شناخت اهل بیت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معناشناسی

اهل بیت، ترکیبی از دو واژۀ "اهل" و "بیت" است. واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و... آمده است[۱] و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. "بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۲] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است[۳] و در اصطلاح در مورد خاندان پیامبر اسلام به کار می‌‌رود[۴].

رابطه مودت با معرفت و اطاعت

مودت، واسطه‌ای میان معرفت و اطاعت است. مودت از سویی معلول معرفت و از سویی، علّت طاعت است؛ زیرا مودت، بی‌معرفت به دست نمی‌آید، چنان‌که اطاعت نیز بی‌مودت، محقق نمی‌شود ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵].

نمی‌توان ادعای محبت و مودت قربی را داشت و از سویی دیگر از آنها تبعیت نکرد و بلکه با آنها درگیر شد. بر همین پایه، وجود مبارک رسول خدا(ص) که حبیب خداست، اجر رسالت خویش را به دستور خداوند مودّت به قربی قرار داد: چنان‌که امام صادق(ع) فرمود: هر که خدا را عصیان می‌کند، محب خدا نیست.

محب هرگز درباره محبوب خود عصیان نمی‌ورزد و آن هنگام که پیروی حبیب خدا در همه جوانب انجام گیرد، محب خدا بودن نیز در همه جوانب محقق می‌شود. فرمانبرداری کامل، محبت کامل می‌زاید و اطاعت ناقص، محبت ناقص؛ و تنها راه تکمیل محبت، همان پیروی است.

یکی از عواملی که می‌تواند در این زمینه مرکز باشد، عبارت است از وجود مقدّس نبی اکرم(ص) مسلمین روشن‌فکران اسلامی باید بر روی شخصیت و تعالیم این بزرگوار و محبّت به این بزرگوار، با دید همه‌گیر نسبت به اسلام سرمایه‌گذاری کنند. از جمله عواملی که می‌تواند محور این وحدت قرار گیرد و همه مسلمین می‌توانند بر آن اتّفاق نظر کنند، تبعیّت از اهل بیت پیغمبر(ع) است. اهل بیت پیغمبر(ع) را همه مسلمین قبول دارند. البته شیعه اعتقاد به امامت آنان دارد؛ غیر شیعه، آنان را به معنای امامت در اصطلاح شیعی، امام نمی‌داند، لکن از بزرگان اسلام که می‌داند، خانواده پیغمبر که می‌داند، مطلّع از معارف و احکام اسلامی که می‌داند. مسلمین باید در عمل به کلمات ائمّه و اهل بیت پیغمبر(ع)، اتّفاق کلمه کنند. این یکی از وسایل وحدت است[۶].[۷]

اهمیت و لزوم معرفت اهل بیت (ع)

لزوم شناخت حقوق اهل بیت در قرآن و روایات و رعایت آن، حقیقتی است که توجه به آن موجب سعادت دنیا و آخرت و غفلت از آن موجب شقاوت و هلاکت ابدی انسان است.

حقوق اهل بیت پس از حق خدا بر همه حقوق مقدم است بنابراین پیش از ادای هر حقی باید حق آنان ادا شود. خداوند انبیا(ع) را بالعموم و اهل بیت(ع) را بالخصوص مبعوث کرد تا آنان راهنمای ما در زندگی دنیوی و اخروی باشند و ما به وسیلۀ آن انوار پاک به ساحت قدس الهی تقرب بجوئیم، پس رعایت و معرفت حقوقشان نقش مهم و سرنوشت‌سازی را حیات ما خواهد داشت.

در اهمیت شناخت حقوق اهل بیت همین بس که پیامبر می‌فرمایند: "به خداوند سوگند، بنده از عمل خود سود نمی‌برد مگر اینکه حق ما را بشناسد و اگر کسی در راه شناخت و ادای این حق بمیرد شهید است"[۸]. امیرالمؤمنین می‌فرمایند: "زیرا از شما هر که بر خوابگاه خود بمیرد در حالی که حق پروردگارش و حق پیغمبر و فرستاده او و حق اهل بیت آن حضرت را شناخته باشد شهید مرده است و مزد او با خداست و سزاوار پاداش عمل صالحی است که در اندیشه و نیت داشته است"[۹].

