دین الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط = دین
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[دین]]''' است. "'''دین الهی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[دین الهی در قرآن]] - [[دین الهی در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دین الهی در قرآن]] | [[دین الهی در حدیث]] | [[دین الهی در کلام اسلامی]] | [[دین الهی در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دین الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[دین حق]]==
'''دین الهی''' به معنی [[اطاعت]] از [[قوانین]] و تعالیم الهی است به منظور [[رشد]] مادی و معنوی [[بشر]] که توسط [[پیامبران]] آنها را ارسال می‌کند. این [[دین]] در [[زمان]] [[حضرت آدم]] تدوین و در زمان [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به حد کمال رسید بنابراین می‌‌توان مدعی شد [[ادیان الهی]] در ذات و ماهیت هیچ‌گونه تفاوتی باهم نداشته بلکه تمام [[پیامبران]]، پیامبران پیشین را [[تصدیق]] و آن را به عنوان [[اسلام]] برای پیروانشان [[تبلیغ]] کرده‌اند. ویژگی‌های شاخص این دین عبارت است از: حقانیت، [[توحید]]، انطباق با فطرت و [[عقل]]، [[جامعیت]] و کمال.  
*تعبیر {{متن قرآن|دِينَ الْحَقِّ }} در آیات‌ ۲۹، ۳۳ [[سوره]] [[توبه]]، ۲۸ [[سوره]] [[فتح]] و ۹ [[سوره]] صف ذکر شده و در بعضی [[آیات]] نیز این تعبیر به صورتهای دیگری آمده است؛ مانند [[آیه]] ۱۰۸ [[سوره]] [[یونس]] {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ}}<ref> بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۸.</ref> برخی [[مفسران]] [[وصف]] کردن [[اسلام]] را به "حق" از آن رو می‌دانند که [[معارف]] آن دارای [[حقانیت]] و [[اخلاق]] و [[عقاید]] و [[احکام]] آن بر واقعیت و [[حقیقت]] منطبق بوده، از [[خرافات]] و امور خلاف واقع به دور است<ref>المیزان، ج‌۹، ص‌۲۴۷.</ref>. گاهی نیز گفته شده که [[قوانین]] و [[اصول اسلام]] بر خلاف [[هواهای نفسانی]] و امیال حیوانی [[انسان]] همواره تابع حق است؛ نه تابع هوای [[انسانها]] و ازاین‌رو [[اسلام]]، [[دین حق]] است<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۱۰۲.</ref>. بعضی دیگر بر این عقیده‌اند که [[اسلام]] از آن رو [[دین حق]] است که به وسیله آن استحقاق [[ثواب]] پیدا می‌شود و سایر [[ادیان]] [[باطل]] است، زیرا به موجب آنها [[انسان]] مستحق [[کیفر]] می‌شود<ref>التبیان، ج‌۵، ص‌۲۰۹.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>.
==[[تاریخ]] پیدایش و [[تکامل]] [[ادیان توحیدی]]==
*براساس [[بینش]] [[توحیدی]] [[قرآن کریم]]، [[دین خدا]] از [[حضرت آدم|آدم]]{{ع}} تا [[پیامبر|خاتم]]{{صل}} یکی بیش نیست و همه [[پیامبران الهی]] به یک [[دین]] فراخوانده‌اند: {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت  که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران  است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref> بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خدا]] و [[دین]] همه [[پیامبران الهی]] را که منشأ، [[هدف]]، ماهیت و اصول واحدی داشته و در بسیاری از [[فروع]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن نیز مشترک‌اند، "[[اسلام]]" و همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را "مُسلم" می‌خواند. برای نمونه:
:*{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}<ref> بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹.</ref>،
:*{{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref> و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟«حواریان» گفتند: ما یاوران خداوندیم، به خداوند ایمان داریم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۲.</ref>،
:*{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷.</ref>؛
:*{{متن قرآن|فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> اگر رو بگردانید (می‌دانید که) من از شما پاداشی نخواسته‌ام، پاداش من جز با خداوند نیست و فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم؛ سوره یونس، آیه: ۷۲.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ}}<ref> و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده‌اید، چنانچه گردن نهاده‌اید بر او توکّل کنید؛ سوره یونس، آیه: ۸۴.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ }}<ref> و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم؛ سوره احقاف، آیه: ۱۵.</ref>.
* [[قرآن کریم]] [[نزول]] [[وحی]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را استمرار حرکت همه [[انبیا]] {{متن قرآن|وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}<ref> و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیش‌تر گفته‌ایم و پیامبرانی که (داستان) آنان را برای تو نگفته‌ایم؛ و موسی با خداوند بی‌میانجی سخن گفت.پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۴- ۱۶۵.</ref> می‌داند که به رغم همه تفاوت‌ها دارای [[هویت]] و هدفی واحد است {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم و پیامبرانی را (فرستادیم) که (داستان) آنها را برای تو پیش‌تر گفته‌ایم و پیامبرانی که (داستان) آنان را برای تو نگفته‌ایم؛ و موسی با خداوند بی‌میانجی سخن گفت.پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳- ۱۶۵.</ref>، برای همین، [[ایمان]] به همه [[کتب آسمانی]] و پیام‌آوران [[وحی]]، شرط [[مسلمان]] بودن [[پیروان]] آخرین [[پیامبر]] [[الهی]] است: {{متن قرآن|آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستاده‌اند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و می‌گویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم و می‌گویند شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (می‌جوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست؛ سوره بقره، آیه:۲۸۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۹- ۲۱۰.</ref>.
*از دیدگاه [[قرآن کریم]] [[ادیان توحیدی]] جریان واحدی را نمایندگی می‌کنند که یکی پس از دیگری برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]] [[ظهور]] کرده‌اند. هر [[دینی]] نسخه کامل‌تری از [[دین]] پیشین و مؤید آن است. برهمین اساس، بسیاری از [[پیامبران پیشین]] آمدن [[پیامبران]] پس از خود را [[بشارت]] داده و [[کتاب‌های آسمانی]] متأخر کتاب‌های پیش از خود را [[تأیید]] کرده‌اند:
:*{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه:۴۴.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ}}<ref> و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود؛ سوره مائده، آیه: ۴۶.</ref>؛
:*{{متن قرآن|نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ}}<ref> این کتاب را که کتاب‌های آسمانی پیش از خود را راست می‌شمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد از پیش، که رهنمون مردم است و فرقان را فرو فرستاد؛ بی‌گمان آنان که به آیات خداوند کفر می‌ورزند عذابی سخت خواهند داشت و خداوند پیروزمندی دادستاننده  است؛ سوره آل عمران، آیه: ۳- ۴.</ref>،
:*{{متن قرآن|مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا }}<ref> محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است؛ سوره فتح، آیه:۲۹.</ref>،
:*{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن)  آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۹- ۲۱۰.</ref>.


==[[اعتدال]] [[ادیان توحیدی]]==
== معناشناسی ==
*[[قرآن کریم]] از [[ابراهیم]] و [[آیین]] او به "[[حنیف]]" تعبیر کرده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> واژه "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] به سوی [[راه مستقیم]] و لازمه آن [[حفظ]] [[اعتدال]] است، ازاین‌رو برخی لغویان "حنف" را به معنای [[اعتدال]]، تأنّی و [[آرامش]] در [[راه رفتن]] به‌گونه‌ای که از مسیر [[انحرافی]] رخ ندهد دانسته و [[حنیف]] را به [[انسان]] باوقار و آرام که از [[افراط و تفریط]]، تیزی و [[تندی]]، و [[خروج]] از [[اعتدال]] و [[نرمی]] به دور است معنا کرده‌اند<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[حنیف]] است، زیرا هم از [[شرک]] مصون است و هم از گفته‌ها و باورهای خارج از [[اعتدال]] و غیر واقعی [[یهود]] و [[نصارا]] برحذر است<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۹۴‌ـ‌۲۹۵، «حنف».</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۳]</ref>.
[[دین]] در لغت به معنای جزا، [[طاعت]] و حساب است<ref>تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».</ref> و در اصطلاح [[علم کلام]] به مجموعه‌ای از [[قوانین]] و تعالیم [[الهی]] اطلاق می‌‌شود که [[انسان‌ها]] را به [[پیروی]] از [[خدا]] و [[پیامبر خدا]] و به [[نیکی]] و [[نیکوکاری]] و [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[دعوت]] می‌کند<ref>مجمع البحرین‌، ج۶، ص۲۵۱؛ تعریفات جرجانی‌، ص۴۷؛ کشاف اصطلاحات فنون‌، ج۱، ص۵۰۳؛ دستور العلماء، ج۲، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (عفرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۵-۲۴۶.</ref>
*[[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۱۲، ۶۰ و ۷۷ [[سوره مائده]] از [[دین]] [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[دین]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو [[پیامبر بزرگ الهی]] بر روی [[بشریت]] گشودند به {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان می‌خواهد که بدون غلوّ در همین مسیر [[اعتدال]] حرکت کرده و از آن [[منحرف]] نگردند و در [[آیه]] ۲۲ [[سوره قصص]] [[حضرت موسی]]{{ع}} [[توفیق]] گام نهادن در {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} را [[آرزو]] می‌کند: {{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref>. {{متن قرآن|سَوَاء السَّبِيلِ }} [[راه مستقیم]] و همواری است که از [[انحراف]] به راست و چپ و [[پستی]] و بلندی و [[گمراهی]] و [[تجاوز]] مصون است<ref>التحقیق، ج‌۶، ص‌۲۸۰.</ref>. [[آیه]] ۵ [[سوره]] بیّنه نیز از [[فرمان]] یافتن [[اهل کتاب]] به [[اعتدال]] و [[حنیف]] بودن خبر می‌دهد: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه:۵.</ref> از [[آیه]] ۶۶ [[سوره مائده]] نیز استفاده می‌شود که آموزه‌های [[کتب آسمانی]] [[متعادل]] و به دور از هرگونه [[افراط و تفریط]] است و [[اهل کتاب]] پایبند به [[تورات]] و [[انجیل]] از [[اعتدال]] برخوردارند و [[امت]] مقتصد شمرده می‌شوند<ref>راهنما، ج‌۴، ص‌۴۸۸.</ref>: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است؛ سوره مائده، آیه:۶۶.</ref>، با این حال بر اساس گزارش [[قرآن]] بسیاری از [[اهل کتاب]] از مسیر [[اعتدال]] خارج گشتند، از همین رو در [[آیه]] ۱۳۵ [[سوره بقره]] [[آیین]] [[معتدل]] [[ابراهیم]] را در مقابل [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] مطرح می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> و در آیه ۶۷ سوره آل‌ عمران یهودی بودن و نصرانی بودن ابراهیم را نفی و بر حنیف بودن او تأکید می‌کند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> بر‌ اساس آیات {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است  کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمی‌گردند  و از او آمرزش نمی‌خواهند؟ در حالی که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> یهود و نصارا از حدّ اعتدال و مدار توحید خارج و به غلوّ یعنی الوهیت عُزَیر و عیسی و تثلیث گرفتار شدند، چنان‌که آیه {{متن قرآن|ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم  و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت  آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref> از [[رهبانیت]] و [[ترک دنیا]] که بر ساخته [[مسیحیان]] است گزارش می‌کند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>.
*[[دین اسلام]] نیز بر [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] [[استوار]] است و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که [[نخستین مسلمان]] است با [[وصف]] "[[حنیف]]" [[ستایش]] شده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مأمور]] شده است که از [[آیین]] [[میانه]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}[[پیروی]] کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین  پیروی کن و (او) از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> در روایتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با اوصافی ستود و از جمله فرمود: او به [[میانه‌روی]] [[فرمان]] داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۴]</ref>.
*[[دین اسلام]] بر اثر [[پیروی]] از [[آیین]] [[معتدل]] [[ابراهیم]] نیکوتر و [[برتر]] معرفی شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّه وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً }}<ref> و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت؛ سوره نساء، آیه:۱۲۵.</ref>.
*[[قرآن‌کریم]] خود را نیز کتابی [[معتدل]] و به دور از هرگونه [[انحراف]] و کژی شناسانده و از خود با [[وصف]] "[[قیّم]]" که به معنای [[معتدل]] و مستقیم است یاد‌ می‌کند: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد.کتابی استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته می‌کنند؛ سوره کهف، آیه: ۱ - ۲.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۹۳؛ نمونه، ج۱۲، ص‌۳۴۲.</ref> برخی، از [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ }}<ref> و خداوند می‌داند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّه‌دان‌ها چه می‌کاهند و چه می‌افزایند و هر چیز نزد او اندازه‌ای دارد؛ سوره رعد، آیه: ۸.</ref> استفاده کرده‌اند که [[تشریع الهی]] همانند [[تکوین]] به مقدار و بر اساس [[مصلحت]] و [[حکمت]] است و در آن هیچ‌گونه [[افراط و تفریط]] راه‌ندارد<ref>الکاشف، ج‌۵، ص‌۴۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۵]</ref>.


