آخرت در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث آخرت است. "آخرت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آخرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

جهانی است که انسان پس از مرگ به آن وارد می‌شود و در آنجا جاودانه می‌ماند و برای آنچه در دنیا کرده است، پاداش و کیفر می‌بیند. قرآن کریم صد و چهار بار از این کلمه، بی قید و اضافه و ده بار همراه کلمه "دار" و "نشأة" و پنج بار با کلمه "اولی" و هشتاد بار در برابر دنیا و... یاد کرده است. در جهان آخرت، از نظام اجتماعی و تعاون و مدنیت، آن سان که در دنیا وجود دارد، خبری نیست. در آن جهان، هر انسانی به نتیجه‌ اندیشه و گفتار و کردار خویش می‌رسد و با آنچه در دنیا کرده است، قرین می‌گردد[۱]. حقیقت ناب تنها در آخرت بر انسان آشکار می‌گردد و از این رو، شک و تردید در آنجا برای کسی پیش نمی‌آید و اختلاف نظری میان انسان‌ها رخ نمی‌دهد[۲]. در آن سرا، انسان درمی‌یابد که مؤثر راستین در وقایع جهان، تنها خدا بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشته‌اند[۳]. آنچه در آخرت به آدمی می‌رسد، یا نعمت است و یا نقمت[۴].

لذت و رنج در آن جهان به گونه‌ای دیگر است و با دنیا قیاس‌پذیر نیست: آنان که در جهان آخرت، به سعادت بهشت دست می‌یابند، خواهند گرفت، به آنچه جان‌ها آرزو می‌کنند و چشم‌ها را خوش می‌آید خواهند رسید و جاودانه در آن خواهند زیست[۵]. و آنان که به دوزخ افتند، به کیفرهایی بزرگ گرفتار می‌آیند[۶]. قرآن از زندگی اخروی دو گروه مؤمنان و کافران بارها سخن گفته است و وعد و وعیدهای الهی را به تکرار آورده است. از نعمت‌هایی که مؤمنان بدان می‌رسند، زندگی در بهشت است؛ بهشتی که همانند آسمان‌ها و زمین بزرگ است و البته خشنودی خدا، نعمتی است بسیار بزرگ‌تر که در آخرت نصیب مؤمنان می‌گردد[۷][۸].

انسان را در دنیا توانِ آن نیست که به تمام و کمال، نتیجه کوشش‌های خویش را فراچنگ آورد؛ ولی در آخرت، آن را به گونه کامل درمی‌یابد و هیچ عاملی را یارای ممانعت نیست[۹]. آنچه آدمی در دنیا می‌کند، همانند بذری است که می‌بالد و در آخرت بَر می‌دهد و آنان که در دنیا تنها برای بهره‌های دنیوی می‌کوشند، نصیبی از آخرت نخواهند برد[۱۰]. در نظرگاه قرآنی، نه تنها انسان، که همه آفریدگان در آخرت محشور می‌شوند و به بندگی خدا اقرار می‌کنند[۱۱]. ایمان به آخرت از آموزه‌های بنیادی دین اسلام و ادیان پیشین است[۱۲][۱۳].

آخرت در دانشنامه کلام اسلامی

مقدمه

کلمه آخرت در لغت از ماده "أ خ ر" و مؤنث آخر است. این کلمه گاهی در مقابل اُولی قرار می‌‌گیرد و اُولی مؤنث اول است [۱۴] و گاهی در مقابل دنیا [۱۵] و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی)، و یا از مادّه دنّی (پست و ناچیز). قهراً آخرت به معنای زندگی دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است [۱۶].

آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم پس از دنیا که عالم برزخ و قیامت را شامل می‌‌شود، عبارت از جهانی است که انسان‌ها پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن زندگی خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است. پیامبر ((ص) درباره این که چرا جهان پس از دنیا آخرت نامیده شده، فرموده است: چون بعد از دنیا و متأخر از آن است [۱۷] و علی(ع) فرموده است: چون سرای پاداش است. [۱۸].[۱۹]

آخرت در قرآن

واژه آخرت در قرآن کریم ۱۱۵ مرتبه آمده است: ۵۸ مورد در مقابل واژه دنیا، و ۵ مورد در مقابل واژه اُولی، ۹ مورد صفت یا مضاف الیه الدار و یک مورد صفت النشأة.

همچنین از آخرت به دارالسلام ﴿وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۰]، سرای صلح و سلامت، دارالمتقین ﴿وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ[۲۱]، سرای تقواپیشه گان، دارالمقامه ﴿الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ[۲۲] سرای اقامت، دارالقرار ﴿يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ[۲۳] سرای آرامش، دارالخلد ﴿ذَلِكَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۲۴] سرای جاوید و دارالبوار ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ[۲۵] سرای نیستی و نابودی نیز تعبیر شده است.

پیامبران الهی بر لزوم ایمان به آخرت تأکید بسیار داشته‌اند و یادآوری مرگ را نشانه زیرکی انسان دانسته و انذار و تبشیر را از اصول دعوت خود قرار داده‌اند [۲۶]؛ زیرا وقتی انسان باور کند که آخرتی در کار است و سعادت و شقاوت ابدی او در گرو اعمال ونیّات خواهد بود، آثار این باور در گفتار و کردار، عقاید و افکار او تأثیر مستقیم و شگرف می‌‌گذارد و موجب اصلاح هر چه بیشتر او خواهد شد؛ چنان که علت انحراف بشر کنونی، غفلت از یاد آخرت است [۲۷]. از این رو خداوند متعال بندگان ویژه خود را با وصف یاد کنندگان آخرت تمجید فرموده است: ﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ[۲۸].[۲۹]

ویژگی‌های عالم آخرت

آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام دنیا محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار می‌‌آیند ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ[۳۰].[۳۱]

آن عالم حدّ وسط جهان مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد [۳۲].

آخرت دارای زمین و آسمان‌هاست، اگر چه با زمین و آسمان‌های دنیا از بعضی جهات متفاوت است.[۳۳] ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ[۳۴].[۳۵]. آن سرا، محل ظهور و تجلّی مالکیت مطلقه الهی [۳۶] و کشف حقایق اشیا و تعیّن اجزاء، و تبدیل شدن جهان غیب به جهان شهادت است. [۳۷] و دارای حیات حقیقی و محض بوده و سراسر زندگی است [۳۸] ﴿وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ[۳۹].

ماده و جسم آن، زمین و آسمان، با غ و میوه‌ها، آتش و عذاب آن همگی جاندار، شاعر و آگاهند. [۴۰].

پیامبر(ص) فرموده است: سال‌های آخرت وصف ناشدنی، روزهای آن بی شمار و ساکنان آن جاودانه‌اند [۴۱] وفنا و پیری و کهنگی به آن راه ندارد [۴۲].

اما محدود بودن آن به عمر آسمان‌ها و زمین ﴿ مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ [۴۳] به این جهت است که مطلق آسمان‌ها و زمین، از این حیث که آسمان و زمین‌اند، ابدی و روشن به نور پروردگارند، اگر چه آسمان و زمین دنیایی فانی است [۴۴]

نعمت‌های آخرت خالص از نقمت و سعادت آن خالص از شقاوت است؛ چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است[۴۵].[۴۶]

