سنت در قرآن
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سنت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
- سنت از ریشه "س - ن - ن" و در لغت به معنای سیره، روش پسندیده و مستقیم، یا مطلق روش، اعم از پسندیده یا ناپسند و معانی دیگر آمده است[۱].
- برخی، سنت را به معنای روش و شیوه مداوم و مستمر[۲] یا شیوهای دانستهاند که عادت شده است[۳]؛ اما برخی میان سنت و عادت تفاوت نهاده و برآناند که آن دسته از اعمالی که براساس الگوی پیشین انجامپذیرند "سنت" و رفتارهایی که بر اساس خُلق و خوی شخصی انجام گیرند "عادت"اند[۴].
- برخی نیز سنت را به معنای جریان منظم امری از امور دانستهاند؛ اعم از اینکه جریان یاد شده در صفات یا اعمال یا گفتار باشد[۵].
- سنت در اصطلاح فقه به حکمی گفته میشود که به شریعت مستند باشد[۶]، یا به مجموع معارف دینی، اعم از اعتقادات، اخلاقیات و احکام[۷]. در مقابل، بدعت به آنچه مخالف دین و شریعت است گفته میشود[۸]؛ همچنین گاهی در منابع فقهی، سنت به اعمال مستحب و نوافل اطلاق شده است [۹].
- سنت در اصطلاح اصول و حدیث، براساس دیدگاه اهل سنت به قول، فعل و تقریر پیامبر(ص)[۱۰] و گفتار و سیره خلفا[۱۱] و صحابه[۱۲] اطلاق شده است؛ ولی در اصطلاح فقیهان و اصولیان امامیه، تنها بر قول، فعل و تقریر معصوم، اعم از پیامبر(ص) و امامان اهل بیت(ع) اطلاق میگردد[۱۳].
- برخی سنت را مقید کردهاند که قرآن[۱۴] و گفتار و کردار عادی معصوم نباشد[۱۵]. به نظر برخی، "حدیث" و "خبر" نیز به معنای سنت و با آن مترادف است؛[۱۶] اما بسیاری آن دو را با یکدیگر متفاوت دانسته و گفتهاند: سنت بر خود قول و فعل و تقریر معصوم اطلاق میشود؛ ولی حدیث و خبر از قول و فعل و تقریر معصوم حکایت میکند،[۱۷] یا حدیث تنها بر سنت گفتاری پیامبر(ص) اطلاق میشود؛ ولی سنت اعم از گفتار، عمل و تقریر آن حضرت است[۱۸].
- سنت در اصول فقه از جهاتی گوناگون به اقسامی قسمت شده است: از جهت نوع عمل صادر شده از معصوم به سنت قولی، فعلی و تقریری قسمت شده است. سنت قولی، سخنان و احادیث معصوم است و سنت فعلی آنچه معصوم آن را در محضر دیگران برای تعلیم انجام داده است. سنت تقریری نیز تأیید افعالی است که در حضور یا غیاب معصومان(ع) انجام گرفته و آنان پس از آگاهی با سکوت یا مدح خود، آن عمل را امضا کردهاند[۱۹]. سنت از جهت حکایت آن از سوی راویان نیز به سنت منقول به خبر متواتر و سنت منقول به خبر واحد[۲۰] قسمت شده است[۲۱]. سنت منقول به خبر متواتر به خبر گروهی از راویان گفته میشود که اتفاق آنها بر دروغ به صورت عادی ممتنع باشد [۲۲] و سنت منقول به خبر واحد به خبری اطلاق میگردد که در حد تواتر نباشد[۲۳] و اگر راویان آن در هر طبقه دو یا سه نفر باشند، خبر یا سنت مستفیض نام دارد[۲۴].
سنت در قرآن
- سنت در آیاتی به معنای لغوی آن آمده است ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۲۵]؛ ﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۶] و...؛ اما به معنای اصطلاح مورد نظر در قرآن به صراحت مطرح نیست؛ اما در آیاتی با تعبیرهایی دیگر به آن اشاره شده است؛ مانند:
- امر به اطاعت از رسول خدا و اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ﴾[۲۷] که مراد، اطاعت از سنت آنان است[۲۸].
