*برخی از روایات دلالت بر خروج و شورش [[سفیانی]] دارند مانند: [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند:<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۰۲</ref> «[[سفیانی]] از نشانههای حتمی است و آغاز شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحی و شهرهای پنجگانه، نُه ماه حکومت میکند و حکومتش حتی یک روز هم بیش از ۹ ماه طول نخواهد کشید.»<ref>ر.ک. [[سید مجتبی السادة|السادة، سید مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۷۳ـ۸۰</ref> و ..<ref>ر.ک. [[سید مجتبی السادة|السادة، سید مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۷۳ـ۸۰؛ [[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ پس از ظهور (کتاب)|تاریخ پس از ظهور]]، ص۱۴۵ـ۱۴۷</ref>
*برخی از روایات دلالت بر خروج و شورش [[سفیانی]] دارند مانند: [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند:<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۰۲</ref> «[[سفیانی]] از نشانههای حتمی است و آغاز شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحی و شهرهای پنجگانه، نُه ماه حکومت میکند و حکومتش حتی یک روز هم بیش از ۹ ماه طول نخواهد کشید.»<ref>ر.ک. [[سید مجتبی السادة|السادة، سید مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۷۳ـ۸۰</ref> و ..<ref>ر.ک. [[سید مجتبی السادة|السادة، سید مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۷۳ـ۸۰؛ [[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ پس از ظهور (کتاب)|تاریخ پس از ظهور]]، ص۱۴۵ـ۱۴۷</ref>
|تاریخ بایگانی | منبع = <small>'''با انتخاب "ادامه مطلب" از پاسخها ودیدگاههای متفرقه ذیل بهرهمند شوید:'''</small> | تراز = راست| عرض = 770px | اندازه خط = 14px| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}}
ماجرای شورش سفیانی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ جامع اجمالی
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخها ودیدگاههای متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
سفیانی مردی به نام عثمان بن عنبسه از تبار ابو سفیان و از نسل یزید بن معاویه است.[۱] او طبق روایات جنبش خود را خارج دمشق از منطقه حوران یا درعا در مرز سوریه و اردن آغاز میکند،[۲] البته روایات، منطقه خروج وی را وادی یابس[۳] و أسود (دره خشک و سیاه) مینامند.[۴] او سمبل و نمونه آن دسته از حکام و فرمانروایان کشورهای اسلامی است که در عین انحرافات شان، با حق سر ستیز دارند. زمان خروج و شورش او طبق روایات معتبر[۵] در ماه رجب است و میان ظهور حضرت در مکه مکرمه و شورش سفیانی تنها شش ماه فاصله است.[۶]
دمشق در آینده، صحنه جنگهای مسلحانه داخلی بین گروههای سه گانهای خواهد بود که همگی از راه حق منحرفند و هر کدام حکومت را برای خود میخواهند. شاید بتوان گفت اختلاف رنگ آنها، حاکی از اختلاف موجود در بین آنهاست. اولی: ابقع؛ دومی: اصهب؛ و سومی: سرخ زرد آبی که همان سفیانی است و در این درگیری، پیروزی از آن اوست. وی بر شام تسلط پیدا میکند. سفیانی بر پنج منطقه سیطره پیدا میکند: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین.[۷] هنگامی که حکومتش تثبیت شد با سپاهی روانه عراق میشود. در بین راه با نیروهایی که حاکمان عراق برای مقابله با او فرستادهاند درگیر میشود و در منطقه قرقیسیا[۸] نبردی سهمگین در میگیرد و از هر دو سپاه گمراه، نزدیک به یک صد هزار نفر کشته میشوند. پس از این نبرد، سفیانی پیروزمندانه وارد عراق میشود و در منطقه جزیره[۹] به نبرد با یمانی رو میآورد و پیروز میشود. سپس به کوفه میرود و در کشتار و به اسارت در آوردن مردم آنجا، سنگ تمام میگذارد و شیعیان و گروهی از خاندان رسول(ص) را میکشد.[۱۰]