امام صادق(ع) در خطبه‌ای که حال و صفات ائمه را بیان می‌کند، می‌فرماید: "هرکه از امت محمد(ص) حق واجب امامش را شناسد طعم و شیرینی ایمانش را بیابد و فضل خرمی اسلامش را بداند... و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او به‌دست نیاید و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نپذیرد... پس حق چنین عالمی را جز بدبخت نادیده نگیرد و جز گمراه نومید منکرش نشود و جز گستاخ بر خدای جل وعلا برایش کارشکنی نکند"[۱۰].

کسانی که حقوق اهل بیت(ع) را نشناسند یا نادیده انگارند حق خداوند را نشناخته‌اند و کسانی که این حقوق را ادا کنند مشمول دعای پیامبر و کسانی که ادا قرابتی نکنند و مورد نفرین ایشان هستند. چنانکه فرمودند: "اهل بیت من مورد توجه من و خویشاوندان و اولاد و ذریه و پارۀ تن و خون و امانت من هستند شما فردا جمع خواهید شد و از دو امانت گران بازخواست می‌شوید، متوجه باشید چگونه رفتار خواهید کرد... از خدا بترسید و متوجه باشید که فردا چه خواهید گفت من دشمن کسی هستم که دشمن آنها باشد و هرکه من دشمن او باشم وای بر او است"[۱۱].

در برخی روایات دیگر نیز، فقط به کسی مؤمن گفته شده که حقوق اهل بیت(ع) را رعایت کند، پیامبر فرمودند: "همانا خدا... خدای عزوجل دوستی من و دوستی اهل بیتم و شیعیانشان را در دل‌های مؤمنین امت سپرد، پس مؤمنین امتم تا روز قیامت سپرده مرا نسبت به اهل بیتم حفظ کنند، یا فرمودند: خدا را در مورد اهل بیت نبی‌تان در نظر داشته باشید در حضور شما و در بینتان نباید به آنها ظلمی بشود در حالی که شما قادر به دفع آن ظلم هستید"[۱۲].

بنابراین شناخت خود اهل بیت و معرفت به حقوق و منزلت آنان امری لازم و موجب سعادت و قرب به خداوند سبحان و طی کردن راه اسلام حقیقی و همان صراط مستقیم الهی است[۱۳].

معرفت اهل بیت(ع)

معرفت اهل بیت نخستین حق ایشان و اساس حیات طیبه و معنوی انسانی است و راز اصلی حرکت تکاملی انسان یا همان هدایت الهی و ارتباط او با خداست: ﴿وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۴].

صراط المستقیم، آن راهی است که انسان را به سعادت ابدی می‌رساند و شامل ابعاد عقیدتی و عملی انسان می‌شود و اهل بیت صراط مستقیم الهی و هادیان به سوی او در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها هستند، همچنان که علی(ع) فرمود: "من هدایت‌کننده و هدایت‌شده هستم..."[۱۵] و یا فرمود: "هر که خداوند با معرفت اهل بیت، بر او منت نهاده باشد، همۀ خیر را برای او گرد آورده است"[۱۶]. خیر کثیر همان حکمت است که ابوبصیر گفت: از حضرت صادق(ع) در مورد این آیه سؤال کردم: ﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا[۱۷] فرمود: "منظور از حکمت، اطاعت خدا و معرفت امام (معرفت امام زمانش) است"[۱۸].

امام باقر(ع) نیز فرمودند: "کسی خداوند (عزوجل) را شناخته و پرستش کرده که خدا و امام او را، که از ما اهل بیت است، بشناسد"[۱۹].

