بحث:اهل بیت پیامبر خاتم
واژهشناسی
معنای واژه «أهل»
معنای لغوی
- درباره معنای لغوی کلمه «أهل» دو دیدگاه به چشم میخورد:
- ۱. عدهای از شارحان زیارت جامعه، واژه «أهل» را به مصادیق و جزئیات مختلف آن تفسیر کردهاند و یک معنای واحد و جامع برای آن ذکر ننمودهاند:
- الف: واژه "أهل" در اصل به معنای خانواده و خاندان و کسانی است که با انسان در یک خانه زندگی میکنند[۱] احمد بن محمد فیومی صاحب "مصباح المنیر" و از علمای لغت میگوید:"اصل معنای أهل به معنای خانواده و خویشان است و گاهی به پیروان هم گفته میشود"[۲]
- ب: واژه "أهل" معنای عامی دارد که همه خویشان نزدیک و همه افراد قبیله بلکه تمام افراد شهر و غیر آن را شامل میشود؛ مثل: "اهل بصره" و "اهل علم"[۳]
- ج: "أهل" معنای متعارف و روشنی دارد[۴] میگویند:"اینان اهل من هستند"، یعنی اینان خاندان من هستند[۵]
- د: کلمه "أهل" بر کسان نزدیک مانند زن و فرزند و اقرباء اطلاق میشود[۶] در لغت گفتهاند: "اهل شخص و آل او عبارتند از: شیعیان و پیروان و اهل دین او و چون لفظ "أهل" و "آل" بسیار در خانواده شخص، مصداق پیدا میکند، بنابراین اختصاص به آنان پیدا کرده؛ زیرا خانواده انسان، بیشترین پیروی از او را در میان همگان دارند"[۷]
- به طور خلاصه، در عباراتی که ذکر شد، معانی زیر که مصادیق و افراد معنای جامع کلمه "أهل" است، به عنوان معنای خود این واژه گرفته شده است: خانواده، خاندان، خویشان، پیروان، خویشان نزدیک، افراد قبیله، افراد شهر، افراد نزدیک به انسان "زن، فرزند و اقربا"، شیعیان و اهل دین انسان.
- ۲. در مقابل تعداد دیگری از شارحان زیارت جامعه، معنایی جامع و ریشهای واحد را برای واژه "أهل" قائلند:
- الف: "أهل" به معنای تعلق و وابستگی است، همسر و فرزند اهل انسان محسوب میشوند[۸]
- ب: "أهل" به افراد یا اشیائی گفته میشود که به کسی یا چیزی بسیار نزدیک[۹]، وابسته[۱۰] و منسوب باشند.[۱۱]
- ج: "أهل" در لغت به معنای خانواده و فامیل و افراد خاندان و دودمان آمده و گاهی هم به معنای سزاوار و شایسته ذکر شده است[۱۲] و همچنین به گروهی اطلاق میشود که پیوند جامعی با یکدیگر دارند[۱۳].
- د: "اهل" در لغت به معنای انس همراه با تعلق خاطر و وابستگی است بنابراین همسر، فرزند، نوه، داماد و ... اهل انسان به شمار میآیند[۱۴]
- از مقایسه این دو دیدگاه با اندک تاملی روشن میشود که دیدگاه دوم "وجود یک ریشه معنایی جامع و فراگیر برای واژه أهل" بهتر از دیدگاه نخست است؛ زیرا معانی مختلف دیدگاه اول همگی افراد، جزئیات، مصادیق و شاخ و برگهای دیدگاه دوم "تعلق، وابستگی و انس" میباشد.
معنای "اهل" در اصطلاح قرآن کریم
- در فرهنگ قرآنی واژه "أهل" به افرادی گفته میشود که نوعی پیوند و وابستگی، آنها را گرد هم آورده باشد. مانند ﴿﴿أَهْلُ الإِنجِيلِ ﴾﴾[۱۵]، ﴿﴿أَهْلَ الْقُرَى﴾﴾[۱۶]، ﴿﴿أَهْلِ الْمَدِينَةِ ﴾﴾[۱۷]، ﴿﴿أَهْلَ الْبَيْتِ ﴾﴾[۱۸]، ﴿﴿أَهْلَ الذِّكْرِ ﴾﴾[۱۹] و غيره.
- بنابر فرهنگ قرآنی، به کسانی اهل یا ذریه پیامبر خدا گفته میشود که با او پیوند و وابستگی داشته باشند و مهمترین پیوند با پیامبر(ص)، هم عقیده بودن با آن حضرت است و کسی که از ایمان آوردن به رسول خدا(ص) سر باز زند، او در زمره اهل و خاندان آن حضرت شمرده نمیشود[۲۰]
- بنابراین، اهل بودن بر اساس منطق قرآن با ملاک انس، تعلق خاطر و وابستگی "که همان معنای لغوی بود"، منطبق خواهد بود. شدت و ضعف در اهلیت "اهل بودن"، به شدت و ضعف در انس و تعلق و وابستگی، بستگی دارد. از این رو ممکن است از کسی که وابستگی و تعلقی با او نیست، سلب اهلیت شود، هر چند جزء فرزندان انسان باشد. به بیانی دیگر درباره معنای اصطلاح واژه اهل در قرآن کریم میتوان چنین گفت: قرآن کریم آنان را که با پیامبری از انبیای الهی هم عقیدهاند و به او ایمان دارند اهل "ذریه" او میداند و در مقابل، کسانی که حتی فرزند نسبی وی باشند - در صورت ایمان نیاوردن - از اهل او بیرون میشمارد[۲۱] چنانکه در داستان نوح(ع) که فرزندش فرد ناشایستهای بود خدای متعال فرمود: ﴿﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ﴾﴾[۲۲]
- همچنین قرآن کریم گاهی آنان را که در یک مسیر حرکت میکنند یا یک روش و مرام دارند یا پیروی از یک کتاب آسمانی مینمایند و یا پیرو مکتبی غیر الهی هستند ایشان را اهل همان مسیر و روش و کتاب میشمارد. مانند "أهل ذکر"، "أهل انجیل"، "أهل کتاب"، "أهل نار"[۲۳] و ...
معنای لغوی واژههای "بیت" و "دار"
- درباره معنای لغوی کلمه "بیت" دو نظریه به چشم میخورد:
- برخی واژه "بیت" را به معنای خانه یا خانه مسکونی گرفتهاند[۲۴].