او پس از تحکیم پایههای قدرتش در عراق، به سرزمینهای مقدس حجاز نیز یورش میبرد. به این منظور لشکر عظیمی را برای تصرف مدینه گسیل میدارد. در بیشتر روایات آمده است خود سفیانی همراه این لشکر نیست. حضرت مهدی (ع) پس از آگاهی از این موضوع به مکه میرود. این خبر را جاسوسان سفیانی به او اطلاع میدهند. او نیرویی را فراهم آورده، برای کشتن امام و یارانش راهی مکه مینماید.[۱۱] به نص قرآن کریم، مکه حرم امن الهی است و امام مهدی (ع) که ذخیرۀ خداوند برای روز موعود و مایۀ هدایت جهانیان است، نه تنها کشته نخواهد شد بلکه مشمول حمایتهای الهی نیز خواهد گردید. از این رو به اعجاز الهی آن نیروی نظامی در منطقه بیدا در زمین فرو رفته، نابود خواهد شد و جز دو یا سه نفر از آنها که خبر حادثه را به مردم میرسانند، کسی باقی نخواهد ماند. البته در اینجا کار سفیانی به پایان نمیرسد بلکه حکومتش که به گستردگی سرزمینهای سوریه، عراق، اردن، فلسطین و منطقه وسیعی از شبه جزیره عربستان است، تا مدت کمی پس از فرو رفتن سپاهیانش در سرزمین بیدا برقرار خواهد ماند و حضرت مهدی (ع) پس از ظهور به همراه یارانش به عراق رفته، با او خواهد جنگید و به هلاکتش خواهد رسانید.[۱۲]
برخی از روایات دلالت بر خروج و شورش سفیانی دارند مانند: امام صادق (ع) میفرمایند:[۱۳] «سفیانی از نشانههای حتمی است و آغاز شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحی و شهرهای پنجگانه، نُه ماه حکومت میکند و حکومتش حتی یک روز هم بیش از ۹ ماه طول نخواهد کشید.»[۱۴] و ..[۱۵]
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«محل قیام سفیانی شام است و نه روم؛ ولی درباره خبری که خاستگاه قیام او را روم معرفی کرده است، بعدا در آنجا که از ارتباط سفیانی و دجال سخن میگوییم بحث خواهیم کرد. دمشق در آینده، صحنه جنگهای مسلحانه داخلی بین گروههای سهگانهای خواهد بود که همگی از راه حق منحرفند و هر کدام حکومت را برای خود میخواهند. در روایات از عقاید آنها به روشنی یاد نشده است. شاید بتوان گفت اختلاف رنگ آنها، حاکی از اختلاف موجود در بین آنها است. اولی: ابقع؛ دومی: اصهب؛ و سومی: سرخ زرد آبی که همان سفیانی است و در این درگیری، پیروزی از آن اوست. وی بر شام تسلط پیدا میکند و همه مردم شام، جز عده اندکی از مؤمنان مخلص که در روایات از آنها به اولیا و أبدال یاد شده، از او پیروی خواهند کرد. سفیانی بر پنج منطقه سیطره پیدا میکند: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین[۱۶] هنگامی که حکومتش تثبیت شد به طمع میافتد تا عراق را نیز به اشغال نظامی خود در آورد؛ در نتیجه با سپاهی روانه آنجا میشود. در بین راه با نیروهایی که حاکمان عراق برای مقابله با او فرستادهاند درگیر میشود و در منطقه قرقیسیا[۱۷] نبردی سهمگین در میگیرد و از هر دو سپاه گمراه، نزدیک به یکصد هزار نفر کشته میشوند. در روایات از این دو سپاه، به "فاسقان منحرف" تعبیر شده است. در پی این درگیری، منطقه از شر خطرناکترین فرماندهان نظامی که احتمال میرود در هنگام ظهور در برابر امام (ع) جبههگیری نمایند، رهایی مییابد. به هر حال پس از این نبرد، سفیانی پیروزمندانه وارد عراق میشود و در منطقه جزیره[۱۸] به نبرد با یمانی رو میآورد و پیروز میشود. سپس به کوفه میرود و در کشتار و به اسارت در آوردن مردم آنجا، سنگ تمام میگذارد و شیعیان و گروهی از خاندان رسول (ص) را میکشد.
او فرستادهای را به میان مردم میفرستد که ندا دهد: هر کس سر یکی از شیعیان علی (ع) را بیاورد، هزار درهم جایزه میگیرد. در نتیجه همسایه به همسایهاش حمله میبرد و میگوید: این از شیعیان است. پس گردنش را میزند و سر او را به نیروهای سفیانی تحویل میدهد و هزار درهم جایزه میگیرد. ضمنا شورشی محدود در کوفه روی خواهد داد ولی سرانجام آن جز شکست نخواهد بود. سفیانی رهبر آن قیام را در بین حیره و کوفه دستگیر کرده و خواهد کشت.