ویژگی‌های اهل آخرت

  1. عدم تکلیف: اهل آخرت از تکلیف معاف‌اند [۴۷] زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال ثواب به مطیع نخواهد بود و حال آنکه بهشت محل ایصال ثواب است [۴۸].
  2. آزادی و اختیار: اهل آخرت در انجام اعمال آزاد و مختار بوده و هیچ گونه اجبار و اضطراری برای آنها نیست [۴۹]. با این حال از بهشتیان فعل قبیح صادر نمی‌شود، چون انگیزه کار قبیح در آنها وجود ندارد، اما اهل جهنم گاهی مرتکب کار قبیح می‌‌شوند.چنان که قرآن کریم از دورغ گویی جهنمّیان خبر می‌‌دهد: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۵۰] ﴿بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۵۱] و تردیدی در قبح دروغ نیست [۵۲].
  3. معرفت به ذات الهی: اهل آخرت عارف به ذات الهی بوده و تمام حوادثی را که در دنیا بر آنان گذشته است نیز به یاد می‌‌آورند [۵۳] زیرا اگر آنچه به آنها از پاداش و کیفر می‌‌رسد، ندانند از ناحیه چه کسی صورت گرفته و به چه جهت است، عنوان پاداش و کیفر بر آن صادق نخواهد بود، حال آنکه آنچه در آخرت به انسان می‌‌رسد، قطعاً پاداش یا کیفر اعمال اوست [۵۴].
  4. تناسب پاداش با عمل: پاداش اهل آخرت متناسب با اعمال آنان، [۵۵] و ملازم آنهاست ﴿وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ[۵۶].[۵۷] از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمی‌ماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش قابل انفکاک از عمل باشد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۵۸].[۵۹]
  5. رابطه صمیمی بهشتیان: در آخرت بین نیکوکاران انس و الفت، صفا و صمیمیت برقرار است ﴿إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ[۶۰].[۶۱] امّا در اجتماع بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکم‌فرماست ﴿إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ[۶۲].[۶۳]
  6. سرنوشت جداگانه: در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن جهان، جهان فعلیت‌های محض است و فعلیت‌های محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمی‌شوند [۶۴].[۶۵]

منازل آخرت

آخرت دارای منازلی است؛ از قبیل لحظه مرگ، قبر، حشر، صراط، میزان، حساب و تطایر کتب.

