نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
رابطه عمود نور با علم معصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«راز پاکی این دیدگان از پلیدی شیطان، اخلاص آنهاست. زیرا این چشمان، همان قلوب شیفته و خاضع و خالص شده برای خداوند است و بر پایه ی اعتراف شیطان، او از اغوای مخلصان و گمراه کردن آنان و نیز چیره شدن بر ایشان ناتوان است؛ به گونهای که شرور و وسوسهها و دسیسهها و ریسمانها و شریکان او توان دسترسی به مقام آنها را ندارند. چون برترین جایگاه شیطان، تجرد خیالی و وهمی است و در تجرد عقلی تام هیچ پایگاهی ندارد.
او از مراد مخلص آگاهی ندارد تا بتواند وی را بفریبد و در کار او دسیسه کند. بندهای که خداوند او را برای خود خالص گردانیده است، همه سرمایهها و زینتهای شیطانی را رها میکند و در نتیجه، شیطان را در علم و عمل او بهرهای نیست.
به کمک این ستون نوری سداد آور و توفیق بخش است که اماممعصوم(ع) از ایمان و نفاق پنهان در سینهها آگاه میشود. زیرا به واسطه آن نور، باطن چون ظاهر برای او آشکار میگردد، بدون آن که حجابی در کار باشد.
از این رو حضرت رضا(ع) در نامهای برای بعضی از یارانش چنین نوشت: هنگامی که مردم را میبینیم، آنها را با حقیقت ایمان یا حقیقت نفاق میشناسیم [۱].
زیرا برای کسی که از ستون نوری بر گرفته از خیمهگاه عالم طبیعت و پر کشیده تا عنان عالم غیب برخوردار است، قلبهای بندگان مانند قلبهایشان هوید است، بیآن که حجابی باشد.
شاهد گویای مدعا، این روایت حمزه بن عبدالمطلب بن عبدالله جعفی است: نزد حضرت رضا(ع) رفتم در حالی که کتاب یا کاغذی همراه داشتم و در آن از امام صادق(ع) چنین نقل شده بود: دنیا برای صاحب این امر امامت همچون گردویی دو نیم شده تمثل یافته است. حضرت رضا(ع) فرمود: ای حمزه، به خدا سوگند! این سخن حق است، آن را بر روی پوستی بنویس[۲]»[۳].
«از جمله منابع علم امام(ع) بهرهمندى از نور الهى است؛ چنانکه هر وقت خواسته باشند از غیب آگاهى یابند، به سبب قدرت و اذنى که خداوند به آنها داده است هرچه را بخواهند براى آنها روشن میگردد؛ همانطور که نقل شده است روزى امیرمؤمنان (ع) فرمود: از بالاى آسمانها و از زیر زمینها از من سؤال نمایید تا شما را آگاه نمایم. در این میان یکى برخاست و گفت: "الآن جبرئیل (ع) کجاست؟" پس آن حضرت نظرى به آسمان و نظرى به زمین انداخت و به مشرق و مغرب توجه نمود و به سؤالکننده فرمود: "به خدا سوگند! تو جبرئیل هستى". پس از آن او را ندیدند.[۴] همچنین در ذیل آیه ﴿تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً﴾[۵] روایات متعددى با تعابیر مختلفى مانند عمود من نور، منار من نور، مصباح من نور، عمود من السماء، بیان شده است که در اینجا به چند نمونه از این روایات اشاره مىکنیم. محمد بن مروان مىگوید که از امام صادق(ع) شنیدم که حضرت فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَ لَيَسْمَعُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وُلِدَ خُطَّ بَيْنَ كَتِفَيْهِ ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ فَإِذَا صَارَ الْأَمْرُ إِلَيْهِ جَعَلَ الله لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يُبْصِرُ بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُ كُلِّ بَلْدَة»[۶] در روایت دیگرى مىخوانیم که امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ الله إِذَا أَرَادَ خَلْقَ إِمَامٍ...