دعا در اخلاق اسلامی
دعا عبارت است از روی آوردن به خدا و درخواست از او با حالت خضوع و تضرع که از برترین عبادات محسوب میشود. دعا نشان دهندۀ اعتقاد به خداوند در عمل است و ترک آن به معنای ترک تمام عبادات.
عواملی که موجب میشود انسان به سمت دعا تمایل پیدا کند عبارتاند از: رشد و کمال آدمی؛ اعتقاد به ربوبیت خداوند؛ تحقق قضای الهی و.... دعا میتواند در جهت کمال انسان باشد به صورت درخواست هدایت، مغفرت و علم و میتواند برای رفع نیاز باشد مانند: درخواست فرزند و روزی. البته دعا آدابی دارد که بدون آنها دعا محقق نخواهد شد و دعای صحیح آثاری را به دنبال خواهد داشت مانند: ایجاد ارتباط بین خالق و مخلوق؛ برطرف شدن حجاب از مقابل فطرت انسان؛ جلب ولایت الهی؛ تزکیۀ نفس و... .
مقدمه
دعا برترین عبادات و بلکه عصاره و روح عبادت و سپر مؤمن و سلاح اوست. دعا ارتباطی قلبی است بین بنده و پروردگار و کلامی است که به سوی خدا بالا میرود و به دست آوردن ملکه ارتباط قلبی و مناجات با حضرت حق، از علائم کمال انسان بوده سعادت دو جهانی او را نشان میدهد[۱].
دعا برترین عبادات و بلکه عصاره و روح عبادت و سپر مؤمن و سلاح اوست. دعا در حقیقت همان خواسته درونی و آرزوی هر فرد است، چه آن را بر زبان آورد یا نه، و انسان نیز هرگز از آرزوها و نیازمندیها و خواستههایش جدا نمیشود، میتوان گفت دعا و نیایش در هر انسانی نهادینه شده است. بر این اساس، برخی حس پرستش و نیایش را از اصیلترین، پایدارترین و قویترین ابعاد وجودی آدمی و تجلیات روح انسانی دانستهاند که انسان در سایه آن آرامش مییابد.
انسان به گونه فطری برای رسیدن به کمال و مطلوب خویش، خود را نیازمند دعا میداند. از آنجا که دعا در حقیقت همان خواسته درونی و آرزوی هر فرد است، چه آن را بر زبان آورد یا نه، و انسان نیز هرگز از آرزوها و نیازمندیها و خواستههایش جدا نمیشود، میتوان گفت دعا و نیایش در هر انسانی نهادینه شده است. بر این اساس، برخی حس پرستش و نیایش را از اصیلترین، پایدارترین و قویترین ابعاد وجودی آدمی و تجلیات روح انسانی دانستهاند که انسان در سایه آن آرامش مییابد.
در نگاهی گذرا به باورهای اقوام پیشین نیز میتوان دریافت که دعا و نیایش بخشی از فرهنگ آنان بوده و از فطرت آنان سرچشمه میگرفته است، ازاینرو هر ملت و قومی گونهای از دعا و نیایش را در زندگی خویش تجربه کرده و صرف نظر از نوع خواسته خود، همواره تأثیر آن را باور داشته است، چنان که بر اساس آیات، آدم و حواء نخستین انسانهایی بودند که پس از ترک اَولی، از خدا درخواست عفو کردند[۲].
معناشناسی
دعا در لغت به معنای خواستن چیزی به وسیلۀ صدا کردن و جلب توجه کسی است که او را صدا میزند؛ اما از دیگر معانی دعا ترغیب، تشویق، استغاثه و تضرع است.
دعا را در اصطلاح شرعی به معنای روی آوردن به خداوند و درخواست از او با حالت خضوع دانستهاند. البته گاه از باب مجاز به صرف تمجید و ستایش خداوند نیز «دعا» گفته شده است؛ چه انسان در کنار آن درخواست خود را یادآوری کند و چه نکند[۳]. ابواسحاق معتقد است دعا و درخواست از خداوند بر سه گونه است: گونه نخست، بیان توحید و ثنای الهی است؛ چنان که گویند «يَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ». گونه دوم درخواست بخشش و رحمت از خداوند است؛ چنانکه گویند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْلَنا». گونه سوم درخواست بهره دنیایی است؛ چنانکه میگویند: «اللهم ارزقنی مالا و ولدا». به تمام این گونهها دعا گفته میشود؛ زیرا انسان در آغاز درخواست خود میگوید: «يَا اللَّهُ يَا رَبِّ يَا رَحْمَانُ»[۴]. بر این اساس در معنای اصطلاحی دعا، مفهوم لغوی آن، یعنی درخواست و طلب، لحاظ شده است؛ با این تفاوت که اولاً مخاطب دعا در معنای لغوی عام است و شامل انسانهایی برابر یا برتر از داعی است؛ در حالی که مخاطب دعا در مفهوم اصطلاحی تنها خداوند است. ثانیاً در مفهوم لغوی دعا، کرنش و خضوع داعی لحاظ نشده است؛ چنان که درخواست از مخاطب برابر، ضرورتاً با کرنش همراه نیست؛ اما در مفهوم اصطلاحی دعا، کرنش و خضوع در برابر خداوند لحاظ شده است.