  1. لحظه مرگ، آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت است. در آن لحظه مال، فرزند و اعمال خوب و بد انسان [۶۶] تمثّل پیدا می‌‌کنند (فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰) و ملائکه از آسمان نزد محتضر حاضر می‌‌شوند [۶۷].
  2. قبر یا عالم برزخ: پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو ملک وارد قبر شده و از مسائل اعتقادی خدا، پیامبر، امام، دین، کتاب و قبله سؤال می‌‌کنند [۶۸]. رسول اکرم(ص) می‌‌فرمایند: قبر، اول منزل از منازل آخرت است،اگر از آن نجات یافت، منازل بعد آسان‌تر است، و الاّ سختی پس از آن کمتر از قبر نیست [۶۹]. این مرحله برای نیکوکاران باغی از باغ‌های بهشت و برای بدکاران، حفره ای از حفره‌های جهنم است [۷۰] و تا قیامت کبری در آن خواهند ماند. [۷۱]، ﴿وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۷۲]. البته این امور همگی مربوط به بدن مثالی است، زیرا برزخ و قبر، هر دو بیان یک واقعیت‌اند [۷۳].
  3. نشانه‌های قیامت (اشراط الساعه): پس از این مرحله و پایان یافتن عمر دنیا، رستاخیز فرا می‌‌رسد، که دارای نشانه‌ها و مقدماتی است؛ از قبیل: خروج مهدی(ع)، پدیدار شدن دودی در آسمان، ظاهر شدن دجّال، بیرون آمدن جنبده ای از زمین، هجوم یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب، بازگشت حضرت عیسی(ع) و تحولات کیهانی [۷۴].
  4. نفخ صور: در این هنگام در صور (شیپور) دمیده شده و همه مردگان ناگهانی و وحشت زده از قبور سر برآورده و ندای الهی را لبیک می‌‌گویند، ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ[۷۵].[۷۶]. نفخ صور دو مرحله دارد: اماته و احیاء و به صیحه، صاخه، زجره، رجفه (که همگی به معنای فریاد است) نیز در قرآن تعبیر شده است [۷۷].
  5. میزان اعمال: آن گاه همگی در صحنه محشر برای حسابرسی گرد آمده و به انتظار به سر می‌‌برند: ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ[۷۸]، ﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ[۷۹] در این هنگام میزان‌های سنجش گذاشته شود: ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ[۸۰] و به حساب همگی رسیدگی می‌‌شود [۸۱]، اگر چه در کیفیت میزان بین متکلمان اختلاف وجود دارد، در اصل وجود آن هیچ اختلافی نیست [۸۲]. از امام صادق(ع) درباره الموازین القسط سؤال شد، فرمود: میزان‌ها پیامبران و اوصیای آنهاست [۸۳]. محاسبه انبیا و امامان معصوم(ع) مستقیماً توسط خداوند متعال انجام می‌‌شود و محاسبه اوصیا توسط پیامبران صورت می‌‌گیرد و محاسبه امت‌ها را اوصیا انجام می‌‌دهند [۸۴]. در زیارت مخصوصه حضرت امیر مؤمنان(ع) آمده است: "سلام بر پیشوای ایمان و میزان اعمال"[۸۵].
  6. شاهدان اعمال و گواهان دادگاه الهی: هنگام حسابرسی در دادگاه الهی، همه شاهدان اعمال، حضور داشته و آماده گواهی دادن هستند. اولین شاهد، خودِ خداوند متعال است: ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ[۸۶]، سپس پیامبران الهی ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ[۸۷]، فرشتگان ناظر اعمال ﴿كِرَامًا كَاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ [۸۸]، مکان انجام عمل ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۸۹]، ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا[۹۰]، زمان انجام عمل [۹۱]، قرآن کریم [۹۲]، نامه اعمال ﴿وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا[۹۳] و اعضای بدن ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۹۴]، ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۹۵]؛ ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلا أَبْصَارُكُمْ وَلا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ [۹۶].[۹۷]
