آزادی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۹: خط ۳۹:
آزادی اقتصادی از نگاه [[اسلام]] در صورتی پذیرفته شده است که در چهارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] نهادن به حریم [[حلال‌ها]] و حرام‌ها [[تفسیر]] قرار بگیرد. در اسلام [[آزادی مالکیت]] برای همه افراد [[امت]] تأمین شده است، گرچه این [[آزادی]] مطلق نبوده و به [[توانایی]] تصرف در آن مقید است. [[آزادی]] [[مردم]] در [[احیای موات]] و حیازت مباحات و ... دلیل روشنی بر گستردگی آزادی اقتصادی در [[اسلام]] است. آزادی اقتصادی در دو موضوع متصور است: عدم [[وابستگی]] [[مالی]] افراد [[جامعه]] به دیگران و [[آزادی]] همه آحاد افراد جامعه به [[انتخاب]] کار و [[تولید]] و [[میزان]] کارکردن و [[مالکیت]] به اندازه توان و علایق خود<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹؛ [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۰۱.</ref>.
آزادی اقتصادی از نگاه [[اسلام]] در صورتی پذیرفته شده است که در چهارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] نهادن به حریم [[حلال‌ها]] و حرام‌ها [[تفسیر]] قرار بگیرد. در اسلام [[آزادی مالکیت]] برای همه افراد [[امت]] تأمین شده است، گرچه این [[آزادی]] مطلق نبوده و به [[توانایی]] تصرف در آن مقید است. [[آزادی]] [[مردم]] در [[احیای موات]] و حیازت مباحات و ... دلیل روشنی بر گستردگی آزادی اقتصادی در [[اسلام]] است. آزادی اقتصادی در دو موضوع متصور است: عدم [[وابستگی]] [[مالی]] افراد [[جامعه]] به دیگران و [[آزادی]] همه آحاد افراد جامعه به [[انتخاب]] کار و [[تولید]] و [[میزان]] کارکردن و [[مالکیت]] به اندازه توان و علایق خود<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۲-۵۹؛ [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۰۱.</ref>.


== [[آزادی سیاسی]] ==
== آزادی سیاسی ==
{{اصلی|آزادی سیاسی}}
یکی از مصادیق مهم [[آزادی اجتماعی]]، آزادی سیاسی است. آزادی سیاسی به [[نقش مردم]] در [[زندگی سیاسی]] اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی‌هایی است که فرد در حوزه [[اجتماع]] و در برابر [[حکومت]] داراست؛ از این‌رو تعیین سرنوشت، [[آزادی بیان]]، حق اظهار نظر، [[آزادی قلم]] و [[آزادی مطبوعات|مطبوعات]]، آزادی انتقاد و اعتراض و مواردی از این قبیل در شمار آزادی‌های [[سیاسی]] است.


== [[آزادی تکوینی]] ==
مهم‌ترین و اساسی‌ترین بحث آزادی سیاسی، حق تعیین آزادانه [[سرنوشت]] و آزادی انتخاب و آزادی رأی است. اینکه آیا یک [[انسان]] [[مسلمان]] می‌تواند و حق دارد که به [[حکومتی]] رأی دهد و آن را انتخاب کند و به آن گردن نهد و یا اینکه در مقابل حکومتی بایستد و در براندازی آن بکوشد، از جمله پرسش‌هایی است که پاسخ‌های متفاوت و متناقضی به آن داده شده است<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۷-۵۵.</ref>.
 
== آزادی تکوینی ==
{{اصلی|آزادی تکوینی}}
[[آزادی]] گاهی مقابل [[جبر]] است و مقصود از آن اینکه [[انسان]] فاعلی [[آزاد]] و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت [[خلقت]] و [[تکوین]]، موجودی آزاد است<ref>در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم: استقلال و عدم اجبار خارجی؛ خودانگیختگی؛ خود مجبورسازی؛ ضرورت دینی؛ ارادی بودن؛ فقدان مانع؛ قوه و قدرت؛ صدفه و علت‌ناگرایی؛ پیش‌ناپذیر؛ علم و رضایت کامل؛ حکم عقل و روح؛ اتحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر. ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).</ref>. این تعریف از [[آزادی]]، "آزادی تکوینی" یا "آزادی [[فلسفی]] ـ کلامی" است که در [[فلسفه]] و [[کلام]] به کار می‌رود؛ اما در اینکه آیا [[انسان]] حقیقتاً فاعل [[آزاد]] و مختار است، بین [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در [[غرب]] بوده است، به طوری که [[عالمان]] تجربی مانند فیزیک‌دانان و روان‌شناسان را نیز به چالش فراخوانده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۸۹: خط ۹۵:
# [[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']]
# [[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100648.jpg|22px]] [[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|'''آزادی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۰

مقدمه

در زبان فارسی دو واژه آزادی و رهایی، نقطه مقابل محدودیت، قید و بند، اسارت و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه حریت و اختیار است؛ چنان که معادل انگلیسی آن دو Freedom و Liberty است.