با توجه به اینکه مفهوم «درخواست» در معنای اصطلاحی دعا لحاظ شده است، جواز کاربرد دعا در نعمت و ثنای الهی، کاملاً منطقی است[۵].
و نیز گفته شده است: دعا در اصطلاح نیز به معنای روی آوردن به خدا و درخواست از او با حالت خضوع، تضرع و ابتهال[۶] و نیز درخواست زیردست از مقام بالاتر برای انجام کاری، همراه با خضوع و تواضع است[۷]. بر این اساس، در مفهوم لغوی دعا، کرنش و خضوع داعی لحاظ نشده، در حالی که در مفهوم اصطلاحی، کرنش و خضوع، از مقومات دعا به شمار میرود.
دعا و دعوت در حقیقت جلب توجه مدعوّ به داعی است که غالباً با لفظ و گاهی نیز با اشاره صورت میگیرد، بنابراین، مدعوّ باید قدرت استجابت دعا را داشته باشد تا بتواند خواسته دعاکننده را تأمین کند، ازاینرو برخی، خواندن موجود بیدرک و شعور را که نمیتواند خواسته دعاکننده را برآوَرَد ـ هر چند صورت دعا داشته باشد ـ دعای حقیقی ندانستهاند[۸].
دعا گاهی به سود دیگران است که از آن به "دعای له" یاد میشود و گاهی به زیان آنان است که "دعای علیه" یا "نفرین" نامیده میشود و لعن، مصداقی از آن است[۹].[۱۰]
کلمۀ (دعو) و مشتقات آن ۱۲۲ بار در قرآن کریم آمده است، برخی از آنها به معنای لغوی دعا اشاره دارند؛ مانند آیه ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا﴾[۱۱] و در مواردی نیز به معنای اصطلاحی آمده است مانند آیۀ ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۱۲].[۱۳]
ارزش و جایگاه دعا
خداوند دعا را عبادت خویش دانسته و ضمن توصیه به دعا، کسانی را که از دعا کردن خودداری میکنند مستکبر شمرده و آنان را به جهنم تهدید کرده است: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۱۴]. بر این اساس، حقیقت دعا عبادت است، زیرا انسان در دعا هم نیازمندی خود را، هم بینیازی خدا را ابراز میدارد و این خضوع و خشوع او را در برابر خدا ـ که اساس هر عبادتی است ـ در پی خواهد داشت و چون حقیقت و روح عبادت، توجه قلبی است و حرکات و ذکر زبانی جلوهای از این حقیقت است، دعا نشان دهندۀ اعتقاد به مالکیت، ربوبیت و قدرت الهی در عمل است، چنانکه در روایتی دعا مغز عبادت به شمار آمده است[۱۵]. به دیگر سخن، گرچه دعا در ظاهر درخواست رفع نیازهای مادی و معنوی است اما در واقع اعتراف به بندگی و عجز داعی است، ازاینرو برخی در تفسیر آیۀ ۶۰ سورۀ غافر بر این باورند که دعا بزرگترین عبادت و ترک آن نه به معنای ترک بخشی از اقسام عبادت که ترک تمام آن است و از همینرو، ترک آن نشان استکبار در برابر خدا و عامل ورود دائمی انسان مستکبر در آتش است. برخی در تحلیل دعا به این نکته اساسی توجه کردهاند که دعا فرایند معکوس نزول آیات از سوی خداوند (وحی) و ایمان انسان به آن است. در این فرایند که از سوی انسان آغاز میشود، اجابت خداوند متناظر ایمان بندگان است. هنگامی که خدا آیات خود را فرو میفرستد و از انسانها میخواهد در برابر آنها با ایمانشان واکنش نشان دهند، به طریق مشابهی انسان در دعا خدا را طرف خطاب قرار میدهد و امید دارد که خداوند خواست او را برآورد، ازاینرو مفهوم دعا در ارتباط با مفهوم استجابت قرار دارد.
