نام امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

علی(ع) نام نخستین پیشوای معصوم شیعه، امیر المؤمنین است. این نام که به معنای والا و بلندمرتبه است، از نام خدای متعال برگرفته شده است «علیّ اشتقّ من العلیّ».

پیامبر خدا(ص) فرمود: خداوند از نام‌های خودم دو نام برای من و علی پدید آورد، خدا محمود است و من محمّد، خدا اعلی است و او علی: «شقّ لنا إسمین من أسمائه، فذو العرش محمود و أنا محمّد و اللّه الأعلی و هذا علیّ»[۱]. در خطبه‌ای طولانی که امیر المؤمنین پس از بازگشت از نهروان ایراد فرمود، ضمن برشمردن شماری از فضایل و ویژگی‌های خویش، نام‌های خود را در کتاب‌های آسمانی و اقوام و طوایف دیگر هم برشمرد، از جمله فرمود: نام من در انجیل "ایلیا" و در تورات "برئ" است و در زبور "اریّ" و نزد هندیان "کبکر" و پیش رومیان "بطریسا" و نزد ایرانیان "جبتر" و پیش قوم ترک "بثیر" است، زنگیان مرا "حیتر" و کاهنان "بویئ" می‌دانند و اهل حبشه "بثریک"، مادرم مرا "حیدره" می‌داند، دایه‌ام "میمون" می‌نامد، نزد عرب "علیّ" هستم و پیش ارمنیان "فریق" و نزد پدرم "ظهیر"... آنگاه جابر جعفی که راوی حدیث از امام باقر(ع) است، معنای یکایک این واژه‌ها را توضیح می‌دهد[۲]. نام ایلیا نزدیکترین نام‌های یاد شده به نام حضرت علی(ع) است که در برخی روایات و متون آمده است. برخی پژوهش‌های نو نشان می‌دهد که این نام و نام‌های اهل بیت(ع) به صورت رمزی یا عبارات مختلف در کتاب مقدس یا آثار یافت شده وجود دارد. نوشته‌ای از حکیم سیالکوتی وجود دارد که نام امیر المؤمنین(ع) را به صورت ایلیا و ایلی (که همان علی است) در لوحی به نام لوح سلیمانی نشان می‌دهد، یا تخته‌پاره‌ای از بقایای کشتی نوح که نام پنج تن به زبان عبرانی (محمّد، ایلیا، شبر، شبیر، فاطمه) بر آن نگاشته شده است[۳]. نیز براساس پژوهش‌های انجام شده، نام اهل بیت و ائمه اثنی عشر به لفظ عبرانی در کتاب مقدس آمده است[۴]. اینها تأییدی بر درستی سخنانی است که در روایات شیعه نیز آمده است.

برای آن حضرت، اسامی فراوان و القاب متعدّد است که در روایات و تواریخ آمده و برخی در همین کتاب ذکر شده است. هنرمندان و خطاطان نیز با نام علی(ع) خوشنویسی‌ها و هنرنمایی‌های فراوان داشته‌اند و در بناهای دینی و کتیبه‌ها و کاشیکاری‌ها و... فراوان به کار برده‌اند، از جمله در بنای تاریخی سلطانیه یادبود سلطان محمّد خدابنده، این موضوع جلوۀ ویژه‌ای دارد[۵].[۶]

چرا نام امام علی در قرآن نیامده است؟

هرچند نام حضرت علی (ع) در آیات قرآن مجید ذکر نشده است، امّا آیات متعدّدی درباره آن حضرت نازل شده که مسلمانان صدر اسلام متوجّه آن آیات بودند، لکن اختلاف آنان در تفسیر آیات و به اصطلاح در مفهوم و دلالت آیات بر امامت حضرت بود. برخی از اهل سنت شبهه می‌کنند که چرا نام خاصّ حضرت علی (ع) در قرآن نیامده است تا اصل قضیه و امامت آن حضرت مورد نزاع و مناقشه قرار نمی‌گرفت؟ این شبهه در عصر ائمه اطهار (ع) مانند امام باقر (ع) مطرح بوده[۷] و برخی از معاصران نیز به آن پرداختند[۸].

در پاسخ شبهه فوق نکات ذیل قابل تأمّل است:

  1. ذکر اوصاف خاص کافی و بی‌نیاز از ذکر نام: در آیات پیش گفته روشن شد که خداوند با نزول آیات مزبور در صدد معرفی حضرت علی (ع) به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر (ص) بوده است. با این تعداد آیات به ذکر نام خاص نیازی نبود؛ چراکه برخی از آیات مصداق منحصره جز علی (ع) نداشتند که آیهٔ ولایت و اعطای زکات در حال رکوع نمونهٔ آن است و برخی از آیات نیز در مورد شخصیّت حضرت علی (ع) و معرّفی وی به عنوان امام، ولی، مولی، هادی و اهل البیت نازل و دلالت شفاف داشتند که مورد اتّفاق همه یا اکثریت صحابه بود که آیات آن گذشت. پس در اصل تطبیق آیات ولایت، اهل بیت، أولی الأمر، هادی و مولی به حضرت علی (ع) هیچ مشکل و کژفهمی وجود نداشت تا به ذکر نام خاص آن حضرت نیاز و ضرورت احساس شود. مثلاً اگر پدری هنگام مرگ وصیت کند که وصیّ من از میان فامیل یا پسرانم کسی است که حافظ همهٔ قرآن باشد و بنابر فرض نیز تنها یک پسر به نام x حافظ کل قرآن باشد، در این فرض به ذکر نام پسر نیازی احساس نمی‌شود و بر پدر اشکال حقوقی گرفته نمی‌شود که چرا نام وصی یا حافظ قرآن را به صورت خاص مشخص نمی‌کند. چراکه گفته می‌شود، حافظ کل قرآن در میان پسران یکی بیش نیست. علاوه بر این، اگر پدر قبل از مرگ خود نیز به حافظ بودن پسر خود یا وصی بودنش تأکید و اهتمام داشته باشد. در مورد خلیفه و امام بدون حضرت علی (ع) نیز عین این جریان بلکه افزون تر از آن تکرار شده است.
  2. تحویل شبهه به شبهه دیگر: باری ممکن است شخص یا اشخاصی نه در تطبیق آیات و صفات گفته شده بر حضرت علی (ع) بلکه در تفسیر مفاهیم و معانی آن شبهه و تردید نمایند، مثلاً بگویند درست است که قرآن حضرت علی (ع) را "ولی مؤمنان" یا "اهل البیت" یا "هادی" تفسیر و تطبیق کرده است، امّا سخن در معنای «"ولیّ" است که آیا به معنای رهبر، امام و خلیفه است یا به معنای دوست؟ در این صورت باید گفت پس اصل شبهه به عدم ذکر نام علی (ع) در قرآن برنمی‌گردد؛ چراکه فرضاً اگر در قرآن صریح هم گفته می‌شد: "علی بن ابی طالب ولیّ مؤمنان" است، شبهه می‌شد که مقصود از "ولیّ" در آیه چیست؟ پس شبهه به تفسیر و توجیه معنای اوصاف آن حضرت برمی‌گردد. به دیگر سخن شبهه از موضوع خود "عدم ذکر نام علی در قرآن" به شبهه دیگر "اجمال و ابهام اوصاف علی (ع)" تحویل می‌گردد و این خود شبهه دیگر می‌شود. در حلّ این شبهه نیز ما با قراین و شواهد مختلف در آیات و همچنین تمسّک به روایات نبوی روشن خواهیم کرد که اصل دلالت اوصاف حضرت علی (ع) بر مسئلهٔ حکومت و امامت روشن و شفاف است.
  3. ذکر نام حضرت در روایات نبوی: اگر مقصود از ذکر نام خاصّ حضرت، شناخت و فهم امامت آن حضرت در اسلام و از طرف خداوند باشد، باید گفت این غایت، غایت عقلانی و دینی است، لکن تحصیل آن به بردن نام خاصّ حضرت علی (ع) در قرآن منحصر نیست، بلکه راه‌کارهای دیگر می‌تواند وجود داشته باشد که یکی از راه‌کارهای شفاف ذکر اسم خاص حضرت در روایات پیامبر اسلام (ص) حامل وحی و مفسّر قرآن است. در صفحات آینده ما به تعداد متعدّد و متواتر روایات نبوی اشاره خواهیم کرد که آن حضرت می‌کوشید با راه‌کارهای مختلف حضرت علی (ع) را جانشین و خلیفه بعدی خود معرفی و نصب کند. با این فرض غایت یعنی فهم و شناخت خلیفه پیامبر (ص) با مراجعه به روایات نبوی قابل حصول و دست‌یافتنی است و با این فرض دیگر به ذکر نام حضرت علی (ع) در قرآن نیازی احساس نمی‌شود. باری اگر کسی بگوید که من - العیاذ بالله - پیامبر (ص) را قبول ندارم و باید نام حضرت علی (ع) در قرآن ذکر می‌شود، باید گفت اوّلاً: کسی که آورندهٔ قرآن یعنی پیامبر را قبول ندارد، چگونه به کتاب آسمانی بودن آن علم پیدا کرده است و ثانیاً: چنین شخصی نمی‌تواند مسلمان باشد و خوش‌بختانه ما نیز بر چنین قائلی دست نیافته‌ایم.
  4. تفویض امور دینی به پیامبر (ص): قرآن کریم خود تفسیر و تبیین امور و آموزه‌های لازم دینی را به پیامبر (ص) تفویض و واگذار نموده است: ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۹]؛ ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ[۱۰]. در این آیات خداوند تبیین ذکر یعنی قرآن کریم و تعلیم آن را به عهدهٔ پیامبر واگذار نموده است، لذا احکام تشریعی آن حضرت که در قرآن نیست، مانند تعداد رکعات نماز، تعداد هفت‌گانه طواف حج در مکتب اهل سنت و شیعه حجت الهی به‌شمار می‌آید و بر این اساس چون بنابر آیات پیش گفته و روایات نبوی - که در صفحات آینده خواهد آمد - پیامبر (ص) تعیین امامت حضرت علی (ع) را به امر الهی نسبت می‌دهد، ‌ امامت آن حضرت آسمانی و الهی تلقّی و برای همه مسلمانان نیز حجت شرعی خواهد بود. این جواب در روایت منقول از امام باقر (ع) آمده است که آن حضرت در پاسخ علّت عدم ذکر نام حضرت علی (ع) در قرآن فرمود:" قُولُوا لَهُمْ: إِنَ‏ اللَّهَ‏ أَنْزَلَ‏ عَلَى‏ رَسُولِهِ‏ الصَّلَاةَ وَ لَمْ‏ يُسَمِ‏ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى‏ كَانَ‏ رَسُولُ اللَّهِ هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ، وَ أَنْزَلَ الْحَجَّ فَلَمْ يُنْزِلْ: طُوفُوا سَبْعاً حَتَّى فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ " [۱۱]. به دیگر سخن از آنجا که قرآن کتاب محدود است و امور جزئی غیرمتناهی می‌باشد، روشن است که کتاب محدود باید به امور کلّی بپردازد لذا قرآن تبیین امور جزئی از جمله امامت را به پیامبر خویش واگذار نموده است. [۱۲] به تعبیر آخر امور جزئی نامحدود است و شامل اهمّ مسائل دینی می‌شود از قبیل بحث وجود خدا مثلاً جسم است یا نه؟ صفات خدا که آیات با ذات متّحد است یا نه؟ در این مسائل که اساس و رکن است، قرآن نیز وارد جزئیات نشده و مورد اختلاف متکلمان و مفسران قرار گرفته است که اگر قرار باشد، قرآن در جزئیات نیز وارد می‌شود می‌بایست این امور را نیز تبیین می‌کرد که در این صورت ده ها بلکه صدها جلد کتاب آسمانی به نام قرآن لازم بود.
  5. جلوگیری از تحریف قرآن: یکی از نکاتی که در توجیه عدم ذکرنام حضرت علی (ع) در قرآن گفته شده این است[۱۳] که آن حضرت مخالفان تندی داشت که همهٔ فکر و همّ خود را برای به دست گرفتن زمام حکومت و خلافت مبذول و برای این منظور به هر وسیله‌ای تمسّک می‌کردند، پیش‌تر اشاره شد که خلیفه دوم برای جلوگیری از نوشتن وصیت پیامبر (ص) در آخرین روزهای پر برکتش در مورد خلیفه خود، حتّی حاضر شد رسول خدا را - العیاذ بالله - به زدن حرف نامربوط متّهم کند. با این فرض و جو حاکم بر صدر اسلام، اگر نام حضرت علی (ع) در قرآن ذکر می‌شد، محتمل بود مخالفان حضرت، پیامبر اسلام (ص) را به نظیر اتّهام ایّام آخر عمر شریفش متّهم کنند یا در صدد حذب آیه مربوطه برآیند که آن به تحریف قرآن منجر می‌شد. [خداوند]] برای صیانت آخرین کتاب آسمانی به جای ذکر نام حضرت علی (ع) در قرآن به اوصاف منحصره آن حضرت و همچنین روایات نبوی اکتفا نمود تا هم اصل غرض یعنی معرّفی و نصب حضرت علی (ع) به خلافت و هم جلوگیری از تحریف قرآن قابل تحقّق باشد.
  6. پیشگیری از آسیب‌های سیاسی و امنیتی: نکته دیگری به نظر نگارنده خطور کرده و آن اینکه خداوند متعال در عدم ذکر نام حضرت علی (ع) به عنوان جانشین و امام و حاکم بعدی تعمّد داشته است، نه به دلیل اینکه خداوند از این طریق مؤمن واقعی و به اصطلاح سره را از ناسره معلوم و تفکیک کند، بلکه به این دلیل که خداوند با علم ازلی خویش می‌دانست بحث حکومت و سیاست عرصه مناقشات، رقابت‌ها و چه‌بسا جنگ‌های سیاسی و خونین است. اگر در قرآن و وحی به طور خاص و به صورت یک اصل و رکن نام حضرت علی (ع) به عنوان خلیفه و امام بعدی ذکر شود، طرفداران و مخالفان حضرت علی (ع) یکی به دلیل دفاع از اصل قرآنی و دیگری به بهانه‌های مختلف مانند توجیه مقام امامت، خلافت یا گرفتن هرم حکومت و قدرت به مقابله و ستیز با همدیگر روی آورده و این برای درخت نوپای اسلام آفت بلکه چه‌بسا اصل حیات آن را تهدید می‌کرد. ما در ابتدای فصل پیشین در ذیل بحث شبهه تکفیر مواردی را ذکر کردیم که متعصّبان اهل سنت و تشيع یکدیگر را به کفر و خروج از اسلام متّهم نموده و به قتل و ترور مخالف خود نیز دست زدند و تاریخ صدها بلکه هزاران نفر را در خود ثبت کرده است. در حالی‌که اسلام و قرآن هیچ بیان و اختلافی از مخالفت حضرت علی (ع) بالصراحه ذکر نکرده است. حال اگر چنین جهشی بالا می‌رفت و این خود بزرگ‌ترین آسیب اسلام و مسلمانان می‌شد، در حالی‌که هدف از امامت و تقویت اسلام و رهبری بوده و این خلاف غرض محسوب می‌شد. لذا خداوند برای پیشگیری از تضعیف و آسیب اسلام و مسلمانان امامت حضرت علی (ع) رامطلقاً ترک ننمود بلکه آن را با ذکر اوصافی در قرآن یا روایات پیامبر ذکر و تبیین نمود تا هم اصل مطلب بیان و روشن گردد و هم از بسترسازی برای ظهور مناقشات و آسیب‌ها جلوگیری شود.
  7. لحاظ مصلحت مسلمانان: نکتهٔ دیگری که به نظر می‌رسد این‌که اگر نام حضرت علی (ع) در قرآن به عنوان یک اصل یا آموزهٔ دینی در کنار آموزه‌هایی مانند نبوت و معاد یا احکام فقهی مثل نماز و روزه وارد می‌شد، تردید یا انکار آنها به منزلهٔ انکار پیامبر و خداوند و با کفر و الحاد و ارتداد مساوی تلقّی می‌شد که لازمهٔ آن خروج از دایرهٔ اسلام و صراط مستقیم است. بنابراین اگر نام حضرت علی (ع) در قرآن ذکر می‌شد مخالفان حضرت با انواع حیله‌ها و راه‌کارها به انکار و تکذیب اصل فوق روی آورده و کثیری از مردم را نیز به سوی اهداف خود می‌کشیدند که این موجب خروج جمع زیادی از اسلام و مسلمانی می‌شد و این برخلاف غایت حکمت و رحمت الهی است. عالمان شیعه که امامت را نه رکن دین "اصول دین" بلکه از فروع مذهب تلقّی می‌کنند به مسئلهٔ امامت از همین منظر نگاه می‌کنند و معتقدند برادران اهل سنت با انکار اصل امامت حضرت علی (ع) نه از دین بلکه از مذهب تشيع خارج شده‌اند.

امّا اگر اسم حضرت علی (ع) به عنوان امام و خلیفه بلافصل در قرآن ذکر می‌شد برای این تلقی و قرائت از "امامت" مجالی باقی نمی‌ماند؛ چراکه منکر امامت حضرت علی (ع) مانند منکر اصل نبوت یا نماز تلقّی و بر وی حکم مرتد جاری می‌شد. پس خداوند از باب لطف و خیرخواهی مسلمانان نام حضرت علی (ع) را در قرآن به عنوان فوق ذکر نکرده است[۱۴].

نام‌های امام علی

هنگامی که امام (ع) متولد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، از سرِ خجسته داشتن نام پدرش اسد، او را "حیدرة"[۱۵] نامید. سپس او و ابو طالب، به الهام الهی توافق کردند که وی را "علی" بنامند[۱۶]. امام (ع)، نام‌های دیگری نیز دارد که در لابه‌لای متون تاریخی و حدیثی دانش‌نامه امیر المؤمنین (ع) آمده است[۱۷]. امام زین العابدین (ع): روزی پیامبر خدا نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) هم نزدش بودند. پیامبر (ص) فرمود: "سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق برانگیخت، نزد خدای عز و جل، آفریده‌ای از ما محبوب‌تر و گرامی‌تر بر روی زمین نیست. خدای- تبارک و تعالی- نام مرا از نام‌های خود مشتق کرد که او محمود است و من محمدم و برای تو نیز- ای علی!- نامی از نام‌های خود برگرفت که او علی اعلی است و تو علی هستی..."[۱۸].[۱۹]

نام‌های امام علی(ع)

حَیْدر: «حیدر» به معنای شیر، از نام‌های مشهور امیرالمؤمنین علی(ع) است که معمولاً با پسوند «کرار» به کار می‌رود[۲۰]. در رجزهای امام، در پاسخ به رجزخوانی مرحب خیبری و دیگران، آمده است: «أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةً *** ضَرْغَامُ آجَامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَةٌ» اضافه «ه» به حیدر، برای رعایت تناسب با شعر و رجزِ مرحب یهودی است که در آغاز می‌گفت: إِنَّا أُنَاسٌ وَلَدَتْنَا عَبْهَرَةٌ *** لِبَاسُنَا الْوَشَى وَ رَيْطٌ حِبَرَةٌ أَبْنَاءُ حَرْبٍ لَيْسَ فِينَا غَدَرَةٌ[۲۱]

زید: روزی امام بر منبر بصره، خود را زید، فرزند عبدمناف، فرزند عامر بن عمرو بن مغیره، فرزند زید بن کلاب معرفی می‌کرد. ناگهان ابن کواء، از خوارج ماجراجو، برخاست و گفت: فلانی! ما برایت نَسَبی جز علی فرزند ابو طالب نمی‌شناسیم. حضرت فرمود: پدرم مرا به تناسب نام جدش، قُصی، زید نامید...[۲۲].