فَإِذَا سَقَطَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ يَرَى بِهِ أَعْمَالَهُمْ»[۷]همچنین «صالح بن سهل» چنین نقل مىکند: «كُنْتُ جَالِساً عِنْدَهُ فَقَالَ لِيَ ابْتِدَاءً مِنْهُ يَا صَالِحَ بْنَ سَهْلٍ إِنَّ الله جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الرَّسُولِ رَسُولاً وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ رَسُولاً قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ الله بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ بِهِ إِلَيْهِ فَإِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَه».[۸]اینکه منظور از نور الهى در این روایات چیست، معلوم نیست. ولى بعضى از راویان، نور الهى را به "ملک" تعبیر کردهاند:«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ فَضَّالٍ جُلُوساً إِذْ أَقْبَلَ يُونُسُ فَقَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الحَسَنِ الرِّضَا(ع) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ أَكْثَرَ النَّاسُ فِي الْعَمُودِ قَالَ فَقَالَ لِي يَا يُونُسُ مَا تَرَاهُ أَ تَرَاهُ عَمُوداً مِنْ حَدِيدٍ يُرْفَعُ لِصَاحِبِكَ قَالَ قُلْتُ مَا أَدْرِي قَالَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِكُلِّ بَلْدَةٍ يَرْفَعُ الله بِهِ أَعْمَالَ تِلْكَ الْبَلْدَةِ».[۹]بنابراین اگر منظور از نور الهى، ملک یا روحالقدس باشد، نمىتوان آن را منبع جداگانهاى براى علم امام(ع) دانست. بلکه همان القاى روح القدس است. ولى آیت الله مکارم شیرازى و همکاران او، نور الهى را منبع جداگانهاى دانستهاند؛ [۱۰]»[۱۱].
«در روایتی از امام صادق (ع) آمده: «خداوند، عمود نور را از تمام مخلوقاتش غیر از امام، پنهان داشته است. چنین حقیقتی میتواند حقیقتی مادی، مانند برخی امواج نور یا صوت باشد که برای افراد عادی قابل مشاهده و شنیدن نیست. احتمال دیگر آن است که عمود نور، حقیقتی غیر مادی است که تنها ائمه (ع) قادر به دیدن شهود آن هستند. به نظر میرسد این دیدگاه با شواهد یاد شده در بحث عرضه اعمال، هماهنگ است. نکته دیگر آنکه در اکثر روایات مربوط به عمود نور، این تعبیر تکرار شده است که امام در آن عمود، اعمال بندگان خدا یا مطالب دیگر را مشاهده میکند. تعابیر "یری به" و "ینظر به" در اکثریت این روایات آمده است که تأکید بر آن است که علم به اعمال از طریق مشاهده است، نه گزارش. بنابراین این برداشت تقویت میشود که شیوه عرضه اعمال به ائمه(ع) در عمود نورانی، دیدن است؛ با وجود این، هنوز برخی جزئیات این موضوع، مانند علت تشبیه به عمود نورانی روشن نیست»[۱۲].
«یکی از مجاری علم و آگاهی امام طبق برخی روایات، "عمود نور" است که با عناوین دیگری مانند " مصباحی از نور" یا "مناری از نور" نیز ذکر شده است. روایات ذیل این عناوین، همگی در یک نکته اشتراک و اتحاد دارند هر چند در ذکر عنوان، زمان یا تعبیر از این فعل، اختلاف و تفاوتهایی در عبارات روایات وجود دارد؛ این امر مشترک، ارتباط عمود یا منار یا مصباح نور با اعمال بندگان و خلایق است. به تعبیر دیگر به طور قطع میتوان ادعا نمود روایات این باب، میخواهد از آگاهی امام نسبت به کنش، رفتار و اعمال انسانها خبر بدهد. از این رو ثمره و نتیجه وجود عمود نور برای امام، مشاهده و توان دیدن اعمال انسانهاست.
