عیب‌جویی در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[عیب‌جویی]] با [[هدف]] خرده‌گیری، [[سرزنش]] و [[آزار دیگران]] و افشای آنچه عادتاً از شیوع آن [[کراهت]] وجود دارد، نیز از جمله رذائلی است که در برخی [[آیات]] با بیانات مختلف بدان توجه داده و از آن [[نهی]] شده است. [[اهل]] لغت در بیان معنای “لمز” در [[آیه]] ۱۱ [[سوره حجرات]] بر آنند که لمز بر وزن طنز به معنای [[عیب‌جویی]] و طعنه‌زنی است و بعضی در توضیح فرق میان “همز” و “لمز” برآنند که “لمز” شمردن [[عیوب]] افراد در حضور و “همز” ذکر [[عیوب]] در غیاب آنهاست<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۴۶-۷۴۷.</ref>. برخی “لمز” را به [[عیب‌جویی]] با چشم و اشاره و “همز” را به عیب‌جوی با زبان [[تفسیر]] کرده‌اند. برخی نیز “همز” را به معنی غیبت‌کننده و “لمز” را به معنی [[عیب‌جو]] گرفته‌اند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۸، ص۵۷ و ج۲۷، ص۳۰۹.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۱۱ [[سوره قلم]] می‌نویسد: “هماز” از ماده همز به معنی غیبت‌کردن و [[عیب‌جویی]] نمودن است. {{متن قرآن|مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ}}<ref>«خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی،» سوره قلم، آیه ۱۱.</ref> کسی است که برای برهم زدن و [[افساد]] در میان [[مردم]] و ایجاد [[خصومت]] و [[دشمنی]] رفت‌و‌آمد می‌کند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۶۲۱.</ref>.
[[عیب‌جویی]] با [[هدف]] خرده‌گیری، [[سرزنش]] و [[آزار دیگران]] و افشای آنچه عادتاً از شیوع آن [[کراهت]] وجود دارد، نیز از جمله رذائلی است که در برخی [[آیات]] با بیانات مختلف بدان توجه داده و از آن [[نهی]] شده است. [[اهل]] لغت در بیان معنای “لمز” در [[آیه]] ۱۱ [[سوره حجرات]] بر آنند که لمز بر وزن طنز به معنای [[عیب‌جویی]] و طعنه‌زنی است و بعضی در توضیح فرق میان “همز” و “لمز” برآنند که “لمز” شمردن [[عیوب]] افراد در حضور و “همز” ذکر [[عیوب]] در غیاب آنهاست<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۴۶-۷۴۷.</ref>. برخی “لمز” را به عیب‌جویی با چشم و اشاره و “همز” را به عیب‌جوی با زبان [[تفسیر]] کرده‌اند. برخی نیز “همز” را به معنی غیبت‌کننده و “لمز” را به معنی عیب‌جو گرفته‌اند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۸، ص۵۷ و ج۲۷، ص۳۰۹.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۱۱ [[سوره قلم]] می‌نویسد: “هماز” از ماده همز به معنی غیبت‌کردن و عیب‌جویی نمودن است. {{متن قرآن|مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ}}<ref>«خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی،» سوره قلم، آیه ۱۱.</ref> کسی است که برای برهم زدن و [[افساد]] در میان [[مردم]] و ایجاد [[خصومت]] و [[دشمنی]] رفت‌و‌آمد می‌کند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۶۲۱.</ref>.
[[عیب‌جویی]] و [[پرده‌دری]]، و انتشار آنچه عموماً از آن [[کراهت]] وجود دارد، جایگاه و موقعیت افراد را در [[جامعه]] [[متزلزل]] ساخته و [[ارتباطات]] [[اجتماعی]]، علاقه‌ها و تمایل‌های مشترک و [[همکاری]] و [[همیاری]] [[انسان‌ها]] را متأثر می‌سازد.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۸۶.</ref>
 
عیب‌جویی و [[پرده‌دری]]، و انتشار آنچه عموماً از آن [[کراهت]] وجود دارد، جایگاه و موقعیت افراد را در [[جامعه]] متزلزل ساخته و ارتباطات [[اجتماعی]]، علاقه‌ها و تمایل‌های مشترک و [[همکاری]] و [[همیاری]] [[انسان‌ها]] را متأثر می‌سازد<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۸۶.</ref>.


== [[آیات قرآنی]] مرتبط ==
== [[آیات قرآنی]] مرتبط ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۸

مقدمه

عیب‌جویی با هدف خرده‌گیری، سرزنش و آزار دیگران و افشای آنچه عادتاً از شیوع آن کراهت وجود دارد، نیز از جمله رذائلی است که در برخی آیات با بیانات مختلف بدان توجه داده و از آن نهی شده است. اهل لغت در بیان معنای “لمز” در آیه ۱۱ سوره حجرات بر آنند که لمز بر وزن طنز به معنای عیب‌جویی و طعنه‌زنی است و بعضی در توضیح فرق میان “همز” و “لمز” برآنند که “لمز” شمردن عیوب افراد در حضور و “همز” ذکر عیوب در غیاب آنهاست[۱]. برخی “لمز” را به عیب‌جویی با چشم و اشاره و “همز” را به عیب‌جوی با زبان تفسیر کرده‌اند. برخی نیز “همز” را به معنی غیبت‌کننده و “لمز” را به معنی عیب‌جو گرفته‌اند[۲]. علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیه ۱۱ سوره قلم می‌نویسد: “هماز” از ماده همز به معنی غیبت‌کردن و عیب‌جویی نمودن است. ﴿مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ[۳] کسی است که برای برهم زدن و افساد در میان مردم و ایجاد خصومت و دشمنی رفت‌و‌آمد می‌کند[۴].

عیب‌جویی و پرده‌دری، و انتشار آنچه عموماً از آن کراهت وجود دارد، جایگاه و موقعیت افراد را در جامعه متزلزل ساخته و ارتباطات اجتماعی، علاقه‌ها و تمایل‌های مشترک و همکاری و همیاری انسان‌ها را متأثر می‌سازد[۵].

آیات قرآنی مرتبط

  1. برحذر داشتن مؤمنان از دادن نسبت‌های ناروا به یکدیگر: ﴿وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۶].
  2. در آیاتی نیز، حضرت (ص) از همراهی و همسویی با عیب‌جویان برحذر داشته شده است[۷]. عیب‌جویان، همچنین به عذاب سخت و دردناک اخروی بشارت یافته‌اند[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۴۶-۷۴۷.
  2. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۸، ص۵۷ و ج۲۷، ص۳۰۹.
  3. «خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی،» سوره قلم، آیه ۱۱.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۶۲۱.
  5. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۸۶.
  6. «و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  7. ﴿وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ «و از هر سوگندخواره فرومایه‌ای فرمان مبر! * خرده‌گیری، پیشگامی در سخن‌چینی» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۱.
  8. ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ *... كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن *... چنین نیست؛ بی‌گمان در آن خرد کننده، فرو افکنده می‌شود» سوره همزه، آیه ۱ و ۴؛ ﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ «آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.
  9. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۸۶.