بصیرت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از بینش (بصیرت))

چیستی بصیرت

بصیرت در لغت به‌معنای بینش، بینایی، روشن‌بینی و آگاهی و دانایی است و در کتاب‌های لغت عرب در معنای دلیل، حجت، برهان، بینایی دل[۱]، هوشیاری و زیرکی، روشندلی و چشم خِرَد [۲]معنا شده است. به طور کلی بصیرت و اِبصار به معنای بینایی است که گاه با چشم ظاهر، صورت می‌گیرد و جنبه حسی دارد و گاه با چشم درون و عقل و به معنای ادراکات عقلی و قلبی است[۳][۴]

و در اصطلاح، بصیرت، شناخت درست و جامع از حقایق هستی و تشخیص حق از باطل و درک مرزبندی‌هاست. بصیرت با معرفت آغاز می‌گردد و با عملکمال پیدا می‌کند[۵].

کاربردهای بصیرت

برای تبیین مفهوم بصیرت، کلمات دانشمندان و تبیین رابطه و نسبت آن با سایر مفاهیم راهگشاست؛ دانشمندان مسلمان معتقدند در قلب انسان، نیرویی برای دریافت نور الهی وجود دارد که عقل نظری، بصیرت باطنی، نور ایمان و یقین نامیده می‌شود و در شناخت مفاهیم عقلی همچون شناخت خداوند و نیازمندی عالم به مدبری حکیم، کاربرد دارد[۶]. حکما از بصیرت به عقل تعبیر کرده‌اند. در حقیقت بصیرت درجه‌ای از حکمت و بالاترین مرحله آن است[۷][۸]

بصیرت در قرآن

مفسران سه کاربرد معنایی برای واژه بصیرت در قرآن شمرده‌اند:

  1. یقین و اطمینان: ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۹]، پیامبر اکرم با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل و معرفتی که حق و باطل را از هم جدا می‌سازد، به سوی خدا دعوت می‌کند[۱۰].
  2. شاهد: ﴿بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ[۱۱] دو احتمال در تفسیر آیه وجود دارد؛ یکی اینکه انسان خود شاهد اعمال خویش است و دیگر آنکه شاهدانی از انسان مانند اعضا و جوارحش بر اعمال او نظارت دارند[۱۲].
  3. دلایل روشن: بیشتر مفسران، بصائر را به معنای حجج و بینات دانسته‌اند که باعث شناخت هدایت از ضلالت و ایمان از کفر[۱۳] یا موجب علم و آگاهی می‌شود: ﴿هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۱۴][۱۵]

بصیرت در بیان امیرالمؤمنین

در بیان امیرالمؤمنین (ع) بصیرت، نعمتی است که به انسان اعطا شده است و آدمی خود باید در جهت به‌کارگیری آن بکوشد[۱۶]. از این رو آن حضرت بر داشتن بصیرت در موضع‌گیری‌ها تأکید دارد و می‌فرماید: «کسی را یافتم که پیرو حاملان علم بود، ولی در شناخت رمز و راز علم بصیرتش نبود؛ در اولین شبهه که بر او عارض می‌شد، شک و تردید در دلش شراره می‌افروخت»[۱۷]. حضور عنصر بصیرت در جامعه اسلامی و میان مسلمانان، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ می‌کند، از این‌رو امیرالمؤمنین (ع) کسانی را می‌ستاید که در کشاکش فتنه‌ها بصیرت خویش را با پناه بردن به قرآن و اهل بیت، چنان صیقل می‌دهند که آهنگر تیغه شمشیر را صاف و صیقلی می‌کند[۱۸].[۱۹] همچنین حضرت می‌فرماید: «بصیر کسی است که بشنود و بیندیشد، و بنگرد و ببیند و عبرت بیاموزد و آن‌گاه راه‌های روشن را بپیماید و از لغزیدن به پرتگاه‌ها مصون ماند»[۲۰]. دستاورد این گونه بینش، بازگشت به فطرت و بهره‌مندی از ایمان و محبت و امید به خدا و پرهیزگاری است. جایگاه این گونه بینش بسی والا است و حقیقت را مستقیم و بی‌واسطه به انسان بازمی‌شناساند[۲۱][۲۲].

عوامل ایجاد بصیرت

از جمله عوامل ایجاد بصیرت، تمسک به قرآن کریم، عبرت از روزگار و ذکر حق است. چنانچه امام علی (ع) می‌فرماید: «دنیا منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمی‌گذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمی‌بیند. آنکه اهل بصیرت است، دیدگان می‌گشاید و می‌داند که در آن‌سوی، سرای آخرت است. اهل بصیرت از دنیا دل برمی‌کند و آنکه دیدۀ باطنش نابیناست از آن دل برنمی‌کند. بینا برای آخرت توشه برمی‌گیرد و نابینا برای زندگی دنیا»[۲۳].[۲۴]

قرآن صاحبان بصیرت را به تفکر و عبرت فرا می‌خواند. گاه آنان را به بینش و دقت در وجود خود: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ»[۲۵] و پدیده‌های محیط اطراف سفارش می‌کند: ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ[۲۶] و گاه آنان را از سرنوشت گذشتگان هشدار می‌‌دهد و به عبرت‌گیری از آنها فرا می‌خواند: ﴿قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ[۲۷]. آنان که از چشم عبرت و بصیرت بهره برده‌اند؛ توجهی به دنیا و لذات فانی آن ندارند و آن را با آخرت و قرب خداوند معاوضه می‌کنند[۲۸][۲۹]