عمود نور امری جدا از امام نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم نموده است؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور میفرماید:« فَبِهَذَا يَحْتَجُ اللَّهُ عَلَى خَلْقِه»علامه مجلسی ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل «هَذَا» را به خود امام بر میگرداند که صحیح هم همین است[۱۳]. با توجه به این جمله، اگر منار یا عمود نور را امری جدا از امام بدانیم، احتجاج الهی به امام صحیح نخواهد بود. علامه مجلسی ذیل روایات عمود نور چندین احتمال برای عنوان عمود نور مطرح میکند[۱۴]. مراد از عمود نور را روایتی صحیح [۱۵]. از امام رضا(ع) به روشنی بازگو میکند؛ یونس بن عبدالرحمان برای یاران خود نقل میکند که امام به من فرمود: " توچه میگویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است [۱۶]. که برای صاحب امام تو برافراشته میگردد؟. من گفتم: نمیدانم. امام فرمود: بلکه مراد از عمود نور، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان میکند". روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر میکند. به گفته علامه مجلسی در مرآة العقول، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که امام در آن نظر میکند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد امام در کشف امور، به ملک است[۱۷]»[۱۸].
«بخش دیگری از روایاتی که به منبع علم امام(ع) اشاره دارد، روایاتی است که در آنها به وجود ستونی از نور در هر شهر اشاره شده است که امام، علوم خودش را از آن ستون نور میگیرد.
شیخ صدوق نقل می کند بین خدا و امام، ستونی از نور وجود دارد که امام اعمال مردم را در آن میبیند و هر چیزی را که به آن نیاز دارد، از همین طریق از آن مطلع میشود، گاهی این نور بسط پیدا کرده و گسترده میشود و امام در این حال مسائلی را که نیاز دارد، از آن آگاه میشود و گاهی هم از او گرفته میشود و در نتیجه آن چه را لازم نیست نمیداند[۱۹].
صفار قمی، نیز روایاتی را نقل میکند مبنی بر اینکه امام(ع)، علم خود را از ستونی از نور میگیرد. در روایتی که صفار از جمیل بن دراج نقل میکند، بیان میکند که امام(ع)، وقتی به امامت برسد، در هر شهری برای او مناری از نور بلند میشود که امام در آن، به اعمال بندگان مینگرد[۲۰]. اما در روایتی دیگر، ماهیت این ستون نور، به صورت روشنتری بیان شده است، امام صادق(ع) در بیان این ستون نور، میفرماید: خداوند ستونی از نور دارد که آن را از همه مخلوقاتش پوشانده است، یک طرف این ستون نزد خدا بوده و طرف دیگر آن در گوش امام است، پس هرگاه خداوند چیزی را اراده کند، آن را در گوش اماموحی میکند[۲۱]»[۲۲].
«شماری از روایات آمده در آثار محدثین قم، دربارۀ ستونی از نور است که امام(ع) به وسیلۀ آن علم پیدا میکند. صفار در این باره، روایاتی از جمیل بن دراج نقل میکند که به گفتۀ آنها، هنگامی که امام(ع) به امامت برسد، در هر شهری، برای او مناری از نور بلند میشود که امام(ع) در آن، به اعمال بندگان مینگرد. امام صادق(ع)، در روایتی، ماهیت این ستون نور را بیان کرده است: «خداوند ستونی از نور دارد که آن را از همۀ مخلوقاتش پوشانده است. یک طرف این ستون، نزد خدا و طرف دیگر آن، در گوش امام(ع) است. پس هرگاه خداوند چیزی اراده کند، آن را در گوش امام(ع) وحی میکند». کلینی در این باره روایتی نیاورده است؛ اما صدوق صفار را همراهی و روایتی نقل کرده که در پایان آن آمده است: «این نور مداومت ندارد. گاهی بسط پیدا میکند و گسترده میشود. امام(ع) در این حال، مسائلی را که نیاز دارد، از آن آگاه میشود و گاهی از او گرفته میشود و در نتیجه، آنچه را لازم نیست، نمیداند». از آنچه گذشت، به دست میآید که این ستون نور، به طور مستقل، منبع علم نیست؛ بلکه تمثیلی برای منبع الهامی علم امام(ع) است که هرگاه خداوند بخواهد، با آن، امام را آگاه میکند. (...)
