اگر نصب امام اتفاق افتاده است پس چرا شهرت ندارد؟ (پرسش)
اگر نصب امام اتفاق افتاده است پس چرا شهرت ندارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | امامت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
اگر نصب امام (ع) اتفاق افتاده است پس چرا شهرت ندارد؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «تعیین امام» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- یکی از شبهات قدیمی و معروف اهل سنت این است که اگر از طرف پیامبر (ص) برای امامت حضرت علی (ع) حدیث و نصبی صورت میگرفت، آن نزد مسلمانان صدر اسلام معروف و آشکار میشد و نسلهای بعدی نیز آن را گزارش میکردند، اینکه چنین شهرتی و به تعبیر قدما "نص جلی" وجود ندارد، از آن عدمش استنتاج میشود. طراحان این شبهه برای تأیید عدم نص جلی اضافه میکنند که فرض وجود چنین نصی مستلزم کفر منکر آن و به تبع آن تکفیر صحابه پیامبر (ص) است [۱].
پاسخ
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل توجه است:
- توجیه نص توسط بعض صحابه: اگر بپذیریم که این ادعا - از طرف پیامبر (ص) برای امامت حضرت علی (ع) نصی آن هم به صورت مکرر صورت میگرفت معلوم میشد - ادعایی صحیح است؛ باید گفت شیعه مدعی علم و آگاهی اصحاب از اصل نصب است اما آنان با مشاهده نصوص امامت به تأویل و توجیه آنها پرداختند که در صفحات پیشین به تفصیل توجیهات آن مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. پس نصی صورت گرفته و آن نیز معلوم و اشتهار یافته لکن اهل سنت به تأویل آنها دست یازیدند.
- امکان اختفا:محتمل است با وجود نص به امامت حضرت علی (ع) از ناحیه پیامبر (ص) این امر برای اکثریت مردم صدر اسلام مخفی بماند و این خفا امر محالی نیست؛ چراکه برای آن نظیر نیز هست، مانند چگونگی وضو گرفتن پیامبر و بعضی احکام فقهی دیگر که شیعه و سنی هر کدام مدعی نظر خاصی است یا خود فرق چهارگانه فقهی اهل سنت در بعضی احکام فقهی منتسب به پیامبر (ص) با اختلافنظر مواجهاند. ادعای فوق را رویکرد خلیفه اول و خلفای بعدی در منع کتابت حدیث نبوی تقویت و تأیید میکند، خلیفه اول با بهانههای مختلف مانع نقل احادیث پیامبر (ص) شد؛ دلیل مهم آنان شعار معروف " حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه" بود، در حالیکه همان کتاب، تبیین دین را به پیامبر (ص) تفویض نموده بود: ﴿لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ﴾[۲].خلیفه دوم به جمعآوری احادیث نبوی و آتش زدن آنها دستور داد و در این راه سختگیری را به حدی رساند که برخی از محدثان مانند ابنمسعود، ابودرداء و ابومسعود انصاری را زندانی نمود[۳]. این روش در دوران بعد نیز به شدت ادامه داشت، معاویه در نامهای به استانداران خود دستور داد هر کس در فضل علی (ع) و اهل بیت حدیثی را نقل کند، خونش هدر است [۴]. آیا با این اوضاع میتوان انتظار داشت احادیث امامت و خلافت در منابع تسنن به صورت شیوع نقل و گزارش شود؟ پس اختفای یک امر برای اکثریت بر نفی و عدم آن از حیث منطقی دلالت نمیکند. با رجوع به تاریخ این احتمال تقویت میشود، چنانکه بعد از جریان سقیفه حضرت علی (ع) به بعض انصار مانند بشیر بن سعد نصوص پیامبر (ص) درباره امامت خویش را یادآور و خواهان بیعت آنان با خودش میشد که حضرت در جواب میشنوید که اگر این نصوص را قبلاً به ما یادآور میشدی ما با تو بیعت میکردیم [۵].
- وجود انگیزههای سیاسی در مسئله امامت: در نکته پیشین اشاره شد که در مسائل عبادی و تعبدی مثل کیفیت وضو پیامبر (ص) اختلاف رأی وجود دارد، با آنکه وضو حضرت در ملأ عام انجام میگرفت. بر احتمال اختفا باید اضافه کرد که اگر مسئله مورد نزاع یا نص یک مسئله سیاسی و دنیوی باشد و با منافع سیاسی و اجتماعی کلیدی و حیاتی اشخاص بلکه قبایل یا منطقهای گره خورده باشد انگیزه اختفا و محافظهکاری بیشتر میشود. روشن است مسئله خلافت و زمامداری از اینکه از کدام شهر یا قبیله یا شخصی باشد دارای منافع بیشماری برای طیف خاص خواهد بود، لذا انکار نص یا توجیه آن به نفع خود در اینگونه مسائل احتمال بیشتری را به سوی خود جلب میکند. علاوه بر آن با روی کار آمدن حکومتی که مدعی فقدان اصل نص و نصب در حوزه امامت بود، اکثریت روایان به راحتی نمیتوانستند از ترس حکومت وقت حقایق را نقل و گزارش کنند و لذا اختفای امر نص دارای دواعی و انگیزههای زیادی داشت.
- اعتراف حضرت علی (ع) و بعض صحابه به نص: نکته آخر اینکه اهل سنت که به عدالت صحابه حکم میدهند، چگونه درباره حضرت علی (ع) و بعضی صحابه دیگر مانند ابوذر، سلمان، ابنعباس، ابوایوب انصاری، عماریاسر، خزیمه، أبی بن کعب، عثمان بن حنیف و غیره حکم میکنند که آنان مکرر به اصل نصب امامت تأکید داشتند، در صفحات گذشته به تکرار روایتهایی از حضرت علی (ع) - که پیامبر (ص) وی را معیار حق و عدالت توصیف نموده است - درباره نص امامت گزارش شد. نصوص صحابه درباره اصل نصب در صفحات آینده خواهد آمد. اهل سنت باید تکلیف خود را روشن نمایند که ادعاهای حضرت علی (ع) و دیگر صحابه درباره نص، آیا امر واقعی و راست است یا نه؟اگر امر واقعی و صادق باشد، ادعای شیعه ثابت میشود اگر - العیاذ بالله - امر واقعی نباشد، آیا آنان - العیاذ بالله - راست نمیگویند؟ این مبنا با مبنای اهل سنت درباره عدالت صحابه چگونه سازگار است باری اهل سنت در پاسخ این سؤالها نهایت به گزینه توجیه و تأویل عقبنشینی خواهد کرد و ما در نقد این توجیهات گفتیم که آنها واقعاً توجیهاند نه حل قضیه و مشکل، آنها اجتهاد در مقابل نصاند که تنها برای اینکه بین خلفای چهارگانه به نوعی به جمع آنان بپردازند، مفید برای خودشان خواهد بود و دارای مبنای علمی نیست.
- تفکیک امامت و خلافت: نکته ظریفی که باید به آن نگاه ویژهای داشت بحث ابعاد و شاخههای امامت است. ما در بحث تعریف امامت به زوایا و ابعاد مختلف آن مانند مرجعیت علمی و دینی و ولایت معنوی و سیاسی و اجتماعی اشاره داشتیم؛ اگر به فرض محال ادعای اختفای نص و نصب امامت را بپذیریم آن به قلمرو سیاسی و اجتماعی امامت یعنی بحث حکومت و خلافت منحصر خواهد شد. اما بر قلمرو مهم دیگر امامت یعنی مرجعیت علمی و دینی - که امروزه نیز مطرح و قابل استناد همه مسلمانان است - نصوص متعدد و متواتری مانند حدیث ثقلین در منابع فریقین وارد شده است که نمیتوان آن را انکار یا توجیه کرد. بنابراین اهل سنت و منکران اهل نص حداکثر مدعی عدم نصب در امامت به معنای خلافت و حکومت میتواند باشند، اما امامت در معنای مرجعیت علمی و دینی و ولایت معنوی را نباید انکار کنند و آنان امروزه باید سیره نظری و عملی حضرت علی (ع) را معیار حق و حجت الهی تلقی نموده و به آن ملتزم باشند؛ چراکه منابع خودشان از چنین نصوصی مملو است، از این منظر وقتی ما به امامت نگاه کنیم بین شیعه و سنی باید در تمسک به سیره حضرت علی (ع) و حجیت آن اتفاقنظر وجود داشته باشد و اختلافشان تنها درباره حکومت حضرت علی (ع) و دیگر خلفاست که آن امروزه ثمره علمی ندارد، از این لحاظ بوده است که بعض مراجع شیعه مانند آیتالله بروجردی - بنا به گفته بعض شاگردان وی - بیشتر به حدیث ثقلین "مبنای مرجعیت علمی و دینی" و نه غدیر تمسک میکردند [۶].
- دلالت نکردن عدم اشتهار بر عدم:اگر فقدان اشتهار نص و نصب حضرت علی (ع) بر امامت را بپذیریم، باز از آن عدم امامت آن حضرت ثابت نمیشود؛ چراکه اگر ما آیات و روایات نبوی را حجت و معتبر بدانیم، باید به مجرد صدور آن هر چند به صورت یک روایت و عدم اشتهار آن را معتبر و حجت شرعی و الهی بینگاریم، اینکه اهل سنت میگویند نصب علی (ع) مشهور نشده است، بهانهای بیش به نظر نمیرسد آنان به روایات هر چند واحد و ضعیف پیامبر (ص) در عرصههای دیگر مانند مستحبات عمل میکنند، اما وقتی به مسئله امامت نوبت میرسد نباید در عمل به روایات فرقی قائل شوند.
- عدم ملازمه ترک نص با کفر: یکی از ادلّه مهم اهل سنت در انکار نص و شهرت آن برحذر داشتن خود از تکفیر صحابه بود. در اینباره باید گفت اولاً: اگر واقعاً اصل نصبی وجود دارد نباید از واقعیت فرار کرد و به لوازم آن نیز باید ملتزم شد. اینکه چون عدهای خاص به نص عمل نکردند، نمیتواند بر عدم نص یا عدم اشتهار آن دلیل باشد. ثانیاً: میتوان به جمع آن دو یعنی التزام به ورود نص و شهرت آن و نیز عدم تکفیر صحابه پرداخت، به این صورت که صحابه با وجود علم به ورود نص، نه به انکار بلکه به توجیه آن پرداختند. ثالثاً: شیعه برای ورود نص آیات و روایات متعدد و متواتری با اسناد مختلف از طریق فریقین گزارش میکند که ادعای عدم اشتهار نص را باطل میکند»[۷].
پرسشهای مصداقی همطراز
- چرا نام امام علی در قرآن نیامده است؟ (پرسش)
- آیا نصب امام در روایات نبوی آمده است؟ (پرسش)
- آیا نصب امام عامل تفرقه بین مسلمانان است؟ (پرسش)
- اگر نصب امام اتفاق افتاده است پس چرا شهرت ندارد؟ (پرسش)
- آیا بیعت صحابه و مردم با ابوبکر در سقیفه برای اثبات امامت او کافی نیست؟ (پرسش)
- اگر نصب امام علی اتفاق افتاد پس چرا او به این انتصاب احتجاج نکرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا برای تصدی حکومت اقدام نکرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا سالها سکوت کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا بیعت ابوبکر پذیرفت؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا در شورای تعیین خلیفه سوم شرکت کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا حکومت را پس از قتل خلیفه سوم نپذیرفت؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا با خلفای وقت خود همکاری کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا به نماز خلفا اقتدا کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده و خلیفه دوم از دید او نامشروع است پس چرا رابطه فامیلی با او برقرار کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروعاند پس چرا سه فرزند خود را به نامهای خلفا نامگذاری کرد؟ (پرسش)
- اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروعاند پس چرا از خلفا ستایش و تمجید کرد؟ (پرسش)
- آیا نصوص نصب و خلافت امام علی تعارض ندارند؟ (پرسش)
- نظریه انتخاب در تعیین امام چیست؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
- امامت چیست؟ (پرسش)
- امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امامت در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امامت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امامت وجود دارد؟ (پرسش)
- امام کیست؟ (پرسش)
- امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- امام در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- قرآن در مورد امام چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد امام وجود دارد؟ (پرسش)
- امامت چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
- بحث از امامت چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای مذاهب اسلامی در باره امامت چیست؟ (پرسش)
- موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟ (پرسش)
- نظر امامیه در مورد تعیین تکلیف بر خداوند بر وجوب امامت چیست؟ (پرسش)
- آیا وجوب تعیین امام بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟ (پرسش)
- آیا مخالفان امامت کافراند؟ (پرسش)
- آیا امامت موروثی است؟ (پرسش)
- آیا امامت از دوران کودکی امکانپذیر است؟ (پرسش)
- آیا مقام امامت بر مقام نبوت برتری دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)
- آیا میتوان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)
- آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ شرح الأصول الخمسه، ص۸۶۲؛ عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصولالدین؛ ص ۱۴۸؛ آمدی، غایهالمرام فی علم الکلام، ص ۳۱۹؛ جوینی، کتاب الأرشاد، ص ۳۵۴؛ شرح المقاصد، ج۳، ص ۴۹۱؛ شرح المواقف، ج۸، ص ۳۸۶.
- ↑ سوره نحل، آیه:۴۴.
- ↑ ر.ک: شمسالدین ذهبی، تذکرهالحفاظ، ج۱، صص۷و۲؛ متقی هندی، منتخب الکنز (مندرج در حاشیه مسند احمد، ج۴، ص ۶۴).
- ↑ شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۳، صص ۱۵ و ۱۶.
- ↑ شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۶، صص ۱۲ و ۱۱.
- ↑ ر.ک: محمد واعظزاده خراسانی، مجله کتاب نقد، تابستان، ۱۳۸۰، ش۱۹، ص ۲۷؛ مجله نهجالبلاغه، ش ۴ و ۵، ص ۱۹۴؛ ندای وحدت، ص ۲۵۱ به بعد.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۶۰ - ۲۶۵.