==منابع==
== [[تاریخ]] پیدایش [[ادیان الهی]] ==  
* [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
پیدایش [[ادیان الهی]] به دوران تولد [[حضرت آدم]] برمی گردد، چراکه ایشان علاوه بر اینکه پدر تمام [[انسان‌ها]] محسوب می‌‌شود، [[اولین پیامبر]] [[الهی]] نیز هست و [[پیامبر]] بودن ایشان به معنای [[پیام آوری]] و تدوین دین الهی است. البته در [[قرآن]] به صراحت از [[پیامبری]] [[حضرت آدم]] [[سخن]] گفته نشده است اما با توجه به [[آیات]] مختلف، می‌‌توان [[پیامبری]] و در نتیجه حصول دین الهی توسط ایشان را [[اثبات]] کرد چنانکه [[خلیفه خدا]] بودن وی در [[زمین]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> و یا [[سخن گفتن]] [[خدا]] با او {{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.</ref> می‌‌تواند [[دلیل]] بر [[پیامبری]] آن حضرت و تدوین دین الهی توسط ایشان است(باشد)؛ همچنین برخی از [[روایات]] از نزول [[کتاب آسمانی]] بر [[حضرت آدم]] {{ع}} خبر داده‌ و شماری از [[مفسران]] با استناد به این [[روایات]]، [[کتاب آسمانی]] [[حضرت آدم]] {{ع}} را از مصادیق {{متن قرآن|الصُّحُفِ الْأُولَى}} دانسته‌اند<ref>نور الثقلین، ج۵، ص۵۶۲؛ روح البیان، ج۱۰، ص۴۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص ۲۱۰- ۲۱۳.</ref>
 
== دین الهی در [[قرآن]] ==
[[قرآن]] [[دین]] را به دو بخش تقسیم کرده است، [[دین حق]] و [[دین]] [[باطل]]. [[دین حق]] [[پیام]] [[انبیاء الهی]]، [[عقاید]]، [[اخلاق]] و مقرراتی است مطابق با حق، زیرا آنچه مطابق نظام هستی و محصول [[خدای سبحان]] است، [[حق]] است: {{متن قرآن|الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«حق از (آن) پروردگار توست» سوره بقره، آیه ۱۴۷.</ref> و در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ}}<ref>«و به دین حق نمی‌گروند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>. اما [[دین]] [[باطل]] از منظر [[قرآن]] یعنی ره آورد [[طاغوت]] و [[طاغوتیان]]، چنانکه در [[قرآن]] از زبان [[فرعون]] [[نقل]] می‌‌کند {{متن قرآن|إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref>«و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.</ref>. یعنی [[موسی]] می‌‌خواهد آیینی که در [[کشور]] [[مصر]] [[حکومت]] می‌‌کند که محصول [[بشر]] [[طاغی]] به نام [[فرعون]] است {{متن قرآن|اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى}}<ref>«به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.</ref> را دگرگون سازد<ref>ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی| جوادی آملی، عبدالله]]، دین‌شناسی ص۳۰.</ref>.
 
== وحدانیت دین الهی ==
=== از منظر [[آیات]] و [[روایات]] ===
[[قرآن کریم]] [[دین حق]] و [[الهی]] را از [[حضرت آدم]] {{ع}} تا [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یکی می‌‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. در [[تفسیر]] این [[آیه]] [[مفسرین]] [[اختلاف]] نظر دارند چنانکه عده ای معتقدند [[دین اسلام]] نزد [[خداوند]] در این [[آیه]] به معنای لغوی یعنی [[تسلیم]] است، یعنی تمام [[مردم]] باید [[تسلیم]] [[حق]] شده و اعمالشان را بر اساس [[حق]] و حقانیت انجام دهند، بنابراین [[دین]] همان اطاعتی است که [[خداوند]] از بندگانش خواستار شده است. اما اختلافاتی که در [[دین]] وجود دارد به معنای [[اختلاف]] در ذات [[دین]] ([[توحید]]، [[معاد]] و [[نبوت]]) نیست بلکه اختلافاتی که در [[دین]] وجود دارد بر اساس کیفیت و کمیت و به بیانی دیگر در [[فروع دین]] است و اصل دین که همان [[تسلیم]] در برابر [[اوامر]] [[خداوند]] است یکی است و آن [[اسلام]] است. اما نکته‌ای که در ادامۀ [[آیه]] وجود دارد: {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>، این است، بعضی از اختلافاتی که وجود دارد از نظر کمی و کیفی آن نیست، بلکه به سبب [[تحریف]] و دست برد علمایی است که با [[علم]]، [[آگاهی]] و تعمد دست به این تغییرات زدند و همین امر موجب ایجاد اختلاف در [[ادیان الهی]] شد. ولی با توجه به ادامه [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> مشخص می‌‌شود این امر بی جواب نخواهد ماند<ref>تفسیر أحسن الحدیث، ج‏۲، ص: ۳۹؛ تفسیر الکاشف، ج‏۲، ص: ۲۷؛ کوثر، ج‏۲، ص ۸۷ .</ref>.
 
معنی [[تسلیم]] از واژه [[اسلام]] توسط [[روایات]] نیز [[تأیید]] شده است چنانکه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در روایتی فرمودند: «معنای [[اسلام]] [[تسلیم]] و معنای [[تسلیم]] [[یقین]] و معنای [[یقین]] [[تصدیق]] و معنای [[تصدیق]] [[اقرار]] و معنای [[اقرار]] اداء کردن و معنای اداء کردن عمل کردن است»<ref>نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج٢، ص٢٢٧.</ref>.
 
اما عده ای دیگر معتقدند [[دین اسلام]] در این [[آیه]] همان معنای اصطلاحی [[اسلام]] یعنی [[دین]] [[پیامبر خاتم]] است و به هیچ عنوان [[ادیان]] ماقبل خودش را شامل نمی‌شود، چنانکه در [[آیه]] ۸۴ [[سوره آل عمران]] [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|َوَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}<ref>«و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>، زیرا اگر منظور از کلمه [[اسلام]] معنای اصطلاحی آن نباشد لازمه‌اش این است که [[ادیان]] غیر [[اسلام]] پس از [[نزول قرآن]] بر [[حق]] باشند، در صورتی که [[آیه]] تنها در مقام اثبات حقانیت [[دین]] [[پیامبر خاتم]] است<ref>تفسیر آسان، ج‏۲، ص۳۵۰. .</ref>.
 
