حکمت در معارف و سیره حسینی
مقدمه
واژه «حکمت»، در لغت، از ریشه «حُکم» به معنای منع است؛ زیرا حُکم و داوری عادلانه، مانع ظلم است. همچنین، دهنه اسب و دیگر چارپایان، «حَکَمه» نامیده میشود؛ چون مانع و مهار کننده حیوان است و نامگذاری علم به «حکمت»، بر همین پایه است؛ چون از جهل، جلوگیری میکند. همچنین بر هر چیز نفوذناپذیری، صفت «محکم» اطلاق میگردد[۱].
حکمت، در قرآن و حدیث
واژه «حکمت»، بیست بار در قرآن کریم آمده است و خداوند متعال، در این کتاب آسمانی، ۹۱ بار، خود را با صفت «حکیم»، ستوده است[۲]. تأمّل در موارد کاربرد این واژه در متون اسلامی، نشان میدهد که حکمت، از نگاه قرآن و حدیث، عبارت است از: مقدّماتِ محکم و استوار علمی، عملی و روحی برای نیل به مقصد والای انسانیت. آنچه احادیث اسلامی در تفسیر «حکمت» آوردهاند، در واقع، مصداقی از مصادیق این تعریف کلّی است[۳].
اقسام حکمت
بر پایه آنچه در تعریف کلّی «حکمت» ذکر کردیم، حکمت از نگاه قرآن و حدیث، به سه نوع تقسیم میشود: حکمت علمی، حکمت عملی و حکمت حقیقی. این تقسیمبندی و نام گذاری، بر اساس تأمّل در کاربردهای واژه حکمت در قرآن و احادیث اسلامی است. حکمتِ علمی، عملی و حقیقی، هر یک به منزله پلّههای نردبان استواری هستند که انسان با بهرهگیری از آنها به قلّه کمال انسانیّت، صعود میکند. جالب توجّه است که بدانیم پلّه اول این نردبان(یعنی حکمت علمی) را فرستادگان خداوند متعال، بنا نهادهاند. پلّه دوم (یعنی حکمت عملی) را انسان، خود باید بسازد و پس از آماده شدنِ پلّه دوم، آخرین پلّه جهش به مقام «انسان کامل» را - که حکمت حقیقی است - خداوند متعال، خود، آماده مینماید. اینک، توضیحی کوتاه درباره این سه نوع حکمت:
حکمت علمی
مقصود از حکمت علمی، هر گونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام انسان کامل، ضرور است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به عقاید، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اَعمال. از اینرو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصههای اعتقادی، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت مینامد: ﴿ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ﴾[۴].[۵]
حکمت عملی
حکمت عملی، برنامه عملیِ رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، دانش و عملی که مقدّمه تکامل انسان باشد، «حکمت» نامیده میشود، با این تفاوت که دانش، پلّه نخست تکامل، و عمل، پلّه دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگ تفسیر کردهاند، به حکمت عملی اشاره دارند[۶].
حکمت حقیقی
حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان، حاصل میگردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگترین استاد حکمت باشد. حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از اینرو، خواص علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب میگردد که از مهمترین آنها، بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[۷]. حکمت حقیقی، جاذبهای عقلانی و ضدّ کششهای نفسانی است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی در انسان، ضعیف میشود، تا آنجا که کاملاً از بین میرود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده میگردد و زمام انسان را به دست میگیرد و از آن پس، زمینهای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمیمانَد. در نتیجه، حکمت، با عصمت، همراه میگردد و در نهایت، همه ویژگیهای حکیم و عالِم حقیقی برای آدمی حاصل میگردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسی، خداشناسی، امامت و رهبری دست مییابد. بر این پایه، انبیای الهی و اوصیای آنان -که به قلّه حکمت علمی و عملی و حقیقی دست یافتهاند- از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شدهاند[۸].