- برخی دیگر معنای دقیق تری برای معنای لغوی بیت و در مقایسه با معنای "دار" بیان کردهاند: "از نظر لغوی، واژه "بیت" با "دار" فرق دارد، بیت، اخص از دار است. ترجمه فارسی بیت، اطاق و دار، خانه است در واقع خانه، متشکل از اطاق و متعلقات آن است.[۲۵]
معنای واژههای "اهل بیت"، "آل"، "عترت و امّت" از دیدگاه روایات
- در عباراتی که در مورد پیامبر اکرم(ص) و خاندان و اطرافیان و پیروانشان داریم گاهی واژه "آل" به کار رفته، گاهی "اهل"، گاهی "عترت"، و زمانی "امّت". از امام صادق(ع) پرسیدند: آل محمّد(ع) کیستند؟ فرمود: ذرّیّه و فرزندان اویند. پرسیده شد: اهل بیت او چه کسانیاند؟ فرمود: ائمه. باز پرسیدند: عترت وی چه کسانی هستند؟ فرمود: اصحاب عبا یعنی: اصحاب کسا به کسانی که زیر آن عبا رفتند در روزی که پیامبر(ص) در خانۀ امّ سلمه بود و فرمود: یک عبایی روی من بینداز. بعد امیرالمؤمنین(ع) آمدند و بعد حضرت زهرا(س) و بعد حسن(ع)، حسین(ع) و همه یک به یک زیر آن عبا رفتند. سپس حضرت رسول(ص) یک طرفِ آن عبا را گرفت و دعا کرد که: خدایا! اینان اهل بیت من هستند آنان را از پلیدیها نگه دار. در آنجا آیۀ ﴿﴿إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾﴾[۲۶] نازل شد.[۲۷]
- در مقام صلوات، "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ" گفته میشود: اصل کلمۀ "آل" از "اهل" آمده است[۲۸] امّا در اصطلاح «آل» در درجۀ اوّل - و بر طبق روایت گذشته - به ذرّیّۀ پیغمبر(ص) و در درجه بعد به کسانی گفته میشود که از پیغمبر(ص) تبعیّت کنند. قرآن میفرماید: ﴿﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ﴾﴾[۲۹] امام صادق(ع) فرمودند: همانا شایستهترین افراد به آل بودن و اهل بودن برای ابراهیم(ع) کسانی هستند که از او تبعیّت میکنند و به خدا سوگند! که شما شیعیان، آل محمّد(ع) هستید.[۳۰] شیعیان به اهلبیت نبوّت و موضع رسالت منسوبند. همۀ شیعیان خالص، آل پیامبر(ص) محسوب میشوند از آن جهت که هم در کردار، رفتار و اعتقادات از ایشان پیروی میکنند و هم روایت فوق این انتساب را تشدید میکند.[۳۱] اگر دلهای ما به اهل بیت(ع) ملحق شده و به ایشان پیوند بخورد از هر صلواتی که هر روزه فرستاده میشود، بهرهمند و در آن سهیم میشویم. اگر انسان در پی این باشد که جزء «آل پیامبر» باشد. - هرچند سید نباشد- راه برای او بسته نیست. اگر در طریق رعایت تقوای الهی و پرهیز از محرّمات، سیر کند و عمر را جز در مسیر اهلبیت به سر نبرد به آنها بازگشت میکند و مانند سلمان جزء ایشان میگردد.[۳۲]
مصادیق معنای اصطلاحی «أهل بیت»
درباره مصادیق «أهل بیت» سه تعبیر به چشم میخورد:
الف: ائمه اطهار(ع): «أهل بیت نبوت همان أهل بیت رسول اکرم(ص) است که اشاره به وجود مقدس ائمه هدی(ع) است.»[۳۳]
ب: ائمه اطهار(ع) به علاوه حضرت فاطمه زهرا۳ : «أهل بیت»، ائمه از امیرالمومنین و حضرت زهرا(ع) تا امام زمان(ع) هستند».[۳۴] «مراد از أهل بیت نبوت، ائمه(ع) هستند نه غیر آنها و فاطمه زهرا۳ جزء آنها بلکه اصل آنهاست».[۳۵] «شیعه فقط حضرت فاطمه زهرا۳ و امیرمومنان علی بن ابی طالب(ع) و یازده فرزند آن حضرت: را اهل بیت نبوت میشناسد.»[۳۶] «اهل بیت عبارت است از علی، فاطمه و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و کاظم و علی و محمد و علی و حسن و خلف منتظر(ع)».[۳۷]
ج: چهارده معصوم یعنی پیامبراکرم، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) : «عنوان «أهل بیت» در کتاب و سنت به گونهای اصطلاح شده که گویی لقب و عنوانی برای پیامبر خدا(ص)، امیرمومنان علی مرتضی(ع)، صدیقه طاهره فاطمه زهرا و ائمه(ع) شده است. خود پیامبراکرم(ص) و امیرمومنان حضرت علی(ع) نیز از اهل بیت هستند.[۳۸] «اصحاب کسا یعنی: رسول اکرم(ص) ، امیرالمومنین(ع) ، فاطمه اطهر، امام حسن و امام حسین: - که به خمسه طیبه نیز مشهورند - مشمول عنوان «أهل البیت» هستند و افزون بر خمسه طیبه، بقیه ائمه(ع) نیز داخل در این عنوان هستند هر چند که دوران رسول اکرم(ص) را درک نکرده باشند».[۳۹] به عبارت دیگر «عنوان «أهل بیت»، عَلَمیت پیدا کرده و اصطلاح شده است برای محمد و آل محمد(ص) و در لسان کتاب و سنت، مصداقی جز محمد و آل محمد(ص) یعنی حضرات اهل عصمت ندارد. اگر ذریه آن حضرت نیز ملحق شود از باب "الحقنا بهم ذریتهم"[۴۰] یعنی از باب الحاق است و گرنه در حال اطلاق، افراد دیگری جز معصومین(ع) مراد نیست.»[۴۱]
معنای لغوی واژه "نبوت"
- یکی از معانی نبوت، رفعت و بلند مرتبگی است. "نبوت" ممکن است از «نبأ» به معنای خبر، خبرگیری، آگاهی و خبریابی باشد. برخی هم چنین احتمال دادهاند که خبر (نبأ) در اصل از رفعت باشد و در بیان علت این معنا چنین آوردهاند که تا انسان بالا نرود و بر اوضاع، اشراف نیابد به خبر دست پیدا نمیکند. سپس چنین تصور کردهاند که به نبی از آن جهت «نبی» گفته شده که اوج گرفته، به مقام بلندی رسیده و به جاهایی که دیگران اشراف ندارند اشراف پیدا کرده، لذا خبرهای بیشتری دارد. بنابراین بعضی انسانها را به این اعتبار «نبی» میگویند که جایگاه رفیع و بلندی را از نظر روحی و معنوی به دست آورده، در نتیجه از اخبار عوالم بالا آگاهی یافتهاند.[۴۲] حال آنکه این احتمال بعید و نادرست به نظر میرسد چرا که همیشه برای دریافت خبر نیازی به بالا رفتن و اوج گرفتن و اشراف یافتن بر اوضاع نیست چرا که امروزه با توجه به پیشرفت و گسترش وسایل ارتباط جمعی میتوانیم از اخبار بسیاری آگاهی پیدا کنیم بدون اینکه کوچکترین حرکتی از جای خویش داشته باشیم.[۴۳]
معنای «بیت نبوت» و نکات مربوط به آن
- ترکیب «بیت النبّوت» به معنای خانه متعلّق به «مقام نبوّت» است، نه خانه شخصی پیامبراکرم(ص).[۴۴] از سوی دیگر ارتباط با اهل خانه، رفت و آمد، وابستگی، پیوستگی و اهلیت پیدا کردن با آن خانه، از طریق اسباب و مقدّمات متناسب با همان خانه امکان دارد. ارتباط با خانه شخصی شهروند بزرگوار مکّی و مدنی یعنی محمّد بن عبد الله(ص) از طریق قرابت سببی، نَسَبی، رفاقت، خویشاوندی، همسایگی و... ممکن است. از این جهت نه تنها زنان آن حضرت(ص) و فرزندان او با خانهاش ارتباط داشتند، بلکه بستگان دیگر نیز با خانۀ او در ارتباط بودند. چنانکه قبل از فتح مکّه، ابوسفیان در حالی که هنوز مشرک بود، وارد خانه دختر خود، ام حبیبه، همسر پیغمبر اکرم(ص) شد و امّ حبیبه نیز برخورد تندی با او کرد که در تاریخ معروف است.[۴۵]
- لکن ارتباط با بیتی که منسوب به «مقام نبوّت» است، به اسباب مخصوصی نیاز دارد و ارتباط سببی، نَسَبی و... کفایت نمیکند. با این ملاک حتّی کسانی همانند نُه امام بعد از امام حسین(ع) که زمان حیات پیامبر اکرم(ص) را درک نکردند یا احیاناً برخی از آن بزرگواران که حتّی خانه شخصی آن حضرت(ص) را در مکّه و مدینه ندیدهاند نیز میتوانند «اهل بیت نبوّت» باشند.
- بدین ترتیب «بیت» در این ترکیب به معنای خانه سنگی و گِلی که در مکّه و مدینه از پیامبر خدا(ص) به یادگار مانده است نیست؛ بلکه «بیت نبوّت و رسالت» مراد است یعنی: خانه شخصیّت «حقوقی» پیغمبر(ص)، نه خانه شخصیّت حقیقی آن حضرت(ص). شاهدی که بر این مطلب میتوان اقامه کرد این است: هرگاه قرآن کریم از خانه سنگی و گلی یعنی: خانه شخصیّت حقیقی، نه حقوقی آن حضرت(ص) نام برده است با صیغه جمع (بیوت) یاد کرده است. خواه زمانی که به خود آن حضرت(ص) نسبت داده: ﴿﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ﴾﴾.[۴۶]
و خواه زمانی که به زنهای حضرت(ص) نسبت داده است: ﴿﴿وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّهِ الْأُولى﴾﴾.[۴۷] ﴿﴿وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى في بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَهِ﴾﴾.[۴۸] روشن است خانهای که مؤمنان برای غذا خوردن در آن جمع میشدند و پس از غذا مینشستند و مزاحمت برای پیامبر(ص) ایجاد میکردند و آن حضرت(ص) از تذکّر دادن به آنها شرم میکرد، خانه شخصی و سنگی و گِلی بود. به بیان دیگر: «بیت نبوّت» خانهای است که رابط بین زمین و آسمان است؛ نه خانهای که بدن مُلکی پیامبر خدا(ص) در آن میزیست و هنگام شب در آن میآرمید و همسران حضرت(ص) در آن سُکنی داشتند و... هر چند که آن خانه سنگی و گِلی نیز به خاطر انتساب ظاهری به آن حضرت(ص)، شایسته تکریم و تعظیم بوده و میباشد. بنابراین خانه نبوّت و ولایت مقصود است. همان خانهای که مصالح سازنده آن، فضایل و کمالات معنوی و سایر اموری است که با ولایت تناسب دارد - نه خانه شخصی حضرت محمّد بن عبد الله(ص) - پس اهل این خانه نبوّت، کسانی هستند که با این فضایل و کمالات معنوی، ارتباط تامّ و کامل دارند.[۴۹] به عبارت دیگر واژه «بیت» چنانچه به افراد و اشخاص حقیقی اضافه شود معمولاً خانه مسکونی ایشان مراد است و در صورتی که به شخصیّت حقوقی و یا معانی دیگر اضافه شود «ارتباط با حقیقت مضافٌ الیه» را بیان میکند. مانند: «بیت علم» (خاندانی که بهگونهای با دانش مرتبط هستند)، «بیت مرجعیّت» (خاندانی که با مرجع دینی مسلمانان به نوعی ارتباط دارند) و «بیت نبوّت» (کسانی که با حقیقت نبوّت - یعنی: جایگاه تجلّی اسماء و صفات الهی - مرتبطند و ارتباط زمینیان با آسمانیان را فراهم میکنند.[۵۰]
معرّفی «اهل بیت» در قرآن و روایات
- اهل بیت پیامبر(ص) و آل آن حضرت(ص) ویژگیهای خاصی دارند. قرآن کریم در چند مورد «قدر متیقّن» این «آل» و «اهل بیت» را (پنج تن آل عبا) معرّفی نموده است:
- آیۀ مباهله (ابتهال): در جریان دعوت پیامبر(ص) از دیگر ادیان برای قبول اسلام، عدّهای از نصارای نجران حاضر به قبول دعوت پیامبر(ص) نشدند و رسول گرامی اسلام(ص) آنان را به مباهله دعوت کردند. ﴿﴿فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾﴾.[۵۱]
- آیۀ تطهیر: آیۀ دیگری که کسان پیامبر و «اهل بیت» آن حضرت(ص) را معرفی میکند، آیۀ تطهیر است که صریحاً لفظ «اهل بیت» در آن ذکر شده است: ﴿﴿إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾﴾[۵۲].
- آیه «فی بیوت»: ﴿﴿في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ﴾﴾.[۵۳] در روایت است که از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد که این خانهها کدام خانهها هستند؟ حضرت فرمودند: این خانهها بیوت و خانههای انبیاست. در این زمان ابوبکر به خانۀ علی(ع) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد و پرسید: آیا این خانه هم جزء آنهاست؟ پیامبر(ص) فرمودند: بلی؛ بلکه این خانه از برترین آن بیوت و خانههاست.[۵۴]
- بنابراین ائمّۀ هدی(ع) همگی از «اهل بیت نبوّت» و خاندان رسول اکرمند همچنان که در زیارت ایشان گواهی میدهیم: "أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ أَهْلِ البیت...".[۵۵].
مباحث اخلاقی و اجتماعی
برخی اوصاف مشترک بین «اهل بیت» و آل پیامبر (ص)
- طبق بیان روایات، «اهل البیت» در اصطلاح، همان ائمّۀ معصومین(ع) و «آل بیت» ذرّیّه و فرزندان رسولخدا(ص) هستند، که هر دو گروه از نظر مسائل اجتماعی و اخلاقی ویژگیهای دارند. از جمله:
- حرام بودن صدقه بر ایشان؛
- وجوب حفظ حرمت و احترام ایشان بر مردم، به احترام صاحب آن بیت (یعنی پیامبر(ص)) بر مؤمنان لازم است که در برخورد با اهلبیت آن حضرت(ص) و نیز با مشاهدۀ هر سیّد و فرزند آن حضرت(ع) ، به یاد اجدادش، حریم و حرمت او را حفظ کند. سنگینی مسؤولیّت ایشان به دلیل منسوب بودن به پیامبر اکرم(ص). همانگونه که خداوند در قرآن کریم به همسران پیامبر فرمود: «ای زنان پیامبر! شما با دیگر زنان فرق دارید اگر کار خوب کردید دو برابر پاداش میگیرد و اگر کار بد کردید عذابتان مضاعف خواهد بود».[۵۶] بنابراین اگر به کسی سِمَتی یا درجه و امتیازی دادند، قطعاً مسؤولیّت او افزون خواهد بود.[۵۷]
- در وجوب فرستادن صلوات در تشهد نماز.
- در ادای سلام و ابلاغ تحیّت به آنان.
- در طهارت و پاکی که مفاد آیۀ تطهیر است.[۵۸]
خودیها از دیدگاه پیامبر و اهل بیت(ع)
- آنچه تا کنون گفته شد معنای حقیقی «اهل بیت» بود لکن نکتۀ گفتنی در اینجا آن است که برخی از افراد به شکل کلّی و بعضی اشخاص، با نام، در روایات به «اهل بیت» ملحق شدهاند که ما آنان را «خودی» نامیدهایم. از دیدگاه پیامبر و اهل بیت(ع) همۀ آنان که برای خدا حریم نگه دارند و محبّ واقعی اهلبیت باشند، خودی بوده، ملحق به اهل بیت(ع) میباشند. دپیامبر(ص) فرمود: «هر انسان متّقی، آل پیامبر(ص) محسوب است».[۵۹]
- امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «دوست محمّد(ص) کسی است که خدا را اطاعت کند هرچند پیوند خویشاوندی او دور باشد و دشمن محمّد(ص) کسی است که خدا را نافرمانی کند هرچند خویشاوند نزدیک او با شد».[۶۰]
- امام باقر(ع) میفرمایند: «آن کسی که ما را دوست داشته باشد از ما اهلبیت محسوب میگردد؟ راوی میگوید: فدایتان شوم آیا واقعا چنین کسی از شما است؟ امام(ع) میفرماید: به خدا قسم! از ما محسوب میشود. آیا سخن حضرت ابراهیم را نشنیده ای که: هر کس از من پیروی کند از من است.»[۶۱]
- در این دیدگاه همۀ کسانی که روش و منش آنها، منش و رفتار اهل بیت(ع) باشد از ایشان محسوب میشوند.