- عمل به فرمانهای رسول خدا و پرهیز از نواهی آن حضرت: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[۲۹].
- اسوه قرار دادن پیامبر در گفتار و کردار: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۳۰] که لازمه آن پیروی از سنت آن حضرت است [۳۱]؛
- نطق و گفتار پیامبر: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾[۳۲] که افزون بر قرآن، شامل سنت گفتاری آن حضرت نیز میشود[۳۳]؛
- حکمت: ﴿َ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾[۳۴] که مراد از آن به نظر بسیاری از مفسران، سنت پیامبر است[۳۵]. افزون بر این، آیاتی که در آنها پیامبر(ص) مسلمانان را به پیروی از خود فراخوانده ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۶]؛ ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[۳۷]، یا مسلمانان از مخالفت با پیامبر منع شدهاند ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۳۸]؛ ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳۹]، یا به اجابت دعوت پیامبر فرمان داده شدهاند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾[۴۰] و... به سنت به معنای مصطلح اشاره دارند.
- در قرآن کریم از موضوعات گوناگون مرتبط با سنت، از جمله منبع و منشأ سنت، حجیت سنت، کارکرد و نقش سنت، لزوم پیروی از سنت و پرهیز از مخالفت با آن سخن به میان آمده است[۴۱].
منشأ و منبع سنت
- سنت به معنای قول، فعل و تقریر معصوم، اعم از پیامبر یا امامان اهلبیت(ع)، نشئت گرفته از وحی و تعالیم الهی است[۴۲]. قرآن کریم سخنان پیامبر اکرم را برگرفته از وحی دانسته است. ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾[۴۳]. نطق پیامبر(ص) در آیه، افزون بر قرآن، شامل سنت آن حضرت نیز میشود[۴۴]. در آیاتی دیگر نیز از نزول کتاب و حکمت و علومی بر آن حضرت یاد شده است که پیامبر(ص) از آنها آگاهی نداشت: ﴿ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۴۵]؛ نیز ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۴۶]. به نظر بسیاری از مفسران، مراد از ﴿الْكِتَابَ﴾ در آیه، قرآن و مقصود از ﴿وَالْحِكْمَةَ﴾، سنت[۴۷] و مراد از ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ﴾ علومی است که با الهام بر قلب آن حضرت القا میشود.[۴۸] روایات منقول از پیامبر(ص) که سخنان آن حضرت را موافق با قرآن شمرده[۴۹] و در صورت عدم موافقت، بر رد آنها تأکید کرده است[۵۰] نیز از وحیانی و الهی بودن سنت آن حضرت حکایت دارد.
- افزون بر سنت پیامبر، سنت منقول از امامان معصوم(ع) نیز برگرفته از قرآن و سخن خداوند است[۵۱]، زیرا بر پایه تعالیم اسلامی، امامت اهلبیت(ع) تداوم رسالت پیامبر اکرم است[۵۲]، بنابر این سنت منقول از آنان همانند سنت پیامبر برگرفته از وحی و سخن خداست. آیات و روایات متعدد این معنا را تأیید میکنند؛ مانند آیاتی که از وجود علوم قرآن در نزد برخی افراد یاد کرده است: ﴿ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۵۳] که براساس روایات، مراد از ﴿مَنْ﴾ اهل بیت است[۵۴] و آیاتی که از به ودیعه نهاده شدن قرآن در سینه برخی افراد سخن به میان آورده است: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ﴾[۵۵] که بر پایه روایاتی دیگر، مراد از ﴿الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ علی(ع) و فرزندان معصوم آن حضرت است[۵۶].
- امام باقر(ع) احادیث صادر شده از خود را سخن پدر و جد خویش و سخن رسول خدا(ص) شمرد که پیامبر آنها را از طریق جبرئیل از خداوند متعالی دریافت کرده است[۵۷]. امام صادق(ع) نیز سخنان خود را منقول از اجداد خویش و سخن رسول خدا دانست که آن حضرت آنها را از خداوند متعالی گرفته است[۵۸].