وارثان علم و حکمت انبیا (ع)
یکی از برجستهترین ویژگیهای اهل بیت پیامبر خدا، این است که آنان، وارث علم و حکمتِ پیامبر خاتم، بلکه همه انبیای الهی هستند و بدینسان، آنان، مظهر و مَجلای حکمت الهی و سرآمدِ حکیماناند. امام علی (ع) طبق نقلی، درباره این ویژگی اهل بیت (ع) میفرماید: «أَلَا إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ (ع) وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ في عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ المُرْسَلِینَ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ أَيْنَ تَذْهَبُونَ»[۹] آگاه باشید علمی که آدم (ع) آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم پیامبران، بدان ترجیح داده شدهاند، در خاندان خاتم پیامبران و رسولان، محمّد (ص) است. پس به کدام کژراهه میدوید و به کدام سو میروید؟! اما افسوس که فضای سیاسی جامعه اسلامی پس از پیامبر خدا (ص) اجازه نداد که مردم، از سرچشمه حکمت اهل بیت (ع) آنگونه که شایسته است، بهرهمند شوند. بدین جهت، میراث علمی بیشتر آنان، اندک است[۱۰].
میراث علمی امام حسین (ع)
امام حسین (ع) یکی از امامانی است که به دلیل شرایط سیاسی دوران امامتش، همانند برادر بزرگوارش امام حسن (ع)، میراث علمی ایشان، فراوان نیست تا آنجا که علّامه سیّد محمّدحسین طباطبایی، منکر نقل حدیث فقهی از ایشان شده است[۱۱]. هر چند این سخن، قدری مبالغه آمیز مینماید؛ لکن پژوهشهای ما نیز تا حدّ بسیاری، آن را تأیید میکند[۱۲].
سختترین دوران برای اهل بیت (ع)
دوران حکومت معاویه و فرزندش یزید، سختترین دوران برای خاندان رسالت بود. امامت سیّد الشهدا، امام حسین (ع)، حدود ده سال (از صفر سال ۵۱ تا محرّم سال ۶۱ هجری) طول کشید و بیش از نُه سالِ آن در زمان حکومت معاویه بود. معاویه، برای از بین بردن زمینههای سیاسی - اجتماعی محبوبیت خاندان رسالت - که به طور طبیعی در جامعه اسلامی در حال گسترش بود - نهایتِ تضییقات را در زمینه ارتباط مردم با دو یادگار پیامبر خدا (ص) (امام حسن (ع) و امام حسین (ع)) به اجرا گذاشت. از سوی دیگر، سیاست ممنوعیت عمومیِ کتابت و تدوین حدیث و به دنبال آن، راه یابی اسرائیلیات و داستانهای عجیب و غریب توسّط قصّه گویان و اَحبارِ تازه مسلمان به صحنه فرهنگی جامعه اسلامی، زمینه مهجور ماندن علمای راستین و در رأس آنان، اهل بیت پیامبر خدا را به شدّت افزایش داد. بدیهی است در چنین فضای سیاسیای، کمتر کسی حاضر میشود برای شنیدن حدیث و یا نقل آن از امام حسین (ع) و یا برادر بزرگوارش، زندگی خود را به خطر بیندازد. البته این، به معنای بسته بودن راه بهرهگیری از دریای علم و حکمتِ امام (ع) نیست. بیتردید، نزدیکان و یاران خاصّ ایشان و بهویژه امامِ پس از او (فرزندش امام زین العابدین (ع))، احادیث فراوانی از او شنیده بودند که بخشی از آنها هم اکنون به ما رسیده است. به یاری خدا در این بخش از کتاب با بهرهگیری از منابع شیعه و اهل سنّت، شماری از سخنان حکیمانه آن بزرگوار در زمینههای اعتقادی، اخلاقی و عملی ارائه میگردد[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۳.
- ↑ صفت «حکیم» در قرآن، ۳۶ بار همراه با صفت «علیم»، ۴۷ بار همراه با صفت «عزیز»، چهار بار همراه با صفت «خبیر» و یک بار همراه هر یک از صفات «توّاب»، «حمید»، «علیّ» و «واسع»، آمده است.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۳.
- ↑ «این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است» سوره اسراء، آیه ۳۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۴.
- ↑ «از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او میهراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۵.
- ↑ تفسیر العیّاشی، ج۱، ص۱۰۲، ح۳۰۰؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۱۰۰، ح۵۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۵.
- ↑ سرگذشت شهید جاوید، رضا استادی، ص۵۳۵ (بخش ضمیمه: رساله علم / علّامه طباطبایی).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۶.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۹۱۶.