زن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معناشناسی

«زن» در برابر «مرد» در معنای عام خود شامل جنس مؤنث در هر سنی می‌گردد[۱] و مترادف «مرأة» در زبان عربی است و جمع آن «زنان» مترادف «نساء» می‌باشد[۲].[۳]

پیشینه

تاریخ جوامع بشری نشان می‌دهد زن در بسیاری از جامعه‌های نخستین جایگاه و منزلتی نداشت و دارای ارزش انسانی و استقلال وجودی نبود و اندک ارزش او نیز به دلیل تداوم نسل، خدمت به مردان و برطرف‌کردن نیازهای جنسی و عاطفی آنان بوده‌است.[۴] در غرب باستان، زن دارای کرامت و شخصیت انسانی مستقلی نبود و نه تنها مالک چیزی نمی‌شد[۵] بلکه خود نیز ملک مرد به حساب می‌آمد. در یونان باستان نیز زنان را هبه، اجاره یا خرید و فروش می‌کردند و زندگی و مرگ آنان به خواست مرد وابسته بود.[۶] در دین یهود مردان بر زنان چیره بودند و زن انسانی معرفی می‌شد که برای خدمت به مرد آفریده شده‌ است[۷]؛ از این‌رو نزد یهودیان خرید و فروش زن امر نکوهیده‌ای نبود.[۸] این روند در صدر مسیحیت تغییر اندکی کرد؛ اما دین مسیحیت محدودیت‌های دیگری برای زن ایجاد کرد.[۹] مسیحیت، آفرینش زن را برای مرد و زن را تابع شوهر می‌داند[۱۰]؛ زن در همه جوانب پایین‌تر از مرد است و به مردان توصیه می‌شود از زنان اجتناب کنند.[۱۱].[۱۲]

در اروپای قرون وسطا

در اروپای قرون وسطا زن بازیچه مرد بود و به اعتقاد کلیسای کاتولیک، به استثنای حضرت مریم(ع)، روح زنان حالت بین انسان و حیوان دارد.[۱۳] پس از قرن‌ها خفقان شدید دربارهٔ زنان، حامیان حقوق زن در اروپا تصمیم گرفتند فاصله بسیار زیاد میان زن و مرد را بردارند. در قرن هفدهم طرفداران آزادی زنان، شعار کسب حق تحصیل علم و آموزش سر دادند که این تلاش‌ها در نهایت پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹م) به شکل‌گیری نهضت زنان انجامید.[۱۴] در پایان قرن نوزدهم، دولت‌های اروپایی نهضت احیای حقوق زنان را برپا کردند[۱۵]؛ نهضتی که ادعای رهایی زن از محجوریت و اعطای حق مالکیت و تصرف در اموال و حقوق مساوی با مرد را داشت.[۱۶]

فرایند پیشرفت و رشد اجتماعی زن معاصر غربی، زمینه‌ساز بروز نگرش جدیدی به توانایی و استعدادهای وجودی زن شد و این امر جنبش‌های فمینیستی را در راستای احقاق حقوقِ برابرِ اجتماعی برای زن شکل داد و عرصه مشارکت‌جویی و آزادی آنان در دوران جدید را فراهم آورد[۱۷]؛ ولی در نگاهی دیگر، این نهضت به انگیزه بهره‌کشی از زن و به‌کارگیری نیروی ارزان‌تر در کارگاه‌های صنعتی ایجاد شده بود و به بهانه رهانیدن زن از بندگی و اسارت در خانه، او را گرفتار بندگی در مراکز تولیدی و خدماتی کرد و باعث گسترش ابعاد حضور اجتماعی زنان شد.[۱۸] در واقع در نظامِ سرمایه‌داری به دلیل گسترش تنوع‌طلبی، مصرف و گرایش به تحریکات جنسی، زن در خدمت سرمایه است[۱۹] و شخصیت زن به نام توسعه و پیشرفت، در معرض سوء استفاده‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار می‌گیرد.[۲۰].[۲۱]

در جزیرةالعرب

در جزیرةالعرب پیش از اسلام، زنان از بسیاری حقوق اجتماعی و فردی ازجمله از حق ارث محروم بودند،[۲۲] فرزند دختر مایه ننگ و سرافکندگی خانواده محسوب می‌شد[۲۳] و به تعبیر قرآن کریم هنگامی که پدری از تولد دخترش با خبر می‌شد از شدت ناراحتی رخسارش سیاه می‌شد و به این می‌اندیشید که آیا با ذلت، دختر را نگه دارد یا اینکه او را زنده به گور کند[۲۴]. زن افزون بر نگاه کلی به او از ابعاد گوناگون ازجمله شخصیت و جایگاه، حقوق اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، وظایف و مسئولیت‌ها و ده‌ها مسئله دیگر قابل مطالعه و بررسی است و نگاه متفاوت به زن در هر یک از این حوزه‌ها، جایگاه و نقش وی در جامعه را نیز متمایز می‌سازد.[۲۵]

جایگاه زن در ایران

با وجود بهتر بودن شرایط اجتماعی زن در ایران باستان، از دید متون پهلوی، نگاه دین زرتشت به زن به عنوان مظهر شیطانی و گناه و مهم‌ترین فلسفه وجودیِ وی زایش مرد است،[۲۶] زن در عمل در مقابل مرد در مقام ثانوی قرار داشت.[۲۷] در ایران پس از اسلام نیز با همه تأکیدات قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) دربارهٔ جایگاه زن، با گذشت زمان بسیاری از ایرانیانِ تازه مسلمان‌ شده، آموزه‌های دینی را به فراموشی سپردند و حقوقی که زنان در صدر اسلام داشتند، به مرور از آنان سلب شد و در دوره‌های گوناگون تاریخ ایران به دلیل شرایط اجتماعی و جغرافیایی، زنان حضور اجتماعی کم‌رنگی داشتند.[۲۸] با این همه، در دوره آل بویه[۲۹] و سلجوقیان،[۳۰] بانوان در امور مهم کشوری مشارکت می‌کردند. در دوره خوارزمشاهیان زنان شاخصی مانند ترکان‌خاتون، نفوذ سیاسی‌شان تأثیر زیادی بر سرنوشت کشور گذاشته‌است.[۳۱] در دوران مغول زنان از جایگاه بهتری برخوردار بودند؛ چنان‌که گاه اگر سلطان قادر به اداره کشور نبود، بانوی اول دربار امور حکومت را بر عهده می‌گرفت.[۳۲] در دوران صفویه با وجود مراقبت بر جدا بودن حریم زنان و مردان،[۳۳] نشانه‌های متعددی از حضور اجتماعی و سیاسی زنان در پشت پرده حریم خصوصی آنان در دست است.[۳۴]

ورود مفاهیم و اندیشه‌های غربی در دوره قاجار دربارهٔ حقوق زنان، موجب مطالبات جدیدی دربارهٔ جایگاه و حقوق زنان شد[۳۵]؛ بر این اساس برخی از روشنفکران غرب‌گرا ازجمله میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی خواستار برابری حقوق زن و مرد شدند[۳۶] که از نظر عالمان دینی بسیاری از اصول دموکراسی غربی دربارهٔ زنان با شریعت اسلام قابل تطبیق نبود.[۳۷] نمایندگان مجلس شورای ملی در مشروطه به ملاحظه پاره‌ای از شرایط اجتماعی[۳۸] در قانون اساسی، حق انتخاب‌ شدن و انتخاب‌ کردن را مختص مردان شمردند.[۳۹].[۴۰]

جایگاه زن در اسلام

بر اساس آیات قرآن کریم، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکسان‌اند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا[۴۱]، ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۲] اسلام زن را در رسیدن به کمال معنوی برابر دانسته و آزار او را نکوهش کرده﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۳]، ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۴۴] و برای آنان حق بیعت قائل شده‌ است ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۴۵] قرآن کریم از ظلم و ستم به زنان و زنده به‌گورکردن دختران جلوگیری کرد و به آنان احترام گذاشت، آنان را صاحب ارث دانست ﴿يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۴۶]، ﴿وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ[۴۷] و حجاب را برای مصونیت آنان از نامحرمان واجب برشمرد ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۴۸]

پیامبر اکرم(ص) دختران را بهترین فرزندان انسان شمرد[۴۹] و زنان توانستند در صدر اسلام در صحنه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی ازجمله در بیعت با پیامبر(ص) در عقبه و بیعت رضوان،[۵۰] در هجرت به حبشه،[۵۱] در هجرت به مدینه[۵۲] و حتی در جهاد با دشمن، [۵۳] همراه با دیگر مسلمانان حاضر شوند. امامان معصوم(ع) نیز همواره برای زنان احترام قائل بودند. امام‌ صادق(ع) بیشترین خیر و خوبی را در وجود بانوان دانسته‌است.[۵۴] در مجموع اسلام، مقام و موقعیت انسانی زن را تکریم کرد و زمینه رشد و تعالی او را فراهم کرد و زنان از شخصیت حقوقی، اجتماعی و سیاسی نسبتاً متمایز از گذشته برخوردار شدند[۵۵] و زنانی چون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) چنان‌که امام خمینی خاطرنشان کرده در مقام انسان‌هایی دارای شأن و منزلت کامل، می‌توانند مدارج کمال را طی و در بنای جامعه اسلامی نقش مهمی ایفا کنند.[۵۶]

