته در کارها؛ علمی که سبب آفرینش پدیده‌ها و انجام کارها در زمان‌های معین می‌‌شود. وقتی ارادۀ حق به کارهای انسان تعلق می‌گیرد، مراد آن است که خداوند، انسان را به انجام آزادانۀ کارها فرمان می‌‌دهد[۱۰].

اراده در آیات و روایات

در قرآن کریم آیات بسیاری بر مرید بودن خدا دلالت دارند؛ از جمله: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۱] و ﴿إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ[۱۲].

روایات زیادی نیز اصل صفت اراده را برای خداوند اثبات می‌‌کند، برای نمونه در خلال حدیثی از امام رضا (ع) آمده است: اراده خلق، همان تصور فعل است و آنچه که در پی او واقع می‌‌شود "اعتقاد نفع، تصدیق، شوق و حرکت" ولی اراده خداوند ایجاد فعل است فقط[۱۳].[۱۴]

دلایل عقلی بر اراده الهی

افزون بر آنچه که در متون مقدس اسلامی درباره اراده الهی آمده است، استدلال‌های عقلانی نیز از سوی متکلمان و فیلسوفان برای اثبات اصل صفت اراده اقامه شده است؛ از جمله آنکه: خداوند به همه ممکنات علم دارد و قدرت وی به گونه‌ای یکسان به همه تعلق می‌‌گیرد، با این حال برخی از ممکنات ایجاد می‌‌شوند و برخی ایجاد نمی‌شوند و به بیانی دیگر، بعضی ممکنات در زمانی خاص ایجاد می‌‌شوند، نه پیش از آن زمان و نه پس از آن و این در حالی است که در هر یک از این زمان‌ها ایجاد آن امکان‌پذیر بوده است. بنابراین، باید صفتی غیر از علم و قدرت باشد که مرجح و مخصص وجود ممکنات در زمانی خاص باشد و آن، چیزی نیست جز اراده[۱۵].

در استدلال دیگری آمده که خداوند تبارک و تعالی خطاب دارد، تکلیف می‌‌کند و امر و نهی دارد و همه اینها فرع وجود اراده انجام فعل یا ترک کاری از مکلفان است[۱۶].[۱۷]

اراده تکوینی و تشریعی

ارادۀ الهی به لحاظی، به تکوینی و تشریعی تقسیم شده است؛ به این بیان که فعل یا ترک فعل مورد نظر مُرید در خارج به دو گونه محقق می‌‌شود: گاهی مرید خود مستقیم و بی‌واسطه برای تحقق خواسته‌اش اقدام می‌‌کند و برای مثال برای رفع تشنگی‌اش آب می‌‌نوشد، و گاهی کسی را برای تحقق خواسته‌اش روانه می‌‌کند و برمی انگیزاند، برای مثال به او امر می‌‌کند که برایش آب بیاورد. اراده نوع اول را تکوینی و اراده نوع دوم را تشریعی نام نهاده‌اند. بدین‌سان، تعلق اراده خداوند به افعال خویش را اراده تکوینی و امر ونهی‌اش نسبت به کار اختیاری فاعل مختار دیگر را اراده تشریعی گویند[۱۸].[۱۹]

اراده الهی و اراده انسان

درباره نسبت میان اراده الهی و اراده انسان گفته شده: اراده انسان در طول اراده و اختیار الهی قرار دارد و استناد فعل واحد به اراده دو فاعل هنگامی محال است که هر دو فاعل در عرض یکدیگر، مؤثر در انجام آن فرض شوند و به اصطلاح فاعل جانشین باشند، اما اگر هر دو فاعل در طول یکدیگر باشند استناد فعل به هر دوی آنها درست است. استناد به دو فاعل طولی تنها به این معنا نیست که اصل وجودِ فاعل بی‌واسطه مستند به فاعل با واسطه است؛ بلکه تمام شئون وجودش مستند به فاعل هستی بخش است و حتی در انجام کارهای اختیاری‌اش بی‌نیاز از او نیست و دمادم وجود و همه ی شئون وجودش را از او دریافت می‌‌دارد[۲۰].[۲۱]

