اشاعره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اسلام

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اشاعره (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اشاعره یعنی اشعری مذهبان. نام یکی از فرقه‌های اسلامی از اهل سنّت که در قرن سوّم پدید آمد. آنان پیرو ابوالحسن اشعری بودند که در سال ۳۳۰ در گذشته است. آنان نسبت به خدا و صفات او عقاید خاصّی داشتند، صفات خدا را جدا از ذات او می‌دانستند، انسان را در کارهایش مجبور می‌پنداشتند. شرّ و بدی‌ها را هم از جانب خدا می‌دانستند و به حُسن و قُبح ذاتی افعال عقیده نداشتند و به دیده شدن خدا در قیامت معتقد بودند و نکات دیگری که آنان را از فرقه‌های دیگر مسلمان از جمله از معتزله جدا می‌کرد. این فرقه، کتاب‌هایی نوشتند و دانشمندانی داشتند و تفکرشان به نوعی جمود و قشری‌گری کشیده شد. شرح عقاید اینان در کتاب‌های اعتقادی و کلامی آمده است[۱]. در مجموع، اشاعره یکی از مهم‌ترین مذاهب کلامی اهل سنت به شمار می‌رود که به ابوالحسن اشعری منسوب است. وی ابتدا بر مذهب معتزله بود؛ اما در ادامه چون بسیاری از عقاید معتزله را با توحید و عدل ناسازگار یافت، از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب "اهل السنه"‌‌گرایید. مهمترین مشخصۀ اشاعره، جواز به کار بردن بحث و استدلال در اصول دین است. زیادت صفات بر ذات، جبر در افعال بندگان، حسن و قبح شرعی افعال، برخی از عقاید این مذهب کلامی هستند.

تاریخچه اشاعره

اشاعره مذهب کلامی است که به علی بن اسماعیل مشهور به ابوالحسن اشعری منسوب است و از مهم‌ترین مذاهب کلامی اهل سنت به شمار می‌رود. نَسَب ابوالحسن به ابوموسی اشعری می‌رسد. وی در ابتدا دارای مذهب معتزله بود؛ اما در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری، از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب "اهل السنه"‌‌گرایید. گفته‌اند از دلایلی که منجر به جدایی ابوالحسن اشعری از معتزله شد، این بود که در مناظره با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از عقاید معتزله را با توحید و عدل ناسازگار یافت؛ اما علاوه بر ناتوانی معتزله از پاسخ‌گویی به سؤالات او، می‌‌توان به دلایل دیگری همچون مخالفت حکومت متوکل با عقل‌گرایی معتزلی، اصلاح عقاید اهل حدیث و جمع میان کلام، فقه و حدیث نیز اشاره کرد[۲].

تفاوت اشاعره با قدمای اهل حدیث

ابوالحسن اشعری برخلاف قدمای اهل حدیث، مانند احمد بن حنبل، بحث و استدلال و به کار بردن منطق را در اصول دین جایز شمرد و از قرآن و سنت بر مدعای خود دلیل آورد. او در این باره کتابی به نام "رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام" نوشت[۳].

متکلمان بزرگ اشعری

پس از ابوالحسن اشعری، متکلمان بزرگی در مذهب اشعری ظهور کردند که مشهورترین آنان عبارت‌اند از: قاضی ابوبکر باقلانی نویسندۀ کتاب‌ التمهید؛ ابو منصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادی مؤلف کتاب‌ الفَرْق بین الفِرَق‌ در علم ملل و نحل؛ عبدالملک جوینی مؤلف کتاب‌ الإرشاد؛ ابو حامد غزالی مؤلف‌ احیاء العلوم‌ و قواعد العقائد؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی مؤلف‌ الملل والنحل‌ که از کتب مرجع ملل و نحل است و فخر رازی مؤلف‌ مفاتیح الغیب[۴].

عقاید اشاعره

برخی از عقاید اشاعره[۵] عبارت‌اند از: زیادت صفات بر ذات؛ عمومیت اراده و قضا و قدر الهی در همه حوادث؛ شرور، مانند خیرات از جانب خداست؛ بشر در اعمال خود مختار نیست و اعمال او مخلوق خداست؛ حسن و قبح افعال ذاتی نیست، بلکه شرعی است. همچنین عدل، شرعی است نه عقلی؛ انسان آفریننده عمل خود نیست بلکه اکتساب‌ کننده آن است؛ خداوند در قیامت با چشم دیده می‌‌شود و...[۶].

اعتقادات متمایز کنندۀ اشاعره

اما مهم‌ترین معتقدات اشاعره که موجب اختلاف با دیگر مذاهب کلامی شده است، عبارت‌اند از: کافر نبودن مرتکب کبیره، صفات خبری، افعال بندگان، ارادۀ باری تعالی، رؤیت خداوند در آخرت، تکلیف به مُحال، حسن و قبح عقلی، صفات خداوند، و کلام الهی[۷].

اشاعره در فرهنگ مطهر

گروه اهل حدیث که بعدها اشاعره نامیده شدند و طرفدار جبر و اضطرار گردیدند[۸]. یعنی پیروان ابوالحسن اشعری که کلام و تکلّم را جایز می‌شمارند[۹].

در قرن دوم و سوم هجری گروهی از نظر شرعی با بحث‌های عقلی مخالفت کردند. این گروه مدعی... بودند که بر مسلمانان فرض است که به آن چه از ظواهر الفاظ در همان حدی که عامه مردم فهم می‌کنند، فهمیده می‌شود متعبد باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی بدعت است. احیاناً اگر فی المثل کسی درباره آیه قرآن الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۱۰] پرسش می‌کرد، اخم می‌کردند و ناراحت می‌شدند و طرح چنین سئوالی را ناروا می‌دانستند و می‌گفتند: الکیفیه مجهوله و السؤال بدعه. یعنی حقیقت مطلب بر ما مجهول است و و پرسش ممنوع! این گروه بعدها (در قرن سوم) اشاعره نامیده شدند[۱۱]. مراجعه به معتزلی و اشعری.[۱۲]

منابع

  1. فرهنگ شیعه
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
  3. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی
  4. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۶.
  2. ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۶.
  3. ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۶.
  4. ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۸۱-۸۲.
  5. از آنجا که اشاعره از ابتدا با یک رویکرد سیاسی به زعامت خلفای عباسی در مخالفت با معتزلیان سر برآورده، اکثر عقاید آنها رویکرد سلبی و در مخالفت با اعتقادات معترله است.
  6. ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۷-۲۷۸.
  7. ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۸۱.
  8. مجموعه آثار، ج۱، ص۴۲؛ انسان کامل، ص۳۳۳.
  9. مجموعه آثار، ج۳، ص۸۷.
  10. «(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.
  11. سیری در نهج البلاغه، ص۴۶.
  12. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۹۵.