- نخستین منبع وحیانی دریافت سنت پیامبر و اهلبیت(ع)، قرآن کریم است که جامع همه معارف دین، از جمله معارف بیان شده در روایات و سنت معصومان(ع) است: ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ﴾[۵۹]؛ ﴿ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ ﴾[۶۰]. امام صادق(ع) در تفسیر آیه فرمود: قرآن بیان کننده همه نیازهای بشر بوده و هیچ کس نمیتواند بگوید کاش فلان موضوع در قرآن میبود، زیرا آن چیز در قرآن هست[۶۱]. امام رضا(ع) نیز با استناد به آیه ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾[۶۲] و آیه اکمال دین ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۶۳]. قرآن کریم را جامع همه معارف دین شمرده است[۶۴].
- امام باقر(ع) نیز منبع همه سخنان خود را قرآن دانست و سپس به سه موضوع نهی رسول خدا از قیل و قال و فساد در اموال و سؤال بسیار اشاره کرد که شخصی مدرک و مستند قرآنی این سه موضوع را از آن حضرت خواست و آن حضرت آیات ﴿لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ ﴾[۶۵]، ﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۶۶] و ﴿ لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ ﴾[۶۷] را منبع و مدرک سخنان یادشده برشمرد[۶۸]. افزون بر قرآن کریم، در روایات از وجود منابعی دیگر در نزد پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) یاد شده که از دریافت و صدور بخشی از سنت از این منابع حکایت دارند؛ از جمله در روایتی از رسول خدا(ص) از اعطای قرآن و کتابی همانند آن از سوی خداوند به آن حضرت سخن به میان آمده است[۶۹].
- در احادیث اهل بیت(ع) نیز از وجود کتابهایی در نزد آنان یاد شده است:
- کتاب "جَفْر" که در بر دارنده علوم پیامبران الهی و اوصیای آنان و عالمان بنیاسرائیل است[۷۰].
- "کتاب جامعه" که نوشتهای با املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) و در بر دارنده همه حلالها و حرامها و نیازهای بشر است[۷۱].
- "مصحف فاطمه" که همانند قرآن بوده؛ ولی چیزی از قرآن در آن وجود نداشته است[۷۲].
- "تورات و انجیل" و دیگر کتابهای پیامبران الهی[۷۳].
- همچنین در برخی روایات از نزول فرشتگان الهی در شب قدر بر امامان[۷۴] و وجود عمودی از نور میان امامان معصوم تا آسمان[۷۵] یاد شده است که از دیگر منابع علم اهلبیت(ع) به شمار رفته است.
- در جمع میان آیات و روایاتی که قرآن را جامع همه معارف دین شمرده، با ادله منابع یاد شده میتوان گفت که قرآن جامع همه معارف و احکام مورد نیاز بشر است؛ ولی این معارف و احکام در قرآن بیشتر به صورت کلی آمدهاند و جزئیات و تفاصیل آنها در دیگر منابع آمدهاند. مؤید این امر، روایاتی دیگر است که از وجود اصل هر آنچه بشر در آن اختلاف دارد در قرآن سخن گفته و یادآور شده است که عقول همه انسانها به این اصول دسترسی ندارند[۷۶] و نیز احادیثی که در آنها از عرضه سنت و روایات معصومان(ع) بر قرآن و رد روایات مخالف با قرآن[۷۷] یاد شده است[۷۸].
حجیت و اعتبار سنت
- قول، فعل و تقریر معصوم(ع) حجت و معتبر است. برخی از ادله حجیت سنت پیامبر عبارتاند از:
- آیات ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾[۷۹]. که سخن پیامبر را وحی الهی دانستهاند [۸۰]؛ مراد از نطق پیامبر در این آیات اعم از قرآن است [۸۱] و سنت آن حضرت را نیز در بر میگیرد[۸۲].
- آیاتی که در آنها مؤمنان به اطاعت از خدا و رسول مأمور شدهاند: ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ا﴾[۸۳]؛ نیز ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾[۸۴]؛ ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۸۵] و ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۸۶]؛ ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۸۷][۸۸]
- آیاتی که اطاعت از پیامبر را اطاعت از خداوند دانستهاند: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾[۸۹].
