استقامت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل استقامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

منظور استقامت و ایستادگی‌های پیامبر در طول دعوت است که خداوند بارها فرمان به آن می‌دهد و یکی از علل موفقیت وی در به انجام رسیدن اهداف رسالت است که قرآن در آیات فراوان با آن اشاره کرده است:

  • فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱]
  • فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۲]
  • نکته: پیامبر همراه مؤمنین، مأمور به استقامت در امر توحید و دعوت به آن است. در این حرکت جمعی او و همراهان باید مواظب باشند که دچار تجاوز و طغیان نشوند و از هواها و تمایلات انسان‌ها پیروی نکنند و اساس حرکت و مأموریت، دعوت به توحید، کتاب خدا و عدالت و عدم تخطی از احکام است، که استقامت می‌طلبد و پیامبر به چنین استقامتی مأمور است و همچنین مؤمنان پیرو پیامبر[۳]
  • إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ[۴]
  • عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵]
  • قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۶]
  • در این دو آیه نیز خداوند استقامت و پایداری محمد(ص) را تأیید کرده است و به او دستور داده که به مخالفان بگو شما در جایگاه خود باشید و من هم در جایگاه خودم که توحید است، با استقامت عمل می‌کنم و شما در آینده نتیجه را خواهید دید[۷].

استقامت در فرهنگ قرآن

آیات استقامت در ضمن نه آیه در هشت سوره قرآن مجید آمده است. بنا بر روش معمول خود در این اثر، پس از تنظیم آیات به ترتیب مصحفی‌شان، به بررسی لغوی و اصطلاحی واژه استقامت می‌پردازیم. بعد از آن، طیّ تحقیقی که از تفاسیر درباره استقامت خواهیم داشت، آن را از دیدگاه روایات بررسی نموده و در پایان هم با لطف الهی درباره آن تدبّر می‌کنیم.

تنظیم آیات استقامت به ترتیب مصحفی‌شان

  1. كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۸].
  2. قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۹].
  3. فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۰].
  4. قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ[۱۱].
  5. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[۱۲].
  6. فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۱۳].
  7. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۴].
  8. وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا[۱۵].
  9. لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ[۱۶].[۱۷]

در معنای استقامت

راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته می‌شود. راه حق به این چنین راهی تشبیه شده است، مانند: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۱۸]، وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا[۱۹]، إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۰]. لازمه آن، استقامت انسان بر راه و روش مستقیم است؛ مانند قوله: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا[۲۱]، و قوله: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ[۲۲]، و قوله: فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ[۲۳][۲۴]. فخرالدین هم در این باره در مجمع‌البحرین فرموده: و استقامت، اعتدال در امر است.فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ: در توجّه نمودن بدون الهه، و قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ؛ یعنی بر طاعت، و گفته اند: چیزی را با او شریک قرار نداند[۲۵]. مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب استفعال است و دلالت می‌کند بر طلب قیام در امر، خواه ارادی باشد و خواه طبیعی و یا عملی، مانند: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، ثُمَّ اسْتَقَامُوا، فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ، که طلب قیام را اراده می‌کنند، و نیز اراده می‌کنند که آن امر و به فعلیت درآمدنش، دوام یابد و نفس خود را بر آن امر، در عمل، در قول توحید و در عهد، منصوب نمایند، و طلب طبیعی هم چنان است که در: الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ آمده است[۲۶].

هم‌چنین شیخ طوسی در تبیان، و طبرسی در مجمع‌البیان، در معنای استقامت در آیه: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، فرموده‌اند: و استقامت استمرار داشتن در جهت واحد است و این که نه به سمت راست عدول کند، و نه به سمت چپ[۲۷]. باز شیخ طوسی در تبیان فرموده: استقامت استمرار بر جهت صواب است و هر وقت استمرار بر وجه خطا باشد، استقامت نامیده نمی‌شود[۲۸]. نیز او فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ، فرموده: استقامت بر طریق حق که عقل به آن دعوت می‌کند، طاعت خدای متعال است[۲۹].

