اختلاس در قرآن
مقدمه
جامعه سالم در سایه عدالت هدف سعادت را تحقق میبخشد؛ هرگونه اختلال در مسیر تحقق این هدف به معنای بحران اجتماعی است. اگر جامعه نتواند سعادت با مولفههای آرامش و آسایش را تأمین کند، فلسفه وجودی خود را از دست میدهد. پس اختلال در تحقق مولفههای اصلی خوشبختی و سعادت به معنای مشروعیتزدایی به ویژه از رهبران جامعه و نظام سیاسی آن است.
اختلاس به معنای برداشت و یا تصاحب اموال دولت توسط کارمند یا مامور دولتی به نفع خود یا دیگری که بر حسب وظیفه به او سپرده شده باشد، یکی از عناصر مهم در سلب اعتماد عمومی و نیز سلب امنیت روانی جامعه است؛ زیرا اگر جامعه نتواند به کارگزاران خود به عنوان امین اعتماد کند، از درون دچار فروپاشی میشود[۱].
سعادت در سایه عدالت
بیگمان هر انسانی خواهان دست یابی به آرامش و آسایش کامل و مطلق است؛ هرچند که شرایط موجود دنیوی این اجازه را به انسان نمیدهد که به این هدف به شکل مطلق و کامل دست یابد، ولی همه تلاش انسان براین است تا به هر شکلی شده، بخشی از آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود تحقق بخشد. انسان به تجربه دریافته که تحقق سعادت یعنی آرامش و آسایش از طریق تشکیل جامعه و اجتماعات بشری آسانتر است. از این رو به هدف دست یابی به سعادت و خوشبختی جامعه را تشکیل داده است.
در حقیقت جامعه، مجموعه افراد انسانی هستند که در یک منطقه جغرافیایی به هدف تأمین آرامش و آسایش گرد هم آمدهاند. درهر جامعهای، افراد نقشی را به عهده میگیرند که مکمل یکدیگر هستند. تقسیم نقشها اگر براساس تواناییها باشد، موجب تحقق سعادت به شکل آسانتر و کاملتری خواهد بود. نخبگان هرجامعه مسئولیتهای کلیدیتر و مهم تری را به عهده میگیرند. این گونه است که نقش رهبری جوامع در طول تاریخ به عهده نخبگان جامعه بوده است؛ حتی در جوامعی که برخی به قدرت شمشیر و مانند آن بر اریکه رهبری نشستهاند، گروهی از نخبگان را به کار میگیرند تا اهداف جامعه را در کنار تأمین زیادی خواهیهای آنان تأمین کنند؛ لذا در کنار حتی فرعونها، نخبگانی به تعبیر قرآن «ملا» و اشراف چون هامان و قارون شکل میگیرد تا مدیریت نخبگانی جامعه را به عهده گیرند.
این نخبگان هرچند که خود در حق تودههای مردم ظلم و ستم روا میدارند، ولی میکوشند تا حداقلهای عدالت را در میان تودهها به کار گیرند و نوعی عدالت محدود و مقید را تحقق بخشند تا فلسفه وجودی جامعه در سطح هر چند پایین تأمین گردد؛ زیرا حتی ظالمان و مستکبرانی چون فرعون دریافتهاند که فقدان مطلق عدالت در جامعه به معنای فروپاشی آن و در نتیجه از میان رفتن قدرت و اقتدار و ثروت و حکومت آنان میشود.
عدالت هرچند نیم بند به رهبران جامعه این فرصت را میدهد تا مشروعیت و حتی مقبولیت سیاسی خود را تضمین کنند؛ زیرا در سایه عدالت است که سعادت تحقق مییابد. عدالت از اموری است که عقل آن را نیکو میشمارد و جامعه نیز به عنوان یک ارزش و باید، آن را میخواهد؛ چنان که ظلم و ستم را زشت و قبیح میداند و به عنوان ضدارزش و نبایدها با آن مبارزه میکند.
از مصادیق عدالت، عدالت قسطی یعنی عدالت محسوس و ملموس است که در حوزه عمل به ویژه عمل اقتصادی خود را نشان میدهد. جامعه در این اندیشه است که ثروتها به شکلی در اختیار همگان قرار گیرد و هر کسی در حد نیاز از آن بهره ببرد. از این رو عدالت در منابع تا تولید و توزیع و مصرف به عنوان یک خواسته همگانی در جامعه مطرح است[۲].
