تهاجم فرهنگی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
ماهیت تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از: هجوم یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی به بنیانهای فرهنگی یک ملت، با وارد کردن عناصر جدیدی با زور، به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی برای مقاصد سیاسی و اسیرکردن آن ملت[۱]. در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشهکن کردن فرهنگ ملی و از بین بردن آن است[۲]. تهاجم فرهنگی یک جنگ به معنای دقیق است. از آنجا که انقلاب اسلامی هویتی فرهنگی دارد، چنین جنگی گریزناپذیر است؛ زیرا ملاک برتری در دنیا، استعلای فکری و فرهنگی است[۳]. اسلام در پی این جایگاه برتر است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۴] و فرعون جهانی هم در پی این برتری است: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ﴾[۵]. به این دلیل این جنگ گریزناپذیر است. خودشیفتگی و خودبرتربینی غربیان نیز نکتهای پنهان نیست.
به پندار مهاجم فرهنگی، او انسانی برتر و دیگری حقیر و پست است؛ چنان که فرعون خود را اعلی و دیگران را پست میدید. اصطلاح استکبار به همین معنا اشاره دارد. استکبار یعنی قدرتی که به منافع ملتها، به خواست انسانها و به مفاهیم ارزشی انسانی بیاعتناست و تنها امر مهم برای او، خود او است؛ آن هم با روحیه تکبر، افزونخواهی و زورگویی و با زبان زور، خشونت، شدت و بیرحمی و سفاکی[۶] و مصداق آن نیز در عصر حاضر آمریکا است[۷]. تهاجم کار دشمن است. تهاجم فرهنگی نیز یک تهاجم از سوی چنان دشمن مستکبری است که نمیگذارد در زمینه فرهنگ عمومی، ذهنیتها، عمل فرهنگی مردم و کار مدرسی و تربیت نیروی انسانی، به مقاصد خودمان برسیم[۸]. این تهاجم تهاجمی جدید نیست که در عصر حاضر با آن مواجه شده باشیم. حقمداران همواره در تهدید تهاجم فرهنگی اهل باطل بودهاند؛ اما امروزه این کار را هم با فرمول و برنامه کردهاند و میکنند[۹]. این دشمنان، تنها دشمن هویت سیاسی ایران نیستند؛ بلکه دشمن فرهنگ ایرانی، فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) و علوی(ع) هستند و طیف وسیعی از واحدهای سیاسی را در یک مجموعه طبقاتی شکل میدهند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای با تعبیر اشغالگری عصر جدید از تهاجم فرهنگی، این اشغالگر را «زرسالاران اقتدارطلب» معرفی میکند که هدفشان سیطره بر منابع حیاتی و مالی همه دنیاست[۱۰].
با این حال، نمیتوان انکار کرد مرکزیت و فرماندهی این تهاجم با غرب و آمریکاست که میخواهد فرهنگ خود را بر همه جا حاکم کند[۱۱]. فرهنگ مادی و بیمعرفت به وجود و کمالات انسانی، و فرهنگ بیگانه از معنویت که امروز بر جوامع غربی حاکم است، پیوسته و به شکل سازمان یافتهای به تهاجم خود علیه دین و معنویت ادامه میدهد[۱۲]. تهاجم فرهنگی یک جنگ با آرایش تهاجمی خاص خود است. اگرچه، تهاجم فرهنگی به حوزه ممالک اسلامی، از جمله ایران، بیسابقه نیست؛ این آرایش کاملاً جدید است؛ زیرا از طرفی دشمن ابزارهای جدیدی برای تهاجم فرهنگی به دست آورده است؛ از سوی دیگر جهان اسلام بیدار و هوشیار شده است[۱۳] و به ویژه در ملت ایران بیداری خاصی دیده میشود و تنها راه از بین بردن آن را نیز حرکت فرهنگی دانستهاند[۱۴]. این جنگ یک جنگ نرم و بیسروصدا است و دشمن هیچ حضور آشکاری در آن ندارد؛ به این جهت است که بسیاری متوجه آن نمیشوند[۱۵]. به این سبب یکی از مشکلات مقابله با تهاجم فرهنگی این بود که در مسئولان فرهنگی باور به وجود تهاجم فرهنگی ایجاد شود؛ باوری که به سختی و با هزینه بسیار ایجاد شد. متأسفانه خواص فرهنگی، اعم از دستاندرکاران اجرایی مسائل فرهنگی و عالمان جامعه، نسبت به این هشدار بسیار دیرباور بوده و حتی آن را توهم توطئه خواندند[۱۶] و پس از اذعان به این تهاجم، برخورد نادرستی با آن انجام دادند[۱۷]. نکته مهم این است که تهاجم نظامی به ایران در حال حاضر نامعقول و تقریباً غیرممکن است و تهاجم اقتصادی نیز اضطرابآور نیست. تهاجم فرهنگی دشمن از جمله مسائل بسیار مهم و مؤثر و موضوع نگران کنندهای است که باید به آن توجه کنیم[۱۸]. تهاجم فرهنگی، در هر سه شکل آن، با نشر مقالات، توزیع نرم افزار، نمایش فیلم و فعالیتهای رسانهای و مانند اینها انجام میشود؛ اما زمانی به صراحت دیده میشود که تغییری فراگیر در نظام اجتماعی، سیاسی، مذهبی و دیگر وجوه حیات انسانی ایجاد شود[۱۹].
