حوزه علمیه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حوزۀ علمیه، یک حقیقت پایدار

امام با توجه دادن علما به یکپارچگی و یادآوری درگذشت مرحوم آیت‌الله بروجردی به این حقیقت تأکید می‌ورزد که حوزۀ علمیه با رفتن اشخاص از بین نرفته و در خدمت اسلام است. به باور امام، حوزۀ علمیه باید به درد اسلام بخورد والا بیهوده و مبتذل خواهد بود[۱]. امام در ۱۰ دی ماه ۱۳۵۰ در نجف اشرف، با یادآوری تلاش‌های صادقانه پیامبر اسلام(ص) در گسترش توحید و فتح و ظفرش در مهاجرت به مدینه و فتح مکه، ابراز امیدواری می‌نماید که حوزۀ علمیۀ نجف تقویت شود و به حالت قبلی برگردد. ایشان وظیفۀ سنگین برای علما تصویر می‌نماید و متذکر می‌شود که صرفاً آموختن مشتی الفاظ و مفاهیم، تمام وظیفه علما نیست؛ بلکه حفظ اسلام و احکام آن، با تأسی از پیامبر اکرم(ص)، از وظایف اصلی آنان است. ایشان با توجه به فشارهای دولت عراق بر حوزۀ علمیه، زوال حوزه را هم به لحاظ معنوی، غیرممکن می‌داند و هم به لحاظ طبیعی، ایشان معتقد است، پشتیبانی ملت‌ها از دلایل عدم امکان زوال حوزه‌های علمیه می‌باشد[۲].[۳]

ویژگی‌های ممتاز حوزۀ علمیه نجف

امام حوزۀ علمیۀ نجف را دارای برازندگی‌هایی می‌داند که در دیگر حوزه‌های علمیه نیست: اولاً، قدمت هزار ساله و پیشینۀ بلندمدت آن را یادآور می‌شود، ثانیاً، مجاورت حوزۀ علمیۀ نجف را در جوار حضرت امیرالمؤمنین(ع) برجستگی دیگر آن حوزه برمی‌شمارد. ایشان با عطف نظر بر خصوصیت دومی، مسئولیت علمای مشغول در این حوزۀ علمیه را نیز سنگین‌تر می‌داند؛ زیرا هم جواری با حضرت امیر(ع) و ادعای شیعه بودن، مشایعت و متابعت آن حضرت را بیشتر می‌طلبد[۴].[۵]

وظایف آموزشی حوزه علمیه

امام به تمامی حوزه‌های علمیه توصیه می‌نمایند که روش هزار و چند صد ساله فقاهت را حفظ کرده و دخالت در سیاست، باعث کم‌رنگی و بی‌توجهی نسبت به امر مهم فقاهت نگردد. امام از حوزویان می‌خواهد، به طور جدی و محکم، فقاهت را با همان شیوه سنتی، حفظ کنند و در حوزه‌های مختلف علوم عقلی و اخلاق و عرفان نیز تلاش نمایند[۶]. ایشان، برای اینکه حوزه‌های علمیه ثبات و دوام داشته باشد، حفظ فقه سنتی را ضروری می‌داند؛ زیرا به اعتقاد امام، انحراف از این مسیر مساوی با از بین رفتن فقه است[۷]. ایشان نماد فقه سنتی را فقه جواهری معرفی می‌کند و بر محافظت از آن تأکید می‌ورزد[۸].[۹]

