بحث:مدینة النبی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
کاری که در مکه رایج نبود. [[رسول خدا]]{{صل}} به عنوان معمار و طراح [[مسجدالنبی]] و خانههای [[صحابه]]، علاوه بر آنکه در ساختن [[مسجد]] شخصاً سهیم بود و نوع [[معماری]] و طراحی آن را مشخص میکردند، به تقسیم [[زمینها]] و [[توزیع]] فضا برای احداث بنا و [[خانهها]] با کشیدن خطهایی میپرداختند و حتی به [[توسعه]] آنها در عرض و طول و نیز ارتفاع [[فرمان]] میدادند. نمونههایی از احداث خانههای دو طبقه در مدینه نیز حکایت از توسعه در ارتفاع دارد. با این که وجود [[سادگی]] معماری و دوری از پیچیدگیهای خاص و [[تزیین]] و زیباییسازی از ویژگیهایی منحصر به فرد معماری در عصر رسول خدا{{صل}} است<ref>فصلنامه میقات حج، ش۵۹، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۹۶۳.</ref>. | کاری که در مکه رایج نبود. [[رسول خدا]]{{صل}} به عنوان معمار و طراح [[مسجدالنبی]] و خانههای [[صحابه]]، علاوه بر آنکه در ساختن [[مسجد]] شخصاً سهیم بود و نوع [[معماری]] و طراحی آن را مشخص میکردند، به تقسیم [[زمینها]] و [[توزیع]] فضا برای احداث بنا و [[خانهها]] با کشیدن خطهایی میپرداختند و حتی به [[توسعه]] آنها در عرض و طول و نیز ارتفاع [[فرمان]] میدادند. نمونههایی از احداث خانههای دو طبقه در مدینه نیز حکایت از توسعه در ارتفاع دارد. با این که وجود [[سادگی]] معماری و دوری از پیچیدگیهای خاص و [[تزیین]] و زیباییسازی از ویژگیهایی منحصر به فرد معماری در عصر رسول خدا{{صل}} است<ref>فصلنامه میقات حج، ش۵۹، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۹۶۳.</ref>. | ||
==یثرب== | |||
پیش از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینة النبی]]، این [[شهر یثرب]] نام داشت. | |||
به جز [[قبایل]] [[یهود]] و [[اعرابی]] که در یثرب ساکن بودند، تعدادی از [[اعراب]] نیز از «[[یمن]]» و جنوب شبه [[جزیره]] [[مهاجرت]] کرده و در سرزمینهای شمالی از جمله «یثرب» و «[[غسان]]» ساکن شدند. | |||
[[مردم یثرب]] به [[کعبه]] [[احترام]] میگذاشتند و همه ساله برای [[طواف]] آن و [[عبادت بتها]] به [[مکه]] میآمدند. به علاوه [[بازارهای مکه]] نیز انگیزهای بود تا آنان به مکه بیایند و روابطی با [[قریش]] داشته باشند. از زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[دعوت]] خویش را آشکار کرد و [[آیات قرآنی]] در میان [[مردم]] انتشار یافت، [[اهل یثرب]] به دلیل همین رفت و آمدها، کم و بیش با آن آشنا شده بودند، اما حرمتی که برای قریش قائل بودند مانع از آن شده بود که خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیک کنند. نخستین بار دو نفر و در [[سال یازدهم]] شش نفر از مردم یثرب [[اسلام]] آوردند. آنها این [[پیام]] جدید را به دیگران رساندند و در [[سال دوازدهم بعثت]]، [[دوازده نفر]] از مردم یثرب که [[مسلمان]] شده بودند در ایام [[حج]] به [[دیدار رسول خدا]]{{صل}} شتافتند. پس از آن بود که پیامبر{{صل}} یکی از بهترین [[اصحاب]] خود یعنی [[مصعب]] بن عُمَیر را برای [[تبلیغ اسلام]] به یثرب فرستاد و در [[سال سیزدهم بعثت]]، نزدیک به هفتاد نفر از مردم یثرب برای [[بیعت]] با رسول خدا{{صل}} به مکه آمدند. آنان ضمن بیعت با رسول خدا{{صل}} از آن حضرت خواستند تا به یثرب بیاید و [[تعهد]] کردند که از آن حضرت [[دفاع]] خواهند کرد، همانگونه که از [[زن]] و فرزند خویش دفاع میکنند. این دعوت سرآغاز [[هجرت پیامبر]]{{صل}} و اصحاب آن حضرت به [[مدینه]] بود<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۱۸۱.</ref>. | |||
[[مورخان]] در مورد نخستین ساکنان یثرب پس از [[طوفان نوح]]{{ع}} با یکدیگر دچار [[اختلاف]] شدهاند که آنان را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. | |||
