شئون اهل بیت
اهل بیت (ع) شئون مختلفی دارند که در چهار بخش کلی قرار میگیرد: شأن تکوینی ـ معنوی: اهل بیت (ع) مصداق انسان کاملاند و به خاطر جایگاهی که در پیشگاه خداوند دارند، پیوسته از مقام ولایت در تصرف بهرهمند بودهاند؛ شأن علمی ـ معرفتی: اهل بیت (ع) علمی ویژه دارند و به عنوان خزائن علم الهی معرفی شدهاند؛ شأن اخلاقی ـ تربیتی: شأن اخلاقی اهل بیت (ع) ریشه در عبودیت و مقام والای معنوی ایشان در پیشگاه خداوند متعال دارد و ثمره اطاعت از خداوند و متصف شدن به فضائل اخلاقی است؛ شأن سیاسی ـ اجتماعی: تدبیر امور سیاسی ـ اجتماعی جامعه و تشکیل حکومت از آموزههای اساسی قرآن و از شئون انبیا و اهل بیت (ع) است.
مقدمه
اهل بیت (ع) شئون و مقامات مختلفی دارند که در چهار بخش تبیین میشوند: «شأن تکوینی ـ معنوی»، «شأن علمی ـ معرفتی»، «شأن اخلاقی ـ تربیتی» و «شأن سیاسی ـ اجتماعی». برخی از ابعاد این شئون به رابطه اهل بیت (ع) با خداوند متعال و برخی به رابطه اهل بیت (ع) با دیگر مخلوقات و از جمله انسان برمیگردد.
شأن تکوینی ـ معنوی
امور تکوینی مربوط به جنبه آفرینشی موجودات و خارج از حیطه اختیار انسان است و با اراده مستقیم حق تعالی یا کسی که از جانب خداوند اذن تصرف در امور عالم را دارد، محقق میشود[۱]. اهل بیت (ع) مصداق انسان کاملاند و به خاطر جایگاهی که در پیشگاه خداوند دارند، پیوسته از مقام ولایت در تصرف ـ حتی قبل از آنکه امامت ظاهری ایشان در غدیر مطرح شود ـ بهرهمند بودهاند[۲].[۳]
شأن علمی ـ معرفتی
اهل بیت (ع) علمی ویژه دارند و به عنوان خزائن علم الهی معرفی شدهاند[۴]. علوم ایشان از علوم همه انبیا و ملائک بالاتر و فراتر است[۵]. این از ضروریات دین است که خاتم پیامبران (ص) همه علومی را که بشر برای هدایت به آن احتیاج دارند بیان کردهاند[۶] و بر اساس حدیث ثقلین تفسیر و تبیین آن بعد از پیامبر (ص) بر عهده امامان (ع) است؛ بر این اساس اهل بیت (ع) ترجمان قرآن، مبین و مفتر سنت پیامبر خاتم (ص) هستند و بیان بخش عظیمی از معارف اسلامی که پیامبر اسلام (ص) فرصت بیان آن را نداشتهاند یا بیانش را به زمان دیگری موکول کردهاند، بر عهده اهل بیت (ع) قرار داده شده است[۷]. اهل بیت (ع) و قرآن دو منبع اصلی برای دریافت معارف دینیاند و میراث برجای مانده از ایشان نیازهای معرفتی بشر را به زبانی غیر از زبان قرآن ارائه میکند[۸]. ایشان در فهم قرآن و سنت ممتاز بودند[۹] و معارفشان چنان گسترده است که برای برآورده کردن همه نیازهای معرفتی بشر در موضوعات معنوی و فلسفی و عرفانی و هر مسئلهای که تا ابد پیش بیاید در سطوح مختلف ذهنی بشر، کافی است[۱۰]؛ به همین جهت معارف اهل بیت (ع) در طول تاریخ مرجع همه عالمان دین بوده است و برای کشف حقایق و احکام دینی به ایشان رجوع میکردهاند[۱۱].