به اعتقاد امام خمینی با ظهور اسلام، زنان از ستم‌هایی که در دوره جاهلیت بر آنان می‌رفت، نجات یافتند[۵۷] و اسلام نه تنها با آزادی زن موافق است، بلکه خود پایه‌گذار آزادی زن در همه ابعاد وجودی اوست[۵۸] و زنان چون مردان در ساختن جامعه اسلامی شرکت دارند.[۵۹] ایشان بر اساس مبانی اسلامی معتقد است آنچه موجب تفاوت در برخی حقوق زن و مرد شده، مربوط به اقتضائات طبیعی مرد و زن است و بانوان در مسائلی که با حیثیت و شرافت زن منافاتی ندارد، آزادند.[۶۰].[۶۱]

زنان در دوره پهلوی

رضاشاه پهلوی با ادعای اصلاحات و تجدد، خواستار حضور زنان در نقش‌های اجتماعی بود.[۶۲] کشف حجاب یکی از برنامه‌های ویژه این برنامه تجددگرایانه بود و حجاب به مثابه رفتاری نابهنجار و مهم‌ترین مانع سعادت و خوشبختی زنان معرفی شد و از سال ۱۳۱۴، کنار گذاشتن آن اجباری گردید.[۶۳] رژیم پهلوی با کشف حجاب، ایجاد برخی مراکز آموزشی برای زنان و دادن آزادی به سبک غربی، سعی می‌کرد به نظر خود بخشی از جمعیت زنان را به صحنه اجتماع بکشاند[۶۴]؛ اما به دلیل شهرت پهلوی به بی‌دینی و پایبندی جامعه به اسلام و مخالفت مراجع دینی، نتوانست به همه اهداف خود برسد.[۶۵]

به اعتقاد امام خمینی، نگرش به زن در عصر پهلوی، نگرشی ابزاری و شیءگونه بود و رژیم می‌خواست زنان را به منزله کالایی درآورد و به اسم آزادی آنان را به تباهی و فحشا بکشاند.[۶۶] ایشان با مفهوم «زن شیء شده» که شرافت و حیثیت زن را از میان می‌برد، مخالف بود[۶۷] و اسلام را مخالف بزک‌ کردن و شیء شدن و به‌ فساد کشاندن زن و مدافع کرامت، شخصیت و حقوق زن می‌شمرد.[۶۸] ایشان که با اقدامات فریبنده رضاخان سخت مخالف بود، عمل او در کشف حجاب را «خانمان‌سوزترین اعمال ظالمانه دیکتاتور» شمرده‌است.[۶۹]

در سال ۱۳۴۱ لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مطرح شد. بر اساس این لایحه، زنان اجازه شرکت در انتخابات و نامزد شدن برای انتخابات را پیدا می‌کردند.[۷۰] امام خمینی این لایحه را مخالف قانون اساسی و شریعت دانست و بر اساس مبانی فکری خود کوشید از این اقدامات خودسرانه و خلاف قانون حاکم نامشروع جلوگیری کند.[۷۱] ایشان در مقطعی در سال‌های ۱۳۴۱–۱۳۴۳ حق رأی و انتخاب‌ کردن و انتخاب‌ شدن زنان را مخالفت با اسلام اعلام کرد؛ زیرا آن را تعبیرات فریبنده‌ای از طرف حاکمان و بانیان وابسته به غرب می‌دانست که حاصل آن بدبختی و فساد و فحشاست.[۷۲] ایشان با حضور اجتماعی‌ای که همراه با سوء استفاده‌های سیاسی و خدشه به کرامت انسانی زن باشد، مخالفت می‌کرد[۷۳]؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تغییر این شرایط، نه تنها این حقوق را به رسمیت شناخت، بلکه به آن، صورت تکلیف شرعی هم بخشید و حضور زنان در عرصه‌های انقلاب و دخالت در امور مختلف را به صورت یک وظیفه و حق مطرح کرد.[۷۴] امام خمینی بر این باور بود که در زمان حکومت پهلوی، به زنان مانند مردان ظلم و ستم شد و زن بیش از مرد از حقوق انسانی و اجتماعی‌اش محروم بود[۷۵] و رژیم پهلوی با اقدامات ضد فرهنگی و شعار آزادی زنان و بیرون‌ کشیدن آنان از محیط خانه می‌خواست زنان از تربیت فرزندانی با هویت و شخصیت اسلامی دور شوند و با سپردن آنان به مهد کودک و شیرخوارگاه‌ها، این کودکان در راستای سیاست‌های رژیم تربیت‌ شوند و در مسیر اراده او عمل کنند.[۷۶] ایشان با اعتقاد به اینکه این طرح موضوعی فرعی و مقدمه‌ای برای تشدید برنامه‌های ضداسلامی پهلوی است و اصل نظر، مخالفت و مقابله با اسلام است، ورود زنان به صحنه سیاسی‌اجتماعی را در آن شرایط، زمینه‌سازِ گسترش فساد و فحشا دانست و هدف دولت از این امر را نه گسترش مشارکت سیاسی زنان، بلکه گسترش بی‌بند و باری و فحشا در جامعه و شیطنت برشمرد.[۷۷] ایشان پس از انقلاب در برابر کسانی که خواهان سلب حق زنان در انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن بودند، تأکید کرد که سلب این حق خلاف شرع است و در رژیم گذشته همه کارهای مجلس حرام بود، نه اینکه اشکالی در شرکت زنان بود و امروز شرکت آنان مانند مردان، عقلی و انسانی است.[۷۸]

