مشورت و رایزنی چگونه سبب تحقق آزادی سیاسی می‌شود؟ (پرسش)

مشورت و رایزنی چگونه سبب تحقق آزادی سیاسی می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

مشورت و رایزنی چگونه سبب تحقق آزادی سیاسی می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از آموزه‌های قرآنی و راهبردی در نظام سیاسی اسلام، بحث از شور و مشورت است و اینکه افراد بتوانند و حق دارند تا در مسائل مختلف حکومت اسلامی اظهارنظر کنند و نقش داشته باشند. طلب مشورت از شهروندان به معنای آن است که حاکم، مطلق نیست، او باید در مسائل و امور سیاسی - اجتماعی با کارشناسان و صاحبان نظر رایزنی کند و از تصمیم فردی دوری ورزد.

در قرآن کریم، دو آیه مشهور درباره مشورت وجود دارد. در سوره آل عمران که صراحت بیشتری دارد، خداوند خطاب به پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: ﴿شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۱] و در سوره شوری به هنگام بیان اوصاف مؤمنین در کنار دیگر ویژگی‌ها، بر این امر تأکید می‌شود که امور و کارهای آنان با مشورت انجام می‌شود: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ[۲]. آموزه مشورت و امر حاکمان مسلمان به رایزنی با مردم، حکایت از وجود آزادی بیان است.

جالب آنکه در صدر آیه اول به برخورد آرام، مهربانانه، سنجیده و خردمندانه پیامبر با مخالفان می‌پردازد که فرمود: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ[۳].

از ابن‌عباس نقل شده است پس از نزول این آیه، پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «أما إن الله و رسوله لغنیان عنها، و لکن جعلها الله تعالی رحمة لأمتی، فمن استشار منهم لم یعدم رشدا و من ترکها لم یعدم غیا»[۴].

به راستی که خداوند و رسولش بی‌نیاز از مشورتند، اما خداوند آن را مایه رحمت امت من قرار داده است، پس اگر کسی از امت من، مشورت کند، به رشد و آگاهی می‌رسد و آن کس که آن را ترک کند، به گمراهی.

همچنین در تفسیر عیاشی آمده است، علی بن مهزیار نقل می‌کند امام جواد (ع) به من نوشت: از فلانی بخواه که به من مشورت دهد و به گونه‌ای باشد که گویی برای خود تصمیم می‌گیرد، زیرا که او با مسائل کشور خود آگاه‌تر است و می‌داند که چگونه با پادشاهان رفتار کند، به راستی که مشورت، خجسته و مبارک است.

خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ[۵][۶].

لحاظ اهمیت این آموزه بوده است که پیامبر (ص) در پرورش مردم بر شورا، آنان را تشویق به تمییز و تشخیص امور می‌کرد، تا در هر موردی که اراده می‌کردند، به آن حضرت مشورت دهند، در بعضی از مسائل جنگ و صلح. در آنچه مربوط به تدبیر بشری بود و از شخص پیامبر صادر می‌شد، به ایشان مشورت می‌دادند[۷].