وظایف پژوهشی حوزه علمیه

امام، انجمن‌های اسلامی به‌خصوص حوزۀ علمیه زنده قم و دانشگاه‌های بیدار را به نشر منویاتشان تشویق می‌کند[۱۰]. ایشان، از رسالت‌های مهم روحانیت و طلاب علوم اسلامی در حوزه‌های علمیه، قلم فرسایی علما را در راه خیر و سعادت مردم معرفی می‌نماید[۱۱]. ایشان تأکید ویژه دارد بر اینکه، حوزویان، به وسیله قلم، معنویات و اندوخته‌های علمی خود را به نسل آینده منتقل کنند[۱۲]. به باور امام، معرفی درست اسلام، از وظایف مهم اهل قلم می‌باشد[۱۳] و رسالت اهل قلم، بیشتر از دیگران، در برابر فریب‌ها و جنود شیطان است[۱۴]. ایشان برای جلوگیری از انحراف، در پیامی به نویسندگان، نسبت به تفسیر به رأی قرآن و دستورات اسلامی، هشدار می‌دهد[۱۵]. امام با اشاره به تابلوی دیدارکنندگان مسئولان نهضت سوادآموزی که مضمون آن تبدیل قلم به مسلسل بوده است، عکس این شعار را آرزو می‌کند، ایشان آرزو می‌نماید، بشر به رشدی برسد که مسلسل‌ها را به قلم تبدیل کند، از نظر ایشان، کارکرد قلم در خدمت‌رسانی به بشر، بیشتر از مسلسل است و قلم و علم است که انسان را می‌سازد[۱۶]. به باور امام، غایت قلم و دانش باید الهی باشد[۱۷]. ایشان، جهالت را به مثابه تمامی گرفتاری انسان در طول تاریخ می‌داند[۱۸] و داشتن علم جهت‌دار و همراه با تربیت الهی را موجب مصونیت جامعه معرفی می‌کند[۱۹].[۲۰]

وظایف پرورشی حوزه علمیه

امام، خطاب به محصلین مدرسه عالی شهید مطهری تأکید می‌نماید که در کنار تحصیل به تهذیب نفس و پرورش بر مبنای اسلام بپردازند و در همه مدارس باید قبل از اینکه افراد عالم شوند، مهذب باشند. علما باید در مدارس، حوزه‌های اخلاق، تهذیب و معارف اسلامی تشکیل بدهند به اعتقاد ایشان، نبودن تهذیب اسلامی در مدارس دینی و دانشگاه‌ها و و خطرات عالم و معلم غیرمهذب، خطرناک‌تر از توپ و تانک محمدرضا شاه و پدرش می‌باشد؛ زیرا صدمه‌های آنان روحی است بر خلاف توپ و تانک. ایشان تأکید می‌کنند که برنامه‌های اخلاقی باید در رأس برنامه‌های اساتید حوزه‌های علمیه باشد. امام معتقد است، اساتید وابسته به بیگانه، منشأ تمام بدبختی‌هاست. ایشان، به اصلاح اخلاقی برنامه‌های دانشگاه و فیضیه به عنوان نماد دو نهاد فرهنگی تأکید می‌ورزد[۲۱].[۲۲]

حوزه و حفاظت از کیان اسلام

امام بارها تأکید کرده است که آموختن یک مشت الفاظ و مفاهیم و گرفتار شدن در بند یک‌سری اصطلاحات از وظایف اصلی حوزه‌های علمیه و علما نیست، بلکه حمایت و حفاظت از دستورات اسلام و قرآن از وظایف اساسی آنان می‌باشد، به همین لحاظ است که ایشان پس از قیام ۱۹ دی ۱۳۴۲ بیداری حوزه علمیه قم و دیگر حوزه‌های علمیه و علما را جداً می‌ستاید و این بیداری و مقاومت را مایۀ سرافرازی و رونق نهضت روحانیت می‌دانند[۲۳]. از حوزۀ علمیۀ قم به عنوان دژ محکم وحی و عدالت و پناهگاه مسلمانان عدالت‌خواه یاد می‌نماید[۲۴]. از همین بابت، ایشان همواره نسبت به بی‌خاصیتی و بی‌تحرکی حوزۀ علمیه و ضربه خوردن آن از درون هشدار داده‌اند[۲۵].