[[آیه]] دیگری که [[مفسرین]] در باره وحدانیت دین الهی از آن سخن گفته‌اند [[آیه]] ۸۳ [[سوره آل عمران]] است: {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز می‌جویند با آنکه آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref>. بعضی از [[مفسرین]] معتقدند [[آیه]] درصدد [[اثبات]] وحدانیت دین الهی به نام [[اسلام]] است، جملۀ {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ}} در واقع اشاره به [[آیات]] قبل که در آن سخن از [[پیمان]] [[انبیاء الهی]] بر سر [[دین]] واحد و [[تصدیق]] [[پیامبران]] بعد از خودشان گرفته شده است می‌‌کند؛ در واقع [[تصدیق]] [[پیامبران]] بعد از هر [[پیامبری]] [[تأیید]] کنندۀ این مطلب است که [[دین]] تمام [[انبیا]] [[الهی]] واحد است، چراکه در غیر این‌صورت [[تصدیق]] [[پیامبر]] [[آینده]] توسط [[پیامبر]] فعلی امری [[بیهوده]] محسوب می‌‌شود. چنانکه ادامه [[آیه]] یعنی اسلام آوردن اهل آسمان و [[زمین]] به صورت [[تکوینی]] (غیر اختیاری) همراه [[شوق]] و یا [[کراهت]] دلالت بر این مطلب دارد که [[آیه]] مورد نظر درباره [[دین]] واحدی به نام [[اسلام]] [[سخن]] می‌‌گوید.
 
می‌توان مدعی شد چنین اثباتی از منظر [[اهل بیت]] نیز قابل پذیرش است، چنانکه در روایتی [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «منظور از [[آیه]] مورد نظر این است که عده ای با [[اکراه]] و عده ای دیگر با [[کراهت]] [[دین اسلام]] را می‌‌پذیرند» و یا در [[روایت]] دیگری فرمودند: «منظور از این [[آیه]] زمانی است که [[قائم]] ما [[قیام]] کند که در آن صورت تمام [[زمین]] از بانگ [[شهادت]] «[[لا اله الا الله]] و [[محمد]] [[رسول الله]]» پر خواهد شد». بنابراین اگر منظور از این [[آیه]] وحداینت دین الهی نبود دلیلی وجود نداشت که [[روایات]] ذیل [[آیه]] تنها [[اسلام]] را (چه با [[شوق]] و چه با [[کراهت]]) برای تمام [[انسان‌ها]] مورد قبول بدانند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، ج٣، ص۵١٩؛ ثقفی تهرانی، محمد، ج١، ص۴۴٨.</ref>.
 
[[آیه]] دیگری مانند [[آیه]] ۸۵ [[سوره آل عمران]]: {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} نیز دلالت بر وحدانیت دین الهی می‌‌کند، چراکه در این [[آیه]] از مفهوم عام [[اسلام]] به عنوان اصل کلی که همان معنی [[تسلیم]] است سخن گفته و بعد از اسلامِ [[پیامبر خاتم]] که نمونه کامل و اکمل [[دین اسلام]] است سخن می‌‌گوید<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢، ص۶۴۵.</ref>.
 
همچنین آیۀ {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref> درصدد [[تأیید]] این مطلب است که [[دین اسلام]] [[دین]] واحد و تنها مربوط به [[دین]] [[پیامبر خاتم]] نمی‌شود، چراکه [[وصیت]] [[ابراهیم]] و [[یعقوب]] مبنی بر [[مسلمان]] شدن فرزندانشان به منزلۀ [[تسلیم شدن]] آنها در برابر [[اوامر]] [[الهی]] است و این مطلب بدان معناست که [[دین اسلام]] تنها در بردارنده [[دین]] [[پیامبر خاتم]] نیست بلکه شامل تمام [[ادیان الهی]] که رکن اصلی آن [[تسلیم شدن]] در برابر [[پروردگار]] است می‌‌شود.
 
=== از منظر [[عقل]] ===
[[عقل]] نیز [[حکم]] می‌‌کند دین الهی یک [[دین]] واحد است و اگر اختلافی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی در آن وجود دارد به سبب عوامل کیفی و کمی است و اختلافی متوجه ذات [[دین]] نیست، چراکه وقتی ثابت شد [[انسان‌ها]] در تمام دوران فطرتا میل به سمت کمال نامحدود یعنی [[قرب به خداوند]] داشته و دارند، باید برنامه ای وجود داشته باشد که این نیاز [[فطری]] [[انسان]] تأمین شود، از همین رو [[خداوند]] تحقق چنین برنامه ای را توسط [[پیامبران]] در قالب مجموعه‌ای به نام [[دین]] برای [[انسان‌ها]] تعبیه کرده است و از آنجا که [[فطرت انسان‌ها]] براساس عوامل خارجی [[تغییر]] نمی‌کند، بنابراین ذات و اصل دین نباید برای آنها متغیر باشد. به عبارتی می‌‌توان مدعی شد تفاوت‌هایی که میان [[ادیان]] مختلف [[الهی]] وجود دارد به معنی [[اختلاف]] در [[ادیان]] نیست، بلکه این تفاوت‌ها برحسب [[تکامل]] دین الهی است؛ مؤید این مطلب تعبیر [[قرآن]] از واژۀ [[دین]] است چراکه [[قرآن کریم]] به هیچ وجه به واژه [[ادیان]] اشاره نکرده و تمام [[ادیان]] را به منزلۀ [[دین]] واحد دانسته است<ref>علوی طالقانی، علاءالدین، آیین اسلام (صفحه ۴)؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، ص۱۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>
 
== اشتراکات ادیان الهی ==
{{اصلی|اشتراک ادیان الهی}}
با توجه به اینکه از طریق [[عقل]] و [[نقل]] ثابت شد دین الهی یک [[دین]] واحد است، روشن می‌‌شود که برخی از امور میان [[ادیان الهی]] مشترک است، به بیان دیگر حصول اشتراک در ادیان الهی به سبب هم ریشه و هم ذات بودن آنهاست، چراکه ریشه تمام ادیانی که توسط [[پیامبران]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] شده، در [[تسلیم شدن]] [[بندگان]] نسبت به [[اوامر]] [[خداوند]] خلاصه می‌‌شود. چنانکه خداوند به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} [[امر]] کرد که در برابر او [[تسلیم]] شده و ایشان نیز خود را تسلیمِ مطلق [[پروردگار]] جهانیان خوانده و فرزندانش را هم به چنین امری سفارش کرد. [[حضرت یعقوب]] {{ع}} نیز [[فرزندان]] خود را به این مهم توصیه می‌کند: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ }}<ref> آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم. و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱ - ۱۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص ۲۴۱- ۲۴۴. .</ref>
 
