عبادت در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عبادت است. "عبادت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عبادت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی عبادت

معنای لغوی

عبادت در لغت به‌معنای اظهار فروتنی و خاکساری[۱] در مقابل خداوند، طاعت[۲] و پرستش و پرستیدن[۳] است. اصل آن از "عبد" به‌معنای نهایت افتادگی در مقابل مولا[۴] و نرمش و ذلیل شدن آمده است[۵].[۶]

از کلمات لغویین استفاده می‌شود عبادت به معنای اطاعت بی چون و چرای ناشی از اعتقاد به استحقاق اطاعت است که موجب خضوع و انقیاد می شود[۷].

معنای اصطلاحی

عبادت در اصطلاح دینی یعنی اطاعت و بندگی انسان در برابر خداوند و پرستش، خداپرستی و نیایش به درگاه او. عبادت عبارت است از مواظبت بر برخی اعمال که از ناحیه شارع دستور رسیده است[۸]. انجام تکالیفی همچون نماز، روزه، حج و جهاد عبادت است، البته تلاش برای تأمین زندگی از راه حلال، آموختن دانش، جهاد در راه خدا، رسیدگی به محرومان و نیکی به پدر و مادر نیز از بزرگترین عبادت‌هاست[۹].

در روایات، اموری چون اندیشیدن در نعمت‌های الهی[۱۰]، کسب حلال[۱۱]، گمان نیکو داشتن به خدا[۱۲] و نگاه مهرآمیز به چهره پدر و مادر[۱۳] از مصادیق عبادت معرفی شده است[۱۴].

عبادت در قرآن

از مجموع آیات قرآن کریم استفاده می‌شود مراد از عبادت در اصطلاح قرآنی، معنای لغوی آن است یعنی اطاعت خاضعانه و بدون چون و چرا. برخی از این آیات عبارت‌اند از:

  1. ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۱۵].
  2. ﴿إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ[۱۶].
  3. ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ[۱۷].
  4. ﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ[۱۸].
  5. ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ[۱۹].
  6. ﴿فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ[۲۰].
  7. ﴿وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا * كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا[۲۱].[۲۲]

عبادت هدف خلقت

قرآن، فلسفه خلقت جن و انس را عبادت خدا می‌داند: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۲۳] چرا که بندگی خدا انسان را به کمال روحی و معنوی و رشد اخلاقی می‌‌رساند و از گناهان و مفاسد باز می‌دارد[۲۴]. لذا هدف اجتماع انسانی نیز رساندن انسان به مقام عبودیّت است. مقام عبودیّت کمالی است که در خود انسان ایجاد می‌شود و آثاری دارد که به دنبال آن نصیب انسان می‌شود؛ مانند رحمت، مغفرت، رضوان الهی و...؛ بنابراین اگر برای عبودیّت غرضی مانند کسب معرفت و اخلاص باشد، غرض نهایی از خلقت انسان خواهد بود[۲۵].

به نظر می‌رسد، مراد از عبودیّت انسان که هدف خلقت بیان شده، تنها عبادت ظاهری و خداترسی نیست؛ بلکه رسیدن انسان به مقامی است که همه اعمال و رفتار او عبادت محسوب شود و به قصد قرب به حق‌تعالی انجام شود (رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند) و هیچ شائبه‌ای در اعمال و رفتار فردی و اجتماعی او از ریا و عجب، خودبینی، تکبر و تجاوزگری و فساد و ظلم و... نباشد؛ چنین انسانی به حق می‌پیوندد.

بارزترین بندگان خدا که به مقام عبودیّت رسیدند، انبیا و رسولان الهی بودند که همه افعال و اعمال، نیّات آنها، از قهر و محبت، حرص و خوف و شدت و... برای خدا بود و اسوه آدمیان گردیدند[۲۶].

اطاعت از رسولان راه اطاعت از خدا

علاوه بر این مجموعه آیات، می توان به دو مجموعه دیگر از آیات قرآن کریم اشاره کرد که کاربری قرآنی واژه "عبادت" را در معنای "اطاعت" مورد تأیید و تأکید قرار می دهند. این دو مجموعه از آیات عبارت‌اند از:

مجموعه اول

آیات سوره شعراء که به تبیین رسالت رسل الهی در طول تاریخ و مأموریتی که از سوی خدا در جامعه بشری داشته اند، پرداخته اند. نظیر:

  1. ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا الله وَأَطِیعُونِ[۲۷].
  2. ﴿كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۲۸].
  3. ﴿كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ...[۲۹].
  4. ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۳۰].
  5. ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۳۱].
  6. ﴿كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ * إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۳۲].
  7. ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ[۳۳].