امام صادق(ع) می‌فرمایند: "بهترین فرائض و واجب‌ترین آنها بر انسان، شناسائی پروردگار و اقرار به بندگی اوست و حد معرفت این است که اقرار کند که معبودی جز او نیست و شبیه و مانندی برای او نیست،... و پس از او شناسایی پیغمبر و گواهی به نبوت اوست و کمتر چیزی که در شناسایی او لازم است این است که اقرار به نبوت او کند و اینکه آنچه آورده از کتاب یا امر و نهی از نزد خدای عزو جل است؛ و پس از او شناختن امامی است که به وصف و نام او در حال سختی و خوشی پیروی کند و کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، این است که او به جز در مقام نبوت همباز پیغمبر و وارث اوست؛ این که اطاعت او اطاعت خداوند و رسول اوست و در هر امری تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا علی بن ابی‌طالب(ع) است و پس از او حسن، سپس حسین، سپس علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و پس از او منم و پس از من موسی فرزندم و پس از او فرزندش علی و بعد از او محمد فرزندش پس از او علی فرزندش سپس فرزندش حسن و حجت از فرزندان حسن است..."[۲۰].

این وجوب از جمله تکالیفی است که در هیچ حالی از انسان ساقط نمی‌گردد.

در معرفت اهل بیت(ع) شیخ سلیمان قندوزی حنفی از پیامبر اسلام در روایتی بسیار مهم نقل می‌کند: "شناخت آل محمد سبب رهایی از آتش و محبت و دوستی نسبت به آل محمد جواز عبور بر صراط و ولایت آل محمد ایمنی از عذاب است"[۲۱].

پایین‌ترین مرتبه معرفت اهل بیت، این است که آنها همتای پیامبرند و همه شئون ایشان، بجز مقام را دارا می‌باشند. پیامبر اکرم در این مورد می‌فرمایند: "اولین ما، مانند آخرین و آخرین ما، مانند اولین ما است"[۲۲].[۲۳]

ارتباط معرفت اهل بیت(ع) با معرفت خدا

لازم هست بدانیم بین شناخت اهل بیت با شناخت خداوند چه رابطه‌ای وجود دارد.

خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا[۲۴].

امام صادق(ع) فرمود: "اوصیاء پیغمبر درهای توجه به سوی خدای عزوجل باشند و اگر ایشان نبودند، مردم خدای عزوجل را نمی‌شناختند و خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ ایشان بر خلقش احتجاج کند"[۲۵].

امام باقر(ع) فرمودند: "به وسیلۀ ما خدا پرستش شد و به وسیلۀ ما خدا شناخته شد و به وسیلۀ ما خدای تبارک و تعالی را یگانه شناختند و محمد پرده‌دار خدای تبارک و تعالی است (تا واسطه میان او و مخلوقش باشد)"[۲۶]؛ یا امام صادق(ع) فرمود: "به وسیلۀ عبادت ما خدا پرستش شد و اگر ما نبودیم خدا پرستش نمی‌گشت (زیرا پرستش کامل و واجد تمام شرایطی که خدا می‌خواهد، ما می‌دانیم و می‌گوئیم و انجام می‌دهیم)"[۲۷].[۲۸]

نهی از عدم معرفت اهل بیت(ع)

در روایت معروفی رسول اکرم(ص) فرمود: "هرکس بمیرد و امامش را نشناسد، مرده است چونان در جاهلیت"[۲۹]. جابر گوید: از امام باقر(ع) شنیدم می‌فرمود: "همانا کسی خدای عزوجل را میشناسد و می‌‌پرستد که خدا و امامش که از ما خاندانست را بشناسد و هرکه خدا را بحق بشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد، همانا آنچه شناخته و بپرستد غیر خداست و بخدا این گمراهی است"[۳۰].

هرکس حق معرفت اهل بیت را آن‌گونه که است به جای بیاورد در دنیا و آخرت با ایشان خواهد بود:"سلمان عرض کرد: ای رسول خدا پدر و مادرم به فدایت، چه ثواب واجری است برای کسی که ایشان را بشناسد؟ فرمود: ای سلمان هرکه ایشان را بشناسد و به حقیقت معرفت به آنان پیدا کند و از ایشان پیروی کند و دوست بدارد هرکه آنان را دوست دارد و دشمن دارد دشمنان آنها را، او به خدا سوگند، از ما است، وارد شود هر کجا که ما وارد شویم و منزل کند هرجا که ما منزل کنیم"[۳۱].