به مرور زمان و در سال‌های بعد مشخص شد رژیم پهلوی در عمل مجال کمتری به زنان جهت حضور در امور اجتماعی و سیاسی و مسائل روز داد.[۷۹] از دهه پنجاه اندک تحولی در رشد و توسعه آموزشی بانوان ایجاد شد و تعدادی از زنان به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شدند؛ ولی مدارج یادشده صرفاً به قشر خاصی از طبقه مرفه و مرتبط با دربار تعلق گرفت و توده مردم از این جریان‌ها بی‌خبر و به دور بودند.[۸۰] زنانی به مقامات سیاسیدست می‌یافتند که مطیع بدون چون و چرای سیاست‌های محمدرضا پهلوی بودند[۸۱]؛ اما امام خمینی باور داشت با وجود این سیاست‌ها و عملکردهای رژیم پهلوی، زنان با یک تحول روحی و فکری[۸۲] دربارهٔ سرنوشت خود و خانواده خود و اسلام احساس مسئولیت کردند و توطئه‌های رژیم و غرب را نقش بر آب کردند[۸۳] و دوشادوش مردان به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداختند. ایشان نقش زنان در مبارزات علیه رژیم پهلوی و در روند پیروزی انقلاب اسلامی را بسیار تعیین‌کننده می‌دانست[۸۴] و معتقد بود زنان در نهضت اسلامی، پیشگام و پیشرو بودند و پیشاپیش مردان در صف‌های تظاهرات علیه نظام طاغوت و استکبار حرکت می‌کردند[۸۵] و سهم زیادی در کوتاه‌کردن دست بیگانگان داشتند.[۸۶].[۸۷]

زنان پس از انقلاب اسلامی

با شکل‌گیری دولت اسلامی به رهبری امام خمینی، نقطه عطفی در بازیابی هویت اصیل زن مسلمان در ابعاد وجودی او و نیز حقوق و وظایف آنان حاصل شد که در اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده‌است. در این دوره زمینه حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامی فراهم شد.[۸۸] در دیدگاه امام خمینی، انقلاب اسلامی باعث نجات زنان از نقشه‌های دوره طاغوت،[۸۹]آزادی آنان در چارچوب عفت عمومی[۹۰] و دخالت و فعالیت آنان در مسائل کشور و سرنوشت خود شد؛ به‌گونه‌ای که آنان با حفظ عفت و شرف خود توانستند در تمام امور کشور مانند حضور در نمایندگی مجلس شورای اسلامی حضور یابند و حتی بر اعمال و رفتار دولت نظارت و اظهار نظر کنند.[۹۱] ایشان در ارزش‌گذاری شخصیت انسانی و اجتماعی زنان، علاوه بر شرایط اجتماعی و مقتضیات جامعه، معیارهایی را بر اساس آموزه‌های اسلام در نظر می‌گرفت[۹۲] و معتقد بود شخصیتِ یک انسان را فضایل و ارزش‌هایی شکل می‌دهد که اکتسابی و بر اساس اراده خود فرد است؛ بنابراین زن و مرد از حیث انسانی با هم برابرند[۹۳] و کسانی که به بهانه‌های مختلف از حضور زنان در اجتماع جلوگیری و کارشکنی می‌کنند، مرتکب گناه کبیره می‌شوند.[۹۴]