صرف‌نظر از هم ریشه بودن ادیان الهی برخی از مصادیق اشتراک میان ادیان الهی عبارت است از:
# [[مبارزه]] با [[شرک]]، اصلی مهم و اساسی در [[ادیان الهی]]: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: «اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد.» پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند، بگوييد: «شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما].» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>.
# هماهنگی تمام [[ادیان الهی]] با [[فطرت]] و [[سرشت]] [[انسان‌ها]]: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ قرآن ج۱۴ (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، ص۱۹۰- ۲۲۰. .</ref>
 
== تفاوت‌های ادیان الهی ==
{{اصلی|اختلاف ادیان الهی}}
=== تفاوت‌های [[ادیان الهی]] و چرائی اختلافات در ادیان ===
# تفاوت محیط، سطح، احتیاج و استعداد [[مردم]]: این موضوع غیر قابل [[انکار]] است که [[پیامبران]] برای [[هدایت مردم]] آمده‌اند از این رو، نوع [[دستورات]] و [[اوامر]] [[دینی]] هم با توجه به سطح مطالب و معارف [[مردم]] باید [[تغییر]] کند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۱۹.</ref>.
# [[نسخ]] در [[احکام الهی]] به سبب تعالیم خاص [[پیامبران]] موجب تفاوت [[حکم]] بین [[ادیان الهی]] شده است، چنانکه بعضی از [[احکام]] در زمان [[حضرت موسی]] {{ع}} بر [[بنی اسرائیل]] [[حرام]] بود؛ ولی با آمدن [[حضرت عیسی]] {{ع}} و براساس تعالیم وی [[حرمت]] آنها [[منسوخ]] و امور یاد شده [[حلال]] شدند: {{متن قرآن|وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ}}<ref>«و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم» سوره آل عمران، آیه ۵۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴۷- ۲۴۸.</ref>
 
=== سبب تفاوت اختلاف در ادیان الهی ===
[[آزمایش الهی]] سبب تفاوت ادیان الهی: [[خداوند]] برای هر امتی [[شریعت]] و راهی روشن مشخص کرده است در حالی که اگر می‌خواست، می‌توانست همۀ [[مردم]] را در یک [[شریعت]] واحد قرار دهد؛ ولی [[حکمت الهی]] اقتضا کرد تا اختلافاتی میان [[احکام]] [[شرایع]] باشد تا بدین وسیله [[مردم]] مورد [[آزمایش الهی]] قرار بگیرند: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و ما اين كتاب [قرآن‏] را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق ‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن‏] از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امّتها] شريعت و راه روشنى قرار داده ‏ايم و اگر خدا مى‏ خواست شما را يك امّت قرار مى‏ داد، ولى [خواست‏] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه‏] شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى ‏كرديد آگاهتان خواهد كرد» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳]]، ص ۲۴۷- ۲۴۸؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۳۲-۲۳۳ .</ref>
 
== ویژگی‌های دین الهی ==
# '''حقانیت''': حقانیت یکی از ویژگی‌هایی است که سبب شد [[اسلام]] به عنوان دین الهی معرفی شود: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.</ref>. برخی از [[مفسرین]] [[حق]] بودن [[اسلام]] را بدین سبب می‌دانند که معارف آن دارای حقانیت و [[اخلاق]] و [[عقاید]] و [[احکام]] آن بر واقعیت و [[حقیقت]] منطبق بوده و از [[خرافات]] و امور خلاف واقع به دور است<ref>ر.ک: [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. .</ref>.
# '''[[توحید]]''': [[اسلام]] بر اساس [[توحید]] پایه گذاری شده است، بر همین اساس، [[قرآن]] [[دین]] مورد قبول [[خداوند]] و [[دین]] همه [[پیامبران]] را که در بسیاری از فروع مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] و مانند آن مشترک‌اند، [[اسلام]] و همه [[انبیای الهی]] و [[پیروان]] آنها را مُسلم می‌‌داند، چنانکه [[آیات]] زیر بیانگر همین مطلب است: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران دين‏ خداييم، به خدا ايمان آورده ‏ايم و گواه باش كه ما تسليم او هستيم» سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>. ؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>.
# '''انطباق با فطرت''': قانونگذاری [[اسلام]] با [[فطرت]] و [[آفرینش انسان]] هماهنگ است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
# '''[[اعتدال]]''': ویژگی دیگری که [[اسلام]] را در جهت [[الهی]] بودن آن سوق می‌‌دهد [[اعتدال]] است، چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>، [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] می‌‌داند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است. بر همین اساس [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[امر]] کرده که در مسیر [[حضرت ابراهیم]] که همان مسیر [[اعتدال]] است حرکت کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
 
== محتوای دین الهی ==
{{اصلی|اصول دین|فروع دین}}
[[اصول دین|اصول]] و [[فروع دین]] تشکیل دهندۀ محتوای دین الهی است، [[اصول دین]] عبارت‌اند از [[توحید]]، [[معاد]]، [[نبوت]] و [[اعمال]] [[عقیدتی]] و [[معرفتی]] که در تمام [[ادیان الهی]] مشترک بوده و قابل [[تغییر]] نیست و [[فروع دین]] یعنی [[اعمال]] ده گانه ای از قبیل [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[حج]] و... که قابلیت [[تغییر]] و تبدل بر حسب عوامل خارجی برای [[ادیان الهی]] در آن وجود دارد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}  
{{ستون-شروع|5}}  
* [[اسلام]]
* [[اسلام]]
* [[تسلیم]]
* [[تسلیم]]
* [[دین اسلام]]
* [[دین اسلام]]
* [[دین حنیف]]
* [[ادیان توحیدی]]
* [[ادیان توحیدی]]
* [[دین حضرت آدم]]{{ع}}
* [[دین حضرت آدم]] {{ع}}
* [[دین حضرت نوح]]{{ع}}
* [[دین حضرت نوح]] {{ع}}
* [[دین حضرت هود]]{{ع}}
* [[دین حضرت هود]] {{ع}}
* [[دین حضرت صالح]]{{ع}}
* [[دین حضرت صالح]] {{ع}}
* [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}}
* [[دین حضرت ابراهیم]] {{ع}}
* [[دین حضرت شعیب]]{{ع}}
* [[دین حضرت شعیب]] {{ع}}
* [[دین حضرت موسی]]{{ع}}
* [[دین حضرت موسی]] {{ع}}
* [[دین حضرت عیسی]]{{ع}}
* [[دین حضرت عیسی]] {{ع}}
* [[دین اسلام]]
* [[دین اسلام]]
* [[دین حنیف]]
* [[دین منطقه‌ای]]
* [[دین منطقه‌ای]]
* [[تحریف ادیان الهی]]
* [[تحریف ادیان الهی]]
خط ۶۱: خط ۸۷:
* [[منشأ دين]]
* [[منشأ دين]]
* [[قلمرو دین]]
* [[قلمرو دین]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}
 