از مصادیق منابع علم الهامی که در روایات، به آنها پرداخته شده، تمثل ستونی از نور، افزایش علم در هر شب جمعه و عرضه شدن اعمال بندگان به امام است. نظر متکلمان را در این باره دنبال میکنیم. شیخ مفید به دلیل رویکرد خاصش دربارۀ این مصادیق، به صورت موردی به آنها نپرداخته است؛ اما با توجه به مبانی پیشگفتۀ او میتوان به فحوای دیدگاهش در این باره پی برد. در واقع، بعید به نظر میآید که وی با این مصادیق مخالف باشد؛ زیرا شیخ مفید هم از روایات آگاه و هم الهامی بودن علم امام را عقلاً و نقلاً پذیرفته است. چنین کارهایی هم اولاً از سوی خداوند محال عقلی نیست و ثانیاً روایات فراوانی، به طرق گوناگون، دربارۀ این مصادیق وارد شده است که شیخ مفید در موارد مشابه، تعبد خود به این روایات را نشان داده است. او حتی هنگامی که نوبختیان را در نپذیرفتن تحدیث نقد میکند، علت مخالفت آنها را ناآگاهیشان از روایات میداند. سید مرتضی هم، مانند استاد خود، مستقیماً دربارۀ این مصادیق مطلبی ندارد؛ اما شیخ طوسی، عصارۀ مدرسۀ کلامی بغداد، دربارۀ عرضه شدن اعمال بندگان به امام، روایتی از داوود بن کثیر نقل میکند: «من پسرعمویی ناصبی و خبیث داشتم که با آن ارتباطی نداشتم؛ اما وقتی که میخواستم به حج بروم، شنیدم حال خود و خانوادهاش خوب نیست. قبل از حرکتم به سمت مکه، نفقهای به آنها دادم. وقتی به مدینه، خدمت امام صادق(ع) رسیدم، امام صادق(ع) بدون مقدمه رو به من کردند و فرمودند: "ای داوود، اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. هنگامی که در اعمال عرضهشدۀ تو دیدم که با پسرعمویت ارتباط برقرارکردی صلۀ رحم بهجا آوردی خوشحال شدم. دانستم که این صلۀ رحم تو به خاطر این بود که او در پایان عمر قرار داشت و رو به مرگ بود"». از آنجا که متکلمین بغداد برخورداری امام از علم غیر عادی را پذیرفتهاند، میتوانند این مورد را در زمرۀ علوم الهامی قرار دهند»[۲۳].
«یکی دیگر از منابع علمی امامان معصوم (ع) نوری است که شبانهروز از عرش الهی تا فرق مبارک اماممعصوم (ع) متصل است و در هیچ حالتی از امام خارج نمیشود و این همان نور علم لایزال الهی، فیض مطلق، رحمت و برکات گسترده الهی است که یک طرفش به دست خداوند و طرف دیگر آن در دستان مبارک امام معصوم (ع) است. امام باقر (ع) با ابابصیر وارد مسجد شدند. حضرت به او فرمودند: ای ابابصیر! از مردم سؤال کن آیا اباجعفر (ع) را ندیدید؟ ابابصیر از هر که پرسید اظهار بیاطلاعی کرد. حضرت فرمود: از ابوهارون مکفوف "نابینا" سؤال کن. ابابصیر از او سؤال کرد. اباهارون نابینا به او جواب داد، چگونه امام باقر (ع) را که در کنار تو ایستاده نمیبینی؟! ابابصیر با تعجب پرسید، تو چگونه امام را دیدی؟ اباهارون جواب داد، نوری از فرق مبارک امام باقر (ع) تا به عرش الهی متصل است که من نابینا هم آن نور را میبینم [۲۴].
«یکی دیگر از منابع علوم ائمه (ع) را میتوان نور الهی نام گذاشت، چنانکه در روایات متعددی در اصول کافی آمده است. همانطور که حسن بن راشد میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: "... فَإِذَا مَضَى الْإِمَامُ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ رُفِعَ لِهَذَا مَنَارٌ مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ الْخَلَائِقِ فَبِهَذَا يَحْتَجُّ اللَّهُ عَلَى خَلْقِه"[۲۸]. هنگامی که امام پیشین از دنیا میرود، خداوند برای امام بعد از او ستونی از نور برمیافرازد که بهوسیله آن اعمال مردم را میبیند، و از این طریق خداوند، حجت را بر خلق خود تمام میکند. در بعضی از روایات نیز تعبیر به "عَمُودٌ مِن نُورٍ" "ستونی از نور" شده است، ولی غالباً تعبیر "مَنَارٌ مِنْ نُورٍ" آمده است. و همانطور که ملاحظه میفرمایید تفاوت زیادی بین دو تعبیر وجود ندارد. مرحوم علامه مجلسی شانزده حدیث در این زمینه نقل میکند، [۲۹] و همچنین در باب عرض اعمال روایات متعددی در این زمینه آمده است.[۳۰]
همچنین از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: "در مورد امام حرف نزنید که امام در شکم مادر در حالی که جنین است حرفها را میشنود. و هنگامی که به دنیا میآید فرشتهای بین دو چشمش این آیه را مینویسد: ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ﴾[۳۱] و هنگامی که مسئولیت امامت را بردوش میگیرد، خداوند در هر شهر برایش مناری را بر میافرازد که امام به وسیله آن اعمال مردم را میبیند." [۳۲] صاحب بصائر الدرجات در همین رابطه از باب هفتم تا یازدهم بصائر الدرجات نزدیک به بیست و هفت روایت به مضامین مختلف نقل کرده است [۳۳]»[۳۴].
«سومین منبعی كه برای علوم معصومان(ع) میتوان ذكر كرد، نور الهی میباشد كه در روایات متعدد بهآن اشاره شده است از جمله: حسن بن راشد میگوید از امام صادق(ع) شنیدم كه میفرمود: «فإذا مضَی الامامُ الذی كان قَبلَهُ رُفِعَ لهذا مَنَارٌ من نورٍ ینظُر به إلَی أَعمَالِ الْخَلائِق فبِهَذَا یحتَجُّ اللَّهُ عَلَی خَلْقِه»[۳۵] در کتاب بصائر آمده است که: امام هنگامی كه مسئولیت امامت را بر دوش میگیرد، خداوند در هر شهر برایش مناری از نور را بر میافروزد كه به وسیله آن اعمال مردم را میبیند.صاحب بصائر الدرجات در همین رابطه بیست و هفت روایت به مضامین مختلف نقل كرده است. همچنین مرحوم مجلسی در بحار الانوار شانزده حدیث در این زمینه نقل میكند»[۳۶].
«یکی از مجاری علم و آگاهی امام طبق برخی روایات، "عمود نور" است که با عناوین دیگری مانند مصباحی از نور یا مناری از نور نیز ذکر شده است. عمود نور امری جدا از امام نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم نموده ا ست؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور میفرماید: فبهذا یحتجّ اهلل علی خلقه.
علامه مجلسی ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل "هذا" را به خود امام بر میگرداند که صحیح هم همین است.[۳۷] مراد از عمود نور را روایتی صحیح از امام رضا(ع) به روشنی بازگو میکند؛ یونس بن عبدالرحمان برای یاران خود نقل میکند که امام به من فرمود: تو چه میگویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است که برای صاحب امام تو برافراشته میگردد؟ من گفتم: نمیدانم. امام فرمود: بلکه مراد از عمود نور، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان میکند.[۳۸]
روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر میکند. به گفته عالمه مجلسی در مرآة العقول، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که امام در آن نظر میکند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد امام درکشف امور، به ملک است[۳۹]»[۴۰].
