تمدن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

«تمدن» مصدر باب تفعل است و در لغت فارسی به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیّت گرفته شده و معنی شهرنشینی یا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن می‌دهد و بدان معناست که بشر در سایۀ آن به تشکیل جامعه پرداخته و شهرنشین شده است که در برابر مفهوم «بربریت» به کار رفته و جامعۀ متمدن به این دلیل با جامعه بدوی فرق داشت که اسکان یافته، شهری و با سواد بود. متمدن بودن مطلوب بود و متمدن نبودن ناخوشایند[۱]. (Civilization) در انگلیسی از کلمه (civita) که در مقابل وحشی‌گری قرار گرفته و از کلمه (civilis) که معنی شهرنشینی دارد، گرفته شده است[۲]. برای واژه تمدن، تعاریف گوناگونی از طرف دانشمندان مختلف غربی و شرقی بیان شده است؛ به این خاطر که بیشتر این تعاریف مادی و محدود بوده و از تعریف تمدن واقعی دور هستند، از بیان آنها خودداری کرده و به جامع و کامل‌ترین آنها می‌پردازیم: «تمدن، مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه است که نشان آن، پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است»[۳].[۴].

چیستی تمدن

تمدن در عربی حضاره خوانده می‌شود و در لغت فارسی به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیت گرفته شده و معنی شهرنشینی یا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن می‌دهد، و بدان معناست که بشر در سایه آن به تشکیل جامعه پرداخته و شهرنشین شده است. در زبان انگلیسی نیز کلمه تمدن civilization از کلمه civita که در مقابل وحشیگری قرار گرفته و از کلمه civilis که معنی شهرنشینی دارد گرفته شده است[۵]. برای واژه، تمدن، تعاریف گوناگونی از طرف دانشمندان مختلف غربی و شرقی بیان شده است؛ به این خاطر که بیشتر این تعاریف مادی و محدود بوده و از تعریف واقعی تمدن دور هستند از بیان آنها خودداری کرده و به جامع‌ترین و کامل‌ترین تعریف که از لابلای تعاریف مختلف می‌توان برای تمدن در نظر گرفت می‌پردازیم که عبارت است: «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و سازمان‌یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن، پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است»[۶]. تمدن از نگاه مقام معظم رهبری یعنی زندگی توأم با نظم علمی، با تجربیات خوب زندگی و استفاده از پیشرفت‌های زندگی[۷] در همه عرصه‌های مختلف، به همراه پیشرفت در زندگی مادی و معنوی و رفاه مشروع برای انسان‌ها است[۸].[۹]

فرآورده‌های تمدن

تمدن فرآورده‌هایی دارد که می‌توان به دستاوردهای مثبت و منفی از جمله علم و صنعت اشاره کرد.

علم و صنعت

یکی از بهترین فرآورده‌های تمدن غرب، صنعت، علم و تحقیق است[۱۰]. حداقل از دو قرن پیش، جریانی به نام جریان تمدن صنعتی در دنیا شروع شد؛ اگرچه تمدن صنعتی پایه‌اش بر ماشین استوار است[۱۱]، ولی این کلمه حاوی معانی بسیار زیادی از فرهنگ و معرفت و علم و اوج و حضیض است. جریانی با این نام و خصوصیات که حداقل از دو قرن پیش شروع شد چند خصوصیت داشت: یکی گرایش به صنعت و علم، دوم گرایش به روش‌های جدید در زندگی، و سوم - که از مهم‌ترین آنهاست - گرایش به فلسفه‌هایی که زیربنای آنها قواعد و مبانی مادی بود. یعنی در طول این دو قرن بیشترین پرچم‌های فکر و فلسفه که برافراشته شده، در جهت مقابل تفکر معنوی و دینی بوده است. فلسفه مارکسیسم، یکی از آنهاست که سروصدای بیشتری پیدا کرد. بقیه مکتب‌های فلسفی، اجتماعی، رایج و سر برداشته در قرن نوزدهم و بیستم، جهت و گرایش خالص و یا غالب مادی و غیر مذهبی یا ضد مذهبی دارند. این گرایش غیر معنوی و ضد معنوی، مثل جریانی که از کم شروع می‌شود و لحظه به لحظه اوج می‌گیرد و فراگیری پیدا می‌کند، در زندگی و افکار و خانواده و ارتباطات درون اجتماعی مردم وارد شد[۱۲].[۱۳]