علی: علی، شناخته‌شده‌ترین نام امیرمؤمنان(ع) است که خداوند آن را برای ایشان برگزیده است. حضرت، بارها در رجزها و نامه‌ها، خود را علی نامیده است[۲۳]. امام صادق(ع) از زبان فاطمه بنت اسد می‌فرماید: پس از میلاد فرزندم، از ندادهنده‌ای شنیدم که می‌گفت: ای فاطمه، نام «علی» را بر او بِنِه؛ زیرا او علی است و من علیِ اعلا هستم، و او امام پس از حبیب من، محمد رسول الله است. و او ولیّ من است و نامش را از نامم برگرفتم[۲۴]. حماد عبدی، شاعر قرن چهارم، در وجه تسمیه حضرت چنین سروده است: يا سائلي عن «حيدر» أعييتني أنا لست في هذا الجواب خليقا الله سماه عليا باسمه فسما علوا في العلا و سموقا[۲۵]

«ای که از شناخت شخصیت حیدر می‌پرسی، مرا خستی و فرسودی؛ زیرا من شایسته پاسخ‌گویی به این پرسش نیستم. خداوند طبق نام خودش، او را علی نامید، و او در بلندای اوج قرار گرفت». امام سجاد(ع) می‌فرماید: روزی پیامبر خدا(ص) نشسته بود و علی و فاطمه و حسن وحسین نیز نزد او بودند. پیامبر فرمود: سوگند به خدایی که مرا بشارت دهنده برانگیخت. بر روی زمین، آفریده‌ای محبوب‌تر و گرامی‌تر از ما نزد خدا نیست؛ زیرا خدای بلندمرتبه، نامی از نام‌هایش را برایم مشتق کرد. او محمود است و من محمدم، و برای تو ای علی، نامی از نام‌های خود را مشتق کرد؛ او علی اعلا است و تو علی هستی...[۲۶]. ابن سنان از امام رضا(ع) نقل می‌کند: نخستین نامی که خدا برای خودش اختیار فرمود، «العلی العظیم» است؛ زیرا او عالی و برتر از همه چیز است[۲۷].[۲۸].

وجوه نام‌گذاری به علی(ع)

درباره نام‌گذاری علی چند وجه گفته شده که برخی حاکی از حوادث دوران زندگانی علی(ع) و صرفاً استحسان است[۲۹]. البته بعضی از این وجوه قابل نقد و بررسی است:

  1. در روایتی آمده است: «أَنَا اسْمِي فِي الْإِنْجِيلِ إِلْيَا»؛ «نام من در انجیل، به زبان عبری، الیا بوده است»[۳۰]. و گفته‌اند الیا، به عربی همان علی است.
  2. جابر جعفی گفته است: اهل معرفت در وجه نام‌گذاری علی چند نظر دارند؛ گروهی گفته‌اند: از زمان حضرت آدم تا پیش از حضرت امیر، هیچ فردی در عرب و عجم، علی نامیده نشده است، و اگر مردی در تازی می‌گفت این فرزندم علی است، منظورش برتری و عُلو فرزندش بود نه نام فرزند و بهره‌گیری از این اسم در نامگذاری‌ها از عصر امیرمؤمنان(ع) آغاز شد[۳۱].
  3. به این دلیل او را علی نامیدند که خانه بهشتی‌اش عالی و بلند و روبه‌روی منزل‌های پیامبران است، و خانه هیچ پیامبری بالاتر از منزل علی نیست[۳۲].
  4. او علی نام گرفت؛ زیرا برای شکستن بت‌های بالای کعبه و در راه اطاعت خدا، بر دوش پیامبر پا نهاد و بالا رفت، و جز او، هیچ‌کس بر دوش پیامبر بالا نرفته است[۳۳].
  5. وجه تسمیه علی آن است که او در آسمان و عوالم غیب تزویج شد و چنین تزویجی نصیب هیچ‌کس نشد[۳۴].
  6. برخی علت نام‌گذاری علی را آن دانسته‌اند که پس از پیامبر در دانش از همگان عالی‌تر بود[۳۵].
  7. آن حضرت، علی نام گرفت؛ زیرا هر که در مصاف با او به میدان جنگ آمد، شکست خورد و علی بر او برتری یافت[۳۶].
  8. علی در هر چیزی علو و برتری دارد و از نظر حَسَب و نَسَب، اسلام، زهد، سخا، جود و جهاد، بر خانواده، فرزند و فامیل، بلندی رتبه یافته است[۳۷].