↑الفضائل، شاذان بن جبرئیل القمى، ص٩٨؛ بحار الانوار، ج٣٩، ص١٠٨.
↑«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد»؛ سوره انعام، ١١۵.
↑امام در همان موقعى هم که در شکم مادر است، گفتوگوها را مىشنود و وقتى به دنیا مىآید، بین دو کتفش نوشته شده است: (وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ). سپس وقتى زمام امر به دست او بیفتد، خداوند عمودى از نور برایش قرار مىدهد که با آن نور آنچه را اهل هر شهرى عمل مىکنند، مىبیند؛ کافى، ج١، ص٣٨٧.
↑زمانى که [امام] پاى به دنیا بگذارد به وسیله حکمت مزین مىگردد و براى او چراغى قرار داده مىشود که با آن کارهاى بندگان را مىبیند؛ بصائر الدرجات، جزء٩، ص۵۶۴.
↑خداوند در میان خودش و امام ستونى از نور قرار داده است که خداوند از این طریق به امام مىنگرد و امام نیز از این طریق به پروردگارش مىنگرد و هنگامى که بخواهد چیزى را بداند، در آن ستون نور نظر مىافکند و از آن آگاه مىشود؛ بصائر الدرجات، ص۴۶٠؛ بحار الانوار، ج٢۶، ص١٣۵؛ منهاج البراعة شرح نهج البلاغة، میرزا حبیبالله خویى، ج۵، ص٢٠٠.
↑محمد بن عیسى بن عبید مىگوید: من و ابنفضال نشسته بودیم که یونس وارد شد و گفت: من خدمت امام رضا(ع) رسیدم و به او گفتم: قربان شما شوم! مردم درباره عمود، سخن بسیار گفتهاند. امام(ع) به من فرمود: اى یونس! نظر تو درباره آن چیست؟ نظرت این است که یک عمود آهنى است که براى صاحب تو برافرازند؟! عرض کردم: نمىدانم. فرمود: عمود، فرشتهاى است که بر هر شهرى گماشته شده است و خدا به وسیله او کردار آن شهرها را مىرساند. کافى، ج١، ص٣٨٧.
↑ملا صالح مازندرانی درباره این جمله امام(ع) مینویسد:ذکر الحدید علی سبیل التمثیل و الا فقد یکون العمود من خشب و نحوه؛ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۳۶۴/۶.
↑تسمیه الملک عموداً علی الاستعاره، کأنه عمود نور ینظر فیه الإمام أو لأن اعتماده فی کشف الأمور علیه؛مجلسی، مرآة العقول، ۲۶۸/۴.
↑ قادتنا کیف نعرفهم، ج ۶، ص ۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۶۳.
↑بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۳۳. امام باقر (ع) فرمودند: همانا هر کسی از ما اهل بیت، امام باشد سخنان را در رحم مادر میشنود و هنگامی که به دنیا میآید ملکی نزد او میآید و بر روی بازوی راستش این آیه را مینویسد: "و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید، هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست" سوره انعام، آیه: ۱۱۵؛ و هنگامی که امام به حد جوانی میرسد خداوند متعال عمودی از نور برای او بالا میبرد که با آن نور هر چه که در دنیاست میبیند و چیزی از نظر او مخفی نمیماند.
↑بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۳۹. امام باقر (ع) فرمودند: وقتی امام به دنیا میآید نوری از اسمان تا زمین برای او ساطع میشود که با آن نور همهچیز را در شرق و غرب عالم میبیند.
↑هنگامی كه امام پیشین از دنیا میرود، خداوند برای امام بعد از او مناری از نور میافروزد كه آن امام به وسیله آن اعمال مردم را میبیند، و از این طریق خداوند، حجت را بر خلق خود تمام میكند