جنگ‌افروزی و بی‌عدالتی

در تمدنی که غرب ادعای آن را می‌کند جنگ افروزی، ظلم، بی‌عدالتی، غرور و سرمستی و رفتارهای غیرخردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ، تهدید کردن صلح، کشتن مردم بی‌دفاع، مصرف سرمایه‌های زیاد برای آتش‌افروزی، آن هم به یک بهانه غیر قابل اعتماد نهفته است و نمونه دیگر از محصول تجربه غربی، ساخت بمب‌های اتمی و و شیمیایی است[۱۴].[۱۵]

ایجاد تفکرات لیبرال دموکرات در سطح جهان

در حال حاظر در دنیا تفکراتی وجود دارد که جاده صاف‌کن تسلط استعماری نوع جدید آمریکا و اروپا بر همه دنیاست؛ یکی از آن تفکرات ایجاد جوامع دموکراتیک به سبک غربی است. مثلاً اگر در جهت ایجاد حجاب، یک ذره نسبت به لباس افراد این جوامع تعرض بشود، همه دنیا را غوغا برمی‌دارد؛ ولی اگر در جهت کشف حجاب به لباس کسی تعرّض بشود، یک‌صدم آن در دنیا غوغا نمی‌شود! امروز یکی از نشانه‌های تمدن و نظام جدیدی که دنیای استکبار می‌خواهد بی‌سروصدا بر همه عالم حاکم بکند، همین است[۱۶]. اگرچه امروز دعوی لیبرال دموکراسی غرب زیر سؤال رفته است، ولی این خونخواران دست از تفکرات جهان‌شمولی خود برنمی‌دارند[۱۷]. مسأله مهم دیگر که در ادامه این جریان اتفاق افتاده است، مسأله رسواکننده تمدن غربی در زمینه آزادی بیان است، لیبرال دموکراسی‌ای که غرب، پرچم آن را سر دست گرفته است و به آن افتخار می‌کند، با رفتارهایی مثل برخورد با قرآن، مسلمانان و ترویج افکار آنان است که رسوا می‌شود. آزادی بیان - که آنها دم از آن می‌زنند – به آنها اجازه نمی‌دهد که در باب افسانه کشتار یهودیان - معروف به هولوکاست - کسی تردید کند. در آن قضیه جای آزادی بیان نیست! در کشورهای اروپایی افراد زیادی - از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتی و غیره - از ترس جرأت نمی‌کنند تردیدی را که نسبت به این قضیه در دلشان هست ابراز کنند. بعضی‌ها هم معتقدند قضیه از اصل دروغ است، اما جرأت نمی‌کنند بگویند؛ چون دیده‌اند هر کس بگوید، مجازات خواهد شد؛ زندان می‌اندازند، تعقیب می‌کنند، از حقوقش محرومش می‌کنند؛ اما اهانت به مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان - آن هم بی‌دلیل، بدون اینکه دعوایی در بین باشد؛ بدون اینکه این طرف اهانتی به آنها کرده باشد – مجاز است و مشمول آزادی بیان می‌باشد! مسأله بر سر آن مطبوعات یا کاریکاتوریستی نیست که صهیونیست‌ها پولی به او داده‌اند که کاریکاتوری بکشد - با اهداف پلیدی که صهیونیست‌ها دارند - و او هم کشیده، بلکه مسأله بر سر زمامداران اروپایی است که از این کار دفاع می‌کنند و پشت سر این عمل پست و سخیف قرار می‌گیرند و به عنوان آزادی بیان آن را مجاز می‌شمرند[۱۸]. این مواردی که بیان شد تجربه‌های یک تمدن است.[۱۹]