اینک به ذکر نکاتی قابل تأمل درباره وجوه یادشده می‌پردازیم: در متن حدیث یکم، اضطراب یا بی‌دقتی در ضبط وجود دارد. در ادامه این حدیث نام‌ها و لقب‌های امام علی(ع) آمده است: «... أَلَا وَ إِنِّي مَخْصُوصٌ فِي الْقُرْآنِ بِأَسْمَاءٍ احْذَرُوا أَنْ تَغْلِبُوا عَلَيْهَا فَتَضِلُّوا فِي دِينِكُمْ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّادِقِينَ أَنَا ذَلِكَ الصَّادِقُ»؛ در حالی که در قرآن چنین تعبیری وجود ندارد، مگر این‌گونه توجیه شود که اقتباسی از ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۳۸] است؛ یا بگوییم در متن اصلی، ﴿إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ[۳۹]، و در ادامه أنا ذلك الصابر بوده و راوی یا ناسخ، آن را اشتباه ضبط کرده است. افزون بر این، بعضی از این‌گونه نام‌ها امروزه در کتاب‌های این فرقه‌ها دیده نمی‌شود. بندهای دیگر نیز شامل فضایل امام می‌شود که مدتی پس از تولد و نام‌گذاری رخ داده است؛ زیرا یا اکتسابی است و یا مربوط به حوادث بعد؛ مانند ازدواج، خانه‌های بهشتی، بت‌شکنی، برتری در علم، اسلام، زهد، سخا، جود و جهاد. روشن است که وجه تسمیه، در زنجیره علت‌های نامگذاری است نه در ردیف نتایج و معلول‌ها که رتبه‌ای پسینی دارند. از سوی دیگر، تعدد وجوه تسمیه، خود به خود نافی و ناقض یکدیگر است. به هر حال، این فضایل قطعی است؛ ولی به وجه تسمیه ربطی ندارد.[۴۰].

جایگاه‌های نام علی(ع)