در این مجموعه از آیات همانگونه که روشن است، پیام اصلی رسولان الهی به مردم، اطاعت از رسولان ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ معرفی شده است. نکته قابل توجه این است که امر در آنها، امر به اطاعت از رسول است که بنابر آنچه در آیات دیگر و بالخصوص آیه هشتاد سوره نساء: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ آمده است، راه اطاعت از خدا، اطاعت از رسول است؛ زیرا اطاعت خداوند راهی جز اطاعت از رسولان و فرستادگان و گماشتگان خداوند در جامعه بشر ندارد.

مجموعه دوم

آیات سوره اعراف است. در این آیات، پیام اصلی رسولان الهی ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ است:

  1. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۳۴].
  2. ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ[۳۵].
  3. ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۳۶].
  4. ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۳۷].

نظیر این مضمون، در نقل پیام انبیاء در سوره هود آمده است:

  1. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ[۳۸].
  2. ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۳۹].
  3. ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۴۰].
  4. ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۴۱].

و نظیر همین نیز در آیه سی و ششم سوره نحل آمده است: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۴۲].

از این دو مجموعه آیات استفاده می شود مراد از ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ یا ﴿أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ یا ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ همان ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ است و اینکه عبادت موحّدانه خداوند تنها از طریق اطاعت از رسولان الهی محقق می گردد.

بنابراین، از این دو مجموعه از آیات که همدیگر را تفسیر و تبیین می کنند، استفاده می شود، مراد از واژه "عبادت" در کاربری‌های قرآنی، همان "اطاعت خدا" است و لذا باتوجه به اینکه مأموریت انبیاء، مأموریت و رسالت واحدی است، از این رسالت واحد، گاه به ﴿أَطِيعُونِ تعبیر شده است و گاه به ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ و تعابیر مشابه آن. کاربری این دو واژه به جای هم در بیان رسالت انبیاء نشانه دیگری است بر اینکه مراد قرآن از واژه "عبادت" همان اطاعت خاضعانه ای است که در زبان اهل لغت به عنوان بیان معنای واژه "عبادت" آمده است.

افزون بر آنچه گفته شد، در آیات سوره مؤمنون نیز در بیان مأموریت الهی رسل و فرستادگان خدا ضمن به کارگیری واژه "عبادت" قرائنی به کار رفته که مراد از عبادت خدا را اطاعت از رهبری و فرمانروایی پیامبران و رسل معرفی می کنند:

  1. در آیه بیست و سوم از سوره مؤمنون در بیان مأموریت الهی نوح(ع) می فرماید: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ[۴۳]. سپس در بیان عکس العمل سران قوم نوح(ع) در برابر فراخوانی او به سوی عبادت موحّدانه خداوند می‌فرماید: ﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ[۴۴]. سرکردگان سرکش قوم نوح(ع) در برابر فراخونی او به سوی عبادت خداوند یکتا، او را متهم کردند که خواهان برتری بر مردم و به اصطلاح، فردی ریاست طلب و خواهان حکومت بر مردم است، واژه ﴿يَتَفَضَّلَ در این آیه به معنای برتری‌جویی است.

از آیات دیگر قرآن استفاده می شود در سایر موارد نیز سرکردگان طغیانگر اقوام مختلف در برابر دعوت انبیاء با همین اتهام سعی داشتند مردم را از اجابت دعوت انبیاء باز دارند؛ در سوره اسراء خداوند می فرماید: ﴿وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا * قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا[۴۵]. سران شرک و کفر برای دورکردن مردم از انبیاء این توهّم را اشاعه می دادند که این پیامبران خواستار حکومت کردن و برتری جستن‌اند؛ در حالی که آنان بشری همانند ما هستند و اگر خداوند می‌خواست فرمانروایانی برای ما بفرستد که بر ما حکومت کنند، باید از جنس فرشتگان می بودند تا بتوان برتری آنان را بر خود پذیرفت.

انبیاء در برابر این اتهام خود را فرستاده خدا معرفی می کردند و به مردم می گفتند ما فرستادگانی از سوی خداییم و اینکه حکومتی که ما شما را بدان فرا می خوانیم حکومت خداست و ما از سوی خدا به فرمانروایی شما برگزیده شده ایم و اطاعت از ما، اطاعت از خدای واحد و پرستش خداوند یکتاست.

خدای متعال در آیات متعدّدی از قرآن کریم به این مطلب اشاره و بر آن تأکید می کند که برگزیدن انبیاء برای حکومت و رهبری، برتری جویی آنها نیست، بلکه مقام برتری است که از سوی خداوند به آنان عطا شده و "فضل الهی" است. قرآن کریم در آنجا که به رهبری و حاکمیت الهی ابراهیم اشاره می کند، آن را "فضل الهی" به شمار آورده و می فرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۴۶] و در سوره جمعه، پس از آنکه خداوند را به پادشاهی پاک و حکیمانه توصیف می کند: ﴿الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ[۴۷]، به گزیش رسول اکرم(ص) اشاره می کند: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ...[۴۸] تا آنجا که می‌فرماید: ﴿ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ[۴۹].

در ادامه آیات سوره مؤمنون با اشاره به رسالت صالح(ع) می فرماید: ﴿ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ * فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ * وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ * وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ[۵۰]. در این آیات، پس از آنکه پیام و رسالت نبی را به قوم خویش در این عبارت بیان می کند: ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ عکس العمل سران طغیانگر و مترف قوم صالح(ع) را در این جمله بیان می کند: ﴿لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ. در تعبیری که از پاسخ مستکبران و مترفان قوم صالح(ع) به دعوت صالح(ع) به کار رفته است، چنین آمده ﴿لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ و دلیل بر آن است که صالح(ع) قوم خود را به اطاعت از فرمانروایی خود دعوت نموده است؛ همانگونه که در سوره شعراء به صراحت از زبان صالح(ع) بیان شد که به قوم خود می‌گفت: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۵۱]. لذا سرکشان و سرکردگان قوم صالح(ع) در واکنش به فراخوانی صالح(ع) به اطاعت و تسلیم در برابر فرمانروایی الهی گفتند: ﴿لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ[۵۲]؛ زیرا از فراخوانی صالح(ع) به عبادت خداوند یکتا ﴿اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ[۵۳] فراخوانی به اطاعت خویش و تسلیم در برابر امر و نهی و فرمانروایی الهی خویش می فهمیدند.

آیاتی که ضمن بیان مأموریت پیامبر اکرم(ص) آنرا عبادت مخلصانه خدا و اخلاص دین برای خداوند معرفی می کند؛ نظیر آیات:

  1. ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ * قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي[۵۴].
  2. ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ[۵۵].

عبادت "طاغوت" در دو آیه اخیر به معنای فرمانبرداری است و "طاغوت" به معنای فرمانروایی که بدون حق و بدون اذن خدا بر مردم تسلّط یافته و بر آنها حکومت می کند. در آیات قبل نیز عبادت خدا به معنای اطاعت اوست مخصوصاً آنکه پس از عبارت ﴿أَعْبُدَ اللَّهَ عبارت: ﴿مُخْلِصًا لَهُ دِينِي آمده است که به معنای اخلاص در فرمانبری است؛ زیرا "دین" در کاربری های قرآنی به معنای اطاعت از قانون و روش زندگی و مجموعه اوامر و نواهی مورد پذیرش انسان در زندگی خویش است.

راغب اصفهانی می گوید: "دین در معنا نظیر ملت است لکن "دین" را در جایی که به‌کار می‌برند به ملاحظه معنای اطاعت و سرسپردگی به شریعت و قانون به‌کار می‌برند، فرمود: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ[۵۶] و نیز فرمود: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ[۵۷] دین یعنی: طاعت"[۵۸]. ابن منظور در لسان العرب می گوید: دین یعنی: طاعت و دین او را پذیرفتم یعنی از او اطاعت کردم، عمرو بن کلثوم چنین گفته است: "روزگار سربلندی و کرامتی داشتیم در آن روزها که از پذیرش دین پادشاه سرپیچی کردیم"[۵۹].

آیات کریمه فوق که مأموریت رسول اکرم(ص) را تبیین می کنند، این مأموریت را در ضمن چهار مطلب بیان می کند:

  1. عبادت مخلصانه خدای متعال، عبادتی که عبارت از اطاعت محض خدا و قانون اوست.
  2. نخستین مسلمان بودن. معنای نخستین در این آیات و آیات مشابه، اوّلیت در رتبه است و نه اوّلیت در زمان. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) روایت می‌کند که از حضرت پرسیدند: "به چه چیز بر فرزندان آدم سبقت گرفتی؟ فرمود: من نخستین کسی بودم که به پروردگاری خدای خویش اقرار کردم، خداوند از پیامبران پیمان گرفت و آنان را گواه بر خویشتنشان قرار داد و خطاب به آنان فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری پس من نخستین کسی بودم که پاسخ آری دادم"[۶۰]. اقرار به ربوبیت خداوند به معنای اقرار به حاکمیت و آمریت و ناهویت اوست که رسول خدا(ص) پیش قراول مطیعان و سرسپردگان حق و پیشتاز خاضعان برای ربوبیت خداست؛ همانگونه که در سوره انعام می فرماید: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ * قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ[۶۱]. اسلام در این آیه و آیات مشابه به معنای اطاعت خاضعانه مطلق و کامل خداست؛ چنانکه در سوره صافّات به روشنی بیان شده است: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ[۶۲]. در آیه اخیر، کلمه ﴿أَسْلَمَا به معنای اطاعت و تسلیم محض است؛ چنانکه از آیات پیش و پس آن به روشنی معلوم است و بدین ترتیب، معلوم می شود معنای دقیق "اسلام" در اینگونه کاربری‌های قرآن کریم اطاعت بی درنگ و محض و تام و مخلصانه خداست که برای خدا شریکی در اطاعت نمی‌شناسد.
  3. رویگردانی تام از معصیت خدا.
  4. اخلاص دین برای خدا که به همان معنای اخلاص در سرسپردگی و عبادت و طاعت خداست.

بنابراین، از این مجموعه آیات، به روشنی استفاده می شود عبادت خدا به معنای طاعت کامل و خاضعانه برای خداست و اینکه عبادت، اطاعت، عدل و اسلام در قرآن کریم همگی به معنای سرسپردگی و خضوع کامل و تام در برابر حاکمیت خداوند و فرمانبری بی‌چون و چرا از اوامر و نواهی ربوبی اوست[۶۳].

اخلاص در عبادت پیامبر از نگاه قرآن

  1. ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ[۶۴].
  2. ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ[۶۵].
  3. ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ * قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۶۶].
  4. ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۶۷].
  5. ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۶۸].
  6. ﴿قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ[۶۹].
  7. ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۷۰].
  8. ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا[۷۱]
  9. ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي * بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۷۲].
  10. ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۷۳].

در آیات فوق این محورها درباره اخلاص در عبادت پیامبر مطرح گردیده است:

  1. عبادت خالصانه خدا تکلیفی، الهی بر عهده پیامبر: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ *... وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...؛
  2. عبادت خالصانه و دائمی، از ویژگی‌های اصحاب فقیر پیامبر: ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ؛
  3. پیامبر منزّه از عبادت غیر خدا: ﴿فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛
  4. خداوند پیامبر را به عبادت خالصانه و توکل بر خودش دعوت می‌کند: ﴿فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ. از ظاهر کلام برمی‌آید این جمله متفرع بر جمله ﴿وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ باشد و معنایش این است: وقتی همه امور مرجوع به او باشد پس غیر او مالک چیزی نیستند و در هیچ چیز استقلال ندارند، پس او را عبادت کن و برای خود در همه امور وکیلش بگیر و بر هیچ سببی از اسباب توکل مکن، زیرا هر سببی را او سبب کرده و اگر بخواهد سببیت را از آن سلب می‌کند، پس خیلی نادانی است که آدمی بر سببی از اسباب اعتماد کند و با اینکه خداوند از آنچه می‌کنند غافل نیست دیگر چگونه جایز است در امر عبادت و توکل بر او کوتاهی کنیم[۷۴]؛
  5. درمقابل تثلیث‌گرایی بعضی از اهل کتاب و گرایش‌های شرک‌آلود جاهلی خداوند به پیامبر می‌گوید به آنها بگو من به پرستش توحیدی مأمور شده‌ام: ﴿قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ و هیچ وقت به گرایش‌های شرک‌آمیز آلوده نخواهم شد: ﴿وَلَا أُشْرِكَ بِهِ و به توحید و یکتاپرستی خالصانه دعوت می‌کنم: ﴿إِلَيْهِ أَدْعُو و بازگشت همه به سوی اوست: ﴿وَإِلَيْهِ مَآبِ؛
  6. خداوند می‌فرماید ما قرآن را به سوی تو نازل کردیم در حالی که متلبس به جامه حق بود: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ و “باء” در کلمه “بالحق” برای ملابست است، که معنایش چنین می‌شود: پس در هر جای از آن که امر به عبادت و پرستش خدای یگانه شده است، حق است و چون حرف “باء” این معنا را به آیه می‌دهد جمله ﴿فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ را با حرف “فاء” متفرع بر آن کرد و فهمانیده حالا که معلوم شد قرآن متلبس به لباس حق نازل شده، پس خدای یگانه را عبادت کن، در حالی که دین را برای او خالص کرده باشی و عبودیت قلبی خود را برای خدا در تمامی شؤون زندگیت با پیروی کردن از آنچه برای تو تشریع کرده اظهار کن در حالی که دین خود را برای او خالص سازی و غیر از آنچه خدا برای تو تشریع کرده پیروی مکن[۷۵].
  7. خداوند به پیامبرش دستور می‌دهد حال که چنین است و همه خطوط به او منتهی می‌شود: ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ... * رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا تنها او را پرستش کن: ﴿فَاعْبُدْهُ، عبادتی توأم با توحید و اخلاص و از آنجا که در راه بندگی و اطاعت و عبادت خالصانه خدا مشکلات و سختی‌ها فراوان است، اضافه می‌کند: و در راه عبادت او صابر و شکیبا باش: ﴿وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ و در آخرین جمله می‌گوید: “آیا مثل و مانندی برای خداوند پیدا می‌کنی”؟ ﴿هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا این جمله در حقیقت دلیلی است بر آنچه در جمله قبل آمده، یعنی مگر برای ذات پاکش شریک و مانندی هست که دست به سوی او دراز کنی و او را پرستش نمایی‌؟! کلمه “سمی” گرچه به معنی “همنام” است، ولی روشن است که منظور در اینجا تنها نام نیست بلکه محتوای نام است، یعنی آیا کسی غیر از خدا، خالق رازق، محیی، ممیت، عالم و قادر به همه چیز و بر همه چیز پیدا خواهی کرد؟[۷۶]
  8. خداوند به پیامبر دستور می‌دهد به مردم ابلاغ کند که اگر ایشان را به توحید و اخلاص دین برای خدا می‌خواند، بدان جهت است که او مأمور از طرف خداست، برای ابلاغ دعوت توحید و عبادت خالصانه و نیز مأمور شده است که خود او هم مانند سایرین به این دعوت پاسخ مثبت دهد: ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي. چیزی که هست این فرق را با سایرین دارد که او باید اولین کس باشد به اسلام آوردن و تسلیم در برابر آنچه به سویش دعوت می‌کند و خلاصه به چیزی دعوت کند که خودش قبل از دعوت دیگران به آن ایمان داشته باشد حال چه اینکه مردم دعوتش را بپذیرند و یا آنرا رد کنند. پس دیگر مردم چشم این طمع را نباید داشته باشند که آن جناب بر خلاف دعوتش عمل کند و سیره‌اش مخالف دعوتش باشد.
  9. نهی شدن پیامبر از هنگام دریافت بیّنات الهی، نسبت به عبادت غیر خدا: ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ، ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ[۷۷]، ﴿وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ[۷۸].[۷۹]

فلسفه عبادت پیامبر

  1. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۸۰]؛
  2. ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۸۱]؛
  3. ﴿رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا[۸۲]؛
  4. ﴿إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۸۳]؛
  5. ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۸۴]؛
  6. ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا[۸۵]؛
  7. ﴿فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ[۸۶]؛
  8. ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ[۸۷]؛
  9. ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۸۸]؛
  10. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ * ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ * فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ[۸۹]؛
  11. ﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۹۰]؛
  12. ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۹۱]؛
  13. ﴿عَسَى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا[۹۲].

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. خداوند با خطاب ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ـ ای مردم ـ که این تعبیر بیست بار در قرآن تکرار شده، و اشاره به همه مردم از هر نژاد و قبیله و از هر دین و آیین است؛ دعوت به پرستش خدا و عبادت نموده: ﴿اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ و فلسفه نتیجه و ثمره خداپرستی و عبادت را تقوا و پارسایی؛ اعلام کرده ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، یعنی عبادت خدا چیزی بر جاه و جلال او نمی‌افزاید بلکه فایده‌اش به خود انسان باز می‌گردد؛ چون زمینه‌ساز شناخت خدا و عشق بیش‌تر به او و اطاعت از دستوراتش می‌شود که در تقوا تبلور می‌یابد؛
  2. پیامبر مأمور به عبادت خداوند و فلسفه عبادت تداوم آن در جهت رسیدن به کمال الهی تا هنگام مرگ:﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ؛
  3. عبادت خدا و پایداری و صبر بر آن فلسفه عبادت و توصیه فرشتگان به پیامبر: ﴿فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا؛
  4. خداوند می‌فرماید پیامبر من مأمورم پروردگار این شهر مقدس ـ شهر مکه ـ را عبادت کنم: ﴿إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ، این شهر مقدسی که تمام افتخار شما و موجودیتتان در آن خلاصه می‌شود، شهر مقدسی که حرم امن خداست و شریف‌ترین نقطه روی زمین و قدیمی‌ترین معبد توحید است. آری من مأمورم “پروردگاری را عبادت کنم که این شهر را حرمت نهاده” ﴿الَّذِي حَرَّمَهَا ویژگی‌هایی برای آن قرار داده و احترامات و احکام خاص و ممنوعیت‌هایی که برای شهرهای دیگر در جهان نیست. اما تصور نکنید فقط این سرزمین ملک خدا است بلکه “همه چیز در عالم هستی به او تعلق دارد” ﴿وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ؛
  5. پایبندی به عبادت خدا، سبب شایستگی افراد برای همنشینی با پیامبر: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ؛
  6. خداوند پیامبر را ملزم به رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط در عبادت می‌کند: ﴿وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا؛
  7. پیامبر مأمور افشای سرسختی کافران در ترک عبادت خداوند، حتی بر فرض محال تن دادن پیامبر به پرستش معبود آنان: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ؛
  8. دعوت پیامبر از اهل کتاب، برای پرستش خدای یکتا و عبادت خداوند عامل وحدت میان ادیان: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ؛
  9. دعوت به عبادت خدا، مهم‌ترین پیام پیامبر بعد از نوح (هود یا صالح): ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ... * ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ * فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ؛
  10. خدا به پیامبر می‌گوید بگو: “آیا جز خدا چیزی را می‌پرستید: ﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ که مالک هیچ سود و زیانی برای شما نیست‌؟! ﴿مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا در حالی که تنها خدا، شنوا و داناست”. ﴿وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. اگر پرستش مخلوقی جایز باشد، باید بت‌پرستی نیز مجاز شمرده شود؛ زیرا هر دو در مخلوق بودن و مالک نبودنِ نفع و ضرر مساوی هستند و یکی از ریشه‌های پرستش، رفع نیاز و جلب منفعت و دفع ضرر است و انسان را به عقل و وجدان خویش رجوع می‌دهد، تا با تفکّر بفهمد که عبادت غیر خدا روا نیست؛ زیرا سودی به حال انسان ندارد و ضرری را از او دفع نمی‌کند؛
  11. استمرار عبادت (رکوع و سجود) پیامبر و اصحاب او باعث برخورداری از فضل الهی: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ... تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا؛
  12. زنان عبادت‌کننده، در میان صحابه پیامبر: ﴿... أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ...[۹۳].