تاریخ تمدن غرب

رهبر معظم انقلاب، وقتی درباره تمدن شرق و غرب حرف می‌زنند، عنایت ویژه به تمدن اسلامی دارند و همیشه از تاریخ تمدن‌ها شروع می‌کننند، در این مسأله هم وقتی به آسیب‌شناسی تمدن غربی می‌پردازند، اول تاریخ تمدن غربی قبل و بعد از اسلام را مورد بررسی قرار می‌دهند و بعد از آن به دست‌آوردها، نقاط ضعف و قوت آن اشاره می‌کنند و بیان می‌دارند در آن قرون – قرون سوم و چهارم و پنجم و ششم میلادی -تمدن غربی تمدن برتر بود؛ تمدن شرقی منقرض شده بود و تمدن ایرانی هم در واقع چیزی نبود. ولی می‌بینیم که تمدن اسلامی، آن تمدن برتر غربی را از بین برد. بدین معنا که تمدن غربی در مقابل این تمدن منقرض شد؛ مثل ستاره که با آمدن خورشید دیگر نور ندارد، یا مثل ماه که با آمدن خورشید و طلوع روز دیگر هیچ است و یا مثل یک طبیب ابتدایی تجربی که با آمدن یک متخصص درجه اول با چند عنوان دکترای فوق تخصص، خطاست که بگوید «کسی به من مراجعه کند». وقتی که تمدن اسلامی آمد، چنین شد، واقعیت این است که همه چیز اروپا در مقابل تمدن اسلامی رنگ باخت و این تا قرن‌های چهارم و پنجم و ششم هجری ادامه داشت. البته بعد از این تمدن اسلامی سال‌ها تنزل کرد تا به دوران رنسانس رسید. بعد از این تمدن غربی دوباره شروع به اوج گرفتن کرد. و تمدن غرب، در تمام آن سال‌های بعد از غلبه تمدن اسلامی، مشغول تغذیه از این تمدن بوده است. با مراجعه به کتاب‌ها و منابع آن زمان متوجه می‌شویم برجسته‌ترین دانشمندان، دانشمندانی بودند که می‌توانستند با آثار اسلامی سروکار داشته باشند و از آنها چیزی بفهمند و آنها را ترجمه کنند[۲۰].[۲۱]

استفاده از علوم مختلف بدون معنویت

تمدن غربی بر پایه ستیز با معنویت و طرد معنویت بنا شد؛ این خطای بزرگ کسانی بود که تمدن و حرکت علمی و صنعتی را در اروپا شروع کردند. به علم اهمیت دادند - این خوب بود - اما با معنویت به جنگ برخاستند؛ این بد و انحراف بود[۲۲]. غرب در علم مشکلی نداشت. از طریق این علم، ثروت بی‌اندازه به دست آورد؛ از ثروت‌های زیرزمینی و منابع خدادادی حداکثر استفاده را کردند؛ به فضا رفتند؛ به اعماق اجسام پی بردند؛ در پیشرفت علمی کار زیادی کردند و از این علم برای به دست آوردن ثروت و قدرت و سیاست و همه چیز، حداکثر استفاده‌های مشروع و نامشروع را کردند؛ با همین علم استعمار کردند؛ کشتارهای گوناگون جهانی کردند؛ اروپایی‌ها میلیون‌ها انسان را در قرن اخیر و جنگ‌های مختلف و حوادث گوناگون کشتند؛ اما علم بدون هدایت فضیلت، معنویت و انسانیت، و علم ناظر فقط به دنیا و بدون آخرت، نتیجه‌اش همین است، اول، جلوه‌ای به زندگی می‌بخشد و قدرت و ثروت و زیبایی می‌دهد اما آخر قضیه این است؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد. وحشی‌گری اخلاقی جوامع متمدنی که از معنویت بویی نبرده‌اند روزبه‌روز بیشتر خواهد شد و همین وحشی‌گری، لغزشگاه بزرگ تمدن غربی امروز است و آنها را سرنگون خواهد کرد. در یک جامعه پیشرفته علمی، صنعتی، مدنی، پرادعا و مدعی رهبری بشریت! وقتی رگه هدایت معنوی و جریان متنفذ فرهنگی سالم در جامعه‌ای غایب بود، نتیجه ترویج همه جانبه حیوانیت در سطح جامعه می‌شود؛ گناه بزرگ تمدن غربی همین بود[۲۳].[۲۴]