امام در نامه‌ای به شهید صدر، حوزۀ علمیۀ نجف را در خدمت اسلام و مسلمین و حافظ استقلال عراق و سایر کشورهای اسلامی معرفی می‌نماید[۲۶]. ایشان با توجه به جایگاه حوزه علمیه نجف، با یادآوری مبارزات و زحمات پیامبر اسلام(ص) و اینکه اسلام مکتب مبارزه و مقاومت در برابر ستم و بیداد است، از جو سکوت حاکم بر حوزۀ علمیۀ نجف ابراز تأسف شدید کرده و از زنده بودن حوزۀ علمیۀ قم به نیکی یاد می‌کند. اینها همه نشان از دقت امام نسبت به مسائل اساسی حوزه‌های علمیه است؛ لذا ایشان بر سازماندهی نهضت و ارتباط حوزه‌های علمیه قم، تهران و... تأکید می‌ورزد[۲۷].[۲۸]

وظایف اجتماعی - سیاسی حوزه‌های علمیه

در منظومه فکری توحید محور امام، اسلام و رهبران دینی برای انسان‌سازی آمده‌اند و قرآن هم کتاب انسان‌سازی است؛ اما انسان ابعاد و نیازهای مختلف دارد که باید به همه آن ابعاد پرداخته شود و حوزه علمیه موظف است انسان را با توجه به ابعاد مختلف آن، از مسائل فردی، اجتماعی، سیاسی فرهنگی به خوبی مدیریت نماید. امام برای سامان یافتن مدیریت یادشده، تأکید دارد که در حوزه‌ها هر گروهی در یک بعد تخصص پیدا کند تا هم اسلام را با اهمه ابعادش به مردم ابلاغ نمایند و هم جامعه را در تمامی ابعاد آن هدایت کنند[۲۹]. این مهم از آنجا از حوزه‌های علمیه، انتظار می‌رود که امام خمینی وظیفه علما را بسیار گسترده‌تر از آنچه قبل از او مرسوم بوده است، تصویر می‌نماید. ایشان برای علما، پس از ائمه اطهار(ع) شأن فرمانروایی و حاکمیت قائل می‌شود[۳۰] و آنان را طبق دستورات دین، والی و حاکم بر جامعه معرفی می‌کند[۳۱]. ایشان طبق روایت مقبولة عمر بن حنظله، آنان را از جانب امام و حاکم قاضی می‌داند[۳۲]. به اعتقاد امام، این مقام نیابت و قضاوت همیشه برای فقهای اسلام و علما محفوظ است[۳۳].

ایشان در کتاب معروف ولایت فقیه، معرفی و ارائه اسلام را مستلزم اصلاح حوزه‌های علمیه و روحانیت می‌خواند چه از لحاظ برنامه‌های درسی و چه از نگاه اعتماد به نفس علما و دوری از یأس و ناامیدی و چه از نظر تحول درونی در میان علمای اسلام و طرد کردن آخوندهای درباری که مشخصه آنها از نگاه امام فروختن دین به دنیاست[۳۴]. امام حوزه‌های علمیه را محل تدریس، تعلیم و تبلیغ و رهبری مسلمانان معرفی می‌کند. به باور امام، حوزه علمیه جای فقهای عادی و امین است، فقهایی که امانت‌دار و جانشین پیغمبران هستند، امانت‌دار باید دنیاطلب نباشد و نسبت به جان، مال، ناموس و آبروی مردم امین و حساس باشد. امام در همین راستا، وارد شدن علمای نامدار حوزه علمیه را به دستگاه ظلم، به لحاظ جنبۀ تخریبی زیادش، به مثابه وارد شدن یک امّت در آن دستگاه می‌داند[۳۵].[۳۶]

