زکات

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

زکات: یکی از احکام اقتصادی اسلام است. مالیاتی است که به صورت درصد معیّنی از برخی اموال و درآمدهای مسلمانان گرفته می‌شود و به مصرف نیازمندان، کارهای عام المنفعه، فقرا و درماندگان و بدهکاران و آزاد کردن بردگان می‌رسد. زکات، از دامدارانی که گوسفند، گاو و شتر دارند و کشاورزانی که گندم، جو، خرما و کشمش دارند و یا آنان که ثروتشان طلا و نقره است، گرفته می‌شود. هر یک از این نُه چیز، اندازه‌ای دارد که به آن "نصاب" گفته می‌شود و شرایط دیگری هم دارد. زکات، یکی از منابع درآمد عمومی حکومت اسلامی و از پشتوانه‌های مالی زمامدار مسلمین محسوب می‌شود و "بیت المال" است. قانون زکات، در سال دوّم هجرت، از سوی خداوند قرار داده شد و کسانی از سوی پیامبر اسلام، به عنوان مأمور دریافت و جمع‌آوری زکات، به اطراف اعزام می‌شدند[۱].

مقدمه

زکات در لغت به‌معنای رشد، نمو و زیادی یا طهارت و پاک کردن آمده است. این واژه در نهج البلاغه گاهی به‌معنای پاکی[۲] و گاهی به‌معنای فزونی به‌کار رفته است[۳]. استعمال زکات هم به‌معنای شرعی آن[۴] و هم به‌معنای عام در نهج البلاغه بیان شده است[۵]. آنچه مسلّم است این‌که تشریع زکات و وجوب آن در مدینه اتفاق افتاده است. بنابراین زکات در صدر اسلام به ‌همان معنای لغوی آن به‌کار می‌رفته است. از این‌رو به صدقه مستحبی نیز زکات اطلاق می‌شود، زیرا زکات یکی از مصادیق صدقه به‌شمار می‌رود و صدقه پاک‌کننده است و زکات هم از تزکیه به‌معنای پاک کردن آمده است[۶].

زکات در اصطلاح فقهی مقدار معینی از مال است که مسلمانان آزاد و مکلّف، از اموال خود پس از حصول نصاب و تنها برای امر خدا به فقیر غیرهاشمی می‌دهند. هم‌چنین پیامبر اکرم (ص) پرداخت نکردن زکات را موجب محرومیت از نعمت باران دانستند[۷].

در اهمیت زکات همین بس که یکی از ارکان اسلام به‌شمار آمده و در کنار نماز و امر به معروف و نهی از منکر از جمله ویژگی‌های صالحان در زمان حکومتشان بیان شده است[۸]. واژه زکات و مشتقات آن ۵۹ بار در قرآن کریم به‌کار رفته‌اند که ۲۷ بار آن به‌همراه نماز آمده است[۹].

زکات در قرآن

قرآن کریم در آیات گوناگونی بر پرداخت زکات تأکید کرده و در بیشتر آیات به پا داشتن نماز همراه ایتاء و پرداخت زکات مطرح شده است؛ زیرا نماز رابطه بنده با خداست و زکات باعث ارتباط یک مسلمان با دیگر مسلمانان و احساس مسئولیت در برابر فقرا و کمبودهای آنان است.

اگر به آیات قرآن کریم توجه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که دادن زکات در آیات سوره‌های مکی مطرح شده است. در سوره مؤمنون یکی از صفات مؤمنان پرداخت زکات دانسته شده است ﴿وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ[۱۰]. در آیه‌ای مؤمنان کسانی معرفی شده‌اند که نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به آخرت یقین دارند ﴿هُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ[۱۱]. در یک آیه مُحسنین کسانی معرفی شده‌اند که نماز را به پا میدارند، زکات می‌دهند و به آخرت اطمینان دارند ﴿هُدًی وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ [۱۲]. در موردی دیگر رحمت واسعه خداوند برای متقین قرار داده شده، آنها که زکات دانسته‌اند[۱۳]. دسته‌ای سال هفتم و هشتم هجری[۱۴].