ارتباط ارادۀ حق با شرور موجود در جهان

یکی از مسائل مطرح دربارۀ موضوع ارادۀ الهی، مسئلۀ ارادۀ حق و شرور است. شروری که در جهان وجود دارند، آیا به ارادۀ خداوند موجود شده‌اند و آیا آفریدن شر با نظام احسن سازگاری دارد؟ فیلسوفان و متکلمان در پاسخ گفته‌اند: "شر" عدمی است و اراده به عدم تعلق نمی‌گیرد[۲۲]. از سوی دیگر، خداوند حکیم است و حکمت اقتضا می‌‌کند حکیم، هیچ گاه زشتی و شر را اراده نکند؛ پس خداوند اراده کنندۀ خوبی‌ها و نیکی‌هاست و بدی و زشتی‌ها از او نیستند[۲۳].

معنای مطلق بودن ارادۀ الهی

مسئلۀ دیگر، معنای مطلق بودن ارادۀ الهی است. به این معنا که خداوند هر چه اراده کند، به همان نحو و بدون اینکه اجرای اراده‌اش بر امری ماورای خودش متوقف باشد، انجام می‌‌گیرد. بنابراین، اگر او وجود چیزی را به شکل دفعی اراده کند، آن چیز به صورت آنی و دفعی به وجود می‌‌آید و اگر وجود چیزی را به صورت تدریجی اراده نماید، آن چیز به صورت تدریجی به وجود می‌‌آید. در حقیقت ایجاد پدیده، به این نکته بستگی دارد که ذات احدیت، وجود آن چیز را به چه شکلی اراده کرده باشد (دفعتاً یا تدریجاً)[۲۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الفروق اللغویه، ماده رود؛ اقرب الموارد، ماده رود.
  2. اصول الکافی، ج۱، ص۱۴۸؛ مرآة العقول، ج۲، ص۲۳؛ توحید صدوق، ص۱۴۶.
  3. فصیحی، محمد حسین، مقاله «اراده الهی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۱۴.
  4. ر.ک: سبحانی، محمدتقی، منشور عقاید امامیه، ص۶۰.
  5. ر.ک: صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶.
  6. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴.
  7. ر.ک: انوار الملکوت‌، ۶۷.
  8. ر.ک: الرسائل العشر، ۹۵؛ نهج المسترشدین، ۴۰.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۹.
  10. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۸ ـ ۶۹.
  11. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  12. «خداوند، کسانی را که ایمان آورده‌اند و کردارهای شایسته کرده‌اند به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است؛ بی‌گمان خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد» سوره حج، آیه ۱۴.
  13. «الإِرادَةُ مِنَ الخَلقِ الضَّميرُ وما يَبدو لَهُم بَعدَ ذلِكَ مِنَ الفِعلِ، وأمّا مِنَ اللَّهِ تَعالى فَإِرادَتُهُ إِحداثُهُ لا غَيرُ ذلِكَ...»؛ الوافی، ج۱، ص۴۵۵.
  14. فصیحی، محمد حسین، مقاله «اراده الهی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۱۴.
  15. کشف المراد، ص۴۰۲؛ ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۲۰۳؛ الاقتصاد فی الاعتقاد، ص۱۲۸.
  16. المغنی، ج۵، ص۱۰۴.
  17. فصیحی، محمد حسین، مقاله «اراده الهی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۱۴.
  18. شرح عقاید نسفی، ص۱۰۵؛ جبر واختیار، ص۷۸؛ بحوث فی الأُصول، ص۱۲.
  19. فصیحی، محمد حسین، مقاله «اراده الهی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۱۴.
  20. آموزش فلسفه ج۲، ص۴۴۵؛ گوهر مراد، ص۲۵۰.
  21. فصیحی، محمد حسین، مقاله «اراده الهی»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۲۱۴.
  22. شرح منظومه، حکمت ۱۲۷ و ۱۲۸.
  23. ر.ک: النکت الاعتقادیة، ۱۹؛ تصحیح الاعتقاد، ۱۹؛ اعتقادات صدوق‌، ۲۱ و ۲۲؛ شرح باب حادی عشر، ۲۶- ۲۳؛ کشف المراد، ۱۹۴، ۲۳۳ و ۲۳۸.
  24. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴.