اشراط الساعة در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اشراط الساعه، به معنای نشانه‌های قیامت زنجیره‌ای از پدیده‌های انسانی و طبیعی است که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه می‌یابد. برخی از این نشانه‌ها عبارت‌اند از: بعثت پیامبر اکرم(ص)؛ قیام قائم(ع)؛ خروج دابّة الأرض؛ طلوع خورشید از مغرب؛ خروج دجال؛ نزول عیسی(ع) و ... .

مقدمه

اصطلاحی قرآنی و حدیثی بوده و بر مجموعه حوادثی اطلاق می‌‌شود که پیش از واقعه عظیم قیامت روی خواهد داد. اشراط در لغت جمع شَرَط به معنای علامت است. معنای اصلی این واژه همان شرط است و شرط، عاملی است که وجود امری به تحقق آن بستگی دارد. دلیل پیوند معنای شرط با علامت این است که تحقق شرط، علامت تحقق امری است که به وجود آمدنش منوط به آن شرط است[۱]. الساعه در اصل به دو معنا اطلاق می‌‌شود: یکی عبارت است از یک جزء از بیست و چهار جزء که یک شبانه روز را تشکیل می‌‌دهد،و دوم به وقت و فرصت اندکی از شب و یا روز اطلاق می‌‌شود. این معنا از ساعت برای روز قیامت به استعاره گرفته شده است. الساعه در اصطلاح قرآن به وقتی اطلاق می‌‌شود که قیامت در آن وقت برپا می‌‌شود[۲] و لذا اشراط الساعه مجموعه حوادثی است که تحقق آنها نشانه وقوع قیامت است[۳].

معنای دیگری که برخی از مفسران از این تعبیر به دست داده‌اند آن است که شاید اشراط الساعه به معنای براهین و ادله روشن و واضح بر امکانحشر می‌‌باشد[۴].

تعبیر اشراط الساعة تنها یک بار در قرآن کریم بکار رفته است: ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ[۵]،آیا آنها (کافران) جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد آنگاه ایمان آورند، در حالی که هم اکنون نشانه‌های آن آمده است، اما هنگامی که بیاید، تذکر] و ایمان [آنها سودی نخواهد داشت.

به عقیده بعضی، حکمت بیان این نشانه‌ها، بیداری غافلان و تشویق آنها بر توبه است[۶].

مهم آن است که اشراط الساعه از امور غیبی است که ایمان به آنها واجب می‌‌باشد، گرچه بعضی از این نشانه‌ها بر خلاف مجاری عادّی صورت خواهد گرفت ﴿وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا[۷].[۸].[۹]

نشانه‌های قیامت

بعثت پیامبر اکرم(ص)

به عقیده عده‌ای، نخستین علامت قیامت، بعثت پیامبر اکرم(ص) بوده است که به وقوع پیوسته است[۱۰] و بعضی، نزول آخرین کتاب آسمانی را هم جزء نشانه‌های قیامت دانسته‌اند که به وقوع پیوسته است[۱۱]. این عقیده به سبب روایتی است که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: همانا بعثت من و وقوع قیامت همانند این دو می‌‌باشد و اشاره کردند به انگشت وسط و سبابه[۱۲]. این روایت می‌‌تواند کنایه از نزدیکی قیامت به بعثت حضرت پیامبر(ص) باشد و این که بین این دو چیزی واقع نمی‌شود[۱۳].

قیام قائم(ع)

در نظر بعضی قیام قائم(ع) از نشانه‌های قیامت است[۱۴].

پدید آمدن دخان

خدای سبحان می‌‌فرماید: ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ[۱۵]، ﴿يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۶]، پس منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد، که همه مردم را فرا گیرد، این، عذاب دردناکی است.

اینکه مراد از دخان در آیه شریفه چیست؟ بین مفسران اختلاف است. گروهی می‌‌گویند مراد آیه، همان عذابی است که خداوند بعد از نفرین پیامبر(ص) بر بعضی از کفار که بر کفرشان اصرار بودند، نازل کرده است، به این صورت که هرکدام از شدت گرسنگی بین خود و آسمان، دخانی را مشاهده کرده است. لکن بعد از آن ایشان نزد پیامبر(ص) آمدند و عهد کردند که در صورت برداشته شدن این عذاب ایمان خواهند آورد؛ لذا پیامبر(ص) دعا فرمود و از ایشان کشف عذاب شد، لکن دوباره به کفر خود بازگشتند.