۱. بعضی گفتهاند: هنگامی که [[مردم]]، از [[کشتی نوح]]{{ع}} که بر [[کوه]] «[[جودی]]» نشسته بود خارج شدند، به سوی [[مدینه]] رهسپار گشتند، محل فرود این عده بعدها به سبب تعداد آنان «[[بازار]] هشتاد» نامیده شد. آنان تنها ماندگان و زندگان پس از [[طوفان نوح]]{{ع}} بودند؛ زیرا [[طوفان]] جز این هشتاد نفر روی [[زمین]]، هیچ [[عمارت]] و یا مخلوقی اعم از نبات، [[حیوان]] یا [[انسانی]] را باقی نگذاشته بود. در زمانی دراز، [[نسل]] ایشان گسترش یافت. پس از چندی «[[نمرود]]»، فرزند «[[کنعان بن سام بن نوح]]{{ع}}» در میان آنان به [[حکومت]] نشست. زبانی که این [[قوم]] به آن سخن میگفتند به «۷۲ زبان» تقسیم میشد که [[عربی]] یکی از آنها بود. «عِملیق و طسم» [[پسران]] «لود بن سام بن نوح» در میان آنان [[عرب]] زبان بودند<ref>وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۶.</ref>. [[فرزندان]] «عبیل» در یثرب فرود آمدند و این [[شهر]] به نام نخستین ساکن آن یعنی «یثرب بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح{{ع}}»<ref>مسعودی در مروج الذهب یثرب را فرزند «قانیة بن مهلیل بن ارم بن عبیل» ذکر کرده است که در مدینه فرود آمده و این شهر به نام وی مشهور شده است. ج۲، ص۱۵۵.</ref>، یثرب نامیده شد. وی بزرگترین فرزند عبیل و [[جانشین]] او در میان [[طایفه]] و [[خاندان]] عبیل بود. هنگامی که تعداد خاندان عبیلیه رو به گسترش رفت، عدهای از آنان به سمت «[[جحفه]]» رفته<ref>«جحفه» که در بخش مکه از آن سخن گفتیم محل سکونت «عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح{{ع}}» بوده و به خاطر سیلی که در این مکان آمد، این قوم هلاک شدند و چون سیل بر آنان اجحاف کرد، آنجا را «جحفه» نامیدند. (مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵).</ref> و در آنجا ساکن شدند. [[مسعودی]] این [[روایت]] را از «[[عبدالله بن عباس]]» نقل کرده است<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. به نظر میرسد که از صحیحترین [[روایات]] پنجگانه باشد. | |||
۲. بعضی اولین ساکن مدینه پس از [[طوفان]] را «یثرب بن قانیة بن مهلابیل بن ارم بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح{{ع}}» دانستهاند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. | |||
۳. کسان دیگری اظهار داشتهاند: اولین ساکنان [[مدینه]] پس از طوفان، [[اقوام]] «صعل و فالح» بودهاند که در [[زمین]] به [[فسق]] و [[فجور]] میپرداختند. [[خداوند]] «[[داود نبی]]{{ع}}» را بر آنان فرستاد و آن حضرت با ایشان جنگیده و [[اسیران]] زیادی گرفت؛ سپس به [[قدرت الهی]] کرمهایی بر گردن آنان سوار شد که تمامی ایشان را هلاک کرد. در این میان جز زنی [[بزرگوار]] به نام «[[زهره]]» زنده نماند. این [[زن]] از [[منسوبان]] آنان بود که در آن مکان میزیست و لذا این منطقه تاکنون به نام وی یعنی «زهره» معروف است. گویند زن یاد شده نیز پس از گفتن این [[کلام]] به وسیله کرمی کشته شد {{عربی|رب جسد مصون و مال مدفون بين زهرة و رأنون}} (چه بسا جسدهایی که محفوظ مانده و مالهایی که بین منطقه زهره و رانون [[دفن]] شدهاند)<ref>وفاء الوفاء باخبّار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. | |||
این منطقه، احتمالا میان «[[مسجد جمعه]]» در غرب و «مشربه [[ام ابراهیم]]» در شرق بوده است<ref>«مشربه ام ابراهیم» که محل تولد فرزند رسول خدا{{صل}} بوده اکنون تخریب شده و جز یک چهار دیواری اثری از آن نیست.</ref>. | |||
گویند [[شهرت]] این عبارت از آن جایی است که «[[عمالقه]]» اموات خود را [[حنوط]] بسته و کسانی را که میمردهاند به همراه [[اموال]] و زیورهای آنان دفن میکردند، مثل آن چه که [[فراعنه]] انجام میدادند. | |||