مبارزه با ادیان از طریق ایجاد فحشا

راه مبارزه ساده و آسان با ادیان این است که راه عنان گسیختگی و مهارگسیختگی شهوات را باز کنند. یکی از راه‌هایش - که جزو مهم‌ترین کارها بود – کشف حجاب بود. یکی دیگر از راه‌هایش، رواج می‌خوارگی است. کار دیگر این است که رابطه محدود زن و مرد را بشکنند. این، جزو کارهای تجربه شده است. وسایل جدید علمی و پیشرفت‌های تمدن - مثل سینما و رادیو و تلویزیون و امثال اینها – نیز به آنها این امکان را می‌داد که آسان‌تر این کارها را در جامعه انجام بدهند[۲۵]. امروز بسیاری از ملت‌ها و انسان‌ها، در گمراهی‌اند. در همین دنیای مادی، چقدر اسیر نفس‌اند. امروز در همین دنیای به اصطلاح متمدن، چقدر جوان وجود دارد که مثل یک حیوان، هیچ چیزی جز حوایج پست مادی شخصی خودش نمی‌فهمد، حیوان، غیر از این، چیز دیگری نیست. انسان، آن است که هدفی را با منطق، با عقل، با احساسات پاک و صحیح می‌شناسد، بعد با همه وجود، دنبال آن حرکت می‌کند و موانع را از سر راه خودش بر می‌دارد. در آمریکا و اروپا و کشورهای زیر ستم، از این گونه جوانان زیاد است[۲۶]. همان کاری را که در اندلس، در قرن‌های گذشته کردند. یعنی جوانان را به فساد و شهوت‌رانی و می‌گساری مشغول کردند. البته این کار، الان هم انجام می‌گیرد[۲۷].[۲۸]

عدم ایجاد آرامش برای طرفداران خود

دانشمندان، متفکرین، انسان‌های با وجدان، روشنفکران و جوانان، بخش‌های حساس پیکره جوامع غربی هستند این بخش‌های حساس، امروز تشنه مکتب و درسی از زندگی هستند که آنها را از هزاران دشواری واقعی زندگی نجات دهد. بسیاری از این مشکلات زندگی، مشکلات واقعی نیست. مشکل واقعی، احساس ناامنی روحی، تنهایی، افسردگی، تزلزل و عدم اطمینان و آرامش روحی است. اینها مشکلات واقعی بشر است که در اوج ثروت و شهرت، یک نفر را به خودکشی وادار می‌کند. جوان‌، پولدار و دارای امکانات تنعم و بهره‌برداری از زندگی است؛ اما خودکشی می‌کند. چرا این کار را می‌کند؟ دردش چیست؟ کدام درد است که از بی‌پولی و نداشتن امکانات تمتع جسمانی و لذایذ جنسی هم سخت‌تر است؟ دردی که امروز گریبان جوامع مادی دنیا و تمدن غربی را گرفته است، عدم اطمینان، عدم آرامش، عدم نقطه اتکای روحی، عدم انس و تواصل بین انسان‌ها، احساس، غربت و انکسار است[۲۹].[۳۰]