از دقت در کاربردهای واژه آزادی و رهایی در زبان فارسی و نیز کاربردهای آن در عربی و انگلیسی چنین برمی‌آید که در نقطه مقابل محدود و مجبور بودن قرار دارد که گاهی صفت روح و بیان‌گر حالتی نفسانی است و گاهی وصف جسم و بیان کننده حالتی بدنی و جسمانی. در جنبه نخست نیز گاهی ناظر به بُعد غریزی و حیوانی نفس است و گاهی ناظر به بُعد عقلانی و معنوی نفس. البته در کاربردهای انگلیسی آزادی، این جنبه به چشم نمی‌خورد، ولی در عربی و فارسی بسیار کاربرد دارد. این تفاوت لغوی و زبانی در تفاوت فرهنگی تمدن غربی با تمدن اسلامی ریشه دارد. زیرا تمدن جدید غربی اومانیستی و سکولاریستی است، در حالی که در تمدن اسلامی، خدا محوری و ارزش مداری حاکم است[۱].

بحث از آزادی در تاریخ تفکر بشر پیشینه‌ای کهن دارد. در یونان باستان در آثار فیلسوفانی چون فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو و دیگران درباره آزادی بحث شده است. در عصر جدید نیز در جهان غرب مسئله آزادی از جنبه‌های مختلف مورد بحث‌های جدی قرار گرفته است. اندیشوران اسلامی نیز در آثار فلسفی، اخلاقی و اجتماعی خود درباره آزادی بحث‌های مهمی مطرح کرده‌اند.

از دیدگاه اسلامی، آزادی از ارکان و ارزش‌های حیات انسان است، تا جایی که برای انسان ارزشی مافوق ارزش‌های مادی دارد[۲]. اسلام آزادی را واقعیت مقدس [۳]، امر مقدس[۴] و یک اصل مهم اسلامی[۵] می‌‌داند.

به صورت کلی آزادی در دو شاخه آزادی معنوی[۶] و آزادی اجتماعی قابل طرح است، چرا که اسارت که نقطه مقابل آزادی است درونی و بیرونی است؛ یعنی انسان یا در درون خویش اسیر است و یا در بیرون.

آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی رفتار، آزادی اقتصادی و آزادی سیاسی از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند[۷].

آزادی معنوی

آزادی معنوی بدان معناست که انسان غریزه‌های خود را مهار کند و در بند غضب، حرص، طمع، جاه‌طلبی و افزون خواهی نباشد؛ انسانی آزاد است که اسیر بت‌های درونی خود نشود [۸]. آزادی معنوی مقدس‌ترین نوع آزادی و هدف پیامبران الهی است. قرآن کریم یکی از فلسفه‌های بعثت انبیا را آزادی انسان‌ها از اسارت درونی می‌‌داند[۹]. یکی از نقاط تمایز آزادی در فرهنگ اسلامی تأکید بر آزادی معنوی و درونی در کنار آزادی اجتماعی است. فیلسوفان و اندیشمندان غربی عموماً به آزادی اجتماعی و بیرونی اهمیت داده‌اند، در حالی که اگر آزادی درونی نباشد، آزادی بیرونی هم به معنای درست و کامل آن هیچ گاه تحقق نمی‌یابد[۱۰].[۱۱]

آزادی بیان

آزادی بیان از اموری است که اسلام آنرا قبول داشته و بر آن تاکید ورزیده است و وظایف سیاسی و اجتماعی وجود دارد که انجام آنها بدون این نوع از آزادی امکان ندارد؛ یکی از این امور امر به معروف و نهی از منکر است. البته باید توجه داشت گرچه اسلام آزادی بیان و قلم را برای همگان در جامعه اسلامی پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده است. آزادی بیان دارای مبانی فقهی است که از آیات، روایات، سیره معصومین و ادله عقلی قابل استنباط است[۱۲].

آزادی عقیده

آزادی عقیده عبارت است از آزادی انسان در انتخاب ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون. آزادی در انتخاب دین، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی مانند انتخاب شدن و انتخاب کردن، تشکیل یا عضویت در حزب، اجتماعات، تظاهرات، و آزادیِ انتخاب شغل، مسکن، خوراک و پوشاک انواع حق آزادی هستند. که قرآن هم به مجبور نبودن انسان در انتخاب دین اشاره کرده است: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۱۳].