در روایات به طور مشخص برخی چهرهها از اهل بیت(ع) شمرده شدهاند، از جمله:
- الف: سلمان فارسی، از خالصترین یاران پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) و اهل بیت(ع). پیامبر(ص) دربارۀ او فرمود: «سلمان از ما اهلبیت است».[۶۲]
- ب. ابوذر غِفاری، نماد صداقت و غیرت دینی. پیامبر(ص) در مورد او نیز فرمود: «ای ابوذر! به راستی که تو از ما اهل بیتی»[۶۳]
- ج: فضیل بن یسار: از یاران مخلص امام صادق(ع) حضرت دربارۀ او فرمود: «خداوند، فضیل بن یسار را رحمت کند او از ما اهلبیت محسوب میشود».[۶۴]
غیرخودیها از دیدگاه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- در مقابل، اهل بیت(ع)، دستهها و افراد دیگری را از خود طرد کرده، غیر خودی، دانستهاند و ایشان را با ویژگیهایی معرّفی نمودهاند. روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) در این خصوص وارد شده است. اهل بیت(ع) در این روایات که به روایات «لیس منا» مشهورند،[۶۵] انتساب کسانی را که به هر نحوی به تضییع حقالله و حقالناس دامن میزنند، از خویش سلب نمودهاند. از بررسی این روایات میتوان به یک قاعده کلی دست یافت و آن اینکه صرف انتساب ظاهری به اهل بیت(ع) و ادعای تبعیت از آنان به تنهایی نمیتواند مایۀ نجات گردد بلکه این انتساب و ادعا آنگاه امتیاز محسوب میشود که انسان با الگوگیری از اهل بیت(ع) در تمامی امور زندگی خویش، در جهت کسب رضایت ایشان تلاش نموده و در یک کلام گفتار و رفتارش، اهل بیت(ع) پسند و مطابق سیره آنان باشد[۶۶]
اهل بیت واسطۀ نعمت
- هر نعمتی که به ما میرسد از خداست ولی خداوند اراده فرموده که کارها را از راه اسبابش فراهم آورد پس برای هر چیزی سبب و وسیلهای قرار داد و برای هر سبب شرح و گشایشی مقرر داشته است[۶۷]. در این میان اهل بیت مطابق آنچه در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره و روایات متعدد آمده، واسطه در رسیدن فیض تکوینی و تشریعی به بندگان هستند پس باید ابتدا از خدا و سپس از اهل بیت(ع) تشکر کرد.
- امام رضا(ع) میفرمایند: "کسی که از نعمتدهنده از مخلوقات شکرگزاری نکند، از خدا شکرگزاری نکرده است"[۶۸]. از سوی دیگر در ذیل آیه ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾[۶۹]، طبق روایتی امام صادق(ع) میفرمایند: "ما از آن نعمتها هستیم که میپرسند"[۷۰]. نیز تصریح فرمودند: "ما اهل بیت آن نعمتی هستیم که خدا بر مردم ارزانی داشته به وسیلۀ ما با یکدیگر الفت گرفتند با اینکه قبلاً با هم اختلاف داشتند و به وسیلۀ ما دلهای آنها را به هم نزدیک نمود و با هم برادر شدند با اینکه قبلاً دشمن یکدیگر بودند و به وسیلۀ ما آنها را به اسلام هدایت کرد اینست نعمت پایدار، خداوند از آنها خواهد پرسید راجع به این نعمت که به آنها داده و آن پیامبر و عترت اوست"[۷۱].
- همچنین در ذیل آیه ﴿فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ﴾[۷۲] ابویوسف بزاز گوید: امام صادق(ع) این آیه را تلاوت نمود و فرمود: "میدانی نعمتهای خدا چیست؟ عرض کردم: نه، حضرت فرمود: مقصود بزرگترین نعمتهای خداست بر خلقش و آن ولایت ماست"[۷۳]. حضرت امام محمد باقر(ع) وجود اهل بیت(ع) به عنوان نعمت خدا در میان بندگانش یاد میکند: "و ما اهل بیت از نعمتهای خدا بر خلق او هستند"[۷۴].
- نتیجه آنکه در قرآن به دنبال هر نعمتی شکر مطرح است و حقی که نعمت برای انسان میآورد، این است که نسبت به نعمت دهنده شاکر باشد و شکر نعمت وجود اهل بیت در اطاعت و پیروی از ایشان است.
- همچنین در تفسیر آیه ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۷۵] جابر گفت: مردی خدمت حضرت باقر(ع) این آیه را خواند: ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً﴾[۷۶] اما نعمت ظاهری پیامبر اکرم و آنچه برای مردم از معرفت خدا و توحید آورده امام فرمود نعمت باطنی ولایت ما خانواده و پیوند محبت با ما است"[۷۷].
- طبق روایتی از امام کاظم(ع) فرمودند: "نعمت ظاهره، امام ظاهر است و نعمت باطنه، امام غائب است"[۷۸]. هر کدام از این دو روایت از یک جهت درست است و با هم تعارضی ندارند زیرا در زمان حضور پیامبر همۀ مسلمانان این مطلب را قبول دارند پس نعمتی ظاهر است اما نعمت ولایت همانند نبوت پیامبر ظاهر و آشکار نیست تنها کسی به این مطلب اذعان دارد که خداوند قلب او را امتحان کرده باشد؛ اما پس از رحلت پیامبر نعمت بودن امام ظاهر، امری روشن است ولی در عصر غیبت پذیرش این مطلب احتیاج به تأمل و ایمان به فرمایشات معصومین دارد و برای هرکس مقدور نمیباشد[۷۹].
اهل بیت پیامبر خاتم در نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه
از آنجا که واژه اهل بیت(ع) بارها تکرار میشود، بهجاست که منظور خود را از آن روشن سازیم. در لغت، وقتی میگویند: “کسی اهل چیزی است”، بدین معناست که فرد به آن چیز اُنس گرفته و اختصاص یافته باشد[۸۰]. مثلاً “اهل الرجل” به کسانی میگویند که با آن مرد انس و الفتی داشته باشند؛ مانند همسر و فرزند. “اهل الاسلام”، به مسلمانان میگویند؛ زیرا ایشان به اسلام تعلق و الفت دارند[۸۱]. بنابراین اهل بیت به معنای ساکنان خانه خواهد بود[۸۲]؛ زیرا ساکنان خانه به آن تعلق دارند و چون منظور از آن، اهل بیت نبی اکرم(ص) است، به معنای ساکنان خانه رسول خدا(ص) میباشد؛ ولی در روایات، مصادیق دیگری برای آن بیان شده است و شاید بتوان گفت این واژه در روایات، معنای دیگری دارد و به کسانی اطلاق میشود که شایستگی بیت پیامبر اعظم(ص) را داشته باشند؛ چنانکه در لغت، “اهل” به معنای شایستگی هم آمده است[۸۳]. در اخبار متعددی که در منابع اهلسنت نیز نقل شده است، مراد از اهل بیت(ع) در آیه شریفه تطهیر[۸۴] را “رسول خدا(ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) معرفی کردهاند[۸۵]. علاوه بر افراد مذکور، در روایات دیگری از قول رسول خدا(ص)، نُه نفر از فرزندان امام حسین(ع) نیز از مصادیق “اهل بیت” خوانده شدهاند[۸۶] که در برخی منابع نام ایشان نیز به صراحت ذکر شده است[۸۷]. با توجه به مطلب فوق، به نظر میرسد بخشی از روایات که اهل بیت(ع) را منحصر در پنج تن میکند، ناظر به مصادیق زمان نزول آیه بوده است و اخباری که تمامی چهارده معصوم در مذهب تشیع را مصداق اهل بیت(ع) میخوانند، زمان بعد از نزول آیه را نیز در نظر داشتهاند[۸۸]. به هر حال، منظور ما از اهل بیت(ع)، رسول خدا(ص) حضرت(س) و دوازده امامی هستند که مکتب امامیه به امامت آنها اعتقاد دارد[۸۹].