در برخی اخبار آمده است خونهای فراوانی بین حیره و کوفه بر زمین میریزد که اشاره به همین واقعه دارد. معلوم میشود که فرمانده این نهضت در آنجا دارای پایگاه مهمی است، به طوری که سفیانی نمیتواند به سادگی آنجا را تصرف نماید. او پس از تحکیم پایههای قدرتش در عراق، طمع میکند به سرزمینهای مقدس حجاز نیز یورش برد. به این منظور لشکر عظیمی را برای تصرف مدینه گسیل میدارد. در بیشتر روایات آمده است خود سفیانی همراه این لشکر نیست. حضرت مهدی (ع) پس از آگاهی از این موضوع به مکه میرود. این خبر را جاسوسان سفیانی به او اطلاع میدهند. او نیرویی را فراهم آورده، برای کشتن امام و یارانش راهی مکه مینماید. از ظاهر اخبار چنین پیداست که نیروهایی که به مکه رهسپار میشوند بخشی از نیروهایی هستند که به مدینه اعزام شدهاند.
به نص قرآن کریم، مکه حرم امن الهی است و امام مهدی (ع) که ذخیره خداوند برای روز موعود و مایه هدایت جهانیان است، نه تنها کشته نخواهد شد بلکه مشمول حمایتهای الهی نیز خواهد گردید. از این رو به اعجاز الهی آن نیروی نظامی در منطقه بیدا در زمین فرو رفته، نابود خواهد شد و جز دو یا سه نفر از آنها که خبر حادثه را به مردم میرسانند، کسی باقی نخواهد ماند. البته در اینجا کار سفیانی به پایان نمیرسد بلکه حکومتش که به گستردگی سرزمینهای سوریه، عراق، اردن، فلسطین و منطقه وسیعی از شبه جزیره عربستان است، تا مدت کمی پس از فرو رفتن سپاهیانش در سرزمین بیدا برقرار خواهد ماند و حضرت مهدی (ع) پس از ظهور به همراه یارانش به عراق رفته، با او خواهد جنگید و به هلاکتش خواهد رسانید.
اشکال: نوع تحرکات نظامی سفیانی که در اخبار آمده، به شیوه جنگهای قدیمی - مثلا در دوره عباسیان - است که در آن دوره قوانین بین المللی و مرزهای تعریف شده بین کشورها وجود نداشته است. در حالی که پس از پیدایی تمدن جدید بشری و ایجاد نهادهای بین المللی، دیگر نمیتوان شاهد چنین لشکرکشیهایی بود.
برای پاسخ به این اشکال تنها به دو جواب بسنده مینماییم:
ارزش نهادن به قانون و به دنبال آن به رسمیت شناختن سازمان ملل و نیز مرزهای جغرافیایی، همگی برخاسته از منافع دولتهاست و نه چیزی بیشتر از آن؛ زیرا هرگاه فرد یا دولتی اندکی از منفعت خود چشمپوشی کند، دیگران هم متقابلا ممکن است چنین کنند، در نتیجه منافع افراد یا دولتها خیلی بهتر حفظ میشود. ولی هنگامی که فرد یا دولتی بتواند بر دیگران تسلط پیدا کند و هیچگونه امتیازی به آنها ندهد و از منفعت خویش اندکی هم چشمپوشی نکند در این صورت او و قانون، روبروی هم قرار گرفته، یکدیگر را نقض مینمایند. از این روست که نه قوانین جهانی و نه سازمان ملل و نه دیوان بین المللی داوری، هیچ یک مانع تجاوز و دستاندازی دولتهای زورگو بر ملتهای ضعیف نخواهد بود و این چیزی است که امروزه شاهد آن هستیم و شورش سفیانی بالاتر از این تجاوزات و اشغالگریها نیست.
ممکن است حرکت سفیانی در چارچوبی قانونی، هم چون قراردادی بین المللی یا عضویت در اتحادیه و یا سازمانی بین المللی باشد. بدین ترتیب این اشکال که ظاهر اخبار بیانگر آنست که در هنگام ورود سفیانی به حجاز هیچ مقاومتی علیه ارتش او صورت نمیگیرد رفع میشود؛ زیرا این رویداد میتواند نتیجه توافقاتی بین سفیانی و حاکم حجاز و یا دست کم ضعف و سستی آن حاکم در برابر ارتش اشغالگر سفیانی باشد»[۱۹].
