آرزو در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = آرزو| عنوان مدخل = آرزو| مداخل مرتبط = [[آرزو در قرآن]] - [[آرزو در نهج البلاغه]] - [[آرزو در معارف و سیره نبوی]] - [[آرزو در معارف دعا و زیارات]] - [[آرزو در معارف و سیره سجادی]] - [[آرزو در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[آرمان]] نیز به معنای [[آرزو]]، ولی دارای کاربرد محدودتری است و گویا فقط بر آن دسته از آرزوهای کلان که برای شخص، محترم و [[مقدس]] و قابل دست یابی است، اطلاق میشود. | [[آرمان]] نیز به معنای [[آرزو]]، ولی دارای کاربرد محدودتری است و گویا فقط بر آن دسته از آرزوهای کلان که برای شخص، محترم و [[مقدس]] و قابل دست یابی است، اطلاق میشود. | ||
[[آرزو]] در [[فارسی]] با «کاش و ای کاش» و در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی ادا میشود که عبارتند از: | [[آرزو]] در [[فارسی]] با «کاش و ای کاش» و در [[قرآن]] با واژههای گوناگونی ادا میشود که عبارتند از: | ||
#'''لیت:''' این واژه که ۱۴ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته و از حروف مشبهة بالفعل است<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۷۳، «لیت».</ref>، اصلیترین و رایجترین کاربرد را برای [[آرزو]] دارد: {{متن قرآن|قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> | # '''لیت:''' این واژه که ۱۴ بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته و از حروف مشبهة بالفعل است<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۷۳، «لیت».</ref>، اصلیترین و رایجترین کاربرد را برای [[آرزو]] دارد: {{متن قرآن|قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> | ||
#'''لو:''' این واژه که در اصل برای شرط، وضع شده، گاهی در معنای [[آرزو]] به کار میرود<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۲۱۲ و ج ۴، ص ۱۳۸؛ المطول، ص ۲۲۵.</ref> {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref> نیز {{متن قرآن| أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ }}<ref> | # '''لو:''' این واژه که در اصل برای شرط، وضع شده، گاهی در معنای [[آرزو]] به کار میرود<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۲۱۲ و ج ۴، ص ۱۳۸؛ المطول، ص ۲۲۵.</ref> {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref> نیز {{متن قرآن| أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ }}<ref> یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!؛ سوره زمر، آیه: 58.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ}}<ref> و پیروان (آنان) میگویند: کاش برگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنها دوری میجستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند؛ سوره بقره، آیه: 167.</ref>. | ||
#'''هل:''' این واژه نیز که اصل ساختارش برای پرسش است، در مواردی برای بیان [[آرزو]] به کار میرود<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۷ و ج۸، ص۸۰۴؛ المطول، ص ۲۲۵.</ref>: {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ}}<ref> آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: 53.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ }}<ref> | # '''هل:''' این واژه نیز که اصل ساختارش برای پرسش است، در مواردی برای بیان [[آرزو]] به کار میرود<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۷ و ج۸، ص۸۰۴؛ المطول، ص ۲۲۵.</ref>: {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ}}<ref> آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: 53.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ }}<ref> و هر کس را خداوند در گمراهی گذارد پس از او، دیگر وی را سروری نیست و ستمگران را خواهی دید که چون عذاب را بنگرند میگویند: آیا برای بازگشت راهی هست؟؛ سوره شوری، آیه: 44.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ}}<ref> میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟؛ سوره غافر، آیه: 11.</ref>. | ||
#'''لعل:''' برخی بر اساس قواعد نحوی در [[آیه]] ۳۶ [[غافر]] این واژه را که کاربرد اصلیاش برای اظهار [[امید]] است<ref>مغنی اللبیب، ج ۱، ص ۳۷۹.</ref>، به معنای [[آرزو]] دانستهاند<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۱۶۷؛ المطول، ص ۲۲۶.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای هامان! کاخی | # '''لعل:''' برخی بر اساس قواعد نحوی در [[آیه]] ۳۶ [[غافر]] این واژه را که کاربرد اصلیاش برای اظهار [[امید]] است<ref>مغنی اللبیب، ج ۱، ص ۳۷۹.</ref>، به معنای [[آرزو]] دانستهاند<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۱۶۷؛ المطول، ص ۲۲۶.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای هامان! کاخی برای من بساز باشد که من به این راهها دست یابم» سوره غافر، آیه ۳۶.</ref>. [[دانشمندان]] [[علوم]] [[بلاغت]]، کاربرد این چهار واژه را متفاوت دانسته، برآنند که {{متن قرآن|هَلْ}} و {{متن قرآن|لَعَلِّ}} حاکی از [[امید]] آرزوکننده به تحقق [[آرزو]] است؛ در حالی که {{متن قرآن|لَوْ}} از [[ناامیدی]] حکایت دارد و {{متن قرآن|لَيْتَ}} به معنای مطلق [[آرزو]] و از هر دو ویژگی خالی است<ref>مختصرالمعانی، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۰۱؛ معترک الاقران، ج ۲، ص ۲۹۴ و ۲۹۹.</ref>. | ||