- آیاتی که مسلمانان را به پذیرش اوامر و نواهی آن حضرت فرمان دادهاند: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾[۹۰].
- آیاتی که داشتن اختیار انتخاب و نافرمانی را در برابر حکم پیامبر(ص) از مؤمنان نفی کردهاند؛ ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا﴾[۹۱].
- آیاتی که در آنها مؤمنان از مخالفت با امر پیامبر(ص) برحذر داشته شدهاند ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۹۲] و این امر، سبب ورود به جهنم و عذاب الهی شمرده شده است؛ ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾[۹۳].
- آیاتی که تسلیم در برابر حکم پیامبر را رکن ایمان شمردهاند[۹۴] ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۹۵] افزون بر آیات یاد شده که بر حجیت مطلق سنت پیامبر یا سنت گفتاری آن حضرت دلالت دارند، آیهای که رسول خدا را اسوهای نیکو برای مؤمنان معرفی کرده است: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۹۶]، آیهای که در آنها مؤمنان به تبعیت از رسول خدا مأمور شدهاند ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۹۷] و آیهای که عمل پیامبر(ص) را الگو برای مؤمنان معرفی کرده است ﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا﴾[۹۸] نیز بر حجیت سیره علمی پیامبر(ص) و وجوب یا استحباب تأسی به آن حضرت در این اعمال دلالت دارند[۹۹]. افزون بر آیات قرآن، به روایات، اجماع مسلمانان و ادله عقلی نیز بر حجیت سنت پیامبر استناد شده است[۱۰۰]؛ همچنین به نظر فقیهان شیعه قول، فعل و تقریر امامان معصوم(ع) نیز حجت است[۱۰۱]. دلیل این امر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۰۲] است که اطاعت از اولی الامر را همانند اطاعت از خدا و رسول او واجب دانسته است [۱۰۳]؛ با این بیان که در این آیه، خداوند مؤمنان را به اطاعت مطلق از اولی الامر فرمان داده است و فرمان به اطاعت مطلق از آنان، دلیل بر عصمت آنان و راه نیافتن خطا در گفتار و کردارشان است[۱۰۴].
- طبق روایات منقول از پیامبر و اهل بیت(ع) مراد از "اولیالامر" در آیه امامان شیعه(ع) است[۱۰۵]. دلیل دیگر، آیه تطهیر است که اهل بیت پیامبر را از هرگونه آلودگی پاک دانسته است: ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۰۶]؛ با این استدلال که در این آیه، اهل بیت(ع) با اراده تکوینی خدا از هرگونه آلودگی باطنی و نفسانی مبرا دانسته شدهاند و کسانی که از هر گونه آلودگی مبرا باشند، معصوماند و گناه و خطا به گفتار و کردار ایشان راه ندارد و از این رو، گفتار و کردار آنان حجت خواهد بود[۱۰۷]. براساس روایات منقول از طریق شیعه[۱۰۸] و بسیاری از منابع اهل سنت[۱۰۹]، مراد از اهلبیت(ع) در آیه، حضرت علی و فاطمه و ۱۱ فرزند معصوم آنان است.
- افزون بر این، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۱۱۰] که در آن مؤمنان به همراهی مطلق با راستگویان مأمور شدهاند: ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ بر حجیت سخنان و کارهای اهل بیت دلالت دارد، زیرا لازمه مأمور شدن مسلمانان به همراهی بیقید و شرط با آنان، حجیت گفتار و کردارشان است و براساس روایات شیعه و برخی احادیث اهلسنت، مصداق «صادقین» [۱۱۱] یا مصداق کامل آنها علی(ع) و فرزندان آن حضرت است.