در این آرایش تهاجمی سه صورت مهم پیشبینی شده است: تحمیل فرهنگی (تحمیل ارزشها)[۲۰]، تخریب فرهنگی (تخریب بنیانها)[۲۱] و تسلیم فرهنگی (تحدید مرزها)[۲۲]. این سه صورت که به تناوب در جای خود عملیاتی میشوند، مورد توجه حضرت آیتالله العظمی خامنهای بوده است. از آنجا که تهاجم فرهنگی یک جنگ برای پیروزی بر فرهنگ یک ملت است، مهاجم آنچه را میخواهد، بر طرف مقابل تحمیل میکند و در این تحمیل، اساساً به او حق انتخاب و گزینش داده نمیشود. این تهاجم، تهاجمی است که اکنون غرب علیه ما آغاز کرده است. اگرچه تهاجم فرهنگی ویژه ایران نیست، بلکه عمومی است؛ اما ایران هدف خاص تهاجم فرهنگی است[۲۳]. فرهنگ غرب، از روز اول، برای فساد انسانها و خروج انسانیت از دایره فضایل انسانی بنیانگذاری شد. این فرهنگ همچون ابزار، در اختیار خداوندان زور و زر و امپراتوران قدرت است تا نسل بنیآدم را از همه فضایل انسانی تهیدست کنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطیع و تسلیم و غافل از یاد خدا و معنویت تبدیل کنند. منافع آنها، تنها با گسترش این فرهنگ تأمین میشود و احتیاط کامل در برخورد با فرهنگ غرب ضروری است[۲۴]. |به این جهت است که جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ عمومی مردم و نیز حمله به ارزشهای نظام جمهوری اسلامی و باورها و اعتقادات ملت مسلمان ایران دو محور اساسی و مهم در تهاجم فرهنگی دشمن است[۲۵] و دشمن با دو جریان استحاله فرهنگ عمومی و استحاله سیاسی در حوزه باورها و ارزشهای نظام جمهوری اسلامی تلاش دارد ملت ایران را به آرمانها و عقاید خود بیاعتنا کند تا بتواند با تکیه بر عوامل خود، زمینه بازگشت سیطره آمریکا به این کشور را فراهم سازد[۲۶].
در تهاجم فرهنگی، دشمن اجازه نمیدهد نقاط قوت فرهنگ او در فرهنگ ما وارد شود؛ بلکه عناصری را وارد فرهنگ ما میکند که نابودی فرهنگ ما را در پی داشته باشد[۲۷]. به همین جهت آشکارترین صورت تهاجم فرهنگی ترویج فحشا و فساد اخلاقی است؛ اگرچه تهاجم فرهنگی به همین یک امر محدود نشده و از آن بسیار فراتر میرود. دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فرهنگ فساد و فحشا سعی میکند جوانهای ما را از ما بگیرد[۲۸]. بر اساس این مقدمات، تهاجم فرهنگی دشمن به ایران اسلامی را چنین میتوان تعریف کرد: تهاجم فرهنگی، هجوم سازمان یافتهای از سوی دشمنان فرهنگی ایران اسلامی است به بنیانهای فرهنگی ایرانی اسلامی برای ریشهکن کردن آن فرهنگ از راه اشاعه فرهنگ فساد و فحشا به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی اسلامی با به خدمت گرفتن ابزارها و گروههای انسانی مختلف، به ویژه ابزارها و گروههای رسانهای؛ تا راه برای مقاصد سیاسی و سیطره بر ملت ایران باز شود. برخی تصور سادهلوحانهای از تهاجم فرهنگی دارند و گمان دارند مراد از تهاجم فرهنگی عدم رعایت برخی هنجارها در میان عموم است؛ در حالی که تهاجم فرهنگی خلوت افراد را هدف قرار داده است. هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد[۲۹].
رها کردن فکر و ذهن مردم در برابر تهدید دشمن امری نیست که غفلت از آن جایز باشد؛ حتی اگر امتیازات سیاسی، اقتصادی و سازندگی جامعه با تلاش حکومت تضمین شده باشد[۳۰]. دشمن و نهادهای دشمن، بر اثر تجربه فهمیدهاند که انسان آسیبپذیر است؛ تنها مخلصاناند که در این موارد میتوانند تصمیمی خلاف وضع طبیعی بگیرند و در برابر فشارهایی از این گونه دوام آورند و البته دشمن اخلاص و تقوا را نمیفهمد و نمیشناسد[۳۱]. دنیاطلبان از هر جنگی یک هدف نهایی دارند و آن از بین بردن قدرت جوامع دیگر و تسخیر حوزه حکومت آنها و در اختیار گرفتن ثروتهای آنان است. اما منافقان و کافران از جنگ با مؤمنان، انگیزهای دیگر نیز دارند که گاهی حاضرند برای آن از هر چیزی بگذرند: حسد به اهل حق و اینکه آنان محبوب خدایند، آنان را به شدت نسبت به مؤمنان کینهورز میکند. مؤمنان از نعماتی برخوردارند که کافران را از آن بهرهای نیست. مؤمنان محبوب خدایند، آرامش در زندگی دارند، احساس پوچی آنان را رنج نمیدهد، امید دارند و ایمان به آنان ثبات در تصمیم و عمل میدهد. آنان از این نعمات برخوردارند، حتی اگر در قعر سیاه چال باشند. کافران از این نعمتها بیبهرهاند، حتی اگر در قصری از طلا زندگی کنند. این نعمتها حسد کافران و منافقان را بر میانگیزد و آنان را به شدت نسبت به مؤمنان کینهورز میکند. قرآن کریم آن هدف آنان را چنین ترسیم میکند: ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ﴾[۳۲]. اهل باطل نمیتوانند محبت حق تعالی به مؤمنان را تاب آورند، اگرچه به جهت خبث باطن، خودشان از آن محبت منزجر بوده و ولایت شیطان برای آنان گواراتر است. تهاجم فرهنگی نیز از همین حسادت و کینه بر میخیزد. به همین جهت، بغض و عناد استکبار با ما تمام نخواهد شد؛ حتی اگر روزی احساس کنند تهاجم فایدهای ندارد و قدرت نظام جمهوری اسلامی، آنان را به اظهار دوستی وادار کند[۳۳]. تهاجم فرهنگی انتقام از ایمان گروی جوانان[۳۴] و پیشرفت آنان در عرصه علم[۳۵] است. این نکات نشان دهنده سادهلوحانه بودن نظریه گفتگوی تمدنهاست؛ زیرا فرهنگ استکباری و حسد و کینه دشمن راهی برای گفتگو با او نگذاشته است.