#'''تمنی:''' این واژه، از ریشه (م- ن - ی) حالت خبری داشته، برای گزارش از آرزوی خود یا دیگری به کار میرود. معنای اصلی آن تقدیر و اندازه گیری، و هنگامی که به باب تَفَعل میرود، به معنای آرزویی است که شخص آن را در ذهن خود فرض میکند و اندازه میگیرد<ref>مقاییس، ج ۵، ص ۲۷۶، «منی».</ref>. [[ابن اثیر]] آن را به معنای میل داشتن به تحقق چیزی [[محبوب]] دانسته است<ref>النهایه، ج ۴، ص ۳۶۷، «منی».</ref>؛ ولی [[صاحب]] التحقیق بر آن است که تمنی در اصل هر دو معنا را دارا است؛ یعنی «مُنی» در اصل به معنای میل داشتن به حصول چیزی، همراه با اندازه گرفتن آن است<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۸۵، «منی».</ref> و راغب، تمنی را به گونهای معنا کرده که با [[کذب]] رابطه نزدیکی دارد. او میگوید تمنی عبارت است از تصور چیزی در [[نفس]] و این گاهی از روی [[فکر]] است؛ ولی بیشتر حدسی است؛ از این رو بیشتر [[آرزوها]] تصور کردن امور حدسی است که [[حقیقت]] نداشته، کاذبند<ref>مفردات، ص ۷۷۹، «منی».</ref>. لغویان، معانی دیگری نیز برای تمنی یاد کردهاند که با معنای [[آرزو]] ارتباط دارد و از جمله، [[تلاوت]] کردن را بر آن تطبیق دادهاند. ابومنصور، وجه نامگذاری [[تلاوت]] به امنیه را این دانسته که وقتی [[تلاوت]] کننده [[قرآن]] به [[آیه]] [[رحمت]] برمیخورد، آن را تمنا دارد و چون به [[آیه]] [[عذاب]] میرسد، رهایی از آن را [[آرزو]] میکند<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۰۴، «منی».</ref>. برخی [[مفسران]]، تمنی در [[آیه]] ۵۲ سوره [[حج]] و امانی در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره را بر همین معنا حمل کردهاند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۰ و ج۷، ص۱۴۵؛ قرطبی، ج ۲، ص ۶.</ref>. "اُمنیه" از همین ماده یک بار، و جمع آن "امانی" پنج بار در [[قرآن]] دیده میشود که نام شیء مورد [[آرزو]] است<ref>التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۲۹۷.</ref>. به عبارت دیگر، آن [[صورت خیالی]] [[آرزو]] است که [[نفس]] [[انسان]] از آن [[لذت]] میبرد<ref>المیزان، ج ۵، ص ۸۶.</ref>. به نظر راغب، امنیه صورت نفسانی [[آرزو]] است که در ذهن آرزوکننده ایجاد میشود. وی درباره ارتباط [[آرزو]] با [[دروغ]] میگوید: [[آرزو]] مبدأ [[دروغ]] است؛ زیرا هیچ یک از آن دو [[حقیقت]] ندارد؛ از این رو میتوان از [[دروغ]] به [[آرزو]] تعبیر کرد. راغب، [[تفسیر]] [[مجاهد]] و [[ابن عباس]] را<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.</ref> از واژه "امانی" به [[دروغ]] در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام | # '''تمنی:''' این واژه، از ریشه (م- ن - ی) حالت خبری داشته، برای گزارش از آرزوی خود یا دیگری به کار میرود. معنای اصلی آن تقدیر و اندازه گیری، و هنگامی که به باب تَفَعل میرود، به معنای آرزویی است که شخص آن را در ذهن خود فرض میکند و اندازه میگیرد<ref>مقاییس، ج ۵، ص ۲۷۶، «منی».</ref>. [[ابن اثیر]] آن را به معنای میل داشتن به تحقق چیزی [[محبوب]] دانسته است<ref>النهایه، ج ۴، ص ۳۶۷، «منی».</ref>؛ ولی [[صاحب]] التحقیق بر آن است که تمنی در اصل هر دو معنا را دارا است؛ یعنی «مُنی» در اصل به معنای میل داشتن به حصول چیزی، همراه با اندازه گرفتن آن است<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۸۵، «منی».</ref> و راغب، تمنی را به گونهای معنا کرده که با [[کذب]] رابطه نزدیکی دارد. او میگوید تمنی عبارت است از تصور چیزی در [[نفس]] و این گاهی از روی [[فکر]] است؛ ولی بیشتر حدسی است؛ از این رو بیشتر [[آرزوها]] تصور کردن امور حدسی است که [[حقیقت]] نداشته، کاذبند<ref>مفردات، ص ۷۷۹، «منی».</ref>. لغویان، معانی دیگری نیز برای تمنی یاد کردهاند که با معنای [[آرزو]] ارتباط دارد و از جمله، [[تلاوت]] کردن را بر آن تطبیق دادهاند. ابومنصور، وجه نامگذاری [[تلاوت]] به امنیه را این دانسته که وقتی [[تلاوت]] کننده [[قرآن]] به [[آیه]] [[رحمت]] برمیخورد، آن را تمنا دارد و چون به [[آیه]] [[عذاب]] میرسد، رهایی از آن را [[آرزو]] میکند<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۰۴، «منی».</ref>. برخی [[مفسران]]، تمنی در [[آیه]] ۵۲ سوره [[حج]] و امانی در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره را بر همین معنا حمل کردهاند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۰ و ج۷، ص۱۴۵؛ قرطبی، ج ۲، ص ۶.</ref>. "اُمنیه" از همین ماده یک بار، و جمع آن "امانی" پنج بار در [[قرآن]] دیده میشود که نام شیء مورد [[آرزو]] است<ref>التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۲۹۷.</ref>. به عبارت دیگر، آن [[صورت خیالی]] [[آرزو]] است که [[نفس]] [[انسان]] از آن [[لذت]] میبرد<ref>المیزان، ج ۵، ص ۸۶.</ref>. به نظر راغب، امنیه صورت نفسانی [[آرزو]] است که در ذهن آرزوکننده ایجاد میشود. وی درباره ارتباط [[آرزو]] با [[دروغ]] میگوید: [[آرزو]] مبدأ [[دروغ]] است؛ زیرا هیچ یک از آن دو [[حقیقت]] ندارد؛ از این رو میتوان از [[دروغ]] به [[آرزو]] تعبیر کرد. راغب، [[تفسیر]] [[مجاهد]] و [[ابن عباس]] را<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.</ref> از واژه "امانی" به [[دروغ]] در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.</ref> [[شاهد]] بر این [[استنباط]] گرفته است<ref>مفردات، ص ۷۸۰، «منی».</ref>؛ ولی برخی دیگر از [[مفسران]] و لغویان، [[دروغ]] را یکی از معانی تمنی دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۸۹؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۰۴، «منی».</ref>. | ||
#'''وَد:''' مضارع آن "یوَد" از دیگر واژههایی است که افزون بر معنای [[دوست]] داشتن، به معنای [[آرزو]] کردن نیز آمده است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ودد».</ref>. راغب [[علت]] کاربرد این واژه در معنای [[آرزو]] را این دانسته که در هر آرزویی [[دوست]] داشتن نهفته است<ref>مفردات، ص ۸۶۰، «ودد».</ref>. [[صاحب]] التحقیق در جهت پیوند این دو معنا بر آن است که معنای اصلی این واژه در اصل، میل داشتن، یعنی مرتبه ضعیفی از [[محبت]] است<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۶۴، «ودد».</ref> که در [[آرزو]] نیز وجود دارد. از سوی دیگر، [[ابن فارس]] برای تمایز بین این دو معنا، به [[اختلاف]] مبدأ اشتقاق [[تمسک]] جسته، میگوید: وَد به معنای [[دوست]] داشتن از مصدر "وُد" و به معنای [[آرزو]] کردن از مصدر "ودادة" است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».</ref>. به طور کلی، بررسی کاربرد واژه وَد نشان میدهد در همه مواردی که به معنای [[آرزو]] کردن آمده، مفعول آن، جمله، و آن جا که به معنای [[دوست]] داشتن است، مفعولش مفرد است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».</ref>؛ چنان که برخی [[مفسران]] با توجه به موارد [[قرآنی]]، به این تفاوت تصریح کردهاند<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۵۵۰.