با توجه به کثرت آیاتی که امر به پرداخت زکات می‌کند باید این تفاوت را حل کرد. به نظر نگارنده سه راه حل به نظر می‌رسد:

۱. منظور از پرداخت زکات در آیات گوناگون، زکات فطره است. هم زمان با تغییر قبله در ماه هفدهم یا هجدهم هجری و واجب شدن روزه، زکات فطره هم واجب شد[۱۵]. در سوره بقره ﴿لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ [۱۶] که سخن از تغییر قبله است به پاداشتن نماز و پرداخت زکات هم مطرح شده است.

دستور به اخراج زکات فطره را دو روز پیش از روز عید فطر سال دوم هجری و قبل از وجوب زکات اموال دانسته‌اند[۱۷]. در تأیید آن، روایات گوناگونی است که ﴿أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ[۱۸] به زکات فطره تفسیر شده است: روایت اسحاق بن عمار از امام صادق(ع)، خبر ابراهیم بن عبدالحمید از موسی بن جعفر(ع)[۱۹]، روایت سالم بن مکرم جمال از امام صادق(ع)[۲۰] و روایتی از امام باقر(ع)[۲۱]. بنابراین، تشریع زکات فطره در سال دوم هجری بوده است و دیگر زکات در سال هشتم.

۲. در سال دوم، زکات تشریع شد؛ اما مورد روشن آن، زکات فطره بود که بر فقیر و غنی واجب گردید. بر طلا و نقره و غلات نیز واجب گردید و از افراد خواسته شد تا به میزان توانشان به نیازمندان کمک کنند. به جهت فقر عمومی مسلمانان اندازه آن مشخص نشده بود و در سال هشتم دستور دریافت آن به میزان و نصاب مشخص، صادر گردید. در نتیجه، نوعی تدریج در اعلام حکم زکات مورد توجه بوده است. در آیات فراوانی، دادن زکات مورد تشویق قرار گرفته است. از روایتی که به سند از امام صادق(ع) نقل شده، استفاده می‌شود که زکات تشریع شده؛ اما مدت‌ها به علت فقر مسلمانان مورد پرداخت آن تنها زکات فطره بوده است. ابتدا که فرمان زکات نازل شد، مسلمانان مال و ثروت نداشتند که زکات آن را بدهند، تنها زکات فطره می‌دادند.[۲۲]؛

بنابراین، زکات در اموال واجب شده، ولی وضعیت مسلمان‌ها چنان ضعیف بوده است که در پرداخت زکات فطره توصیه می‌شده خرما بدهند؛ زیرا پس از پرداخت، فقرای مسلمان که عده زیادی بودند، بلافاصله از آن استفاده می‌کردند و مانند گندم و جو نیاز به پخت نداشت[۲۳].

۳. زکات فطره و زکات طلا و نقره و غلات واجب شده؛ اما همان‌گونه که بیان شد وضعیت مسلمانان به گونه‌ای بوده که پیامبر(ص) به جمع‌آوری آن نپرداخته است. در سال هشتم هجری، پس از شکست کفار و تسخیر خیبر و نابود شدن قدرت مشرکان مکه و در آستانه گشودن مکه، دستور دریافت زکات، افزون بر طلا و نقره و غلات چهارگانه بر انعام سه گانه (گاو، شتر و گوسفند) نیز وضع شد؛ یعنی در گذشته تنها زکات نقدین و غلات و زکات فطره واجب بوده؛ اما در سال هشتم هجرت با ایمان آوردن قبایل گوناگون، زکات چهار پایان سه گانه نیز واجب شده است و حکم آن در ماه رمضان سال هفتم[۲۴] یا هشتم اعلام و در محرم سال نهم با اعزام کارگزاران زکات اجرا شده است[۲۵].

