سوره احزاب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

سوره سی و سوم قرآن که تعدادی از آیات آن در سخنان امام رضا(ع) مورد توجه واقع شده است. این سوره مدنی[۱] و دارای ۷۳ آیه است. برخی از مهم‌ترین موضوعات این سوره به این شرح است:

  1. دستور به رسول خدا(ص) برای اطاعت از خداوند و نهی از تبعیت کافران و منافقان و اعلام حمایت از آن حضرت در برابر کارشکنی‌های آنان.
  2. نفی خرافاتی مانند ظهار که آن را موجب طلاق می‌دانستند.
  3. مسائل مربوط به جنگ احزاب.
  4. قسمتی درباره همسران پیامبر(ص) و ارائه دستورهایی مهم به آنان.
  5. سخن از اهل بیت(ع) و تطهیر آنان از سوی خداوند.
  6. داستان زینب بنت جَحش که روزی همسر پسر خوانده پیامبر(ص) بود و سپس از او جدا شد، به فرمان خداوند با پیامبر(ص) ازدواج کرد و همین نیز بهانه‌ای برای منافقان شد. قرآن در این زمینه به بهانه‌جویان پاسخ می‌دهد.
  7. دستور به زنان با ایمان برای رعایت حجاب.
  8. اشاره به معاد و همچنین امانت بزرگی که بر عهده انسان گذارده شده است[۲].

برای خواندن این سوره ثواب و فضیلت‌های متعددی در منابع روایی ذکر شده است. به عنوان مثال، امام صادق(ع) فرموده است: "هر کس این سوره را بسیار قرائت کند، در روز قیامت در جوار حضرت محمد(ص) و همسران ایشان قرار خواهد داشت"[۳].

بسیاری از آیات این سوره در سخنان امام رضا(ع) وجود دارد؛ اعم از آنکه تفسیر شده باشد، یا در لابه‌لای سخنان ایشان استفاده شده باشد. این روایات به ابعاد مختلف آیات توجه می‌دهند و موضوعات متنوعی مانند مباحث قرآنی، فقهی، کلامی، اخلاقی و اجتماعی را شامل می‌شوند. ایشان در بیان علت حلال بودن مال فرزند برای پدر چند دلیل ذکر کرده است. یکی از این دلایل استفاده از آیه ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ...[۴] است که به نسبت دادن و نام بردن از پسر خوانده‌ها به اسم پدران واقعی آنان دستور داده است[۵]. طبق این روایت، حتی زمانی که شخصی پسر خوانده محسوب می‌شود باید به اسم پدرش خطاب شود نه به اسم پدرخوانده‌اش. پس چون این شخص متعلق به پدرش است، اموال او نیز برای پدرش حلال خواهد بود. همچنین در جلسه مناظره‌ای که میان امام رضا(ع) و علمای عراق و خراسان و توسط مأمون برگزار شد، امام رضا(ع) مقصود از بندگان برگزیده الهی در آیه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا...[۶] را عترت طاهره رسول خدا، و نه همه امت، دانسته است. ایشان برای معرفی مصداق عترت از آیاتی مانند آیه تطهیر: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷] بهره گرفته است. طبق این آیه، اراده الهی بر تطهیر اهل بیت‌(ع) (که عترت رسول خدا(ص) هستند) از هر پلیدی و گناه قرار گرفته و بنابراین آنان معصوم هستند و همین سبب برگزیده بودن آنها شده است[۸]. البته حضرت علاوه بر این آیه، از حدیث ثقلین نیز برای معرفی مصداق عترت استفاده کرده که مانند آیه تطهیر، حامل پیام عصمت اهل بیت(ع) نیز هست. چون بر اساس این حدیث، عترت هم‌سنگ و مساوی با قرآن ذکر شده، و چون قرآن خالی از خطا و اشتباه بوده و عصمتش ثابت است، پس عترت نیز مانند قرآن دارای مقام عصمت خواهند بود[۹].