اقسام عبادت

عبادت در اصطلاح قرآن مفهوم گسترده‌ای دارد. یک درجه که عالی‌ترین درجه است، این است که انسان در مقابل چیزی سجده کند. ولی از آن مرحله که بگذریم، قرآن هر اطاعتی را عبادت می‌شمارد و لذا می‌فرماید: کسی که هوای نفس خویش را اطاعت کند، خودپرست است. ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ[۹۴][۹۵]. البته هر توجه یا خضوع نسبت به چیزی عبادت نیست، خضوع نسبت به چیزی اگر جنبه تقدیس پیدا کند عبادت است[۹۶].[۹۷]

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۴۲؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۳۸.
  2. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۳۱۱، ماده «عبد»؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۷۲، ماده «عبد»؛ صحاح اللغه جوهری، ماده «عبد».
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۵.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص‌۱۲.
  5. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۰۵.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۰۶-۴۰۷.
  7. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  8. مقالات فلسفی (۲)، ص۱۵۱.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۴-۱۴۵؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۵۳۹.
  10. غررالحکم، ج۲، ص۷۴.
  11. معانی الاخبار، ص۲۶۷.
  12. الدرة الباهرة، ص۱۸.
  13. تحف‌العقول، ص۴۶.
  14. شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «عبادت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۲۴.
  15. «آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که فرمانبری شیطان نکنید که دشمن آشکاری برای شماست * و اینکه فرمانبر من باشید که راه راست همین است؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۱.
  16. «شما و آنچه جز خداوند فرمانبری می‌کنید سوخت دوزخید که شما به دورن آن می‌روید.» سوره انبیاء، آیه ۹۸-۹۹.
  17. «و بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‌پرستند و اطاعت می‌کنند.» سوره حج، آیه ۱۱.
  18. «(به خاطر بیاور) روزى را که همه آنان و آنچه را که غیر از خدا مورد خضوع و فرمانبری قرار داده بودند جمع مى‌کند، آنگاه به آنها مى‌گوید: "آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خودشان راه را گم کردند؟!» سوره فرقان، آیه ۱۷-۱۸.
  19. «(در این هنگام به فرشتگان دستور داده مى‌شود:) ستمکاران و هم‌ردیفانشان و آنچه را فرمانروای خویش قرار داده و در برابر آن خضوع می‌کردند، گرد آورید.» سوره صافات، آیه ۲۲-۳۰.
  20. «آنها گفتند: "آیا ما به دو بشر همانند خودمان ایمان بیاوریم، درحالى‌که قوم آنها برده و فرمانبر ما هستند؟!"» سوره مؤمنون، آیه ۴۵-۴۷.
  21. «و آنان غیر از خدا، معبودانى را براى خود برگزیدند تا مایه عزّتشان باشد. (چه پندار خامى!) * هرگز چنین نیست! بزودى (معبودهایشان) منکر خضوع و فرمانبری آنان خواهند شد؛ و بر ضدّ آنها گواهى مى‌دهند» سوره مریم، آیه ۸۱-۸۲.
  22. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  23. و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند؛ سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  24. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۴۴-۱۴۵.
  25. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۳۸۶.
  26. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۰۶-۴۰۷.
  27. «قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، * هنگامى که برادرشان نوح به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمى‌کنید؟! * به یقین من براى شما پیامبرى امین هستم * تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۰۵-۱۰۸.
  28. «قوم عاد (نیز) پیامبران را تکذیب کردند * هنگامى که برادرشان هود به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمى‌کنید؟! * به یقین من براى شما پیامبرى امین هستم. * پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۲۳-۱۲۶.
  29. «قوم ثمود (نیز) پیامبران راتکذیب کردند، * هنگامى که برادرشان صالح به آنان گفت: "آیا تقوا پیشه نمى‌کنید؟! * من براى شما پیامبرى امین هستم. * پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۴۱-۱۴۴.
  30. «پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید. * و فرمان زیاده‌خواهان را اطاعت نکنید. * همان کسانى که در زمین فساد مى‌کنند و اصلاح نمى‌کنند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.
  31. «قوم لوط (نیز) پیامبران را تکذیب کردند، * هنگامى که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمى‌کنید؟! * من براى شما پیامبرى امین هستم. * پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۶۰-۱۶۳.
  32. «اصحاب "ایکه" [= صاحبان سرزمین‌هاى پردرخت] پیامبران را تکذیب کردند، * هنگامى که شعیب به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمى‌کنید؟! * به یقین من براى شما پیامبرى امین هستم. * پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سوره شعراء، آیه ۱۷۶-۱۷۹.
  33. «و پر و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى‌کنند فرود آر. * و اگر تو را نافرمانى کنند بگو: "من از آنچه شما انجام مى‌دهید بیزارم!"» سوره شعراء، آیه ۲۱۵-۲۱۶.