آزادی رفتار

نوع تفسیر از آزادی رفتار متفاوت است. از دیدگاه اسلام، انسان در برابر اعمالش مسئول است و نمی‌تواند هر کاری را انجام دهد. در این باره آیات و روایات بسیاری را می‌‌توان شاهد آورد که ابعاد مسئولیت انسان را در برابر اعمالش از دیدگاه اسلام نشان می‌‌دهد. در بعضی از آیات به این نکته اشاره است که انسان در روز قیامت همه اعمال خود را می‌‌بیند و از نیک و بد آنها آگاه می‌‌شود[۱۴].[۱۵]

آزادی اقتصادی

آزادی اقتصادی از نگاه اسلام در صورتی پذیرفته شده است که در چهارچوب بندگی خدا و احترام نهادن به حریم حلال‌ها و حرام‌ها تفسیر قرار بگیرد. در اسلام آزادی مالکیت برای همه افراد امت تأمین شده است، گرچه این آزادی مطلق نبوده و به توانایی تصرف در آن مقید است. آزادی مردم در احیای موات و حیازت مباحات و ... دلیل روشنی بر گستردگی آزادی اقتصادی در اسلام است. آزادی اقتصادی در دو موضوع متصور است: عدم وابستگی مالی افراد جامعه به دیگران و آزادی همه آحاد افراد جامعه به انتخاب کار و تولید و میزان کارکردن و مالکیت به اندازه توان و علایق خود[۱۶].

آزادی سیاسی

یکی از مصادیق مهم آزادی اجتماعی، آزادی سیاسی است. آزادی سیاسی به نقش مردم در زندگی سیاسی اشاره دارد و مقصود از آن انواع آزادی‌هایی است که فرد در حوزه اجتماع و در برابر حکومت داراست؛ از این‌رو تعیین سرنوشت، آزادی بیان، حق اظهار نظر، آزادی قلم و مطبوعات، آزادی انتقاد و اعتراض و مواردی از این قبیل در شمار آزادی‌های سیاسی است.

مهم‌ترین و اساسی‌ترین بحث آزادی سیاسی، حق تعیین آزادانه سرنوشت و آزادی انتخاب و آزادی رأی است. اینکه آیا یک انسان مسلمان می‌تواند و حق دارد که به حکومتی رأی دهد و آن را انتخاب کند و به آن گردن نهد و یا اینکه در مقابل حکومتی بایستد و در براندازی آن بکوشد، از جمله پرسش‌هایی است که پاسخ‌های متفاوت و متناقضی به آن داده شده است[۱۷].

آزادی تکوینی

آزادی گاهی مقابل جبر است و مقصود از آن اینکه انسان فاعلی آزاد و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت خلقت و تکوین، موجودی آزاد است[۱۸]. این تعریف از آزادی، "آزادی تکوینی" یا "آزادی فلسفی ـ کلامی" است که در فلسفه و کلام به کار می‌رود؛ اما در اینکه آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین فلاسفه و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در غرب بوده است، به طوری که عالمان تجربی مانند فیزیک‌دانان و روان‌شناسان را نیز به چالش فراخوانده است[۱۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقاله دین و آزادی، کلام اسلامی، ش ۳۲.
  2. انسان کامل، ص ۴۸.
  3. پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷.
  4. گفتارهای معنوی، ص ۱۵.
  5. پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۵۳.
  6. فردی.
  7. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۵۲-۵۹.
  8. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  9. سوره اعراف، آیه ۱۵۷؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳؛ سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  10. گفتارهای معنوی، ص ۱۰ـ ۱۷.
  11. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۵۲-۵۹.
  12. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۲-۵۹.
  13. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۱۰۱؛ ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۲۶.
  14. سوره آل عمران، آیه ۳۰.
  15. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۵۲-۵۹.
  16. اسحاقی و اصغری، مقاله «آزادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۲-۵۹؛ حسن‌زاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۸۰۱.
  17. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۴۷-۵۵.
  18. در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم: استقلال و عدم اجبار خارجی؛ خودانگیختگی؛ خود مجبورسازی؛ ضرورت دینی؛ ارادی بودن؛ فقدان مانع؛ قوه و قدرت؛ صدفه و علت‌ناگرایی؛ پیش‌ناپذیر؛ علم و رضایت کامل؛ حکم عقل و روح؛ اتحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر. ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).
  19. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۳.