آیه انذار در تفسیر و علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آیه ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ معروف به آیه انذار است و شأن نزول آن از این قرار است که پیامبر خاتم(ص) در سال سوم بعثت مامور دعوت و انذار خویشان خود شدند. در این دعوت تنها کسی که به آن حضرت جواب مثبت دادند حضرت علی(ع) است و بسیاری از مفسران در تفاسیر خود به این موضوع پرداخته‌اند.

مقدمه

آیه ﴿وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ[۱] به لحاظ آنکه پیامبر اکرم (ص) را مأمور نموده تا ابتدا خویشان نزدیکش را بیم دهد، به آیه انذار معروف شده است[۲].

معناشناسی

انذار از ریشه نذر مصدر باب افعال و به معانی آگاه ساختن، بیم دادن و ترسانیدن است. البته برای این واژه معنی ابلاغ را نیز گفته‌اند که فقط برای ترساندن به کار می‌رود و در این معنی با واژه نُذُر به یک معناست، خداوند متعال فرموده: ﴿فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ[۳]. در این آیه "نُذُر" به معنای "انذاری" به کار رفته است.

برخی دیگر از لغت‌شناسان می‌گویند انذار به معنی برحذر داشتن از امر ترسناک است که زمان و فرصت کافی برای پرهیز از آن باشد. ترسانیدنی که به صورت گفتاری بوده و در آن، امر ترسناک نیز معرفی شود، همچنین انگیزه در انذار، فقط محبت و علاقه و احسان به فرد انذار شده است. در مجموع می‌توان گفت: انذار یعنی پند دادن و آموزش آنچه مردم را در بازشناسی حق از باطل و درست از خطا توانا می‌سازد[۴].

طبرسی درباره عشیره می‌گوید: عشیره شخص، یعنی فامیل نزدیک او و به آن سبب آن را عشیره گفته‌اند که وی و ایشان با یکدیگر معاشرت می‌کنند[۵].[۶]

شأن نزول آیه یوم الدار

آیه در سال سوم بعثت نازل شده است. ماجرای آیه و دعوت پیامبر (ص) از خویشاوندانش چون در خانۀ ابوطالب یا پیامبر بوده، به حدیث الدّار یا یوم الدّار شهرت یافته و چون پس از نزول آیۀ انذار خویشاوندان بوده، به آن حدیث الإنذار هم می‌گویند که در بسیاری از کتب شیعه و سنی آمده است[۷]. پیامبر (ص) پیش از این، به گونۀ پنهانی و فقط کسان محدودی را به دین خود خوانده بود. پس از نزول آیه، مأموریت یافت آشکارا خویشانِ خود را به اسلام فرا بخواند.

جزئیات جریان یوم الانذار را منابع روائی و تاریخی و تفسیری در ضمن نقل‌های گوناگون از قریب به ده صجابی رسول خدا (ص) ذکر کرده‌اند. طبری از ابن عباس چنین نقل می‌‌کند: هنگامی که آیه ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ نازل شد رسول خدا (ص)، امیرالمؤمنین علی (ع) را امر فرمود تا از فرزندان عبدالمطلب دعوت نموده و اطعام کند. بعد از صرف غذا همین که رسول خدا (ص) خواست شروع به سخن کرده و آنان را به اسلام دعوت نماید ابولهب با متهم کردن آن حضرت به ساحری، مانع از صحبت شد. دعوت مجددا تکرار شد و مجلس مهیای سخنان رسول مکرم اسلام (ص) گشت و با ابلاغ دعوت الهی به دین اسلام فرمود: «فَأَیُّکُمْ‏ یُوَازِرُنِی‏ عَلَی‏ هَذَا الْأَمْرِ عَلَی‏ أَنْ‏ یَکُونَ‏ أَخِی‏ وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏»، همگی سکوت کردند. اما امیرالمؤمنین (ع) در حالی که در سن از آنان کوچک‌تر بود ندای رسول خدا (ص) را پاسخ داد و عرضه داشت: «أَنَا یَا نَبِیَّ اللَّهِ‏ أَکُونُ‏ وَزِیرَکَ‏ عَلَیْهِ‏‏». پیامبر اکرم (ص) دست مبارک خود را بر گردن علی (ع) گذاشته و فرمودند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ فِیکُمْ‏ فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِیعُوهُ». حضار در حالی که می‌خندیدند از جای خود برخاسته و به ابوطالب گفتند: قَدْ أَمَرَکَ‏ أَنْ‏ تَسْمَعَ‏ لِابْنِکَ‏ وَ تُطِیعَ‏[۸]. نقل‌های دیگر این ماجرا هرچند در برخی از جزئیات متفاوتند، اما در اصل داستان و حمایت امیرالمؤمنین و اعلام وصایت و خلافت وی از سوی نبی مکرم (ص) چندان تفاوتی دیده نمی‌شود[۹].