  34. «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم؛ او گفت: اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست» سوره اعراف، آیه ۵۹.
  35. «و به سوى قوم عاد، برادرشان "هود" را (فرستادیم)؛ گفت: "اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى براى شما نیست. آیا پرهیزگارى پیشه نمى‌کنید؟!"» سوره اعراف، آیه ۶۵.
  36. «و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودى براى شما نیست» سوره اعراف، آیه ۷۳.
  37. «و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى براى شما نیست» سوره اعراف، آیه ۸۵.
  38. «و ما نوح را به سوى قومش فرستادیم (؛ او به آنها گفت): من براى شما بیم‌دهنده‌اى آشکارم. * جز خداى یگانه را نپرستید» سوره هود، آیه ۲۵-۲۶.
  39. «و به سوى (قومِ) عاد، برادرشان "هود" را فرستادیم؛ (به آنها) گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست» سوره اعراف، آیه ۶۵.
  40. «و به سوى قوم "ثمود"، برادرشان "صالح" را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که هیچ معبودى جز او براى شما نیست» سوره هود، آیه ۶۱.
  41. «و به سوى "مدین" برادرشان شعیب را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبودى براى شما نیست» سوره هود، آیه ۸۴.
  42. «ما در هر امّتى رسولى برانگیختیم که: "خداى یکتا را بپرستید؛ و از (پرستش) طاغوت اجتناب کنید"» سوره نحل، آیه ۳۶.
  43. «همانا نوح را به سوی قوم خود فرستادیم پس به قوم خود گفت: ای قوم من خدا را بپرستید که به جز او خدایی برای شما نیست چرا پرهیزگاری نمی‌کنید» سوره مؤمنون، آیه ۲۳.
  44. «پس سران کافر قومش گفتند: نوح کسی جز بشری همانند شما نیست که می‌خواهد بر شما برتری جوید، اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی می‌فرستاد ما چنین ادعایی را در نیاکان گذشته خود نشنیده‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.
  45. «چیزی مانع ایمان مردم نشد آنگاه که هدایت به سوی آنان آمد جز اینکه گفتند: آیا خداوند بشری را به عنوان فرستاده خویش برانگیخته است؟! بگو: چنانچه در زمین فرشتگانی وجود داشت که با آرامش بتوانند روی زمین راه بروند هر آینه از آسمان فرشتگانی به سوی آنها به عنوان فرستاده فرود می‌آوردیم» سوره اسراء، آیه ۹۴-۹۵.
  46. «یا به مردم رشک می‌برند به دلیل فضل و امتیازی که خداوند به آنان عطا کرده است زیرا به آل ابراهیم کتاب و حکمت را عطا کردیم و پادشاهی و سلطنت عظیمی را به آنان بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  47. «پادشاه پاک مقتدر حکیم» سوره جمعه، آیه ۱.
  48. «اوست که در میان امّیین رسولی از خودشان برانگیخت.».. سوره جمعه، آیه ۲.
  49. «این است فضل و عطای الهی که به آن کس خواست می‌بخشد و خداوند فزون‌بخشی بزرگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.
  50. «سپس گروه دیگرى را بعد از آنها به‌وجود آوردیم. * و در میان آنان پیامبرى از خودشان فرستادیم که: "خداى یگانه را بپرستید؛ که جز او معبودى براى شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک) پرهیز نمى‌کنید؟!"* ولى اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب مى‌کردند، و در زندگى دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: این بشرى است مثل شما؛ از آنچه شما مى‌خورید مى‌خورد؛ و از آنچه مى‌نوشید مى‌نوشد! * و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت کنید، در این صورت به یقین شما زیان‌کارید» سوره مؤمنون، آیه ۳۱-۳۴.
  51. «پس پرهیزگاری خدا را پیشه کنید و از من فرمان برید، * و از دستور زیاده‌خواهان فرمان نبرید * آنان‌که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.
  52. «اگر بشری همانند خود را اطاعت کنید زیان‌کار خواهید شد» سوره مؤمنون، آیه ۳۴.
  53. «خدا را بپرستید که خدایی جز او ندارید» سوره اعراف، آیه ۵۹.
  54. «بگو: "من مأمورم که خدا را پرستش کنم درحالى‌که دینم را براى او خالص کرده باشم * و مأمورم که نخستین مسلمان باشم" * بگو: "من اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) مى‌ترسم" * بگو: "من تنها خدا را مى‌پرستم درحالى‌که دینم را براى او خالص مى‌کنم"» سوره زمر، آیه ۱۱-۱۴.
  55. «و کسانى که از عبادت طاغوت دورى کردند و به سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آنِ آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده * همان کسانى که سخنان را مى‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‌کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  56. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  57. «و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد» سوره نساء، آیه ۱۲۵.
  58. الدِّينُ كالملّة، لكنّه يقال اعتباراً بالطاعة و الانقياد للشريعة، قال: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ و قال: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ أي: طاعة؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۳۲۳، ماده «دین».
  59. و الدِّين الطاعة. و قد دِنْته و دِنْتُ له: أَي أَطعته، قال عمرو بن كلثوم: و أَياماً لنا غُرّاً كِراماً *** عَصَيْنا المَلْكَ فيها أَن نَدِينا ؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹.
