حقوق اقلیتهای دینی در فقه سیاسی چیست؟ (پرسش)
حقوق اقلیتهای دینی در فقه سیاسی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | حقوق اقلیتهای دینی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
حقوق اقلیتهای دینی در فقه سیاسی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید جواد ورعی در کتاب «درسنامه فقه سیاسی» در اینباره گفته است:
«در قرآن کریم، غیر از اهل اسلام و ایمان، دستکم از دو گروه دیگر نام برده شده: الف) کفار و مشرکان؛ ب) اهل کتاب. مراد از کفار و مشرکان کسانی هستند که به هیچ یک از ادیان آسمانی ایمان ندارند و دعوت اسلام را هم به توحید و یکتاپرستی نپذیرفتهاند، این گروه در یک تقسیمبندی کلی دو دستهاند: دستهای که با اسلام سر ستیز داشته و ضمن آنکه دعوت پیامبر را نپذیرفتند، همواره مزاحم ایشان و پیروانشان بودهاند. اسلام را مانع منافع خویش دانسته و پیوسته رویکرد مبارزه با پیامبر و مسلمانان را برگزیدهاند. موضع اسلام در برابر اینان، همواره جنگ و جهاد، و پایان دادن به مزاحمتها، آزار و اذیتشان بوده است. تاریخ اسلام جنگهای متعدد مسلمانان با این گروه را ثبت کرده است؛ دسته دوم کسانی که هرچند ایمان نیاوردند، اما برای پیامبر و پیروانش مزاحمتی نداشته و خواهان زندگی مسالمتآمیز با مسلمانانند. اسلام با آنکه این گروه را نیز به اسلام فرا میخواند، اما جنگ و ستیزی با آنان نداشته و به درخواست آنان یعنی، زندگی توأم با صلح و همزیستی مسالمتآمیز پاسخ مثبت میدهد.
مراد از اهل کتاب هم کسانی هستند که به یکی از ادیان الهی ایمان داشته و دارای کتاب آسمانیاند، هرچند دینشان در گذر زمان دچار تحریف و انحراف شده است. مسیحیان، یهودیان دو دسته اصلیِ اهل کتابند که در زمان ظهور اسلام در جزیرة العرب زندگی میکردند و قرآن از آنان نام برده است[۱]. غیر از اینان، زرتشتیان نیز که غالباً در ایران زندگی میکردند، با دستور پیامبر در شمار اهل کتاب قرار گرفته و به مسیحیان و یهودیان ملحق شدند[۲]. به گفته برخی از امامان (ع)، زرتشتیان یا مجوس پیرو پیامبری به نام زرتشت بوده و دارای کتاب آسمانی بودند که در حوادث تاریخی سوزانده شده و از بین رفته است[۳].
صابئین نیز که در بعضی از مناطق ایران و کشورهای دیگر زندگی میکنند، خود را از اهل کتاب دانسته و در سال ۱۳۵۸، به هنگام تدوین قانون اساسی خواهان ذکر نامشان در اصل سیزدهم بودند که به اقلیتهای دینی اختصاص دارد، اما روشن نبودن ماهیت مذهبشان برای خبرگان قانون اساسی، موجب شد تا مسئله مسکوت باقی بماند و به زمان بازنگری در قانون اساسی موکول شود[۴]. بنابر تحقیقات فقهی[۵] و تاریخی[۶] صابئین از اهل کتاب بوده و در شمار اقلیتهای دینی قرار میگیرند.
پس از آشنایی با اقلیتهای دینی به مسئله اصلی میپردازیم. آیا اقلیتهای دینی در جامعه اسلامی دارای همه حقوق شهروندی هستند یا نه؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است وضعیت اقلیتهای دینی در شریعت اسلام روشن شود؛ زیرا جمهوری اسلامی، نظامی مکتبی و مبتنی بر شرع بوده و قانون اساسی و سایر قوانین آن براساس موازین شریعت تنظیم شدهاند.
بررسی آیات قرآن نشان میدهد که اسلام نسبت به اهل کتاب در مقایسه با اهل ایمان از یک سو، و نسبت به کفار و مشرکان از سوی دیگر، نگاهی متفاوت دارد. به این معنا که هرچند همه کسانی که در جامعه اسلامی و در پناه دولت اسلام زندگی میکنند، دارای امنیت جانی، مالی و عِرضیاند، اما از نظر حقوق شهروندی تفاوتهایی دارند. بررسی نمونههایی از آیات و روایات، میزان این تفاوت و حکمت آن را مشخص میکند.