دخالت و حاکمیت در امور داخلی کشورها

در تاریخ، قضایایی مثل قضایای حمله مغول و هلاکوخان، تعجب انسان را بر می‌انگیزد که «آیا ممکن است جماعتی این قدر قساوت به خرج داده باشند؟!» اما این حوادث تاریخی، امروز در مقابل چشم بشر اتفاق می‌افتد. واقعیت این است که نظام‌های غربی، تمدن غربی و مدعیان غربی که قادر نیستند اداره دنیا را به دست بگیرند، حق ندارند ادعای حاکمیت بر حدود شش میلیارد بشر و کشورهای سراسر عالم را بکنند؛ چون نمی‌توانند خودشان را اداره و امنیت خودشان را تأمین کنند و از بزرگ‌ترین فجایع بشری جلوگیری نمایند. با این حال آمریکایی‌ها، نسبت به خلیج فارس، نسبت به کشورهای خاورمیانه، نسبت منطقه آسیای میانه و نسبت به هر نقطه از دنیا، اعلام حضور و اعمال رأی می‌کنند! شما به چه حقی، با کدام وجدان بیدار، با کدام اراده قوی و با کدام دامن پاک، ادعا می‌کنید که باید در مسائل ملت‌ها و کشورها دخالت کنید؟!![۳۱].[۳۲]

تحمیل یافته‌های خود بر ملت‌ها

امروز و از سال‌ها قبل، همه تلاش دولت‌های غربی و فعالان تمدن غربی، متوجه این نقطه است که فرهنگ دانسته‌ها، بافته‌ها و یافته‌های خودشان را بر ذهن‌های افراد و ملت‌های گوناگون تحمیل کنند[۳۳].[۳۴]

نادیده گرفتن نقش زن در ایجاد تمدن (زن و تمدن در دیدگاه غرب و اسلام)

اگر بنای آفرینش انسان و جهان را به دو بخش کارهای ظریف و ریزه‌کاری و بخش کارهای مستحکم و به تعبیر سازندگان بناها، سفتکاری، بگذاریم، بخش اول که ظریف‌کاری‌ها و ریزه‌کاری‌ها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر است، در اختیار زن است. گناه بزرگ تمدن مادی، تضعیف و گاهی به فراموشی سپردن این نقش است. هر جا سخن از تضعیف خانواده است، نقش این بخش مهم نادیده گرفته شده. هر جا سخن از بی‌اعتنایی به هنر مادری و هنر تربیت فرزند در آغوش پر مهر و محبت مادر است، این نقش نادیده گرفته شده. دنیای غرب این جرم بزرگ را دارد که این نقش را تضعیف کرده و در مواردی نادیده گرفته است. بخشی از بزرگی این گناه به این مربوط است که این حرکت فاجعه‌آمیز را با نام «حمایت از زن» انجام می‌دهند؛ در حالی که این حمایت از زن نیست؛ این خیانت به زن و خیانت به انسان است نقش مادر از دوران حمل و بارداری شروع می‌شود و تا آخر زندگی انسان ادامه دارد. مردی که به دوران جوانی رسیده یا از دوران جوانی هم عبور کرده، باز تحت تأثیر عطوفت و محبت و شیوه‌های خاص مادرانه مادر است. اگر زنان ما از لحاظ رتبه معرفتی و بینش و معلومات سطح خود را ارتقاء دهند، این نقش با هیچ نقش دیگری، با هیچ مؤثر دیگری از مؤثرات فرهنگی و اخلاقی تا آخر قابل مقایسه نیست. یک وقت مادری از لحاظ معرفت سطح‌اش پایین است؛ البته این نمی‌تواند در دوران بزرگی اثرگذاری کند؛ این گناه کم بودن معلومات یک انسان است؛ این نقص تأثیر مادری نیست. مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی‌های اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح، با خلق و با رفتار خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند.