همچنین بر پایه روایت امام رضا(ع)، زمانی که ابوبکر و عمر به منزل امیر مؤمنان(ع) آمدند و تقاضای بیعت کردند، آن حضرت به مسجد آمد و طی سخنانی برخی از فضائل خود را برای مردم بیان کرد و سپس به منزل بازگشت. در میان سخنان آن حضرت در مسجد به آیه تطهیر نیز اشاره شده است[۱۰] که از بالاترین فضائل اهل بیت(ع) به شمار می‌رود. آن حضرت همچنین در مقدمه یکی از نامه‌هایی که به عمال دولت نوشته، به این فضیلت بزرگ برای اهل بیت(ع) تصریح کرده و آیه تطهیر را نیز ذکر فرموده است[۱۱]. توجه دادن مردم به آیه تطهیر و بیان این فضیلت توسط امام رضا(ع)، علاوه بر آنکه مردم را به جایگاه والای اهل بیت(ع) آگاه می‌سازد، آنان را به اطاعت و تبعیت از عترت که زمینه ساز سعادت است، دعوت می‌کند. از منظر سخنان امام رضا(ع)، امام فقط از طریق خداوند تعیین می‌گردد و انسان‌ها در این انتخاب نقشی نداشته حق اعتراض هم ندارند.