  7. تطایر کتب: پس از حسابرسی، انسان‌ها به سه گروه تقسیم می‌‌شوند: گروهی که هیچ حسنه ای در نامه اعمال آنان نیست وگروهی که هیچ سیّئه ای در نامه اعمال ندارند، جایگاه این دو گروه مشخّص است. اما گروه سوم که اکثریت را تشکیل می‌‌دهند آنهایند که در پرونده آنان هم عمل صالح است و هم طالح: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۹۸]. این گروه بی تابانه برای دریافت نامه اعمال خود لحظه شماری می‌‌کنند. در این هنگام نامه اعمال هر کس به پرواز درآمده و به سوی او نزدیک می‌‌شود، تا این که یا در دست راست او قرار می‌‌گیرد و بهشتی می‌‌شود و یا به دست چپ او قرار می‌‌گیرد و جهنمی می‌‌گردد.[۹۹]
  8. پل صراط: پس از دریافت نامه اعمال می‌‌بایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریک‌تر و از لبه شمشیر تیزتر [۱۰۰] و روی دوزخ نصب شده است عبور کنند [۱۰۱] ﴿وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا[۱۰۲]. البته هنگام عبور مؤمنان ویژه، دوزخ خاموش است [۱۰۳] و سایر پرهیزکاران به عنایت الهی از آن عبور می‌‌کنند، اما ستم کاران در آن سقوط می‌‌نمایند [۱۰۴] حقیقت این صراط با توجه به روایات [۱۰۵] می‌‌تواند تجسّم همان صراط دنیوی باشد، یعنی صراط مستقیم (تقوی) که پرهیزکاران آن را برگزیده و ستمکاران از آن منحرف شده‌اند [۱۰۶]، و یا می‌‌تواند حجت‌های الهی باشد، که هر کس در دنیا آنان را شناخته و اطاعت نموده در آخرت اجازه عبور از صراط جهنم را می‌‌یابند [۱۰۷].
  9. اعراف: از دیگر منازل آخرت، اعراف است: ﴿وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ[۱۰۸]. اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از بهشت و دوزخ دارد [۱۰۹] بر آن مردانی قرار دارند که به همه بهشتیان و دوزخیان اِشراف دارند؛ آنان آگاهی خاصی دارند، که همه اهل محشر را از نظر سرنوشت می‌‌شناسند [۱۱۰]. این گروه در واقع مجریان اراده خداوند بوده و به تنظیم امور می‌‌پردازند [۱۱۱]. مقصود از اعرافیان انبیا و شهدا [۱۱۲] و یا امامان معصوم هستند [۱۱۳]. حضرت فاطمه زهرا(س) می‌‌فرماید:از پدرم درباره آیه شریفه ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ[۱۱۴] پرسیدم، فرمود: آنان دوازده امام بعد از من می‌‌باشند [۱۱۵] و امیرمؤمنان(ع) فرمود: ما بر اعراف استقرار داشته و یارانمان را به سیمایشان می‌‌شناسیم [۱۱۶]. ممکن است، گروه‌های دیگر نیز در اعراف مستقر باشند، از قبیل: گنهکارانی که امید شفاعت دارند [۱۱۷] و یا اطفال و مجانینی که در دنیا، تکلیف از آنان ساقط بوده است [۱۱۸]
  10. بهشت و جهنّم: آخرین منزل آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر متکلمان معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در این که در کجا قرار دارد، اختلاف نظر دارند [۱۱۹].