تحقیر دیگران ناشی از همین خودبرتربینی و خودشیفتگی است و همین زمینه کافی برای تهاجم فرهنگی را فراهم میکند. برتریجویی غربیان و اهانت آنان به فرهنگ ملل دیگر و تلاش آنان برای الزام ملل دیگر به پیروی از فرهنگ غربی از انگیزههای اساسی در تهاجم فرهنگی است[۳۶]. اما در هر تهاجمی، مهاجم اهدافی کوچک و بزرگ را در نظر میگیرد که منهدم کند. این اهداف مناسبت کافی با انگیزه اساسی تهاجم دارند. در تهاجم فرهنگی نیز دشمن اهداف متنوع و متعددی را در نظر گرفته است. در یک کلمه، هدف مهم استکبار از تسلط بر یک کشور، انکار هویت ملی از رهگذر سلب فرهنگ، اعتقادات، دین، اراده، استقلال، حکومت و اقتصاد یک ملت است[۳۷]. اما این نکته نیاز به تفصیل دارد. جوانان اولین هدف در تهاجم فرهنگی به شمار میآیند[۳۸]؛ زیرا جامعه ایرانی جامعهای جوان است؛ سرمایههای پایه و امیدهای هر جامعهای جوانان هستند؛ جوان از طرفی نیروی بالفعل است و از طرفی نیروی بالقوه؛ جوانان توان، روحیه و شجاعت راهاندازی حرکتهای بزرگ را دارند. روحیه انقلابی و اسلامی جوان و حرکت او در آن جهت، بزرگترین سود و هرز شدن این سرمایه به دست دشمن، خسارتی جبران ناپذیر است. اساساً قوام نظام اسلامی به روحیه انقلابی و ایمان جوانان پرشور و مؤمن است و میتوان از آنان به عنوان ذخیرههای اصلی انقلاب نام برد. در بیشتر موارد خواسته این جوانان مؤمن، مجاهدت در راه خداست. به این جهت است که اعتقادات دینی و انقلابی و تفکر فعال نسل نو، امنیت استکبار را تهدید میکند. دشمن برای جلوگیری از حرکتهای بزرگ انقلاب اسلامی ناچار است جوانان ما را نابود و تباه کند و البته آنها را در تهاجم فرهنگی مورد شدیدترین حملات قرار داده است[۳۹].
منابع اقتدار ملت ایران، یعنی ایمان و امید و انگیزه این ملت، از اهداف دیگر تهاجم فرهنگی، به ویژه در جوانان است. منابع اقتدار هر ملتی آن ملت را در میان ملل دیگر مورد احترام قرار داده و نه تنها پایه شناسایی حقوقی آن ملت قرار میگیرد؛ بلکه ارزشها و آرمانهای این ملت را به ملل دیگر صادر میکند. به این جهت، برای دشمنان نابودی این منابع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است[۴۰]. روحیه بانشاط و احساس توانایی و عزت از نقاط قوت یک ملت است و ملت ما پس از انقلاب، از این جهت رشد قابل توجهی داشته است. دشمنان فرهنگی ایران، با توجه به سابقه تاریخی این ملت، نشاط، امید و تواناییهای این ملت را سطح بالایی ارزیابی کردهاند. این روحیه سازنده برای آنان نگران کننده است و طبیعی است که در تهاجم فرهنگی از اهداف اساسی دشمن باشد[۴۱]. اسلامیت فرهنگ ایرانی نیز یکی از مهمترین اهداف تهاجم فرهنگی است. فرهنگ به ذهن انسان جهت میدهد و عامل اصلی و تعیین کننده رفتارهای فردی و اجتماعی است. فرهنگ اسلامی بعد از انقلاب نیز به شدت در اذهان مردم ایران اثر گذاشته است. این فرهنگ عامل اصلی پالایش فرهنگ غربی از فرهنگ ایرانی و مانع اصلی سیطره غرب بر ایران بوده است. به همین دلیل، دشمن اسلامیت فرهنگ ایرانی را به شدت آماج تهاجم خویش قرار داده است و سعی شدید در دینزدایی از فرهنگ والای ایرانی دارد[۴۲]. دشمن در پی خالی کردن روح اسلامیت از این انقلاب است و اگر این روح بمیرد و پیروان فرهنگ غرب مناصب حکومتی را بگیرند، صورت این انقلاب و اسلام هیچ ضرری به دشمن ندارد[۴۳]. چرا دشمن تهاجم فرهنگی را برای مقابله با ایران اسلامی انتخاب کرده است؟ یک سوی پاسخ به این پرسش، ویژگی کلی استعمار نو و اشغالگری جدید است. این نوع اشغال، سیطره فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کامل است؛ اگرچه ممکن است بدون حضور اشغالگر باشد، مگر در صورت ضرورت[۴۴]. سوی دیگر آن ویژگی خاص ایران و فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی ایران است که موجب تهاجم فرهنگی ویژهای علیه ایران گشته است.