</ref>. موارد [[قرآنی]] نیز همین را تأیید میکند. | # '''وَد:''' مضارع آن "یوَد" از دیگر واژههایی است که افزون بر معنای [[دوست]] داشتن، به معنای [[آرزو]] کردن نیز آمده است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ودد».</ref>. راغب [[علت]] کاربرد این واژه در معنای [[آرزو]] را این دانسته که در هر آرزویی [[دوست]] داشتن نهفته است<ref>مفردات، ص ۸۶۰، «ودد».</ref>. [[صاحب]] التحقیق در جهت پیوند این دو معنا بر آن است که معنای اصلی این واژه در اصل، میل داشتن، یعنی مرتبه ضعیفی از [[محبت]] است<ref>التحقیق، ج ۱۳، ص ۶۴، «ودد».</ref> که در [[آرزو]] نیز وجود دارد. از سوی دیگر، [[ابن فارس]] برای تمایز بین این دو معنا، به [[اختلاف]] مبدأ اشتقاق [[تمسک]] جسته، میگوید: وَد به معنای [[دوست]] داشتن از مصدر "وُد" و به معنای [[آرزو]] کردن از مصدر "ودادة" است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».</ref>. به طور کلی، بررسی کاربرد واژه وَد نشان میدهد در همه مواردی که به معنای [[آرزو]] کردن آمده، مفعول آن، جمله، و آن جا که به معنای [[دوست]] داشتن است، مفعولش مفرد است<ref>مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».</ref>؛ چنان که برخی [[مفسران]] با توجه به موارد [[قرآنی]]، به این تفاوت تصریح کردهاند<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۵۵۰.</ref>. موارد [[قرآنی]] نیز همین را تأیید میکند. | ||
#برخی واژه "[[امل]]" را نیز به [[آرزو]] معنا کردهاند. [[صاحب]] التحقیق مینویسد: معنای [[حقیقی]] [[امل]]، [[امید]] دور داشتن و [[انتظار]] کشیدن چیزی است که حصول آن بعید است و در [[فارسی]] به آن [[آرزو]] گفته میشود<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۹، «امل».</ref>؛ ولی از سوی هیچ یک از [[مفسران]] پیشین، این واژه بر [[آرزو]] (تمنی) تطبیق داده نشده است. [[خلیل]]، [[امل]] را به [[امید]]<ref>ترتیب العین، ص ۵۴، «امل».</ref> و ابن [[فارس]]، به تثبت و [[انتظار]] معنا کردهاند<ref>مقاییس، ج ۱، ص ۱۴۰، «امل».</ref> و چون در هر انتظاری، [[امید]] هم نهفته است، این واژه در معنای [[امید]] به کار میرود. بررسی کاربرد این واژه نشان میدهد که [[امل]]، غیر از [[آرزو]] است؛ زیرا [[امل]] برخلاف [[آرزو]] به امور محال تعلق نمیگیرد<ref>الفروق اللغویة، ص ۷۴.</ref>؛ هم چنین [[آرزو]] در باره امور گذشته و [[آینده]] به کار میرود<ref>همان، ص ۱۴۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref>؛ در حالی که [[امل]] درباره گذشته به کار نمیرود؛ البته [[امل]] در برخی موارد، معنایی نزدیک به [[آرزو]] دارد و آن جایی است که مورد [[آرزو]] امری محال نبوده، مربوط به [[آینده]] باشد؛ بنابراین، [[امل]]، با [[آرمان]]، [[سازگاری]] و تطابق بیش تری دارد. این واژه که دو بار در [[قرآن]] آمده، یک بار امری نکوهیده معرفی شده: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref> و بار دیگر، [[اعمال صالح]] [[انسان]]، املی بهتر و صادقتر از [[مال]] و [[فرزندان]] که زینت [[دنیا]] است، دانسته شده است: {{متن قرآن|وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا}}<ref>«دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.</ref> این [[آیات]] نشان میدهد که «[[امل]]» میتواند در مواردی ستوده باشد<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 168-171.</ref>. | # برخی واژه "[[امل]]" را نیز به [[آرزو]] معنا کردهاند. [[صاحب]] التحقیق مینویسد: معنای [[حقیقی]] [[امل]]، [[امید]] دور داشتن و [[انتظار]] کشیدن چیزی است که حصول آن بعید است و در [[فارسی]] به آن [[آرزو]] گفته میشود<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۹، «امل».</ref>؛ ولی از سوی هیچ یک از [[مفسران]] پیشین، این واژه بر [[آرزو]] (تمنی) تطبیق داده نشده است. [[خلیل]]، [[امل]] را به [[امید]]<ref>ترتیب العین، ص ۵۴، «امل».</ref> و ابن [[فارس]]، به تثبت و [[انتظار]] معنا کردهاند<ref>مقاییس، ج ۱، ص ۱۴۰، «امل».</ref> و چون در هر انتظاری، [[امید]] هم نهفته است، این واژه در معنای [[امید]] به کار میرود. بررسی کاربرد این واژه نشان میدهد که [[امل]]، غیر از [[آرزو]] است؛ زیرا [[امل]] برخلاف [[آرزو]] به امور محال تعلق نمیگیرد<ref>الفروق اللغویة، ص ۷۴.</ref>؛ هم چنین [[آرزو]] در باره امور گذشته و [[آینده]] به کار میرود<ref>همان، ص ۱۴۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۸۴.</ref>؛ در حالی که [[امل]] درباره گذشته به کار نمیرود؛ البته [[امل]] در برخی موارد، معنایی نزدیک به [[آرزو]] دارد و آن جایی است که مورد [[آرزو]] امری محال نبوده، مربوط به [[آینده]] باشد؛ بنابراین، [[امل]]، با [[آرمان]]، [[سازگاری]] و تطابق بیش تری دارد. این واژه که دو بار در [[قرآن]] آمده، یک بار امری نکوهیده معرفی شده: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref> و بار دیگر، [[اعمال صالح]] [[انسان]]، املی بهتر و صادقتر از [[مال]] و [[فرزندان]] که زینت [[دنیا]] است، دانسته شده است: {{متن قرآن|وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا}}<ref>«دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.</ref> این [[آیات]] نشان میدهد که «[[امل]]» میتواند در مواردی ستوده باشد<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 168-171.</ref>. | ||
==[[حقیقت]] [[آرزو]]== | == [[حقیقت]] [[آرزو]] == | ||