خداوند اراده کرده بخشی از امور عالم و رویدادها، از طریق دعا و درخواست انسان از خدا تحقق یابد و این نیز تقدیر الهی است. به عبارت دیگر تحقق هر فعل و حادثهای منوط به پیدایش اسباب و عللی است که با تحقق تمامی آنها علت تامه آن فعل حاصل و وقوع آن حتمی میشود. اموری مانند دعا و صله رحم تنها یک سبب از اسباب تحقق در برخی از حوادث هستند که اگر سایر اسباب محقق شده باشند، با دعا، علت تامه حاصل میگردد، بنابراین، دعا یکی از اسباب تحقق قضای الهی است.
از اینرو دعا در روایات سودمندتر از قرائت قرآن و برتر از همه عبادات شمرده شده است[۱۶]. به گفته برخی، دعا نه تنها انسان را در رهایی از گرفتاری، درد و رنج یاری میدهد، بلکه با دعا سرنوشت زندگی انسان تغییر مییابد و از همینرو قرآن با شیوههای گوناگون مردم را بدان فرا میخواند: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۱۷].[۱۸]
ضرورت دعا
عوامل و ضرورتهای مه موجب میشود انسان به سمت دعا تمایل پیدا کند عبارتاند از:
- رشد و کمال آدمی توسط دعا کردن: در بسیاری از آیات و روایات، عباراتی وجود دارد که مردم را تشویق به دعا کردن و نهی از غفلت از آن میکند مانند آیۀ ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[۱۹]. آیه دلالت میکند، رشد و کمال آدمی برای رسیدن به هر منزلی از منازل برتر، توسط دعا کردن اتفاق میافتد[۲۰]؛ چنانکه در آیۀ ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾[۲۱]، خداوند متعال برای اینکه پیامبر(ص) هم از این فوز عظیم محروم نماند به ایشان امر میکند در شمار دعاکنندگان باشد و لحظهای از این عطیّۀ بزرگ الهی غفلت نکند.
- اعتقاد به ربوبیت خداوند به وسیلۀ دعا کردن: انسان در دعا کردن نیازمندی خود و بینیازی خدا را اقرار میکند و این امر سبب خضوع و خشوع او در برابر خداوند شده و چون حقیقت و روح عبادت، توجه قلبی به خداوند است، لازمهاش اعتقاد به مالکیت و ربوبیت خداوند است.
- تحقق قضای الهی توسط دعا کردن: دعا کلامی است که به سمت خداوند میرود و قدرتش به حدی است که خداوند بخشی از امور عالم را از طریق دعا کردن محقق میکند. درواقع دعا یکی از اسباب تحقق قضای الهی است[۲۲].
- حاصل شدن ارتباط قلبی بین مخلوق و خالق: در دو آیۀ ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[۲۳] و ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۲۴]، ضرورت و اهمیت ارتباط قلبی بین مخلوق و خالق به واسطۀ دعا روشن میشود[۲۵].
اقسام دعا
به طور کلی دعای انسانها بر دو دسته است:
- دعا در جهت کمال انسان: این نوع دعا زمانی محقق میشود که روح دعاکننده از اسباب و علل مادی منقطع شده و چیزی غیر از دعا در برابر خداوند وجودش را آرام نکند این گونه دعاها معمولاً درقالبهای زیر مطرح میشود:
- درخواست هدایت: یکی از خواستههای مهم انبیا و صالحان، هدایت است: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۲۶]. انسان با بررسی ابعاد وجودی خویش به خوبی متوجۀ نقصش میشود و به اقتضای فطرتش جبران چنین نقصی را در هدایت الهی میبیند و به همین دلیل دعا برای هدایتش میکند.
- درخواست مغفرت: یکی از اساسیترین خواستههای همۀ پیامبران و اولیای الهی استغفار از درگاه الهی است: ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾[۲۷].
- درخواست علم: چنانکه در قرآن به پیامبر(ص) امر شده که از خداوند علم دانش را بخواهد: ﴿قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۲۸].
- دعاهایی برای رفع نیاز: اینگونه دعاها زمانی محقق میشود که فرد دچار سختی و اضطرار شده و راهی جز پناه بردن به خداوند و دعا کردن به درگاه او ندارد از جملۀ این دعاها:
- درخواست فرزند مانند دعای ابراهیم (ع): ﴿رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۲۹].