مراحل انذار پیامبر(ص)

براساس قرآن، چنان‌که از تاریخ نزول سوره‌های قرآن برمی آید[۱۰]. پیامبر (ص) از همان ابتدای بعثت مأمور به انذار و ابلاغ آیات الهی بود: ﴿يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ[۱۱]. با توجه به سال نزول آیات قرآن می‌توان گفت انذار به طور کلی سه مرحله را طی کرده است: در مرحله اول و تا سال سوم بعثت، رسول خدا (ص) به علت خوف از مشرکان مکه و اذیت و آزار ایشان، نمی‌توانست آشکارا مردم را به اسلام دعوت کند و فقط گروه اندکی به دعوت وی به اسلام گرویده بودند. سپس در مرحله دوم از آنجا که گروهی از بزرگان و معتمدین مکه از جمله خویشاوندان وی بودند به منظور زمینه‌سازی برای دعوت عمومی در سال سوم بعثت با فرمانی سرگشاده مأموریت یافت تا نزدیک‌ترین افراد قبیله و فامیلش را انذار و دعوت نماید: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ که لازمه آن بیرون آمدن از مخفی‌گاه و علنی کردن دعوت بود و می‌توان آن را مرحله اصلی و کلیدی انذار به شمار آورد، چرا که شخصیت‌های هدف این انذار از سرشناس‌ترین افراد مکه بودند، از این مرحله به بعد، مُنذر بودن پیامبر (ص) صورت عملی آشکاری به خود گرفت[۱۲] و بالاخره در مرحله سوم (سال هفتم بعثت) به گونه‌ای عام وی را با سرمایه‌ای به نام فرقان/ قرآن انذار دهنده‌ای جهانی معرفی کرده است: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا[۱۳]. البته در سال‌های بعد نیز این عمومیت در انذار را با بیانی دیگر اعلام می‌نماید. مثلاً در سال دهم بعثت به آن حضرت ابلاغ می‌شود تا تمام مکه و مناطق اطراف مکه را انذار و دعوت نماید: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا[۱۴]. همچنین در سال سیزدهم بعثت در سوره شوری: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا[۱۵].[۱۶]

مفسران و آیه انذار

مفسران می‌گویند اَنذر یعنی با کمال روشنی و بدون نرمی در گفتار و با راستی و محکمی به ایشان هشدار ده و دعوتشان کن و به آن سبب از خویشان نزدیک پیامبر خدا (ص) آغاز کرد تا به دیگران بفهماند وی در امر دعوت به دین، حتی با نزدیکان هم سستی و سازش نمی‌کند، چه رسد با بیگانگان. نیز به این خاطر ابتدا دستور به انذار خویشان نزدیک داده شد، زیرا گردآوری و انذارشان آسان‌تر بود[۱۷].

علامه طباطبایی معتقد است پیش از فرمان انذار، خداوند در آیه قبل، خود رسول را از شرک نهی نمود و سپس دستور انذار خویشان را صادر کرد تا به این وسیله همگان را آگاه کند که برخلاف روش پادشاهان در انذار و دعوت دینی، تفاوتی میان پیامبر (ص) و امتش و نیز خویش و غیر نیست و همگی بنده هستند و سرورشان خداوند است[۱۸].