۴. بعضی گفتهاند: نخستین ساکنان یثرب پس از طوفان، [[قوم]] «بنوهیف»، «بنومطر» و «بنوالازرق» بودهاند که بین «مخیض»<ref>«مخیص» کوه بزرگی است در جنوب منطقه العیون و در شمال غربی منطقه جُرف (یک مایلی جنوب شرقی مدینه).</ref> و «[[غراب]] الضائله»<ref>«غراب الضائله» به کوه حبه یا طائران که اکنون قصر پادشاهی بر آن قرار دارد گفته شده و در شمال غربی منطقه جرف واقع شده است.</ref> به طرف «قصاصین» تا [[کوه]] [[احد]] در شمال [[مدینه]] ساکن بوده و آثاری نیز در آنجا داشتهاند<ref>وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۸ (به نقل از ابن زباله، تاریخ مدینه).</ref>. | |||
۵. آخرین گروه میگویند: هنگامی که [[عمالقه]] در [[سرزمینها]] پراکنده شدند، بعضی در «یمامه»، عدهای در «[[شام]]» یا «[[مکه مکرمه]]»، «[[یمن]]» و بقیه نیز در «یثرب» فرود آمده و ساکن شدند. این [[قوم]] [[ستم]] و [[تجاوز]] پیشه خود ساختند؛ در حالی که [[خداوند]] به آنان وسعت [[رزق]] و طول عمرعطا کرده بود، به طوری که [[عمر]] هر یک از ایشان به چهارصد سال میرسید و شنیده نشده که کسی از آنان در طول این مدت مرده باشد. [[خداوند بزرگ]] راست گفته است که: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>. | |||
[[حضرت موسی]]{{ع}} لشکری فرستاد و آنانی که در مدینه و [[مکه]] ساکن بودند را به [[قتل]] رساند. با توجه به گفتههای فوق که نمیتوان به صراحت نسبت به هیچ یک از آنها اظهارنظر [[قطعی]] کرد، به نظر میرسد براساس [[منابع تاریخی]] موجود، باید در سکونت این [[شهر]] «[[یهود]]» را بر «عمالقه» مقدم داشت.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۱۰۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۳
ح نبوی ج۶
- الفصل الثالث المدينة
- ۳ / ۱ أسماء المدينة
- ۳ / ۲ خصائص المدينة
- ۳ / ۳ فضل المقام في المدينة
- ۳ / ۴ آداب المدينة
- ۳ / ۵ مسجد النبي صلى الله عليه و آله
- فائدة حول توسعة المسجد النبوي
موقعیت جغرافیایی
تاریخچه
مساجد و مکانهای زیارتی
مدارس علمیه
مشاهیر
آرامگاههای تاریخی
نژاد و زبان
ساختار سیاسی
بافت اجتماعی
ادیان و مذاهب
پیشینه اسلام
پیشینه تشیع
وضعیت کنونی شیعیان
جمعیت شیعیان
شخصیتهای شیعی
مدینه
با هجرت رسول خدا(ص) به یثرب، این شهر را مدینة النبی لقب دادند. مدینه شهر هجرتگاه و اقامتگاه حضرت محمد مصطفی رسول گرامی اسلام و پایگاه صدور اسلام در صدر اسلام است. مدینه از شهرهای قدیمی عربستان جزو استان حجاز است که راجع به بنای آن اطلاعاتی در دست نیست و تاریخ روشن آن با مهاجرت یهود به این ناحیه شروع میشود که در زمان شروع مهاجرت آنها به این منطقه نیز اختلاف است (و بنا به برخی احتمالات از ویرانی اورشلیم به دست بختالنصر میباشد) دومین گروه ساکنان مدینه را مهاجران عرب یمنی (یعنی قبایل اوس و خزرج) تشکیل میدادند که پس از تسلط حبشیها به یمن و یا بعد از خرابی سد مأرب به مدینه کوچ کردند و از قرن چهارم میلادی به بعد در اینجا سکونت گزیدند. مدینه پایگاه نشر اسلام و صدور فرامین و پایتخت حکومت اسلام شد. از این شهر بود که به فرمان رسول اکرم(ص) مسلمانان به نقاط مختلف عربستان گسیل شدند و طوایف را به اسلام فرا خواندند. از مدینه بود که رسولان آن نبی اعظم به مراکز سیاسی بزرگترین حکومتهای وقت اعزام شدند و نامه دعوت اسلام را به پادشاهان و امپراطوران جهان ابلاغ نمودند. سپاه مسلمین با حرکت از مدینه ستیز سپاهیان ابرقدرتهای زمانه را در هم شکست و پرچم توحید را در سرزمینهای دور و نزدیک به اهتزار درآورد. مدینه جایگاه نشو و نشر علوم اسلامی نیز بود. در این دانشگاه دانش اسلام ریشه زد و به دیگر نقاط عالم شاخ و برگ گسترانید و امامان در این شهر در راه نمود سیاست اسلام و تبیین معارف اسلام تن و جان به زخمه زهر سپردند. فضایل مدینه؛ مأمن رسول الله از شر کفار است. مدفن برترین موجود عالم خلقت است. مهبط وحی و جایگاه نزول امین وحی الهی است. نشاندار قدمها و سنتهای اشرف مخلوقات هستی است. حرم امن شده و وامدار کلام تحسین سرور کاینات است. زادگاه و منزلگاه و آرامگاه جانشینان و پارههای تن نبی اعظم اسلام است.