طبق این تفسیر، آیه بیان کننده نشانه قیامت نیست[۱۷].

گروهی نیز، از جمله ابن عباس، دخان مذکور در آیه را نشانه قیامت می‌‌دانند که هنوز به وقوع نپیوسته است، بلکه قبل از برپا شدن قیامت به مدت چهل روز برپا خواهد شد[۱۸].

در بعضی از روایات آمده است: این دخان، دودی است که قبل از برپا شدن قیامت در گوش منافقان کافران داخل می‌‌شود[۱۹] و در بعضی از روایات هم آمده است که از این دخان برای مؤمن حالتی مثل زکام روی می‌‌دهد و برای کافر حالتی مثل سکران[۲۰].[۲۱]

خروج دابّة الأرض

طبق روایات شریف دابّة الأرض موجودی است که چهره او مانند انسان بوده و سایر اعضای بدن او شبیه پرندگان است[۲۲] طول آن شصت ذراع و دارای چهارپا و خلقت آن مختلف است[۲۳]. دابة الأرض موجودی است که در آخرالزمان خروج می‌‌کند، آنگاه که مردم فساد به راه انداخته و اوامر الهی را ترک کرده و دین حقه الهیه را دگرگون ساخته‌اند[۲۴].

گفته شده خروج دابة الأرض و نیز طلوع خورشید از مغرب، دو علامت ویژه است که با سایر نشانه‌ها متفاوت است،؛ چراکه بقیه علامت‌ها طبق عادات صورت می‌‌گیرد، لکن دابة الأرض با آن شکل غریبش امری خارج از مجرای عادت است[۲۵].

ابن عباس گفته است این علامت، آخرین نشانه است[۲۶]. در مورد مکان خروج دابة الأرض در روایات آمده است که بین صفا و مروه شب هنگام در شب جمعه خروج می‌‌کند[۲۷] و کارش این است که به ایمان هر مؤمن و به کفر هر کافر خبر می‌‌دهد و در این هنگام است که تکلیف برداشته شده و باب توبه بسته می‌‌شود[۲۸] ونیز آمده است که بین دو چشم مؤمن ایمان را و بین دو چشم کافر کفر را حک می‌‌کند و همراه او چند چیز است که عبارتند از عصای موسی(ع) و خاتم سلیمان(ع)[۲۹].[۳۰]

طلوع خورشید از مغرب

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: زمانی که خورشید از مغرب طلوع می‌‌کند همه انسان‌ها آن روز ایمان می‌‌آورند، لکن این ایمان سودی به حال ایشان ندارد[۳۱]؛ چراکه طبق روایت شریف از پیامبر اسلام(ص) پس از ظهور نشانه‌های قیامت باب توبه بسته می‌‌شود[۳۲].[۳۳]

خروج یأجوج و مأجوج

یأجوج و مأجوج هر کدام قومی بودند که در قرآن داستان آنها آمده است و قرآن ایشان را به عنوان مُفسد فی الأرض معرفی می‌‌کند ﴿حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا[۳۴]؛ چراکه طبق روایات ایشان خروج می‌‌کردند و مردم را قتل عام می‌‌کردند، چهارپایان را نابود می‌‌ساختند. در آینده نیز همین واقعه تکرار خواهد شد و این، جزء نشانه‌های قیامت ا ست.