پانویس
- ↑ اهل شخص به کسانی گفته میشود که نسیت یا دین و یا صنعت و یا خانه و شهر، آنان را دور هم جمع کرده یاشد، البته در اصل به کسانی گفته میشود که در یک خانه جمع باشند سپس مجازا به کسانی که نسبت خویشاوندی ایشان را به هم مرتبط کرده، اطلاق شده است. ر . ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی- شرح زیارت جامعه کبیره، ج۱، ص۴۵.
- ↑ فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر»، ج۲، ص۲۸.
- ↑ بحرینی، سید مجتبی، «جامعه در حرم»، ص۴۸؛ ر.ک: فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر»، ج۲ ص۲۸؛ عسکری ابوهلال، حسن بن عبدالله، «الفروق فی اللغه»، ص۲۷۵.
- ↑ سبط، سید علی، به کوشش موسوی نوری، سید محمد، معرفت معصومین، ص۲۴
- ↑ ر.ک: (اهل)، ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱۱، ص۲۸؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، «تاج العروس»، ج۱۴، ص۳۵.
- ↑ نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۲۵.
- ↑ طریحی، فخرالدین، «مجمع البحرین»، ج۵، ص۳۱۴
- ↑ ر.ک: مصطفوی، حسن، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، ج۱ ص۱۷۰؛ ر.ک: مطهری، داوود، زیارت جامعه کبیره، ص۲۰.
- ↑ ر.ک: فیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر»، ج۲ ص۲۸.
- ↑ مصطفوی حسن، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، ج۱ ص۱۷۰.
- ↑ ر.ک: حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء، ج۱، ص۲۷.
- ↑ ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱۱ صص۳۰-۲۸.
- ↑ ر.ک: مصطفوی، حسن، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، ج۱ ص۱۷۰؛ زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۲. لازم به ذکر است که در این عبارت، مولف، معانی و مصادیق مختلف اهل را به یک مفهوم واحد ارجاع داده است ولی به وجود یک معنای جامع و فراگیر، "پیوند جامع"، تصریح کرده است.
- ↑ مصطفوی، حسن، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ سوره مائده، آیه ۴۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه:۹۶، سوره یوسف، آیه۱۰۹.
- ↑ سوره توبه، آیه۱۰۱؛ سوره حجر، آیه۶۷.
- ↑ سوره هود، آیه:۷۳؛ سوره احزاب، آیه:۳۳.
- ↑ سوره نحل، آیه:۴۳؛ سوره انبیاء، آیه:۷.
- ↑ چنانکه خداوند متعال به حضرت نوح(ع) خطاب کرده و درباره پسرش، میفرماید: ﴿﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ﴾﴾ «او از خاندان تو (خاندان پیامبری) نیست.»، سوره هود، آیه:۴۶
- ↑ به عبارت دیگر قرآن کریم کسی را که سنخیت روحی با انسان ندارد، اهل او نمیداند. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی- شرح زیارت جامعه کبیره، ج۱، ص۴۶.
- ↑ او از خاندان تو (خاندان پیامبری) نیست؛ سوره هود، آیه:۴۶. محمدی ریشهری، محمد، «تفسیر قرآن ناطق»، ص۴۵ - ۴۶
- ↑ زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۲، با اندکی تصرف.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۲ ص۱۴؛ تاج العروس ج۳ ص۲۲؛ ر.ک:نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۲۷؛ مطهری، داوود، زیارت جامعه کبیره، ص۶۷؛ ضیاء آبادی، سید محمد، حبل متین در شناخت ارکان دین، ج۱، ص۸؛ محمدی ریشهری، محمد، محمد، «تفسیر قرآن ناطق»، ص۴۶؛ جوادی آملی عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۱، ص۹۹.
- ↑ سوره احزاب:۳۳، آیه۳۳.
- ↑ "حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ آلُ مُحَمَّدٍ(ص)؟ قَالَ: ذُرِّيَّتُهُ. فَقُلْتُ: من أَهْلُ بَيْتِهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ الْأَوْصِيَاءُ. فَقُلْتُ: مَنْ عِتْرَتُهُ؟ قَالَ: أَصْحَابُ الْعَبَاءِ. فَقُلْتُ: مَنْ أُمَّتُهُ؟ قَال:َ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ صَدَقُوا بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُتَمَسِّكُونَ بِالثَّقَلَيْنِ اللَّذَيْنِ أُمِرُوا بِالتَّمَسُّكِ بِهِمَا كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِهِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً وَ هُمَا الْخَلِيفَتَانِ عَلَى الْأُمَّةِ بَعْدَه».، ابن بابویه، محمدبن علی،»معانی الأخبار» ج۱، ص۹۴. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) مَنْ آلُ مُحَمَّدًٍ(ص)؟ قَالَ: ذُرِّيَّتُهُ. فَقُلْتُ: مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ(ع)؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ الْأَوْصِيَاءُ(ع). فَقُلْتُ: مَنْ عِتْرَتُهُ؟ قَالَ: أَصْحَابُ الْعَبَاءِ. فَقُلْتُ: مَنْ أُمَّتُهُ؟ قَالَ: الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ صَدَّقُوا بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُتَمَسِّكُونَ [الْمُسْتَمْسِكُونَ] بِالثَّقَلَيْنِ الَّذِينَ أُمِرُوا بِالتَّمَسُّكِ بِهِمَا كِتَابِ اللَّهِ وَ عِتْرَتِهِ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً وَ هُمَا الْخَلِيفَتَانِ عَلَى الْأُمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)".»، ابن بابویه، محمد بن علی، «الامالی»، النص، ص۲۴۰.
- ↑ ر.ک: ابن منظور محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱۱ ص۳۰ ؛ فیروزآبادی محمد بن یعقوب، «القاموس المحیط»، ج۳ ص۴۵۳؛ مرتضی زبیدی، محمد بن محمد، «تاج العروس»، ج۱۴ ص۳۷.
- ↑ «البته نزدیکترین مردم به ابراهیم (از نظر اصول و فروع شریعت) کسانی هستند که از او (در عصر شریعتش) پیروی کردند...»، سوره آلعمران، آیه:۶۸.
- ↑ تفسیر قمی: ۱/ ۱۰۵.
- ↑ حسینی، سید مجتبی، مقامات اولیاء، ج۱، ص۲۷ و ۲۹ با تصرّف.
- ↑ «ما در دیار لوط، جز بیتی مسلمان نیافتیم.» سوره ذاریات:۵۱، آیه۳۶.
- ↑ زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۳.
- ↑ حسینی، سید حسین، هادیان در کلام امام هادی(ع)، ج۱، ص۳۶.
- ↑ نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۲۶.
- ↑ مطهری، داوود، زیارت جامعه کبیره، ص۲۱
- ↑ همدانی درودآبادی، حسین، «الشموس الطالعه»، مترجم: نائیجی، محمد حسین، ص۴۵.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۱، صص۹۸ - ۹۹
- ↑ جوادی آملی عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۰۹.
- ↑ سوره طور: ۵۲، آیه۲۱.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، با پیشوایان هدایتگر، ج۱، ص۹۹.
- ↑ شرح زیارت جامعه کبیره: ص۷۵؛ ر.ک: نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۲۷؛ مقام ولایت: ص۲۳؛ مقامات اولیاء، ج۱، ص۲۸؛ هادیان در کلام امام هادی(ع)، ج۱، ص۳۸؛ البته به نظر مؤلف کتاب ادب فنای مقربان «نبوت» فقط از «نبو» به معنای رفعت گرفته شده. ر.ک: جوادی آملی عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ برخی شارحان زیارت جامعه کبیره در بیان حقیقت نبوت معتقدند: حقیقت نبوت، اتصال به ذات نامتناهی حق تعالی در هنگام تجلی او است که به هیچ چیزی توجه ندارد حتی خویشتن یا مقام خبرگیری یا خبردهی، در آن مرتبه جز ذات بیقید و رسم حق تعالی مشاهده نمیشود که با غشوه و بیتوجهی به ماسوای او همراه است. لذا این تجلی تام حق که با فنای کلی غیر او در نظر شخص، ظهور میکند، نبوت محسوب میشود و پس از به هوش آمدن مقام خبر دادن شروع میشود که کاملترین مرحله خبردهی از حقایق عالم غیب است و این نهایت درجه قرب عبد در سیر صعودی است که قرآن کریم از آن خبر میدهد. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی- شرح زیارت جامعه کبیره، ج۱، ص۵۱.