- درخواست روزی توسط حضرت عیسی (ع): قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ ﴿اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[۳۰].
- در خواست امنیت توسط ابراهیم (ع): ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا﴾[۳۱].
- طلب صبر و یاری و پیروزی بر دشمنان: ﴿رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ﴾[۳۲]، ﴿قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ﴾[۳۳].[۳۴]
آداب دعا
دعا آداب و شرایطی دارد که رعایت آنها دعا را به اجابت نزدیکتر کرده و زمینه را برای بهرهگیری بهتر از آن، فراهم میسازد[۳۵]. آداب و شرایط دعا به دو بخش تقسیم میشود:
- آداب و شرائطی که بدون آن، ماهیّت دعا محقّق نمیشود:
- دعا باید همراه ایمان و معرفت به خداوند باشد ایمان و معرفت هر اندازه بیشتر شود، دعا به اجابت نزدیکتر میشود به گونهای که تمام فاصلهها بین دعا و اجابت آن از بین میرود، چنانکه این شرط در قرآن کریم چنین بیان شده است: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾[۳۶].[۳۷].
- شروع دعا با حمد و ستایش خداوند: هیچ دعائی از اهل بیت نقل نشده مگر اینکه در ابتدا و انتهای آن، ستایش و حمد خداوند وجود دارد. امام صادق(ع) میفرمایند: «هروقت خواستید چیزی از حوائج دنیا و آخرت را از خداوند طلب کنید بدانید که شروع دعا باید با ثنای خداوند و مدح او و صلوات بر پیامبرش باشد»[۳۸].[۳۹]
- یقین به اجابت: خداوند هرگز از وعدۀ خود تخلّف نمیکند. در آیات بسیاری خداوند وعده داده که دعاکننده را از خانۀاش ناامید بر نمیگرداند.
- توبه و اقرار به گناه و همچنین اقرار به نعمتها و اطاعت از خداوند: یکی از مهمترین عوامل مستجاب نشدن دعا انجام معصیت الهی است[۴۰]؛ از اینرو در قرآن استغفار از گناه و اقرار و اعتراف به ظلم خویش اینچنین بیان شده است: ﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۴۱].[۴۲].
- توسُّل به اهل بیت: ذیل آیۀ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[۴۳]، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «ما وسیله به سوی خداوند هستیم»[۴۴]. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: «دعا از بارگاه الهی پوشیده میماند، تا آنگاه که بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود»[۴۵].[۴۶]
- دعا باید با حکمت و مصلحت هماهنگ باشد: دعا کننده باید دعای خود را با زبان یا در دل به مصلحت مشروط کند در غیر این صورت ماهیت دعا دچار خدشه میشود[۴۷].
- آداب و شرائطی که ماهیت دعا بدون آنها محقّق میشود، امّا اجابت دعا منوط به وجود آنهاست:
- آداب و شرایط در رابطه با خدا: مهمترین شرطی که باید هنگام دعا در پیشگاه پروردگار عالم رعایت کرد وصف کردن خداوند به اسمای حسنایش است، چنانکه خداوند فرموده ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾[۴۸].
- آداب و شرایط دعا کننده: این آداب، به چند دسته تقسیم میشود.
- امور مربوط به ظاهر:
- ابتهال در دعا: در روایتی امام کاظم(ع) ابتهال در آیۀ ﴿اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا﴾[۴۹] را به برگرداندن کف دستها هنگام دعا معنا کرده است.
- بلند نکردن صدا: در آیاتی از قرآن به دعاکننده توصیه شده به درگاه الهی تضرع کنند؛ ولی صدایش را در دعا کردن بالا نبرد: ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۵۰].
- فراگیر بودن دعا: فراگیر بودن دعا را میتوان از نکات سفارش شده برای دعا کردن دانست: ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ﴾[۵۱]
- امور مربوط به روح و قلب دعا کننده:
- حالت ترس و امید: از مواردی که رعایت آن برای استجابت دعا بسیار نقش دارد داشتن حالت ترس و امید دعا کننده است چنانکه آیه اشاره به همین مطلب دارد: ﴿وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا﴾[۵۲]
- اخلاص در دعا: یکی از آداب و شروط برای دعا کردن اخلاص در هنگام دعا کردن است. اخلاص یعنی هماهنگی میان قلب و زبان و قطع امید از همۀ مخلوقات.</ref>.
