اصحاب علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصحاب علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اصحاب علی تعداد اصحاب امیر المؤمنین(ع) فراوان است و تا چند هزار نفر می‌رسد و تنها گروه "شرطة الخمیس" که یاران ویژۀ او بودند به چندهزار نفر می‌رسند[۱].

مقدمه

  • امّا برخی از یاران او خاص و ویژه و از حواریّون او محسوب می‌شدند، از قبیل:
  1. مالک اشتر (مالک بن حارث الأشتر النخعی)، اهل یمن و از قبیلۀ مذحج، که در سفر علی(ع) به یمن مسلمان شد. ایمان، بصیرت، شجاعت و ولای او نسبت به مولا، زبانزد بود. در کوفه می‌زیست. در دوران خلافت علی(ع) از فرماندهان سپاه او در جنگ جمل و صفین و نهروان بود. علی(ع) او را به استانداری مصر تعیین کرد و همراه با عهدنامۀ معروف به آنجا فرستاد، امّا پیش از آنکه به مصر برسد، در بین راه با توطئۀ معاویه در سال ۳۸ هجری مسموم و شهید شد. شهادت او بر علی(ع) بسیار سنگین بود. در نهج البلاغه با تعابیر بلندی او را ستوده است.
  2. عمار یاسر، وی از اصحاب پیامبر و از مهاجران نخستین و شیفتۀ پیامبر و علی(ع) بود. پدر و مادرش یاسر و سمیّه از شهیدان اسلام پیش از هجرت بودند. وی در عصر عثمان از منتقدان سرسخت بود. عمار یاسر در جنگ صفین در سال ۳۷ هجری در سنّ ۹۴ سالگی به شهادت رسید.
  3. مالک بن تیهان، ابو الهیثم. وی نیز از مسلمانان اولیه و صحابی پیامبر(ص) بود. قبل از هجرت مسلمان شد. در جنگ‌های پیامبر با مشرکین شرکت داشت. در دورۀ پس از پیامبر(ص)، یکی از معترضان به خلافت ابوبکر بود. با به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) در رکاب او فداکاری کرد و در جنگ صفین به شهادت رسید.
  4. محمد بن ابی حذیفه. پدرش از مسلمانان باسابقه و مهاجران به حبشه بود. وی در زمان عثمان به ولایت مصر گماشته شد. در حکومت علی(ع) هم مدّتی در مصر بود. در سال ۳۸ که عمرو عاص بر مصر تسلّط یافت او را به شهادت رساند.
  5. قیس بن سعد بن عباده. وی از اصحاب پیامبر(ص) و پسر سعد بن عبادۀ خزرجی بود، پس از قتل عثمان، از اولین بیعت‌کنندگان با علی(ع) بود و بشدّت به آن حضرت علاقه داشت. اوایل خلافت علی(ع) وی فرمانروای مصر بود. معاویه بسیار کوشید تا او را به طرف خود جذب کند امّا نتوانست. به مدینه آمد، سپس به کوفه رفت. علی(ع) او را استاندار آذربایجان ساخت، در جنگ صفین و نهروان، از فرماندهان سپاه علی(ع) بود. پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه، به مدینه رفت و تا آخر عمر آنجا بود.[۲]
  6. محمد بن ابی بکر. وی پسر اسماء بنت عمیس بود. شوهر اسماء، جعفر طیّار بود که در جنگ موته شهید شد. پس از شهادتش اسماء به همسری ابوبکر درآمد و محمّد بن ابی بکر ثمرۀ این ازدواج بود که در سال حجة الوداع به دنیا آمد. پس از درگذشت ابوبکر در سال ۱۳ هجری، اسماء همسر علی بن ابی طالب شد. محمّد بن ابی بکر که آن هنگام سه ساله بود، تحت تربیت امام علی(ع) قرار گرفت. حضرت به او علاقه داشت، او هم شیفتۀ امام بود. پس از کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن امام، وی در رکاب حضرت امیر قرار گرفت، در جنگ جمل از فرماندهان سپاه امام بود. سپس حضرت او را به فرمانروایی مصر گماشت. در حملۀ سپاه شام به مصر در سال ۳۸ هجری، مورد بی‌وفایی یاران خویش قرار گرفت، او را گرفته و شهید کردند. حضرت علی(ع) از شنیدن خبر شهادت او بسیار اندوهگین شد.[۳]
  7. حجر بن عدی. وی از قبیلۀ کندۀ یمن بود و در کوفه می‌زیست و از اصحاب پاکباخته و فداکار امیر المؤمنین(ع) بود. پس از شهادت حضرت علی(ع) و صلح امام حسن مجتبی با معاویه، یکی از چهره‌های سرشناس کوفه در مخالفت با معاویه و دفاع از امیر المؤمنین(ع) بود. سرانجام معاویه او و یارانش را دستگیر کرد و در مرج العذراء، در سال ۵۱ هجری به شهادت رساند. امام حسین(ع) در نامه‌ای که به معاویه نوشت، از جمله انتقادهای تندش به او کشتن حجر بن عدی بود.