- آیه یکم: قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۷]. در این آیه که دستور جنگ با اهل کتاب صادر شده و البته به قرینه آیات دیگر، مقصود اهل کتابی است که با مسلمانان سرِ جنگ دارند و به آزار و اذیت مسلمانان پرداخته و بر علیه آنان توطئه میکنند، حقّی را برای اهل کتاب به رسمیت شناخته، و آن اینکه، اگر حاضر شوند به دولت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازند، که نشانه پذیرش حاکمیت سیاسی مسلمانان است، میتوانند در سرزمینهای اسلامی و در پناه دولت اسلامی زندگی کنند، و به عبارت دیگر، به تابعیت کشور اسلامی درآیند.
- آیه دوم: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۸]. در این آیه سه گروه مؤمنان، اهل کتاب (یهودیان، صابئین، مسیحیان و زرتشتیان) و مشرکان را از یکدیگر جدا کرده و برای آنان در روز قیامت سرنوشت متفاوتی وعده داده است. به نظر میرسد سرنوشت متفاوت آنان در قیامت که از عقیده و رفتارشان در دنیا سرچشمه میگیرد، در حقوقی هم که خداوند برای آنان در نظر گرفته، تأثیر داشته باشد، هرچند در این آیه سخنی از حقوق و تکالیف آنان به میان نیامده است.
- سنت: در سنت پیامبر a و جانشینان معصوم آن حضرت احادیث فراوانی درباره اهل کتاب و مصادیق و احکام مربوط به آنان وجود دارد. اینکه اهل کتاب چه کسانی هستند؟ مسلمانان چه روابطی با آنان دارند؟ در صورت قبول نکردن دعوت پیامبر و مسلمان نشدن میتوانند در کشور اسلامی زندگی کنند یا نه؟ آنچه نقل آن در این بحث مفید است، نمونهای از قراردادهای رسول خدا a با مسیحیان و یهودیان صدر اسلام است. قراردادهایی که تعهدات طرفین را برشمرده و براساس آن اهل کتاب در کشور اسلامی و در پناه مسلمانان به زندگی خود ادامه دادهاند. یکی از این قراردادها، قراردادی است که پیامبر با مسیحیان سرزمین سینا منعقد کرده و به خط امیرمؤمنان علی S به رشته تحریر درآمده و به علت طولانی بودن قرارداد، تنها فرازهایی از آن نقل میشود. گفتنی است در این قرارداد تعهداتی که مسلمانان در برابر اهل کتاب دارند، بیان شده و تعهدات متقابل آنان، با استفاده از اسناد روایی و تاریخی در کتب فقهی مطرح شده که در ادامه خواهد آمد.
بسم الله الرحمن الرحیم. این مکتوبی است که محمد بن عبدالله که بشیر و نذیر و نسبت به ودیعه الهی امین همه مردم است، آن را نوشته تا پس از پیامبران حجت و بهانهای باقی نماند و خداوند عزیز و حکیم است. آن را برای پیروان خود نوشته تا پیمانی باشد با گروهی که در مشرق و مغرب زمین بر دین نصرانیتاند...؛ بر طبق آن با ایشان پیمان بسته که هر کس با آن مخالفت کند، متجاوز شناخته میشود، چنین کسی به عهد خدا پشت کرده و در پیمان خود درستکار و خاضع نبوده و نسبت به دین خود استهزا نموده و مستحق لعنت خواهد بود.... هر کجا راهب یا گردشگری... به سر میبرد، ما حافظ آنان هستیم و من با جان خود و یاران ملتم از جان، مال و اثاث زندگی آنان دفاع میکنیم، زیرا که آنان رعیت، هم پیمان و متحد من هستند. آنان به جز آنچه با رضایت کامل بهعنوان خراج و جزیه میدهند، به هیچ وجه مسئول و به پرداخت چیزی مجبور نخواهد بود.
