مقدمه

ابوحنیفه نعمان‌ بن‌ ثابت زوطی در سال ۸۰ق در کوفه به دنیا آمد و در سال ۱۵۰ق در بغداد درگذشت.[۱] وی از ائمه اهل سنت بود و مدتی نزد امام‌ صادق(ع)، درس خواند.[۲] کتاب الفقه الاکبر منسوب به او به جای مانده است. ابوحنیفه اجمالاً دارای گرایش علوی بود و به جرم دفاع از قیام زید بن‌ علی(ع)، علیه بنی‌امیه و حمایت از سادات بنی‌الحسن علیه بنی‌العباس به دست منصور دوانیقی مسموم شد.[۳] قبر وی در بغداد دارای گنبد و بارگاه و محل زیارت و مورد احترام حنفیان است[۴].

مذهب حنفی بزرگ‌ترین مذهب اهل سنت است و حنفیان بیشترِ مسلمانان سنّی را تشکیل می‌دهند و بیشتر اهل سنت ترکیه (ترک‌ها حنفی و کردها شافعی)، آسیای میانه، شبه‌قاره هند[۵] افغانستان و اروپای شرقی[۶] حنفی‌ مذهب‌اند[۷].

مذهب حنفی

مذهب حنفی، قدیمی‌ترین مذاهب فقهی اهل سنت و بنیان‌گذار آن، ابوحنیفه نعمان ابن ثابت است. جدش زوطی از اسیران کابل بود و پدرش در کوفه به آزادی دست یافت او در سال ۸۰ ه ق در همان‌جا دیده به جهان گشود و مدت ۱۸ سال در حلقه درس حماد ابی سلیمان (م ۱۲۰هق) به فراگیری فقه به روش ابراهیم نخعی پرداخت. نعمان، پس از مرگ استادش، سفرهایی هم برای فقه اندوزی به حجاز داشت و از نخبگان علمی آن دیار و از جمله امام باقر(ع) توشه برگرفت. ابوحنیفه که پس از استادش حماد، بر جای او تکیه زد، مکتب فقهی نوینی پدید آورد. او قایل به کاربرد رأی و اجتهاد بود و قیاس و استحسان را به عنوان منبعی فقهی مورد توجه قرار داد. اساس اندیشه فقهی ابوحنیفه بر هفت اصل: کتاب خدا، سنت رسول، سخنان صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف استوار بود. ابوحنیفه به جز رساله‌های کوچکی؛ از جمله رساله فقه‌اش، کتابی را به نگارش در نیاورد. شاگردانش پس از وی فتاوای او را در مجموعه‌ای گرد آوردند. نعمان در اواخر دوره اموی مورد توجه همه مسلمانان به جز خوارج قرار گرفت. او به تشیع تمایل نشان می‌داد و در اندیشه سیاسی‌اش چون زیدیه بود و براین باور بود که رهبری ابوبکر و عمر مشروع بوده و در امام بودن، وصایت لازم نیست.

در قیام زید بن علی، پنهانی به یاری‌اش شتافت و همچنین نقل شده که او از قیام ابراهیم بن عبدالله حسنی از پیشوایان زیدیه در شهر بصره حمایت نموده است. ابوحنیفه در خلافت منصور از کوفه به بغداد فرا خوانده شد تا قاضی القضاتی آنجا را بر عهده گیرد، ولی مقاومت او در برابر این خواست خلیفه موجب شد او زندانی شود و سرانجام در سال ۱۵۰ ه ق در همان زندان درگذرد. مذهب حنفی پس از مرگ ابوحنیفه، توسط دو شاگرد برجسته‌اش ابویوسف قاضی مشهور (م ۱۸۲ ه. ق) و محمد بن حسن شیبانی (م ۱۸۹ ه. ق) رواج یافت.

مذهب حنفی در زمان خلافت هارون و پس از وی بدل به مذهب رسمی خلفای عباس گردید به گونه‌ای که تنها فقیهان این مذهب مسنددار قضا می‌شدند. اما حاکمیت طولانی فاطمیان بر مصر مانع از گسترش این مذهب در غرب جهان اسلام گشت. بعدها مذاهب حنفی، مذهب رسمی خلافت عثمانی هم شد. ولی آن هم باعث نشد که قلمرو حاکمیت مذهب از شرق جهان اسلام فراتر رود. علمای حنفی در مکتب اعتقادی خود، پیرو ابومنصور ماتریدی (م ۳۳۲ ه. ق) هستند ریشه مکتب ماتریدی را باید در اندیشه‌های کلامی ابوحنیفه جستجو کرد؛ چراکه ابوحنیفه پیش از ورود در فقه، کرسی نشین استادی کلام در کوفه بود، این مکتب نزدیک بلکه تا حدودی مؤید مکتب اعتزالی‌هاست. موارد اختلاف مکتب ماتریدی با مکتب اشعری به حدود ۴۰ مسأله می‌رسد. در مکتب ماتریدی به عقل بیش از مکتب اشعری توجه نشان داده می‌شود. شماری از مسایل اختلافی این دو مکتب چنین است:

  1. اشاعره حسن و قبح اشیاء را ذاتی و عقلی ندانسته‌اند، اما ماتریدی‌ها همانند معتزله برآنند که اشیاء حسن و قبح ذاتی داشته و عقل به خودی خود آن را درک می‌کند.
  2. اشاعره معتقدند صفات الهی بر دو گونه است؛ صفات فعل که صفاتی حادثند و صفات ذات که صفاتی قدیم‌اند. در برابر این اندیشه، ماتریدیه همه صفات الهی را صفاتی قدیم دانسته و صفات افعال را به یک صفت ذاتی بازگردانیده‌اند.
  3. اشاعره قایل به رؤیت خدایند و ماترید به آن را انکار می‌کنند.
  4. اشاعره، قرآن را ناآفریده و قدیم دانسته و ماترید به باورشان این است که خداوند دارای دو کلام بوده، یکی نفسی و نا آفریده و دیگری کلامی که از اصوات متشکل شده و آفریده است.

از دیگر باورهای ماتریدیه می‌توان به، ظلم نکردن خدا و محال عقلی بودن آن نسبت به او، مبتنی بودن افعال‌اش بر مصالح، آزادی انسان در کارهایش و... اشاره داشت. برخی از معتقدات مذهب حنفی از این قرار است:

  1. نسخ قرآن به سنتی که به تواتر یا شهرت مستفیض ثابت شده، جایز است.
  2. در این مذهب، هیچ‌گاه قیاس بر حدیث مقدم نمی‌شود.
  3. درباره خبرهایی که تنها یک نقل دارند، ابوحنیفه از نخستین فقهایی است که آن را پذیرفته است.
  4. سخنان صحابه در اندیشه فقهی ابوحنیفه هنگام نبود نصوص دینی مورد توجه بوده و بر قیاس مقدم است. از نظر ابوحنیفه رأی تابعی، ارزش فقهی ندارد.
  5. اجماع چه قولی و چه سکوتی آن به عنوان منبعی فقهی شمرده می‌شود.
  6. چهارمین منبع در فقه حنفی در زمان فقدان نصوص دینی، قیاس است. منشأ روی آوری به قیاس در مذهب فقهی حنفی را باید در پرداختن آن به مسایل فقهی فرضی دانست.
  7. معتبر دانستن، «استحسان» ویژگی مهم روش فقهی ابوحنیفه است. استحسان نوعی قیاس است که مقیس علیه آن در نصوص دینی نیامده است.
  8. عرف نیز در این مذهب فقهی به هنگام نبود نصوص دینی، منبعی فقهی دانسته شده است.

به طور کلی ویژگی‌های عمده فقه حنفی را باید در: آسان‌گیری در عبادات، محروم‌گرایی، صحیح شمردن تصرفات تا حد امکان، احترام به آزادی انسان و رعایت سیادت امت دانست. و اما قلمرو مذهب حنفی؛ مذهب حنفی، از نظر شمار پیروان در بین مذاهب اسلامی، رتبه نخست را داراست این مذهب بر ترکیه، آلبانی و مسلمانان شبه جزیره بالکان، بر اهل تسنن غیر کرد عراق، افغانستان، ترک‌نشین‌های آسیای میانه، قفقاز و سرزمین‌های مجاور آن؛ هندوستان غلبه دارد. نیمی از مسلمانان سرزمین شام شامل کشورهای سوریه و لبنان، حنفی بوده و در سرزمین فلسطین، سومین مذهب است. پیروان این مذهب در مصر هم پر شمار است و به صورت محدود در ایران، حجاز، یمن و سیام وجود دارند[۸].[۹].

منابع

پانویس

  1. ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۵/۴۰۴–۴۱۴.
  2. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۴؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۲/۷۲۰.
  3. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۳۱۵–۳۱۶.
  4. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۶۴.
  5. فرمانیان، فرق و مذاهب، ۱۳۶–۱۳۷.
  6. جعفر پیشه‌فرد، درآمدی بر فقه مقارن، ۵۱.
  7. ایرانی و صاحبی، مقاله «اهل سنت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۴۷۹ – ۴۸۸.
  8. ره توشه حج، جمعی از نویسندگان، ج۱، مشعر، ص۱۴۷.
  9. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۶۶.