- خشوع، توکل، تضرع: داشتن حالاتی چون خشوع: ﴿وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴾[۵۳]؛ توکل: ﴿فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۵۴] و تضرّع ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾[۵۵].
- حالت دعا کننده: دعا باید واقعی باشد، دعا کننده باید در دعای خود از اسباب مادی قطع امید کند چنانکه آیۀ ﴿أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴾[۵۶] نشانگر همین مطلب است[۵۷].
- امور مربوط به ظاهر:
استجابت دعا
استجابت به معنای روی آوردن خدا به دعا کننده و برطرف کردن حاجت و اعطای خواسته دنیایی یا آخرتی اوست[۵۸]. استجابت دعا مرحله پایانی آن و در حقیقت هدف از آن است. بر اساس برخی آیات، تنها خداست که دعای بندگان را اجابت میکند: ﴿ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلا مَّا تَذَكَّرُونَ﴾[۵۹] و جز او کسی توان اجابت دعا را ندارد: ﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ﴾[۶۰].
از آنجا که گاه انسان در خلاف جهت مسیر الهی خود گام برمیدارد و چیزی را میطلبد که در حقیقت به زیان اوست، خدا دعای وی را بر اساس سنت استدراج مستجاب میکند؛ به این معنا که گرچه به ظاهر خواسته او برآورده میشود، این استجابت، وی را از رحمت الهی دور کرده و به سوی عذاب الهی میکشاند؛ مانند اجابت دعای شیطان پس از استکبار: ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِين﴾[۶۱] یا اجابت دعای کسانی که فقط دنیا را میطلبند: ﴿فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۶۲].
برخی شرایط استجابت دعا از منظر قرآن چنیناند:
- دعا باید همراه ایمان و عمل باشد. آیه ﴿ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ﴾[۶۳] درخواست همراه بودن با شاهدان را پس از ابراز ایمان به خدا و تبعیت از رسول خدا(ص) مطرح کرده است[۶۴].
- دعا باید با حکمت و مصلحت هماهنگ باشد[۶۵]. برخی بر اساس آیه ﴿ وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۶۶] بر این باورند که دعا کننده باید دعای خود را با زبان یا در دل به مصلحت مشروط کند[۶۷].
- دعا باید واقعی باشد؛ به این معنا که دعا کننده در دعای خود از اسباب مادی قطع امید کرده باشد[۶۸]: ﴿ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلا مَّا تَذَكَّرُونَ﴾[۶۹].[۷۰]
موانع دعا
عدم استجابت دعا یا به خاطر آن است که شرائط لازم برای استجابت فراهم نشده و یا به خاطر آن است که مانعی در استجابت دعا وجود دارد؛ به عنوان نمونه گاهی آنچه مورد دعا قرار میگیرد به مصلحت واقعی دعاکننده نیست و در حقیقت برای او ضرر دارد: ﴿وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا﴾[۷۱] و ﴿عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۷۲] با این همه چون نفس دعا کردن عملی زیبا و نیکو در نزد خداوند است قرآن کریم شهادت داده است اگر دعایی پذیرفته نشد، خداوند به جای آن خیر دیگری برای انسان لحاظ میکند: ﴿فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا﴾[۷۳]
از جمله موانع پذیرش دعا عبارتاند از:
- صفات رذیله: این صفات مانع بزرگی، برای رسیدن دعا به حریم پاک الهی است: ﴿وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۷۴] امام صادق(ع) میفرمایند: «خداوند دعائی که از قلبی سخت و سنگین ایجاد شود را نمیپذیرد»[۷۵].
- گناه: خداوند متعال بارها عهد فرموده کافران، فاسقان و ظالمان را مشمول هدایت خود نکند؛ از اینرو نه خود آنان را میپذیرد نه عملشان را و نه دعایشان را: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۷۶]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾[۷۷] و ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۷۸]. امام صادق(ع) فرمودند: «فرد ظالم دعایش قبول نمیشود تا وقتی که به سوی خداوند توبه کند»[۷۹]
- مال مشتبه: بزرگان اهل دین معتقدند یک لقمه از مال مشتبه، تا چندین شب انسان را از نماز شب باز میدارد، پس به طریق اولی لقمۀ حرام اثرات مخربش بیشتر از مال مشتبه است در همین رابطه روایات مختلفی وجود دارد:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «کسب خود را حلال کن تا دعایت اجابت شود، چرا که لقمۀ حرام باعث میشود دعا فرد تا چهل روز مستجاب نشود»[۸۰].
- مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: خداوند را بخوان که دعای مرا مستجاب کند؛ آن حضرت فرمودند: «اگر چنین میخواهی کسب و کار خود را حلال کن»[۸۱].
- در حدیث قدسی آمده است، حضرت حق میفرماید: «بنده من! دعا از توست و اجابت بر عهده من است، هیچ دعائی از من پوشیده نمیماند مگر دعای کسی که حرام بخورد»[۸۲]
- ناهماهنگی میان زبان و قلب: دعا به سبب هماهنگی بین زبان و قلب مستجاب میشود و خداوند کسانی را که با قلبی غافل به سمت او میآید و دعا میکند را نمیپذیرد. امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «خداوند دعائی که از قلبی غافل برخیزد را نمیپذیرد»[۸۳].
- تکیه و اعتماد بر غیر خداوند متعال: در روایات بسیاری وارد شده، «خداوند دعای امیدواری که به غیر او امید دارد را مستجاب نمیکند».
- ناهماهنگی میان دعا و عمل انسان: اگر کسی خود را به فقر، گناه و بردگی اجانب وادار کرد و بعد از آن اینچنین در درگاه خداوند دعا کرد «خدایا! مرا به واسطۀ حلالت از حرامت و به واسطۀ اطاعتت از گناهت و به واسطۀ فضلت از دیگران بینیاز ساز»[۸۴]، دعای او مستجاب نمیشود مگر اینکه به سوی خداوند برگردد و از آنچه انجام داده توبه کند.
- فراهم نساختن علل و اسباب لازم: آماده نکردن اسباب و عوامل ظاهری و اکتفا به دعای زبانی موجب عدم استجابت دعاست. آیات و روایات بسیاری بر این مطلب دلالت میکند: ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا﴾[۸۵].[۸۶]
ارکان دعا
ارکان دعا عبارتاند: داعی (دعاکننده)، مَدعُوّ (خوانده شده) و خواسته دعاکننده:
- دعا کننده: در قرآن از دعا کنندگان بسیاری یاد شده است از جمله: دعای انبیا: ﴿وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۸۷]؛ صالحان و مؤمنان: ﴿إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ﴾[۸۸]. تنوع دعا کنندگان به مخاطبانِ قرآن میآموزد چگونه دعا کنند و از خدا چه بخواهند و نیز مکلف را وادار میکند در مقایسه خود با آنان در شدت و کثرت دعا تلاش بیشتری کند.
- مَدعُوّ (خوانده شده): خداوند در آیات قرآن و معصومین در روایات اخلاقی، حاجتطلبیدن از خداوند را تنها راه صحیح برای دعا کردن معرفی کردهاند چراکه تنها کسی که هیچگونه نیازی به غیر ندارد و تمام هستی به او محتاج است خداوند است و از آنجا که اصل اولیۀ دعا کردن این است که مدعو (خوانده شده) غنی باشد و توانایی برآوردن حاجت دیگران را داشته باشد میتوان نتیجه گرفت تنها خداست که میتواند مَدعُوّ و خوانده شدۀ واقعی باشد[۸۹].
- خواسته دعاکننده: در اقسام دعا بیانش گذشت.
آثار دعا
در منابع اسلامی دعا دارای آثار مادی و معنوی و فردی و اجتماعی است؛ اما مهمترین اثری که میتوان برای دعا متصور شد اجابت دعا از سوی خداوند است، اما منافع دیگر دعا، از نگاه آیات و روایات عبارتاند از:
- ایجاد ارتباط بین خالق و مخلوق: مؤمنین این ارتباط را بسیار برتر از هر دستاوردی میدانند و معتقدند هر بنده ای اگر به حقیقت دعا پی ببرد هیچ وقت این ارتباط را قطع نمیکند[۹۰].
- برطرف شدن حجاب از مقابل فطرت انسان: انسان فطرتاً خداوند را قدرتمند و توانا میداند ولی برای اینکه این علم فطری انسان به طور کامل نشان داده شود یکی از ابزارهایش ایجاد ارتباط و دعا در برابر خداوند است[۹۱]. در واقع دعا از مؤثرترین عوامل رشد معرفتی انسان به حقایق معنوی است[۹۲].
- پیدا شدن گمشده انسان توسط دعا: انسان از همان آغاز تولّد، دنبال آرامشی است که آن را گم کرده است و این آرامش به نقل از قرآن همان خداوند: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾[۹۳] و ذکر اوست: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۹۴].[۹۵].