شناخت واقعی خدا و درک معنویات، دسترسی به حقیقت قرآن و نبوت، به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت و دور ماندن از شقاوت و بدبختی همه و همه از طریق شناخت اهل بیت و پیروی از آنان میسر است. اینها کاملاً بهم پیوسته و به اختیار انسان و اکتسابی هستند.

بنابراین شناخت اهل بیت نه از باب تعبد، بلکه به حکم عقل لازم است زیرا انسان راهی به سوی خدا ندارد مگر آن طریقی که خود خدا قرار داده و این راه، اهل بیت هستند. همچنان که مردم در امور مادی به دنبال متخصص و عالم میروند نه جاهل، برای شناخت و رسیدن به خداوند نیز باید به اهل بیت رجوع کنند.

امام باقر(ع) می‌فرماید: "ای ابا حمزه، یکی از شماها برای مسافرت چند فرسخ راه روی زمین راهنما می‌طلبد تو بر راه‌های آسمان از راه‌های زمین نادان‌تری، برای خویش راهنمائی بجوی"[۳۲].

مطمئن‌ترین افرادی که می‌توانند انسان را از کوتاه‌ترین راه به خدا برسانند، اهل بیت هستند، چنانچه در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم: "هر کس خداشناسی و خداپرستی را اراده کند از شما آغاز می‌کند"[۳۳]. ثمره نهایی حق معرفت به اهل بیت اعتقاد به ایشان، یعنی باور به امامت الهی ایشان در همه ابعاد فکری و عملی انسان‌ها است[۳۴].

ساحت های شناخت اهل بیت

شناخت شخصیت و جایگاه اهل بیت

آنچه بر عهده امت است، شناخت شخصیت و جایگاه اهل بیت (ع) است، نه شناخت شناسنامه‌ای و شخصی، گرچه شناخت شخصی آنها نیز لازم است. امام عسکری (ع) می‌فرمایند: زمین تا روز قیامت از حجت خدا بر خلقش خالی نیست. هر که بمیرد، در حالی که امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است[۳۵]. امام صادق (ع) می‌فرمایند: ماییم که خدا اطاعت ما را واجب ساخته است. مردم راهی جز معرفت ما ندارند و بر نشناختن ما معذور نیستند. هر که ما را بشناسد، مؤمن است و هر که انکار کند، کافر است و کسی که نشناسد و انکار هم نکند، گمراه است تا آن هنگام که به سوی هدایتی که خدا بر او واجب ساخته و آن اطاعت حتمی ماست، برگردد و اگر به همان حال گمراهی بمیرد، خدا هر چه خواهد با او می‌کند[۳۶].

شناخت شخصیت و جایگاه اهل بیت (ع) محورهای متعددی دارد که در قرآن، روایات و زیارات اهل بیت (ع) فراوان تبیین شده است. مهم‌ترین محورهای شناخت اهل بیت (ع) چند چیز است مانند: اهل بیت (ع)، خلفای الهی‌اند؛ منصوب از سوی خدایند؛ ایشان اولیای الهی و گواهان اعمال و معصوم‌اند؛ اهل بیت، دارای مقام حکومت و رهبری‌اند[۳۷].

شناخت حقوق اهل بیت

جنبه‌‌ای که در عرصه شناخت اهل بیت (ع) باید به آن توجه داشته باشیم شناخت حقوق اهل بیت (ع) است. پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: به خداوند سوگند بنده‌ای از اعمال خود سود نمی‌برد مگر اینکه حق ما را بشناسد[۳۸]. برخی از مهم‌ترین حقوق اهل بیت (ع) عبارت است از: اطاعت از اهل بیت (ع)؛ پذیرش ولایت؛ محبت و مودت به اهل بیت (ع) و وفاداری در بیعت با اهل بیت (ع)[۳۹].