حرم مدینه؛ مدینه منوره حرمی دارد که در حدود آن اختلاف است. به نقلی کوه ثور (در شمال) و کوه عیر (در جنوب) مدینه، حد حرم است. و نیز گفتهاند حدود آن از سمت مغرب و مشرق یک طرف «عائر» است و از طرف دیگر «عیر» (یا وعیر) و این دو کلمه اسم است از برای دو کوه که از مشرق تا مغرب محیط به مدینه است و در حقیقت بین این دو کوه حرم است و چهار فرسخ در چهار فرسخ هم گفتهاند. و اگر چه احرام در حرم مدینه واجب نمیباشد و لیکن درخت آن را (خصوصاً اگر سبز باشد) نباید قطع کرد (مگر در مواردی که در حدود مکه استثنا شده است) و صید در حرم مدینه کراهت شدید دارد. مستحبات ورود به مدینه؛ غسل نمودن، صدقه دادن، جامه بهترین را پوشیدن، صلوات را مکرر فرستادن، دعای «بِسْمِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)...»... را خواندن. مستحبات حضور در مدینه؛ سه روز روزه گرفتن، زیارت معصومین نمودن، غسل زیارت معصومین کردن، زیارت مزار بزرگان بقیع کردن، مشاهد مقدسه را زیارت کردن، آداب مسجدالنبی را مراعات نمودن.
مناطق و محلات مدینه؛ ابوا، احد، بدر، بقیع، ربذه، سقیفه بنیساعده، عالیه، عوالی، قبا، محله بنیهاشم، محله نخاوله، مشربه ام ابراهیم، مصلی استسقاء، حوائط نبی، فدک، وادی جن، ینبوع، خیبر، ثنیة الوداع، سویقه، لابه، وادی ابی جیده (وادی بطحان)، وادی حصون النیق، وادی رانونا، وادی عقیق (وادی مبارک). شهر مدینه در «شمال غربی جزیرةالعرب» و «شمال مکه مکرمه» واقع شده و فاصله آن با احداث بزرگراه هجرت تا جده ۳۹۵ کیلومتر و تا مکه ۴۲۵ کیلومتر است. از سطح دریا حدود ۵۹۷ تا ۶۳۹ متر ارتفاع دارد. این شهر از دو جهت یعنی غرب و شرق به وسیله «حَرهها»[۱] محاصره شده است. این حرهها از مسجد «ذوقبلتین» به سوی جنوب و سپس به سوی شرق و شمال امتداد مییابد و مردم مدینه معمولاً این «حرّار» را «حرّه شرقی و حره غربی» میخوانند؛ با این که آن دو حره یکی هستند. در غزواتی که در دوران پیامبر رخ داد؛ مانند «احد و خندق» داخل شدن به مدینه برای دشمن به خاطر وجود این حرهها از دو سمت امکان نداشت و تنها راه ورود، سمت شمال بود. مدینه به وسیله چند کوه محاصره شده است. کوه «احد» از شمال، کوه «عیر» از جنوب و کوه «جماوات» در غرب. در مدینه سه وادی یا دره وجود دارد «عقیق»؛ «بطحان» و «قناة». آب و هوای مدینه در تابستان گرم و خشک و در زمستان سرد و بارانی است و درجه حرارت آن در زمستان نسبت به مکه و جده پایینتر است. اراضی زراعی آن در جنوب شهر واقع شده که صرفاً خرما و بعضی میوهجات محصول آن است و در شمال آن نیز خرما، حبوب، میوهجات و سایر نباتات گیاهی نیز به عمل میآید. زمینهای زراعی در مدینه از آب چاهها مشروب میشود.
مدینه منوره در قبل و پس از اسلام نامهای فراوانی داشته است که کسانی چون «مجدالدین شیرازی»، «ابن زباله»، «سمهودی» و دیگران نامهای این شهر را ثبت کردهاند. شیرازی حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله که از قدیمیترین مورخان مدینه هستند، حدود چهل نام و علامه سمهودی نیز ۹۴ نام برای این شهر ذکر کردهاند. از جمله نامهایی که برای آن آوردهاند به ترتیب الفبا عبارتند از: ارض الله، ارض الهجرة، اكالة البلدان، اكالة القرى، الايمان، البارة، البرة، البحرة، البحيرة، البلاط، البلد، بيت الرسول، تندد، تندر، الجابرة، جبار، الجيبة، الحرم، الخيرة، الدار، دارالابرار، ذات النخل، ذات الحرار، سيدة البلدان، الشافية، طابة، طيبة، العاصمة، العذراء، العروض، الداء، غلبة الفاضحة، القاصمة، قبة الاسلام، لب الايمان، المؤمنة، المجبورة، المحبوبة، مُدخل صدق، يثرب و...[۲]. نامهایی نیز برای مدینه در قرآن آمده است از جمله: المدينة، مدخل صدق، دارالايمان، ارض الله[۳]. از جمله نامهایی که از مدینه در تورات ثبت شده است: المدينة الطابة، طيبة، المسكينة، جابرة، المجبورة، المرحومة، العذراء، المحيية، المحبة، والقاصمة[۴].