شخصیتی که طبق نقل قرآن کریم در مقابل ایشان ایستادگی کرده است به نام ذوالقرنین معرفی شده است که با ایجاد سدّی عظیم شرّ آنها را دفع کرد. لکن قبل از قیامت این سد منهدم گشته و یأجوج و مأجوج از ورای آن خروج می‌‌کنند[۳۵]. خروج یأجوج و مأجوج چند روز بعد از قتل دجال واقع می‌‌شود[۳۶].[۳۷]

خروج دجال

در مورد دجال و شکل ظاهری وی آنچه در روایات به آن اشاره شده آن است که چشم راست او کور بوده و بین دو چشم او کلمه کافر نوشته شده است[۳۸] همراه او آب و آتشی است که آتش او آب سرد است و آب او آتش است[۳۹]. در بعضی از روایات آمده که تمام پیامبران از جمله پیامبر اسلام(ص) قوم و امت خویش را به فتنه دجال هشدار دادند(شرح العقیدة الطحاویه). او مدّت چهل روز در زمین درنگ می‌‌کند که روز آن همانند یک سال و یک روز آن همانند یک ماه و یک روز دیگر آن همانند یک هفته بوده و روزهای دیگر همانند روزهای دی است[۴۰]. بسیاری از افراد سست ایمان به دجال گرایش پیدا می‌‌کنند و این به خاطر کارهای خارق‌العاده ای است که انجام می‌‌دهد[۴۱] و سرانجام به دست حضرت عیسی(ع) که از آسمان نزول کرده کشته خواهد شد[۴۲].[۴۳]

نزول عیسی(ع)

نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان از نشانه‌های قیامت است.[۴۴] و در بعضی از روایات تصریح شده که نزول حضرت از آسمان بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) رخ می‌‌دهد و وی پشت سر حضرت مهدی(ع) نماز می‌‌گزارد[۴۵] در واقع این علامت، حجتی است بر یهود که گمان می‌‌کنند حضرت عیسی(ع) به صلیب کشیده شده و به قتل رسیده است[۴۶] حضرت عیسی(ع) از آسمان نزول می‌‌یابد و صلیب را می‌‌شکند، خوک را می‌‌کشد و جزیه را وضع می‌‌کند[۴۷].[۴۸]

رخ دادن سه خسوف

در روایات آمده است که یکی از خسوف‌ها در مشرق و دیگری در مغرب و سومی در جزیرة العرب رخ می‌‌دهد[۴۹].[۵۰]

خروج آتش از یمن

در بعضی از روایات این علامت به عنوان نخستین نشانه قیامت معرفی شده است[۵۱]. در روایات چنین توضیح داده شده است که این آتش انسان‌ها را به سوی محشر سوق می‌‌دهد[۵۲] و در بعضی از روایات دیگر به عنوان آتشی مطرح شده که مردم را از مشرق به مغرب سوق می‌‌دهد[۵۳].[۵۴]

ظهور فسادهای بزرگ در دنیا

روایاتی در دست است که به صورت مصادیق به این فسادها اشاره کرده‌اند، از جمله(مشارق انوار الیقین، ص۷۲). ظهور تبعیض، عدم پرداخت زکات مال، اطاعت مرد از همسر خویش، ظلم فرزند به پدر، قرار گرفتن افراد نالایق در مسند جامعه، پوشیدن لباس‌های حریر، تباه شدن نماز، پیروی از شهوات و هوای نفس، بزرگ شمردن مال دنیا، فروختن دین به دنیا، ظلم به علمای جامعه، عدم امنیت، شناخته شدن معروف به عنوان منکر و منکر به عنوان معروف، ظهور خیانتکاران، تکذیب راستگو و تصدیق دروغگو، ریخته شدن خون‌ها به ناحق، شباهت یافتن مرد به زن و زن به مرد، سوار شدن زنان بر مرکب‌ها، زینت یافتن مساجد همانند کنیسه‌ها، زینت یافتن قرآنها، ساخته شدن مناره‌های طویل، عدم اقامه حدود الهی، کثرت طلاق، حج رفتن به قصد ریا، آموزش قرآن بدون اخلاص، کثرتزنا، نکاح با محارم، تسلّط یافتن اشرار بر انسان‌های نیکو، مباهات به لباس، شرب خمر[۵۵]، رواج لواط و مساحقه، از بین رفتن حیا در زنان و کودکان[۵۶]، رواج ربا [۵۷]، کهنه شدن علم و علما، وقوع قتل‌های عظیم در دنیا، ظهور فتنه‌ها[۵۸] هلاک عرب، قطع رحم و ظهور سیصد کذّاب که هرکدام گمان می‌‌کنند نبی هستند[۵۹].[۶۰]