حوزه‌های علمیه سدی در برابر دشمنان اسلام

امام ۲۶ اسفند ۱۳۴۱ در یک چشم‌انداز بلند مدت، با ذکر سابقه درخشان روحانیت در ستم‌ستیزی، از مبارزه مداوم آنان با خطرهایی که علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی سازمان یافته، یاد می‌نماید و از ویژگی‌های روحانیت در عدم مرعوب شدن از تهدیدهای جباران یاد می‌کند که در هر شرایطی سکوت نکرده و دست از وظایف خویش نکشیده‌اند. ایشان نترسیدن روحانیت از عربده‌کشی و وحشی‌گری‌ها را برای آنان ضروری می‌داند؛ زیرا آنان موظّف هستند در راه اسلام و قرآن آخرین قطره خون خود را نثار کنند. از نظر امام، اگر احکام قرآن در خطر افتد و مذهب جعفری در کشور از رسمیت بیافتد، در این صورت بودن روحانیت و حوزه‌های علمیه به چه دردی می‌خورد. به باور ایشان، هویت حوزه‌های علمیه در حفظ اسلام و ترویج احکام الهی و تحکیم قوانین قرآنی است. امام معتقد است بحث‌های علمی صرف، فلسفه وجودی حوزه‌های علمیه نیست بلکه فلسفۀ وجودی حوزه‌های علمیه علاوه بر مباحث علمی این است که باید چون کوه استوار در برابر دشمنان اسلام بایستد و در برابر تهاجمات آنان مقاومت نماید[۳۷].

امام فلسفه مخالفت محمدرضا شاه با روحانیت و جرم روحانیت در نزد دستگاه پهلوی را حمایت و حفاظت آنان از مبانی قوانین اسلام می‌داند[۳۸]. ایشان، وظایف سنگین حوزه‌های علمیه را در برابر جور و ستم آن قدر جدی می‌گیرد که تماس گرفتن سران حوزه‌های علمیه با رژیم دیکتاتوری پهلوی را به مثابه انتحار روحانیت قلمداد می‌کند و سکوت حوزه‌های علمیه در برابر دشمنی آنان با اسلام را جرم می‌داند[۳۹]. ایشان معتقد است، سرکوب کردن و به هم زدن حوزه علمیه به نفع اسرائیل می‌باشد[۴۰].[۴۱]

استقلال حوزه علمیه

امام روی استقلال حوزه‌ها آن‌قدر حساس است که در دوره پهلوی دوم، در نقد دانشگاه اسلامی مطرح از سوی شاه که به باور امام، توطئه علیه اسلام و استقلال حوزه‌های علمیه بود، - زیرا آنان می‌خواستند علما و حوزه علمیه را تحت برنامه وزارت فرهنگ قرار دهند - امام، به شدت در برابر این طرح، واکنش نشان می‌دهد و تحقق آن را مساوی با مرگ خود و از بین رفتن مراجع اسلام قمداد می‌نماید[۴۲]. ایشان از سوی دیگر کسانی را که از درون حوزه وارد این فاز ضد استقلال حوزه علمیه و ضد اسلام شود، بدتر از اعضای سازمان امنیت شاه معرفی می‌نماید[۴۳].

ایشان در کل، بر استقلال مراکز علمی[۴۴] و مراکز فرهنگی[۴۵] به عنوان یک اصل نگاه کند و استقلال فیضیه و دانشگاه را به عنوان دو نماد علمی و فرهنگی، زیربنای استقلال کشور معرفی می‌نماید[۴۶]. مذهب علما را در آیینه استقلال آن معرفی می‌نماید. ایشان در همین راستا، از حوزۀ علمیه به عنوان دانشگاه بزرگ اسلامی یاد می‌کند و بر تجهیز آن در همه ابعاد تأکید می‌ورزد[۴۷].[۴۸]

لزوم تربیت قاضی و مبلغ در حوزه‌های علمیه

امام بر مبنای اصل بی‌ارزشی علم بدون عمل، به حوزه‌های علمیه نیز دیدگاه کاربردی در جهت گسترش و تبلیغ احکام و دستورات الهی دارد؛ لذا به همه حوزه‌های علمیه به طور عام و به حوزه‌های قم، مشهد و اصفهان، به طور خاص سفارش می‌نمایند به تربیت مبلغ و قاضی و آن را نماد قرار می‌دهد بر پاسخ‌گویی حوزه‌های علمیه به نیازهای روز جامعه اسلامی[۴۹]. ایشان در راستای ضرورت کاربردی بودن حوزه علمیه، تحصیل علوم دینی را مقدمه تبلیغ و انذار مردم می‌دانند[۵۰]. امام به لحاظ ضرورت یادشده، به تقویت حوزه‌های علمیه و تربیت مبلغ تأکید می‌ورزد[۵۱]. از نظر امام، حوزه‌های علمیه علاوه بر تحصیل فقه، باید در مسائل نظام اسلامی، چون جبهات جنگ و امر قضاوت و... همت نمایند؛ زیرا تحصیل علم برای حفظ اسلام است[۵۲]. امام خمینی در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی کمبود مبلغ و قاضی را به سمع حوزویان می‌رساند و حوزه‌های علمیه را بر پرورش مبلغ و قاضی موظّف کرده و بر ایجاد نظم و انضباط در حوزه‌های علمیه تأکید می‌ورزد[۵۳]. ایشان برای برنامه‌ریزی منظم نظام علمی و کاربردی و غنای محتوایی برنامه حوزه علمیه، آنان را به منبع غنی قرآن به عنوان غنی‌ترین کتاب برای تعلیم و تربیت ترغیب می‌نماید، کتابی که جامعۀ انسانی را به طور جامع به سوی حق رهنمون می‌شود[۵۴].[۵۵]

حوزه علمیۀ قم، خاستگاه انقلاب اسلامی

امام در تحلیل از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، سرآغاز نهضت اسلامی را از حوزۀ علمیۀ قم معرفی می‌نماید. ایشان معتقد است، خیزش علیه نظام شاه، از حوزه علمیه قم به سایر حوزه‌ها و دانشگاه‌ها سرایت نمود و منجر به نهضت فراگیری شد که بنیاد پهلوی را برانداخت[۵۶]. امام معتقد است حوزه علمیه باید در کنار علم‌آموزی و تهذیب نفس، به عنوان پناهگاه محرومان و در خط اول مبارزه با دشمنان اسلام قرار داشته باشد[۵۷].[۵۸]

دغدغه‌های امام نسبت به حوزه‌های علمیه

گرفتاری در اختلاف‌های دنیایی

امام به حوزه‌های علمیه هشدار می‌دهد که از اختلاف و صف‌بندی در مقابل هم بپرهیزند والا پایگاه مردمی خویش را به عنوان امتیاز برتر، از دست داده مورد تهاجم دشمنان قرار خواهند گرفت[۵۹]. ایشان معتقد است اگر علما به خاطر منافع دنیوی ناچیز، به جان هم بیافتند و همدیگر را هتک کنند، به اسلام و قرآن خیانت کرده‌اند؛ زیرا به نظر امام، علما امانت‌داران اسلام و قرآن هستند و باید خوب امانت‌داری نموده و از اختلاف بر سر مسائل دنیایی جدا پرهیز نمایند[۶۰].

امام به حوزه‌های علمیه هشدار می‌دهد که با بی‌نظمی و بی‌تدبیری، بی‌لیاقتی خویش را نشان نداده و بهانه به دست دشمنان ندهند. ایشان بر این باورند که با حب نفس و حب جاه و با کبر و غرور نمی‌توان در برابر دشمنان مقاومت کرد. از نظر امام عالِمی که در فکر حفظ مسند و ریاست باشد، نمی‌تواند با دشمنان اسلام مبارزه نماید[۶۱]. ایشان، به علما سفارش می‌نماید که سرباز مسلح اسلام و فدایی اسلام باشند و آنان را نسبت به مسئولیت بزرگ‌شان در مبارزه، با دشمنان اسلام و حراست از کیان اسلام جداً فرامی‌خواند و مسئولیت بزرگی را متوجه آنان می‌داند[۶۲].[۶۳]

هشدار به خطرآفرینی مستمر دشمنان حوزه

ایشان در وصیت‌نامۀ خود، با تیزهوشی و هوشمندی، به حوزه‌های علمیه نسبت به خطرات مخالفین هشدار می‌دهد و از نفوذ مستمر انسان‌های شیاد و منحرف در حوزه‌های علمیه خبر می‌دهد؛ پدیده‌ای که از نظر امام، دو نوع خطر را متوجه حوزه و جامعه می‌کند: خطرهای کوتاه‌مدت آنان بدنام کردن حوزه‌ها با اعمال ناشایست و انحرافی است و خطر دراز مدت‌شان مقامات بالا رسیدن آنان است که با آگاهی از علوم اسلامی، از درون حوزه علمیه، دست به تخریب می‌زنند و انحراف اخلاقی و افکاری چون «پان ایرانیسم» و... را ترویج می‌کنند[۶۴].[۶۵]

هشدار نسبت به ایجاد اختلاف در حوزه‌ها

امام، در حوزه علمیه نجف، از وجود برخی اختلاف‌ها در بین علمای حوزۀ علمیۀ نجف ابراز تأسف می‌نماید و نسبت به توطئه دشمن در پشت این صحنه‌ها هشدار می‌دهد و پیامدهای منفی دنیوی و اخروی علم بدون عمل را یادآور گردیده و فساد عالِم را باعث فساد عالَم می‌داند و آنان را نسبت به وظایف خطیرشان اشعار می‌نماید و برای بیرون‌رفت از دام چنین توطئه‌ای، بر تهذیب روحانیت تأکید می‌ورزد[۶۶]. امام با اعتقاد به این اصل که منشأ اصلی اختلاف‌ها حب دنیاست، به طور مکرر، بر ترک حب دنیا به‌خصوص برای اهل علم تأکید می‌ورزد[۶۷] و آن را سر منشأ تمامی خطاها معرفی می‌نماید[۶۸]. درس اخلاق امام با علما و طلاب علوم دینی این است، که برخی از علما حب دنیای نداشته را در دل دارند[۶۹]. ایشان وظیفة جدی طلاب را در ضمن تحصیل، اهتمام به تهذیب نفس می‌داند و سفارش می‌نماید که در کنار تبلیغ دیگران به تبلیغ و اصلاح نفس خویش نیز بپردازند[۷۰].[۷۱]

خطر نفوذ دشمن در حوزه‌های علمیه

امام علما و حوزه‌های علمیه را به صرف وقت در راه حفظ حوزه‌های بزرگ توصیه می‌نمایند[۷۲]. ایشان در بدو ورودش به حوزۀ علمیۀ نجف و قبل از آغاز درس، نسبت به آفات موجود در حوزه‌های علمیه و هشدار نسبت به اختلاف علما، از خطر نفوذ دشمن ابراز خوف می‌نماید و نسبت به نفوذ مرموز دشمن هشدار می‌دهد. ایشان، نفوذ دشمن را در حوزه علمیه، به نفوذ آنان با واسطه و یا با چندین واسطه و در لایه‌های پنهان تصویر می‌نماید، به گونه‌ای که دشمنان، در قالب وظایف شرعی در حوزه علمیه، ایجاد فساد بکنند، ایشان دلیل تلاش دشمن برای نفوذ در حوزه علمیه را نیز ترسیدن آنان از آدم می‌داند، آدم‌هایی که در حوزه علمیه تربیت می‌شوند[۷۳].[۷۴]

توطئه دشمنان اسلام بر انزوای روحانیت

امام، بارها از انزوای روحانیت و تفکر انزواطلبی شکایت کرده و آن را توطئه دشمن دانسته است. ایشان در همین راستا گوشه‌گیری و خزیدن روحانیت در کنج مساجد و حجره‌های مدارس، در دورۀ پهلوی را برگرفته از اروپا و کپی انزوای روحانیت کلیسا می‌داند. ابراز درد امام در این نکته است که برخی از روحانیت نیز این امر را پذیرفته بودند که از درون حوزه و روحانیت، آسیب جدی نسبت به جایگاه و منزلت آنان وارد می‌شد... ایشان انزوای روحانیت از صحنه‌های سیاسی - اجتماعی را توطئه حساب شده دشمن معرفی می‌کند[۷۵].[۷۶]

حوزه و خطر تشریفات

‌امام معتقد است، رفاه‌زدگی و تجمل‌گرایی خطر جدی و مخالف فلسفه وجودی و ارزش حوزه‌های علمیه است. امام تشریفات و تجمل‌گرایی را برای حوزه علمیه مضر می‌داند و معتقد است اساس حوزه علمیه بر بنیان تلاش و تحصیل برای حفظ اسلام است و تشریفات و تجمل‌گرایی در تضاد با بنیان حوزه و تحصیل است[۷۷].[۷۸]

حوزه علمیه و خطر تحجرگرایی

امام خمینی، در پیامی که به منشور روحانیت مشهور است، خطر تحجرگرایی را در حوزه علمیه بسیار خطرناک‌تر از هر خطر دیگری قلمداد می‌نماید. ایشان این خطر را هم از نگاه بیرونی و بسترسازی توطئه‌های دشمنان، خطرناک می‌داند و هم از نگاه اینکه متحجران، در درون حوزه استقرار دارند و با مقدس‌مآبی وارد عرصه‌های تصمیم‌گیری می‌شوند، بسیار مخرب معرفی می‌کند. از نظر امام خطر تحجرگرایی و متحجران آن‌قدر جدی است که ایشان یک لحظه غفلت نسبت به آن مارهای خوش خط و خال را برای حوزویان روا نمی‌داند. ایشان تأکید می‌نماید که خطر تحجرگرایی و آسیب‌های متحجران، مقطعی نبوده و به طور مستمر در مسیر حوزه و حوزویان قرار دارد. ایشان از صدمات قشر متحجر حوزوی، به شدت ابراز درد می‌نماید. امام خمینی، صدماتی ناشی از سوی متحجران در طول تحصیل، تدریس و مبارزه خود و خون دلی که از اینان خورده است را با هیچ هجمه و فشاری قابل مقایسه نمی‌داند[۷۹].[۸۰]