ایشان با استناد به قرآن، بر عدم اختیار و اعتراض انسان در مقابل انتخاب خداوند تأکید می‌کند. به عنوان مثال، آیه وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...[۱۲] یکی از این آیات است که به صراحت حق هر گونه انتخاب در مقابل انتخاب و حکم خداوند و پیامبرش را لغو می‌کند[۱۳]. یکی از دلایل مهم این موضوع آن است که انسان دارای اطلاعات و آگاهی بسیار محدودی بوده و شناخت او از انسان‌های دیگر بسیار کم و گاهی غلط است. اما علم خداوند محدودیت نمی‌پذیرد و او بر هر چیز و هر کسی آگاهی کامل و همه‌جانبه دارد. علاوه بر این، در انتخاب انسان، هوا و هوس و تهدید و تطمیع دخالت دارد، بر خلاف خداوند که هیچ یک از این امور در ساحت مقدس او راه ندارد. به همین علت، در حکم و انتخاب الهی هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای راه نمی‌یابد و کسی حق اعتراض و انتخاب گزینه‌های دیگر را ندارد. از آن حضرت از طریق پدرانشان از رسول خدا(ص)، این حدیث قدسی نیز نقل شده است: "هر کس راضی به قضای من نشود و به قدر من ایمان نیاورد، خدایی غیر از من پیدا کند"[۱۴]. آیه ۳۷ سوره احزاب[۱۵] به موضوع نزاع زید (پسر خوانده پیامبر(ص)) و همسرش زینب، طلاق زینب و سپس ازدواج زینب با رسول خدا(ص) پرداخته است. در تفسیر این قسمت از آیه: ...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ[۱۶] که سخن از مطلبی است که رسول خدا(ص) آن را مخفی می‌کرد، معانی مختلفی گفته شده است. یکی از این موارد که ریشه در اقوال برخی صحابه نیز دارد، آن است که نعوذ بالله چون محبت زینب در دل رسول خدا(ص) افتاده بود، دوست داشت زید زینب را طلاق دهد تا با او ازدواج کند[۱۷]. امام رضا(ع) در جلسه مناظره‌ای که علمای مسلمان و غیر مسلمان حضور داشتند، در پاسخ به سؤال علی بن محمد بن جهم که با استناد به آیاتی مانند همین آیه، مبتلا به توهم ارتکاب گناه از سوی انبیا‌(ع) شده بود، در ابتدا او را به تقوای الهی سفارش فرمود و از تفسیر به رأی و انتساب زشتی‌ها به انبیا(ع) نهی کردند، و سپس به تفسیر صحیح آیات مذکور پرداخت. ایشان در تبیین معنای درست آیه ...وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ... به آموختن اسامی همسران دنیا و آخرت رسول خدا(ص) توسط خداوند به آن حضرت اشاره کرد. بر این اساس، چون زینب همسر زید، پسر خوانده پیامبر(ص)، نیز در واقع یکی از همسران آینده آن حضرت به شمار رفته و حضرت اسم او را می‌دانست، از همین‌رو، این موضوع را پنهان نگه می‌داشت تا مبادا منافقین بگویند: پیامبر(ص) زنی را که در خانه دیگران است، یکی از همسران (آینده) خودش می‌داند. ادامه روایت نیز حاکی از آن است که طبق فقره فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا[۱۸]. خداوند متعال، خود متولی تزویج زینب برای رسول خدا(ص) شده، همان طور که تزویج آدم و حوا(ع) و امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(س) را نیز عهده‌دار بوده است[۱۹]. این بدان معناست که این ازدواج بسیار مقدس بوده و خداوند متعال به آن کاملاً راضی بوده است، به حدی که خود عهده‌دار تزویج زینب برای رسول خدا(ص) می‌شود. این یکی از مهم‌ترین دلایل اشتباه بودن توهمات درباره آن حضرت است. پاسخ‌های امام تا آن حد مستند و مستدل و قانع کننده بود که علی بن محمد بن جهم را به عقب‌نشینی، گریه و توبه وادار کرد و گفت که از این پس درباره انبیای الهی فقط طبق سخنان امام نظر خواهد داد[۲۰]. امام رضا(ع) در موضع دیگری و در پاسخ به سؤال مأمون، به تفسیر صحیح از آیاتی پرداخت که در ظاهر با عصمت انبیا(ع) منافات دارند. ایشان در تبیین صحیح این آیه نیز به ارائه پاسخ مشابهی پرداخت[۲۱]. بر پایه روایت دیگری، در جلسه مناظره‌ای که میان امام رضا(ع) و علمای عراق و خراسان و توسط مأمون برگزار شد، آن حضرت آیه إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۲۲] را یکی از آیات دوازده‌گانه قرآنی خواند که برگزیده بودن عترت پیامبر(ص) را اثبات می‌کند. طبق این حدیث، زمانی که این آیه نازل شد، مردم از رسول خدا(ص) درباره کیفیت صلوات سؤال نمودند. ایشان این ذکر را بیان کرد: «اللَّهُمَّ صَلِّ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ...»[۲۳]. این بدان معناست که صلوات بر عترت رسول خدا(ص) نیز خواست خداوند بوده و آنان در نزد خداوند از جایگاه بالایی برخوردارند. البته دستور به صلوات بر آل محمد(ص) را حتی منابع اهل سنت نیز نقل کرده‌اند[۲۴] که از شهرت و اعتبار تاریخی و روایی آن حکایت می‌کند. به همین علت، علمای حاضر در جلسه نیز این موضوع را انکار نکردند و همگی به درستی آن تصریح کردند. مأمون نیز علاوه بر تأکید بر عدم اختلاف در این موضوع، اجماع امت بر آن را مطرح کرد[۲۵]. آن حضرت فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد(ص) را در همه جا و هنگام عطسه و ذبح و غیر آن واجب دانسته است[۲۶]. مشابه این روایت از امام صادق(ع) نیز وارد شده ا[۲۷]ست که از اهمیت این ذکر مهم خبر می‌دهد. البته این وجوب به معنای اهمیت و استحباب بوده و وجوب تکلیفی مقصود نیست[۲۸]. امام رضا(ع) همچنین فرستادن صلوات بر رسول خدا(ص) توسط اهل بیت(ع) را سبب رحمت و قرب الهی برای اهل بیت(ع) دانسته است[۲۹].این روایت نشان می‌دهد که آثار صلوات به گوینده نیز می‌رسد[۳۰] و حتی اهل بیت(ع) نیز به فرستادن صلوات نیازمندند. از آن حضرت درباره آیه إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا[۳۱] سؤال شد. ایشان مقصود از امانت را ولایت دانست که هر کسی به ناحق آن را ادعا کند کافر است[۳۲]. تطبیق امانت بر ولایت[۳۳] و یا ولایت امیرمؤمنان(ع)[۳۴] در روایات دیگر نیز آمده است. البته مقصود از ولایت در این آیه، ولایت الهیه است[۳۵]، اما اینکه مثلاً در برخی روایات، این امانت الهی به قبول ولایت امیرمؤمنان علی(ع) تفسیر شده، به دلیل آن است که ولایت پیامبران و امامان شعاع نیرومندی از آن ولایت کلیه الهیه است و رسیدن به مقام عبودیت و طی طریق تکامل جز با قبول ولایت آنان امکان‌پذیر نیست[۳۶].[۳۷].[۳۸]

