سفیانی کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«پیش از قیام [[حضرت مهدی]] {{ع}}، مردی از نسل ابو سفیان از منطقه شام خروج می‌کند و با تظاهر به دین‌داری، گروه زیادی از مردم را فریب می‌دهد و بر بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های اسلامی مثل [[سوریه]]، فلسطین، اردن و [[عراق]] تسلط می‌یابد. آنگاه که از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} آگاه می‌شود، سپاهی عظیم به طرف [[مکه]] گسیل می‌دارد و در منطقه بیداء بین [[مکه]] و [[مدینه]] به امر خداوند قهار، همه لشکریان او به جز چند نفر در زمین فرومی‌روند. از این حقیقت به خسف در بیداء یاد شده است. از [[روایات]] استفاده می‌شود خروج سفیانی، از نشانه‌های حتمی [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۳۹۰.</ref>.
::::::«پیش از قیام [[حضرت مهدی]] {{ع}}، مردی از نسل ابو سفیان از منطقه شام خروج می‌کند و با تظاهر به دین‌داری، گروه زیادی از مردم را فریب می‌دهد و بر بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های اسلامی مثل [[سوریه]]، فلسطین، اردن و [[عراق]] تسلط می‌یابد. آنگاه که از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} آگاه می‌شود، سپاهی عظیم به طرف [[مکه]] گسیل می‌دارد و در منطقه بیداء بین [[مکه]] و [[مدینه]] به امر خداوند قهار، همه لشکریان او به جز چند نفر در زمین فرومی‌روند. از این حقیقت به خسف در بیداء یاد شده است. از [[روایات]] استفاده می‌شود خروج سفیانی، از نشانه‌های حتمی [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۳۹۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۹. نویسندگان کتاب ''[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]''؛}}
[[پرونده:151958.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«پیش از قیام [[قائم]]{{ع}}، مردی از نسل ابو سفیان، در منطقه شام، خروج می‌کند و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را می‌فریبد و به گرد خود، می‌آورد و بخش گسترده‌ای از سرزمین‌های [[اسلام]] را به تصرف خویش درمی‌آورد و بر مناطق پنجگانه: شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین‌<ref>قنسرین نام شهری بوده در نزدیکی حلب که در سال ۳۵۱ ه.ق در زمان استیلای رومیان بر آن شهر، ویران شد و مردمان آن از ترس، کوچ کردند و از شهر جز کاروان‌سرایی باقی نماند. ر. ک: مراصد الإطلاع، ج ۳، ۱۱۲۶.</ref> و منطقه عراق، سیطره می‌یابد و در [[کوفه]] و [[نجف]]، به قتل عام [[شیعیان]] می‌پردازد. و برای کشتن و یافتن آنها جایزه تعیین می‌کند<ref>کمال الدین، ۶۵۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۲۱۵.</ref>. [[سفیانی]]، با این‌که از خبیث‌ترین و پلیدترین مردمان است، ولی همواره ذکر یارب یارب بر زبانش جاری است‌<ref>کمال الدین، ۶۵۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۲۱۵.</ref>. حکومت دودمان [[بنی عباس]] به دست وی از هم گسسته می‌شود.
وی، آن‌گاه که از [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} باخبر می‌گردد و با سپاهی عظیم به جنگ وی می‌رود و در منطقه "[[بیداء]]" بین مکه و مدینه، با سپاه [[امام]]{{ع}} برخورد می‌کند و به امر خدا، همه لشکریان وی، به جز چند نفر، در زمین فرو می‌روند و هلاک می‌شوند<ref>کنز العمال، ج ۱۴، ۲۷۲؛ تاریخ [[غیبت ]] کبری، ۵۱۸- ۵۲۰.</ref>. این خلاصه از ویژگی‌های [[سفیانی]] است که در منابع دینی و کتاب‌های معتبر به‌ عنوان نشانه ظهور آمده است: "[[غیبت ]]" [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، "ارشاد" [[شیخ مفید]]، "کمال الدین" [[شیخ صدوق]] و... روایات مربوط به [[خروج سفیانی]]، به اندازه‌ای است که برخی آنها را متواتر و برای اثبات [[سفیانی]]، کافی دانسته‌اند<ref>منتخب الأثر، ۴۵۹.</ref>. بنابراین، اصل [[خروج سفیانی]]، صرف‌نظر از ویژگی‌ها و قضایای جزئی امری مسلم است. پیش از این گفتیم که [[خروج سفیانی]]، از [[نشانه‌های حتمی ظهور]] است. ولی این‌که [[سفیانی]] کیست و چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه شورش می‌کند و... چندان روشن نیست. از برخی روایات، استفاده می‌شود که نام وی [[عثمان بن عنسبة]] است و از خاندان ابو سفیان، که در دوره [[غیبت ]] خروج می‌کند. این احتمال درست نیست. زیرا، سند این روایات ضعیف است‌<ref>جامع الرواة، ج ۲، ۱۵۶، اختیار معرفة الرجال، طوسی، تحقیق حسن مصطفوی، ۵۴۵- ۵۴۶.</ref>. در منابع [[شیعه]]، گویا فقط دو روایت در این مورد وجود دارد که در سند یکی، [[محمد بن علی الکوفی‌]]<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ۲۰۵؛ منتخب الأثر، ۴۵۷.</ref> قرار دارد که توثیق نشده و روایت دوم هم، مرسله است‌<ref>کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ۴۴۲؛ اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، تحقیق علی اکبر غفاری، ۴۲۶، دار المعرفة، بیروت.</ref>. افزون بر این در برخی از روایات، از [[امام]]{{ع}} در مورد نام [[سفیانی]] پرسیده شده و آن حضرت، از بیان آن خودداری کرده‌اند<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ۲۰۶.</ref>. حال آن‌که اگر نام وی مشخص بود، دلیلی نداشت که از بردن نام وی، خودداری کند. به نظر می‌رسد، [[سفیانی]] فرد مشخصی نیست، بلکه فردی است با ویژگی‌های ابو سفیان، که در آستانه [[ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} به طرفداری از باطل، خروج می‌کند و مسلمانان را به انحراف می‌کشاند. در حقیقت، ابو سفیان، به عنوان سرسلسله سفیانیان، سمبل پلیدی است. او غارتگری بود که با رباخواری و زورگویی و چپاول اموال مردم، ثروت‌های هنگفتی به چنگ آورده بود و از راه فریب و تحمیق توده‌های ستم‌کشیده و ترویج خرافات و دامن‌زدن به نظام طبقاتی جاهلی، قدرت فراوانی به دست آورده بود. ابو سفیان، به عنوان سردمدار شرک و بت‌پرستی و سرمایه‌داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالت، برادری، آزادی می‌زد، دشمن شماره یک خود می‌دانست و با قدرت تمام دربرابر آن به مبارزه برمی‌خاست. [[سفیانی]]، فردی است با این ویژگی‌ها که دربرابر انقلاب بزرگ و جهانی [[حضرت مهدی]] {{ع}} خروج می‌کند و تلاش‌های فراوانی برای رودررویی با آن به عمل می‌آورد»<ref>[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۲۷۳-۲۷۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۴

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
سفیانی کیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ نشانه‌های ظهور
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی
مدخل اصلیسفیانی
مدخل وابسته؟

سفیانی کیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث نشانه‌های ظهور است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی نشانه‌های ظهور مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

ناصر مکارم شیرازی
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «حکومت جهانی مهدی» در اين باره گفته است:
«ظهور "سفیانی" همانند ظهور "دجال" نیز در بسیاری از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکی از نشانه‌های ظهور مصلح بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث آخر زمان، آمده است[۱] گرچه از بعضی روایات بر می‌آید که "سفیانی" شخص معیّنی از آل ابوسفیان و فرزندان او است؛ ولی از پاره‌ای دیگر استفاده می‌شود که سفیانی منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه‌های مشخّصی است که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده‌اند. از جمله در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده:" أَمْرُ السُّفْيَانِيِ‏ حَتْمٌ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏، وَ لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي‏‏‏‏‏‏‏"[۲]. از این حدیث بخوبی روشن می‌شود که سفیانی جنبه "توصیفی" دارد نه "شخصی" و اوصاف او همان برنامه‌ها و ویژگی‌های او است و نیز استفاده می‌شود که در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهد کرد. در حدیث دیگری از امام صادق(ع) می‌خوانیم:" إِنَّا وَ آلُ‏ أَبِي‏ سُفْيَانَ‏ أَهْلُ‏ بَيْتَيْنِ‏ تَعَادَيْنَا فِي‏ اللَّهِ‏ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْيَانَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ قَاتَلَ مُعَاوِيَةُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ قَاتَلَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ (ع) وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِم‏‏‏‏‏‏‏‏" [۳]
  • ابوسفیان که سر سلسله سفیانی‌ها بود مشخّصات زیر را داشت:
  1. سرمایه داری بود که از طریق غارتگری و غصب حقوق دگران و ربا خواری و مانند آن به نوایی رسیده بود.
  2. قدرتمندی بود که از طرق شیطانی کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبری احزاب جاهلی را در مکه و اطراف آن برعهده داشت؛ و همه شخصیّتش در این دو خلاصه می‌شد. پیش از ظهور اسلام برای خود ریاست و حکومتی قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانی ابوسفیان‌ها بر آن قرار داشت؛ و جای تعجّب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد.
  3. او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتی مکه به شمار می‌رفت و حمایت بی‌دریغش از بت و بت‌پرستی نیز به همین خاطر بود؛ زیرا بتها بهترین وسیله برای "نفاق افکندن و حکومت کردن" و "تحمیق و تخدیر توده‌های به زنجیر کشده" و در نتیجه تحکیم پایه‌های قدرت ابوسفیان‌ها بودند.
  • مخالفت سرسختانه او با اسلام چنان که گفتیم به همین دلیل بود که اسلام تمام پایه‌هایی را که شخصیّت جهنمی‌ او بر آن قرار داشت ویران می‌کرد؛ لذا از هیچ‌گونه تلاش و کوشش برای خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد؛ هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت. او تمام این صفات را از طریق تربیت و توارث به فرزندش معاویه و از او به نوه‌اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه‌های پدر را منتها در شکل دیگر تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی‌ مواجه گشتند. ابوسفیان یک مرد بتمام معنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی پیامبر(ص) سخت بیمناک بود؛ چرا که اسلام طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت؛ طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهائی همچون ابوسفیان و دار و دسته‌اش باقی نمی‌ماند. و از این جا می‌توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته‌های اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام خرد شدند؛ ولی به هر حال، ضربه‌های سنگینی بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند. از اصل سخن دور نشویم، در احادیث گذشته خواندیم که پیدا شدن ابوسفیان با این مشخّصات بر سر راه پیامبر(ص) از ویژگیهای انقلاب اسلامی‌ نبود، در برابر هر قائم و مصلحی، ابوسفیانی با مشخّصاتِ سرمایه دار غارتگر، قدرتمند و ظالم، ارتجاعی و مروّج خرافات، وجود داشته، و دارد که می‌کوشد، تلاشهای انقلابی قائم و مصلح را خنثی کند؛ در راه او سنگ بیندازد و حدّاقل تاریخ انقلابش را به عقب بکشاند. در برابر قیام مصلح بزرگ جهانی "مهدی" نیز "سفیانی" یا سفیانی‌ها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمی‌شان سعی دارند در مسیر انقلاب راستین مهدی وقفه ایجاد کنند؛ زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند؛ از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند.