- ↑ شیخ جواد کربلائی معتقد است: اگر چه واژه «بیت» در لغت به معنای خانه گلی و سنگی است اما گاهی این واژه در قرآن و روایات و همچنین کلمات بزرگان دین، بر بیوت معنوی و نیز بر ائمه معصومین (ع) اطلاق شده است. روایات بسیاری شاهد بر این سخن است. یه عنوان نمونه: در تفسیر فرات بن ابراهیم از امام باقر(ع) روایت شده که فرمودند: «نحن بیت الله و البیت العتیق و بیت الرحمة و اهل النبوة.....». بنابراین بیت با قطع نظر از معنای لغویش در دو معنا استعمال میشود. الف: خانه ظاهری پیامبراکرم(ص). چنان که در حدیث ثقلین چنین وارد شده: «و عترتی اهل بیتی» بر این اساس «اهل البیت» در این روایت به معنای ذریه و فرزندان آن حضرت(ص) و کسانی است که از صلب پبامبر(ص) باشند. همچنین ممکن است مراد از بیت، بیت علم باشد. زیرا رسول خدا(ص)، خانه علم بودند. بر این اساس اهل بیت آن حضرت(ص)، اهل بیت علم هستند. ب: مراد از بیت، بیت معنوی است. طبق این معنا رسول خدا(ص)، بیت نبوت است و ائمه معصومین(ع) نیز بیوت نبی هستند. چنان که حدیث نبوی(ص) باب العلم بر این معنا دلالت دارد. ر.ک: کربلائی، جواد بن عباس، الانوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۱، ص۴۰۰-۳؛ یکی دیگر از شارحان زیارت جامعه کبیره نیز معتقد است مراد از بیت در ترکیب «بیت النبوة»، در ظاهر، همان خانه محمد(ص) است و برای اثبات این سخن، کلام رسول خدا(ص) در حدیث شربف ثقلین را شاهد میآورد که فرمود: «و عترتی اهل بیتی» ایشان معتقد است مراد از اهل بیت در این هنگام، ذریه و فرزندان آن حضرت(ص) هستند. یا این که ممکن است مراد از اهل بیت، اهل بیت علم باشد که در این صورت منظور از اهل بیت، ائمه معصومین(ع) هستند که حافظ و وارث علم نبی اکرم(ص) هستند. اما از منظر ایشان، مراد از بیت در باطن، خود رسول اکرم(ص) است که نبوت در آن حضرت(ص) قرار داده شده. بر این اساس، رسول خدا(ص)، بیت اعظم و بلکه مدینه و شهر علم است و آل او، ائمه معصومین(ع)، یعنی همان بیوتات نبوت یا ابواب آن شهر هستند. ر.ک: احسائی، احمد بن زینالدین، شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج۱، ص۱۴-۱۳.
- ↑ ابومحمد عبدالملک بن هشام، «السیرة النبویة»، ج۴، ص۳۸.
- ↑ «ای کسانی که ایمان آوردهاید ، به خانههای پیامبر وارد نشوید مگر آنکه به شما اذن داده شود...»، احزاب:۳۳، آیه۵۳.
- ↑ «و با وقار در خانه خود قرار گیرید و (در میان مردم) همانند ظهور (زنها) در دوران جاهلیت نخستین (با آرایش و زینت بدون رعایت حجاب) ظاهر نشوید.»، همان، آیه ۳۳.
- ↑ «و آنچه را از آیات خداوند و حکمت (علوم عقلی و احکام شرعی) در خانههای شما بازگو میشود را به یاد آرید.» همان، آیه۳۴.
- ↑ جوادی آملی عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۱-۱۰۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، «تفسیر قرآن ناطق»، ص۴۶.
- ↑ «پس هر کس با تو درباره او (عیسای مسیح علیه السّلام) پس از آنکه تو را علم آمده محاجّه و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (کسانی را که مانند جان ماست) فرا خوانیم، آنگاه به یکدیگر نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»، سوره آلعمران:۳، آیه ۶۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند (به اراده تکوینی خاص) میخواهد از شما اهل بیت (پیامبر)(ع) هر گونه پلیدی (در عقاید و اخلاق و اعمال) را بزداید و شما را به همه ابعاد پاکی پاکیزه گرداند.»، سوره احزاب:۳۳، آیه ۳۳.
- ↑ «(این چراغ پرفروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود ، و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند ...» سوره نور:۲۴، آیه ۳۶.
- ↑ "قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هَذِهِ الْآيَةَ: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ» إِلَى قَوْلِهِ «وَ الْأَبْصارُ»، فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَيُّ بُيُوتٍ هَذِهِ؟ قَالَ(ص): بُيُوتُ الْأَنْبِيَاءِ. فَقَامَ إِلَيْهِ أَبُوبَكْرٍ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) هَذَا الْبَيْتُ مِنْهَا لِبَيْتِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ؟ قَالَ(ص): نَعَمْ مِنْ أَفَاضِلِهَا." حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ج۱، ص۵۳۴.
- ↑ زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، ص۲۶ - ۲۳ با تصرّف و تلخیص.
- ↑ «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ»، سوره احزاب:۳۳، آیه ۳۲.
- ↑ شرح زیارت جامعه کبیره، ص۷۸-۷۷.
- ↑ بحرینی، سید مجتبی، جامعه در حرم، ص۴۹.
- ↑ «آل محمّد کلُّ تقیّ»، حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ج۱، ص۲۸۴، ذیل آیه ۳۴ سوره انفال.
- ↑ «إنّ ولیّ محمّد(ص) مَن أطاع اللهَ و إن بَعُدت لحمةُ و إنّ عدوّ محمّد(ص) من عَصَی اللهَ و إن قرُبت قَرابتهُ.»، «نهجالبلاغه»، حکمت ۹۶.
- ↑ عن ابیعبیده عن ابیجعفر(ع)، قال: «مَن أحبّنا فهو منّا أهل البیت» قلتُ: جُعِلتُ فِداک! منکم؟ قال(ع) : «منّا و الله أما سَمِعتَ قولَ إبراهیم: فَمَن تَبِعَنی فإنّه منّی»، عیاشی، محمدبن مسعود، «تفسیر عیّاشی»، ج۲، ص۲۳۱، ح۳۲.
- ↑ «سلمانُ منّا أهل البیت»، ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، «مناقب آل ابیطالب(ع)»، ج۱، فصل فی استجابة دعواته، ص۸۵.
- ↑ «یا أباذر! إنکَ منا أهلَ البیت». ورّام بن ابیفراس، مسعود بن عیسی، «تنبیه الخواطر»، معروف به (مجموعة ورّام)، ج۲، ص۵۱.
- ↑ «رَحِمَ اللهُ الفُضَیلَ منَ یَسار هو منّا أهل البیت.». کشی، محمد بن عمر، «رجال کشی»، النص، ص۲۱۴. ر.ک: خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان معصوم، ج۱، ص۴۴-۴۳، (به نقل از کتاب اهل البیت فی الکتاب و السنّة.)