شناخت معارف و سیره اهل بیت

شناخت زندگی معصومان (ع)، دارای مراتب و مراحلی است که بخشی از آن به شناخت خاندان آن بزرگواران و بخشی به شناخت فضایل، مناقب و مصائب آنان اختصاص دارد و بخشی نیز با شناخت حکمت رفتار و نحوه عملکرد آنان به‌دست می‌آید.

شناخت سیره به معنای فهم و دریافت سیر هدایتی اهل بیت (ع) در عرصه اجتماعی و تاریخی است. به دیگر سخن، شناخت سیره، نگرش روشمند و هماهنگی به عملکرد معصومان (ع) است. پیروی از ائمه اطهار (ع)، نیازمند شناخت سیره آنهاست تا در رویارویی با نیازهای پیش رو، مطابق با الگوی رفتاری ائمه هدی (ع) عمل نماید. یکی از وظایف بسیار مهم مسلمانان، شناخت سیره و شخصیت ائمه طاهرین (ع) است. در طول تاریخ، علمای بودند که با ستمگران مبارزه کردند و پناه مظلومان و ملت‌های ضعیف و مردم مؤمن مستضعف شدند. علمایی بودند که از فرصت‌ها استفاده کردند، تا معارف اسلامی را گسترش بدهند و سرتاسر بلاد اسلامی را با ایمان اسلامی و با دین و در این مناطق، با محبت اهل بیت (ع) و با سیره آن بزرگواران آشنا کنند. علما بر اساس سیره انبیا و اولیا زندگی کرده‌اند[۴۰].[۴۱]