موانع ایجاد بصیرت

برخی از موانع ایجاد بصیرت در قرآن عبارت‌اند از:

  1. کفرورزی و گناه: این دو باعث خاموش شدن نور الهی در قلب انسان و کور شدن چشم بصیرت می‌شود. تعبیرهایی گوناگون در قرآن حاکی از بستن دل کافران و هدایت ناپذیری آنهاست[۳۰]؛
  2. ترجیح دنیا بر آخرت: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ[۳۱]؛
  3. نفاق و دورویی: ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ[۳۲]؛
  4. هواپرستی: ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۳۳]؛
  5. رویگردانی از آیات الهی: ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا[۳۴]؛
  6. سرسختی در پذیرش ایمان: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ[۳۵]. کسی که از فطرت الهی بهره نبرده و گوش و چشم و قلب خود را در مسیر شهوت‌ها و غرایز نفسانی قرار بدهد، در واقع جایی برای تابش نور هدایت باقی نگذاشته است[۳۶][۳۷]

بصیرت در اصحاب ائمه

در فرهنگ دینی، صاحبان بصیرت با آگاهی گام در مسیر می‌گذارند و عملکرد و موضع‌گیری آنها، ریشۀ اعتقادی و مبنای مکتبی و دینی دارد. اهل بصیرت، راه خود را روشن و بی ابهام و به حق می‌بینند و به باطل بودن دشمن یقین دارند و با تطمیع و تهدید، خود را نمی‌فروشند و دست از عقیده و جهاد بر نمی‌دارند. اینگونه مدافعان بینادل و پیروان دل آگاه، در رکاب علی (ع) با معاویه می‌جنگیدند، در همه حال امام مجتبی (ع) را حمایت می‌کردند و در عاشورا جان خویش را فدای امام خویش و نصرت قرآن می‌کردند. از ویژگی‌های فکری و عملی یاران سید الشهدا (ع) در نهضت عاشورا، بصیرت و بینش بود. امام صادق (ع) درباره حضرت عباس (ع)، تعبیر «نافذ البصیرة» دارد، که گویای عمق بینش و استواری ایمان او در حمایت از سید الشهداست: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ»[۳۸][۳۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۸- ۱۶۹؛ هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  2. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  3. ر. ک: پیام قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۵.
  4. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱
  5. ر. ک: سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ص ۲۳۰.
  6. احیاء علوم‌الدین، ج‌۱۴، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۳۳۲.
  7. مقامات معنوی، ص ۱۶ ـ ‌۲۰.
  8. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱
  9. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  10. کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۱۴۸؛ مجمع البیان، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.
  11. «آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.
  12. جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۳۰؛ کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۰۳.
  13. جامع البیان، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۳۹۶؛ شرح توحید الصدوق، ج‌۲، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.
  14. «این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۲۰.
  15. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  16. «فَانْفُذُوا عَلَی بَصَائِرِکُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧
  17. «أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِیرَةَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ، یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ١٤٧
  18. «ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَی بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  19. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۹.
  20. «فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَالَ فِي‏ الْمَغَاوِي‏»؛ نهج البلاغه‌، خ ۱۵۳.
  21. جهان‌بینی در فلسفه ما، ۱۰- ۱۵.
  22. فرهنگ شیعه، ص ۱۶۹.
  23. «وَ إِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَی بَصَرِ الْأَعْمَی، لَا یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَیْئاً، وَ الْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ یَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَی إِلَیْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَی لَهَا مُتَزَوِّدٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳
  24. ر.ک: دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۶۸- ۱۶۹.
  25. سوره ذاریات، آیه: ۲۱.
  26. «آیا ندیده‌اند که ما آب (باران) را به سرزمین بی‌گیاه می‌رانیم آنگاه با آن، کشتی پدید می‌آوریم که چارپایان آنان و خودشان از آن می‌خورند؛ پس آیا نمی‌نگرند؟» سوره سجده، آیه ۲۷.
  27. «در آن دو گروه كه به هم رسيدند، براى شما عبرتى بود: گروهى در راه خدا مى ‏جنگيدند و گروهى ديگر كافر بودند. آنان را به چشم خود دو چندان خويش مى ‏ديدند. خدا هر كس را كه بخواهد يارى دهد. و صاحب‌نظران را در اين عبرتى است.» سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  28. شرح مصباح الشریعه، ص‌۲۰۴.
  29. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  30. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۲۷.
  31. «آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند. آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند» سوره نحل، آیه ۱۰۷ ـ ۱۰۸
  32. «داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند. کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند» سوره بقره، آیه ۱۷ ـ ۱۸
  33. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  34. «كيست ستمكارتر از آن كه آيات پروردگارش را برايش بخوانند و او اعراض كند و كارهايى را كه از پيش مرتكب شده فراموش كند؟ بر دل ايشان پرده افكنديم تا آيات را درنيابند و گوش هايشان را كر ساختيم كه اگر به راه هدايتشان فراخوانى، هرگز راه نيابند.» سوره کهف، آیه ۵۷.
  35. «و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.
  36. تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۰‌ـ‌۲۳۱.
  37. هادیان رسنانی، الهه، مقاله «بصیرت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  38. اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۳۰.
  39. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۸۰.