  • تفاوتی که "سفیانی" با "دجال" دارد شاید بیشتر در این است که دجال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه‌های شیطانی خود را پیاده می‌کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی وسیع خود این کار را انجام می‌دهد؛ همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادی از روی زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد[۴] که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده‌ایم. هیچ مانعی ندارد که سفیانی آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانی "مهدی" قیام می‌کند از نواده‌های ابوسفیان باشد و شجره‌نامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در اخبار آمده است؛ ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامه‌های او و صفات و مشخّصات و تلاشها کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشی همسان او دارد. و این "سفیانی" مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهای دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانی مهدی(ع) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر آب خواهد شد. از همه مهمتر آن است که باید مردم "دجّال‌ها" و "سفیانی‌ها" را بشناسانند. این سفیانی‌ها گذشته از نشانه‌هایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونه‌اش در تاریخ اسلام بروشنی دیده می‌شود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار می‌زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار می‌دهند. "بیت المال" را چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده میان حواشی و طرفداران خود تقسیم می‌کنند؛ طرفدار انواع تبعیض‌ها، تحمیق‌ها و پراکندگی‌ها هستند و با این مشخّصات می‌توان آنها را شناخت و شناساند. "دجّال‌ها" صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل می‌دهند، و "سفیانی‌ها" صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای "پیشرفت" و "بقای" انقلاب نیست»[۵].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. 1 به کتاب بحارالانوار، ج ۵۳، صفحات ۱۸۲، ۱۹۰، ۱۹۲، ۲۰۶، ۲۰۸ و ۲۰۹ و کتاب‌های دیگر مراجعه شود.
  2. ظهور سفیانی از مسائل حتمی‌و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی وجود دارد!؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.
  3. ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه‌های الهی با هم مخالفت داریم: ما گفته‌های پروردگار را تصدیق کرده‌ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(ص) مبارزه کرد؛ و معاویه با علی بن ابی طالب(ع)؛ و یزید با حسین بن علی(ع)؛ و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰.
  4. بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۶.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، ص ۱۸۰ -۱۸۵.
  6. کمال الدین ص ۶۵۰.
  7. کمال الدین ص ۶۵۱.
  8. الغیبه شیخ طوسى، ص ۲۷۰.
  9. الغیبه، شیخ طوسى، ص ۲۷۸.
  10. الغیبه، شیخ طوسى، ص ۲۷۳.
  11. غیبت نعمانى، باب ۱۸، ص ۴۲۶.
  12. غیبت نعمانى، باب ۱۴، ص ۳۶۹.
  13. غیبت نعمانى، باب ۱۸، ص ۴۳۴.
  14. غیبت نعمانى، باب ۱۸، ص ۴۲۶.
  15. تاریخ غیبت کبرى، سید محمد صدر، ص ۶۴۸.
  16. بحار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.
  17. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۵۰-۵۳.
  18. ر.ک: غیبت نعمانی، ص ۲۷۹، ب ۱۴، ح ۶۷ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۴.
  19. برای مطالعه بیشتر ر.ک: دادگستر جهان، ص ۲۲۱.
  20. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۴.
  21. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۶۵۰
  22. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۷۰.
  23. غیبت نعمانی، باب ۱۸، ص ۴۳۵
  24. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۷۸
  25. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۷۳
  26. غیبت نعمانی، باب ۱۸، ص ۴۲۶.
  27. همان مأخذ، باب ۱۴، ص ۳۶۹
  28. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۲۳۲.
  29. غیبت نعمانی، باب ۱۸، ص ۴۲۶
  30. سوره سبا آیه۵۱
  31. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ص ۶۴۸
  32. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۲، ص ۱۸۲.
  33. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۱ تا ۱۸۳.
  34. الغیبه، للطوسی، ص ۴۳۵.
  35. صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۶۷.
  36. الغیبه، للنعمانی، ص ۲۵۲.