همین طور فی قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، فرموده: برای امر خدای متعال، وعظ استمرار و پایداری داشته باشند. علامه طباطبایی در المیزان فرموده: استقامت، طلب قیام شیء و درخواست ظهور و آشکار شدن همه آثار و منافع آن است. پس استقامت راه، متّصف نمودن آن است به آنچه از راه قصد می‌شود، مانند: مستقیم بودن، واضح و آشکار بودن. و عدم تمایل و انحراف و استقامت انسان در امر، به این است که از نفس خودش قیام آن و اصلاحش را طلب نماید، به گونه‌ای که با فساد و نقصی مواجه نشود و به طور کامل و تمام حاصل گردد؛ قال الله تعالی: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ؛ یعنی حق توحید او جلّ و علا را به جا می‌آورند[۳۰].[۳۱]

صراط المستقیم

در تحقیقی که در معنای استقامت انجام شد، ارتباط تطبیقی استقامت و «صراط مستقیم» حاصل می‌گردد. لذا با استناد به آیات ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳ سوره مبارکه انعام به تحقیق درباره مفهوم صراط مستقیم می‌پردازیم تا معنای استقامت بیشتر مفهوم گردد: قوله تعالی: مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ[۳۲]؛ یعنی هر که را خدای متعال اراده هدایت او کند، سینه او را برای قبول اسلام گشاده می‌نماید. و قوله تعالی: وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا[۳۳]: بنابراین مفهوم صراط مستقیم، شرح صدر پیدا نمودن برای قبول اسلام است.[۳۴]

شرح صدر چیست؟ و علامت آن کدام است؟

هنگامی که آیه: أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ[۳۵]، نازل شد، از پیامبر(ص) سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: «نُورٌ يَقْذِفُهُ‏ اللَّهُ‏ فِي‏ قَلْبِ‏ مَنْ يَشَاءُ فینشرح له صدره و ینفخ»: نوری است که خدای متعال در دل هر کس که بخواهد افکنده و در پرتو آن، سینه او وسیع و گشاده می‌شود (دارای آن چنان روح بزرگی می‌گردد که برای پذیرش هر مسأله و واقعه‌ای، هر چند در کیفیت، عجیب، و در کمیت، بزرگ و عظیم باشد، آمادگی می‌یابد). و نیز از پیامبر(ص) سؤال شد که داشتن شرح صدر، آیا علامت و نشانه‌ای هم دارد که با آن شناخته شود؟ آن حضرت فرمود: «نَعَمْ، الْإِنَابَةُ إِلَى‏ دَارِ الْخُلُودِ، وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ ِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ»: آری، توجه داشتن به سرای جاویدان (آخرت)، و مهیای رها شدن از سرای فریب (دنیا)، و با عمل صالح و ایمان آماده مرگ بودن، پیش از این که فرا رسد[۳۶].[۳۷]

مصادیق صراط مستقیم

معلوم گردید که مفهوم «صراط مستقیم»، شرح صدر پیدا کردن برای پذیرش و قبول اسلام است. در آیات ۱۵۱ و ۱۵۲ سوره مبارکه انعام، به مصادیق آن اشاره شده و آیه ۱۵۳ هم امر به تبعیت از آن می‌کند:

  1. قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۸].
  2. وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۳۹].
  3. وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۴۰].

بنا بر استناد به آیات فوق، مصادیق صراط مستقیم عبارتند از:

  1. تمسک به توحید: أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا.
  2. نیکی نمودن به والدین: وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا.
  3. نکشتن فرزندان به خاطر فقر و تنگدستی: وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ.
  4. دوری نمودن از فحشا و کارهای زشت: وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ.
  5. پرهیز از خون به ناحق ریختن: وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ.
  6. پرهیز از مال یتیم برای جلب منافع شخصی: وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ.
  7. پیمانه و وزن را تمام و کامل دادن و احتراز از کم‌فروشی:وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ.
  8. از روی عدالت سخن گفتن (گواهی دادن) هر چند در مورد خویشاوندان باشد: وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى.
  9. وفا نمودن به عهد و پیمان الهی (همه تکالیف الهی): «وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا».
  10. و البتّه، این راه مستقیم من است (یعنی موارد ذکر شده در بالا)، پس از آن پیروی و تبعیت کنید: وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ.[۴۱]

استقامت در تفاسیر روایی

سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان فی قوله تعالی: «قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ، می‌فرماید: راه فرعون و یاران فرعون را متابعت نکنید[۴۲]. و فی قوله تعالی: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ، فرموده: علی بن ابراهیم گفته: قال تعالی لنبیه: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ[۴۳].