رهبری جامعه و امانت مردمی
چنان که گفته شد، جامعه بشری به هدف دست یابی به سعادت و آرامش و آسایش شکل میگیرد. بنابراین، در کنار امنیت و آرامش، تحقق نیازهای مادی یک اصل اساسی است؛ لذا در جوامع بشری، اقتصاد به عنوان یکی از مهمترین مقومات جامعه مطرح میباشد و حتی برخی از اندیشمندان بر این باورند که زیربنای جوامع بشری است. هر چند که این تفکر نوعی تفکر افراطی است ولی بیانگر نقش بسیار مهم اقتصاد در جوامع انسانی است؛ زیرا انسان افزون بر امنیت و آرامش، در اندیشه آسایش است و بخش بزرگی از فعالیتهای بشری برای تأمین و تضمین این خواسته انجام میگیرد.
خداوند با توجه به نیازهای طبیعی و فطری بشر است که به مسأله اقتصاد به عنوان قوام جوامع توجه میدهد[۳] و بر اهمیت آن تاکید کرده و آن را در کنار اصول اعتقادی به عنوان اصول مهم و حتی ارزشی دستهبندی میکند.[۴] براساس آیاتی از جمله آیه ۲۵ سوره حدید و ۷ سوره حشر، یکی از مهمترین مأموریتهای پیامبران دعوت و تحقق عدالت به ویژه در حوزه اقتصادی و تأمین آسایش مردم است.[۵] از این رو، بخشی از آموزههای قرآنی به مسأله چگونگی تحقق عدالت در حوزه اقتصادی و تأمین آسایش مؤمنان به عنوان امت و جامعه ایمانی اختصاص یافته است.
تودههای مردم، برای تحقق اهداف جامعه یعنی آرامش و آسایش و عدالت، گروهی از نخبگان را به عنوان مدیران و رهبران امین برگزیدهاند تا اینان با تدوین قوانین و اجرای آن، فرصت برابری را برای همه اعضای جامعه فراهم آورند تا در سایه عدالت از آرامش و آسایش برخوردار شوند. در حقیقت رهبران و کارگزاران جامعه، از سوی مردم به عنوان امین شناخته شده و مسئولیت مدیریت و رهبری جامعه بر آنان گذاشته شده تا این هدف متعالی سعادت در جامعه تحقق یابد. بر همین اساس آموزههای قرآنی، بر تحقق امانت در پذیرش مسئولیتها و از همه مهمتر مسئولیتهای اقتصادی تاکید میکند،[۶] و امانت داری را از مهمترین ملاکهای استخدام و بهکارگیری افراد میداند؛[۷] زیرا این ملاک از ملاکهای عقلانی و عقلایی است که عقل و فطرت هر انسانی بدان حکم میکند.
بنابراین، مسئولیت رهبری و کارگزاری امت، مسئولیت کسانی است که از نظر مردم امین شناخته شدهاند. مردم به حکم عقل، کسانی را که امین میدانند به مسئولیت گماشته و از آنان میخواهند تا فلسفه و هدف وجودی جامعه یعنی سعادت را برای آنان تأمین کنند[۸].
اختلاس، خیانت در امانت و مسئولیت
اگر اموال دولت را شخصی غیر از کارمند دولت برداشت و تصاحب نماید جرم اختلاس تحقق پیدا نمیکند و ممکن است تحت عنوان سرقت یا کلاهبرداری و یا عناوین دیگر قابل تعقیب باشد.
از نظر اسلام، امانت فراتر از امانتهای عادی مانند سپرده شدن مالی به دیگر[۹] و مسئولیت کلان اجتماعی و مدیریتی[۱۰] شامل امانتهای الهی چون امانت خلافت الهی[۱۱] و امانت امامت[۱۲] میشود. خداوند از انسانها میخواهد که مسئولیت خویش را در قبال هرگونه امانت به حکم عقل و عقلاء و شریعت عمل کرده و در آن خیانت نکنند[۱۳].
کسی که مسئولیتی را به عهده گرفته و یا اموالی را در اختیار دارد میبایست به حکم تقوا، در امانت داری خیانت نکرده و امانت را چنان که شایسته است پاس دارد[۱۴].