  60. «قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِأَيِّ شَيْءٍ سَبَقْتَ وُلْدَ آدَمَ قَالَ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّي إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ قالُوا: بَلى فَكُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲.
  61. «بگو: نماز و عبادت و زندگی و مرگم یک‌سره برای خدا پروردگار جهانیان است * شریک و انبازی برای او نیست، و دستور یافتم که نخستین سرسپرده باشم. * بگو: "آیا جز خدا پروردگاری بجویم حال آنکه اوست که پروردگار همه چیز است؟!"» سوره انعام، آیه ۱۶۲-۱۶۴.
  62. «هنگامى که همراه او راه بسیار رفت، گفت: "پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى‌کنم، پس بنگر رأى تو چیست؟" گفت: "پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت". * هنگامى که هر دو تسلیم (فرمان الهى) شدند و ابراهیم پیشانى او را بر خاک نهاد» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۳.
  63. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱.
  64. «بگو: بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲ -۱۶۳.
  65. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
  66. «بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید باز داشته شده‌ام؛ بگو: از خواسته‌های (نفسانی) شما پیروی نمی‌کنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیده‌ام و از رهیافتگان نخواهم بود * بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۵۶ و ۷۱.
  67. «بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.
  68. «و نهان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده می‌شود پس او را بپرست و بر او توکل کن و پروردگارت از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره هود، آیه ۱۲۳.
  69. «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا می‌خوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶.
  70. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  71. «و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست * پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی می‌شناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۴.
  72. «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستاده‌ایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب می‌داری بپرست * بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم * بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب می‌دارم، می‌پرستم * بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۲ و ۱۱ و ۱۴ و ۶۶.
  73. «بگو: من که برهان‌ها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید نهی شده‌ام و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.
  74. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۹۷.
  75. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۵۵.
  76. تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۱۱.
  77. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  78. «و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان» سوره قصص، آیه ۸۸.
  79. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۱۶۱.
  80. «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.
  81. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  82. «پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست پس او را بپرست و در پرستش او شکیبایی کن، آیا برای او همنامی می‌شناسی؟» سوره مریم، آیه ۶۵.
  83. «جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.
  84. «و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
  85. «بگو: چه “الله” را بخوانید و چه “رحمان” را؛ هر چه بخوانید، نام‌های نیکوتر او راست و به نمازت نه بانگ بردار و نه آن را بی‌آوا بخوان و میان آن (دو)، راهی (میانه) بگزین!» سوره اسراء، آیه ۱۱۰.
  86. «پس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) مخوان که از عذاب‌شدگان باشی» سوره شعراء، آیه ۲۱۳.
  87. «بگو: ای کافران! * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید» سوره کافرون، آیه ۱ و ۳ و ۵.
  88. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  89. «و به راستی نوح را به سوی قوم وی فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟ * سپس مردم دوره‌ای دیگر را پس از آنان پدید آوردیم * آنگاه از خود آنان پیامبری در میانشان فرستادیم که: خداوند را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۲۳ و ۳۱ و ۳۲.
  90. «بگو آیا به جای خداوند، چیزی را می‌پرستید که برای شما نه زیان دارد و نه سود؛ و خداوند است که شنوای داناست» سوره مائده، آیه ۷۶.
  91. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  92. «بسا اگر شما را طلاق دهد پروردگار وی برای او همسرانی به از شما- چه بیوه چه دوشیزه- جایگزین فرماید که مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، اهل توبه، اهل عبادت و روزه‌گیر باشند» سوره تحریم، آیه ۵.
  93. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۱۶۱.
  94. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  95. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۹۹.
  96. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۵۲.
  97. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۵۳۹.