به باور امام خمینی با پیروزی انقلاب، تک تک افراد جامعه به‌خصوص زنان به تحولی روحی رسیدند که این تحول باعث ورود آنان به عرصه‌های عمومی، حضور در مناطق جنگی و کمک به مردان، فداکردن جان خود و جان فرزندان خود برای اسلام و نهراسیدن از مسائل ناگوار و خطرها شد.[۹۵] ایشان همچنین بر نقش و فعالیت زنان در جنگ تحمیلی تأکید می‌کرد و آنان را پشتیبان مردها می‌خواند[۹۶] و زنان علاوه بر حضور در صحنه، نقش هدایتگری، پشتیبانی روحی و تشویق مردان را نیز بر عهده داشتند.[۹۷]

امام خمینی حضور زنان در فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی، صنعت و هنر را از برکات انقلاب اسلامی می‌دانست[۹۸] و معتقد بود پس از انقلاب، ایران تبدیل به محل تعلیم و تربیت سالم شد و زنان با حفظ عفت و شرف مشغول فعالیت دینی، سیاسی و اجتماعی شدند.[۹۹] ایشان انقلاب اسلامی را فرصتی می‌دانست که زنان باید از آن برای رشد فضائل اخلاقی خود و تربیت کودکان و جوانان استفاده کنند.[۱۰۰].[۱۰۱]

نقش زنان در جامعه اسلامی

زنان به دلیل داشتن روح لطیف و عاطفه عمیق، مکمل مردان در ساختن زندگی به‌شمار می‌روند و اگر این ویژگی زنان در قالب صحیح خود ایفای نقش کند، هم در صحنه جامعه و هم در صحنه‌گردانی می‌تواند نقش‌آفرین باشد.[۱۰۲] در جامعه اسلامی، زن هم مدیر خانواده است و هم مربی فرزندان و هم همسری برای مرد است.[۱۰۳]

با بررسی سخنان امام خمینی می‌توان برای زنان دو نقش انسان‌سازی و مسئولیت اجتماعی قائل شد:

  1. زن مظهر انسان‌سازی: امام خمینی ضمن ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در زنان، آنان را همانند قرآن انسان‌ساز معرفی می‌کرد و معتقد بود اگر زنانِ انسان‌ساز از ملتی گرفته شوند، آن ملت رو به فروپاشی خواهند رفت.[۱۰۴] به اعتقاد ایشان زن مبدأ همه سعادت‌هاست و پرورش‌دهنده و مربی بزرگ‌زنان و بزرگ‌مردان است و به تعبیر ایشان از دامن زن است که مرد به معراج می‌رود.[۱۰۵] در نظام تربیتی امام خمینی نهاد خانواده جایگاه ویژه‌ای دارد و مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و رکن اصلی جامعه است و زن عنصر اصلی تشکیل خانواده محسوب می‌شود و نقش اساسی و زیربنایی دارد[۱۰۶]. ایشان به زن در جایگاه مادر توجه کرده و معتقد است زن باید در محیط خانه، مایه آرامش و آسایش فرزندانش باشد و در دامن پرمهر خود فرزندان سالم از لحاظ جسمی و روحی تربیت کند[۱۰۷] و صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان سرچشمه می‌گیرد[۱۰۸].
  2. مسئولیت‌های اجتماعی: امام خمینی معتقد است زنان در حفظ اسلام و نهضت اسلامی مسئول‌اند[۱۰۹] و باید بر آنچه در جامعه و نظام اسلامی می‌گذرد و تلاش برای حسن اجرای امور، نظارت فعال و متعهدانه داشته باشند.[۱۱۰] ایشان نقش زنان را در حفظ و پایداری اسلام و کشور مؤثر می‌دانست و حضور فعال آنان در اجتماع را ارزش برمی‌شمرد و ضمن تکریم و تحسین زنان، آنان را عضوی فعال در صحنه‌های مختلف معرفی می‌کرد و از آنان می‌خواست همانند مردان با حضور در جبهه علمی و فرهنگی[۱۱۱] و با مشارکت فعال و سالم در اجتماع و صحنه‌های مختلف جامعه از قبیل فرهنگ، سیاست و اقتصاد از کشور و اسلام دفاع کنند[۱۱۲] و در کنار مردان در امر سازندگی و پیشرفت کشور تلاش کنند تا ملتی مستقل و آزاد بسازند[۱۱۳]؛ البته با این تأکید که شخصیت اجتماعی و کرامت انسانی زن مسلمان و حضور سازنده او در جامعه، تنها با حفظ همه جهات شرعی ازجمله حفظ شرف و عفاف و حجاب، ممکن است[۱۱۴] و از این‌رو همواره بر حجاب زنان تأکید می‌کرد[۱۱۵].[۱۱۶]