=='''[[:رده:آثار دین|منبع‌شناسی جامع دین]]'''==
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های دین|کتاب‌شناسی دین]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های دین|مقاله‌شناسی دین]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های دین|پایان‌نامه‌شناسی دین]].


{{نبوت شناسی}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:33456.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|'''راه و راهنماشناسی''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۱۴ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:دین]]
[[رده:دین]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
{{نبوت شناسی}}
{{مکتب}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۲

دین الهی به معنی اطاعت از قوانین و تعالیم الهی است به منظور رشد مادی و معنوی بشر که توسط پیامبران آنها را ارسال می‌کند. این دین در زمان حضرت آدم تدوین و در زمان پیامبر خاتم (ص) به حد کمال رسید بنابراین می‌‌توان مدعی شد ادیان الهی در ذات و ماهیت هیچ‌گونه تفاوتی باهم نداشته بلکه تمام پیامبران، پیامبران پیشین را تصدیق و آن را به عنوان اسلام برای پیروانشان تبلیغ کرده‌اند. ویژگی‌های شاخص این دین عبارت است از: حقانیت، توحید، انطباق با فطرت و عقل، جامعیت و کمال.

معناشناسی

دین در لغت به معنای جزا، طاعت و حساب است[۱] و در اصطلاح علم کلام به مجموعه‌ای از قوانین و تعالیم الهی اطلاق می‌‌شود که انسان‌ها را به پیروی از خدا و پیامبر خدا و به نیکی و نیکوکاری و سعادت دنیوی و اخروی دعوت می‌کند[۲].[۳]

تاریخ پیدایش ادیان الهی

پیدایش ادیان الهی به دوران تولد حضرت آدم برمی گردد، چراکه ایشان علاوه بر اینکه پدر تمام انسان‌ها محسوب می‌‌شود، اولین پیامبر الهی نیز هست و پیامبر بودن ایشان به معنای پیام آوری و تدوین دین الهی است. البته در قرآن به صراحت از پیامبری حضرت آدم سخن گفته نشده است اما با توجه به آیات مختلف، می‌‌توان پیامبری و در نتیجه حصول دین الهی توسط ایشان را اثبات کرد چنانکه خلیفه خدا بودن وی در زمین وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۴] و یا سخن گفتن خدا با او وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ[۵] می‌‌تواند دلیل بر پیامبری آن حضرت و تدوین دین الهی توسط ایشان است(باشد)؛ همچنین برخی از روایات از نزول کتاب آسمانی بر حضرت آدم (ع) خبر داده‌ و شماری از مفسران با استناد به این روایات، کتاب آسمانی حضرت آدم (ع) را از مصادیق الصُّحُفِ الْأُولَى دانسته‌اند[۶].[۷]

دین الهی در قرآن

قرآن دین را به دو بخش تقسیم کرده است، دین حق و دین باطل. دین حق پیام انبیاء الهی، عقاید، اخلاق و مقرراتی است مطابق با حق، زیرا آنچه مطابق نظام هستی و محصول خدای سبحان است، حق است: الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ[۸] و در جای دیگر فرمود: وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ[۹]. اما دین باطل از منظر قرآن یعنی ره آورد طاغوت و طاغوتیان، چنانکه در قرآن از زبان فرعون نقل می‌‌کند إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ[۱۰]. یعنی موسی می‌‌خواهد آیینی که در کشور مصر حکومت می‌‌کند که محصول بشر طاغی به نام فرعون است اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى[۱۱] را دگرگون سازد[۱۲].

وحدانیت دین الهی

از منظر آیات و روایات

قرآن کریم دین حق و الهی را از حضرت آدم (ع) تا پیامبر خاتم (ص) یکی می‌‌داند: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۱۳]. در تفسیر این آیه مفسرین اختلاف نظر دارند چنانکه عده ای معتقدند دین اسلام نزد خداوند در این آیه به معنای لغوی یعنی تسلیم است، یعنی تمام مردم باید تسلیم حق شده و اعمالشان را بر اساس حق و حقانیت انجام دهند، بنابراین دین همان اطاعتی است که خداوند از بندگانش خواستار شده است. اما اختلافاتی که در دین وجود دارد به معنای اختلاف در ذات دین (توحید، معاد و نبوت) نیست بلکه اختلافاتی که در دین وجود دارد بر اساس کیفیت و کمیت و به بیانی دیگر در فروع دین است و اصل دین که همان تسلیم در برابر اوامر خداوند است یکی است و آن اسلام است. اما نکته‌ای که در ادامۀ آیه وجود دارد: وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ[۱۴]، این است، بعضی از اختلافاتی که وجود دارد از نظر کمی و کیفی آن نیست، بلکه به سبب تحریف و دست برد علمایی است که با علم، آگاهی و تعمد دست به این تغییرات زدند و همین امر موجب ایجاد اختلاف در ادیان الهی شد. ولی با توجه به ادامه آیه: وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۱۵] مشخص می‌‌شود این امر بی جواب نخواهد ماند[۱۶].

معنی تسلیم از واژه اسلام توسط روایات نیز تأیید شده است چنانکه امیرالمؤمنین (ع) در روایتی فرمودند: «معنای اسلام تسلیم و معنای تسلیم یقین و معنای یقین تصدیق و معنای تصدیق اقرار و معنای اقرار اداء کردن و معنای اداء کردن عمل کردن است»[۱۷].