  8. میثم تمار. وی غلام زنی از بنی اسد بود. علی(ع) او را خرید و آزاد کرد. حضرت نحوۀ شهادت او را به وی گفته بود و نخلی را هم که قرار بود بر آن به دار آویخته شود نشانش داده بود. وی از شیعیان مخلص و یاران بی‌نظیر امام به‌شمار می‌رفت. ابن زیاد او را دستگیر کرد و به دار آویخت. میثم تمار تا آخرین دم که بر بالای دار زنده بود، زبان به مدح علی(ع) و نقل فضایل او می‌گشود.[۴]
  9. عمرو بن حمق خزاعی. وی نیز از یاران ثابت‌قدم امام علی(ع) از قبیلۀ خزاعه و ساکن کوفه بود. در جنگ صفین، در دفاع از علی(ع) حماسه‌ها آفرید و پس از شهادت امام، در کوفه از سران شیعه به شمار می‌آمد. چون تحت تعقیب والی کوفه بود متواری شد. معاویه زن او را دستگیر و زندانی کرد. عمرو بن حمق را یافتند و به شهادت رسانده و سرش را نزد همسر زندانی او فرستادند.[۵] نسبت به شهادت او نیز، حسین بن علی(ع) در نامۀ اعتراض‌آمیزش به معاویه اشاره کرده است.
  10. رشید هجری. وی از یاران باوفای امام علی(ع) و از دوستان صمیمی میثم تمار و حبیب بن مظاهر بود. اهل یمن بود. پس از شهادت علی(ع) در کوفه دچار فتنه‌های «زیاد» شد. او را دستگیر کرده به شهادت رساندند.[۶]
  11. کمیل بن زیاد. اهل یمن و از قبیلۀ نخع و از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین و مردی شجاع و زاهد بود. در کوفه می‌زیست، سخنان حضرت علی(ع) با او که در نهج البلاغه آمده است مشهور است و دعای کمیل، از تعلیمات حضرت به اوست. وی در زمان حجاج بن یوسف ثقفی دستگیر شد و به شهادت رسید.
  12. قنبر. وی از فدائیان حضرت و پیوسته ملازم او بود و غلام امام به شمار می‌آمد و حضرت او را درپی کارهای مهم می‌فرستاد. وی نیز در زمان حجّاج دستگیر شد و به دستور او، وی را گردن زدند.[۷]
  13. عبدالله بن عباس. او پسر عباس بن عبد المطلب و از بنی هاشم بود. در دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع)، از یاران و مشاوران و فرماندهان او بود و در جنگ جمل و صفین و نهروان حضور داشت. پس از شهادت امام علی(ع) با امام مجتبی(ع) بیعت کرد. وی مقامی والا داشت و سخنان او در تفسیر، که همه را از علی(ع) آموخته بود، فراوان است. وی در سال ۶۸ در ۷۱ سالگی در طائف درگذشت.
  14. هاشم مرقال. نامش هاشم بن عتبه و برادرزادۀ سعد بن ابی وقاص بود. از دلاوران اصحاب پیامبر(ص) و علی(ع) و جانبازان جبهۀ یرموک بود. مرقال که لقب اوست، اشاره به شیوۀ خاصّ او در حمله به دشمن است. در جنگ‌های جمل و صفین در رکاب علی(ع) جهاد کرد و در صفّین شهید شد. شجاعت او مورد ستایش امیر المؤمنین بود.[۸]
  15. ابوالأسود دوئلی. نامش ظالم بن عمرو بود. از دلباختگان علی(ع) و ادیب و شاعر و شیعۀ برجسته بود، در نبرد جمل و صفین حضور داشت و از طرف امام، قاضی بصره بود. وی به امر امام، پایه‌گذار علم نحو شد و قرآن را نقطه‌گذاری کرد. در سال ۶۹ هجری درگذشت. در معرفی اصحاب امام علی(ع) به این مقدار بسنده می‌کنیم.[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴.
  2. الغدیر، ج ۲ ص ۱۱۰
  3. نهج البلاغه، نامه ۳۵
  4. بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۲۴
  5. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱۲ ص ۲۴۲
  6. بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۲۲
  7. ارشاد، مفید، ص ۳۲۸، بحار الأنوار، ج ۴۲ ص ۱۲۶
  8. نهج البلاغه، خطبه ۶۸
  9. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴.