مرجعیت علمی امام جواد
وضعیت علمی، فرهنگی عصر امام جواد(ع)
امام جواد(ع) در مدت امامت هفده ساله خویش، در بازه زمانی سالهای ۲۰۳ تا ۲۲۰ ق، به فعالیتهای علمی و فرهنگی نیز مشغول بود. در این دوره رخدادهای فرهنگی و علمی بسیاری در جهان اسلام، به ویژه در مرکزیت آن، روی داد. نسلی از دانشمندان بنام جهان اسلام در این عصر میزیستند که هریک برای شکوفایی دانشهای اسلامی تلاش بسیاری به انجام رساندند.
مأمون نخستین حاکم همعصر امام جواد(ع)، فعالیتهایی را در این زمینه سامان داد. تأسیس بیت الحکمه در بغداد از سوی مأمون در سال ۲۱۷ق و ترجمه کتابهای گوناگون از زبانهای دیگر به زبان عربی نشانگر اوج فعالیتهای علمی و شادابی و نشاط فرهنگی بود. مأمون همچنین یک سال بعد در سال ۲۱۸ ق، پیگیر مباحث دامنهداری درباره ماهیت کتاب آسمانی قرآن و خلق آن شد و تنشهای فرهنگی مختلفی را در قلمرو حکومت پدید آورد. در همین سال گرایش خرمدینی و حرکتهای شعوبی رواج یافت.
در قرن سوم هجری که در دهه اول آن همزمان با فعالیتهای علمی امام جواد(ع) بود، دانشمندان برجستهای در عرصههای مختلف علمی درخشیدند و علوم مختلف مانند فقه، حدیث، تفسیر، کلام، تاریخ و جغرافیا به رشد و بالندگی رسیدند. برخی دانشمندان قرن سوم در عرصههای مختلف علمی که عصر امام جواد(ع) را درک کرده و فعالیتها و تلاشهای فرهنگی امام میتوانست ناظر به رفتارهای آنها باشد، به شرح ذیلاند: متکلمانی چون ضرار بن عمرو (م ۱۹۰ق)، اَصَمّ (م ۲۰۰ق)، بشر بن معتمر (م ۲۱۰ق)، ثمامة بن اشرس (م ۲۱۳ق)، بشر مریسی (م۲۱۸ق)، ابراهیم نظام (م ۲۲۵ق)، ابوالهذیل علاف (م۲۲۶ق). در این عصر فعالیت میکردند.
در عرصه حدیث کتابهایی همچون المصنف عبدالرزاق (م ۲۱۰ق) و المصنف ابن ابیشیبه (م ۲۳۵ق) تولید شدند و صحاح ستّه اهل سنت که مهمترین متون حدیثی آنان هستند، در همین قرن، پایهگذاری و تولید شدند. در میدان فقه، محمد بن ادریس شافعی (م ۲۰۴ق) و نیز احمد بن حنبل (م ۲۴۰ق) از بنیانگذاران مذاهب فقهی اهل سنت در همین دوره به فعالیت پرداختند.
در عرصه تاریخ و سیره، نویسندگانی همچون واقدی (م ۲۰۷ق) نویسنده مغازی، ابن هشام (م۲۱۸ق) پالایش کننده سیره ابن اسحاق، ابن سعد (م ۲۳۰ق) صاحب الطبقات الکبری و خلیفة بن خیاط (م ۲۴۰ق) نویسنده تاریخ که همه همعصر امام جواد(ع) بودند، فعالیتهای علمی خود را توسعه دادند.
در این شرایط، امام جواد(ع)، فعالیتهای فرهنگی و علمی خود را سامان داد و توانست در برابر حرکتهای فرهنگی دیگر، به فعالیتهای علمی و فرهنگی امامیه جهت داده، مسیر آنان را از دیگران متمایز سازد[۱].
تربیت شاگردان
امام جواد(ع) اهل بیت و اصحاب خویش را به عنوان حامیان اسلام و ارکان اصلی جامعه اسلامی معرفی میکرد[۲]. بر مراجعه مردم به اصحاب خوشنام و ثابتقدم خویش تأکید میداشت و راه آن را دیدار و گفت و شنود با اصحابی که در خط اهل بیت(ع) پایدار بودند، معرفی میکرد[۳] و از اصحاب میخواست از برگزاری جلسههای خصوصی میان خود دریغ نکنند و پیوسته جلسات میان خود را برپا دارند[۴].
راویانی که به صورت مستقیم از امام جواد(ع) روایت نقل کردهاند و میراث علمی امام را به آیندگان رساندهاند، بر اساس شمارش استاد عطاردی، ۱۲۱ نفر هستند. در میان ایشان، راوی پر حدیث از امام جواد(ع) یافت نمیشود. تعدادی از اصحاب امام(ع) که در نقل و گسترش میراث علمی ائمه نقش و سهم در خور توجهی داشتهاند، روایاتشان از امام جواد(ع) اندک است. از جمله ایشان حسین بن سعید اهوازی است که راوی روایت از امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) است و نامش در اسناد روایات بسیاری به چشم میخورد، با این حال، تنها یک روایت به صورت مستقیم از امام جواد(ع) نقل کرده است. همچنین حسن بن محبوب سراد (م ۲۲۴ق) که پرحدیث، و از بزرگان محدثان شیعه و دارای تألیفات بود، بر اساس منابع موجود هیچ روایتی از امام جواد(ع) نقل نکرده است. همچنین است وضعیت محمد بن ابیعمیر (م ۲۱۷ق) و حسن بن علی بن فضال (م ۲۲۴ق) که عصر امام جواد(ع) را درک کرده؛ اما روایتی از آن حضرت نقل نکردهاند.
در میان اصحاب امام جواد(ع) نویسنده و مؤلف کتاب بسیار بود که بیانگر سطح بالای علمی اصحاب آن حضرت است. ۶۹ تن از یاران امام جواد(ع) تألیف و کتاب داشتند. احمد بن محمد بن خالد برقی، از اصحاب امام جواد(ع)، کتابهای بسیاری نوشت و در سال ۲۷۴ ق، درگذشت[۵]. اسماعیل بن مهران سکونی، آثاری همچون «الاِهلیلجه» و «النوادر» را نوشت[۶] و احمد بن عبدالله بن عیسی اشعری قمی، نسخهای از سخنان و اخبار مربوط به امام جواد(ع) داشت[۷].
مباحث و موضوعات حدیثی و فقهی بیشترین سهم را در میان نوشتههای اصحاب ائمه(ع) داشتند و در رده بعد موضوعات کلامی مورد توجه بودند. در بخش مباحث فقهی شاگردان قابل توجهی که صاحب تألیفات نیز بودهاند وجود داشته است که به عنوان نمونه میتوان از برادران حَمّاد اهوازی (حسن و حسین بن سعید) نام برد که سی کتاب فقهی در ابواب مختلف داشته و شاید این کتابها جزو نخستین مجامیع شیعه باشند که تألیفات علمای دیگر به آنان تشبیه شده است[۸]، مانند صفوان بن یحیی[۹] و یا علی بن مهزیار اهوازی دَورقی که او نیز از اصحاب امام رضا(ع)[۱۰]، امام جواد(ع)[۱۱] و امام هادی(ع)[۱۲] و از سوی امام جواد(ع) و امام هادی(ع) وکالت داشت و نزد آن حضرت جایگاه والایی یافت[۱۳]، دارای مصنفات بسیاری بوده که تنها در باب فقه همانند برادران حمّاد اهوازی تعداد سی کتاب داشته است[۱۴].
مباحث کلامی در عصر امام جواد(ع) از موضوعات مطرح جامعه بودند و اصحاب امام جواد(ع)، در این عرصه فعالیت داشتند. برخی اصحاب امام جواد(ع) که در این عرصه گام نهادند، عبارتاند از: علی بن عبد الله قمی که از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بود و کتاب: الاستطاعة علی مذاهب اهل العدل را تألیف کرد[۱۵]. محمد بن حسین بن همدانی کوفی (م ۲۶۲ق)، متکلم بود و کتاب های: المعرفة، التوحید، الرد علی اهل القدر و الامامه را نوشت[۱۶].
محمد بن خالد برقی قمی که در دانش اخبار و ایام عرب سررشته داشت، کتاب علم الباری را نوشت[۱۷]. و یعقوب بن یزید بن حماد سلمی، کتاب البداء را نوشت[۱۸].[۱۹]
میراث علمی امام جواد(ع)
امام جواد(ع) بهرغم عمر ۲۵ ساله خویش، در بازه زمانی هفده ساله رسیدن به امامت تا شهادت (۲۰۳ تا ۲۲۰ق)، تلاش علمی گستردهای را به انجام رساند. از جمله مهمترین رخدادهای علمی عصر امام، جریان ترجمه متون در این دوره بود. با تأسیس دارالحکمه در سال ۲۰۴ق، از سوی مأمون، ترجمه متون مختلف اوج گرفت و علوم رایج در سرزمین روم و ایران به زبان عربی ترجمه شدند. نهضت ترجمه تأثیر بسیاری بر فضای فرهنگی و علمی آن عصر گذاشت و ترجمه متون عقلی و فلسفی میتوانست تأثیر مستقیمی بر باورها و اعتقادهای مسلمانان نهاده و نظام فکری و آموزشی ایشان را دستخوش تغییر کند و به گونهای بیت الحکمه رقیب اهل بیت(ع) در جریان آموزش و فعالیتهای فرهنگی قلمداد میشد. از این رو، برخی اصحاب ائمه با تألیف کتابهایی به مقابله با وضعیت فرهنگی جدید رفتند. فضل بن شاذان کتاب الرد علی الفلاسفه را در این فضای فرهنگی نگاشت[۲۰].
میراثدار ائمه پیشین(ع): دانشی که امام(ع) در جامعه شیعی منتشر میکرد، مستند به امامان معصوم(ع) پیش از خود بود و امام جواد(ع) میراثدار علوم ائمه پیشین(ع) به شمار میرفت. او احادیث مسندی را از نیاکان خویش نقل میکرد و سلسله سند آن را به امام علی(ع) و پیامبر(ص) میرساند[۲۱]. در برخی موارد نیز این روایات به امام باقر(ع) منتهی میشدند[۲۲]. به نوشتههای بر جایمانده از امامان معصوم پیشین(ع) اعتنای تمام داشت و آنها را ترویج میکرد. برخی احادیث نقل شده از امام جواد(ع) از مجموعهای به نام کتاب علی(ع) است[۲۳]. امام(ع) با استناد به این کتاب، سخنان و سیره امام علی(ع) را نقل میکرد[۲۴]. ابراهیم بن ابیمحمود خراسانی میگوید: یک بار با کتابهایی از امام رضا(ع) نزد امام جواد(ع) رفته است. امام جواد(ع) با اشتیاق کتابها را قرائت کرد و بر چشم خود نهاد و گفت این خط پدرم است. امام جواد(ع) برای ابراهیم که این کتابها را آورده بود، بهشت را ضمانت کرد[۲۵]. امام جواد(ع) کتابهایی را که در اختیار شیعیان قرار داشت، وارسی و بررسی میکرد. احمد بن ابیخلف که پدر رضاعی امام جواد(ع) بود چون بیمار شد، امام جواد(ع) بر بالین وی آمد و کتاب یوم و لیله یونس بن عبدالرحمان را در کنار وی دید و آن را برگ به برگ و تا آخر مطالعه کرد و سه بار بر نویسنده آن یعنی یونس، رحمت فرستاد[۲۶].
امام جواد(ع) در امور دینی مرجع شیعیان به شمار میرفت و دانشمندان شیعی، علوم دینی خود را بر امام عرضه میکردند و آن حضرت ایشان را راهنمایی و علومشان را تصحیح میکرد. از امام جواد(ع) به عنوان آگاهترین فرد به علوم نیاکان خویش، سؤال میشد و سخن وی پذیرفته همگان بود[۲۷].
آثار و مواریث علمی: میراث علمی برجایمانده از امام، روایاتی هستند که از ایشان در منابع بر جای ماندهاند. از سخنان امام و مکتوبات ایشان که بیشتر در قالب نامه بودهاند در شمار مواریث امام یاد میشود.
روایات: مجموع روایات برجایمانده از امام جواد(ع) و درباره امام جواد(ع) که در مسند الامام الجواد(ع)، از سوی استاد عزیزالله عطاردی گرد آمده است، ۵۱۹ گزارش و روایت است. از این تعداد، ۴۳۴ روایت مربوط به سخنان ایشان است که بخشی از آن به نقل از نیاکان آن حضرت و بخشی دیگر فرمانهای خود آن حضرت هستند[۲۸]. روایات مربوط به احکام ۱۰۴ روایت، روایات کلامی مربوط به توحید، نبوت و امامت، نود روایت؛ روایات اخلاقی، ۱۱۰ روایتاند.
تعداد روایات برجایمانده از امام جواد(ع) نسبت به امام رضا(ع) کاهش داشته و تقریباً یک چهارم آن است؛ زیرا روایات برجایمانده از امام رضای حدود دو هزار روایت است؛ اما نسبت به امام پس از خود، امام هادی(ع) یکسان است؛ زیرا تعداد احادیث برجای مانده از وی و درباره او، براساس شمارش عطاردی، ۵۱۹ گزارش و روایت و در شمارش، برابر با احادیث برجایمانده از امام جواد(ع) است.
اندکبودن روایات میتواند مربوط به سن اندک امام جواد(ع) در دوران امامت باشد. هرچند دوران امامت ایشان هفده سال طول کشیده است؛ اما به دلیل سن کم، مراجعه به ایشان کمتر بود[۲۹]. همچنین مدت عمر امام جواد(ع) ۲۵ سال بود که نسبت به ائمه دیگر(ع) کوتاه بود.
روایات امام جواد(ع) در منابع اهل سنت راه نیافتهاند؛ ازاینرو، در میان اهل سنت برخی همچون فخر رازی (م ۶۰۶ق)[۳۰] و ابن تیمیه (م ۷۲۸ق)[۳۱] درباره جایگاه علمی امام جواد(ع) تردید کردهاند. قضاوت این دو نفر بر اساس منابع تدوین شده از سوی اهل سنت است؛ زیرا اگر نبود تنها همان خبری که میگوید هشتاد نفر از فقهای بزرگ بغداد و دیگر شهرها در موسم حج گرد آمده و از امام در سنین کودکی سؤالات فقهی پرسیدند و آن حضرت به خوبی پاسخ داد برای درک عظمت جایگاه علمی امام جواد(ع) کافی بود[۳۲]. علاوه، از امام جواد(ع) در منابع حدیثی اهل سنت تنها یک روایت نقل شده است[۳۳]؛ این کاستی و محرومیت مربوط به منابع اهل سنت است؛ زیرا روایات امام جواد(ع) در منابع شیعی نقل شده و ارتباطات علمی او بیشتر با اصحاب خود بوده است و کمتر در مجامع علمی اهل سنت مجال بروز یافته است. به رغم اینکه امام جواد(ع)، تنها شش سال اول عمر خویش را در کنار پدر به سر برد، تعداد روایاتی که وی از نیاکان خویش نقل میکند، در خور توجهاند، نقل این موارد میتوانسته متکی بر نوشتهها و میراث مکتوب برجایمانده از نیاکان آن حضرت باشد.
میراث فقهی: تعداد روایات فقهی امام، ۱۷۵ روایت برآورد شده است[۳۴] که باب طهارت و نماز بیشترین روایات را به خود اختصاص داده است. امام استنباطها و نظریات فقهی خود را برای مجامع بیان میکرد، چنانکه در زمان معتصم درباره حدّ سارق و اینکه دست سارق از کجا قطع میشود، میان فقها اختلاف شد، معتصم نظر امام جواد(ع) را جویا شد و آن حضرت قطع دست سارق را از محل اتصال انگشتان به کف دست دانست و برای این نظر خود به سخن رسول خدا(ص) که مواضع سجده را هفت عضو بدن و از جمله کف دست دانسته بود و نیز با استناد به آیه: ﴿وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ﴾[۳۵] که که مراد همان هفت عضو است، استدلال کرد[۳۶].
امام در روش فقهی خود، چنان که از رسول خدا(ص) و ائمه پیشین(ع) سخن و تقریری رسیده بود، بدان استناد میکرد، نمونه آن درباره مردی است که اعمال حج را پس و پیش انجام داده بود، امام جواد(ع) با استناد به پاسخ رسول خدا(ص) به گروهی که چنین اشتباهی کرده بودند، حرجی بر ایشان ندانست[۳۷].
فقهای شیعه بر روایات نقل شده از امام جواد(ع)، استناد کرده و در استنباطهای فقهی خود از آنها بهره گرفته و براساس آنها فتوا دادهاند. منابع جدید نمونههایی از این استنادات را که بالغ بر ۲۵ مورد هستند، گرد آوردهاند[۳۸].[۳۹]
منابع
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۱۴۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۴۶.
- ↑ صدوق، مصادقة الإخوان، ص۳۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۱.
- ↑ صدوق، مصادقة الإخوان، ص۳۲.
- ↑ طوسی، رجال، ص۳۹۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۸، ۵۶ و ۲۶۰
- ↑ نجاشی، رجال، ص۱۰۱؛ حلی، رجال، ص۲۰.
- ↑ غالباً از این مطلب چنین گفتهاند: ... صنف الكتب المشهورة و هي مثل كتب الحسين بن سعيد. برای نمونه ر.ک: نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵۳؛ طوسی، الفهرست، ص۸۳، ۱۴۳، ۱۴۶.
- ↑ طوسی، الفهرست، ص۸۳.
- ↑ طوسی، رجال، ص۳۸۱.
- ↑ طوسی، رجال، ص۴۰۳.
- ↑ طوسی، رجال، ص۴۱۷.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۲۵۳.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۲۵۳.
- ↑ طوسی، رجال، ص۴۰۴.
- ↑ طوسی، رجال، ص۴۰۷.
- ↑ برقی، رجال، ص۵۵؛ نجاشی، رجال، ص۳۳۵؛ شامی، سبل الإرشاد، ص۲۲۴.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۱۳.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۱۴۶.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۰۷.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۶.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ص۴۵۳.
- ↑ درباره کتاب علی(ع) بنگرید: مدرسی، میراث مکتوب شیعه، ص۲۵.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۵۹.
- ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۷.
- ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۴۸۴؛ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۰۰.
- ↑ ابن حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص۵۲۳.
- ↑ ر.ک: جمعی از پژوهشگران، موسوعة کلمات الامام الجواد(ع).
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۳؛ طبری، دلائل الامامه، ص۳۹۱.
- ↑ فخر رازی، نهایة العقول فی درایة الاصول، ج۴، ص۵۶۵.
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۲، ص۴۶۱؛ همان، ج۴، ص۱۲۵.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۲۰ - ۲۲۱.
- ↑ ر.ک: نوروزی، روایات اهل بیت در منابع اهل سنت، ص۱۷۷.
- ↑ ر.ک: ابطحی، مستدرک عوالم العلوم و المعارف، ج۲۳، ص۳۷۱.
- ↑ «و اینکه سجدهگاهها از آن خداوند است پس با خداوند هیچ کس را (به پرستش) مخوانید» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ عیاشی، تفسیر، ج۱، ص۳۱۹.
- ↑ کلینی، کافی، ج۴، ص۵۰۴.
- ↑ قرشی، حیاة الامام الجواد(ع)، ص۱۲۰.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۱۴۸.