- افزون بر آیات قرآن، روایات متعدد از جمله حدیث ثقلین که در آن پیامبر مسلمانان را به پیروی و تمسک به اهل بیت فرمان داده [۱۱۲] نیز بر حجیت سنت منقول از اهل بیت دلالت دارد[۱۱۳]. بیشتر عالمان اهل سنت نیز همه خلفا و صحابه پیامبر اکرم(ص) را عادل و سنت آنان را حجت دانستهاند[۱۱۴]. مستند آنان، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۱۵] است که مسلمانان را به اطاعت از "اولواالامر" فرمان داده است؛ با این بیان که مصداق اولواالامر خلفا یا صحابهاند[۱۱۶]؛ همچنین برخی با استناد به آیه ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۱۷] که مسلمانانِ همراه پیامبر را بهترین امت دانسته. و آیه﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا﴾[۱۱۸] که مسلمانان را امت میانه دانسته است و آیات ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۱۱۹] و ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۲۰] که در آنها از رضایت خداوند از صحابه سخن به میان آمده است، همه صحابه را عادل و سنت و اخبار منقول از آنان را حجت دانسته و برخی بر این امر ادعای اجماع کردهاند[۱۲۱].
- دلیل دیگر آنان روایتی از پیامبر اکرم(ص) است که در آن اصحاب آن حضرت همانند ستارگان دانسته شدهاند که مسلمانان در صورت اقتدا به هریک از آنان هدایت میشوند[۱۲۲]. در برابر، فقیهان امامیه و برخی از عالمان اهلسنت، عدالت صحابه و حجیت سنت آنان را نپذیرفتهاند. برخی از عالمان اهل سنت، معصوم نبودن صحابه، وقوع اختلاف میان آنان و تصریح به جواز مخالفت با آنان از سوی دیگر صحابه را از ادله عدم حجیت قول خلفا و صحابه دانستهاند[۱۲۳]. برخی نیز با استناد به اختلاف بزرگان صحابه در نزد پیامبر و نزول آیاتی همچون آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۱۲۴] درباره نزاع آنان، عدالت و حجت بودن سخنان صحابه را نفی کردهاند[۱۲۵].
- برخی از عالمان و محققان امامیه نیز گفتهاند: آیات فراوانی که از اختلاف و گناه صحابه سخن به میان آوردهاند، مانند ﴿ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا ﴾[۱۲۶]؛ نیز ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۲۷]؛ ﴿إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴾[۱۲۸] و آیاتی که از وجود نفاق در میان آنان یاد کردهاند: ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ﴾[۱۲۹]؛ نیز ﴿ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنْهَا الأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴾[۱۳۰] و نیز روایات متعدد، مانند احادیثی که از بازگشت صحابه به گذشته خود پس از پیامبر و ورود آنان به جهنم خبر دادهاند[۱۳۱]، بر عادل نبودن همه صحابه و عدم حجیت سنت آنان دلالت دارند[۱۳۲]. پیروان این دیدگاه، در ردّ دلالت آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۳۳] بر حجیت سنت صحابه گفتهاند: آیه یادشده بر اطاعت مطلق از اولی الامر و عصمت آنان دلالت دارد[۱۳۴]، در حالی که خلفا به جز علی(ع) معصوم نبوده و نمیتوان به طور مطلق از آنان اطاعت کرد. افزون بر این، در روایات متعدد منقول از پیامبر و اهل بیت(ع)، مصداق اولی الامر تنها امامان معصومِ پس از پیامبر دانسته شده است[۱۳۵]. آیات ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۱۳۶] و ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۳۷] نیز در مقام تشریع و بیان حجیت قول صحابه و امت اسلامی نیستند، بلکه در صدد بیان افضل بودن آنها بر دیگر امتهایند. ضمن اینکه افضلیت نیز مشروط به داشتن ایمان به خدا و پایبند بودن به دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است:﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ﴾[۱۳۸][۱۳۹] افزون بر این، افضلیت در آیه، برای مجموع امت است، نه برای یکایک افراد مسلمان؛ همچنین مجرد عدالت صحابه، دلیل بر حجیت سنت آنها نیست وگرنه باید سنت هر عادلی، اعم از صحابی و غیر صحابی حجت باشد.[۱۴۰] آیات ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۱۴۱] و ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾[۱۴۲] نیز تنها از مدح و ثنای گروهی از صحابه یاد کرده و مدح افراد دلیل بر حجیت و پذیرش سخن آنان نیست.[۱۴۳] روایت مورد استناد نیز ضعیف و باطل است [۱۴۴] و بر فرض صحت سند، لازمه این حدیث آن است که پیامبر(ص) مسلمانان را به دو امر متناقض فرمان داده باشد، زیرا سیره صحابه در بسیاری از موارد، مختلف، بلکه با یکدیگر متناقض بوده و براساس همین دیدگاههای متفاوت، گاه با یکدیگر جنگیدهاند[۱۴۵][۱۴۶].