اما عده ای دیگر معتقدند دین اسلام در این آیه همان معنای اصطلاحی اسلام یعنی دین پیامبر خاتم است و به هیچ عنوان ادیان ماقبل خودش را شامل نمی‌شود، چنانکه در آیه ۸۴ سوره آل عمران خداوند می‌فرماید: َوَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ[۱۸]، زیرا اگر منظور از کلمه اسلام معنای اصطلاحی آن نباشد لازمه‌اش این است که ادیان غیر اسلام پس از نزول قرآن بر حق باشند، در صورتی که آیه تنها در مقام اثبات حقانیت دین پیامبر خاتم است[۱۹].

آیه دیگری که مفسرین در باره وحدانیت دین الهی از آن سخن گفته‌اند آیه ۸۳ سوره آل عمران است: أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ[۲۰]. بعضی از مفسرین معتقدند آیه درصدد اثبات وحدانیت دین الهی به نام اسلام است، جملۀ أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ در واقع اشاره به آیات قبل که در آن سخن از پیمان انبیاء الهی بر سر دین واحد و تصدیق پیامبران بعد از خودشان گرفته شده است می‌‌کند؛ در واقع تصدیق پیامبران بعد از هر پیامبری تأیید کنندۀ این مطلب است که دین تمام انبیا الهی واحد است، چراکه در غیر این‌صورت تصدیق پیامبر آینده توسط پیامبر فعلی امری بیهوده محسوب می‌‌شود. چنانکه ادامه آیه یعنی اسلام آوردن اهل آسمان و زمین به صورت تکوینی (غیر اختیاری) همراه شوق و یا کراهت دلالت بر این مطلب دارد که آیه مورد نظر درباره دین واحدی به نام اسلام سخن می‌‌گوید.

می‌توان مدعی شد چنین اثباتی از منظر اهل بیت نیز قابل پذیرش است، چنانکه در روایتی امام صادق (ع) فرمودند: «منظور از آیه مورد نظر این است که عده ای با اکراه و عده ای دیگر با کراهت دین اسلام را می‌‌پذیرند» و یا در روایت دیگری فرمودند: «منظور از این آیه زمانی است که قائم ما قیام کند که در آن صورت تمام زمین از بانگ شهادت «لا اله الا الله و محمد رسول الله» پر خواهد شد». بنابراین اگر منظور از این آیه وحداینت دین الهی نبود دلیلی وجود نداشت که روایات ذیل آیه تنها اسلام را (چه با شوق و چه با کراهت) برای تمام انسان‌ها مورد قبول بدانند[۲۱].

آیه دیگری مانند آیه ۸۵ سوره آل عمران: وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ نیز دلالت بر وحدانیت دین الهی می‌‌کند، چراکه در این آیه از مفهوم عام اسلام به عنوان اصل کلی که همان معنی تسلیم است سخن گفته و بعد از اسلامِ پیامبر خاتم که نمونه کامل و اکمل دین اسلام است سخن می‌‌گوید[۲۲].

همچنین آیۀ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۲۳] درصدد تأیید این مطلب است که دین اسلام دین واحد و تنها مربوط به دین پیامبر خاتم نمی‌شود، چراکه وصیت ابراهیم و یعقوب مبنی بر مسلمان شدن فرزندانشان به منزلۀ تسلیم شدن آنها در برابر اوامر الهی است و این مطلب بدان معناست که دین اسلام تنها در بردارنده دین پیامبر خاتم نیست بلکه شامل تمام ادیان الهی که رکن اصلی آن تسلیم شدن در برابر پروردگار است می‌‌شود.

از منظر عقل

عقل نیز حکم می‌‌کند دین الهی یک دین واحد است و اگر اختلافی بر اساس اقتضائات زمانی و مکانی در آن وجود دارد به سبب عوامل کیفی و کمی است و اختلافی متوجه ذات دین نیست، چراکه وقتی ثابت شد انسان‌ها در تمام دوران فطرتا میل به سمت کمال نامحدود یعنی قرب به خداوند داشته و دارند، باید برنامه ای وجود داشته باشد که این نیاز فطری انسان تأمین شود، از همین رو خداوند تحقق چنین برنامه ای را توسط پیامبران در قالب مجموعه‌ای به نام دین برای انسان‌ها تعبیه کرده است و از آنجا که فطرت انسان‌ها براساس عوامل خارجی تغییر نمی‌کند، بنابراین ذات و اصل دین نباید برای آنها متغیر باشد. به عبارتی می‌‌توان مدعی شد تفاوت‌هایی که میان ادیان مختلف الهی وجود دارد به معنی اختلاف در ادیان نیست، بلکه این تفاوت‌ها برحسب تکامل دین الهی است؛ مؤید این مطلب تعبیر قرآن از واژۀ دین است چراکه قرآن کریم به هیچ وجه به واژه ادیان اشاره نکرده و تمام ادیان را به منزلۀ دین واحد دانسته است[۲۴].[۲۵]

اشتراکات ادیان الهی

با توجه به اینکه از طریق عقل و نقل ثابت شد دین الهی یک دین واحد است، روشن می‌‌شود که برخی از امور میان ادیان الهی مشترک است، به بیان دیگر حصول اشتراک در ادیان الهی به سبب هم ریشه و هم ذات بودن آنهاست، چراکه ریشه تمام ادیانی که توسط پیامبران به مردم ابلاغ شده، در تسلیم شدن بندگان نسبت به اوامر خداوند خلاصه می‌‌شود. چنانکه خداوند به حضرت ابراهیم (ع) امر کرد که در برابر او تسلیم شده و ایشان نیز خود را تسلیمِ مطلق پروردگار جهانیان خوانده و فرزندانش را هم به چنین امری سفارش کرد. حضرت یعقوب (ع) نیز فرزندان خود را به این مهم توصیه می‌کند: إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ [۲۶].[۲۷]

صرف‌نظر از هم ریشه بودن ادیان الهی برخی از مصادیق اشتراک میان ادیان الهی عبارت است از:

  1. مبارزه با شرک، اصلی مهم و اساسی در ادیان الهی: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۲۸].
  2. هماهنگی تمام ادیان الهی با فطرت و سرشت انسان‌ها: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۲۹].[۳۰]