میبدی می‌گوید: اینکه هشدار به خویشاوندان نزدیک را به طور ویژه ذکر نموده، به این لحاظ است که سریع‌تر از دیگران جمع می‌شوند و دیگر اینکه متوجه خواهند شد که نمی‌توانند به بهانه خویشاوندی با آن حضرت با شفاعت و وساطت وی، ترک طاعت گویند[۱۹].

در دیدگاه طبری، این انذار، اعلام تنها نبوده بلکه ایشان را از عذاب الهی به علت کفرشان ترسانیده است[۲۰].

علی بن ابراهیم ﴿عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ را، تنها عبارت از همراهانی مخلص از قبیله پیامبر (ص) دانسته است[۲۱].

زمخشری دو وجه برای تفسیر این آیه در نظر گرفته است: اول اینکه وی مأمور بوده از میان خویشان، "الاقرب فالاقرب" (نزدیک‌ترین و سپس نزدیکان) را رعایت نماید و از بین ایشان نیز از کسانی آغاز کند که اولویت دارند و سپس پیروان بلافصل خود و در مجموع انذار آنان را بر دیگران مقدم بدارد. لذا از آن حضرت (ص) گزارش شده که وقتی [هنگام فتح مکه] وارد آن شهر شد، فرمود: هر ربایی که از دوره جاهلیت به جا مانده، زیر دو پایم می‌گذارم و اولین آن، ربای عمویم عباس است. دوم آنکه در این انذار، دستخوش عطوفت و مهربانی خویشاوندی و قرابت نشود و بدون محابا و ترس به آنان هشدار دهد[۲۲].

ابن عربی نیز با نگاهی عرفانی می‌گوید: اینکه خداوند، به رسول خود فرمود تا ﴿الْأَقْرَبِينَ را انذار کند، منظورش همه خویشان او نبوده، بلکه مقصود، کسانی بوده‌اند که استعداد و آمادگی روحی‌شان به استعداد پیامبر (ص) نزدیک‌تر و حال‌شان به اقتضای فطرت با حال وی متناسب‌تر بوده است؛ زیرا قبول دعوت، ممکن نیست مگر به واسطه همجنس بودن آنچه که در نفس انسان است و نیز با نزدیکی روح[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه: ۲۱۴.
  2. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.
  3. «و (بنگر) عذاب و بیم دادن من چگونه بود؟» سوره قمر، آیه ۱۶.
  4. الصحاح التحقیق، ج۱۲، ص۷۵.
  5. مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۶.
  6. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.
  7. مسند احمد بن حنبل‌،ج۱، ص ۱۵۹؛ امالی‌، شیخ طوسی‌، ج ۲، ص۱۹۶- ۱۹۴؛ الغدیر، ج ۲ ص ۲۷۸ و ج ۹ ص ۹۳،۱۳۰،۲۱۸،۳۳۸، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۳، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۵، کتاب یوم الدار، سیّد طالب الحسینی الرفاعی، دانشنامۀ امام علی، ج ۱۰، ص ۲۷۰ و ج ۳، ص ۱۴۶، دانشنامۀ امیر المؤمنین، ج ۲، ص ۲۶.
  8. ر.ک: تفسیر طبری جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص۷۲؛ تاریخ الأمم والملوک، ج ۲، ص ۳۲۰.
  9. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۳؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۶.
  10. سیر تحول قرآن، ص۱۴۱-۱۵۶.
  11. «ای جامه بر خود کشیده! برخیز و هشدار بده!» سوره مدثر، آیه ۱.
  12. دانشنامه قرآن لایدن، ج۵، ص۴۶۰.
  13. «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
  14. «و این کتاب خجسته‌ای است که آن را فرو فرستاده‌ایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و تا (مردم) "مادر شهر" (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم‌دهی» سوره انعام، آیه ۹۲.
  15. «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.
  16. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.
  17. مجمع البیان.
  18. المیزان، ج۱۵، ص۳۵۹.
  19. کشف الاسرار.
  20. جامع البیان، ج۱۹، ص۱۱۸.
  21. تفسیر القمی، ص۴۷۴.
  22. الکشاف، ج۲، ص۱۳۴.
  23. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۹۵.
  24. سرمدی، محمود، مقاله «آیه انذار»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۷۸-۸۰.