منابع

پانویس

  1. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳ ـ ۸۴.
  2. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۵۴۵‌، «بیت».
  3. یوسفیان، حسن، مقاله «اهل بیت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۷۶ - ۹۵؛ رضوی و احمدی امیری، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۶۱ ـ ۴۷۹.
  4. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان ج۱، ص ۱۰۹-۱۱۱.
  5. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  6. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام و میهمانان خارجی شرکت‌کننده در کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی ۲۴/۵/۱۳۷۴.
  7. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۵ ـ ۹۶.
  8. «...وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا»؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۱۸۷.
  9. «فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ...»؛ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۸۳.
  10. «فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِيمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ... وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ... فَلَيْسَ يَجْهَلُ حَقَّ هَذَا الْعَالِمِ إِلَّا شَقِيٌّ وَ لَا يَجْحَدُهُ إِلَّا غَوِيٌّ وَ لَا يَصُدُّ عَنْهُ إِلَّا جَرِيٌّ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا»؛ الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۲.
  11. « مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا إِنَّ أَهْلَ بَيْتِي خَاصَّتِي وَ قَرَابَتِي وَ أَوْلَادِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ وَدِيعَتِي وَ إِنَّكُمْ مَجْمُوعُونَ غَداً وَ مَسْئُولُونَ عَنِ الثَّقَلَيْنِ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمْ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا مَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ غَداً فَإِنِّي خَصْمٌ لِمَنْ كَانَ خَصْمَهُمْ وَ مَنْ كُنْتُ خَصْمَهُ فَالْوَيْلُ لَهُ»بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۵۳.
  12. «إِنَّ اللَّهَ... فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّي وَ حُبَّ أَهْلِ بَيْتِي وَ شِيعَتِهِمْ فِي قُلُوبِ مُؤْمِنِي أُمَّتِي فَمُؤْمِنُو أُمَّتِي يَحْفَظُونَ وَدِيعَتِي فِي أَهْلِ بَيْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...»؛ الکافی، ج۲، ص۴۶، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۳، ص۷۷-۷۸؛ الکافی، ج۷، ص۵۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۹۱.
  13. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۷۶- ۷۹.
  14. «و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  15. «أَنَا الْهَادِي وَ أَنَا الْمُهْتَدِي...»شیخ صدوق، توحید، ص۱۶۴.
  16. شیخ صدوق، امالی، ص۴۷۴.
  17. «و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  18. الکافی، ج۱، ص۱۸۵.
  19. الکافی، ج۱، ص۱۸۱.
  20. خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۶۲؛ الإنصاف، ترجمه رسولی محلاتی، ص۴۴۳.
  21. «مَعْرِفَةُ آلِ مُحَمَّدٍ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَابِ»؛ ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۲۹۲؛ ابن صباغ المالکی، الفصول المهمة، ج۱، ص۷۷؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج۱، ص۷۸.
  22. «...أَوَّلُنَا كَآخِرِنَا وَ آخِرُنَا كَأَوَّلِنَا»؛ کراجکی، الرسالة العلویة، ص۴۴؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۳۶۰؛ ج۲۶، ص۳۱۶.
  23. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۷۹- ۸۱.
  24. «و به خانه‌ها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  25. «الْأَوْصِيَاءُ هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِهِمُ احْتَجَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ»؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۳، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج۱، ص۲۷۵.
  26. «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى»؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۱۹۹.
  27. «...وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا نَحْنُ مَا عُبِدَ اللَّهُ»؛الکافی، ج۱، ص۱۴۴، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۱۹۷؛ در توحید شیخ صدوق، ص۱۵۱ این عبارت آمده: «...وَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَى اللَّهِ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ».
  28. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۸۱- ۸۲.
  29. «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۷ و ج۲، ص۱۹ و ۲۱؛ ثواب الأعمال، ص۲۰۵ و شبیه آن از امام رضا(ع) در تحف العقول، ص۴۱۶ آمده است؛ اما در کتاب بحارالأنوار، ج۸، ص۷۸ و ابن شهرآشوب، در المناقب، ج۴، ص۲۹۵ این عبارت «وَ حُوسِبَ بِمَا عَمِلَ فِي الْإِسْلَامِ» (و عملکردش در دوران اسلام مورد بازپرسی قرار میگیرد) را اضافه دارد.
  30. «إِنَّمَا يَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللَّهِ هَكَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا»؛ الکافی، ج۱، ص۱۸۱.
  31. قَالَ سَلْمَانُ: فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، فَمَا لِمَنْ عَرَفَ هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: يَا سَلْمَانُ، مَنْ عَرَفَهُمْ حَقَّ مَعْرِفَتِهِمْ، وَ اقْتَدَى بِهِمْ، وَ وَالَى وَلِيَّهُمْ، وَ تَبَرَّأَ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَهُوَ وَ اللَّهِ مِنَّا، يَرِدُ حَيْثُ نَرِدُ، وَ يَسْكُنُ حَيْثُ نَسْكُنُ طبری، دلائل الإمامة، ص۴۴۸؛ الإنصاف، ترجمه رسولی محلاتی، ص۴۷۴. در امالی، شیخ طوسی، ص۶۵۴، امام باقر(ع): «...فَمَنْ أَبْصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا، فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا».
  32. الکافی، ج۱، ص۱۸۴.
  33. «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ»؛ الکافی، ج۴، ص۵۷۶؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۴ و ۶۱۵.
  34. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۸۲- ۸۴.
  35. «أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۴۶.
  36. «نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا مَنْ عَرَفَنَا كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَنَا كَانَ كَافِراً وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ يُنْكِرْنَا كَانَ ضَالًّا حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى الْهُدَى الَّذِي افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ طَاعَتِنَا الْوَاجِبَةِ فَإِنْ يَمُتْ عَلَى ضَلَالَتِهِ يَفْعَلِ اللَّهُ بِهِ مَا يَشَاءُ»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۷.
  37. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۶۲ ـ ۶۷.
  38. «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا»؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۷۰؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج۲، ص۷۹.
  39. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۶۸.
  40. سخنرانی در دیدار با جمعی از روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور، در آستانه ماه مبارک رمضان ۲۲/۱۲/۱۳۶۹.
  41. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۶۹ ـ ۷۱.