زنان الگو

در دوره حکومت پهلوی، زن غربی الگوی زن متمدن مطرح می‌شد؛ الگویی که اساس آن، آزادی‌های نامحدود و حذف الزامات اخلاقی در حضور و تعاملات اجتماعی بود.[۱۱۷] در سخن و سیره عملی امام خمینی، از موضوعات مهم و حیاتی در مورد زنان، الگوطلبی و الگوسازی و نقش مهم آن در شکل‌گیری شخصیت زنان است.[۱۱۸] امام خمینی، خدیجه کبری(س) را زنی شایسته و الگو می‌خواند که در آن شرایط دشوار نخستین زنی بود که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورد[۱۱۹]؛ چنان‌که با اشاره به دشواری‌های تحمیل‌شده بر مردم در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و کمبود و گرانی کالاهای ضروری، به زنان توصیه کرد با اقتدا به خدیجه کبری(س) در استقامت در برابر دشمنان اسلام و محاصره اقتصادی مسلمانان به دست کفار قریش در شعب ابی‌طالب، سختی‌ها را بر خود هموار سازند و در ادامه افزود مسلمانان در آن شرایط دشوار برای ادامه زندگی مشک را در آب نهادند و برای استفاده از چربی، آن مشک را می‌مکیدند.[۱۲۰] ایشان همچنین فاطمه زهرا(س) را نمونه زن عالم و الگوی برازنده و فراگیر می‌خواند و معتقد بود ایشان زنی است که دارای تمام هویت‌های کمالی انسان[۱۲۱] و دارای فضایل همتراز با فضایل پیامبر اکرم(ص) و خاندانش است[۱۲۲]؛ بنابراین زن مسلمان با تمسک به این الگو به مرتبه والایی از تعالی اخلاقی، روحی و معنوی دست می‌یابد.[۱۲۳]

امام خمینی با توجه به اهمیتی که برای جایگاه زن قائل است، روز ولادت فاطمه زهرا(س) را روز زن خواند و زهد و تقوا و عفافی ایشان را، سرمشق زنان دانست.[۱۲۴] ایشان معتقد بود از دامن چنین زنی، دختری تربیت می‌شود که در مقابل حکومت‌های ستمگر می‌ایستد و آنان را محکوم می‌کند[۱۲۵].

چنان‌که به اعتقاد امام خمینی زینب کبری(س) در نقش پرچم‌دار بزرگ نهضت حسینی و چهره‌ای سیاسی و انقلابی از زن مسلمان، الگوی عملی و ملموس زنان خواهد بود و زن مسلمان باید با تمسک به این الگوها و با حضور خود در عرصه‌های مختلف جامعه ازجمله حضور در جبهه جنگ حق علیه باطل در حفظ اسلام بکوشد[۱۲۶] حضرت مریم(ع)، مادر حضرت عیسی(ع) از دیگر زنان شایسته و برتر در نظر امام خمینی است. ایشان از مریم(ع) به مریم عذرا و صدیقه حورا یاد کرده و صلوات و سلام خداوند را بر وی که با نفخه الهی چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم کرد، فرستاده‌ است[۱۲۷]؛ نیز یادآور شده قرآن کریم، مریم(ع) را منزه و پاک شمرده و از حریم مقدس وی در برابر مخالفان دفاع کرده[۱۲۸] و به سخنان ناروای بدخواهان پاسخ داده‌است[۱۲۹]؛ چنان‌که آن حضرت را همانند اولیا و انسان‌های کامل، شایسته تجسم فرشته خداوند بر وی شمرده‌است[۱۳۰] و از این‌رو از مسیحیان جهان می‌خواهد که دَین خود را به مسلمانان ادا و از مظلومیت آنان دفاع کنند.[۱۳۱].[۱۳۲]