فی قوله تعالی: فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ هم فرمود: «ای اجیبوه».: اجابت کنید او را[۴۴]. همچنین فی قوله تعالی: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا، فرموده: محمد بن یعقوب با اسنادش تا محمد بن مسلم، و او چنین گوید که: از ابی‌عبدالله، امام صادق(ع) درباره قول الله عزوجل: الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا سؤال نمودم. امام صادق(ع) فرمود: «اسْتَقَامُوا عَلَى‏ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ»؛ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[۴۵].

نیز محمد بن عباس با اسنادش تا ابی‌جارود، و او از ابی‌جعفر، امام باقر(ع)، نقل می‌کند که ایشان فی قوله: الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا، گفته است: {{متن حدیث|اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ‏ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ فَأُولَئِكَ هُمْ الَّذِينَ إِذَا فَزِعُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِينَ يُبْعَثُونَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ يَقُولُونَ لَهُمْ لَا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا نَحْنُ الَّذِينَ كُنَّا مَعَكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لَا نُفَارِقُكُمْ حَتَّى تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ: آن بزرگوار می‌فرمود: در پی کامل کردن طاعت خدای متعال و طاعت پیامبر او(ص) و ولایت آل محمد(ص) باشید: ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ الخ. پس آنان کسانی هستند که چون روز قیامت به هنگام برانگیخته شدن، بی‌تابی کنند، ملایکه آنان را ملاقات نموده و به آنان گویند: نترسید و اندوهگین مباشید ما (که) در زندگانی دنیا با شما بودیم، از شما جدا نمی‌شویم تا آن‌که شما در بهشت داخل گردید، وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ: و مژده باد شما را به بهشتی که به شما وعده داده می‌شد[۴۶].

باز محمد بن عباس با اسنادش تا ابابصیر، و او می‌گوید: از ابی‌جعفر، امام باقر(ع)، درباره قول خدای عزوجل: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «و هو و الله ما انتم علیه»، وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا: ابابصیر می‌گوید: سؤال کردم چه زمانی ملایکه با این مژده بر آنان نازل می‌گردند که:أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ: نترسید و اندوهگین مباشید و بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده می‌شد؛ ما دوستان شما در زندگی دنیا و در آخرت هستیم! پس آن بزرگوار فرمود: «عِنْدَ الْمَوْتِ‏ وَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ»: به هنگام مردن و در روز قیامت[۴۷]. طبرسی در قوله: تَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ، از ابی‌عبدالله، امام صادق(ع)، نقل کند که: زمان نازل شدن ملایکه بر آنان، «عِنْدَ الْمَوْتِ‏»؛ یعنی هنگام مردن، است، و او گوید که از محمد بن فضیل روایت شده که او گفته است: از ابی‌الحسن، امام رضا(ع)، درباره استقامت، سؤال نمودم، پس حضرت گفت: «هِيَ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا أَنْتُمْ‏ عَلَيْهِ‏»[۴۸].

فی قوله: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا إلی آخر الایه، فرموده: علی بن ابراهیم فرمود: استقاموا علی ولایة علی امیرالمؤمنین(ع)[۴۹]. فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا هم فرموده: محمد بن یعقوب با اسنادش تا یونس بن یعقوب، و او هم از کسی که برایش بیان نموده، از ابی‌جعفر، امام باقر(ع)، فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، روایت کند که آن حضرت فرمود: «لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ‏ الْإِيمَانَ‏، و الطَّرِيقَةُ هِيَ و لَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ الْأَوْصِيَاءِ(ع)» [۵۰]. نیز از محمد بن عباس با اسنادش تا ابابصیر نقل کرده است که او چنین گفته: از حضرت ابی‌عبدالله، امام صادق(ع)، فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «يَعْنِي لَأَمْدَدْنَاهُمْ عِلْماً كَيْ‏ يَتَعَلَّمُونَهُ‏ مِنَ الْأَئِمَّةِ(ع)»: آنان را مدد می‌نماییم تا از ائمه(ع) علم و دانش بیاموزند[۵۱]. باز محمد بن عباس با اسنادش تا برید عجلی نقل کند که او گفته: از اباعبدالله، امام صادق(ع)، درباره قول خدای عزو جل: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، سؤال نمودم، آن بزرگوار چنین پاسخ داد: «لَأَذَقْنَاهُمْ‏ عِلْماً كَثِيراً يَتَعَلَّمُونَهُ‏ مِنَ الْأَئِمَّةِ(ع)»: به آنان علم بسیاری را می‌چشانیم، علمی که آن را از ائمه(ع) می‌آموزند[۵۲].