پس از رحلت پیامبر، شهر مدینه به صورت مرکز خلافت درآمد. این مرکزیت تا سال نخست خلافت امام علی(ع) سال ۳۶ هجری ادامه داشت. پس از آنکه امام از مدینه عازم کوفه شد، مدینه، از مرکزیت خارج گردید و اداره آن در عهده امیرانی درآمد که از سوی عراق و سپس شام و نقاط دیگر بر دنیای اسلام حکومت میکردند. این زمان، افزون بر انصار، شمار زیادی از مهاجران مسلمان و دیگر مسلمانان مکه به ویژه تعداد زیادی از طایفه قریش در مدینه سکونت داشتند و این شهر توسعه بسیار یافت. نخستین امیران مدینه در دوره خلافت امام علی(ع)، ابوالحسن مازنی انصاری، سهل بن حنیف و تمام بن عباس بن عبدالمطلب و ابوایوب انصاری و قُثَم بن عباس بودند. پس از آن در روزگار معاویه، مدتی مروان بن حکم و سپس سعید بن عاص، عمرو بن سعید بن عاص و ولید بن عتبة بن ابی سفیان، امارت بر این شهر را عهدهدار شدند. این زمان مردم مدینه، نه جانبدار علویان و نه امویان، بلکه در اندیشه حمایت از خط میانی قریش؛ یعنی تفکر بوبکری و عمری بودند و به کسانی مانند عبدالله بن زبیر تمایل داشتند. در رجب سال شصت هجری آن گاه که معاویه درگذشت و امام حسین(ع) از مدینه خارج شد، مردم چندان حساسیتی از خود نشان ندادند. اندکی بعد، همانان بر یزید شوریدند و یزید هم در سال ۶۲ سپاهی را برای سرکوبی مردم مدینه به این شهر فرستاد که از خندق عبور کردند و بسیاری از فرزندان صحابه را کشتند. در این واقعه که به واقعه حره شهرت یافت، تمامی نوادگان حنظله غسیل الملائکه که در احد به شهادت رسیده بود کشته شدند. محل دفن شماری از شهدای حره، تا به امروز در قبرستان بقیع مشخص است. در دوران قطع سلطه امویان بر حجاز و آغاز سلطه خاندان زبیر که پس از مرگ یزید در سال ۶۴ بود، ابتدا عبیدالله بن زبیر و سپس جعفر بن زبیر و آنگاه عبیدة بن زبیر و سرانجام مصعب بن زبیر حکومت این شهر را عهدهدار بودند. به جز اینها، کسان دیگری نیز مدتهای کوتاهی از طرف عبدالله بن زبیر بر این شهر حکومت کردند آخرین آنها طلحة بن عبدالله بن عوف بود که تا سال ۷۲، که در آن سال حجاز به تصرف بنیامیه در آمد، بر این شهر حکومت کرد.
در دوره مروانیان، ابتدا شخصی با نام طارق بن عمرو از موالی عثمان و سپس حجاج بر مدینه و مکه حکومت کرد. با رفتن وی به عراق، مدینه در اختیار افرادی از خاندان اموی از جمله ایان عثمان عفان، هشام بن اسماعیل بن ولید بن مغیره و عمر ابن عبدالعزیز درآمد که این آخری از سال ۸۷ تا ۹۳ بر این شهر حکومت کرد. در همین دوره بود که مسجدالنی(ص) و بسیاری از مساجد کوچک دیگر این شهر به دستور ولید بازسازی شد. شهر مدینه تا سال ۱۳۰ در اختیار امویان بود. در این سال که خوارج قدرت یافتند، شهر مدینه در اختیار چند تن از خوارج مانند ابوحمزه خارجی اباضی و مفضل اباضی خارجی قرار گرفت. امویان در سال ۱۳۱ بر مدینه چیره شدند، اما سلسله آنان در سال ۱۳۲ هجری ساقط شد[۵].[۶].
مشربه امّابراهیم
مکانی است در جهت شرقی مدینه در منطقه عوالی و در نزدیکی مسجد قبا. مشربه به زمین نرمی گفته میشود که همیشه سرسبز است. همچنین به معنای غرفه و محل مرتفع و به صفّه و سکو نیز گفته میشود. احمد عباسی مدینهشناس معروف مینویسد: مشربه به معنای غرفه است و به مناسبت وجود غرفه امّابراهیم در داخل نخلستان به مجموع این باغ «مشربه» گفتهاند[۷]. «مشربه امّابراهیم» در میان مردم به باغ خرمایی اطلاق شده که در خارج از شهر مدینه بوده و به رسول الله(ص) تعلق داشته است و در نقطه مرتفعی از این باغ، غرفهای بوده که پیامبر(ص) آن را برای زندگی همسر خود «ماریه قبطیه» اختصاص داد و او را به این محل منتقل کرد و ابراهیم، فرزند آن حضرت در همین محل از ماریه متولد شد و از دنیا رفت. ماریه پس از رسول خدا(ص) نیز تا پایان عمر در مشربه به زندگی ادامه داد و در همان مکان از دنیا رفت[۸]. در کتاب قبل از حج بخوانید آمده است: مسجدی است که به نام مسجد «امّابراهیم» خوانده میشود و در میان نخلستان واقع شده، و ابراهیم فرزند رسول خدا در این محل متولد شده و رسول خدا(ص) در این محل نماز خوانده است[۹]. در کتاب «وفاء الوفاء»[۱۰] نیز در این زمینه روایتی نقل شده است که: ان النبي(ص) صلى في مشربة ام ابراهيم پیامبر(ص) در مشربه ام ابراهیم نماز خوانده است.