حضرت محمد (ص) که عقل کل است و از همه علوم و امور آگاه است و به وضوح و آشکار از اشتباه مخالفان خود آگاه است، با این همه، قرآن روایت می‌کند پیامبر اسلام (ص)، مخالف خود در اندیشه و رفتار را تحمل می‌کند و از طرد و راندن آنان دوری؛ چنین است که افراد بر گرد ایشان جمع می‌شود. وقتی که به شأن نزول این آیه، رجوع می‌کنیم به خوبی بر اهمیت مشاوره با مسلمانان و سفارش بر آن، پی می‌بریم. پیامبر اسلام (ص) با مسلمانان در خصوص جنگ احد مشورت کرد، نتیجه آن شد که برای جنگ به بیرون شهر بروند. گروهی از اردوگاه سپاه اسلام عهده‌دار دامنه کوه بودند که دستور را رعایت نکردند و آن را رها کردند. مشرکان از فرصت استفاده کرده با دور زدن مسلمانان، نتیجه جنگ را به نفع خود تغییر دادند. با وجود اینکه عصیان و سرپیچی تعدادی از مسلمین پیامدی ناگوار داشت و همین امر می‌توانست موجب سرزنش مسلمانان و عدم رایزنی پیامبر اسلام (ص) در موارد مشابه گردد، اما خداوند به پیامبرش (ص) دستور می‌دهد مسلمانان را ببخشد، برای ایشان، طلب آمرزش نماید و باز در کارها با آنان، مشورت کند[۸]. “شیخ طنطاوی” ذیل آیه ۳۸ سوره شوری بیان می‌کند: ای کاش می‌دانستم که چگونه [با وجود شورا] سلاطین در کشورهای اسلامی استبداد می‌ورزند و اصل مهم شورا را ترک کردند؟ مردم در خواب بودند؛ چه بسیار شگفت‌انگیز است که بعضی مسلمین شورا را ترک کردند، در امور، خودکامگی کردند و ستم ورزیدند[۹].

مرحوم نائینی درباره دلالت آیه مبارکه ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۱۰] می‌نویسد: آیه، عقل کلّ و نفس عصمت را بدان مخاطب و به مشورت با عقلای امت مکلف فرموده‌اند، بر این مطلب در کمال بداهت و ظهور است، چه بالضروره معلوم است مرجع ضمیر، نوع امت و قاطبه مهاجرین و انصار است، نه اشخاص خاصّه، و تخصیص آن به خصوص عقلا و ارباب حلّ و عقد از روی مناسبت حکمه و قرینه مقامیّه خواهد بود، نه از باب صراحت لفظیّه و دلالت کلمه مبارکه ﴿فِي الْأَمْرِ که مفرد محلی و مفید عموم اطلاقی است، بر اینکه متعلّق مشورت مقرّره در شریعت مطهّره، کلیّه امور سیاسیّه است، هم در غایت وضوح؛ و خروج احکام الهیه - عزّ اسمه - از این عموم از باب تخصّص است نه تخصیص و آیه مبارکه ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ[۱۱] هم اگرچه فی‌نفسه بر زیاده از رجحان مشورت دلیل نباشد، لکن دلالتش بر آنکه وضع امور نوعیّه بر آن است که به مشورت نوع، برگزار شود، در کمال ظهور است. سپس مرحوم نائینی به سیره پیامبر (ص) در مشورت با اصحاب خود اشاره می‌کند و اینکه سیره مقدسه نبویّه (ص) در مشورت با اصحاب و أشيروا على اصحابي فرمودند. کتب سیره به تفصیل بیان کرده‌اند که حتی در غزوه احد، با اینکه رأی مبارک شخص حضرتش با جماعتی از اصحاب، عدم خروج از مدینه مشرّفه را ترجیح فرمود، و بعد هم همه دانستند که صلاح و صواب همان بود؛ مع هذا چون اکثر آرا بر خروج مستقر بود، از این رو با آنان موافقت[۱۲] و آن همه مصائب جلیله را تحمل فرمود[۱۳].

وی سپس به سیره علی (ع) درباره مشورت اشاره می‌کند و به این جمله ایشان که فرمود: با من آن‌گونه که با گردن‌کشان سخن گفته می‌شود، سخن نگویید و آنچه که از مردم خشمگین پنهان داشته می‌شود، از من پنهان مکنید و با من به تظاهر و چاپلوسی رفتار نکنید و درباره من گمان مبرید که اگر حقّی گفته شود، بر من گران آید و یا مرا به بزرگی تعظیم نمایید، زیرا کسی که گفتن حق با پیشنهاد عدل بر او دشوار آید، عمل به آن دو، برای وی دشوارتر است؛ پس از حق‌گویی یا مشورت عادلانه به من خودداری نکنید[۱۴].

وی سپس به بایستگی دقت و تأمل در کلام حضرت و توجه به توانمندی‌های آزادی سیاسی در آن می‌پردازد و چنین می‌پرسد که جملات علی (ع) برای اهتمام حضرت در رفع ابّهت و هیبت مقام خلافت از قلوب امّت و تکمیل اعلی درجات آزادی آنان و ترغیب و تحریض‌شان بر عرض هرگونه اعتراض و مشورت و در عداد حقوق والی بر رعیت یا حقوق رعیّت بر والی شمردن آن و همچنین «أشیروا علی أصحابی» فرمودن‌های اشرف کائنات (ص) طبق امر الهی - عزّ اسمه - برای چه مطلب بوده؟ اگر بگوییم با وجود مقام والای عصمت و استغنای از تمام عالم برای حفظ از خطا و اشتباه آنان بوده است، امری بسیار بعید است و در ادامه می‌نویسد لازم است لااقل برای منع از تجاوزات عمده، این اساس سعادت را استوار داریم و به این نکته اشاره دارد که مشورت برای تنزیه سلطنت حقّه ولایتیّه از مجرد تشبه صوری به سلطنت‌های استبدادیه فراعنه و طواغیت امم و حفظ اساس مسئولیّت و شورویّت آن و تحفّظ بر آن دو اصل طیّب و طاهر “حریّت” و “مساوات” آحاد امّت با مقام والای خلافت بوده است که ظاهر، بلکه متیقن امر چنین می‌نماید[۱۵].

با توجه به نظام شورایی است که مشورت‌دهندگان احساس امنیت می‌کنند و جرئت می‌یابند تا آزادانه عقیده خود را بیان کنند. “تحقق بخشیدن و به منصه ظهور رساندن مشورت در جوامع پیچیده و متنوع امروزی مستلزم برپایی مؤسسات مشورتی (مجلس شورا، مجالس شورای شهر، مجالس شورای محل و...) می‌باشد که شهروند از راه برپایی مبارزات انتخاباتی که به صورت دوره‌ای برپا شود و رأی دادن در آنها بر اساس یک رأی برای هر نفر باشد، به آنها راه یابد. مبارزات انتخاباتی و رأی دادن آزادانه مقتضی جناح‌بندی سیاسی و تشکیلاتی است تا آزادی اختلاف نظر و آزادی ابراز و بیان اندیشه و عمل به آن تضمین شود، وجود احزاب سیاسی، ضامن این آزادی‌هاست و این مستلزم حفظ حقوق انسان‌ها و حمایت قانونی از آنها بر اساس حاکمیت قانون می‌باشد، همان‌گونه که در هنگام اختلاف، مستلزم پذیرفتن رأی اکثریت و حفظ حقوق اقلیت و احترام به آنهاست[۱۶].

آن‌گاه که کسی طلب رایزنی می‌کند، لازمه طبیعی آن، اظهار نظر است و ابراز عقیده و باورها آن زمان رخ می‌دهد که افراد احساس امنیت شغلی، خانوادگی، فکری و روانی کنند، اما اگر در فراگرد رایزنی؛ تضارب آرا و اظهار آزادانه دیدگاه‌ها رخ ندهد، اصل بحث مشورت، از میان می‌رود و معنایی برای آن باقی نمی‌ماند و امر به آن لغو خواهد بود؛ امری که می‌دانیم شارع حکیم آن را انجام نمی‌دهد؛ بنابراین بنا به صریح دستور خداوند در قرآن کریم و به مقتضای آموزه مشورت، حاکم وظیفه دارد تا مشورت بگیرد و زمینه‌ای را فراهم کند تا افراد آزادانه دیدگاه خود را اظهار کنند و از فرایند مشورت کنار گذاشته نشوند. با این وظایف، رهبران نمی‌توانند به سادگی دیدگاه خود را بر اراده شهروندان تحمیل کند، تحقق این امر، سهمی بزرگ از آزادی سیاسی را به همراه دارد.

از مجموعه آنچه گذشت مشخص می‌شود که مشورت، امری عقلایی است که در آموزه‌های اسلامی، مورد تأکید بسیار است، این دستور، همه حاکمان به ویژه حاکمان عصر غیبت را در بر می‌گیرد، خاصه در دوران جدید که مسائل سیاسی، پیچیدگی هزارلایه دارند و یک فرد نمی‌تواند به همه ساحت‌های آنها احاطه پیدا کند. نفس این مسئله، برای ما حکایت از آن دارد که شهروندان در جامعه اسلامی باید از حق آزادی بیان برخوردار باشند تا بتوانند آزادانه دیدگاه‌های مشورتی خود را بیان کنند. طبعاً جامعه‌ای که اختناق‌آلود باشد و تنها یک رأی و دیدگاه بر آن، حاکم گردد، مجالی برای طرح نظریه‌های متفاوت وجود نخواهد داشت. اصولاً در نظام‌های استبدادی، مشاوران نیز که غالباً منافع شخصی و فردی خود را دنبال می‌کنند، از ارائه مشاوره‌های راستین و واقع بینانه دوری می‌کنند و رأی خود را به نحوی بیان می‌دارند که منطبق بر نگرش حاکم مستبد باشد، یعنی مشاوران نیز در جهت یک‌دستی و تک‌صدایی جامعه حرکت می‌کنند. در این جوامع، از بنیاد، مشورت جایگاهی ندارد؛ زیراکه استبداد با رایزنی و پذیرش رأی دیگران، همخوانی ندارد، نهایت آنکه اگر فرد خودکامه مشورتی هم بگیرد، باید در جهتی باشد که خود می‌پندارد، پس هم خود رأی دیگر را بر نمی‌تابد و هم مشاوران، خطر رویارویی و از کف دادن منافع را به جان نمی‌خرند.

بنابراین پایبندی به مشورت، التزام به آزادی سیاسی است و عملی شدن آن، زمانی رخ می‌دهد که افراد، بتوانند نظر خویش را ابراز کنند و صاحبان قدرت، اندیشوران را در فشار و محدودیت قرار ندهند. “مشورت با مردم و گروه‌های فکری، مشارکت فعال آنان را طلب می‌کند، طبعاً زمانی کارشناسان می‌توانند آزادانه دیدگاه مشورتی خود را ارائه کنند که آزادی‌های مدنی به رسمیت شناخته شده باشند، در این صورت، قدرت، دارای مهار می‌شود؛ زیرا که امور به دیدگاهی شخصی و خودکامانه متکی نیست. مشورت، صاحب قدرت را از عمل دلخواه، دور می‌کند»[۱۷]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  2. «و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.
  3. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  4. جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج۲، ص۳۵۹.
  5. «و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  6. در ادامه نامه آمده است: “پس اگر حرفی که او می‌گوید جایز باشد، من آن تصویب می‌کنم و اگر غیر آن بود، این امید را دارم که آن را بر راه روشن قرار دهم. إن شاء الله” (محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰۵؛ همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۰).
  7. ر.ک: سید محمد حسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص۳۴۶.
  8. ر.ک: سیدکاظم سیدباقری، عدالت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۳۵.
  9. ر.ک: شیخ طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، الجزء الثانی، ص۱۷۴.
  10. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  11. «و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.
  12. محمد جریر طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۸۹.
  13. محمد حسین غروی نائینی، تنبیه الأمة وتنزیه الملة، ص۸۵.
  14. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج۸، ص۳۵۶؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶: «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ‏ بِهِ‏ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي لِمَا لَا يَصْلُحُ لِي فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ فَلَا تَكُفُّوا عَنِّي مَقَالَةً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ».
  15. ر.ک: میرزا محمد حسین غروی نائینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، ص۸۶.
  16. محمد عبدالجبار، جایگاه شورا در اندیشه سیاسی اسلام، ص۸۳.
  17. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۳۱۹.