نکته: منازل و حالات یاد شده عقلاً امکان وقوع دارند و خداوند متعال نیز وقوع آنها را خبر داده است، بنابراین تصدیق و ایمان به آنها واجب است [۱۲۰].[۱۲۱]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى؛ سوره نجم، آیه ۳۹.
  2. ﴿لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ؛ سوره ق، آیه ۲۲.
  3. ﴿يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ؛ سوره نور، ۲۵.
  4. فرهنگ شیعه، ص 39.
  5. ﴿يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ؛ سوره زخرف، ۷۱.
  6. ﴿إِلاَّ مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الأَكْبَرَ؛ سوره غاشیه، آیه ۲۳ و ۲۴.
  7. ﴿ وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۳؛ ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ؛ سوره حدید، آیه ۲۱.
  8. فرهنگ شیعه، ص 40.
  9. ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛ سوره زلزال، آیه ۷ و ۸.
  10. ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ؛ سوره شوری، آیه ۲۰.
  11. ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا؛ سوره مریم، آیه ۹۳.
  12. ر.ک: تفسیر نمونه‌، ۱۹/ ۷۱ و ۲۵/ ۴۰۱.
  13. فرهنگ شیعه، ص 40.
  14. الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۳ و لسان العرب، ج۴، ص ۱۲.
  15. مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸.
  16. بحارالأنوار، ج۲۴، ص ۳۵۶.
  17. بحارالانوار، ج۵۴، ص ۳۵۶ و مجمع البیان ج۱ ص ۸۸.
  18. علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲.
  19. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۲.
  20. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  21. «و به پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیده‌اند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰.
  22. «همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما می‌رسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.
  23. «ای قوم من! زندگی این جهان، تنها بهره‌ای (اندک) است و جهان واپسین است که سرای ماندگاری است» سوره غافر، آیه ۳۹.
  24. «این است کیفر دشمنان خداوند: آتش (دوزخ) که در آن، سرایی جاودانه خواهند داشت به کیفر آنکه آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۲۸.
  25. «آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به «سرای نابودی» درآوردند ننگریسته‌ای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.
  26. منشور جاوید، ج۹، ص ۵.
  27. بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.
  28. «و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.
  29. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۲.
  30. «نمایی از زندگانی این جهان را می‌شناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۷.
  31. المیزان، ج۲، ص ۱۰۴.
  32. اسفار اربعه، ج۹، ص ۳۳۵.
  33. المیزان، ج۱۱، ص ۲۴ .
  34. «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمان‌ها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  35. مجمع البیان، ج۶، ص ۹۴؛ الکشاف، ص ۶۳۶، تفسیر کبیر، ج۱۹، ص ۱۴۶.
  36. المیزان، ج۲، ص ۱۷۹.
  37. المیزان، ج۷، ص ۵۴؛ ج ۱۱، ص ۱۴؛ ج۱۶، ص ۳۹۱.
  38. شرح العقیدة الطحاویه، ص ۱۲۰؛ الکشاف، ص ۹۵۷
  39. « و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است » سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
  40. مجمع البیان، ج۸، ص ۴۰؛ المیزان، ج۱۸، ص ۲۰۵؛ تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۹۲.
  41. بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶.
  42. المیزان، ج۱۶، ص ۱۴۹.
  43. « تا آسمان‌ها و زمین برجاست » سوره هود، آیه ۱۰۸.
  44. المیزان، ج۱۱، ص ۲۴.
  45. المیزان، ج۱۲، ص ۲۰.
  46. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۲.
  47. شرح المواقف، ص ۳۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲.
  48. کشف المراد، ص ۱۰۵.
  49. اوائل المقالات، ص ۹۲.
  50. «و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.
  51. «(چنین نیست) بلکه آنچه از پیش پنهان می‌داشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.
  52. اوائل المقالات، ص ۹۲.
  53. امالی سید مرتضی، ج۴، ص ۱۵؛ التبیان، ج۵، ص ۲۹.
  54. شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۴۲.
  55. بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶.
  56. «و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم » سوره اسراء، آیه ۱۳.
  57. المیزان، ج۱۱، ص ۱۴؛ ج ۱۵، ص۷۱.
  58. «ای کافران! امروز پوزش نخواهید که تنها (برای) آنچه می‌کرده‌اید کیفر می‌بینید» سوره تحریم، آیه ۷.
  59. المیزان، ج۱۱، ص ۱۴.
  60. «برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
  61. الکشاف، ص ۶۴۲.
  62. «بی‌گمان این راستین است؛ (این) هم‌ستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۶۴.
  63. الکشاف، ص ۱۰۵۲.
  64. عدل الهی، ص ۱۹۸.
  65. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۲.
  66. شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱.
  67. المیزان، ج۸،ص ۱۳۷.
  68. اوائل المقالات، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
  69. معارج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۸۵.
  70. بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵.
  71. معاد، ص ۵۲.
  72. « پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
  73. شرح العقیدة الطحاویه، ص ۳۹۶؛ بحارالانوار، ج۶، ص ۲۶۸؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۲۳۸.