  1. امام صادق(ع) از پدرانش نقل می‌کند که رسول خدا(ص) در وصیتی به امام علی(ع) فرمود: من نام تو را در چهار جا، نزدیک نام خود دیدم و دوست داشتم به آن بنگرم. آن هنگام که در معراج به بیت المقدس رسیدم، بر صخره‌ای نوشته شده بود: ««لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَيَّدْتُهُ بِوَزِيرِهِ وَ نَصَرْتُهُ بِوَزِيرِهِ» فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ وَ مَنْ وَزِيرِي فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ». پس از آن، هنگامی که به سدرة المنتهی رسیدم، دیدم بر آن نوشته است: «إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِي مُحَمَّدٌ صَفْوَتِي مِنْ خَلْقِي أَيَّدْتُهُ بِوَزِيرِهِ وَ نَصَرْتُهُ بِوَزِيرِهِ فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ(ع) مَنْ وَزِيرِي فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»[۴۱].
  2. در تفسیر آیه ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ[۴۲]، روایاتی چند به این مضمون آمده است: کلماتی که آدم(ع) از خدا دریافت کرد و خدا را به حق آنان سوگند داد تا توبه‌اش را پذیرفت، این بود: «يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ»؛ «پروردگارا، به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، از تو می‌خواهم توبه‌ام را بپذیری»[۴۳].
  3. رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: هنگامی که خدای بلندمرتبه آدم را آفرید و از روحش به او دمید و به او جان بخشید، بدو وحی کرد: بنده‌ام، حمد و سپاس مرا به جای آوردی. به عزت و جلالم سوگند! اگر نبودند آن دو بنده‌ای که می‌خواهم آنان را در دنیا بیافرینم، تو را نمی‌آفریدم. پرسید: پروردگارا آیا آن دو، از من هستند؟ خدا فرمود: آری، ای آدم، سر فرا دار و بنگر؛ پس آدم سر برداشت و نگریست و دید بر عرش خدا نوشته شده است: ««لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» مُحَمَّدٌ نَبِيُّ الرَّحْمَةِ وَ عَلِيٌ مُقِيمُ الْحُجَّةِ...». هر که حق علی را به رسمیت بشناسد، پاک و پاکیزه است، و هر که منکر حق او شود، ملعون و زیان‌بار است. به عزتم سوگند! هر کس را که پیرو او باشد، وارد بهشت می‌کنم؛ هر چند گناهی نیز کرده باشد؛ و به عزتم قسم! هر که در برابر او سرکشی کند، به آتش اندازم؛ گرچه برایم طاعتی نیز بیاورد[۴۴].
  4. در قیامت، علی بن ابی‌طالب(ع) را با هفت نام فرا می‌خوانند و می‌گویند: یا صدیق، یا دال، یا عابد، یا هادی، یا مهدی، یا فتی، یا علی، تو و شیعیانت بی‌درنگ به بهشت درآیید[۴۵].
  5. جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: دو هزار سال پیش از آن‌که خدا آسمان‌ها و زمین را بیافریند، بر دروازه بهشت نوشته شده بود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ‌، عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ‌»[۴۶].
  6. ابن عباس از پیامبر روایت می‌کند که حضرت فرمود: حلقه دروازه بهشت از یاقوت سرخ‌فام است که با کوبیدن حلقه بر صفحه طلایی، صدای «یا علی» طنین‌انداز می‌شود[۴۷].[۴۸].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. معانی الأخبار، ص۵۶، سنن الامام علی، ص۱۸
  2. معانی الأخبار، ص۵۶، سنن الامام علی، ص۵۹
  3. تفصیل آن در جزوه‌ای به نام «علی و پیامبران» ترجمه و تحقیق سید محمد مختاری آمده است
  4. ر. ک: «اهل البیت فی الکتاب المقدس»، احمد الواسطی، نشر در سال ۱۹۹۷م
  5. کتاب ماه هنر، ویژه نامه امام علی در فرهنگ عامه، شماره ۳۱ - ۳۲ ص۱۲۰ مقاله «نام علی بر گنبد سلطانیه» و ماهنامه «کوثر» شماره ۴ ص۷۰ مقاله «تجلی نام امیرالمؤمنین علی در معماری اسلامی» حجّت کشفی
  6. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۶۶.
  7. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱.
  8. شاهراه اتحاد، صص ۱۰۵ و ۱۶۶.
  9. آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند؛ سوره نحل، آیه:۴۴.
  10. بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۶۴.
  11. «به مردم بگوييد، خداى سبحان امر به نماز فرمود امّا بيان تعداد ركعت‏ها كه ۳ ركعت باشد يا ۴ ركعت به اختيار رسول خدا (ص) بود خداى تعالى امر به مناسك حج فرمود، امّا تفسير و بيان تعداد اشواط به اختيار پيامبر (ص) گذاشته شد» شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۱.
  12. ر. ک: مطهری، مجموعهٔ آثار، ج ۴، ص ۹۰۴، کتاب امامت و رهبری؛ امام خمینی، کشف الاسرار، ص۱۳۰ و ۱۳۱.
  13. امام خمینی، کشف الاسرار، صص ۱۱۲ - ۱۱۴؛ علّامه حسنی طهرانی در امام شناسی این نکته را به علامه طباطبایی استناد داده است که آن را از علّامه در پاسخ سؤال فوق شنیده است. (امام شناسی، ج ۱۳، ص ۱۵۹). از عبارت ذیل استاد مطهری نیز این نکته استفاده می‌شود که درتوجیه عدم ذکر نام حضرت علی (ع) در قرآن می‌گوید: «پیغمبر اکرم یا خدای تبارک و تعالی نمی‌خواست در این مسئله‌ای که بالأخره هوا و هوس‌ها دخالت می‌کند، مطلبی به این صورت طرح شود»، (آثار، ج ۴، ص ۹۰۵).
  14. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۲۲ - ۲۲۸.
  15. اسد و حیدره، دو گونه شیر هستند.
  16. آن گونه که متون تاریخی نشان می‌دهند، این تغییر در اوان ولادت حضرت رخ داده است. از این رو، آنچه از عطا نقل شده است که چون از دوش پیامبر (ص) بالا رفت و بت‌ها را شکست، به جهت هم خانواده بودن علی و علو، علی نام گرفت، فاقد اعتبار تاریخی است و امری ذوقی بیش نیست.
  17. ر. ک: دانش‌نامه امیرالمؤمنین (ع)، ج ۱ (بخش یکم/ فصل یکم/ نام‌ها).
  18. الإمام زین العابدین (ع): «کانَ رَسولُ اللهِ (ص) ذاتَ یومٍ جالِساً وعِندَهُ عَلِی وفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ (ع)، فَقالَ: وَالذی بَعَثَنی بِالحَق بَشیراً، ما عَلی‌ وَجهِ الأَرضِ خَلقٌ أحَب إلَی اللهِ عز وجَل ولا أکرَمَ عَلَیهِ مِنا. إن اللهَ تَبارَک وتَعالی‌ شَق لِی اسماً مِن أسمائِهِ؛ فَهُوَ مَحمودٌ وأنَا مُحَمدٌ، وشَق لَک یا عَلِی اسماً مِن أسمائِهِ؛ فَهُوَ العَلِی الأَعلی‌ وأنتَ عَلِی...» (معانی الأخبار، ص ۵۵، ح ۳).
  19. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۷.