انقلاب ایران یک حرکت فرهنگی و مبتنی بر ایمان بود؛ بنابر این، دشمن تنها راه مقابله با آن را تهاجم فرهنگی و هدف قرار دادن ایمان مردم یافته است[۴۵]. قوت ایران اسلامی در برابر دیگر گزینههای تهاجم، مانند تهاجم نظامی و اقتصادی، و توان وی در دفع آنها نیز برای دشمن چاره دیگری باقی نگذاشته است. گسترش پیام انقلاب اسلامی نیز حاصل یک تعامل فرهنگی با ملل اسلامی بوده و بیداری اسلامی را به بار آورده است و این نیز یکی از علل رو آوردن دشمن به تهاجم فرهنگی است[۴۶]. برای این نکته شواهد متعددی قابل بیان است؛ از جمله واقعه تألیف کتاب آیات شیطانی و مبارزه با حجاب در اروپا[۴۷]. این شواهد مربوط به دو دهه پیش است. امروز میتوان شواهد بسیاری را اضافه نمود: چاپ کاریکاتورهای موهن در دانمارک، ایجاد جریان انحرافی طالبان و القاعده در میان ملل اسلامی (اگرچه بعدها، علی الظاهر، مهار این جریان از دست خودشان نیز خارج شده است)، ابراز نگرانی صریح از اسلام بیدارگر و موارد بسیار دیگر همه نشان میدهد که بیداری جهان اسلام و الهام از ایران اسلامی، موجب وحشت دشمنان اسلام شده است و آنان در پی این وحشت دست به تهاجم فرهنگی زدهاند. موج عظیم انقلابهای اسلامی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا و از سوی دیگر سرکوب شدید این انقلابها از سوی حاکمان مستبد وابسته، بالاترین شاهد صدق این سخن است؛ حتی اگر این انقلابها با سرکوب شدید یا با ایجاد جریانهای انحرافی نتوانند این حکومتهای دیکتاتور و دستنشانده را ساقط کنند. اما، اگر زمینه تهاجم فرهنگی تنها بیداری جهان اسلام و گسترش موج دینمداری در جهان باشد، چندان نگران کننده نیست. همچنان که تفکرات الحادی مارکسیستی نتوانست معارف اسلامی را از صحنه زندگی مردم دور کند، یقیناً معارف کنونی غربی و فرهنگ القایی از سوی آنان نیز قادر به کاستن از شیرینی و نفوذ معارف و احکام و فرهنگ اسلامی نخواهد بود[۴۸]. در شرایط بیداری اسلامی، دشمنان جز ناکامی درو نخواهند کرد[۴۹].
اما زمینه دیگری که دشمنان را به تهاجم فرهنگی تحریک میکند، نقاط ضعف و بیماریهای امت اسلام است که زمینه را برای نفوذ دشمن آماده کرده و دشمن را به پیروزی در تهاجم فرهنگی امیدوار میکند. بیماریهای فرهنگی زمینه برای هر گونه ضعف و شکست است. این بیماریها از بیرون بر ما تحمیل نمیشود؛ بلکه حاصل سوء اختیار خود ماست؛ زیرا انسان با کامپیوتر متفاوت است. کامپیوتر، به مسألهای که برایش طراحی شده، بر اساس برنامه داده شده میتواند پاسخ دهد. اما انسان خودش برنامه خودش را تنظیم میکند؛ خودش تصمیم میگیرد و خودش جهتگیری پیدا میکند[۵۰]. در این وضعیت تهاجم مؤثر خواهد بود و البته در این حال، کسانی سزاوار ملامتاند که با کوتهبینی و راحتطلبی و خودخواهی، زمینه پیروزی دشمن و زوال خویش را فراهم ساختند[۵۱]. در این نحوه تهاجم، دشمن ضریب بالایی برای پیروزی احتمال میدهد؛ زیرا این تهاجم در هم شکنندهتر از همه انواع دیگر تهاجم است[۵۲]. همچنین، دشمن در این جنگ از تجربه کافی تاریخی برخوردار است و طعم پیروزی را نیز بارها در تهاجم فرهنگی چشیده است. آندلس یک نمونه بسیار مهم است[۵۳]. چیره شدن غرب بر ممالک اسلامی در قرون اخیر نیز تا حد زیادی منشأ فرهنگی داشت تا نظامی یا اقتصادی یا سیاسی. ابزارهای مورد استفاده در تهاجم فرهنگی بسیار متنوعاند. تنوع ابزارها هم نشان دهنده اهمیت قضیه نزد دشمن است[۵۴] و شاید بتوان گفت تفاوت اساسی تهاجم فرهنگی گذشته و امروز در نوع ابزارها دیده میشود[۵۵]. ابزار تهاجم فرهنگی دو دستهاند: ابزار سخت و نرم. ابزار سخت محسوس و قابل مشاهدهاند؛ اما ابزار نرم قابل مشاهده نیستند. امروزه، ابزار سخت تهاجم فرهنگی، به مدد فناوریهای روز، بسیار پیچیدهتر از شیوههای قدیمی عمل میکنند. از مهمترین ابزارهای امروزین، امواج صوتی و تصویریاند[۵۶]. ماهواره، تلویزیون، ویدئو، کتاب، روزنامه و شبنامه در زمره ابزار سخت فرهنگی هستند که تهاجم فرهنگی با بهره گرفتن از آنها صورت میگیرد[۵۷].