دمیده شدن در صور

در روایات آمده است زمانی که خداوند از خلقت آسمان‌ها و زمین فارغ شد، صور را خلق کرد و آن را به اسرافیل یکی از ملائکه داد و اسرافیل آن را نزدیک دهان خود قرار داده و همواره به عرش می‌‌نگرد تا دستور دمیدن در آن از جانب خداوند صادر شود[۶۱] پس هرگاه خداوند دستور داد، سه مرتبه در آن می‌‌دمد که با دمیدن اول همه موجودات به اذن الهی می‌‌میرند و با دمیدن دوم همه موجودات به اذن خداوند زنده می‌‌شوند و در دمیدن سوم همه به سمت خداوند و در پیشگاه الهی محشور می‌‌شوند[۶۲]. بعضی گفته‌اند این واقعه روز جمعه در نیمه ماه مبارک رمضان رخ می‌‌دهد[۶۳]. در بعضی از روایات دیگر آمده است: پس از دمیدن اول در عالَم زلزله ای رخ می‌‌دهد که خود نیز از علامات قیامت است[۶۴].

یک سلسله از وقایع دیگر که مقارن با قیامت روی می‌‌دهد و در قرآن به آنها اشاره شده عبارت‌اند از: به هم ریختگی در نظام عالَم وجود که با انقراض عالم انسانی ملازمت دارد همچون شکافته شدن آسمان ﴿إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ[۶۵]، ﴿وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ[۶۶]، ﴿وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا[۶۷]، ﴿إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ[۶۸]، ﴿وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ[۶۹]، ﴿وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ[۷۰]، ﴿وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا[۷۱]، ﴿يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا[۷۲]، ﴿يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ[۷۳]، ﴿يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ[۷۴].

خورشید و ستارگان بی‌فروغ می‌‌شوند ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ[۷۵]، ﴿وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ[۷۶]زمین منبسط و شکسته می‌‌شود و هر چه در درون دارد، بیرون می‌‌افکند ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[۷۷]، ﴿يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ[۷۸]، ﴿يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا[۷۹]، ﴿وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ[۸۰]، ﴿كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا[۸۱] وقوع زلزله‌های عظیم و ویرانگر﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا[۸۲]، ﴿وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا[۸۳].

دریاها به هم می‌‌پیوندند ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ[۸۴]، ﴿وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ[۸۵]، ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ[۸۶] کوه‌ها به حرکت درآمده و جابجا می‌شوند و چون پشم زده شده به هوا می‌‌روند ﴿وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً[۸۷]، ﴿وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا[۸۸]، ﴿يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا[۸۹]، ﴿لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ[۹۰]، ﴿وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۹۱]، ﴿وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا[۹۲]، ﴿فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا[۹۳].[۹۴]

دگرگونی‌های رفتاری و اخلاقی مردم

بنابر روایات، جامعه انسانی پیش از رستاخیز روی به افول می‌نهد. احکام الهی تباه می‌شوند، تبهکاران بر جهان حکومت می‌کنند، ستم و فساد و گناه بسیار می‌شود، مردم از هوا و هوس خویش پیروی می‌کنند و دنیاپرستان را بزرگ می‌دارند، آخرت را به دنیا می‌فروشند، انصاف از میان مردم رخت برمی‌بندد، به زیردستان و تنگدستان کمک نمی‌کنند، بزرگان را حرمت نمی‌نهند، مردانْ خویش را همانند زنان می‌آرایند و زنان، خویش را شبیه مردان می‌کنند، بنیان خانواده سست می‌شود، طلاق میان همسران فراوان می‌شود[۹۵].[۹۶]