فی قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ هم فرموده: علی بن ابراهیم با اسنادش تا ابا بصیر، و او گوید که درباره سخن خدای عزوجل: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، از ابی‌عبدالله، امام صادق(ع)، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏»[۵۳]. ابن‌جمعه عروسی در تفسیر نورالثقلین فی قوله: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ، فرموده: در اصول کافی، احمد بن مهران از عبد العظیم بن عبدالله حسنی با اسنادش تا یونس بن یعقوب، و او هم از کسی که این روایت را از ابی‌جعفر، امام باقر(ع)، فی قوله تعالی: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، به او یادآور شد که آن بزرگوار فرموده: «لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ‏ فِي‏ أَمْرِهِمْ‏ وَ نَهْيِهِمْ، لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ وَ الطَّرِيقَةِ هِيَ الْإِيمَانُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ»[۵۴]. نیز فی قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، فرموده: در تفسیر علی ابن ابراهیم درباره لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، فرموده: «فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏(ع) وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏»[۵۵]. ابوالحسن عاملی، در مقدمه تفسیر مرآة‌الانوار و مشکوة‌الاسرار، فرموده: در اخبار، استقامت و آنچه در معنای استقامت است، به استقرار بر ولایت و امامت ائمه و ثابت بودن بر طاعت آنان، تأویل شده است.

نیز در تفسیر قمی از امام صادق(ع) فی قوله: فَادْعُ وَاسْتَقِمْ، نقل کرده است که حضرت فرمود: «الى ولاية علي و على ولايته»، و درباره معنای قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ هم آورده که حضرت گفت: «فِي‏ طَاعَةِ عَلِيٍّ‏(ع) وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ بَعْدِهِ‏»؛ هم‌چنین درباره معنای قوله: قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا... هم از آن حضرت نقل کرده است که ایشان گفته: «اسْتَقَامُوا عَلَى‏ وَلَايَةِ عَلِيِّ‏»، و در تفسیر عیاشی و غیره، از آن بزرگوار درباره این آیه آمده است که فرمود: «اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا»، و در روایت دیگری هم از ایشان آمده: «اسْتَقَامُوا عَلَى‏ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ...»، و غیر آنها از اخبار بسیارند[۵۶]. شیخ جلال‌الدین، عبدالرحمن سیوطی در تفسیر درالمنثور فی قوله تعالی: قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا، آورده که ابن‌جریر و ابن‌منذر از ابن‌عباس اخراج نمودند که او گفت: فاستقیما فامضیا لامری و هی الاستقامة[۵۷]. نیز فی قوله تعالی: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، آورده که ابوالشیخ درباره آن از سفیان اخراج نمود که او گفت: استقم علی القرآن[۵۸].

فی قوله تعالی: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا هم آورده که احمد، عبد بن حمید، دارمی، بخاری در تاریخش، مسلم، ترمذی، نسائی، ابن‌ماجه و ابن‌حبان از سفیان ثقفی اخراج نمودند که مردی گفت: ای پیامبر خدا! مرا به دستوری در اسلام امر بکن که درباره آن از احدی بعد از شما سؤال نکنم. آن حضرت فرمود: «قُلْ آمَنْتُ‏ بِاللَّهِ‏ ثُمَ‏ اسْتَقِمْ‏». گفتم: چگونه پرهیزگاری کنم؟ پس آن حضرت به زبانش اشاره نمود[۵۹]. هم‌چنین فی قوله تعالی: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، آورده که: عبد بن حمید، ابن‌جریر، ابن ابی حاتم از سلیمان بن موسی اخراج نمودند که او گفت: همین که قوله: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ، نازل گردید، ابوجهل گفت: امر ما را به خودمان وانهاده است، اگر خواستیم پایداری و مقاومت می‌کنیم، و اگر خواستیم پایداری و مقاومت نمی‌کنیم، پس خدا نازل فرمود: وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۶۰][۶۱].[۶۲]

تدبر در آیات استقامت

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۶۳].[۶۴]

تنوع معنا و مفهوم استقامت به ترتیب آیات مصحف

در این جا آیات نه‌گانه استقامت را که غالب آنها در مکه نازل شده است، به ترتیب مصحفی‌شان تنظیم نموده و سپس مفهوم استقامت را در هر آیه به طور جداگانه و با توجه به مفردات آیه، بررسی و تدبر می‌نماییم.