۲. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در اینباره گفته است:
«در اینکه سفیانی جنبش خود را از خارج دمشق از منطقه حوران یا درعا در مرز سوریه- اردن آغاز میکند، روایات تقریبا همداستانند، البته روایات، منطقه خروج وی را وادی یابس و أسود (دره خشک و سیاه) مینامند. از امیر مؤمنان (ع) روایت شده است که فرمود: "پسر هند جگرخوار از وادی یابس (دره خشک) خروج میکند و او مردی است چهارشانه، با چهرهای ترسناک و سری بزرگ که در چهرهاش اثر آبله پیداست به قیافهاش که بنگری، یک چشم بنظر میرسد، نامش عثمان و نام پدرش عنسبه (عیینه) و از فرزندان ابو سفیان است .. تا اینکه به سرزمین قرار و معین (آرام و دارای آبی گوارا) میرسد، آنگاه بر منبر آن جا قرار میگیرد"[۲۰]
البته زمین ذات قرار معین (دارای آرامش و آبی گوارا) که در قرآن آمده است به دمشق تفسیر شده است. در نسخه خطی ابن حماد از محمد بن جعفر بن علی نقل شده است که گفت: "سفیانی از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابو سفیان، مردی است با سری درشت و چهرهای آبلهگون، در چشمش نقطهای سفید پیداست او از ناحیهای از شهر دمشق که وادی یابس (دره خشک) نامیده میشود با هفت نفر که یکی از آنها درفشی پیچیده با خود دارد، خروج میکند"[۲۱]. و در صفحه ۷۴ همین نسخه آمده است که آغاز حرکت سفیانی "از قریهای در غرب شام به نام أندرا همراه ۷ نفر میباشد" و در صفحه ۷۹ از ارطاة بن منذر آمده است که گفت: "مردی بدسیما و ملعون از مندرون در شرق بیسان در حالیکه بر شتری سرخ سوار و تاجی بر سر نهاده است، خروج میکند".
ابن حماد، روایات متعددی از تابعین آورده است که آنها را به پیامبر (ص) یا اهل بیت (ع) نسبت ندادهاند، این روایات درباره سفیانی و آغاز جنبش او مطالبی بیان کرده که به افسانه بیشتر شباهت دارد .. مثل اینکه "او در عالم خواب دیده میشود به او میگویند برخیز و قیام کن وی سه چوب نی در دست دارد به هرکس که آنها را بزند مرگ او حتمی است"[۲۲].
ولی صرفنظر از روایات مبالغهآمیز و بیانگر امور غیرعادی، روایات دیگری هست که از جنبش سریع و شدید سفیانی حکایت دارد و شدت یورش وی نزد راویان شیعه امری شناخته شده است، بطوریکه یکی از راویان، درباره اینکه شیعیان هنگام خروج سفیانی چه باید بکنند، از امام صادق (ع) سؤال میکند.
از حسین بن ابی العلاء حضرمی چنین روایت شده است که گفت: "از ابو عبد الله (امام صادق (ع)) پرسیدم: وقتی سفیانی خروج کند ما شیعیان چه بکنیم؟ حضرت فرمود: مردان چهره خود را از او بپوشانند و به زن و فرزندان آسیبی نمیرسد و چون بر پنج شهر، یعنی شهرهای شام مسلط شد، شما به سوی صاحب خود (حضرت مهدی (ع)) کوچ کنید"[۲۳]. بنظر میرسد که سرسختترین سفیانی ابقع و هوادارانش میباشند که مراد از بنی مروان در روایت ابن حماد نیز همینها میباشند آنجا که میگوید: "او بر مروانی چیره شده و او را بقتل میرساند سپس بنی مروان را سه ماه کشتار میکند، آنگاه روی به اهل مشرق (ایرانیان) میآورد تا اینکه وارد کوفه میشود"[۲۴]
برخی روایات، نشانگر این معنی است که شیعیان منطقه شام هنگام خروج سفیانی، از دشمنان عمده وی شمرده نمیشوند، بلکه طرفداران أبقع و أصهب هستند که دشمنان شیعه و سفیانی هردو محسوب میشوند، از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: "سفیانی، برای انتقام گرفتن از دشمنانتان به نفع شما کافی است و او برای شما از نشانههاست با آنکه، آن فاسق اگر خروج میکرد شما یکی دو ماه بعد از خروج او میماندید و از ناحیه او به شما ضرری نمیرسید تا آنکه جمعیت زیادی را قبل از شما بقتل برساند. بعضی از یاران از آن حضرت پرسیدند: در آنوقت وظیفه ما نسبت به زن و فرزندمان چیست؟ امام فرمود: مردان شما خود را از او بپوشانند زیرا که هراس و شرارت او البته بر شیعیان ماست، اما زنان ان شا الله به آنها ضرری نمیرسد. پرسیدند: مردان کجا بروند و از او به کجا بگریزند؟ امام فرمود: هرکس میخواهد از شر آنها بگریزد به مدینه یا مکه و یا شهر دیگر برود .. ولی شما باید به مکه روی آورید که آنجا محل اجتماع شماست. و این فتنه نه ماه به مدت بارداری زن طول میکشد و بخواست خدا بیش از آن نخواهد شد"[۲۵].