قضات، راهبان، خلوتگزینان و گردشگران آنان مورد تعرض قرار نگرفته و هیچ کنیسه و کلیسایی ویران نشده و هیچ مالی از آنان به خانه و ملکیت مسلمانان داخل نخواهد شد. قضات، راهبان و آنان که به عبادت اشتغال دارند، از پرداخت خراج معافند. از ثروتمندان و تجار بیش از حد معین نباید خراج گرفت و هیچ یک از آنان برای جنگ و حمل سلاح مجبور نخواهند بود، بلکه مسلمانان باید از آنان دفاع کرده و به بهترین وجه با ایشان گفتگو نمایند وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۹]. آنان در محیطی امن و پر از مهربانی زندگی میکنند و از چیزهایی که موجب تکدر خاطر و رنج و ناراحتیشان است، جلوگیری میشود.... این قرارداد با امضای پیامبر توشیح و در ذیل آن نام عدهای از یاران حضرت بهعنوان شاهد برده شده است[۱۰].
فقیهان با الهام از آیات و روایات، اهل کتاب را “ذمّی” به معنای هم پیمان نامیدهاند که میتوانند در جامعه اسلامی زندگی کنند. در حالی که بنا بر دیدگاه فقهی مشهور، کفار و مشرکان از چنین امتیازی محرومند، البته پیروان ادیان غیرتوحیدی که از قدیمالایام در سرزمینهای اسلامی به سر میبردند یا درخواست تابعیت کشور اسلامی را داشته باشند، دولت اسلامی بنا بر مصلحت میتواند درخواست تابعیت آنان را بپذیرد تا از حقوق شهروندی برخوردار باشند. این گروه هرچند بعضی از حقوق شهروندی را دارا هستند، اما حقوق اقلیتهای دینی بیش از آنهاست؛ زیرا اسلام، کفر و شرک را به رسمیت نمیشناسد، بنابراین، از آزادی اظهار کفر، شرک و تبلیغ آن محرومند، چنانکه میتوانند با درخواست پناهندگی، بهطور دائم یا موقت در پناه و امنیت کشور اسلامی زندگی کنند و از حقوق پناهندگان برخوردار باشند.
غیر از اهل کتاب و پیروان ادیان دیگر، کسانی که هیچ عهد و پیمانی با مسلمانان نداشته و روابطشان با مسلمانان خصمانه است، در اصطلاح فقهی “کافران حربی” شمرده میشوند؛ زیرا پیوسته در اندیشه جنگ و ستیز با مسلمانان و توطئه علیه آنان هستند، این گروه از تابعیت و به دنبال آن، از حقوق شهروندی در کشور اسلامی محرومند.
گروه اول (اهل ذمّه) میتوانند با شرایط ذیل در سرزمینهای اسلامی زندگی کنند:
پذیرش حاکمیت سیاسی مسلمانان؛
ترک آشکار محرمات الهی؛
رعایت قوانین و مقررات دولت اسلامی[۱۱].
با رعایت شرایط پیشگفته، که به آیات قرآن، روایات و اجماعِ فقیهان امامیه و حتی در برخی از موارد اتفاق نظر فقیهان اهلسنت مستندند[۱۲]، آیین و مذهبشان به رسمیت شناخته شده و از حقوق شهروندی برخوردارند. جان، مال و عِرضشان مانند مسلمانان از تعرض مصون است. در انجام مناسک دینی و داشتن معبد برای عبادت از آزادی برخوردار بوده، و دارای آزادیهای مذهبی، اجتماعی و سیاسی، حق انتخاب شغل و مسکن، حق دادخواهی و مانند آن هستند. در جمهوری اسلامی از حق داشتن نماینده در مجلس قانونگذاری برخوردارند؛
گروه دوم، یعنی غیرکتابیهای همپیمانِ مسلمانان، در صورتی که به پیمان خویش وفادار بوده و چشم طمع به سرزمینهای اسلامی نداشته باشند، با آنان به نیکی و عدالت رفتار میشود و از حقوق شهروندی در چارچوب قوانین و مقررات برخوردارند[۱۳]. گرچه از برخی حقوق دینی و سیاسی مثل آزادی در انجام مراسم مذهبی و داشتن نماینده در مجلس قانونگذاری، به خاطر رسمیت نداشتن دین و مرامشان، محرومند. امروزه وقتی تابعیت کشوری به افراد اعطا میشود، به معنای برخورداری آنان از حقوق شهروندی است. کسانی که امروزه در جمهوری اسلامی زندگی میکنند و تابعیت ایرانی دارند، از حقوق شهروندی طبق قانون اساسی و مقررات عادی برخوردارند.