معنا و مفهوم اوّل استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری در استمرار عهد مسلمین است در مقابل دسته خاصی از مشرکین، مادامی که آن مشرکین به عهدشان وفادار باشند: «إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ[۶۵]. و عهد همه مشرکین مورد وثوق نیست: كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ[۶۶][۶۷]. و البته خدای تعالی متقین را دوست دارد: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۶۸][۶۹].[۷۰]

معنا و مفهوم دوم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری در استمرار اشاعه توحید در برابر شرک مشرکان و طغیان کافران و متابعت نکردن از راه ناآگاهان در این راه است: قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۷۱][۷۲]. شرح مختصر آن این است که موسی و برادرش، هارون(ع)، بعد از آن‌که مأمور به هدایت فرعون شدند، نه سخن نرم و لیّن آنان، و نه معجزات و آیات الهی‌شان، هیچ‌یک کم‌ترین تأثیری در فرعون نبخشید و فرعون به استکبار و استعلای خود ادامه داد: اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى[۷۳]، ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ[۷۴]. فرعون در برابر هدایت موسی و برادرش، هارون(ع)، و معجزاتشان، استعلا نشان داد و خود را پروردگار اعلی دانست: فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى[۷۵]. فرعون که در برابر هدایت موسی و برادرش، هارون(ع)، به گمراه کردن از راه حق می‌پرداخت، موسی(ع) محو اموال و عذاب او را از پروردگار متعال خواستار شده و بنا بر روایات و تفاسیر، برادرش، هارون(ع)، برای اجابت دعای او آمین می‌گفت: وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ[۷۶]. حق تعالی در پاسخ به این دعا، مژده اجابت خواسته موسی و هارون(ع) را نوید داد و آنان را به استقامت در استمرار مأموریتشان که همان اشاعه توحید بود، امر کرد، و از آنان خواست که از نادانان و ناآگاهان پیروی نکنند: قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۷۷].[۷۸]

معنا و مفهوم سوم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات قدم و استواری در استمرار بر انجام مأموریت الهی مطابق با مأمور به، هماهنگی با همراهان، عدم تجاوز از راه مستقیم و بی توجّهی به تمایلات ستمکاران است: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۷۹].[۸۰]

معنا و مفهوم چهارم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، اراده مستقیم شدن مشرکان در اعتقاد به یکتایی خدای متعال است؛ چرا که او خدای آنان هم است و برای همین به انسانی همچون پیامبر(ص) وحی می‌فرستد تا به آنان بگوید: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ[۸۱]. البته، اراده مستقیم شدن مشرکان در اعتقاد به خدای یکتا، ملازم با استغفار از اعتقاد به شرک گذشته ایشان به پیشگاه خدای واحد تعالی خواهد بود: فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ.[۸۲]

معنا و مفهوم پنجم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، استواری و ثبات‌قدم برای استمرار داشتن در قول به ربوبیت‌الله است: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا. البته، کسانی که در قول به ربوبیت‌الله استوارند و بر این استواری، استمرار دارند، ملایکه با این پیام بر آنان وارد می‌شوند: نترسید و غمگین نباشید و مژده باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده شده است: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[۸۳].[۸۴]

معنا و مفهوم ششم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات قدم و استواری ویژه پیامبر(ص) است در استمرار انجام مأموریت الهی مطابق با مأمور به: وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ، و لازم است که این استواری و ثبات قدم با اموری هماهنگ باشد:

  1. دعوت نمودن انسان‌ها به سوی آیین واحد الهی و رهانیدن آنان از اختلافات: فَلِذَلِكَ فَادْعُ.
  2. عدم متابعت از هواها و هوس‌های نفسانی ایشان: وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ.
  3. سخن به اینکه اولا، به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده است، ایمان دارم: وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ، و ثانیاً، به اینکه مأمور به اجرای عدالت در میان شما هستم: وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ، و ثالثاً، به این که خدای واحد تعالی «اللّه»، پروردگار ما و شماست: اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ، و رابعاً، به این که اعمال ما برای ما، و اعمال شما برای شماست (هر که مسئول رفتار خویش است): لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ، و خامساً، به اینکه خصومتی و جدالی بین ما و شما نیست: لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ، و سادساً هم به این که خدای متعال ما را به اتفاق مؤمنان، با شما کافران در قیامت جمع می‌کند و بازگشت (همگی) به سوی اوست: اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ.[۸۵]