پیشامدهای نظام خلقت

در بسیاری از آیات قرآنی، از دگرگونی‌ها و تحولات ژرف در نظام خلقتسخن به میان است که پیش از قیامت رخ می‌دهند. از آن جمله است لرزیدن کوه‌ها و زمین[۹۷] و از جا کنده شدن، درهم کوفته شدن و فروریختن کوه‌ها[۹۸]. از این آیات برمی‌آید که کوه‌ها به کلی فرو می‌ریزند و از میان می‌روند و زمین هموار می‌گردد[۹۹]. نیز از پیشامدها است شکافته شدن دریاها[۱۰۰]، خاموشی خورشید و ماه و ستارگان[۱۰۱]، شکافته شدن آسمان‌ها[۱۰۲] و آشکار گشتن دودی که همه زمین را فرا می‌گیرد[۱۰۳]. بدین‌سان نظام آفرینش دگرگون می‌شود و زمین و نظام حاکم بر آن، به کلی تحول می‌یابند[۱۰۴]. آن گاه با نفخ صور همه آدمیان می‌میرند و سپس با نفخ صور دوم، برای رستاخیز به پا می‌خیزند[۱۰۵].[۱۰۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص۲۵۸، تبیان، ج۹، ص۲۹۹.
  2. النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۴۲۲، لسان العرب، ج۶، ص۴۳۱.
  3. المیزان، ج۸،ص ۲۳۶.
  4. تفسیر کبیر، ج۲۷، ص۶۰.
  5. «پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا می‌رسد؟ و به راستی نشانه‌های آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه ۱۸.
  6. فتح الباری، ج۱۱، ص۳۵۰.
  7. «و بدین‌گونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاه‌تر است» سوره کهف، آیه ۲۱.
  8. اصول الدین، ص۲۰۰.
  9. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  10. فتح الباری، ج۱۱، ص۳۵۰.
  11. مجمع البیان ج۹، ص۱۸۳.
  12. فتح الباری، ج۱۱، ص۳۵۰.
  13. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  14. کمال الدین وتمام النعمه، ص۴۰۳.
  15. «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمی‌آورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
  16. «که مردم را فرا می‌پوشد؛ این عذابی دردناک است» سوره دخان، آیه ۱۱.
  17. المیزان، ج۱۸، ص۱۳۷، تفسیر کبیر، ج۲۷، ص۲۴۲.
  18. المیزان، ج۱۸، ص۱۳۷، حق الیقین، ص۱۲۹.
  19. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۱، مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۰.
  20. تفسیر کبیر، ج۲۷، ص۲۴۲.
  21. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  22. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۰.
  23. الکافی فی الأُصول والروضة، ج۵، ص۲۲۷.
  24. اصول الدین، ص۲۰۳.
  25. شرح العقیدة الطحاویّة، ج۲، ص۷۵۸.
  26. الکافی فی الأُصول والروضة، ج۲، ص۲۲۸.
  27. الکافی فی الأُصول والروضة، ج۲، ص۲۲۷.
  28. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۰.
  29. بحارالانوار، ج۶،ص ۳۰۰.
  30. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  31. بحارالانوار، ج۶،ص ۳۰۰.
  32. بحارالانوار، ج۶، ص۳۱۲.
  33. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  34. «تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند. گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم. پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم. و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند. گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است. و در آن روز آنان را وا می‌نهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده می‌شود آنگاه آنان را یکجا گرد می‌آوریم». سوره کهف، آیه ۹۳-۹۹.
  35. بحارالانوار، ج۶، ص۳۱۳.
  36. شرح العقیدة الطحاویّه، ج۲، ص۷۵۷.
  37. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  38. البعث والنشور، ص۲۶.
  39. اصول الدین، ص۲۰۱.
  40. اصول الدین، ص۲۰۱، شعب الایمان، ج۱، ص۳۰۸.
  41. اصول الدین، ص۲۰۲.
  42. الملاحم والفتن، ص۹۷.
  43. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  44. (بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۱)
  45. مشارق انوار الیقین، ص۷۴.
  46. اصول الدین، ص۲۰۷.
  47. شرح العقیدة الطحاویه، ج۲، ص۷۵۷.
  48. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  49. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۳.
  50. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  51. علل الشرایع، ج۷۱، ص۱۱۸.
  52. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۴.
  53. بحارالانوار، ج۶، ص۳۱۱، البعث والنشور، ص۲۱.
  54. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  55. بحارالانوار، ج۶،ص ۳۰۴ـ ۳۱۱، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۰۷.
  56. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۱۵.
  57. (مشارق انوار الیقین، ص۷۲)
  58. اصول الدین، ص۲۰۶.
  59. البعث والنشور، ص۲۰.