منابع

پانویس

  1. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۶۷؛ مجمع البیان، ج۸ ص۵۲۴.
  2. تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۴- ۱۸۵.
  3. ثواب الأعمال، ص۱۱۰.
  4. «آنان را به (نام) پدرانشان بخوانید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر است.».. سوره احزاب، آیه ۵.
  5. علل الشرایع، ج۲، ص۵۲۴.
  6. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم.».. سوره فاطر، آیه ۳۲.
  7. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  8. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۹- ۲۳۱.
  9. أعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰.
  10. الأمالی، طوسی، ص۵۶۸- ۵۶۹.
  11. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۵۵.
  12. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  13. الکافی، ج۱، ص۴۹۷، ۴۹۸؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۰.
  14. التوحید، ص۳۷۱؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۴۱.
  15. وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  16. «و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی سوره احزاب، آیه ۳۷.
  17. تفسیر الخازن، ج۳، ص۴۲۷؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۹؛ فتح القدیر، ج۴، ص۳۲۷؛ التفسیر المظهری، ج۷، ص۳۴۷.
  18. «و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  19. الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۹۵.
  20. الأمالی، صدوق، ص۹۲- ۹۳.
  21. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۰۳.
  22. «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
  23. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۶.
  24. السنن الکبری، بیهقی، ج۶، ص۴۳۶؛ فضل الصلاة علی النبی(ص)، ص۵۴؛ فتح الباری، ج۱۱، ص۱۵۷؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۷۹.
  25. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۶.
  26. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۲۴.
  27. الخصال، ص۶۰۷.
  28. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۵۹- ۲۶۰.
  29. الکافی، ج۴، ص۷۲۱- ۷۲۲.
  30. الروضة البهیة، ج۱، ص۲۳۴.
  31. «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  32. معانی الأخبار، ص۱۱۰؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰۶.
  33. بصائر الدرجات، ص۷۶؛ معانی الأخبار، ص۱۱۰.
  34. الکافی، ج۲، ص۳۶۴.
  35. المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰.
  36. تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۴- ۴۵۵.
  37. منابع: أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی تاء الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، پنجم، ۱۴۰۰ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد بن محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ق؛ تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل). علی بن محمد بغدادی معروف به خازن (۷۲۵ق)، تصحیح: محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ التفسیر المظهری، محمد ثناء الله مظهری (۱۳۲۵ق)، تحقیق: غلام نبی تونسی، کویته، المکتبة الرشدیة، ۱۴۱۲ق؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمد حسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، شرح: سید محمود کلانتر، قم، مکتبة الداوری، اول، ۱۴۱۰ق، السنن الکبری، احمد بن حسین بیهقی (۴۵۸ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، سوم، ۱۴۲۴ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری)، محمود بن احمد عینی (۸۵۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۱ق، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق؛ فتح القدیر، محمد بن علی شوکانی (۱۲۵۰ق)، بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، اول، ۱۴۱۴ق؛ فضل الصلاة علی النبی یا اسماعیل بن اسحاق جهضمی (۲۸۲ق)، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، بیروت، المکتب الإسلامی، دوم، ۱۳۹۷ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ معانی الأخبار، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱قی)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.
  38. کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «احزاب»، دانشنامه امام رضا ص ۶۳۳.