منابع علم اهل بیت (ع) عبارتاند از: ۱. تعلیم مستقیم خداوند که هنگام آفرینششان حقایق اسماء و صفات به ایشان تعلیم داده شده است[۱۲]؛ ۲. اسم اعظم که به ایشان اعطا شده و مشتمل بر علومی است که بالاتر از علوم انبیا و ملائکه، و از خزینه غیب الهی است[۱۳]؛ ۳. علومی که از طریق روح القدس است و آن مقامی نورانی است که اهل بیت (ع) به واسطه آن، احاطه علمی قیومی بر همه ذرات عالم پیدا میکنند[۱۴]؛ ۴. علومی که برگرفته از معارف و علوم قرآن است[۱۵]؛ ۵. وراثت از پیامبر اسلام (ص) همانگونه که اهل بیت (ع) ظرف علم پیامبر و وارث همه علوم نبوی هستند[۱۶]؛ ۶. تعلیم ویژه از سوی فرشتگان، مانند مصحف فاطمه (س)، که از سوی جبرئیل به ایشان املا شده است و حضرت علی (ع) آن را مکتوب نموده است. این مصحف در اختیار بوده و محل رجوع اهل بیت (ع) بوده است[۱۷]. به طور کلی خاستگاه علم ائمه (ع) همان سرچشمه علم لدنی رسول الله (ص) است[۱۸].[۱۹]
شأن اخلاقی ـ تربیتی
خُلق و اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به مقدمهچینی و تأمل، انسان را به سوی عمل میکشاند و این حالت از طریق تفکر و ریاضت و تربیت محقق میشود[۲۰]. شأن اخلاقی اهل بیت (ع) ریشه در عبودیت و مقام والای معنوی ایشان در پیشگاه خداوند متعال دارد و ثمره اطاعت از خداوند و متصف شدن به فضائل اخلاقی است. این ویژگی همه رهبران ادیان الهی است که پیش و بیش از دیگران به آیین خویش پایبند بودهاند و بیش از گفتار از راه کردار دیگران را آموزش میدادهاند[۲۱].
اهل بیت (ع) در عین زهد و دوری از ظالمان، آنجا که لازم بود اهل مشارکتهای اجتماعی بودند و هرگز بنای برکنارهگیری از مردم و برگزیدن کنج عزلت نداشتند[۲۲]. قلبشان آینه انوار هدایت الهی، و رفتار و اخلاقشان صددرصد آمیخته با فضیلت بود، هوای نفس خود را اسیر کرده، حتی به گناه فکر نمیکردند، تمایلات انسانی تأثیری بر آنها نداشت و در حوادث سخت زندگی اقتدار روحیشان جلوهگر بوده و در اوج اخلاق و معنویت بودند و هیچ کس نمیتواند ادعای چنین مقاماتی را داشته باشد[۲۳]. جلوهای از ظهور مقام معنوی اهل بیت (ع) در دعاها و نیایشهای ایشان نهفته است که در اوج خضوع و خشوع با خداوند متعال به راز و نیاز پرداخته و بهترین مضامین معرفتی را در قالب همین نیایشها به بشر ارائه میکنند؛ از جمله، دعاهای امام سجاد (ع) و دیگر ائمه (ع) بوده که راهگشای همگان است[۲۴]. به همین خاطر پایههای اخلاق و فضیلت در گفتار و کردار اهل بیت (ع) است و هر انسان آزادهای که خواهان کمال است، برای پرورش و گسترش خلقیات عالیه، همانطور که بسیاری از بزرگان ما عمل میکردهاند، باید به اهل بیت (ع) مراجعه کند[۲۵].[۲۶]
شأن سیاسی ـ اجتماعی
تدبیر امور سیاسی ـ اجتماعی جامعه و تشکیل حکومت از آموزههای اساسی قرآن و از شئون انبیا و اهل بیت (ع) میباشد و نبود آن عامل از هم پاشیدگی جامعه است[۲۷]. همه انبیا علاوه بر نبوت، مقام امامت و رهبری نیز دارند، هرچند گروهی از ایشان به سبب عدم مقبولیت عمومی و نبود پیروان کافی توفیق تحقق عینی این امر را نداشتند[۲۸]. پیامبر اسلام (ص) نیز از سوی خداوند متعال به عنوان حاکم مطلق نصب شد و بعد از ایشان، اهل بیت (ع) به امرالهی عهدهدار این مقام شدند[۲۹]. البته شأن حکومت ایشان غیر از شأن بیان دین است و وجوب اطاعت از آن بزرگواران به جهت حاکمیت ایشان است نه از این جهت که صرفاً مبلّغ احکام دین هستند[۳۰].
در مکتب سیاسی اهل بیت (ع) دیانت عین سیاست و امری است که خداوند آن را اراده کرده است؛ اندیشه جدایی دین از سیاست انحرافی است که از زمان بنیامیه و بنیعباس به وجود آمده است؛ چنین اندیشهای در واقع تکذیب خداوند و پیامبر (ص) و ائمه طاهرین (ع) است[۳۱]. حقیقت این است که سلوک سیاسی از سلوک معنوی و اخلاقی جدا نیست؛ بلکه اساساً سیاستِ درست ریشه در اخلاق و معنویت دارد و براساس بینش توحیدی شکل میگیرد و در این حالت سیاست و حکومت زمینهساز کمال مردم و ابزاری برای مقابله با فساد و ریشهکنی ظلم میشود[۳۲].