همه تحت تأثیر مادران هستند. آنکه بهشتی می‌شود، پایه بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ‌». البته نقش زن به عنوان همسر هم داستان بسیار طولانی دیگری است. دنیایی که زن را از داخل خانواده جدا می‌کند و با وعده‌های توهم‌آمیز بیرون می‌کشد و او را در مقابل نگاه و حرکت هرزه جامعه، بی‌پناه و بی‌دفاع می‌کند و میدان را برای تعرض به حقوق او باز می‌کند، هم زن را تضعیف می‌کند، هم خانواده را نابود می‌کند و هم نسل‌های آینده را به خطر می‌اندازد. هر تمدن و هر فرهنگی که این منطق را داشته باشد، در حال ایجاد فاجعه است؛ و این امر امروز در دنیا اتفاق افتاده است و روز به روز هم در حال گسترش است. این از سیل‌های خطرناکی است که آثار تخریبی آن در بلندمدت ظاهر می‌شود و بنای تمدن غرب را در هم خواهد کوبید و فرو خواهد ریخت. در کوتاه مدت چیزی فهمیده نمی‌شود؛ اینها چیزهایی است که صد ساله و دویست ساله خودش را نشان می‌دهد؛ و نشانه‌های این بحران‌های اخلاقی در غرب در حال بروز کردن است. اسلام به معنای واقعی زن را تکریم کرده است. اگر روی نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه می‌کند، یا روی نقش زن، تأثیر زن، حقوق زن، وظایف و محدودیت‌های زن در داخل خانواده تکیه می‌کند، به هیچ وجه به معنای این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعی و دخالت در مبارزات و فعالیت‌های عمومی مردم منع کند. عده‌ای بد و یا کج فهمیدند؛ یک عده مغرض هم از این کج‌فهمی استفاده کردند؛ و فکر می‌کنند یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبی باشد یا باید در تلاش‌ها و فعالیت‌های اجتماعی شرکت کند؛ قضیه این طوری نیست؛ هم باید مادر خوب و همسر خوبی باشد و هم در فعالیت اجتماعی شرکت کند. فاطمه زهرا(س) مظهر چنین جمعی است؛ جمع بین شئون مختلف. زینب کبری(س) نمونه دیگر است. زن‌های معروف صدر اسلام و زن‌های برجسته و نمونه‌های دیگر؛ اینها در جامعه بودند و حضور داشتند[۳۵].

در کشورهای اروپایی و آمریکایی که از تمدن غربی حظ زیادی دارند، زنان در وضعیت سخت و بی‌رحمانه‌ای زندگی می‌کنند و ستم همسران و ستم‌کاری که بر آنان تحمیل می‌شود و کارهای سخت و سنگینی که بر دوش آنان می‌گذارند، تحمل می‌کنند. با این کار، وانمود می‌کنند که زن را وارد میدان اجتماع کرده‌اند؛ در حالی که فرصت اندیشیدن، فکر کردن و تصمیم گرفتن هم برای آنان وجود ندارد[۳۶]. زن‌های مؤمن در جامعه ما سعی کنند قدر زن ایرانی مسلمان را بدانند، زنی که در اختلاط و معاشرت با مرد قاطی نمی‌شود و خود را وسیله‌ای برای جلب چشم مرد نمی‌داند و خود را بالاتر از این می‌داند؛ زنی که شانش را عزیزتر از این می‌شمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید؛ زنی که خود را در دامنه قله‌ای می‌داند که در اوج آن، فاطمه زهرا(س) – بزرگ‌ترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید از بازیچه‌های فراهم آمده تمدن غربی و روش‌های توطئه‌آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی‌اعتنایی کند[۳۷]. دنیای استکباری سرشار از جاهلیت، در اشتباه است که خیال می‌کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشم‌های هرزه به او نگاه کنند و از او لذت ببرند و او را تحسین نمایند. بساط آن چیزی که امروز به عنوان «آزادی زن» در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است، بر پایه این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسی ببرند. مردان از آنها لذت ببرند و زن‌ها وسیله التذاذ مردان شوند. و اسمش را هم آزادی زن می‌گذارند! کسانی که در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدن غربی ادعا می‌کنند طرفدار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند. باید زن را به چشم یک انسان والا نگاه کرد، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را باید به عنوان موجودی که می‌تواند مایه‌ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان‌های والا شود نگاه کرد، تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است. باید زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر گرفت؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل می‌شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثرند، اما آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنیم تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدا می‌کند و حقوقش در چیست[۳۸].[۳۹]