معنا و مفهوم هفتم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت پایداری و ثبات در استمرار به قول به ربوبیت الله است، و البته، کسانی که قایل به ربوبیت الله باشند و بر این قول استقامت کنند، نه خوفی بر آنان هست و نه محزون خواهند بود: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۸۶].[۸۷]

معنا و مفهوم هشتم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری و ثبات در استمرار دادن به طریق اسلام و ایمان است، و البته، آنان که در استمرار بر طریق اسلام و ایمان، ثابت و استوار باشند، از مایه‌های حیات حقیقی که همان علم ائمه معصومین(ع) است، به طور کثیر و فراوان، سیراب خواهند شد: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا حضرت صادق(ع) هم در این باره فرموده: «لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا يَعْنِي لَأَمْدَدْنَاهُمْ‏ عِلْماً كَيْ‏ يَتَعَلَّمُونَهُ‏ مِنَ الْأَئِمَّةِ(ع)»[۸۸].[۸۹]

معنا و مفهوم نهم استقامت

یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات در استمرار درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدای متعال است: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ[۹۰]، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۹۱]، فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۹۲]، وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۹۳]، لَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۹۴].[۹۵]

تدبر در آیات استقامت به ترتیب نزول آن

واژه استقامت در مجموع نه آیه در قرآن کریم آمده است که در هشت سوره با الفاظ پنج‌گانه: يَسْتَقِيمَ، یک بار، اسْتَقَامُوا، چهار بار، اسْتَقِيمَا، یک بار، اسْتَقِمْ دو بار، و اسْتَقِيمُوا، دو بار، ذکر شده است. الفاظ مذکور در هفت سوره از سوره‌های مکی، و در یک سوره از سوره‌های مدنی آمده است. در این جا ابتدا آیات را به ترتیب نزول تنظیم، و پس از آن، آنها را مورد بررسی و تدبر قرار می‌دهیم.[۹۶]

تنظیم آیات استقامت به ترتیب نزول آن

  1. لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ[۹۷].
  2. وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا[۹۸].
  3. قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۹۹].
  4. فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۰۰].
  5. قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ[۱۰۱].
  6. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ[۱۰۲].
  7. فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۱۰۳].
  8. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۰۴].
  9. كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ[۱۰۵].[۱۰۶]

تدبر در آیات استقامت و بررسی آنها به ترتیب نزول‌شان

حصول استقامت امری است از جانب خدای متعال، و فعلیت آن، در طاعت خداوند و در اعتقاد به ربوبیت الله و توحید الله می‌باشد. استقامت کنندگان در دنیا، از نعمت امنیت بدنی و روانی و از مایه‌های حیات حقیقی بهره‌مندند و در آخرت هم بهشت موعود به آنان بشارت داده شده است:

  1. حصول استقامت بنا بر مشیت الهی و از جانب خدای تعالی است؛ زیرا اولین آیه استقامت که در مکه نازل شده است، دلالت دارد بر اینکه حصول استقامت بنا بر مشیت الهی است، و لفظ.مِنْدر.مِنْكُمْ، دلالت دارد بر اینکه مشیت الهی در حصول استقامت در انسان‌ها، همه آنان را شامل نمی‌شود، بلکه این تنها بعضی از انسان‌ها هستند که مشمول این نعمت‌اند: لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ. و این که چه انسان‌هایی مشمول مشیت الهی‌اند یا اینکه کدام‌یک از این نعمت محرومند، با تدبر در آخرین آیه؛ یعنی آیه هفتم سوره توبه که در مدینه نازل شده است، به دست می‌آید که: اولاً: مادامی که مشرکان بر عقیده شرک خود باقی‌اند، نمی‌توانند بر عهد خویش پایبند باشند و به عبارتی استقامت ورزند: كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ. و ثانیاً: عهد مشرکان وقتی معتبر است که آنان بتوانند به عهدشان پای‌بند بوده و در آن استقامت ورزند و در این صورت است که می‌توان به آن اطمینان داشت؛ مثل اینکه عقد بر آن عهد در جایی باشد که دلالت و نشانه‌ای بر توحید الله وجود دارد: إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ.
  2. استقامت، در طاعت خدای متعال بوده و در فعلیت آن باید از پیروی راه ناآگاهان، سرکشی از طاعت الهی و پیروی از امیال بر حذر بود. در آیه ۸۹ سوره یونس، بعد از امر به استقامت، خطاب به موسی و هارون(ع)، آنان را در برابر استعلا و استکبار فرعون و فرعونیان، از متابعت راه ناآگاهان و نادانان نهی می‌نماید: قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ. در آیه ۱۱۲ سوره هود، بعد از امر به استقامت مطابق با مأمور به، خطاب به پیامبر(ص) و یاران او با لفظ لَا تَطْغَوْا که خطاب عامی است، نهی از سرکشی در مأمور به، طاعت الهی، می‌نماید: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ. در آیه ۱۵ سوره شوری هم بعد از امر به دعوت و استقامت بر طبق مأمور به، خطاب به پیامبر(ص)، آن حضرت را از پیروی امیال آنان بر حذر می‌دارد: فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ.
  3. استقامت در اعتقاد به ربوبیت الله، سلامت از خوف، رهایی از حزن و مژده بهشت موعود را در بر خواهد داشت. قرآن کریم در دو آیه از آیات استقامت با تأکید إِنَّ، به کسانی که بگویند: پروردگار ما، اللّه است و پس از آن، استقامت ورزند، خبر سلامت از خوف و رهایی از حزن را داده است. در یک آیه از این دو آیه، با نزول ملایکه بر استقامت‌کنندگان، آنان را از خوف و حزن بر حذر داشته و به بهشت موعود بشارت می‌دهد: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ. و در آیه دیگر هم، از عدم خوف و بی‌حزنی آنان خبر می‌دهد: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ.
  4. استقامت در راه اسلام، کثرت بهره‌مندی از مایه‌های حیات را در بر خواهد داشت. قرآن کریم خبر می‌دهد که اگر استقامت بر راه اسلام و ایمان باشد، استقامت‌کنندگان از مایه‌های حیات حقیقی که در روایات به علم ائمه معصومین(ع) تفسیر شده، به حد وفور سیراب خواهند شد: وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا.
  5. امر به مستقیم شدن مشرکان به جانب توحید الله، مقارن با امر به استغفار از گذشته‌ای که توأم با مشرک بودن آنان بوده، گشته است: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ.[۱۰۷]

کلمات قصار پیرامون استقامت

در کتاب غررالحکم و دررالکلم در «باب الاستقامة»، سخنانی به اقتصار از مولای موحدان، امیرمؤمنان، امام علی بن ابی طالب(ع)، بیان شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. «الِاسْتِقَامَةُ سَلَامَةٌ»: پایداری و ایستادگی بر راه راست، سلامتی (از تمام مهالک) است.
  2. «لَا سَبِيلَ أَشْرَفُ‏ مِنَ‏ الِاسْتِقَامَةِ»: هیچ راهی بلند مرتبه‌تر از استقامت و راستی (در گفتار و کردار) نیست.
  3. «لَا مَسْلَكَ أَسْلَمُ‏ مِنَ‏ الِاسْتِقَامَةِ»: هیچ طریقه‌ای، سالم‌تر از استقامت و راستی نیست.
  4. «كَيْفَ يَسْتَقِيمُ مَنْ‏ لَمْ‏ يَسْتَقِمْ‏ دِينُهُ‏»: کسی که دین او مستقیم نشده است، چگونه دل او مستقیم می‌شود؟
  5. «مَنْ‏ لَزِمَ‏ الِاسْتِقَامَةَ لَمْ يَعْدَمِ السَّلَامَةَ»: هر کس ملازم با استقامت و راه راست باشد، سلامت را از دست ندهد.
  6. «لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ وَ لَا يُخَادِعُ وَ لَا تَغُرُّهُ‏ الْمَطَامِعُ‏»: فرمان خدای سبحان را بر پا ندارد جز آن‌که (در امور به ویژه در امور دینی) سستی ننماید، و مکر نکند، و طمع‌ها او رانفریبد.