منابع

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۱۳۹۴.
  2. دهخدا، لغتنامه، ۱۳/۱۹۸۴۶.
  3. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  4. لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۵۰۷–۵۲۲؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۸–۵۴.
  5. نوری، یحیی، حقوق زن دراسلام و جهان، ۱۱–۱۲.
  6. دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۴۹–۵۲.
  7. کتاب مقدس، تورات، سفر پیدایش، ب۳، ۱–۱۶.
  8. کتاب مقدس، تورات، خروج، ب۱۵، ۲۲.
  9. کونگ، زن در مسیحیت، ۳۶–۳۷.
  10. کتاب مقدس، انجیل، نامه اول پولس، ۳، ۷، ۸ و ۹.
  11. کونگ، زن در مسیحیت، ۵۵–۵۷.
  12. فرشته مقوم|مقوم، فرشته، زن - مقوم (مقاله)| مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  13. علویقی، زن در آئینه تاریخ، ۳۷.
  14. حکیم‌پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، ۳۶۴–۳۶۵.
  15. دورانت؛ لذات فلسفه، ۱۴۸–۱۵۴.
  16. میشل، جنبش اجتماعی زنان، ۷۳–۷۶.
  17. وینسنت، ایدئولوژی‌های مدرن سیاسی، ۲۴۸–۲۵۱.
  18. مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۳۰–۳۱.
  19. رهبر، سیمای زن در پویه تاریخ ایران، ۴۷–۴۸.
  20. وارث، مقام زن در اسلام، ۳۴۶–۳۴۸.
  21. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  22. طباطبایی، المیزان، ۲/۲۶۷–۲۶۸؛ ۱۲/۲۷۶–۲۷۷ و ۲۰/۲۱۴.
  23. باهنر و هاشمی رفسنجانی، جهان در عصر بعثت، ۱۵.
  24. نحل، ۵۸–۵۹.
  25. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  26. جعفری و دیگران، زن در هستی‌شناسی زرتشتی، ۱۰۵–۱۲۲.
  27. ویسهوفر، ایران باستان، ۲۲۴.
  28. معماریانی و دشتی، زن در دوره خوارزمشاهیان، ۱۲۶؛ ناجی‌راد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۰۰.
  29. ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، الکامل فی التاریخ، ۹/۱۳۲ و ۲۰۷؛ فقیهی، تاریخ آل‌بویه، ۵۳–۵۴.
  30. دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
  31. ابن‌خلدون، تاریخ، ۵/۱۳۰؛ مورگان، ایران در قرون وسطی، ۶۸.
  32. بیانی، زن در ایران عصر مغول، ۸۰–۸۳؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
  33. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ۳/۷۰۳؛ تقوی و موسوی، بررسی حضور اجتماعی زنان، ۸۵.
  34. فلسفی، زندگانی شاه‌عباس اول، ۳۰/۵۴؛ دنیاری، وضعیت اجتماعی زنان در دوره صفوی، ۲۵.
  35. حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۶–۳۱۷؛ ناجی‌راد، موانع مشارکت زنان در فعالیت‌های سیاسی، ۲۱۷–۲۱۹.
  36. آجودانی، مشروطه ایران، ۴۴–۴۵.
  37. حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۳۱۷–۳۱۸.
  38. ویژه و قهوه‌چیان، تحلیلی بر نظام‌نامه انتخابات سال ۱۲۸۵ مجلس شورای ملی، ۲۱۵.
  39. سائلی کرده‌ده، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، ۱۳۸–۱۴۲.
  40. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  41. «و کسانی که کارهای شایسته انجام دهند، چه مرد چه زن و مؤمن باشند به بهشت در می‌آیند و سر سوزنی ستم نخواهند دید» سوره نساء، آیه ۱۲۴.
  42. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  43. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
  44. «بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد می‌کنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.
  45. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  46. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  47. «و اگر همسرانتان فرزندی نداشته باشند نیمی از آنچه بر جا نهاده‌اند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم از آنچه بر جا گذارده‌اند از آن شماست پس از (انجام) وصیتی که می‌کنند یا (پرداخت) وامی (که دارند) و اگر شما فرزندی نداشته باشید یک چهارم از آنچه بر جا نهاده‌اید از آن آنهاست و اگر فرزندی داشته باشید یک هشتم از آنچه بر جا گذارده‌اید از آن آنان است، البته پس از (انجام) وصیتی که می‌کنید یا (پرداخت) وامی (که دارید) و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند بی‌فرزند و بی‌پدر و بی‌مادر و (تنها) دارای برادر یا خواهر (یا هر دو) باشد یک ششم از آن هر یک از این دو، است و اگر بیش از این باشند همه در یک سوم شریکند، (البته) پس از وصیتی یا (پرداخت) وامی که (با وصیّت یا اقرار به وام، به وارث) زیان نرساند؛ سفارشی است از سوی خداوند و خداوند دانایی بردبار است» سوره نساء، آیه ۱۲.
  48. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  49. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۵/۱۱۴–۱۱۶.
  50. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ۴/۱۷۷۶ و ۱۹۴۸؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۸/۱–۲.
  51. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۳/۶۶.
  52. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۸۲–۱۸۳.
  53. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ۴/۱۹۴۷.
  54. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۰/۲۴.
  55. لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۵۱۲–۵۱۷.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴–۲۷۵ و ۱۴/۶۰.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۸–۳۳۹.
  58. امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۷.
  59. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰؛ ۸/۳۸۴ و ۱۹/۱۸۴.
  60. امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.
  61. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  62. نیکخواه، تحول نگرش نسبت به زن و تأثیر آن در انقلاب اسلامی، ۱۳۱.