نقش اختلاس در سلب اعتماد عمومی
مسئولیتهای اجتماعی و نقشهایی که افراد در جامعه از سوی مردم به عهده میگیرند، امانتهایی در دست ایشان است و به حکم تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی میبایست از هر گونه خیانت در آن پرهیز شود؛ چراکه اخلاق و بایدهای عقلانی و عقلایی حکم میکند که امانت داری پیشه کرده و این فضیلت و ارزش انسانی را پاس دارد. همچنین قانون عقلایی حکم میکند که از خیانت پرهیز کرده و از آن به عنوان جرم اجتناب کند. از طرفی شریعت این حکم اخلاقی و قانون عقلایی را تأیید و امضا کرده و هرگونه خیانت را به عنوان گناه معرفی کرده است.
اختلاس و مانند آن مهمترین عامل در سلب اعتماد عمومی جامعه است. اگر اعتماد عمومی را بزرگترین سرمایه هر جامعه ای بدانیم که هست، اختلاس از مهمترین عواملی است که اعتماد عمومی را مخدوش و از میان میبرد.
همچنین اختلاس مهمترین عامل در سلب امنیت روانی جامعه است؛ زیرا رفتاری که کارگزاران نظام با اختلاس در پیش میگیرند، جامعه را دچار سوءظن و بدگمانی نسبت به یکدیگر میکند و اجازه نمیدهد تا در حفظ و امانت داری یکدیگر بیتردید رفتار کنند.
ترس از خیانت، هرگونه واگذاری مسئولیت یا اموال به دیگری را با تردید جدی مواجه میسازد و این گونه است که تبادل اقتصادی سالم در جامعه جریان نمییابد؛ زیرا بسیاری از تبادلات و معاملات اقتصادی در سایه اعتماد به دیگری و اعتقاد به سلامت هنجاری و اخلاقی دیگران انجام میگیرد. هر کسی به قول و قرار دیگری به دیده تردید مینگرد و به خود اجازه نمیدهد تا به کسی اعتماد کند.
اصولا رشد اقتصادی و شکوفایی در هر جامعه ای متوقف بر عنصر امنیت روانی، جانی و مالی است. اگر این امنیت از جامعه ای سلب شود، آن جامعه دچار بحران جدی فروپاشی از درون خواهد شد[۱۵].
بنابراین، اختلاس به معنای خیانت در امانت کارگزاران در مسئولیتهای خود، مهمترین عامل در سلب اعتماد عمومی و اختلال در امنیت روانی جامعه است. از این رو امام خامنهای درباره اختلاس بزرگ تاریخ ایران میفرماید: وقوع چنین مسائلی، ذهن و دل مردم را مشغول و دل بسیاری را نیز میشکند و آیا این سزاوار است که بخاطر عمل نکردن مسئولان، مردم به سبب این حوادث ناراحت شوند و حتی برخی امید خود را از دست بدهند.
ایشان میافزاید: از همان سالهای قبل بارها گفته شد که نباید بگذاریم فساد ریشه دار شود؛ زیرا با گذشت زمان، ریشه کنی آن بسیار مشکل میشود و سرمایه گذار پاکدامن و صادق را نیز مأیوس میکند، اما متأسفانه عمل نشد[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اختلاس در تضعیف اعتماد عمومی جامعه.
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اختلاس در تضعیف اعتماد عمومی جامعه.
- ↑ نساء، آیه ۵
- ↑ بقره، آیات ۳ و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و آیات دیگر
- ↑ همچنین نگاه کنید: شعراء، آیات ۱۷۷ و ۱۸۱ تا ۱۸۳
- ↑ یوسف، آیه ۵۵
- ↑ قصص، آیه ۲۶
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اختلاس در تضعیف اعتماد عمومی جامعه.
- ↑ آل عمران، آیات ۷۵و ۷۶
- ↑ یوسف، آیه۵۵؛ قصص، آیه۲۶
- ↑ احزاب، آیات۷۲و ۷۳
- ↑ نساء، آیه۵۸
- ↑ نساء، آیه۵۸ و آیات دیگر
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اختلاس در تضعیف اعتماد عمومی جامعه.
- ↑ بقره، آیه ۱۲۶؛ نحل، آیه ۱۱۲؛ فیل، آیات ۱ و ۵؛ قریش، آیات ۱ و ۴
- ↑ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگزاران حج،۱۱/۷/۹۰
- ↑ منصوری، خلیل، نقش اختلاس در تضعیف اعتماد عمومی جامعه.