- بریدن از دیگران و پیوستن به او: در اصطلاح اخلاقی آن را (انقطاع از مردم و پیوستن به خداوند) میگویند و این انقطاع به وسیلۀ عواملی ایجاد میشود که از جملۀ آنها دعا و تضرع به درگاه خداوند است.
- جلب ولایت الهی: پایداری بر صراط مستقیم و منحرف نشدن از آن نیازمند جلب و جذب عنایت و هدایت الهی است. این هدایت الهی به ریاضات شرعی نیازمند است که یکی از مهمترین آنها میتواند دعا کردن باشد.
- تزکیۀ نفس: تهذیب نفس مهمترین فایدۀ دعاست که همچون استاد اخلاق، میتواند نفس انسان را بسازد و رذائل را از آن دور کند: ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۹۶] دعا به سه صورت مردم را از رذائل نفسانی دور میکند:
- به صورت عام: عموم مردم به وسیلۀ دعا از منجلاب شیطانی نجات پیدا میکنند.
- به صورت خاص: مؤمنین خاص نه تنها به ویسلۀ دعا کردن از گناهان کبیره دوری میکنند، بلکه با کمک دعا از هر گناه صغیره ای هم پرهیز مینمایند.
- به صورت اخص: مؤمنین اخص خداوند از طریق دعا از هر امر مکروهی پرهیز میکنند.
- آثار اخروی دعا: نجات از عذاب جهنم: ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۹۷] و بهرهمندی از پاداش اخروی و نعمتهای بهشتی: ﴿فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۹۸].[۹۹]
- برخی دیگر از مصادیق آثار و فواید دعا عبارتاند از: آبرو یافتن نزد خدا: ﴿رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۱۰۰]؛ فضل و رحمت الهی: ﴿وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۱۰۱]؛ اجابت دعای مؤمنین: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۱۰۲]؛ بهرهمندی از عفو و بخشایش الهی: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۱۰۳]؛ مصون ماندن از انحرافات اخلاقی: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۰۴]؛ رفع حزن و اندوه: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۰۵] و همنشینی با پیامبر(ص): ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾[۱۰۶].[۱۰۷]
عواقب ترک دعا
قرآن توجه خداوند به بندگانش را به دعا و نیایش آنان وابسته کرده است: ﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[۱۰۸]، تهدیدی که در این آیه به چشم میآید، در این کتاب آسمانی کمتر به کار رفته است؛ همچنین در آیۀ شریفۀ ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾[۱۰۹] خداوند کسانی را که از دعا کردن خودداری میکنند مستکبر شمرده و آنان را به جهنم تهدید کرده است و همچون آیۀ پیشین در شمار سنگینترین آیات قرآن کریم قرار گرفته است. ترک دعا و غفلت از آن، از علائم بدبختی و زیانکاری انسان است: ﴿ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا﴾[۱۱۰]
بنابراین، نیایش و ارتباط قلبی میان بنده و حضرت حق، از مهمترین واجبات انسان بوده و ترک آن نیز در شمار بدترین محرمات قرار گرفته شده است[۱۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۸۶.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، التحفة السنیة، ص۲۵.
- ↑ لسان العرب، ج۱۴، ص۲۵۷.
- ↑ نصیری، علی، مقاله «دعا»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۳۱۸.
- ↑ التحفة السنیه، ص۱۴۶؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص ۷۸۵، "دعاء".
- ↑ عدةالداعی، ص ۹.
- ↑ نک: المیزان، ج ۱۱، ص۳۱۷.
- ↑ مفردات، ص ۷۴۱، "لعن"؛ لغتنامه، ج۱۳، ص۲۰۰۰۷؛ فرهنگ سخن، ج۸، ص۷۸۸۸، "نفرین".
- ↑ سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا میخوانید» سوره نور، آیه ۶۳.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ ر.ک: ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»؛ وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۷.
- ↑ عدة الداعی، ص ۱۴، ۳۵؛ بحار الانوار، ج ۹۰، ص ۲۹۲.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۸۶.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۰۴.
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۸۸.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ «و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش!» سوره صافات، آیه ۱۰۰.
- ↑ «عیسی پسر مریم گفت: خداوندا! ای پروردگار ما! خوانی از آسمان بر ما فرو فرست تا برای ما، برای آغاز و انجام ما عیدی و نشانهای از سوی تو باشد و به ما روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی» سوره مائده، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
- ↑ «پروردگارا! ما را از شکیب سرشار کن و ما را مسلمان بمیران!» سوره اعراف، آیه ۱۲۶.