  63. آشنا، کشف حجاب در آیینه اسناد، ۱۲–۱۵.
  64. حیدریان، کشف حجاب، ۱۵، ۲۹، ۸۶ و ۱۰۷–۱۰۸.
  65. کار، مشارکت سیاسی زنان، ۲۴ و ۲۹.
  66. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴–۲۷۵.
  67. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰.
  68. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۷–۴۲۸ و ۶/۲۹۹–۳۰۱.
  69. امام خمینی، کشف اسرار، ۲۳۹.
  70. حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱–۱۳۴۳، ۱۳۹.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۱/۷۸، ۸۰ و ۱۱۱.
  72. امام خمینی، صحیفه، ۱/۸۲ و ۱۴۹.
  73. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷–۱۴۹ و ۱۰/۵–۶، ۱۹.
  74. امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۴ و ۱۹/۱۸۳–۱۸۴.
  75. امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰.
  76. امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۵۵ و ۳۶۲–۳۶۴.
  77. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۷–۱۴۹ و ۲۰۹.
  78. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۴۸۲.
  79. طغرانگار، حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۸۶–۹۰.
  80. ناجی‌راد، موانع مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی، ۲۵۴.
  81. نوروزی، مشارکت سیاسی زن در دوره پهلوی دوم سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۲۰، ۵۲.
  82. امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۴۶–۱۴۹؛ ۱۴/۳۵۵ و ۱۷/۲۲۸.
  83. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۳–۱۹۴.
  84. امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۹، ۴۳۱ و ۷/۳۴۱–۳۴۲.
  85. امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۹–۳۰۰ و ۸/۲۰۷–۲۰۸.
  86. امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۳۱ و ۵۲۱.
  87. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  88. صفری، مدل اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامی، ۱۲۷.
  89. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۰ و ۳۶۹.
  90. امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴، ۴۱۷ و ۶/۴۶۳.
  91. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۲–۱۹۳ و ۱۷/۳۶۰–۳۶۱.
  92. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۳–۱۹۵ و ۱۹/۱۸۴.
  93. صحیفه، ۵/۵۲۰ و ۶/۳۰۰–۳۰۱.
  94. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۱.
  95. امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۴۶؛ ۱۴/۱۹۷–۱۹۸، ۳۱۶–۳۱۷ و ۱۷/۲۲۸.
  96. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۹۲ و ۱۴/۳۱۷، ۳۵۵–۳۵۶.
  97. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۵۸؛ ۸/۴۴–۴۵ و ۱۱/۵۱۰.
  98. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۰.
  100. امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۲۱؛ ۱۴/۳۱۷ و ۱۷/۳۶۹.
  101. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  102. مرتضوی، امام خمینی و الگوهای دین‌شناختی در مسایل زنان، ۲۷.
  103. میرزابیگی، خانواده و امام خمینی، ۱۲۵.
  104. امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۰–۳۰۱.
  105. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱.
  106. امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
  107. امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۴۵؛ ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.
  108. امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۲.
  109. امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۴۸؛ ۸/۲۰۸ و ۱۰/۷۵.
  110. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۲–۱۹۳.
  111. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹.
  112. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۵ و ۱۹/۱۸۴.
  113. امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۲۰–۵۲۱ و ۱۰/۷۶.
  114. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۱–۳۴۲ و ۲۰/۷.
  115. امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۱؛ ۶/۳۲۹ و ۱۹/۱۸۴–۱۸۵.
  116. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.
  117. مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۶/۱۵۷؛ کار، مشارکت سیاسی زنان، ۲۴–۲۵.
  118. مرتضوی، امام خمینی و الگوهای دین‌شناختی در مسایل زنان، ۲۹.
  119. امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۶؛ ۱۶/۳۰۰ و ۱۷/۴۷۳–۴۷۴.
  120. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۳–۴۷۵.
  121. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۷ و ۱۶/۱۹۲.
  122. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴.
  123. امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴.
  124. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۶.
  125. امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۴۰.
  126. امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴–۵۷.
  127. امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲.
  128. امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۵۵؛ ۱۱/۳۳ و ۲۰/۴۱۱.
  129. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۱.
  130. امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲.
  131. امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۷۲.
  132. مقوم، فرشته، مقاله «زن»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۱ – ۶۰.