تفاوت‌های ادیان الهی

تفاوت‌های ادیان الهی و چرائی اختلافات در ادیان

  1. تفاوت محیط، سطح، احتیاج و استعداد مردم: این موضوع غیر قابل انکار است که پیامبران برای هدایت مردم آمده‌اند از این رو، نوع دستورات و اوامر دینی هم با توجه به سطح مطالب و معارف مردم باید تغییر کند[۳۱].
  2. نسخ در احکام الهی به سبب تعالیم خاص پیامبران موجب تفاوت حکم بین ادیان الهی شده است، چنانکه بعضی از احکام در زمان حضرت موسی (ع) بر بنی اسرائیل حرام بود؛ ولی با آمدن حضرت عیسی (ع) و براساس تعالیم وی حرمت آنها منسوخ و امور یاد شده حلال شدند: وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ[۳۲].[۳۳]

سبب تفاوت اختلاف در ادیان الهی

آزمایش الهی سبب تفاوت ادیان الهی: خداوند برای هر امتی شریعت و راهی روشن مشخص کرده است در حالی که اگر می‌خواست، می‌توانست همۀ مردم را در یک شریعت واحد قرار دهد؛ ولی حکمت الهی اقتضا کرد تا اختلافاتی میان احکام شرایع باشد تا بدین وسیله مردم مورد آزمایش الهی قرار بگیرند: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۳۴].[۳۵]

ویژگی‌های دین الهی

  1. حقانیت: حقانیت یکی از ویژگی‌هایی است که سبب شد اسلام به عنوان دین الهی معرفی شود: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ[۳۶]. برخی از مفسرین حق بودن اسلام را بدین سبب می‌دانند که معارف آن دارای حقانیت و اخلاق و عقاید و احکام آن بر واقعیت و حقیقت منطبق بوده و از خرافات و امور خلاف واقع به دور است[۳۷].
  2. توحید: اسلام بر اساس توحید پایه گذاری شده است، بر همین اساس، قرآن دین مورد قبول خداوند و دین همه پیامبران را که در بسیاری از فروع مانند نماز، روزه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن مشترک‌اند، اسلام و همه انبیای الهی و پیروان آنها را مُسلم می‌‌داند، چنانکه آیات زیر بیانگر همین مطلب است: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۳۸]؛ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ[۳۹]. ؛ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۴۰].
  3. انطباق با فطرت: قانونگذاری اسلام با فطرت و آفرینش انسان هماهنگ است: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۴۱].
  4. اعتدال: ویژگی دیگری که اسلام را در جهت الهی بودن آن سوق می‌‌دهد اعتدال است، چنانکه آیۀ وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۴۲]، دین ابراهیم را حنیف و دین حق می‌‌داند. "حنیف" به معنای دور شدن از گمراهی و سوق به هدایت است و لازمۀ چنین امری ایجاد و حفظ اعتدال است. بر همین اساس خداوند به پیامبر اکرم (ص) امر کرده که در مسیر حضرت ابراهیم که همان مسیر اعتدال است حرکت کند: ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۴۳].[۴۴]

محتوای دین الهی

اصول و فروع دین تشکیل دهندۀ محتوای دین الهی است، اصول دین عبارت‌اند از توحید، معاد، نبوت و اعمال عقیدتی و معرفتی که در تمام ادیان الهی مشترک بوده و قابل تغییر نیست و فروع دین یعنی اعمال ده گانه ای از قبیل نماز، روزه، زکات، خمس، حج و... که قابلیت تغییر و تبدل بر حسب عوامل خارجی برای ادیان الهی در آن وجود دارد[۴۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».
  2. مجمع البحرین‌، ج۶، ص۲۵۱؛ تعریفات جرجانی‌، ص۴۷؛ کشاف اصطلاحات فنون‌، ج۱، ص۵۰۳؛ دستور العلماء، ج۲، ص۱۱۸.
  3. پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۲۴۵-۲۴۶.
  4. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  5. «و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۱۹.
  6. نور الثقلین، ج۵، ص۵۶۲؛ روح البیان، ج۱۰، ص۴۱۲.
  7. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص ۲۱۰- ۲۱۳.
  8. «حق از (آن) پروردگار توست» سوره بقره، آیه ۱۴۷.
  9. «و به دین حق نمی‌گروند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  10. «و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.
  11. «به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است» سوره طه، آیه ۲۴.
  12. ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی ص۳۰.
  13. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  14. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  15. «و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  16. تفسیر أحسن الحدیث، ج‏۲، ص: ۳۹؛ تفسیر الکاشف، ج‏۲، ص: ۲۷؛ کوثر، ج‏۲، ص ۸۷ .
  17. نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج٢، ص٢٢٧.
  18. «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
  19. تفسیر آسان، ج‏۲، ص۳۵۰. .
  20. «آیا جز دین خداوند را باز می‌جویند با آنکه آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.
  21. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، ج٣، ص۵١٩؛ ثقفی تهرانی، محمد، ج١، ص۴۴٨.
  22. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢، ص۶۴۵.
  23. «و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.
  24. علوی طالقانی، علاءالدین، آیین اسلام (صفحه ۴)؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، ص۱۸۳.
  25. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۶-۲۱۷.
  26. آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم. و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱ - ۱۳۳.
  27. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص ۲۴۱- ۲۴۴. .
  28. «بگو: «اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد.» پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند، بگوييد: «شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما].» سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  29. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  30. ر.ک: فرهنگ قرآن، ص۱۹۰- ۲۲۰. .
  31. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۹.
  32. «و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم» سوره آل عمران، آیه ۵۰.
  33. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۷- ۲۴۸.
  34. «و ما اين كتاب [قرآن‏] را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق ‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن‏] از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امّتها] شريعت و راه روشنى قرار داده ‏ايم و اگر خدا مى‏ خواست شما را يك امّت قرار مى‏ داد، ولى [خواست‏] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه‏] شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى ‏كرديد آگاهتان خواهد كرد» سوره مائده، آیه ۴۸.
  35. ر.ک: اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ص ۲۴۷- ۲۴۸؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۲۳۲-۲۳۳ .
  36. «بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب می‌شود و هر که گمراه گشت بی‌گمان به زیان خویش گمراه می‌گردد و من کارگزار شما نیستم» سوره یونس، آیه ۱۰۸.
  37. ر.ک: دیبا، حسین، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰. .
  38. «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  39. «و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواريون گفتند: «ما ياران دين‏ خداييم، به خدا ايمان آورده ‏ايم و گواه باش كه ما تسليم او هستيم» سوره آل عمران، آیه ۵۲.
  40. «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  41. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  42. «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
  43. «سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.
  44. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳.
  45. پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، فرهنگ شیعه، ص ۲۴۷.