«مشربه امّابراهیم» از مکانهای مقدس است که امام صادق(ع) نماز خواندن در آنجا را به عقبة بن خالد توصیه نموده، و فرموده: «هِيَ مَسْكَنُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ مُصَلَّاهُ»[۱۱]؛ «این مکان، محل زندگی پیامبر(ص) و محل نماز آن حضرت است». گویا در اطراف بنای مشربه و در قبرستان سه صورت قبر است که یکی متعلق به نجمه مادر امام رضا(ع) و دیگری متعلق به حمیده بربریه مادر امام کاظم(ع) میباشد[۱۲]. البته در حال حاضر از مشربه امّابراهیم جز یک چهار دیوار چیزی باقی نمانده، و اثری از مسجد و مشربه دیده نمیشود. در روایتی عقبة بن خالد میگوید: از امام صادق(ع) سوال کردم: ما مساجدی را پیرامون مدینه داریم که زیارت میکنیم، از کدامین مسجد آغاز کنیم بهتر است؟ فرمود: «ابْدَأْ بِقُبَا فَصَلِ فِيهِ وَ أَكْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِدٍ صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي هَذِهِ الْعَرْصَةِ ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ فَصَلِّ فِيهَا وَ هِيَ مَسْكَنُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ مُصَلَّاهُ...»[۱۳].
از مسجد قبا آغاز کن و در آن زیاد نماز بخوان؛ زیرا نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا(ص) در آنجا نماز خوانده، پس از آن به مشربه ام ابراهیم برو و در آنجا نماز بگزار؛ زیرا آنجا مسکن رسول خدا(ص) و محل نماز اوست.[۱۴].
معماری مدینه
معماری عصر رسول خدا(ص) همانند سایر اعصار، با دوران گذشته خود مرتبط و از آن الهام یافته است. این معماری بیش از هر چیز متأثر از شرایط اقلیمی و جغرافیایی بود و آب و هوای عربستان در آن تأثیر زیادی داشته است. استفاده از چوب در سقفها به سبب خشکی آب و هوا و گرمی آن و استفاده از شاخههای نخل خرما و یا بازگذاشتن جهتی از بنا بدون دیوار برای به جریان درآوردن باد و ایجاد فضایی خنک و مطبوع در روزهای گرم و نیز استفاده از سقفهای کوتاه برای گرم ساختن مکان سکونت در شبهای سرد زمستانی و خشک، استفاده از خشتهای خام لِبن (آجر نسوز) و استفاده از سنگ در دیوارها همگی متأثر از شرایط جغرافیایی خاص شبه جزیره است. ورود پیامبر(ص) به یثرب و پایهگذاری شهری مدنی به عنوان مدینة النبی بر اساس معماری جدید و نوین که دستمایههای مذهبی در آن بیشتر نماد داشت در مرکزیتی مذهبی و مقدس مثل مسجد النبی تبلور یافت. این مسجد در مرکز شهر به عنوان مکان عبادت و نیز تالار اجتماعات که البته چندمنظوره ساخته شده بود، چون نگینی در وسط شهر قرار گرفت و در کنار آن یعنی پیرامون محیط خارجی آن، صحابه مهاجر خانههای متعددی بنا و در حقیقت شهری اسلامی را پایهگذاری کردند که تا عصر حاضر شهرهای اسلامی الگویی روشن از آن عصر را در خود دارد؛ زیرا مسجد در مرکز اصلی شهر واقع و در پیرامون آن خانهها و نیز بازار به عنوان دو رکن معنوی و مادی شهر اسلامی را شکل میدهند. تحول در معماری این خانهها در مدینه پس از ورود رسول خدا(ص) توسط مهاجران است؛ زیرا مهاجران و مردم مکه معماری متفاوتی از مردم مدینه داشتند، آنان خانههای خود را از سنگهای تراشیده شده و محکم میساختند، چون مکه سرزمینی کوهستانی بود و سنگ به وفور در آنجا وجود داشت؛ برعکس مدینه که شهری مسطح و با نخلستانهای انبوه و آب و هوای مطبوع و خنک بود؛ لذا وقتی مهاجران مکه به مدینه آمدند، در بنای خانههایشان از تنههای نخل و شاخههای خرما برای سقف استفاده کردند.
