امام عسکری در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ابو محمد حسن بن علی معروف به امام حسن عسکری (ع)، پیشوای یازدهم مسلمانان است که در ربیع الثانی سال ۲۳۲ق در مدینه چشم به جهان گشود. پدر آن حضرت، حضرت هادی (ع) و مادرش حدیثه نام داشت. معروف‌ترین لقب ایشان عسکری است، به دلیل اقامت طولانی مدت در محله عسکر سامرا.

آن حضرت ۱۳ سال در مدینه بود، ده سال هم در سامرا کنار پدر زندگی کرد. شش سال نیز پس از شهادت پدر، امامت شیعه را بر عهده داشت که در این دوران با شش این دوران با شش خلیفه عباسی معاصر بوده است. امام در دوران امامت فعالیت‌های مختلفی از جمله: کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات؛ گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان‏؛ معرفی حضرت مهدی (ع) به عنوان جانشین و آماده‌‏سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع) داشتند.

سرانجام امام در تاریخ اول "ربیع الاول" سال ۲۶۰ ق به دستور معتمد عباسی، مسموم و در روز هشتم همان تاریخ به شهادت رسید و در خانۀ خود در سامرا و کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه امام

ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، پیشوای یازدهم مسلمانان[۱] و پدر بزرگوار حضرت مهدی (ع) و سیزدهمین امام از چهارده معصوم (ع) است. دربارۀ تاریخ ولادت، محل ولادت و تاریخ شهادت امام حسن عسکری (ع) میان مورخان اختلاف است، اما مشهور این است که در ماه ربیع الآخر سال ۲۳۲ق چشم به جهان گشود. مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام "حدیثه"(س) بود که برخی از او به نام "سوسن" یاد کرده‏‌اند[۲].[۳]

از آنجا که به دستور خلیفۀ عباسی در "سامرا" در محله "عسکر"سکونت اجباری داشت، "عسکری" نامیده می‏‌شود[۴]. از القاب مشهور ایشان "عسکری"، "ابن الرضا"؛ "نقی"، "زکی"، "فاضل"، "امین" و کنیه‏‌اش "ابومحمد" که مخصوص حضرت است و ابن الرضا که به پدر و جد‌ش امام جواد (ع) نیز گفته می‌شد[۵]. در تاریخ اول ربیع الاول سال ۲۶۰ ق به دستور معتمد عباسی، مسموم و در روز هشتم همان تاریخ به شهادت رسید و پس از اینکه فرزندش امام زمان (ع) در حالی که پنج سال بیشتر نداشت بر او نماز خواند، در خانۀ خود در سامرا و کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد[۶]. شیعه معتقد است امام حسن عسکری (ع)، به جز مهدی موعود (ع) فرزند دیگری نداشت. شیخ مفید در کتاب الارشاد می‌‌نویسد: حسن بن علی عسکری (ع) به جز صاحب الزمان، فرزند دیگری از خود به جای نگذاشت[۷].[۸]

دربارۀ ویژگی‌‏های آن حضرت آورده‌‏اند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود با آنکه جوان بود بزرگان قریش و دانشمندان زمان خود را تحت تأثیر و نفوذ قرار می‏داد و دوست و دشمن به برتری او در دانش که از الهام الهی سرچشمه می‌گرفت اعتراف داشتند[۹].[۱۰]

امام عسکری ۱۳ سال اول عمر خود را در مدینه گذراند، ده سال هم در سامرا کنار پدر زیست. شش سال نیز پس از شهادت پدر، امامت شیعه را بر عهده داشت[۱۱] و حضرت باید در این مدت کوتاه مقدمات لازم برای انتقال شیعه از مرحلۀ حضور به مرحلۀ غیبت را فراهم می‌کرد[۱۲]. روایاتی از رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) بر امامت دوازده امام وارد شده و در آنها به روشنی به نام ایشان از جمله امام عسکری (ع) اشاره شده است. اضافه بر آنکه در روایات نقل شده از پدر بزرگوارش، به امامت آن حضرت تصریح شده است از جمله: از امام هادی (ع) پرسیدند پس از شما چه کسی امام است فرمود: "امامت به بزرگِ فرزندانم، حسن می‌رسد"[۱۳].[۱۴]

فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و علمی

روزگار امامت امام حسن عسکری (ع) با سخت‌گیری و آزار بی حد و حصر حاکمان عباسی از جمله: معتز، مهتدی و معتمد[۱۵] همراه بود. امام عسکری (ع) در این وضعیت سخت دو برنامه در پیش گرفت: یکی ادامۀ فعالیت‌های پدر ارجمندش که حفظ و تقویت پایگاه‌های شیعی بود؛ دوم، زمینه‌سازی لازم در جامعۀ اسلامی برای پذیرش امامت و غیبت آخرین خلیفۀ پیامبر (ص). امام حسن عسکری (ع) برای اجرای این برنامه، رفتاری بسیار محتاطانه در پیش گرفت و با پنهان‌کاری می‌کوشید بهانه‌ای به دست حکومت ندهد و عباسیان را به خشونتی بیش‌تر واندارد، با این حال هیچگاه حکومتِ آنان را تأیید نکرد و دست از مبارزه علیه ستم‌کاری و خودکامگی عباسیان نکشید. برخی از فعالیت‌های امام (ع) در این چارچوب عبارت‌اند از:

  1. کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات: امام عسکری (ع) به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی در گسترش دانش بی‏کران خود در همۀ جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هرکدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزنده‏ای داشتند. شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یکصد نفر ثبت کرده است[۱۶]. میان آنان چهره‌‏ها و شخصیت‏های برجسته و وارسته‏ای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داوود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم‏ می‌‏خورند.
  2. گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان‏: امام عسکری (ع) از طریق نصب نمایندگانی از میان شخصیت‏های برجستۀ شیعه در مناطق فراوان و از طریق فرستادن پیک و نامه نگاری بین شیعیان با همدیگر و با حوزۀ امامت ارتباط برقرار می‌‌کرد و آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی می‌‌کرد و مشکلات آنان را برطرف می‏کرد، از جملۀ این نمایندگان امام "احمد بن اسحاق بن عبد اللّه قمی اشعری از شخصیت‏‌های بزرگ شیعی در قم بود[۱۷]. در رأس وکلای امام، "محمد بن عثمان عمری" قرار داشت و اموال و وجوهات جمع‌آوری شده به وسیلۀ وکیل‏‌های دیگر را به امام (ع) می‌‏رساند. از نامه‌های معروف امام نامه به "ابن بابویه" و دو نامۀ ‏دیگر به شیعیان قم و آبه ـ آوه ـ است که متن آنها در کتاب‏ها گرد آمده است[۱۸]. این برنامه در زمان امام نهم و امام دهم (ع) نیز اجراشده است.
  3. فعالیت‏‌های سیاسی سرّی‏: امام عسکری (ع) با وجود همۀ محدودیت‌‏ها و کنترل‌‏های دستگاه خلافت یک زنجیره فعالیت‏‌های سیاسی سرّی را رهبری می‏کرد که با گزینش شیوه‌‏های پنهان‏کاری از چشم جاسوسان دربار به دور می‌‏ماند. برای نمونه، عثمان بن سعید عمری در پوشش روغن‌‏فروشی فعالیت می‏کرد و شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او می‏رساندند و او آنها را در ظرف‏های روغن قرار داده به حضور امام (ع) می‌رساند[۱۹].
  4. پشتیبانی مالی از شیعیان‏: یکی دیگر از موضع‌‏گیری‏های امام عسکری (ع)، حمایت مالی از شیعیان به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت بود، این کار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند[۲۰].
  5. معرفی حضرت مهدی (ع) به عنوان جانشین:‏ یکی از مسؤولیت‏‌های بزرگ امام عسکری (ع)، معرّفی حضرت مهدی (ع) به جانشینی خود بود این امر زمانی سخت‏‌تر می‏شد که آن حضرت می‌بایست بنا به دلایلی فرزند خود را در پردۀ "پنهان‌‏زیستی" نگه دارد تا از گزند بدخواهان در امان بماند با این حال در موارد فراوانی به معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است. از جمله تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی (ع) به کار برده است: «هَذَا صَاحِبُکُمْ‏ بَعْدِی‏»[۲۱]؛ «إِنَ‏ ابْنِی‏ هُوَ الْقَائِمُ‏ مِنْ‏ بَعْدِی»[۲۲]؛ «هَذَا إِمَامُکُمْ‏ مِنْ‏ بَعْدِی‏ وَ خَلِیفَتِی‏ عَلَیْکُم»[۲۳]؛ «ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی»[۲۴].
  6. آماده‌‏سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع): پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت یک حادثۀ غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین (ع) به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌‏کردند؛ این تلاش در زمان امام عسکری (ع) جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (ع) او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می‏داد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به ‏روز محدودتر و کمتر می‏شد به گونه‏ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش به مردم پاسخ می‌داد بدین‏ ترتیب آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده می‌‏ساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم (ع) در زمان غیبت صغری در پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبری آماده ساخت[۲۵].