یکی از ویژگیهای این ابزار، یک طرفه بودن آنهاست. در این ابزار، دشمن هرچه میتواند به جوانان ما میگوید؛ در برابر آن، نمیتوان مستقیماً به محاجه نشست و سخن گفت. پاسخ سخنان دشمن ناچار در ظرف دیگری خواهد بود که معلوم نیست جوان پای آن پاسخ هم بنشیند. به همین جهت است که این ابزار همچون ابزار ساحرانه ذهن و فکر جوان را تسخیر میکند[۵۸]. این ابزار در خلوت با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند؛ شرایطی که مخاطب در آن بیشتر در معرض گناه قرار دارد. بنابراین، بخش مهمی از تهاجم فرهنگی را در خیابانها و مراکز عمومی، بلکه در خلوت خانهها باید پیگیری کرد[۵۹]. از مهمترین ابزار نرم تهاجم فرهنگی، هنر و ادبیات است که در قالب شعر، داستان، نقاشی، فیلم، کاریکاتور و مانند آنها عرضه میشود[۶۰]. امروزه، در سطح جهان بیشترین استفاده از فرهنگ و هنر علیه ارزشهای والای بشری، اعتقادات انسانی و ادیان آسمانی صورت میگیرد[۶۱]؛ زیرا هنر و ادبیات با احساسات و عواطف بشری سروکار دارند. اگر احساسات و عواطف کسی از مسیر الهی خارج شد و شیطانی گشت، همه زندگی او از مسیر الهی خارج میگردد. علم نیز یکی دیگر از ابزار نرم تهاجم فرهنگی است[۶۲].
تهاجم فرهنگی بدون عوامل داخلی ممکن نیست[۶۳]. یکی از معضلات تهاجم فرهنگی این است که منابع انسانی دشمن را در این تهاجم، افرادی تشکیل میدهند که در گروههای فرهنگی، از نویسندگان و پژوهشگران و گویندگان و هنرمندان، قرار دارند؛ افرادی که در پشت پرده دید مردم، خود را به دشمنان ایران و اسلام و بلکه به دشمنان انسانیت فروختهاند[۶۴]. به همین جهت است که از این گروه افراد با عنوان غیر فرهنگی «عمله دشمن» نام برده میشود تا هویت واقعی آنان در پوشش عناوین فرهنگی پنهان نماند[۶۵]. دشمن به طور مستقیم یا حتی از طریق مجامع جهانی حاضر است با مشوقهای گرانبهایی چون جایزه نوبل عوامل خود را در خیانت ثابتتر کند[۶۶]. اما دشمن به این منابع انسانی خود نیز نگاه ابزاری بر اساس تاریخ مصرف دارد. این افراد نه دنیا دارند، نه آخرت؛ دنیاشان، دنیای نکبت؛ آخرتشان هم، بلاشک، قهر و عذاب الهی است[۶۷]. از اواخر دوران حکومت فاسد قاجاریه تاکنون، این افراد با تفکرات فراماسونری و صهیونیستی و ارتباط تنگاتنگ با بیگانه پیوسته این هدف را دنبال میکردند که فکر و هنر و اندیشه و آداب زندگی ملت ایران فرنگیمآب شود؛ زیرا نتیجه آن مرعوب و مجذوب شدن مسئولین کشور در برابر فرهنگ بیگانه بود و این امر به طور طبیعی اجرای سیاستها و منویّات بیگانگان را در پی داشت[۶۸].[۶۹]
منابع
پانویس
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان خانههای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۶/۱۰/۱۳۷۶.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۴/۱/۱۳۷۵ و نیز مراسم هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۸/۹/۱۳۷۶ پیام به هجدهمین اجلاس سراسری نماز، ۱۲/۸/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۴/۱/۱۳۷۵ و نیز نک: پیام به هجدهمین اجلاس سراسری نماز، ۱۲/۸/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۹۰؛ دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از خواهران پرستار، ۲۰/۷/۱۳۷۳، دیدار مسئولان خانههای فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم، ۴/۲/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس، معاونان و مدیران سازمان صدا و سیما، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار پرشور با خانوادههای صبور و سرافراز شهیدان و جانبازان استان کردستان ۲۲/۲/۱۳۸۸و نیز: دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۱/۹/۱۳۶۸؛ دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰؛ دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲؛ دیدار مسئولان خانههای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶؛ دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۲۰/۶/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر و مسئولان وزارت ارشاد و اعضای شوراهای فرهنگ عمومی کشور، ۱۹/۴/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۱۵/۱۱/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور، ۱۲/۵/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۱۵/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از شعرا، ادبا، فرهنگیان و دانشگاهیان استان آذربایجان شرقی، ۹/۵/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۳/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با فرماندهان گردانها، گروهانها و دستههای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسر کشور، ۲۲/۴/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار فرماندهان و اعضای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، ۱۵/۱۰/۱۳۷۳.