  20. طبری، محب الدین، الریاض النضره، ج۳، ص۹۲، باب ۴، فصل ۲. جابر جعفی در معنای حیدر گفته است: هو الحازم النظار في دقائق الأشياء و قيل: هو الاسد.... (مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۰) ابن منظور در لسان العرب، ج۴، ص۱۷۴ ذیل واژه «حدر» می‌گوید: راویان در اینکه این اشعار از علی بن ابی‌طالب(ع) است، هیچ اختلاف نظری ندارند؛ سپس به رد نظر کسانی می‌پردازد که گفته‌اند: نام علی(ع) اسد بود و به دلیل ضرورت شعری، حضرت معنای آن را که «حیدره» است به کار برد. وی اثبات می‌کند که «اسد» نیز با قافیه شعری منافاتی نداشته است.
  21. کیدری نیشابوری، قطب الدین بیهقی، دیوان امام علی(ع)، ص۲۸۴ - ۲۸۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۰.
  22. ر.ک: شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۰ - ۱۲۱؛ همو، الامالی، ص۷۰۰، ح۹۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۲؛ سیدرضی، خصائص امیر المؤمنین(ع)، ص۵۲ - ۵۳؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، ج۱، ص۴۲۴، ح۳۵۳؛ هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۰، ح۱۴۵۸۴.
  23. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۰؛ کیدری نیشابوری، قطب الدین بیهقی، دیوان امام علی(ع)، ص۵۵۸، ش۴۲۵ و ص۳۰۶، ش۲۲۸.
  24. راوندی، قطب الدین، القاب الرسول و عترته، ص۳۲؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۱۳۶، ح۳؛ همو، معانی الاخبار، ص۶۲، ح۱۰؛ همو، الامالی، ص۱۹۵، ح۲۰۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۷۰۷، ح۱۵۱۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۷، ح۳۷؛ ص۳۳ - ۳۴، ح۳۱.
  25. علامه امینی، الغدیر، ج۴، ص۲۰۷، غدیریه ابن حمادی.
  26. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۵۵ - ۵۶، ح۳؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۰۵، ح۸۷۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۱۷۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۳ – ۳۴، ح۳۱؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۵، ص۱۱ و ۷۵.
  27. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص٢، ح۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳، باب ۳۷.
  28. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۳۳۱.
  29. ر.ک: ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۱، ص۷۷ – ۷۸؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۰۵ و ۳۰۶، ح۸۷۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۷۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۱۸ – ۱۹، ح۱۴؛ گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، ص۴۰۶؛ ناظم زاده، اصغر، مظهر ولایت، ص۳۱ - ۳۲؛ ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۱، ص۲۵؛ ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ص۵۸، ح۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۰ – ۳۱.
  30. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۵ - ۴۷؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۶۱ – ۶۴.
  31. ر.ک: تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۵، ص۷؛ ج۲۱، ص۶۷۳.
  32. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۶۱ – ۶۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳، ص۴۸ – ۴۹.
  33. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۹.
  34. ر.ک: ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ج۱، ص١٠١ - ١۰٨.
  35. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۸ – ۴۹.
  36. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۸.
  37. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۶۱ – ۶۴.
  38. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  39. «خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.
  40. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۳۳۳.
  41. شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۰۷، ح۲۶؛ همو، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۴، ح۵۷۶۲؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۲، ص۲۸۸، ح۸۲۲؛ متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۱۳، ص۱۳۸، ح۳۶۴۳۵؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۱۵، ص۲۴۸.
  42. «آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۳۷.
  43. ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن أبی‌طالب، ص۱۰۵، ح۸۹؛ عروسی حویزی، عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۶۷ – ۶۹، ح۱۴۸؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ص۱۹۰، ذیل آیه ۳۷ بقره، ح۱۳۱؛ سید ابن طاووس، علی، الیقین، ص۱۷۵؛ تستری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج۵، ص۱۱.
  44. علامه حلی، کشف الیقین، ص۸؛ همو، نهج الحق، ص۲۳۲؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۱۹؛ مظفر، محمدحسین، دلائل الصدق، ج۲، ص۵۰۴؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۵، ص۲۲۸، ۲۳۲، ۲۴۰.
  45. ابن شاذان، مأة منقبه، ص۱۵۰، ح۸۳؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۱۹، فصل ۱۹؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۴، ص۲۹۹؛ ج۷، ص۱۷۴؛ ج۸، ص۶۰۵.
  46. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۴۴، ح۱۶۸؛ علامه حلی، کشف الیقین، ص۹؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲، ص۴۴۴؛ ابن مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ص۱۲۲ – ۱۲۳، ح۱۳۴؛ دیلمی، شیرویه، فردوس الاخبار، ج۴، ص۴۱۰، ح۶۷۱۰؛ اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۷، ص۲۵۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۹۸، ح۳۹۱۹؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، ج۵، ص۲۳۴ – ۲۳۹.
  47. شیخ صدوق، الامالی، ح۹۴۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۹، ص۲۳۵، ح۱۸.
  48. مختاری، علی، مقاله «نام‌ها و لقب‌های امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۳۳۵.