کاری که در مکه رایج نبود. رسول خدا(ص) به عنوان معمار و طراح مسجدالنبی و خانههای صحابه، علاوه بر آنکه در ساختن مسجد شخصاً سهیم بود و نوع معماری و طراحی آن را مشخص میکردند، به تقسیم زمینها و توزیع فضا برای احداث بنا و خانهها با کشیدن خطهایی میپرداختند و حتی به توسعه آنها در عرض و طول و نیز ارتفاع فرمان میدادند. نمونههایی از احداث خانههای دو طبقه در مدینه نیز حکایت از توسعه در ارتفاع دارد. با این که وجود سادگی معماری و دوری از پیچیدگیهای خاص و تزیین و زیباییسازی از ویژگیهایی منحصر به فرد معماری در عصر رسول خدا(ص) است[۱۵].[۱۶].
یثرب
پیش از هجرت رسول خدا(ص) به مدینة النبی، این شهر یثرب نام داشت. به جز قبایل یهود و اعرابی که در یثرب ساکن بودند، تعدادی از اعراب نیز از «یمن» و جنوب شبه جزیره مهاجرت کرده و در سرزمینهای شمالی از جمله «یثرب» و «غسان» ساکن شدند. مردم یثرب به کعبه احترام میگذاشتند و همه ساله برای طواف آن و عبادت بتها به مکه میآمدند. به علاوه بازارهای مکه نیز انگیزهای بود تا آنان به مکه بیایند و روابطی با قریش داشته باشند. از زمانی که پیامبر(ص) دعوت خویش را آشکار کرد و آیات قرآنی در میان مردم انتشار یافت، اهل یثرب به دلیل همین رفت و آمدها، کم و بیش با آن آشنا شده بودند، اما حرمتی که برای قریش قائل بودند مانع از آن شده بود که خود را به رسول خدا(ص) نزدیک کنند. نخستین بار دو نفر و در سال یازدهم شش نفر از مردم یثرب اسلام آوردند. آنها این پیام جدید را به دیگران رساندند و در سال دوازدهم بعثت، دوازده نفر از مردم یثرب که مسلمان شده بودند در ایام حج به دیدار رسول خدا(ص) شتافتند. پس از آن بود که پیامبر(ص) یکی از بهترین اصحاب خود یعنی مصعب بن عُمَیر را برای تبلیغ اسلام به یثرب فرستاد و در سال سیزدهم بعثت، نزدیک به هفتاد نفر از مردم یثرب برای بیعت با رسول خدا(ص) به مکه آمدند. آنان ضمن بیعت با رسول خدا(ص) از آن حضرت خواستند تا به یثرب بیاید و تعهد کردند که از آن حضرت دفاع خواهند کرد، همانگونه که از زن و فرزند خویش دفاع میکنند. این دعوت سرآغاز هجرت پیامبر(ص) و اصحاب آن حضرت به مدینه بود[۱۷].
مورخان در مورد نخستین ساکنان یثرب پس از طوفان نوح(ع) با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند که آنان را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد.
۱. بعضی گفتهاند: هنگامی که مردم، از کشتی نوح(ع) که بر کوه «جودی» نشسته بود خارج شدند، به سوی مدینه رهسپار گشتند، محل فرود این عده بعدها به سبب تعداد آنان «بازار هشتاد» نامیده شد. آنان تنها ماندگان و زندگان پس از طوفان نوح(ع) بودند؛ زیرا طوفان جز این هشتاد نفر روی زمین، هیچ عمارت و یا مخلوقی اعم از نبات، حیوان یا انسانی را باقی نگذاشته بود. در زمانی دراز، نسل ایشان گسترش یافت. پس از چندی «نمرود»، فرزند «کنعان بن سام بن نوح(ع)» در میان آنان به حکومت نشست. زبانی که این قوم به آن سخن میگفتند به «۷۲ زبان» تقسیم میشد که عربی یکی از آنها بود. «عِملیق و طسم» پسران «لود بن سام بن نوح» در میان آنان عرب زبان بودند[۱۸]. فرزندان «عبیل» در یثرب فرود آمدند و این شهر به نام نخستین ساکن آن یعنی «یثرب بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح(ع)»[۱۹]، یثرب نامیده شد. وی بزرگترین فرزند عبیل و جانشین او در میان طایفه و خاندان عبیل بود. هنگامی که تعداد خاندان عبیلیه رو به گسترش رفت، عدهای از آنان به سمت «جحفه» رفته[۲۰] و در آنجا ساکن شدند. مسعودی این روایت را از «عبدالله بن عباس» نقل کرده است[۲۱]. به نظر میرسد که از صحیحترین روایات پنجگانه باشد.
۲. بعضی اولین ساکن مدینه پس از طوفان را «یثرب بن قانیة بن مهلابیل بن ارم بن عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح(ع)» دانستهاند[۲۲].