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم ششمین دوره فرماندهی و ستاد دانشگاه امام حسین(ع)، ۲۹/۸/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیأت علمی دانشگاهها، ۲/۴/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در «صحن امام خمینی» حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، ۳/۱/۱۳۷۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، ۱۲/۸/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۲۵/۶/۱۳۷۰ گردهمایی ائمه جمعه سراسر کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش، ۲۵/۱۰/۱۳۷۰؛ دیدار فرماندهان گردانهای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج، ۲۲/۴/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. پیام به نشست دفتر تحکیم وحدت، ۲۷/۵/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰. دیدار قشرهای مختلف مردم، ۲۵/۹/۱۳۷۶. دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاههای استان همدان، ۱۷/۳/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. دیدار مسئولان خانههای فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، ۱۰/۶/۱۳۷۶. دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، ۳۰/۲/۱۳۷۷. دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران، ۲۴/۶/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، ۱۲/۸/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۱۳۸۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، ۳۰/۲/۱۳۷۷. دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، ۲۶/۳/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار مردم کشورمان و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ۲۴/۷/۱۳۶۸ دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، ۷/۹/۱۳۶۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای کمیته تبلیغاتی کنفرانس اسلامی، ۴/۳/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، ۱۸/۹/۱۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۰/۹/۱۳۷۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، پیام به مناسبت آغاز به کار اجلاس تأسیسی سازمان مجالس اسلامی، ۲۵/۳/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲. آغاز دهمین گردهمایی سراسری ائمه جمعه، ۲۱/۶/۱۳۷۳ دیدار روحانیون و مبلغان، ۲۶/۲/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در انتصاب آقای علی لاریجانی به سمت رئیس سازمان صدا و سیما و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۴/۱۱/۱۳۷۲ جمع مردم ارومیه، ۲۷/۶/۱۳۷۵؛ پیام به مناسبت آغاز به کار اجلاس تأسیسی سازمان مجالس اسلامی، ۲۵/۳/۱۳۷۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمع کثیری از اساتید، معلمین، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از خانوادههای معظم شهدا، ۱/۸/۱۳۷۰، ۲۱/۶/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمعی از هنرمندان و مسئولان تبلیغات جنگ، ۲۰/۱/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم صبحگاه مشترک نیروهای سپاه، ۷/۷/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار عمومی مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۴/۹/۱۳۷۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(س)، ۱۸/۷/۱۳۷۷. پیام به نشست دفتر تحکیم وحدت، ۲۷/۵/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار نویسندگان، صاحبنظران و کارکنان رسانههای گروهی، ۲۱/۵/۱۳۷۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، ۱۵/۲/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع بزرگ دانشگاهیان و فرهنگیان استان کهکیلویه و بویر احمد، ۱۹/۳/۱۳۷۳.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «نظام فرهنگ اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۵۸۹-۶۰۴.