پروردگارا! تو خود فرموده‌ای که: فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ[۱۰۸]، پس به فضل و کرمت تو را سوگند می‌دهیم که سرمایه اصلی استقامت را که همان هدایت به راه مستقیم است، و منشأ هدایت را که همان شرح صدر برای اسلام است، در حد اخلاص به سوی خودت، در ما قرار بدهی[۱۰۹]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

پانویس

  1. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  2. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
  3. اینکه پیامبرفرموده: سوره هود من را پیر کرد. مربوط به همین آیه استقامت است که بسیار مشکل است؛ مخصوصاً حفظ عدالت وطغیان نکردن. ر. ک: البرهان
  4. «اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو می‌خوانیم و همانا تو بی‌گمان از فرستادگانی» سوره بقره، آیه ۲۵۲.
  5. «و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکی‌هایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا می‌نهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست می‌دارد» سوره انعام، آیه ۳۹.
  6. «بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست که سرانجام (نیکوی) جهان واپسین از آن کیست؛ به راستی ستمگران رستگار نمی‌گردند» سوره انعام، آیه ۱۳۵.
  7. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۰۶.
  8. «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.
  9. «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
  10. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  11. «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
  12. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  13. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
  14. «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
  15. «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
  16. «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
  17. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۱.
  18. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  19. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  20. «به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
  21. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  22. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  23. «پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.
  24. مفردات، ص۴۱۸.
  25. مجمع البحرین، ص۱۴۵.
  26. التحقیق، ج۹، ص۳۴۳.
  27. تبیان، ج۶، ص۷۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۳.
  28. تبیان، ج۵، ص۱۷۶.
  29. تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.
  30. المیزان، ج۴، ص۳۶۳.
  31. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۲.
  32. «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
  33. «و این راه راست پروردگار توست» سوره انعام، آیه ۱۲۶.
  34. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.
  35. «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
  36. المیزان، ج۱۱، ص۴۷.
  37. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.
  38. «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  39. «و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پ» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  40. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  41. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۵.
  42. برهان، ص۴۶۳.
  43. برهان، ص۴۸۹.
  44. برهان، ص۹۵۸.
  45. برهان، ص۹۶۲، به نقل از اصول کافی، ص۲۲۰؛ نورالثقلین، ج۴، ص۵۴۶، حدیث ۳۷.
  46. برهان، ص۹۶۲.
  47. برهان، ص۹۶۳.
  48. برهان، ص۹۶۳.
  49. برهان، ص۱۰۰۵.
  50. برهان، ص۱۱۵۳.
  51. برهان، ص۱۱۵۳.
  52. برهان، ص۱۱۵۳.
  53. برهان، ص۱۱۷۶.
  54. نورالثقلین، ج۵، ص۴۳۸، حدیث ۳۲.
  55. نورالثقلین، ج۵، ص۵۱۹، حدیث ۲۹.
  56. مقدمه برهان، باب القاف، ص۱۸۷.
  57. درالمنثور، ج۳، ص۳۱۵.
  58. درالمنثور، ج۳، ص۳۵۱.
  59. درالمنثور، ج۳، ص۳۶۳.
  60. «و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.
  61. درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
  62. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۴-۱۵۹.
  63. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  64. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
  65. «جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷.
  66. «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟» سوره توبه، آیه ۷.
  67. درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
  68. «بی‌گمان خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.
  69. درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
  70. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
  71. «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
  72. درالمنثور، ج۶، ص۸۹.
  73. «به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است * و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.
  74. «سپس موسی و برادرش هارون را با نشانه‌های خویش و برهانی آشکار فرستادیم * به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۵-۴۶.
  75. «و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.
  76. «و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.
  77. «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
  78. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
  79. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست * و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
  80. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۰.
  81. «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
  82. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۰.
  83. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  84. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۱.
  85. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۱.
  86. «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
  87. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۲.
  88. برهان، ص۱۱۵۳.
  89. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۲.
  90. «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
  91. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  92. «آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  93. «و خداوند به بهشت فرا می‌خواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره یونس، آیه ۲۵.
  94. «به راستی ما آیاتی روشنگر فرو فرستاده‌ایم و خداوند هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره نور، آیه ۴۶.
  95. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
  96. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
  97. «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
  98. «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
  99. «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
  100. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  101. «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
  102. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
  103. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
  104. «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
  105. «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بسته‌اید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست می‌دارد» سوره توبه، آیه ۷.
  106. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
  107. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۴.
  108. «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
  109. عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۶.