این روایت حاکی از این است که هجوم سفیانی بر شیعیان، در شام، در ماه رمضان پس از خروج وی خواهد بود. همچنین روایات یادآور میشوند که سلطه او بر منطقه قدرتمندانه و مطلق است بگونهای که بر تمام مشکلات داخلی پیروز میگردد. "مردم شام از او اطاعت میکنند. بجز دستههایی از پویندگان حق که خداوند آنها را از شر خروج همراه وی حفظ میکند"[۲۶]
برخی از راویان، ازاین روایت اینگونه میفهمند که شیعیان لبنان و سرزمین شام در قلمرو حکومت سفیانی قرار نمیگیرند و از او اطاعت نخواهند کرد. البته این امر امکانپذیر است و کمترین دلیل بر آن، جدا شدن گروههایی از اهل شام از گردن نهادن به فرمان اوست. چه اینکه جمعیتهای آگاه، از شیعیان و غیرشیعیان که از مصونیت الهی برخوردارند از مشارکت در جنبش سفیانی و عملیات نظامی وی در عراق و حجاز سرپیچی میکنند. و بعید نیست که آنها دارای وضع سیاسی ویژهای باشند که با دیگر هموطنان عادی در دولت سفیانی متفاوت باشد و آنها را تا این اندازه مستقل ساخته باشد نظیر لبنان کنونی نسبت به سوریه.
بههرحال، وقتی سفیانی از استیلای خود بر منطقه آسودهخاطر میشود، عملیات مهم برون مرزی خود را آغاز میکند، از جمله سپاه بزرگ خود را جهت رویارویی با ایرانیان زمینهساز، آماده میکند. "سفیانی تلاش و کوشش خود را صرفا متوجه عراق میکند و سپاه وی وارد قرقیسیا میشود و در آنجا به کارزار میپردازد"[۲۷]»[۲۸].
«مردی شورش میکند که به او سفیانی گفته میشود (عثمان بن عنبسه از تبار ابو سفیان و از نسل یزید بن معاویه) در وادی یابس[۲۹] واقع در محدوده شامات (دره دمشق) نمایان میگردد. او سمبل و نمونه آن دسته از حکام و فرمانروایان کشورهای اسلامی است که در عین انحرافاتشان با حق سر ستیز دارند که بعد از وی چنین کسانی دیده نخواهند شد و پس از او نسل چنین سردمدارانی منقرض خواهد گشت. زمان خروج و شورش او- طبق روایات معتبر-[۳۰] در ماه رجب است و احتمالا در دهه آخر و روز جمعه باشد که میان ظهور حضرت در مکه مکرمه و شورش سفیانی تنها شش ماه فاصله است. امام صادق (ع) میفرمایند: "سفیانی از نشانههای حتمی است و آغاز شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحی و شهرهای پنجگانه، نُه ماه حکومت میکند و حکومتش حتی یک روز هم بیش از ۹ ماه طول نخواهد کشید"[۳۱]. امام باقر (ع) میفرمایند:" سفیانی و قائم(ع) هردو در یک سال نمایان میشوند هستند"[۳۲]. در حدیث دیگری فرمودند: "خارج شدن سفیانی و یمانی و سید خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. به همان ترتیب که دانههای تسبیح به دنبال هم میآیند، آنها هم پشت سر هم و بلافاصله نمایان میشوند"[۳۳]. در این حدیث همچنین بیان کردند: "علی بن ابی طالب(ع) به من فرمودند: درگیری دو سپاه در شام، یکی از آیات الهی است. از ایشان پرسیدم: چه آیهای، یا امیر المؤمنین؟ فرمودند: لرزشی شدید در شام به وجود میآید. و بیش از صد هزار نفر کشته میشوند که این جریان را خداوند مایه رحمت و آرامش مؤمنین و عذاب کافران قرار میدهد. وقتی چنین شد به سوارانی بنگرید که مرکبهای (یابو) سیاه و سفید گوش و دمبریده و پرچمهای زرد دارند. هرکه را از مغرب تا شام که در مسیرشان باشد، میکشند. این جریان در زمان بیتابی و اندوه شدید و مرگ سرخ رخ میدهد. پس از آن منتظر فرو رفتن قریه و روستایی در دمشق باشید که به آن مرمرسا[۳۴] گفته میشود، و سپس پسر هند جگرخوار از وادی یابس (دره بیآب و علف) شورش میکند تا اینکه بر منبر دمشق قرار بگیرد. وقتی چنین شد منتظر خروج و قیام مهدی (ع) باشید"[۳۵]. این حدیث آغاز حرکت سفیانی را به خوبی ترسیم میکند. شاید بهترین تحلیل را از فعالیتهای سفیانی و مصیبتها و سختیهایی که جامعه اسلامی بدان مبتلا میشود؛ علامه شهید سید محمد صدر ارائه کرده باشد که متن سخنان ایشان را با اندکی دخل و تصرف در اینجا میآوریم: "دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع[۳۶]، اصهب[۳۷] و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامی میشود) خواهد شد. هرسه از صراط مستقیم حق منحرف گشتهاند و هرکدام تاجوتخت و حکومت را برای خود میطلبند (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی میجنگند که منجر به پیروزی سفیانی و کشته شدن ابقع و یارانش میشود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار میشود. و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: ﴿﴿فَاخْتَلَفَ الأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾﴾[۳۸]. مقر فرماندهی سفیانی در زمان حکومتش شام خواهد بود و اهالی آنجا از او پیروی خواهند کرد (به جز تعداد کمی). سفیانی در این زمان بر مناطق پنجگانه دمشق، حمص، فلسطین و اردن و قنسرین حکومت میکند. وقتی که تا این حد مسیر را برای خود هموار میبیند، به عراق هم طمع[۳۹] میکند و به این فکر میافتد که سپاهی را به آنجا گسیل دارد. لذا با سپاهی که حداقل هشتاد هزار نفر نیرو دارد و خود فرماندهی آن را بر عهده گرفته به آنجا میرود. در میان راه با سپاهی که فرمانروای عراق برای دفع و مقابله با آنها گسیل داشته، مواجه میشود. این دو سپاه باهم در منطقه قرقیسیا (واقع در سوریه و در نزدیکی عراق) مشغول پیکار میشوند. ترکها (روسها) و رومیان (اروپاییان و آمریکاییها) هم به آتش جنگ دامن زده و خود هم در آن شرکت میکنند. جنگ طولانی و شدیدی درمیگیرد. و حدود صد هزار نفر از ستمکاران و جباران در آن کشته میشوند. (مقصود از ستمکاران آن دسته از گنهپیشگان منحرفی است که در آن زمان هلاک میگردند.) به این جهت منطقه از شر عمده این سپاهیان که ممکن بود پس از ظهور حضرت مهدی (ع) در مقابل او جبهه بگیرند خلاص میشود. در پی این کشت و کشتار بزرگ سفیانی پیروز و وارد عراق میگردد. در آنجا در "ارض الجزیره" (بین النهرین عراق) به ناچار با یمانی روبرو میشود که بر او هم فایق آمده و آنچه را که سپاهیان یمانی طی جنگهای خود در منطقه به دست آورده بودند، تصاحب میکند؛ سپس راهی کوفه شده و در آنجا دست به کشتار و اعدام و اسیر کردن مردم میزند. یاوران و یاریگران خاندان حضرت محمد(ص) را هم به همراه یکی از منسوبین به اهل بیت(ع) شهید میکند. سپس جارچی او در کوفه ندا میدهد که هرکس سر یکی از شیعیانعلی(ع) را بیاورد هزار درهم (مژدگانی) میگیرد. لذا همسایه به همسایهاش به این بهانه که در اسلام هممذهب نیستند حمله کرده و میگوید: "این هم از آنهاست". گردنش را میزند و سر او را به حکومتسفیانی تحویل داده و از آنها هزار درهم میگیرد. جنبشهای ضعیف و سرپیچیهای کوچکی که در کوفه توسط اهالی آن رخ میدهد نمیتوانند این شهر را از سیطره سپاه سفیانی خلاص کنند، بلکه