  60. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  61. التذکره فی احوال الموتی وامور الآخره، ص۱۷۲.
  62. التذکره فی احوال الموتی وامور الآخره، ص۱۷۵.
  63. التذکره فی احوال الموتی وامور الآخره، ص۱۷۲.
  64. التذکره فی احوال الموتی وامور الآخره، ص۱۷۳.
  65. «هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.
  66. «و آسمان از هم می‌شکافد و در آن روز، گسسته‌وار خواهد بود» سوره حاقه، آیه ۱۶.
  67. «و (از) روزی (یاد کن) که آسمان با ابر بشکافد و فرشتگان با فرو فرستادنی ویژه، فرو فرستاده شوند» سوره فرقان، آیه ۲۵.
  68. «هنگامی که آسمان بشکافد،» سوره انفطار، آیه ۱.
  69. «و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.
  70. «و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.
  71. «و آسمان گشوده گردد و به گونه دروازه‌هایی درآید،» سوره نبأ، آیه ۱۹.
  72. «روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.
  73. «روزی که آسمان چون فلزّ گداخته است» سوره معارج، آیه ۸.
  74. «روزی که آسمان‌ها را چون در هم پیچیدن طومار نوشته‌ها درهم پیچیم، همان‌گونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز می‌گردانیم، بنابر وعده‌ای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۴.
  75. «آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.
  76. «و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند،» سوره تکویر، آیه ۲.
  77. «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمان‌ها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  78. «روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.
  79. «روزی که زمین و کوه‌ها به لرزه درآیند و کوه‌ها توده‌ای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.
  80. «و هنگامی که زمین کشیده شود،» سوره انشقاق، آیه ۳.
  81. «نه چنین است، که چون زمین، سخت در هم کوبیده گردد،» سوره فجر، آیه ۲۱.
  82. «هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.
  83. «و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند،» سوره زلزال، آیه ۲.
  84. «و هنگامی که دریاها روان گردند و به هم پیوندند» سوره انفطار، آیه ۳.
  85. «و به دریای برافروخته» سوره طور، آیه ۶.
  86. «و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.
  87. «و زمین و کوه‌ها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.
  88. «و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.
  89. «روزی که زمین و کوه‌ها به لرزه درآیند و کوه‌ها توده‌ای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.
  90. «اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید» سوره واقعه، آیه ۶۵.
  91. «و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند،» سوره قارعة، آیه ۵.
  92. «و کوه‌ها را روانه گردانند و چون سراب باشند» سوره نبأ، آیه ۲۰.
  93. «آنگاه آن را چون هامونی هموار وا می‌گذارد» سوره طه، آیه ۱۰۶.
  94. اصغری، محمد جواد، مقاله «اشراط‍‌ الساعه»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۲۸۱-۲۸۵.
  95. معادشناسی‌، ۴/ ۶۳؛ تفسیر علی بن ابراهیم‌، ۲/ ۳۰۴؛ بحارالانوار، ۶/ ۳۰۴.
  96. فرهنگ شیعه، ص۸۲ ـ ۸۳.
  97. ﴿يَوْمَ تَرْجُفُ الأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلا؛ سوره مزمل، آیه ۱۴.
  98. ﴿ وَحُمِلَتِ الأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً؛ سوره حاقة، آیه ۱۴؛ ﴿وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا؛ سوره واقعه، آیه ۶ و ۵.
  99. ﴿فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا؛ سوره طه، آیه ۱۰۶.
  100. ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ؛ سوره انفطار، آیه ۳؛ ﴿وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ؛ سوره تکویر، آیه ۶.
  101. ﴿عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَتْ؛ سوره تکویر، آیه ۱۴.
  102. ﴿إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ؛ سوره انشقاق، آیه ۱؛ ﴿وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ؛ سوره حاقة، آیه ۶.
  103. ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ سوره دخان، آیه ۱۰ و ۱۱.
  104. ﴿وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ؛ سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  105. ﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ إِلاَّ مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ؛ سوره زمر، آیه ۶۸.
  106. فرهنگ شیعه، ص۸۲ ـ ۸۳.