این نکته با توجه به کار برد گوناگون معنای زکات و صدقه به نظر رسیده است.[۲۶]

آیه زکات

آثار زکات

  1. نزدیکی به خداوند: امام در بیان اهمیت زکات با توجه به قرابت نماز با زکات در بسیاری از آیات قرآن، پس از تلاوت آیه ۳۷ سوره نور، زکات را موجب نزدیکی مسلمانان به خداوند می داند[۲۷]. نیز در فرازی دیگر زکات را بعد از ایمان به خدا و رسول، جهاد، توحید و نماز، بهترین وسیله توسل به خداوند معرفی می‌کند[۲۸][۲۹].
  2. کفاره گناهان و امان از دوزخ: امام علی (ع) پرداخت زکات با طیب نفس را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش دوزخ می‌دانند[۳۰][۳۱].
  3. سبب حفظ اموال:امام علی (ع) زکات را نه تنها موجب کاسته شدن از مال نمی‌داند، بلکه سبب حفظ و نگه‌داری اموال می‌داند[۳۲][۳۳].
  4. عامل گشایش روزی: حضرت در ضمن بیان فلسفه برخی از فرایض الهی، زکات را عامل گشایش روزی فقرا و مستمندان معرفی می‌کند[۳۴].

میرزا حبیب الله خویی در شرح خود بر نهج البلاغه با توجه به روایتی از امام رضا (ع) زکات را موجب گشایش روزی مستمندان می‌داند. نظیر این بیان در عبارات نهج البلاغه نیز وجود دارد. حضرت ضمن بیان یکی از مصارف زکات[۳۵]، آن را وسیله‌ای برای رفع نیازمندی فقرا و مستمندان می‌داند[۳۶]. بنابراین می‌توان گفت زکات ابتکار اسلام در جهت رفع اختلاف طبقاتی و از بین بردن فقر است. با توجه به عبارات حضرت در این خصوص، می‌توان نتیجه گرفت که در زکات، افزون بر جنبه فردی، به بعد اجتماعی و اقتصادی آن نیز توجه شده است[۳۷].

آداب زکات‌دهنده و کارگزاران زکات

امام علی (ع) با توجه به اهمیت و نقش زکات به عنوان فریضه الهی در زندگی فردی و اجتماعی برای هر یک از زکات‌دهنده و کارگزاران زکات، آداب و وظایفی، را بیان می‌فرماید:

آداب زکات‌دهنده

  1. طیب نفس:امام علی (ع) طیب نفس و رضایت و خشنودی کامل از پرداخت زکات را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش جهنم و عامل حسرت و افسوس خوردن بر پرداخت زکات را جهل و نادانی نسبت به این سنت نبوی می‌دانند. از سویی، پرداخت زکات بدون طیب نفس موجب کاسته شدن از پاداش اخروی و تباه شدن عمل خواهد شد و حسرت بی‌پایان را به دنبال دارد[۳۸][۳۹].

آداب کارگزاران زکات

  1. توجه به خدا: تقوا به‌عنوان رأس همه ارزش‌های اخلاقی[۴۰] مورد تأکید و سفارش ویژه حضرت به کارگزاران زکات است، ایشان کارگزاران را به توجه به خداوند و حرکت براساس تقوای الهی امر می‌کنند[۴۱][۴۲].
  2. عدالت: ایشان ضمن برحذر داشتن کارگزاران از ظلم و ستم و ترساندن مردم و استفاده از زور، از آنان می‌خواهد تنها به گرفتن حقوق الهی بسنده کنند[۴۳][۴۴].
  3. حفظ وقار همراه با مهربانی: وقار موجب نومید شدن افراد طمع‌کار و مهربانی و رعایت آداب معاشرت عامل جلب محبت دیگران است. از همین رو حضرت آنان را امر می‌کند تا در برخورد با مردم وقار و محبت را با هم درآمیزند[۴۵][۴۶].
  4. عدم تجسس: امام کارگزاران را از تجسس و تفحص در اموال مردم بازمی‌دارند و از آنان می‌خواهند به گفته مردم در این زمینه اعتماد کنند[۴۷][۴۸].
  5. احترام به حقوق مردم:توجه به حقوق مردم و رعایت آن مورد سفارش و تأکید حضرت به کارگزاران خود است. ایشان کارگزاران را از سخت‌گیری و رفتارهای سلطه‌گرانه نهی می‌فرمایند و از آنان می‌خواهند به مردم اجازه دهند تا در انتخاب یکی از حیوانات خود به عنوان زکات مخیر باشند[۴۹]. در صورت پشیمانی صاحب حیوانات، این حق را به او بدهند تا بار دیگر انتخاب کند[۵۰][۵۱].
  6. امانت‌داری: حضرت کارگزاران خود را به امانت‌داری سفارش می‌کند و از آنان می‌خواهد تا پس از گرفتن حقوق الهی در نگه‌داری و حفظ آن تلاش و توجه کامل داشته باشند[۵۲].