سفیانی رهبر این جنبش را ما بین حیره و کوفه به شهادت میرساند و پس از آن هم خونهای زیادی بر زمین ریخته میشود. با هموار گشتن جریان حکومت وی در عراق، به لشکرکشی به ایران هم طمع کرده و راهی آنجا میشود. حوالی شیراز[۴۰] در جنگی با سید خراسانی روبرو میشود. سفیانی درعین حال به دیار حجاز هم طمع کرده و سپاهی را به فرماندهی خزیمه که از بنی امیه است بدانجا اعزام میکند (اکثر روایات بر اینکه خود سفیانی در این سپاه نیست تأکید میکنند). سپاه با تمام نیروها و امکاناتش به سمت مدینه حرکت میکند و این در حالی است که در این ایام حضرت مهدی (ع) در آغازین روزهای ظهور خویش در مکه به سر میبرند و پیگیر اخبار سفیانی هستند. سفیانی سپاهی مجهز را به سمت مکه گسیل میدارد تا به قتل و کشتار بیرحمانه آن حضرت و سپاهیانش اقدام کنند. آنگونه که از سیاق روایات برمیآید این سپاه همان سپاهی است که سه روز به غارت و کشتار مردم مدینه و تخریب مسجد النبی(ص) مشغول بوده است. از آنجا که مکه حرم امن الهی است و کسی که در آنجا ساکن شده نباید بر جان خویش خوفناک باشد و با توجه به اینکه حضرت مهدی (ع) رهبری است که برای روز موعود و هدایت بشریت و جهانیان ذخیره شده، ضرورت و مصلحت هردو اقتضا میکند که این سپاه از بین رفته و قضای الهی بر آنها جاری گردد. با معجزهای الهی بیابان این سپاه را میبلعد و جز دو نفر اثری از بقیه نمیماند (این دو نفر که به بشیر و نذیر ملقب میشوند از قبیله جهینهاند و به همین جهت است که میگویند: «خبر یقینی را از جهینه بشنوید.»[۴۱]) این دو نفر مردم را از آنچه بر سر رفقا و همراهانشان آمده خبر میکنند. علیرغم اینکه بنابر تقدیر الهی، بخشی از سپاه سفیانی به زمین فرو میروند، از آنجا که سوریه، عراق، اردن، فلسطین و منطقه وسیعی از شبه جزیره عربستان تحت سیطره سفیانی است، حکومتش در منطقه پابرجا میماند. مدتی کوتاه پس از بلعیده شدن سپاه سفیانی در بیابان، حضرت مهدی (ع) حرکت میکند و او را با سپاهش به عراق باز میگرداند. پس از آن باهم درگیر میشوند و حضرت بر او فایق میآید و او را به هلاکت میرساند. که این جریان در منطقه رمله[۴۲] اتفاق میافتد. حضرت بر تمام منطقهای که سفیانی بر آن حکومت میکرد تسلط مییابند و از این به بعد فرصت مناسبی برای پیروزی جهانی حضرت مهدی (ع) فراهم میشود»[۴۳]
سفیانی، واضحترین، محکمترین و قابل اعتمادترین نشانه در روایات است که نیرویش تا پیش از شنیده شدن ندای آسمانی و فرو رفتن در بیابان کم نمیشود و همانطور که در آینده نزدیک خواهیم دید، برخی دیگر از نشانهها مختص به اوست خصوصا فرو رفتن در زمین که مخصوص سپاهیان اوست.[۴۴]. قول به حتمی بودن سفیانی در میان نشانهها مستدل و مورد قبول همه است. شکی نیست که نمایان شدن سفیانی به بروز خسف (فرو رفتن در زمین) میانجامد که روایات صحیح را اگر به روایات خسف و سفیانی ضمیمه کنیم تواتر[۴۵] مطلب را میرساند[۴۶] به علاوه که بروز سفیانی نمایان شدن اصهب و ابقع و جریان قرقیسیا را به دنبال خواهد داشت و همینطور فتنه شام و فتنههای دیار عراق و حتی بخشی از حوادث مربوط به یمانی و سید خراسانی و دیگر نشانههایی که با سفیانی در ارتباط است و ازاینرو تأکید میکنیم سفیانی از علایم حتمی است، البته با در نظر گرفتن اینکه خداوند عالم واقعی به اشیاء و حوادث است.