حوادث پس از امام عسکری (ع)

پس از امام عسکری (ع)، پدیده‌‏های ناگواری رخ داد که برخی بدین قرار است:

  1. بازجویی حاکمان ستمگر از خانۀ آن حضرت برای دستیابی به حضرت مهدی (ع)[۲۶]؛
  2. برخورد جعفر کذّاب با مادر امام عسکری (ع) بر سر میراث؛
  3. ترور، حبس، تهدید و اذیت و آزار شیعیان: شیخ مفید، تهدیدات بر ضد شیعه پس از شهادت امام عسکری (ع) را یکی از تلخ‌‏ترین فرازهای تاریخ تشیع یاد کرده است[۲۷]؛
  4. اختلاف و چنددستگی بین شیعیان: یکی از حادثه‌‏های کمرشکن پس از شهادت امام عسکری (ع) تفرقه‌‏ای بود که میان برخی از شیعیان پدید آمد و آنها را از یکپارچگی خارج کرد. البته این تفرقه پیش از آن از سوی امام عسکری (ع) پیش‏بینی شده بود. ابوغانم می‌‏گوید: از امام عسکری (ع) شنیدم می‌‏فرمود: «در سال ۲۶۰ پیروانم فرقه فرقه می‌‏شوند». آنگاه در ادامه ابوغانم می‌‏گوید: در آن سال امام عسکری (ع) رحلت فرمود و پیروان و یارانش متفرق شدند. دسته‌‏ای خود را منتسب به جعفر پسر امام دهم کردند، گروهی سرگردان شدند، عده‏ای به شک افتادند، دسته‌‏ای در حالت سرگردانی ایستادند و جمعی دیگر به توفیق خدای سبحانه و تعالی بر دین خود ثابت ماندند[۲۸].[۲۹]

منابع

پانویس

  1. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۲۳.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳.
  3. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۲۴.
  4. ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰.
  5. مناقب آل ابوطالب، ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، ج۴، ص۴۲۱.
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۰۲؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۲۳.
  7. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۳۹.
  8. سلطان‌ محمدی، ابوالفضل، نجفی مقدم، مهدی، امامت امام حسن عسکری، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۲۶.
  9. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، مقدمه.
  10. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰.
  11. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۸۸.
  12. اعلام الهدایه، ج۱۳، ص۴۷ـ ۴۸.
  13. اعلام الوری‌، ص ۳۵۰.
  14. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۲۴.
  15. مناقب آل ابی‌طالب‌، ج۴، ص۴۵۵.
  16. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص ۴۲۷ به بعد.
  17. نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة، ص ۶۶؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۲۳؛ محمد جواد طبسی، حیاة الامام العسکری، ص ۳۳۳.
  18. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ص ۴۸۶.
  19. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.
  20. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۳؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۳۹؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۴۲؛ امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ص ۴۰؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۷۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۸.
  21. «این، بعد از من صاحب شما است»؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۸.
  22. «همانا فرزندم، قائم بعد از من است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۲۴، ح ۴.
  23. «این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۳۵، ح ۲.
  24. «فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
  25. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۵۴ ـ ۱۵۶.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۰۵؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۴۳.
  27. شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۲۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۳۴.
  28. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۰۸، ح۶.
  29. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۶۴ ـ۷۰؛ درسنامه مهدویت ج۱، ص۱۵۹ ـ ۱۶۰.