  74. لمعة الاعتقاد، ص ۱۳۴؛ و مجمع البیان، ج۴، ص ۴۰۵؛ شرح احقاق الحق، ج۳، ص ۲۱۳.
  75. «و در صور دمیده می‌شود که ناگاه آنان از گورها به سوی پروردگارشان می‌شتابند» سوره یس، آیه ۵۱.
  76. مجمع البیان، ج۶، ص ۳۹۱؛ الکشاف، ص ۷۶۷ و ۱۰۵۰؛ تفسیر کبیر، ج۲۳، ص ۱۲۱؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۹۸
  77. منشور جاوید، ج۹، ص ۲۷۹-۲۶۷.
  78. «بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵.
  79. «سپس حساب آنان (نیز) با ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۶.
  80. «و روز رستخیز ترازوهای دادگری را می‌نهیم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.
  81. شرح المواقف، ص ۳۲۱.
  82. الاعتقادات، ص ۷۳؛ نخبة اللآلی ص ۱۲۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹، الاقتصاد، ص ۵۲؛ الکشاف، ص ۸۲۳، ۷۸۳ و ۱۳۷۹؛ تفسیر کبیر، ج۲۲، ص ۱۷۶، ۱۷۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۲۰ـ ۱۲۱؛ شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۹۰.
  83. بحارالأنوار، ج۷، ص ۲۴۳.
  84. الاعتقادات، ص ۷۳.
  85. « اَلسَّلاَمُ عَلَى يَعْسُوبِ اَلْإِيمَانِ وَ مِيزَانِ اَلْأَعْمَالِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت چهارم حضرت(ع)، ص ۵۵۰.
  86. «و اگر (هم) برخی از آنچه را که به آنان وعده می‌کنیم به تو بنمایانیم یا (پیش از آن) جان تو را بستانیم باری، بازگشتشان به سوی ماست آنگاه خداوند بر آنچه انجام می‌دهند گواه است» سوره یونس، آیه ۴۶.
  87. «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
  88. «که نویسندگانی بزرگوارند، آنچه انجام می‌دهید می‌دانند، بی‌گمان نیکان در ناز و نعمتی بی‌شمارند» سوره انفطار، آیه ۱۱-۱۳.
  89. «در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید،» سوره زلزال، آیه ۴.
  90. «زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است،» سوره زلزال، آیه ۵.
  91. بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۰۵.
  92. بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۱۹.
  93. «و کارنگاشت هر انسانی را به گردن وی بربسته‌ایم و روز رستخیز برای او کارنامه‌ای برمی‌آوریم که آن را برگشوده می‌بیند» سوره اسراء، آیه ۱۳.
  94. «روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه می‌کرده‌اند به زیان آنها، گواهی می‌دهد» سوره نور، آیه ۲۴.
  95. «امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌نهیم و از آنچه انجام می‌دادند دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند» سوره یس، آیه ۶۵.
  96. «تا چون بدانجا رسند گوش و چشم‌ها و پوست‌هایشان بر آنان به آنچه می‌کردند، گواهی دهند و به پوست‌های تن خود می‌گویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ می‌گویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن می‌آورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد.و شما نه از این رو (خود را هنگام گناه) پنهان می‌داشتید که مبادا گوش و چشم‌ها و پوست‌هایتان به زیان شما گواهی دهند بلکه (از این رو که) می‌پنداشتید خداوند بسیاری از چیزها را که انجام می‌دهید نمی‌داند» سوره فصلت، آیه ۲۰-۲۲.
  97. الکشاف، ص ۵۲۲، ۱۱۴۳ و ۱۳۵۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۴۱۷؛ ج۹ ص ۱۷ و ج۸، ص ۲۸۵؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸.
  98. «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیده‌ای را با کار ناپسندی دیگر آمیخته‌اند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
  99. احیاء علوم الدین، ج۴، ص ۵۲۰ و شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴.
  100. شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱؛ بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴.
  101. شرح المواقف، ص ۳۲۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ کشف المراد، ص ۵۷۶.
  102. «و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجام‌پذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.
  103. الکشاف، ص ۷۳۹؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص ۲۱۲.
  104. الکشاف، ص ۱۲۷۴؛ الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹.
  105. نهج البلاغه، خطبه۱۶، ص ۴۸.
  106. الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹؛ منشور جاوید، ج۹، ص ۳۴۸ـ ۳۴۹.
  107. الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ص ۷۰.
  108. سوره اعراف، آیه 46.
  109. مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱.
  110. تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶؛ غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.
  111. منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸.
  112. تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۷.
  113. الاعتقادات، ص ۷۰.
  114. «و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.
  115. کفایة الأثر، ص ۱۹۴.
  116. غایة المرام، ج۳، ص ۶۹.
  117. تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۸؛ الکشاف ص ۳۹۷، شرح المواقف، ص ۳۱۱.
  118. تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶.
  119. کشف المراد، ص ۵۷۶؛ الاعتقادات، ص ۷۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹؛ گوهر مراد، ص ۴۸۲؛ شرح المواقف، ص ۳۰۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹.
  120. کشف المراد، ص ۵۷۵؛ شرح المواقف، ص ۳۲۰.
  121. رضایی، غلام‌رضا، مقاله «آخرت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۲.