جایگاه سنت
- سنت در لغت به معنی راه، روش، شریعت و طبیعت میآید، گفتار و رفتار پیغمبر را هم در اصطلاح سنت مینامند و با قرآن قرین نموده، «کتاب و سنت» میگویند. سنی منسوب به همین سنت است و بر چهار فرقهای که اکثریت مسلمین را تشکیل میدهند، گفته میشود؛ چون خود را پیرو و مطیع اقوال و اعمال پیغمبر میدانند. در قرآن کریم نزدیک بیست بار لفظ سنت به صورت مفرد و جمع و با اضافه به خدا و خلق آمده، ولی هیچ گاه در نظام خلقت و قوانین و قواعد حاکم بر جهان آفرینش و خلاصه در امور تکوینی به کار نرفته است. هر چند چنین استعمالی معمول و متداول و صحیح است. همچنین در قرآن در چند جا این کلمه را به کار گرفته است:
- ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۴۷]
- ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۴۸]
- ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۱۴۹]
- ﴿وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا﴾[۱۵۰]
- ﴿سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ﴾[۱۵۱]
- بنابراین، منظور از سنت در این مدخل، قانون و طریقه و معاملهای است که خداوند با اقوام گذشته نموده، مانند: اهلاک، تعذیب کفار، مثل ایجاد طوفان و عذاب قوم نوح. چنانکه در بحث سنت و برخورد پیامبر با سنتهای اقوام و ملل، مسائل بسیاری مطرح است. مثلاً، قرآن کریم در چند جا گفته است که هرگز در سنت خدا تغییری نخواهی یافت و تعبیر به سنة الله که در قرآن آمده، اشاره به آن است که سرنوشتی که برای امتهای پیش میآید طبق یک قانون و سنت و دارای شرایط ثابتی است[۱۵۲]
- ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۵۳]
- ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا﴾[۱۵۴]
- ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۵۵]
- نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- مأموریت پیامبر در مورد ابلاغ سنت الهی هلاکت کافران حق ستیز، به کفار عصر بعثت: ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ﴾[۱۵۶]
- تذکر خداوند به هلاکت مشرکان در صورت اخراج پیامبر از مکه بر اساس سنت الهی: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا﴾[۱۵۷]
- رویگردانی ستمگران و گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۵۸]
- نتیجه: اهمیت شناخت سنت در رابطه با پیامبر اسلام این است که بفهمیم، قانونی برای دعوت حاکم است، یا نمیتوان نظامی برای آن ترسیم کرد.
- از آیات قرآن استفاده میشود که خود رسالت پیامبر در مجموعه نظام و مشیت الهی است. وانگهی در این کتاب حتی یک بار نگفته که سنت خدا در امور تکوینی غیر قابل تغییر است، بلکه همواره در این امور میفرماید: خداوند هر چه بخواهد میکند و هر گونه مشیت بالغهاش اقتضا کند، انجام میدهد. از نظر عقل هم هیچ دلیل و برهانی وجود ندارد که خداوند از قوانین طبیعی نظامات تکوینی تخلف نکند، بلکه بر عکس، اما این معنایش هرج و مرج نیست. عقل حکم میکند که قادر مطلق، طبق حکمت و به مقتضای مصلحت بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده - که از آن قرآن بارها به عنوان مشیت یاد میکند - تصرف کند. بر این اساس پروردگار حکیم، نباید در دستگاه خلقت، نظم جهان را بر هم زند و هر روز وضعی جدید پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش میگردد.
- اما سنت لا یتغیر پروردگار، منحصرا مربوط به راه و روش خداوند در جوامع انسانی است و در قرآن فقط و فقط سنت در همین معنی به کار رفته است. مثلا در سوره الفتح، میفرماید: ﴿وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۱۵۹]. و در سوره احزاب آمده: ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾[۱۶۰]. همچنین گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت: ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۶۱]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
- صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم
- سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۵۵؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۹۹-۳۰۰، «سنن».
- ↑ ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.
- ↑ تفسیر العز بن عبد السلام، ج۲، ص۵۸۱؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.
- ↑ معجم الفروق اللغویه، ص۳۴۶، «سنن».
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۲۳۷، «سنن».
- ↑ السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۷؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۱، ص۱۳.
- ↑ فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸؛ معجم لغة الفقهاء، ص۲۵۱، «السنه».
- ↑ ارشاد الفحول، ص۳۳؛ معجم لغهالفقهاء، ص۲۵۱؛ فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸.
- ↑ معجم الفاظ الفقه، ص۲۳۴؛ معجم المصطلحات، ج۲، ص۲۹۸، «السنن».
- ↑ معجم لغة الفقهاء، ص۸۳؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۹.
- ↑ اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ نیل الاوطار، ج۷، ص۳۱۸.
- ↑ المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ الاصول العامه، ص۴۴۰.
- ↑ مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۸-۶۹؛ اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ دراسات فی علم الدرایه، ص۱۲.
- ↑ زبدة الاصول، ص۸۷؛ ارشاد الفحول، ص۳۳.
- ↑ زبدة الاصول، ص۸۷؛ معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص۷۹.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۷۹؛ مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۱.
- ↑ حبل المتین، ص۴؛ عوائد الایام، ص۴۶۷؛ مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۹.
- ↑ مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۲.
- ↑ التعدیل و الترجیح، ج۱، ص۱۳؛ وصول الاخیار، ص۸۸؛ السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۹۶.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۴، ص۴۴۷.
- ↑ ارشاد الفحول، ص۱۹۰.
- ↑ الامام جعفر الصادق، ص۲۴۰؛ بدایة الوصول، ج۵، ص۳۰۳؛ مباحث الاصول، ج۱، ص۴۹۶.
- ↑ وسیلة الوصول، ص۴۹۶؛ اصول الحدیث، ص۸۲.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
- ↑ «پیش از شما سنّتهایی (بوده و) از میان رفتهاند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
- ↑ «خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۶.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.
- ↑ « آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ تفسیر سلمی، ج۲، ص۱۴۳؛ اضواء البیان، ج۷، ص۳۰۱.
- ↑ «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶.
- ↑ « به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد » سوره بقره، آیه ۱۲۹.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۷۷۵؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۴؛ التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۱۷.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
- ↑ «و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.
- ↑ «این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.
- ↑ «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی میبخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی میشود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده میشوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۳۵۱؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۴؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۴، ص۴۹-۵۰.
- ↑ «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
- ↑ المحیط الاعظم، ج۱، ص۳۷۳؛ التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶.
- ↑ «خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست»؛ سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۱۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۸۰؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۶۹؛ معانی الاخبار، ص۳۹۰.
- ↑ تهذیب، ج۷، ص۲۷۵؛ وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۶۳-۴۶۴.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۱.
- ↑ تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص۸۰؛ الدرر النجفیه، ج۳، ص۱۱۲.
- ↑ « و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۹، ۲۷۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۴.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۸۰.
- ↑ الامالی، ص۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۹۷.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۳؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۸۳.
- ↑ « ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ «و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز » سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۹؛ بحار الانوار، ج۶۵، ص۲۳۷.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ «در بسیاری از گفتوگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه فرمان دهد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و داراییهایتان را که خداوند (مایه) پایداری (زندگی) شما گردانیده است به کمخردان نسپارید و از در آمد آن، آنان را روزی و پوشاک رسانید و با آنان با زبانی شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۵.
- ↑ « از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان میافکند » سوره مائده، آیه ۱۰۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۶۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۸۳.
- ↑ مسند احمد، ج۴، ص۱۳۱؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۳۹۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۵؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۳۹، ۲۴۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۳۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۷؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ الكافى، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۹؛ حقيقة علم آل محمد، ص۸۱ ، ۸۳ .
- ↑ بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۳۲-۱۳۶؛ حقیقة علم آل محمد، ص۸۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۶۰؛ تهذیب، ج۹، ص۳۵۷.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۶۹؛ تهذیب، ج۷، ص۲۷۵.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
- ↑ «و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
- ↑ المستصفی، ص۱۰۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.
- ↑ التفسیر الحدیث، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۶؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۷۹.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۱۲.
- ↑ « از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید » سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید » سوره مائده، آیه ۹۲.
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
- ↑ «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.
- ↑ «و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیامرسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ الاصول العامه، ص۱۲۶.
- ↑ «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است » سوره نساء، آیه ۸۰.
- ↑ « آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید » سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا میخوانید؛ بیگمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون میآیند میشناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
- ↑ «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۸۲.
- ↑ «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
- ↑ الذریعه، ج۲، ص۵۷۶؛ الاحکام، آمدی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶؛ مبادی الوصول، ص۱۶۸.
- ↑ ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۷.
- ↑ اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ الاصول العامه، ص۱۴۷.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ الاصول العامه، ص۱۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ الاصول العامه، ص۱۵۹.
- ↑ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۶۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۷۶.
- ↑ « جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ الاصول العامه، ص۱۴۹-۱۵۹؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۳۱۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۸۷، ۴۲۳.
- ↑ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ المستدرک، ج۲، ص۴۱۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۰۸؛ کمال الدین، ص۳۷۸.
- ↑ کمال الدین، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مسند احمد، ج۳، ص۱۴؛ المستدرک، ج۳، ص۱۰۹.
- ↑ نضد القواعد الفقهیه، ص۱۲؛ الاصول العامه، ص۱۶۴.
- ↑ اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم » سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ «و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
- ↑ ارشاد الفحول، ص۶۹.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳؛ المحصول، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ المستصفی، ص۱۶۸.
- ↑ «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۴.
- ↑ « اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
- ↑ «و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.
- ↑ «اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته ، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۴.
- ↑ «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
- ↑ چون منافقان نزد تو میآیند، میگویند: گواهی میدهیم که بیگمان تو فرستاده خدایی و خداوند میداند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی میدهد که منافقان، سخت دروغگویند.سوگندهاشان را سپر کردند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند؛ به راستی آنان بدکرداری انجام میدادند.این، بدان روست که آنان ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند آنگاه بر دلهاشان مهر نهاده شد از این رو (حقیقت را) درنمییابند.و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمیگردانند و آنان را میبینی که خودداری میورزند و گردنفرازند. برای آنان برابر است چه برایشان آمرزش بخواهی چه نخواهی هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد؛ بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند.آنان همان کسانند که میگویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمییابند.میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند.ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند؛ سوره منافقون، آیه: ۱-۹.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۰؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۶۸؛ المستدرک، ج۲، ص۴۴۷.
- ↑ الصوارم المهرقه، ص۱۰؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۱۰۶.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷۶؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید ، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ فتح القدیر، ج۱، ص۳۷۱؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱.
- ↑ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۱-۲۲.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ «و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۰۳-۸۰۴.
- ↑ الاحکام، ابن حزم، ج۶، ص۸۱۰؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۴۴؛ السنه فی الشریعة الاسلامیه، ص۲۴.
- ↑ السنه فی الشریعهالاسلامیه، ص۲۴؛ الایضاح، ص۵۲۱.
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
- ↑ «اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.
- ↑ ر. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۶ - جهان و انسان از دیدگاه قرآن، ش ۵۸، ص ۵۴.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشتههایشان بخشوده میگردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمییابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «و اگر کافران با شما به جنگ برمیخاستند واپس میگریختند سپس یار و یاوری نمییافتند * بنابر سنّت خداوند که پیشتر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.
- ↑ «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنتشدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بیدرنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.