منابع

پانویس

  1. ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ص۵۹.
  2. فخرالدین حجازی، نقش پیامبران در تمدن انسان، ص۲۰ – ۱۹.
  3. تاریخ تمدن، ج۱، ص۳۳۷.
  4. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، «تمدن اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۸۷۶
  5. نقش پیامبران در تمدن انسان، فخرالدین حجازی، بی‌جا: بعثت، بی‌تا، ج دوم، ص۱۹ – ۲۰.
  6. تاریخ تمدن، ج ۱، ص۳۳۷.
  7. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در گفت‌و‌شنود صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی با گروهی از جوانان و نوجوانان، ۱۴/۱۱/۱۳۷۶.
  8. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهداء(ع)، ۲۶/۷/۱۳۷۷.
  9. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۰۶.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم بیعت جمع کثیری از اقشار مختلف مردم شهرهای قم رفسنجان و کهنوج، ۱۹/۴/۱۳۶۸.
  11. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران و معلمان در «روز کارگر» و «هفته معلم»، ۱۳/۲/۱۳۷۳.
  12. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون و ائمه جمعه و جماعات استان مازندران، ۲۲/۲/۱۳۶۹.
  13. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۳.
  14. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
  15. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۴.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای شورای مرکزی نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه‌های کشور و مسئولان دفاتر نمایندگی، ۸/۷/۱۳۶۹.
  17. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات با رهبران گروه‌های جهادی فلسطینی شرکت‌کننده در افتتاحیه همایش غزه، ۸/۱۲/۱۳۸۸.
  18. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با پرسنل نیروی هوایی، ۱۸/۱۱/۱۳۸۴.
  19. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۴.
  20. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان رده‌های مختلف «سپاه پاسداران»، ۲۹/۶/۱۳۷۳.
  21. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۶.
  22. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۳.
  23. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۳.
  24. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۷.
  25. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمع کثیری از طلاب و دانشجویان، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه،۲۸/۹/۱۳۶۹.
  26. سخنرانی معظم له در دیدار با فرماندهان و جمعی از پاسداران سپاه و کمیته انقلاب اسلامی، ۲۹/۱۱/۱۳۶۹.
  27. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان و جمعی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۸/۱۱/۱۳۷۰.
  28. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۸.
  29. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بیانات در دیدار با روحانیون و وعاظ در آستانه ماه محرم، ۳/۳/۱۳۷۴.
  30. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۹.
  31. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان و اعضای «نیروی انتظامی» به مناسبت «هفته نیروی انتظامی»، ۲۱/۴/۱۳۷۴.
  32. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۴۹.
  33. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم مریوان، ۲۶/۲/۱۳۸۸.
  34. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۵۰.
  35. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ۵/۵/۱۳۸۴.
  36. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمع کثیری از زنان شهرهای تهران، تبریز و اصفهان، ۲۶/۱۰/۱۳۶۸.
  37. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمع کثیری از زنان شهرهای تهران، تبریز و اصفهان، ۲۶/۱۰/۱۳۶۸.
  38. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، ۲۵/۹/۱۳۷۱.
  39. خسروپناه و شاهرخ اصفهانی، مقاله «تمدن اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۳۵۰.