در پایان میتوان حدیثی را که شیخ طوسی در امالی و شیخ صدوق در معانی الاخبار آوردهاند ذکر کرد که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: "ما و خاندان ابو سفیان دو خانوادهایم که همواره به خاطر خدا در جنگ بودهایم؛ ما میگوییم خدا راست است و راست گفته و آنها میگویند، دروغ است و دروغ گفته؛ ابو سفیان با رسول الله(ص) جنگید، معاویه هم با علی بن ابی طالب(ع) و یزید بن معاویه با حسین بن علی(ع) جنگیدند و در نهایت هم سفیانی با قائم آل محمد (ص) پیکار خواهد کرد"[۴۷]»[۴۸].
↑تنگه بی آب و علف (وادی یابس از اراضی شام یا به اعتبار خشکی آن زمین از گیاه او را یابس گویند یا به اعتبار این که قبلا دریا بوده و خشک شده است). مهدی منتظر (ع)، ص ۲۷۱
↑تنگه بیآب و علف (وادی یابس از اراضی شام یا به اعتبار خشکی آن زمین از گیاه او را یابس گویند یا به اعتبار اینکه قبلا دریا بوده و خشک شده است). (مهدی منتظر (ع)، ص ۲۷۱). (م.)
↑" السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّةُ أَشْهُرٍ يُقَاتِلُ فِيهَا فَإِذَا مَلَكَ الْكُوَرَ الْخَمْسَ مَلَكَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ يَزِدْ عَلَيْهَا يَوْماً "؛ الغیبة نعمانی، ص ۲۰۲. شایان ذکر است که در ششمین ماه جنبش سفیانی، یعنی ماه محرم، ظهور انجام میشود ولی ختم کارش سه ماه پس از واقعه ظهور است که خلاصه آنچه در این برهه بر سرش میآید از زبان مؤلف کتاب روزگار رهایی در صفحه ۱۱۳۵ جلد دوم ترجمه آن چنین است: «از بررسی روایات این بخش به این نتیجه رسیدیم که سپاه حضرت بقیة الله (ع) از طریق فلسطین شرقی عازم عراق میشود در کرانههای دریاچه طبریه دریاچه خزر با سپاه سفیانی روبرو میشوند که از عراق برمیگردد، جنگ سختی بین دو سپاه درمیگیرد که سفیانی در آن شکست میخورد و همه سپاهیانش بدون استثناء در آنجا کشته میشوند و فقط خودش میماند. یکی از یاران امام به نام صیاح (و یا صباح) با گروهی از سپاهیان بر او میتازند و او را دستگیر میکنند و به محضر امام (ع)، میآورند. هنگامی او را میآورند که امام مشغول نماز عشاء هستند، نمازشان را تخفیف میدهند و به طرف او برمیگردند. سفیانی میگوید:«ای پسر عمو، مرا آزاد کن و برای خودت نگهدار، تا یکی از یاران تو باشم»!!. حضرت مهدی (ع)، به اصحاب خود میفرماید: درباره او و سخنانش چه میگویید؟ همگی میگویند: به خدا سوگند به کمتر از قتل او راضی نمیشویم، او چقدر خون ریخته، چقدر به حریم جان و مال و ناموس مردم تجاوز کرده و انتظار عفو دارد!!. حضرت مهدی (ع)، میفرماید: هرچه میخواهید انجام دهید. گروهی از یاران او را میگیرند و روی سنگی در کرانه دریاچه طبریه میخوابانند و همانند گوسفند او را ذبح میکنند. با ذبح او فتنهها ذبح میشود و ریشه جنایتها میخشکد و بزرگترین فاجعه خونین جهان پایان میپذیرد».