در پایان، حضرت رعایت این آداب و وظایف را مایه بزرگی اجر و پاداش و سبب رشد و هدایت می‌دانند[۵۳].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۰۸.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۸۳
  3. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  5. نهج البلاغه، حکمت ‌های ۱۳۶ و ۲۱۱
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440.
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۰.
  8. ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ ؛ سوره حج، آیه ۴۱
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440-441.
  10. «و آنان که دهنده زکاتند» سوره مؤمنون، آیه ۴.
  11. «و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره نمل، آیه ۲-۳.
  12. «در حالی که رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند» سوره لقمان، آیه ۳-۴.
  13. تفسیر نمونه، ج۸، ص۳.
  14. ادوار فقه، ج۱، ص۳۵۵.
  15. طبقات الکبری (۴جلدی)، ج۱ - ۲، ص۱۲۰.
  16. «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  17. طبقات الکبری (۴ جلدی)، ج۱ - ۲، ص۱۲۰.
  18. «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با نمازگزاران نماز بگزارید» سوره بقره، آیه ۴۳.
  19. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۴.
  20. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۸، ح۱۳.
  21. بحار الأنوار، ج۹۳، ص۱۰۹، ح۱۶؛ ر.ک: وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۲.
  22. «نَزَلَتِ الزَّکَاةُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ أَمْوَالٌ، وَ إِنَّمَا کَانَتِ الْفِطْرَةُ»؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۰، باب اول از ابواب زکات فطره، ح۱.
  23. وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۴۴، باب دهم از ابواب زکات فطره، ح۶،۷، ۸.
  24. وسائل الشیعه، ج۶، ص۳.
  25. طبقات الکبری (۹ جلدی)، ج۲، ص۱۶۰ و (۴ جلدی)، ج۱ - ۲، ص۳۲۹.
  26. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 169 - 173.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ"»
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
  29. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  30. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  31. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  32. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶: «"وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ"»
  33. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  34. نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲: «"وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ"»
  35. صدقات فقط در موارد هشت‌گانه زیر به مصرف می‌رسد: ۱- فقرا؛ ۲مساکین؛ ۳- متصدیان اداره صدقات و مأموران جمع‌آوری زکات؛ ۴- افرادی که به وسیله کمک‌های مالی، تمایل بیشتری به اسلام پیدا می‌کنند و تألیف قلوب در آن‌ها به وجود می‌آید؛ ۵- کسانی که برده هستند و برای آزادی ان‌ها از زکات استفاده می‌شود؛ ۶- بده‌کاران؛ ۷- هر امری که رضای خداوند در آن باشد؛ ۸- افرادی که در راه خدا مانده‌اند و درمانده شده‌اند.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲
  37. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 441.
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «"فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً"»
  39. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  40. نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰
  41. نهج البلاغه، نامه ۲۵
  42. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  43. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  44. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  45. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ"»
  46. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  47. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ"»
  48. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  49. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا، وَ اصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ"»
  50. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"فَإِنِ اسْتَقَالَكَ فَأَقِلْهُ ثُمَّ اخْلِطْهُمَا ثُمَّ اصْنَعْ مِثْلَ الَّذِي صَنَعْتَ أَوَّلًا حَتَّى تَأْخُذَ حَقَّ اللَّهِ فِي مَالِهِ"»
  51. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 442.
  52. نهج البلاغه، نامه ۲۵: «"وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَا تُوَكِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لَا مُجْحِفٍ وَ لَا مُلْغِبٍ وَ لَا مُتْعِبٍ"»
  53. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 443.