تا حدودی روشن شد که برخورداری یا محرومیت غیرمسلمانان در کشور اسلامی از حقوق شهروندی مستند به دلایلی است که در شریعت اسلام وجود دارد. به طور خلاصه میتوان گفت: مبنای برخورداری اهل کتاب و غیراهل کتاب از حقوق شهروندی در کشور اسلامی قواعد فقهی برگرفته از آیات و روایات مانند “اصل صلح و همزیستی مسالمتآمیز”، “اصل وجوب وفای به عهد و پیمان”، “اصل عدالت و انصاف”، “اصل احسان” و “اصل تألیف قلوب” است. چنانکه مبنای محرومیت آنان از برخی حقوق شهروندی نیز چند قاعده فقهی مانند “نفی سبیل” یا “اصل استقلال مسلمانان”، “اصل سیادت و عزت مسلمانان” و “اصل ممنوعیت دعوت به کفر و شرک” است[۱۴].
امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، از تضمین حقوق شهروندی اقلیتهای دینی سخن گفتند که به نقل دو نمونه اکتفا میشود. “اقلیتهای مذهبی نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند. و دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان یا مسیحی و یا یهودی و یا مذهب دیگر فرقی ندارد”[۱۵].
“آقایان همه اقلیتها مطمئن باشند که اسلام با اقلیتها همیشه بهطور انسانی، بهطور عدالت، رفتار کرده است و همه در رفاه هستند. و اینها هم مثل سایر اقلیتها جزئی از ملت ما هستند، و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی میکنیم انشاءالله”[۱۶]»[۱۷]
پانویس
- ↑ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ «بیگمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره مائده، آیه ۶۹.
- ↑ «سَنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌّ اسْمُهُ دَامَاسْتُ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ يُقَالُ لَهُ جَامَاسْتُ» (حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۷، ح۵).
- ↑ «أَنَّ الْمَجُوسَ كَانَ لَهُمْ نَبِيٌ فَقَتَلُوهُ وَ كِتَابٌ أَحْرَقُوهُ أَتَاهُمْ نَبِيُّهُمْ بِكِتَابِهِمْ فِي اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ جِلْدِ ثَوْرٍ» (حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۶، ح۱).
- ↑ برای اطلاع از فعالیت اقلیت مذهبی صابئان ر.ک: مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۴۸۳-۴۹۴.
- ↑ ر.ک: نویسنده، مقاله “کدام یک از اقلیتهای دینی اهل کتاباند؟”، فصلنامه پژوهشهای فقهی، ش۴، ص۳۵-۵۶.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، محیط، مقاله “صابئین” در یادنامه استاد شهید مطهری.
- ↑ «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمیآورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کردهاند حرام نمیدانند و به دین حق نمیگروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
- ↑ «خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۹۰۲.
- ↑ الثالث فی شرائط الذمة، و هی ستة: الاول، قبول الجزیة. الثانی و أن لا یفعلوا ما ینافی الأمان. مثل العزم علی حرب المسلمین أو إمداد المشرکین و یخرجون عن الذمة بمخالفة هذین الشرطین. الثالث، ان لا یؤذوا المسلمین کالزنا بنسائهم واللواط بصبیانهم والسرقه لاموالهم و ایواء عین المشرکین. الرابع، ان لا یتظاهروا بالمناکر کشرب الخمر والزنا و اکل لحم الخنزیر و نکاح المحرمات. الخامس، ان لا یحدثوا کنیسة و لا یضربوا ناقوسا و لا یطیلوا بناء و یعزرون لو خالفوا، و لو کان ترکه مشترطا فی العهد انتقض. السادس ان تجری علیهم احکام المسلمین (محقق حلی، شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱).
- ↑ ر.ک: شیخ طوسی، المبسوط، ج۲، ص۳۶؛ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۶؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۴۳.
- ↑ لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد * خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز میدارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹؛ با استناد به این آیه در اصل چهاردهم قانون اساسی نیز آمده است: “دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند، این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند”.
- ↑ درباره بعضی از این قواعد فقهی در درس هفدهم سخن خواهیم گفت.
- ↑ صحیفه امام، ج۴، ص۵۰۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۲. ایشان حتی در پاسخ یکی از اعضای شورای عالی قضایی دربارۀ غیرمسلمانانی که مرتکب جرائم مختلف میشوند، مثل جاسوسی، محاربه، و افساد فی الارض؛ ارتکاب این جرائم را موجب خروج از قرارداد ذمّه ندانسته و مجازات آنان را مثل سایر شهروندان مسلمان دانستهاند که در پناه و امنیت دولت اسلامی زندگی میکنند (ر.ک: صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۰۴).
- ↑ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۳-۱۸۰.