منابع

پانویس

  1. صحیفه امام، ج۱، ص۲۷۴.
  2. صحیفه امام، ج۲، ص۴۱۰ – ۴۱۲.
  3. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۵.
  4. صحیفه امام، ج۲، ص۲۱.
  5. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۶.
  6. صحیفه امام، ج۱۳، صص ۱۲ – ۱۵.
  7. صحیفه امام، ج۱۶، ص۱۳.
  8. صحیفه امام، ج۱۸، ص۷۲؛ ج۱۶، ص۱۳؛ ج۱۹، ص۲.
  9. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۶.
  10. صحیفه امام، ج۳، ص۳۲۴.
  11. صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۱.
  12. صحیفه امام، ج۷، ص۴۶۴.
  13. صحیفه امام، ج۵، ص۱۸۷.
  14. صحیفه امام، ج۱۱، ص۵۲۱.
  15. صحیفه امام، ج۳، ص۲۰۵.
  16. صحیفه امام، ج۱۳، صص ۴۴۷ – ۴۴۸.
  17. صحیفه امام، ج۱۳، صص ۴۴۹ - ۴۵۰.
  18. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۵۲.
  19. صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۵۲.
  20. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۶.
  21. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۰.
  22. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۷.
  23. صحیفه امام، ج۳، صص ۳۱۴ – ۳۱۵.
  24. صحیفه امام، ج۳، ص۳۲۱.
  25. به عنوان نمونه، در نامه‌ای به شهید مطهری، صحیفه امام، ج۳، صص ۳۲۸ – ۳۲۹.
  26. صحیفه امام، ج۸، ص۱۵۰.
  27. صحیفه امام، ج۳، ص۳۹۳ – ۳۹۴.
  28. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۸.
  29. صحیفه امام، ج۶، ص۴۰۱.
  30. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۰.
  31. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۰.
  32. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۲.
  33. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۳.
  34. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۲.
  35. امام خمینی، ولایت فقیه، صص ۱۳۴ – ۱۳۵.
  36. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۹.
  37. صحیفه امام، ج۱، صص ۱۵۸- ۱۵۹.
  38. صحیفه امام، ج۱، صص ۱۶۰ – ۱۶۲.
  39. صحیفه امام، ج۱، صص ۲۰۷ – ۲۱۴.
  40. صحیفه امام، ج۱، ص۲۲۴.
  41. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۰.
  42. صحیفه امام، ج۱، ص۳۰۳.
  43. صحیفه امام، ج۳، ص۳۶۱.
  44. صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۳۸.
  45. صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۳۱.
  46. صحیفه امام، ج۱۴، صص ۴۳۱ - ۴۳۲؛ نیز: ج۱۰، ص۳۹۲، ۴۳۴، ۴۷۰.
  47. صحیفه امام، ج۶، صص ۴۰۰ – ۴۰۱.
  48. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۱.
  49. صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۲؛ ج۱۷، صص ۳۷۸ - ۳۷۹.
  50. صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۲.
  51. صحیفه امام، ج۱۶، ص۱۳.
  52. صحیفه امام، ج۱۶، ص۱۰۱.
  53. صحیفه امام، ج۱۶، صص ۴۵ – ۴۶.
  54. صحیفه امام، ج۱۵، صص ۴۱۵.
  55. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۲.
  56. صحیفه امام، ج۸، صص ۵۰ – ۵۱.
  57. صحیفه امام، ج۳، صص ۳۱۴ – ۳۱۵ و ۳۲۱.
  58. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۳.
  59. امام خمینی، جهاد اکبر، صص ۲۵ – ۲۷.
  60. امام خمینی، جهاد اکبر، صص ۲۸ – ۲۹.
  61. امام خمینی، جهاد اکبر، صص ۶۰ – ۶۳.
  62. امام خمینی، جهاد اکبر، صص ۶۲ – ۶۳.
  63. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۳.
  64. امام خمینی، وصیت‌نامه الهی سیاسی، صص ۵۱ - ۵۲.
  65. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۴.
  66. صحیفه امام، ج۲، صص ۱۴ - ۱۹.
  67. امام خمینی، جهاد اکبر، ص۲۸؛ نیز ر.ک: صحیفه امام، ج۱۶، صص ۲۱۱ - ۲۲۰؛ آداب الصلوة، صص ۴۷ - ۵۰، ۸۳ و ۹۳.
  68. امام خمینی، سر الصلوة، ص۳۰؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص ۲۵۳ - ۲۵۵، ۳۷۷.
  69. صحیفه امام، ج۲، ص۲۷ و ۵۸.
  70. صحیفه امام، ج۲، ص۴۱۱.
  71. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۴.
  72. صحیفه امام، ج۲، ص۵۲؛ ص۲۶.
  73. صحیفه امام، ج۲، ص۲۶.
  74. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۵.
  75. صحیفه امام، ج۱، صص ۱۸۴ – ۱۸۵.
  76. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۵.
  77. صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۷۷.
  78. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۶.
  79. صحیفه امام، ج۲۱، صص ۲۷۸ – ۲۸۱؛ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: خمینی، احمد، امام، حوزه و سیاست، فصلنامه حضور، ص۱۷ – ۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، شماره ۱، خرداد ۱۳۷۰.
  80. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۱۶.