- ↑ «(نوح) گفت: پروردگارا! در برابر آنکه مرا دروغگو شمردند یاریم کن!» سوره مؤمنون، آیه ۲۶.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۰۴.
- ↑ مجموعه مقالات هماندیشی زیارت، ج۲، ص ۶۵۰-۶۴۹.
- ↑ «و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۲۵.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۳۰.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۳۰.
- ↑ «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ «نَحْنُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّه»؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲.
- ↑ «لَا یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۳۰.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۲.
- ↑ «و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید!» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.
- ↑ «نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.
- ↑ «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.
- ↑ «پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز) و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.
- ↑ «و او را با بیم و امید بخوانید» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ «و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
- ↑ «گفتند: بر خداوند توکّل داریم؛ پروردگارا! ما را مایه عبرتی برای گروه ستمگران مگردان!» سوره یونس، آیه ۸۵.
- ↑ «پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید که او تجاوزگران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۵۵.
- ↑ «یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۲؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۳۳۰.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۲۸۳؛ التحقيق، ج۲، ص۱۳۵، "جوب".
- ↑ یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید؛ سوره نمل، آیه: ۶۲.
- ↑ و گمراهتر از آن کس که به جای خداوند چیزی را (به پرستش) میخواند که تا رستخیز پاسخ او را نخواهد داد، کیست؟ و آنان از خواندن اینان بیخبرند؛ سوره احقاف، آیه: ۵ .
- ↑ گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند مهلت ده!فرمود: تو از مهلت یافتگانی ؛ سوره ص، آیه: ۷۹-۸۰.
- ↑ پس چون آیینهای ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! (هر چه میخواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهرهای نیست.و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار؛ سوره بقره، آیه: ۲۰۰ - ۲۰۱.
- ↑ پروردگارا! بدانچه فرو فرستادهای، ایمان آوردیم و از این پیامبر پیروی کردیم پس ما را در شمار گواهان بنگار؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۳.
- ↑ مواهب الرحمن، ج۵، ص۳۲۰.
- ↑ نک: المیزان، ج۷، ص۸۸؛ من هدى القرآن، ج۳، ص ۶۳.
- ↑ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند؛ سوره غافر، آیه: ۶۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۸۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۸۱؛ ج ۲، ص ۳۵.
- ↑ یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید؛ سوره نمل، آیه: ۶۲.
- ↑ سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
- ↑ «و آدمی بدی را چنان فرا میخواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.
- ↑ «بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.
- ↑ «پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند» سوره کهف، آیه ۸۱.
- ↑ «و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیا گرایید» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاس»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۴.
- ↑ «بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.
- ↑ «خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ «بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۷۴.
- ↑ «أَطِبْ کَسْبَکَ تستجاب تُسْتَجَبْ دَعْوَتُکَ فَإِنَّ الرَّجُلَ یَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَی فِیهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً»؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۵۸.
- ↑ «إِذَا أَرَدْتَ ذَلِکَ فَأَطِبْ کَسْبَکَ»؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۱.
- ↑ «فَمِنْکَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تُحْجَبُ عَنِّی دَعْوَةٌ إِلَّا دَعْوَةُ آکِلِ الْحَرَامِ»؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.
- ↑ «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُعَاءَ قَلْبٍ لَاه»؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.
- ↑ «اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ وَ أَغْنِنِی بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاک»
- ↑ «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص۳۰۵ ـ ۳۰۷.
- ↑ «و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.
- ↑ «همانا دستهای از بندگان من میگفتند: پروردگارا! ایمان آوردهایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۹.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۳.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۹۱.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۹۱.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۹.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۹۱.
- ↑ «نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ «پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ «پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۹؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۹۶-۲۹۷.
- ↑ «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
- ↑ «و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.
- ↑ «مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.
- ↑ «پروردگار وی دعایش را اجابت کرد و فریب آن زنان را از او بگرداند، بیگمان اوست که شنوای داناست» سوره یوسف، آیه ۳۴.
- ↑ «آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدینگونه مؤمنان را میرهانیم» سوره انبیاء، آیه ۸۸.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۱۱۹.
- ↑ «بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.
- ↑ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ «(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بندهاش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد. گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچگاه در خواندن تو رنجور نبودهام» سوره مریم، آیه ۲ ـ ۴
- ↑ ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۹۰.