موضوع دیگر در سیره سیاسی اهل بیت (ع) توجه به مردمسالاری دینی در اصل شکلگیری حکومت و اجرای امور حکومتی مثل جنگ و... است. اساساً حکومت یک امر اجتماعی است و تحقق عینی آن در گرو خواست عمومی و تلاش جمعی آحاد جامعه است و چنانچه چنین اقبالی صورت نگیرد امکان تشکیل حکومت وجود ندارد[۳۳]. به همین دلیل است که در سیره اهل بیت (ع) عمده تلاشها بر تبلیغ و تبیین مبانی نظری حکومت و امامت دینی متمرکز شده است و تلاش مبارزاتی اکثر ائمه(ع) در راستای بالا بردن بینش مردم جهت شکلدهی رابطه صحیح بین امام و امت سازماندهی شده است[۳۴]، تا زمینه و مقبولیت برای شکلگیری حکومتی مشروع فراهم شود؛ نه اینکه حکومت بر اساس زورمندی زورداران و سلطه بر مردم، جهت ارضای خواستههای حاکمان شکل بگیرد[۳۵].
در عصر غیبت نیز تشکیل حکومت دینی، هر زمانی که شرایط فراهم شود امری ضروری است و اهل بیت (ع) نیز این موضوع را مورد تأکید قرار داده و تکلیف جامعه را نسبت به امر حکومت مشخص کرده و آن را در کنار استنباط و بیان احکام برای مردم به عنوان یکی از شئون فقها مطرح کردهاند[۳۶]؛ ولایت فقیه در راستای ولایت رسول الله (ص)[۳۷] از ضروریات مکتب شیعه[۳۸] و دنباله ولایت معصومین (ع) است[۳۹].
منابع
پانویس
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۱۱؛ ج۱۲، ص۴۲۰-۴۲۱؛ ج۱۹، ص۴۰۳.
- ↑ فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۲۲۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ص۲۲-۲۳.
- ↑ کاشف الغطاء، محمدحسین، اصل الشیعة و اصولها، ص۸۰-۸۱؛ ربانی گلپایگانی، علی، «اهل بیت (ع)»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۵۷-۵۵۵، ۵۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، التعادل و التراجیح، ص۸۲.
- ↑ امام خمینی، التعادل و التراجیح، ص۸۲؛ ر.ک: آیت الله خامنهای، ۵/۵/۱۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ص۱۲-۱۳؛ آیت الله خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۸۶؛ ۱/۱/۱۳۸۷؛ آیت الله خامنهای، مکتوبات، ۲۸/۱/۱۳۷۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۳۰؛ امام خمینی، رساله توضیح المسائل، ۵۵۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۳۹۸؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۲۸-۲۲۹؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۱۳۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۲۳؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۱۷؛ امام خمینی، التعادل و التراجیح، ص۸۲؛ آیت الله خامنهای، ۱/۱۰/۱۳۶۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۳۸-۲۴۰؛ آیت الله خامنهای، ۲۵/۹/۱۳۷۱.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵.
- ↑ فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۸۲۰؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۱۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۰.
- ↑ آیت الله خامنهای، ۱۶/۱/۱۳۷۰؛ ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
- ↑ آیت الله خامنهای، ۲۶/۲/۱۳۸۷.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲؛ آیت الله خامنهای، ۱۴/۷/۱۳۷۹؛ ۳/۳/۱۳۹۰.
- ↑ فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۲۲۹.
- ↑ ر.ک: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ «و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷؛ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند.».. سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ حسینی بهشتی، سید محمد، پیامبری از نگاهی دیگر، ص۲۴۲.
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۶؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۴۲؛ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ص۱۹.
- ↑ امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج۲، ص۱۵۹؛ امام خمینی، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، ص۱۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ آیت الله خامنهای، ۲۰/۶/۱۳۸۸.
- ↑ ر.ک: آیت الله خامنهای، ۲۲/۱۲/۱۳۶۹.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۱۲؛ آیت الله خامنهای، ۲/۱۲/۱۳۸۹.
- ↑ ر.ک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۲۹۱، ۳۸۱؛ آیت الله خامنهای، ۱۵/۸/۱۳۸۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۶۷؛ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ص۲۰؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۳۰۸.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۹؛ آیت الله خامنهای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.
- ↑ فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۲۳۱-۲۳۵.