  37. الغیبه، للنعمانی، ص ۲۶۴.
  38. موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۴.
  39. کمال الدین، ص ۶۵۱، ح ۹.
  40. کمال الدین، ص ۶۵۱، ح ۱۰.
  41. کتاب سلیم بن قیس: ج ۲، ص ۷۷۴.
  42. قرب الإسناد: ص ۳۷۴، ح ۱۳۲۹.
  43. دلائل الإمامة: ص ۳۴۹، ح ۳۰۴.
  44. الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۷، ح ۳۶.
  45. الکافی: ج ۸، ص ۲۷۴، ح ۴۱۲.
  46. الکافی، ج ۸، ص ۲۰۹، ح ۲۵۴.
  47. کمال الدین، ص ۶۵۲، ح ۱۵.
  48. الإرشاد: ج ۲، ص ۳۷۵.
  49. الفتن: ج ۱، ص ۲۴۶، ح ۶۹۹.
  50. کمال الدین، ص ۶۵۲، ح ۱۵.
  51. سبأ، آیه ۵۱.
  52. الغیبة، نعمانی، ص ۳۰۴، ح ۱۴.
  53. معانی الأخبار: ص ۳۴۶، ح ۱.
  54. بحار الأنوار: ج ۵۲، ص ۳۸۸، ح ۲۰۶.
  55. اصطخر یا استخر: شهری بزرگ در فارس بوده است.
  56. الفتن: ج ۱، ص ۳۲۱، ح ۹۱۴.
  57. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۹، ح ۶۷.
  58. بحار الأنور، ج ۵۲، ص ۳۸۶، ح ۱۹۹.
  59. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۶۵–۱۳۵.
  60. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۲-۷۸.
  61. به اعتبار این‌که از نسل بنو امیه است و آنان خود را پسر عموهای بنی هاشم می‌پندارند.
  62. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۸؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۳۱۶.
  63. عقد الدرر، ص ۱۳۳؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۱، ص ۵۰۵.
  64. عقد الدرر، ص ۸۵؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۳۱۳.
  65. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۲۹۴.
  66. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.
  67. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۶.
  68. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۶؛ منتخب الاثر، ص ۴۵۸.
  69. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۵ و ۲۲۲.
  70. همان، ص ۲۳۸.
  71. غیبة طوسی، ص ۲۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۵.
  72. همان، ص ۲۰۶.
  73. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.
  74. همان.
  75. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰ و ۲۱۷.
  76. چشم‌به‌راه مهدی، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، ص ۲۷۵.
  77. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۴۰۴.
  78. آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۲۴.
  79. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۹۰.
  80. قنسرین نام شهری بوده در نزدیکی حلب که در سال ۳۵۱ ه.ق در زمان استیلای رومیان بر آن شهر، ویران شد و مردمان آن از ترس، کوچ کردند و از شهر جز کاروان‌سرایی باقی نماند. ر. ک: مراصد الإطلاع، ج ۳، ۱۱۲۶.
  81. کمال الدین، ۶۵۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۲۱۵.
  82. کمال الدین، ۶۵۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ۲۱۵.
  83. کنز العمال، ج ۱۴، ۲۷۲؛ تاریخ غیبت کبری، ۵۱۸- ۵۲۰.
  84. منتخب الأثر، ۴۵۹.
  85. جامع الرواة، ج ۲، ۱۵۶، اختیار معرفة الرجال، طوسی، تحقیق حسن مصطفوی، ۵۴۵- ۵۴۶.
  86. بحار الأنوار، ج ۵۲، ۲۰۵؛ منتخب الأثر، ۴۵۷.
  87. کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ۴۴۲؛ اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، تحقیق علی اکبر غفاری، ۴۲۶، دار المعرفة، بیروت.
  88. بحار الأنوار، ج ۵۲، ۲۰۶.
  89. چشم به راه مهدی، ص ۲۷۳-۲۷۵.