۳. کسان دیگری اظهار داشتهاند: اولین ساکنان مدینه پس از طوفان، اقوام «صعل و فالح» بودهاند که در زمین به فسق و فجور میپرداختند. خداوند «داود نبی(ع)» را بر آنان فرستاد و آن حضرت با ایشان جنگیده و اسیران زیادی گرفت؛ سپس به قدرت الهی کرمهایی بر گردن آنان سوار شد که تمامی ایشان را هلاک کرد. در این میان جز زنی بزرگوار به نام «زهره» زنده نماند. این زن از منسوبان آنان بود که در آن مکان میزیست و لذا این منطقه تاکنون به نام وی یعنی «زهره» معروف است. گویند زن یاد شده نیز پس از گفتن این کلام به وسیله کرمی کشته شد رب جسد مصون و مال مدفون بين زهرة و رأنون (چه بسا جسدهایی که محفوظ مانده و مالهایی که بین منطقه زهره و رانون دفن شدهاند)[۲۳]. این منطقه، احتمالا میان «مسجد جمعه» در غرب و «مشربه ام ابراهیم» در شرق بوده است[۲۴]. گویند شهرت این عبارت از آن جایی است که «عمالقه» اموات خود را حنوط بسته و کسانی را که میمردهاند به همراه اموال و زیورهای آنان دفن میکردند، مثل آن چه که فراعنه انجام میدادند.
۴. بعضی گفتهاند: نخستین ساکنان یثرب پس از طوفان، قوم «بنوهیف»، «بنومطر» و «بنوالازرق» بودهاند که بین «مخیض»[۲۵] و «غراب الضائله»[۲۶] به طرف «قصاصین» تا کوه احد در شمال مدینه ساکن بوده و آثاری نیز در آنجا داشتهاند[۲۷].
۵. آخرین گروه میگویند: هنگامی که عمالقه در سرزمینها پراکنده شدند، بعضی در «یمامه»، عدهای در «شام» یا «مکه مکرمه»، «یمن» و بقیه نیز در «یثرب» فرود آمده و ساکن شدند. این قوم ستم و تجاوز پیشه خود ساختند؛ در حالی که خداوند به آنان وسعت رزق و طول عمرعطا کرده بود، به طوری که عمر هر یک از ایشان به چهارصد سال میرسید و شنیده نشده که کسی از آنان در طول این مدت مرده باشد. خداوند بزرگ راست گفته است که: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴾[۲۸]. حضرت موسی(ع) لشکری فرستاد و آنانی که در مدینه و مکه ساکن بودند را به قتل رساند. با توجه به گفتههای فوق که نمیتوان به صراحت نسبت به هیچ یک از آنها اظهارنظر قطعی کرد، به نظر میرسد براساس منابع تاریخی موجود، باید در سکونت این شهر «یهود» را بر «عمالقه» مقدم داشت.[۲۹].
منابع
- ↑ «حره» به معنای سنگلاخ، است که این زمینها به علت وجود سنگها و صخرههای بزرگ غیرقابل نفوذ بوده و همچون دژی طبیعی مدینه را در محاصره خود گرفته است. (لسان العرب، ابنمنظور، ماده حره).
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ اخبار المدینه ابن نجار، ص۱۱.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، مشعر، ص۱۸۹.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۵۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، شماره ۵۴، ص۹۹.
- ↑ فصلنامه میقات حج، شماره ۵۴، ص۹۹.
- ↑ قبل از حج بخوانید، ص۲۲۸؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۸۲۵.
- ↑ وفاء الوفاء، ص۸۳۵.
- ↑ کافی، ج۴، ص۵۶۰.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۲۶۴.
- ↑ کافی، ج۴، ص۵۶۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۵۱.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۵۹، ص۱۲۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۶۳.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، ص۱۸۱.
- ↑ وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۶.
- ↑ مسعودی در مروج الذهب یثرب را فرزند «قانیة بن مهلیل بن ارم بن عبیل» ذکر کرده است که در مدینه فرود آمده و این شهر به نام وی مشهور شده است. ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ «جحفه» که در بخش مکه از آن سخن گفتیم محل سکونت «عبیل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح(ع)» بوده و به خاطر سیلی که در این مکان آمد، این قوم هلاک شدند و چون سیل بر آنان اجحاف کرد، آنجا را «جحفه» نامیدند. (مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵).
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۵۵.
- ↑ وفاء الوفاء باخبّار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ «مشربه ام ابراهیم» که محل تولد فرزند رسول خدا(ص) بوده اکنون تخریب شده و جز یک چهار دیواری اثری از آن نیست.
- ↑ «مخیص» کوه بزرگی است در جنوب منطقه العیون و در شمال غربی منطقه جُرف (یک مایلی جنوب شرقی مدینه).
- ↑ «غراب الضائله» به کوه حبه یا طائران که اکنون قصر پادشاهی بر آن قرار دارد گفته شده و در شمال غربی منطقه جرف واقع شده است.
- ↑ وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، سمهودی، ج۱، ص۱۵۸ (به نقل از ابن زباله، تاریخ مدینه).
- ↑ «انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۱۰۱.