کدام روایات بر عصمت امام علی دلالت دارند؟ (پرسش)
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 27 دی ۱۴۰۲ توسط کاربر:فرقانی برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
کدام روایات بر عصمت امام علی دلالت دارند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت امام علی |
مدخل اصلی | اثبات عصمت امام علی در حدیث |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
کدام روایات بر عصمت امام علی دلالت دارند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. علی ربانی گلپایگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در اینباره گفته است:
حدیث ثقلین «حدیث ثقلین از احادیث متواتر است. پیامبر اکرم (ص) در این حدیث، خطاب به مسلمانان فرموده است: “من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی میگذارم که عبارتاند از قرآن و عترتم، و آن دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد، و اگر شما به آن دو تمسک کنید، گمراه نخواهید شد”. ابنحجر مکی درباره این حدیث گفته است: “حدیث مربوط به تمسک به قرآن و عترت را بیش از بیست صحابه، روایت کردهاند. در برخی از این نقلها آمده است که رسول اکرم (ص) آن را در حجه الوداع و در عرفه بیان کرد، و در برخی دیگر آمده است که پیامبر اکرم (ص) آن را در غدیر خم بیان کرد و در برخی دیگر گفته شده است، پیامبر خدا (ص) آن را در مدینه و هنگامی که در بستر بیماری بود، بیان نمود، و در برخی دیگر آمده است که رسول خدا (ص) وقتی که از طائف برگشت آن را ایراد کرد. این نقلها با یکدیگر منافات ندارند، زیرا هیچ مانعی وجود ندارد که خاتم انبیا به علت اهمیت مقام کتاب عزیز و عترت طاهره، آن را در جاهای گوناگون و به صور مکرر بیان کرده باشد”[۱]. ابنحجر در ادامه گفته است: “تأکید پیامبر (ص) بر تمسک به اهلبیت آن حضرت، بیانگر این است که تا روز قیامت، همواره از اهلبیت پیامبر کسانی هستند که صلاحیت این را دارند که امت اسلامی به آنان تمسک کند. به همین علت است که در حدیث دیگری، آنان مایه امنیت ساکنان زمین به شمار آمدهاند. در حدیث دیگری پیامبر بر این مطلب تصریح کرده و فرموده است: “در هر نسلی از امت من عادلانی از اهلبیت من وجود دارند که دین را از تحریف گمراهان و تأویل جاهلان مصون میدارند”. وی آنگاه افزوده است: “شایستهترین فرد از اهلبیت پیامبر برای اینکه به او تمسک شود علی بن ابیطالب است که در شناخت دین سرآمد دیگران بود، بدین علت است که ابوبکر گفته است: علی عترت پیامبر است”. مقصود او از عترت، کسانی است که بر تمسک به آنان تأکید شده است، و علت اینکه تنها علی را ذکر کرده است به دلیل برتری او بر دیگران است”[۲]. عبدالرؤوف مناوی در شرح حدیث ثقلین گفته است: “عبارت «عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي»”، تفصیل پس از اجمال است و کلمه «أَهْلُ بَيْتِي» بدل از کلمه «عِتْرَتِي» یا عطف بیان آن است و آنان، اصحاب کساء هستند که خداوند، پلیدی را از آنها زدوده و پاکشان ساخته است[۳]. بنابراین، مقصود از اهلبیت پیامبر در حدیث ثقلین، معنای اخص آن است که به اهل کساء اختصاص دارد و شامل عموم خویشاوندان نسبی پیامبر (معنای خاص اهلبیت) و همسران پیامبر (معنای عام اهلبیت) نخواهد شد. این مطلب که اهلبیت پیامبر، کاربردهای متفاوتی دارد از دقت در روایات به دست میآید، چنانکه برخی از محققان اهلسنت نیز به آن تصریح کردهاند که حافظ سخاوی مصری از آن جمله است[۴]. از اینکه پیامبر (ص) و اهلبیت و عترت خود را در کنار قرآن قرار داده و تمسک به آنان را همانند تمسک به قرآن واجب دانسته است، و از اینکه فرموده است، تمسک به آنان همچون تمسک به قرآن، انسان را از گمراهی نجات میدهد به روشنی به دست میآید که اهلبیت رسول اکرم (ص) از خطا و گناه معصوماند و – همانگونه که ابنحجر گفته است - چون علی بن ابیطالب (ع) در رأس آنان قرار دارد بنابراین، معصوم بوده است»[۵]. حدیث علی مع الحق «در روایات متعدد و معتبر نقل شده که پیامبر اکرم (ص) درباره امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ»؛ علی با حق است و حق با علی است و هر جا که علی باشد حق با اوست”. در برخی از روایات، علی (ع) و قرآن دایر مدار یکدیگر معرفی شدهاند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ» و در روایات دیگری هر دو مطلب بیان شده است[۶]. در خطبه غدیر، آنگاه که پیامبر اکرم (ص) ولایت امیرالمؤمنین (ع) را اعلان کرد، در حق او دعا کرد و از خداوند خواست که حق را دایر مدار او قرار دهد: «وَ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ». در صحت حدیث غدیر جای کمترین تردیدی وجود ندارد. این روایات گویای آن است که علی (ع)، عِدل قرآن بوده و میان آنان جدایی نیست[۷].[۸] به عبارت دیگر در اینکه پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند متعال، حق را دایر مدار علی قرار داده است، تردیدی وجود ندارد، و مفاد روشن این مطلب آن است که علی، معیار و میزان شناخت حق از باطل است. این ویژگی جز با عصمت به دست نمیآید، زیرا همه آرا، اقوال و اعمال غیر معصوم، حق نخواهد بود، چرا که ممکن است از روی عمد یا سهو دچار خطا شود»[۹]. |
2. رضا محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفته است:
حدیث ثقلین ««قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۱۰]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:
|
3. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «عصمت امام» در اینباره گفته است:
حدیث ثقلین «استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:
البته پیامبر اکرم (ص) مسأله جداییناپذیر بودن اهلبیت و قرآن را بارها در طول رسالت خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، امسلمه میگوید از پیامبر شنیدم که میفرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۱۶].[۱۷] سیدمرتضی، استدلال خود به این حدیث را به نحو دیگری بیان کرده. او در باب لزوم وجود حجتی معصوم از اهل بیت رسول خدا (ص) در هر عصر و زمان مینویسد: «رسول خدا (ص) با کلام خود در روایت ثقلین در پی ارشاد به چیزی است که موجب نجات از هرگونه شک و تردید است و نیز از بین رفتن عذر مکلفان در عمل به دین و صحت احتجاج در دین بر آنان را در پی خواهد داشت[۱۸]. چنین کسی باید به همه شریعت آگاه و سخن او اطمینان بخش باشد؛ وگرنه خداوند نمیتواند در امر شریعت بر ما احتجاج کند»[۱۹]. از این رو این حدیث، وجود یک حجت - امام - را در هر دوره ثابت میکند که ویژگی ممتازش عصمت اوست. برای بررسی برهانهای مرحوم سید مرتضی، لازم است بار دیگر نظریات وی در بحث قلمرو عصمت را یادآوری کنیم و آنگاه ببینیم او کدام یک از آنها را اثبات کرده است، و کدام یک در حد ادعا باقی ماندهاند. مرحوم حلبی نیز پس از آنکه مصداق اهل بیت را امامان پاک (ع) میشمرد[۲۰]، با استفاده از این روایت نبوی به سه روش عصمت آنان را ثابت میکند:
|
4. حسن علیپور وحید؛ |
---|
آقای حسن علیپور وحید در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در اینباره گفته است:
روایات متعددی بر عصمت امام علی (ع) دلالت دارند که برخی از آنها عبارتند از:
|
5. ابراهیم صفرزاده؛ |
---|
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
حدیث اطاعت «رسول الله (ص) میفرمایند: «من أطاعني فقد أطاع الله، و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني»[۳۲]؛ "کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا عصیان کند خدا را عصیان کرده است، و کسی که علی (ع) را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است". نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ الصواعق المحرقة، ص۱۸۸؛ برای آگاهی بیشتر از متن و سند حدیث ثقلین به کتاب “نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار” جلد اول رجوع شود.
- ↑ الصواعق المحرقة، ص۱۸۹.
- ↑ فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ص۱۸.
- ↑ ر.ک: الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۱.
- ↑ ر.ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۳.
- ↑ ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۰.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۶۵؛ ر.ک: یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۲۳؛ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ ص ۱۶۵؛ ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۳۵-۲۳۹؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
- ↑ کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.
- ↑ ر.ک: یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹.
- ↑ أن الرسول (ص) إنما خاطبنا بهذا القول على طريق إزاحة العلة لنا، و الاحتجاج في الدين علينا، و الارشاد إلى ما يكون فيه نجاتنا من الشكوك و الريب؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
- ↑ فكيف يحتج علينا في الشريعة بمن لا نصيب عنده من حاجتنا إلا القليل من الكثير، و هذا يدل على أنه لا بد في كل عصر، من حجة في جملة أهل البيت مأمون مقطوع على قوله؛ (سیدمرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸).
- ↑ و إذا ثبتت عصمة المذكورين في الخبر ثبت توجه خطابه إلى أئمتنا (ع)، لعدم ثبوتها لمن عداهم أو دعواها له؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
- ↑ فأخبر (ص) بوجود قوم من آله مقارنين للكتاب في الوجود و الحجة و ذلك يقتضي عصمتهم؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
- ↑ و لأنه أمر بالتمسک بهم، والأمر بذلک یقتضی مصلحتهم، لقبح الأمر بطاعة من یجوز منه القبح مطلقا؛ (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱).
- ↑ و لأنه (ع) حکم بأمان المتمسک بهم من الضلال و ذلک یوجب کونهم ممن لا یجوز منه الضلال (ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص۱۸۱). مرحوم حلبی در این عبارت، مدعا و استدلال خود را واضح دانسته و تبیین نکرده است. به نظر میرسد با استفاده از این قاعده که «فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد»، میتوان نظریه حلبی را مبین کرد.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۱.
- ↑ الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
- ↑ المسترشد، ص۴۰۰؛ البرهان، ج۴، ص۴۴۹.
- ↑ الأمالی (للصدوق)، ص۵۸۳؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۵۷؛ إثبات الهداة، ج۲، ص۵۶؛ بحارالأنوار (ط بیروت)، ج۲۵، ص۱۹۳.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۰.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۱-۴۶.
- ↑ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۱-۴۶.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۲۴۱.