در روایاتی چند از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} [[مؤمنان]] از املِ دور و دراز، [[نهی]] شدهاند؛ چرا که موجب [[فراموشی]] [[قیامت]] میشود<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۹، ص۱۵۵؛ الخصال، ج۱، ص۱۵؛ الکافی، ج۲، ص۳۲۹.</ref>. در روایاتی نیز به کوتاه کردن [[امل]] سفارش شده است<ref>الامالی، طوسی، ج۱، ص ۷؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص ۹۸ و ج ۴۲، ص ۲۰۳ و ج ۶۷، ص ۶۸ و ۳۱۰.</ref>. [[مفسران]] در این باره که [[آرزو]] امری زبانی است یا قلبی، دو دستهاند: [[طبرسی]] به بیشتر [[متکلمان]] نسبت میدهد که [[آرزو]] را از مقوله گفتار میدانند؛ یعنی [[انسان]] برای چیزی که نبوده است، بگوید کاش میبود یا برای چیزی که هست، بگوید کاش نمیبود؛ ولی جُبائی از [[متکلمان معتزلی]]، [[آرزو]] را از مقوله معنا و امری قلبی دانسته است؛ با این توضیح که [[آرزو]] نه از قبیل [[اراده]] است؛ زیرا [[اراده]]، فقط به امور ممکن تعلق میگیرد و نه از قبیل میل و خواهش؛ زیرا میل و خواهش به گذشته تعلق نمیگیرد؛ در حالی که [[آرزو]]، هم به امور ناممکن و هم به امور گذشته تعلق میگیرد<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۹ و ج ۳، ص ۶۳.</ref>. [[فخر رازی]] نظر نخست را به [[معتزله]] نسبت داده و ضمن بعید دانستن آن میگوید: به نظر [[اشاعره]]، [[آرزو]] عبارت از خواستن چیزی است که به تحقق نیافتن آن [[یقین]] یا [[گمان]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>؛ افزون بر این، [[آرزو]] از نوع انشا است که به سان جملههای گزارشی، به [[صدق]] یاکذب | در روایاتی چند از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} [[مؤمنان]] از املِ دور و دراز، [[نهی]] شدهاند؛ چرا که موجب [[فراموشی]] [[قیامت]] میشود<ref>التفسیرالکبیر، ج۱۹، ص۱۵۵؛ الخصال، ج۱، ص۱۵؛ الکافی، ج۲، ص۳۲۹.</ref>. در روایاتی نیز به کوتاه کردن [[امل]] سفارش شده است<ref>الامالی، طوسی، ج۱، ص ۷؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص ۹۸ و ج ۴۲، ص ۲۰۳ و ج ۶۷، ص ۶۸ و ۳۱۰.</ref>. [[مفسران]] در این باره که [[آرزو]] امری زبانی است یا قلبی، دو دستهاند: [[طبرسی]] به بیشتر [[متکلمان]] نسبت میدهد که [[آرزو]] را از مقوله گفتار میدانند؛ یعنی [[انسان]] برای چیزی که نبوده است، بگوید کاش میبود یا برای چیزی که هست، بگوید کاش نمیبود؛ ولی جُبائی از [[متکلمان معتزلی]]، [[آرزو]] را از مقوله معنا و امری قلبی دانسته است؛ با این توضیح که [[آرزو]] نه از قبیل [[اراده]] است؛ زیرا [[اراده]]، فقط به امور ممکن تعلق میگیرد و نه از قبیل میل و خواهش؛ زیرا میل و خواهش به گذشته تعلق نمیگیرد؛ در حالی که [[آرزو]]، هم به امور ناممکن و هم به امور گذشته تعلق میگیرد<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۹ و ج ۳، ص ۶۳.</ref>. [[فخر رازی]] نظر نخست را به [[معتزله]] نسبت داده و ضمن بعید دانستن آن میگوید: به نظر [[اشاعره]]، [[آرزو]] عبارت از خواستن چیزی است که به تحقق نیافتن آن [[یقین]] یا [[گمان]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>؛ افزون بر این، [[آرزو]] از نوع انشا است که به سان جملههای گزارشی، به [[صدق]] یاکذب وصف نمیشود؛ ولی در [[آیات]] ۲۷ و ۲۸ سوره انعام [[خداوند]] پس از [[نقل]] آرزوی [[کافران]] هنگام مشاهده [[عذاب]] که میگویند: کاش به [[دنیا]] باز گردانده میشدیم و [دیگر] [[آیات]] پروردگارمان را [[تکذیب]] نمیکردیم و از [[مؤمنان]] میشدیم، آنها را [[دروغ]] گو میشمارد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۷-۲۸.</ref>. | ||
[[طبرسی]]، سه پاسخ را [[نقل]] میکند: | [[طبرسی]]، سه پاسخ را [[نقل]] میکند: | ||
#[[کذب]] در [[آیه]]، به سخن دیگرِ آنها که میگویند: ما در [[دنیا]] [[اعتقاد]] [[حق]] و درست داشتیم، نسبت داده شده، نه به آرزوی آنها؛ | # [[کذب]] در [[آیه]]، به سخن دیگرِ آنها که میگویند: ما در [[دنیا]] [[اعتقاد]] [[حق]] و درست داشتیم، نسبت داده شده، نه به آرزوی آنها؛ | ||
#آرزوی آنها دربردارنده یک جمله گزارشی ضمنی با این مفاد است: هرگاه به [[دنیا]] برگردیم، [[ایمان]] میآوریم و [[کذب]] به این جمله بر میگردد؛ | # آرزوی آنها دربردارنده یک جمله گزارشی ضمنی با این مفاد است: هرگاه به [[دنیا]] برگردیم، [[ایمان]] میآوریم و [[کذب]] به این جمله بر میگردد؛ | ||
#میتوان [[کذب]] را به معنای تحقق نیافتن آن [[آرزو]] گرفت، نه به معنای حقیقیاش که [[دروغ]] باشد؛ بنابراین، [[خداوند]] در «و إِنهُم لَک-ذِبون» خبر میدهد که آرزوی آنها تحقق نیافتنی است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸ و ۴۴۹.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 171-172.</ref>. | # میتوان [[کذب]] را به معنای تحقق نیافتن آن [[آرزو]] گرفت، نه به معنای حقیقیاش که [[دروغ]] باشد؛ بنابراین، [[خداوند]] در «و إِنهُم لَک-ذِبون» خبر میدهد که آرزوی آنها تحقق نیافتنی است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸ و ۴۴۹.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 171-172.</ref>. | ||
==آرزوهای ناروا== | == آرزوهای ناروا == | ||
در بین [[مفسران]]، طنطاوی [[آرزو]] را غریزهای دانسته که برای [[تشویق]] [[انسان]] به تحصیل کمال، در او به [[ودیعه]] نهاده شده؛ بنابراین هرگاه [[آرزو]] در جهت نابودی آن چه دیگران دارند یا بازداشتن شخص از تحصیل کمال باشد، ناروا خواهد بود<ref>الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.</ref>. آیاتی از [[قرآن]] به طور صریح یا اشاره، [[مؤمنان]] را از برخی [[آرزوها]] بازداشته است. در [[آیه]] ۳۲ سوره نساء [[مؤمنان]] از [[آرزو]] کردن چیزی که برخی [[بندگان]] به آن [[برتری]] یافتهاند، [[نهی]] شدهاند: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند | در بین [[مفسران]]، طنطاوی [[آرزو]] را غریزهای دانسته که برای [[تشویق]] [[انسان]] به تحصیل کمال، در او به [[ودیعه]] نهاده شده؛ بنابراین هرگاه [[آرزو]] در جهت نابودی آن چه دیگران دارند یا بازداشتن شخص از تحصیل کمال باشد، ناروا خواهد بود<ref>الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.</ref>. آیاتی از [[قرآن]] به طور صریح یا اشاره، [[مؤمنان]] را از برخی [[آرزوها]] بازداشته است. در [[آیه]] ۳۲ سوره نساء [[مؤمنان]] از [[آرزو]] کردن چیزی که برخی [[بندگان]] به آن [[برتری]] یافتهاند، [[نهی]] شدهاند: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>. در روایاتی که [[سبب نزول]] این [[آیه]] را بیان کردهاند، مواردی از آرزوهای ناروا بیان شده است. بنابه [[نقل]] [[مجاهد]]، اُم سلمه به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ای [[رسول خدا]]! مردان به [[جهاد]] میروند؛ ولی [[زنان]] نمیروند و ما نصف مردان [[ارث]] میبریم. کاش ما نیز مرد بودیم؛ به [[جهاد]] میرفتیم و به دیگر [[فضایل]] مردان نایل میشدیم. در پی این سخنان، [[آیه]] پیشین نازل شد و [[مؤمنان]] را از چنین آرزوهایی بازداشت<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۳؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.</ref>. در [[نقل]] دیگری از [[قتاده]] و سُدی، پس از [[نزول]] [[آیه]] [[میراث]] که برای مردان دو برابر [[زنان]] [[ارث]] قرار داد، مردان [[آرزو]] کردند که در [[آخرت]] نیز دو برابر [[زنان]] [[پاداش]] بگیرند و [[زنان]] نیز [[آرزو]] کردند که گناهانشان نصف [[گناه]] مردان [[محاسبه]] شود<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.</ref>. آلوسی با استناد به ادامه [[آیه]] ({{متن قرآن|لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>) میگوید: آرزوی برتریهای یک دیگر میان دو گروه از [[زنان]] و مردان بوده است<ref>روح المعانی، مج ۴، ج ۵، ص ۲۹.</ref>. | ||
در [[روایت]] دیگری از [[امام صادق]] و [[امام باقر]] {{عم}} نیز آمده است که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} نازل شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۷۲.</ref>؛ به این معنا که [[مردم]] از [[آرزو]] کردن [[منزلت]] وی [[نهی]] شدهاند؛ ولی این، تطبیق [[آیه]] بر [[حضرت]] شمرده شده است<ref>المیزان، ج ۴، ص ۳۴۸.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه]]، مردان از آرزوی [[مال]]، [[نعمت]] و [[همسر]] نیکویی که [[خداوند]] به دیگران عطا کرده، [[نهی]] شدهاند؛ ولی آنان میتوانند مانند اینها را برای خود [[آرزو]] کنند<ref>عیاشی، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref>. مفسرانی چون [[طبری]] و [[طبرسی]]، براساس این [[روایات]] گفتهاند: هیچ کس نباید آن چه را [[خداوند]] به دیگران داده، برای خود [[آرزو]] کند؛ زیرا چنین آرزویی مایه [[اندوه]] و [[گناه]] است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۴؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.</ref>. برخی [[مفسران]] این [[آیه]] را در [[نهی]] از حسدورزی<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref> و برخی، حسدورزی را نتیجه آن [[آرزوها]] دانستهاند. فخررازی در این زمینه میگوید: هنگامی که [[انسان]] برخورداری دیگران از انواع [[فضایل]] را ببیند، در حالی که خود فاقد آنها است، ناراحت و مشوش میشود و یکی از دو حالت به او دست میدهد: یا زوال آن [[فضایل]] را از شخص مزبور [[آرزو]] میکند یا حصول آن را برای خود نیز میخواهد. حالت اول [[حسد]] و چون [[اعتراض]] به [[خداوند]] است، به [[کفر]] منتهی و موجب [[فساد]] [[دین]] و دنیای او میشود، و حالت دوم، [[غبطه]] است که بعضی آن را روا و برخی ناروا دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۱ و ۸۲.</ref>. | در [[روایت]] دیگری از [[امام صادق]] و [[امام باقر]] {{عم}} نیز آمده است که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} نازل شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۷۲.</ref>؛ به این معنا که [[مردم]] از [[آرزو]] کردن [[منزلت]] وی [[نهی]] شدهاند؛ ولی این، تطبیق [[آیه]] بر [[حضرت]] شمرده شده است<ref>المیزان، ج ۴، ص ۳۴۸.</ref>. بر پایه روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه]]، مردان از آرزوی [[مال]]، [[نعمت]] و [[همسر]] نیکویی که [[خداوند]] به دیگران عطا کرده، [[نهی]] شدهاند؛ ولی آنان میتوانند مانند اینها را برای خود [[آرزو]] کنند<ref>عیاشی، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref>. مفسرانی چون [[طبری]] و [[طبرسی]]، براساس این [[روایات]] گفتهاند: هیچ کس نباید آن چه را [[خداوند]] به دیگران داده، برای خود [[آرزو]] کند؛ زیرا چنین آرزویی مایه [[اندوه]] و [[گناه]] است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۴؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.</ref>. برخی [[مفسران]] این [[آیه]] را در [[نهی]] از حسدورزی<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۴.</ref> و برخی، حسدورزی را نتیجه آن [[آرزوها]] دانستهاند. فخررازی در این زمینه میگوید: هنگامی که [[انسان]] برخورداری دیگران از انواع [[فضایل]] را ببیند، در حالی که خود فاقد آنها است، ناراحت و مشوش میشود و یکی از دو حالت به او دست میدهد: یا زوال آن [[فضایل]] را از شخص مزبور [[آرزو]] میکند یا حصول آن را برای خود نیز میخواهد. حالت اول [[حسد]] و چون [[اعتراض]] به [[خداوند]] است، به [[کفر]] منتهی و موجب [[فساد]] [[دین]] و دنیای او میشود، و حالت دوم، [[غبطه]] است که بعضی آن را روا و برخی ناروا دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۱ و ۸۲.</ref>. | ||
در [[آیات]] ۸۰ تا ۸۲ سوره قصص به گونهای روشنتر از آرزوی داشتن [[اموال]] و [[منزلت]] دیگران [[نهی]] شده است. در این [[آیات]] که [[نهی]] از زیاده خواهی [[ثروت]] و [[مقام]] است، هنگامی که عدهای سطحی نگر، [[ثروت]] و جای گاه [[قارون]] را [[آرزو]] کردند، [[مؤمنان]] دانشمند به آنان [[اعتراض]] کردند. [[خداوند]] در ادامه خبر میدهد که پس از فرو رفتن [[قارون]] با ثروتش در [[زمین]]، همان کسانی که تا دیروز، جای گاه او را [[آرزو]] میکردند، با اظهار [[پشیمانی]] از آرزوی خود، تحقق نیافتن آن را نعمتی بس بزرگ یاد کردند {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا}}<ref>«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو میکردند پگاهان میگفتند: آوخ! | در [[آیات]] ۸۰ تا ۸۲ سوره قصص به گونهای روشنتر از آرزوی داشتن [[اموال]] و [[منزلت]] دیگران [[نهی]] شده است. در این [[آیات]] که [[نهی]] از زیاده خواهی [[ثروت]] و [[مقام]] است، هنگامی که عدهای سطحی نگر، [[ثروت]] و جای گاه [[قارون]] را [[آرزو]] کردند، [[مؤمنان]] دانشمند به آنان [[اعتراض]] کردند. [[خداوند]] در ادامه خبر میدهد که پس از فرو رفتن [[قارون]] با ثروتش در [[زمین]]، همان کسانی که تا دیروز، جای گاه او را [[آرزو]] میکردند، با اظهار [[پشیمانی]] از آرزوی خود، تحقق نیافتن آن را نعمتی بس بزرگ یاد کردند {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا}}<ref>«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو میکردند پگاهان میگفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ میدارد و (یا) تنگ میگرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو میبرد، آوخ! گویی کافران رستگار نمیگردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.</ref>. | ||
[[زمخشری]] این [[آرزو]] را از نوع [[غبطه]] دانسته است<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.</ref>؛ ولی در [[آیه]]، امری نکوهیده تلقی شده که با [[غبطه]] چندان سازگار نیست. [[خداوند سبحان]] در ادامه [[آیه]] ۳۲ سوره نساء پس از [[نهی]] از طمعورزی به نعمتهای دیگران، [[دارایی]] آنان را نتیجه کوشش و قابلیتشان معرفی کرده تا زمینه آرزوهای منفی از میان برود<ref>راهنما، ج ۳، ص ۳۶۰.</ref>: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 172-173.</ref>. | [[زمخشری]] این [[آرزو]] را از نوع [[غبطه]] دانسته است<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.</ref>؛ ولی در [[آیه]]، امری نکوهیده تلقی شده که با [[غبطه]] چندان سازگار نیست. [[خداوند سبحان]] در ادامه [[آیه]] ۳۲ سوره نساء پس از [[نهی]] از طمعورزی به نعمتهای دیگران، [[دارایی]] آنان را نتیجه کوشش و قابلیتشان معرفی کرده تا زمینه آرزوهای منفی از میان برود<ref>راهنما، ج ۳، ص ۳۶۰.</ref>: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 172-173.</ref>. | ||
==نقش [[شیطان]] در ایجاد [[آرزو]]== | == نقش [[شیطان]] در ایجاد [[آرزو]] == | ||
براساس [[آیه]] ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره نساء [[شیطان]] تأکید کرده است که گروهی از [[مردم]] را [[گمراه]]، و در [[دل]] آنان [[آرزو]] ایجاد میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا * وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ}}<ref>«و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت * و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم» سوره نساء، آیه ۱۱۸-۱۱۹.</ref>. عمدهترین کار [[شیطان]] ایجاد [[آرزو]] در [[دل]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۰.</ref> | براساس [[آیه]] ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره نساء [[شیطان]] تأکید کرده است که گروهی از [[مردم]] را [[گمراه]]، و در [[دل]] آنان [[آرزو]] ایجاد میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا * وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ}}<ref>«و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت * و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم» سوره نساء، آیه ۱۱۸-۱۱۹.</ref>. عمدهترین کار [[شیطان]] ایجاد [[آرزو]] در [[دل]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۰.</ref> و مشغول کردن آنها به [[آرزو]] است. از پیامهای روشن [[آیه]] این است که [[انسان]] پس از [[گمراهی]]، زمینه بیش تری برای [[ابتلا]] به [[آرزوها]] دارد و [[آرزو]]، ابزاری [[شیطانی]] برای دورنگه داشتن [[انسان]] از [[خداوند]] و [[نافرمانی]] از او است؛ ازاین رو [[ابتلا]] به [[آرزوها]] میتواند نشانه [[سلطه]] [[شیطان]] بر [[انسان]] باشد<ref>راهنما، ج ۴، ص ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] بعد، [[شیطان]] به عدهای [[وعده]] میدهد و آنها را به [[آرزو]] وامی دارد. آلوسی، [[وعده]] و [[آرزو]] را قویترین وسایل [[شیطان]] برای [[گمراه کردن]] [[انسان]] دانسته است<ref>روح المعانی، مج ۴، ج ۵، ص ۲۲۰.</ref>؛ هم چنین در ادامه [[آیه]] ۱۱۹ سوره نساء [[اقدام]] [[مشرکان]] به بریدن گوشهای برخی حیوانات و ایجاد [[نقص]] در آفریدگان [[خداوند]] از آثار آرزوهای [[شیطانی]] شمرده شده و [[خداوند]] برای پیش گیری از این [[آرزوها]]، به [[انسان]] [[آگاهی]] میدهد که [[آرزوها]] پی [[آمدی]] جز [[فریب]] ندارند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۰.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 173-174.</ref>. | ||
==دست یابی به [[آرزو]]== | == دست یابی به [[آرزو]] == | ||
[[آرزو]] از غرایزی است که [[انسان]] را به تحصیل [[کمالات]] [[تشویق]] میکند<ref>الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.</ref>؛ ولی [[خداوند]] دست یابی به چیزی را به صرف [[آرزو]] کردن نفی کرده است؛ زیرا مالک [[دنیا]] و [[آخرت]]، فقط [[خداوند]] است و تحقق [[آرزوها]] نیز به [[اراده]] او انجام میپذیرد<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>: {{متن قرآن|أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى * فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى}}<ref>«مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ * (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.</ref> قراین موجود در [[آیات]] این سوره نشان میدهد که [[خداوند]] آرزوی [[کافران]] را درباره [[شفاعت]] بتهایشان رد کرده<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۳۶۳؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>؛ ولی [[آیه]] به طور کلی در مورد رد دست یابی به هر آرزویی قابل [[تفسیر]] است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>. [[ابن زید]] در نگاهی دیگر به [[آیه]]، آن را چنین [[تفسیر]] کرده است: اگر [[پیامبر]] {{صل}} کرامتی را [[آرزو]] کند، برایش حاصل میشود<ref>جامع البیان، مج ۱۳، جزء ۲۷، ص ۸۲.</ref>. نظیر این مطلب در [[آیه]] ۱۲۳ سوره نساء دیده میشود که میگوید {{متن قرآن|لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ}}<ref>«(کیفر و پاداش) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب (وابسته) نیست، هر کس کار بدی کند کیفر آن را میبیند و در برابر خداوند برای خویش یار و یاوری نخواهد یافت» سوره نساء، آیه ۱۲۳.</ref>. با این که در [[شأن نزول]] [[آیه]]، روایاتی ناظر به موارد خاص از [[مفسران]] [[تابعان]] [[نقل]] شده، [[آیه]] دلالت دارد که دست یابی به [[نعمتهای خداوند]]، به عمل [[انسان]] بستگی دارد، نه آرزوی او<ref>المیزان، ج ۵، ص ۸۶.</ref>. | [[آرزو]] از غرایزی است که [[انسان]] را به تحصیل [[کمالات]] [[تشویق]] میکند<ref>الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.</ref>؛ ولی [[خداوند]] دست یابی به چیزی را به صرف [[آرزو]] کردن نفی کرده است؛ زیرا مالک [[دنیا]] و [[آخرت]]، فقط [[خداوند]] است و تحقق [[آرزوها]] نیز به [[اراده]] او انجام میپذیرد<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>: {{متن قرآن|أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى * فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى}}<ref>«مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ * (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.</ref> قراین موجود در [[آیات]] این سوره نشان میدهد که [[خداوند]] آرزوی [[کافران]] را درباره [[شفاعت]] بتهایشان رد کرده<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۳۶۳؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>؛ ولی [[آیه]] به طور کلی در مورد رد دست یابی به هر آرزویی قابل [[تفسیر]] است<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.</ref>. [[ابن زید]] در نگاهی دیگر به [[آیه]]، آن را چنین [[تفسیر]] کرده است: اگر [[پیامبر]] {{صل}} کرامتی را [[آرزو]] کند، برایش حاصل میشود<ref>جامع البیان، مج ۱۳، جزء ۲۷، ص ۸۲.</ref>. نظیر این مطلب در [[آیه]] ۱۲۳ سوره نساء دیده میشود که میگوید {{متن قرآن|لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ}}<ref>«(کیفر و پاداش) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب (وابسته) نیست، هر کس کار بدی کند کیفر آن را میبیند و در برابر خداوند برای خویش یار و یاوری نخواهد یافت» سوره نساء، آیه ۱۲۳.</ref>. با این که در [[شأن نزول]] [[آیه]]، روایاتی ناظر به موارد خاص از [[مفسران]] [[تابعان]] [[نقل]] شده، [[آیه]] دلالت دارد که دست یابی به [[نعمتهای خداوند]]، به عمل [[انسان]] بستگی دارد، نه آرزوی او<ref>المیزان، ج ۵، ص ۸۶.</ref>. | ||
در [[نقلی]] از مسروق و قتاده، [[سبب نزول]] [[آیه]] [[تفاخر]] میان گروهی از [[مسلمانان]] با [[اهل کتاب]] بیان شده که هر یک از این دو گروه، خود را از دیگری [[برتر]] میدانست<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>. در نقلهایی از سُدی، [[ابن عباس]]، [[ضحاک ]]و [[ابی صالح]]، به جای [[اهل کتاب]]، به [[یهود]] و [[نصارا]] تعبیر شده که در [[تفاخر]] با [[مسلمانان]] هر یک از این سه گروه، [[دین]]، کتاب و [[پیامبر]] خود را [[برتر]] از گروههای دیگر میدانست<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۱.</ref>. [[ضحاک]]، [[مجوس]] و [[کافران]] [[عرب]] را نیز در کنار آن سه گروه یاد کرده<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۲.</ref> که [[خداوند]] [[تفاخر]] آنها را آرزویی بیش ندانسته، بیان میدارد که [[ثواب]] [[الهی]] با آن، قابل دست یابی نیست. در مقابل [[روایات]] پیشین، [[مجاهد]] این [[تفاخر]] را میان [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]]، یا [[قریش]] و کعب بن اشرف یکی از [[دانشمندان | در [[نقلی]] از مسروق و قتاده، [[سبب نزول]] [[آیه]] [[تفاخر]] میان گروهی از [[مسلمانان]] با [[اهل کتاب]] بیان شده که هر یک از این دو گروه، خود را از دیگری [[برتر]] میدانست<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>. در نقلهایی از سُدی، [[ابن عباس]]، [[ضحاک]]و [[ابی صالح]]، به جای [[اهل کتاب]]، به [[یهود]] و [[نصارا]] تعبیر شده که در [[تفاخر]] با [[مسلمانان]] هر یک از این سه گروه، [[دین]]، کتاب و [[پیامبر]] خود را [[برتر]] از گروههای دیگر میدانست<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۱.</ref>. [[ضحاک]]، [[مجوس]] و [[کافران]] [[عرب]] را نیز در کنار آن سه گروه یاد کرده<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۲.</ref> که [[خداوند]] [[تفاخر]] آنها را آرزویی بیش ندانسته، بیان میدارد که [[ثواب]] [[الهی]] با آن، قابل دست یابی نیست. در مقابل [[روایات]] پیشین، [[مجاهد]] این [[تفاخر]] را میان [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]]، یا [[قریش]] و کعب بن اشرف یکی از [[دانشمندان یهود]]، دانسته است<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۲.</ref>. در ظاهر نظر اخیر با سیاق [[آیات]]، مناسبت بیش تری دارد<ref>همان، ص ۳۹۳.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 174-175.</ref>. | ||
==آرزوهای [[کافران]]== | == آرزوهای [[کافران]] == | ||
#'''[[سازش]] [[مؤمنان]] با [[کافران]]:''' [[خداوند]] در آیاتی چند، از آرزوهای [[کافران]] خبر میدهد که بیشتر آنها فراتر از آرزوهای شخصی، و بر ضد [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] است. در [[سوره قلم]] پس از [[نهی]] [[پیامبر]] {{صل}} از [[پیروی]] [[تکذیب]] کنندگان، خبر میدهد که آنان [[آرزو]] دارند [[حضرت]] در مقابل [[عبادت]] بتان از خود [[نرمش]] نشان دهد تا آنان نیز در برابر [[اسلام]] [[نرمی]] کنند<ref>جامع | # '''[[سازش]] [[مؤمنان]] با [[کافران]]:''' [[خداوند]] در آیاتی چند، از آرزوهای [[کافران]] خبر میدهد که بیشتر آنها فراتر از آرزوهای شخصی، و بر ضد [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] است. در [[سوره قلم]] پس از [[نهی]] [[پیامبر]] {{صل}} از [[پیروی]] [[تکذیب]] کنندگان، خبر میدهد که آنان [[آرزو]] دارند [[حضرت]] در مقابل [[عبادت]] بتان از خود [[نرمش]] نشان دهد تا آنان نیز در برابر [[اسلام]] [[نرمی]] کنند<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۱۰، ص ۵۰۱.</ref>{{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ}}<ref> دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند؛ سوره قلم، آیه: 9.</ref>. | ||