- ↑ برخی از گروههایی که اهلبیت(ع) در این روایات ازخود طرد کردهاند عبارتند از: آنان که ذلّت پذیر بوده، مواضع ذلیلانه برمیگزینند. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، «تحف العقول»، ج۱، ص۵۸؛ آنان که حرمت بزرگان و پیشگامان در دین را نگه داشته به کوچکترها رحم نکنند. کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی»، ج۲، ص۱۶۵، ح۲ ؛ آنان که با همسایه بدرفتاری میکنند. ابن بابویه، محمد بن علی، «عیون أخبار الرضا(ع)»، ج۲، ص۲۴؛ آنان که اهل فریبند. مجلسی، محمد باقر، «بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار ائمة الاطهار(ع)»، ج۱۰، باب: ۲۰، ص۳۶۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، «عیون اخبار الرضا(ع)»، ج۲، ص۲۹ و ۵۰؛ آنان که اهل خیانت در امانتند؛ چه امانتهای مالی و چه غیرمالی (مانند: مسؤولیتها، مجالس خصوصی و... که در روایات، «امانت» معرّفی شده است. کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی»، ج۵، باب: اداء الامانة، ص۱۳۳، ح۷؛ آنان که اهل حسابرسی از خود و رفتار خویش نبوده، مراقب خود نباشند. کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی»، ج۲، باب: محاسبة العمل، ص۴۵۳؛ آنان که اعتدال بین دنیا و آخرت را رعایت نکرده، دنیا را فدای آخرت، یا آخرت را فدای دنیا نمایند. ابن بابویه، محمد بن علی، «من لا یحضره الفقیه»، ج۳، باب: المعایش و المکاسب و...، ص۱۵۶؛ آنان که در عمل مطیع اهل بیت(ع) نبوده، آنگونه که آنان میخواهند نباشند. حر عاملی، محمد بن حسن، «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه»، ج۱۵، باب: وجوب الورع، ص۲۴۷؛ آنان که در محلّی که زندگی میکنند زبانزد پاکی و تقوا و ورع نباشند. کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی»، ج۲، باب الورع، ص۷۸، ح۱۰.
- ↑ ر.ک: خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان معصوم، ج۱، ص۴۸-۴۵، (به نقل از کتاب اهل البیت فی الکتاب و السنّة).
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ عیون أخبارالرضا(ع)، ج۲، ص۲۴.
- ↑ «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
- ↑ «نَحْنُ مِنَ النَّعِيمِ»؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۷۲ و شبیه آن: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۷۶.
- ↑ «... نَحْنُ أَهْلُ الْبَيْتِ النَّعِيمُ الَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِنَا عَلَى الْعِبَادِ بِنَا ائْتَلَفُوا بَعْدَ أَنْ كَانُوا مُخْتَلِفِينَ وَ بِنَا أَلَّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ بِنَا أَنْقَذَهُمُ اللَّهُ مِنَ الشِّرْكِ وَ الْمَعَاصِي وَ بِنَا جَعَلَهُمُ اللَّهُ إِخْوَاناً وَ بِنَا هَدَاهُمُ اللَّهُ فَهِيَ النِّعْمَةُ الَّتِي لَا تَنْقَطِعُ وَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ حَقِّ النِّعْمَةِ الَّتِي أَنْعَمَ عَلَيْهِمْ وَ هُوَ النَّبِيُّ وَ عِتْرَتُهُ». راوندی، الدعوات، ص۱۵۸.
- ↑ «بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۱۷، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ «...وَ نَحْنُ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ...»؛ بصائرالدرجات، ص۶۳ و شبیه آن در: کمال الدین، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ «و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۱۸۰ و در کتاب استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۳۱ عبارت «أَمَّا النِّعْمَةُ الْبَاطِنَةُ فَمُوَالاتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» است.
- ↑ خزاز قمی، کفایة الأثر، ص۲۷۰؛ کمال الدین، ج۲، ص۳۶۸.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۵- ۱۳۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۶.
- ↑ فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۵، ص۳۱۴؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۸۹؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ و يقال: فلان أهل لكذا، أي: خليق به، حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۷؛ همچنین ر.ک: فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی اشکوری، ج۵، ص۳۱۴؛ نشوان بن سعید حمیری، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوب، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ثَوْبَهُ فَوَضَعَهُ عَلَى عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ قَالَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ ». (احمد بن محمد ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۳۱؛ حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۳؛ علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۰۰؛ اسماعیل بن عمر ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۷۴؛ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۱۱۱؛ همچنین مسلم بن حجاج نیسابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۰؛ حاکم نیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷؛ احمد بن الحسین بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۱۴۹؛ عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۶).
- ↑ «إِنَّمَا نَزَلَتْ فِيَّ وَ فِي أَخِي وَ فِي ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ فِي ابْنَيَّ وَ فِي تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ ابْنِيَ الْحُسَيْنِ خَاصَّةً لَيْسَ مَعَنَا فِيهَا أَحَدٌ غَيْرُهُمْ»، (سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم بن قیس، ص۶۴۶؛ همچنین ر.ک: محمد بن علی صدوق، کمالالدین، ج۱، ص۲۷۸).
- ↑ «يَا عَلِيُّ هَذِهِ الْآيَةُ نَزَلَتْ فِيكَ وَ فِي سِبْطَيَّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ ثُمَ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَيْنِ عَلِيٌّ ابْنُهُ... وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»، (علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۱۵۶).
- ↑ ر.ک: علی اکبر بابایی، «شیعه و اهل بیت پیامبر»، شیعهشناسی، پاییز ۱۳۸۶، ش۱۹، ص۱۳-۲۵.
- ↑ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۶.
اهل بیت: خاندان پیامبر گرامی اسلام[۱].
واژهشناسی لغوی
- "اهل بیت" ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "بیت" است. واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده است[۲]. و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهل" قویتر خواهد بود[۳].
- از نظر واژهشناسان "آل" به دلیل اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "اهل" یکی است، با این تفاوت که "آل" مخصوص انسانهاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "اهل" وجود ندارد[۴].
- "بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۵] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است.[۶]
مقدمه
- اهل بیت خاندان پیامبر اسلام(ص)، که شامل خود آن حضرت فاطمه زهرا(ع)، امیر المؤمنین(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) و امامان معصوم دیگر از نسل سیّد الشهدا میشود. این دودمان پاک و معصوم، که از سوی خداوند، پاک و از گناه و خطا معصوم نگاه داشته شدهاند، در کنار قرآن کریم، و هردو به عنوان ثقلین (قرآن و عترت) حجتهای الهی و راهنمایان بشرند.
- اهل بیت عصمت، فضایل بسیار دارند، آیه تطهیر، آیه مودت، سورۀ هل اتی و حدیث کساء دربارۀ آنان است و روایات فراوانی در کتب شیعه و سنّی در فضیلت آنان نقل شده است. هرچند دربارۀ اینکه اهل بیت چه کسانیاند؟ و آیا شامل همسران پیامبر هم میشوند یا نه، بحثهای بسیاری است، لکن از دیدگاه شیعه، آنچه در آیۀ تطهیر مقصود خداوند است، پنج تن آل عبا و نه امام از نسل امام حسین(ع)اند. اهل بیت، معیار شناخت حق و باطلند، در امور دین و دنیا، فقه و حدیث، تفسیر و اخلاق، سیاست و حکومت، باید به آنان رجوع کرد[۷].
- مرجعیت دینی اهل بیت برای مسلمانان و حجّیت قول و فعل ایشان امری ثابت شده است که احادیث بسیاری از زبان پیامبر خدا(ص)، آنان را مرجع شناخت دین معرّفی کرده است. حکومت حق و ولایت بر مسلمین و امامت امّت نیز با آنان است و واقعۀ غدیر، تأکیدی بر این نکته بود، هرچند مغرضان دنیاطلب، مسیر حرکت دینی و ولایت و خلافت را تغییر دادند و اهل بیت را منزوی و خانهنشین کردند. پیامبر اکرم(ص) پیوسته اهل بیت را در کنار قرآن مطرح میکرد و مسلمانان را به تمسّک به این دو سفارش میفرمود و توصیه میکرد از این دو ریسمان محکم و حجّت الهی جدا نشوند. آن حضرت، اهل بیت را همچون کشتی نوح، مثل باب حطّۀ بنی اسرائیل، مانند خانۀ خدا، همچون ستارگان آسمان معرفی کرده و از فضایل و جایگاه آنان در دنیا و قیامت و آخرت، نزد خدا و فرشتگان و پیامبران، بسیار ستایش کرده و به ولایت و محبت و اطاعت و مودت و یادکردن و زیارت ایشان سفارش فرموده است، شناخت آنان و حق اهل بیت و مراعات آن را لازم شمرده و آن را مایۀ قبولی اعمال و وسیلۀ نجات و سعادت در آخرت معرفی کرده است.
- حقوق اهل بیت بر امّت بسیار است، از جمله آنچه در احادیث آمده از این قرار است: مودت، تمسّک به آنان، ولایت، مقدم دانستن آنان، اقتدا به ایشان، تکریم، پرداخت خمس، صله و پیوند، صلوات بر آنان، یاد ایشان، ذکر مصائب، زیارت و...[۸] از انبوه احادیث بیشمار دربارۀ اهل بیت، به این حدیث اکتفا میشود.
- علی(ع) فرمود: "ما خاندان، درخت نبوتیم و جایگاه رسالت و محل رفتوآمد فرشتگان و خانۀ رحمت و معدن و سرچشمۀ دانش"[۹][۱۰]
- خاندان، دودمان، آل محمد، عترت. منظور، دودمان پاک رسول خدا(ص) و اصحاب کساء و ذریه مطهر پیامبر اسلام(ص) است و در حادثه عاشورا، امام حسین و برادران و خواهران و فرزندان و بستگانش که از نسل پیامبر اکرم در کربلا حضور داشتند، اهل بیت محسوب میشوند که در پی شهادت آن امام، به اسارت رفتند. محبت ورزیدن به اهل بیت پیامبر، سفارش خدا و رسول است. در قرآن کریم، اجر رسالت پیامبر، مودت با اهل بیت دانسته شده است: ﴿قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۱] و جایگاهشان در هدایت امت و نجات پیروان، چون کشتی نوح به حساب آمده است. ابوذر از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: « إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ دَخَلَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[۱۲]
- طبق روایات، اطاعت ائمه فرض است و مودتشان لازم و نافرمانی آنان گناه، و هر که با محبت آنان بمیرد، شهید مرده است. ولایت آنان فریضه است و عامل قبولی اعمال و جواز عبور از صراط. دشمنشان، دشمن خداست. ابو بصیر، از امام صادق(ع) پرسید: آل محمد کیانند؟ فرمود: ذریه و نسل او. پرسید: اهل بیت محمد کیانند؟ فرمود: امامانی که اوصیای اویند. پرسید: عترت او چه کسانند؟ فرمود: اصحاب عبا[۱۳].
- اهل بیت، بمنزله رابط حیاتبخش بین ما و خدایند، که اگر این رابطه قطع شود، ارتباطمان با خدا قطع شده است. در تعلیم و تبیین معارف دین هم این نقش را دارند و شناخت قرآن و درک حقایق آن را باید از آنان آموخت، که علمشان از سوی خداوند است و پرورده خانه وحی و وارثان علوم پیامبرند.
- شفاعت و توسل، به دست آنان و به آنان انجام میگیرد و زدودن تحریف از چهره دین و مقابله با بدعتها از رسالتهای آنان است. آنگونه که دانش آموز، از طریق معلم با کتاب آشنا میشود، ائمه اهل بیت، معلمان این کتابند. اگر از کلاسی معلم را بردارند، از کتاب تنها کاری ساخته نیست. تفکر حسبنا کتاب الله به همین دلیل، اشتباه است. این دو ثقلین، از هم جدایی ناپذیرند، تا روز قیامت و حضور در کنار کوثر[۱۴].
مصداق اهل بیت در آیات و روایات
- اهل بیت در آیات و روایات برخاندان پیامبر(ص) "وابستگان بیت نبوی" منطبق میگردد. با توجه به معنای لغوی، ترکیب اهل بیت در درجه نخست کسانی را در برمیگیرد که با صاحب بیت پیوندی نزدیکتر برقرار ساختهاند. چنین است که محدثان، مفسران و سیرهنویسان مسلمان ـ با وجود گرایشهای گوناگونی که داشتهاند ـ همواره ارتباط چند نام را با اصطلاح اهل بیت ناگسستنی یافتهاند: علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)[۱۵] و احادیثی را از پیامبر(ص) نقل کردهاند که بر پایه آنها محبوبترین اهل بیت(ع) نزد پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(ع)و حضرت زهرا(س) هستند[۱۶]. گفتنی است بر اساس روایاتی پرشمار[۱۷]. عنوان اهل بیت شامل سایر امامان معصوم(ع) نیز میشود.
- اهل بیت که گاه با عناوینی چون عترت پیامبر(ص)، ذوی القربی و آلمحمد(ص) خوانده میشوند در سخنان رسول گرامی(ص) و سیره عملی آن حضرت نقشی محوری یافته، در جایگاهی بس والا قرار گرفتهاند. حدیث متواتر ثقلین اهل بیت را کنار قرآن مینشاند[۱۸]. حدیث پرآوازه سفینه، اهل بیت پیامبر(ص) را به کشتی نوح همانند میکند و کسانی را که از این کشتی بهره نگیرند غرق دریای گمراهی میخواند[۱۹]. در حدیثی دیگر که به حدیث امان معروف است، رسول خدا(ص)اهل بیت خود را محور وحدت امت مینامد و مخالفان آنان را در حزب ابلیس جای میدهد[۲۰]. در روایتی دیگر، علی و فرزندانش هدایتگرانی خوانده شدهاند که هیچگاه کسی را از باب هدایت خارج نساخته و درِ ضلالت را به روی کسی نمیگشایند[۲۱][۲۲]
افضلیت اهل بیت(ع)
فضایل اهل بیت(ع)
پاک از پلیدیها
اراده تکوینی خدا بر تطهیر اهل بیت از هرگونه پلیدی
سازگاری "اذهاب" و "تطهیر" با عصمت
مقصود از اهل بیت(ع)
شرکت در مباهله و دعوت به دین حق
ولایت و رهبری
اطعام و ایثار اهل بیت
وساطت و شفاعت اهل بیت
رسوخ در علم اهل بیت
وظیفه مسلمانان در برابر اهل بیت(ع)
پرسش در امور دینی
دوستی و مودت اهل بیت
تأمین منابع مالی
نثار صلوات
پانویس
- ↑ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».
- ↑ مفردات، ص۹۸، «آل».
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».
- ↑ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
- ↑ ر. ک: فرهنگ عاشورا، مدخل اهل بیت
- ↑ روایات مربوط به این حقوق را در اهل البیت فی الکتاب و السنّه ریشهری، فصل هشتم، مطالعه کنید
- ↑ «" إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ"» کافی، ج ۱ ص ۲۲۲
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۰.
- ↑ شوری آیه ۲۳
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۳،ص ۱۲۱، کنز العمال، ج ۱۲، حدیث ۳۴۱۴۴
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۱۶
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.
- ↑ السنن الکبری، ج۵، ص۱۴۳؛ کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۴۴؛ الصافی، ج۴، ص۱۸۹؛ کمال الدین، ص۲۷۸.
- ↑ مسند احمد، ج۳، ص۳۹۴؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۳۳؛ المستدرک، ج۳، ص۱۱۸.
- ↑ المستدرک، ج۳، ص۱۶۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۹۴.
- ↑ المستدرک، ج۳، ص۱۶۲؛ ذخائر العقبی، ص۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۸۷.
- ↑ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۱۱ـ۶۱۲.
- ↑ یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.