#'''کفرورزی [[مؤمنان]]:''' در [[آیه]] ۱ و ۲ سوره ممتحنه<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ * وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ}}؛ ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند * و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید؛ سوره ممتحنه، آیه ۱-۲.</ref> [[خداوند]] درون [[کافران]] را برای [[مؤمنان]] آشکار میسازد که [[آرزو]] دارند [[مؤمنان]]، هم چون آنان [[کفر]] ورزند؛ از این رو [[مؤمنان]] را از [[دوستی]] با [[کافران]] [[نهی]] میکند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص ۴۰۵.</ref> | # '''کفرورزی [[مؤمنان]]:''' در [[آیه]] ۱ و ۲ سوره ممتحنه<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ * وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ}}؛ ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند * و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید؛ سوره ممتحنه، آیه ۱-۲.</ref> [[خداوند]] درون [[کافران]] را برای [[مؤمنان]] آشکار میسازد که [[آرزو]] دارند [[مؤمنان]]، هم چون آنان [[کفر]] ورزند؛ از این رو [[مؤمنان]] را از [[دوستی]] با [[کافران]] [[نهی]] میکند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص ۴۰۵.</ref> | ||
#'''[[رنج]] [[مؤمنان]]:''' [[خداوند]] در سوره [[آل عمران]]، ضمن [[نهی]] [[مؤمنان]] از این که [[مشرکان]] را همراز خود قرار داده، [[اسرار]] خود را برای آنان بازگویند، [[راز]] آن را چنین بیان داشته است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref>: {{متن قرآن|وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ}}<ref>«دوست میدارند شما در سختی به سر برید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> سُدی در [[تفسیر]] [[آیه]] گفته است: آن هاآرزو دارندکه [[مؤمنان]]، از [[دین خدا]] [[گمراه]] شوند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref>. | # '''[[رنج]] [[مؤمنان]]:''' [[خداوند]] در سوره [[آل عمران]]، ضمن [[نهی]] [[مؤمنان]] از این که [[مشرکان]] را همراز خود قرار داده، [[اسرار]] خود را برای آنان بازگویند، [[راز]] آن را چنین بیان داشته است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref>: {{متن قرآن|وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ}}<ref>«دوست میدارند شما در سختی به سر برید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref> سُدی در [[تفسیر]] [[آیه]] گفته است: آن هاآرزو دارندکه [[مؤمنان]]، از [[دین خدا]] [[گمراه]] شوند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref>. | ||
#'''[[غفلت]] [[مؤمنان]] در میدان [[جنگ]]:''' از دیگر آرزوهای [[کافران]] این بوده که [[مؤمنان]]، هنگام [[جنگ]]، اسلحه و وسایل [[جنگی]] را از خود دور کنند تایک باره برآنها [[هجوم]] برند؛ از این رو [[خداوند]] به آنان [[دستور]] میدهد که در میدان [[جنگ]] در حال [[نماز]] نیز [[سلاح]] برگیرند {{متن قرآن|وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا}}<ref> و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است؛ سوره نساء، آیه: 102.</ref>. | # '''[[غفلت]] [[مؤمنان]] در میدان [[جنگ]]:''' از دیگر آرزوهای [[کافران]] این بوده که [[مؤمنان]]، هنگام [[جنگ]]، اسلحه و وسایل [[جنگی]] را از خود دور کنند تایک باره برآنها [[هجوم]] برند؛ از این رو [[خداوند]] به آنان [[دستور]] میدهد که در میدان [[جنگ]] در حال [[نماز]] نیز [[سلاح]] برگیرند {{متن قرآن|وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا}}<ref> و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است؛ سوره نساء، آیه: 102.</ref>. | ||
#'''[[شرک]] نورزیدن:''' در [[سوره کهف]]، [[مناظره]] مردی [[کافر]] که دارای دو تاکستان بود، با مؤمنی آمده است. در این [[مناظره]]، مرد [[کافر]] به فراوانی [[ثروت]] و [[نیرومندی]] کسانش [[تفاخر]] میکرد و میگفت: [[گمان]] نمیکنم این باغ هرگز از میان برود. [[خداوند]] خبر میدهد که میوه و درختان آن باغ با [[عذاب الهی]] نابود شد و آن [[کافر]] با [[تأسف]] از هزینهای که صرف کرده بود و اکنون نابود شده، [[آرزو]] میکند: ای کاش کسی را شریک پروردگارم نساخته بودم: {{متن قرآن|وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا}}<ref>«و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه | # '''[[شرک]] نورزیدن:''' در [[سوره کهف]]، [[مناظره]] مردی [[کافر]] که دارای دو تاکستان بود، با مؤمنی آمده است. در این [[مناظره]]، مرد [[کافر]] به فراوانی [[ثروت]] و [[نیرومندی]] کسانش [[تفاخر]] میکرد و میگفت: [[گمان]] نمیکنم این باغ هرگز از میان برود. [[خداوند]] خبر میدهد که میوه و درختان آن باغ با [[عذاب الهی]] نابود شد و آن [[کافر]] با [[تأسف]] از هزینهای که صرف کرده بود و اکنون نابود شده، [[آرزو]] میکند: ای کاش کسی را شریک پروردگارم نساخته بودم: {{متن قرآن|وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا}}<ref>«و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم» سوره کهف، آیه ۴۲.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 175-176.</ref>. | ||
==آرزوهای [[اهل کتاب]]:== | == آرزوهای [[اهل کتاب]]:== | ||
[[خداوند]] در بیش از یازده [[آیه]]، از آرزوهای گوناگون اهل کتاب که بیشتر در باره [[دین اسلام]] و [[جامعه]] [[مسلمانان]] است، خبر میدهد: | [[خداوند]] در بیش از یازده [[آیه]]، از آرزوهای گوناگون اهل کتاب که بیشتر در باره [[دین اسلام]] و [[جامعه]] [[مسلمانان]] است، خبر میدهد: | ||
#براساس [[آیه]] ۱۱۱ سوره بقره [[یهود]] و [[نصارا]] میگویند: فقط هم کیشان آنان اهل بهشتند؛ ولی [[خداوند]] میگوید: این، فقط آرزوهای آنها است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی | # براساس [[آیه]] ۱۱۱ سوره بقره [[یهود]] و [[نصارا]] میگویند: فقط هم کیشان آنان اهل بهشتند؛ ولی [[خداوند]] میگوید: این، فقط آرزوهای آنها است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>. در [[آیه]] ۹۴ همین سوره، [[خداوند]] به [[یهودیان]] که سرای [[آخرت]] را ویژه خود دانسته، هیچ سهمی برای دیگران قائل نیستند، میگوید: اگر راست میگویید و اگر شما [[فرزندان]] خدایید و او شما را [[عذاب]] نمیکند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref>، آرزوی [[مرگ]] کنید: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴.</ref> آن گاه خبر میدهد که [[یهودیان]]، بر اثر تبه کاریهایشان هرگز آرزوی [[مرگ]] نخواهند کرد: {{متن قرآن|وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۹۵.</ref>. [[رأی]] [[مفسران]] درباره چگونگی این پیشنهاد به [[یهود]]، گوناگون است. در [[روایت]] سعید بن جبیر یا عکرمه از [[ابن عباس]] آمده است که این پیشنهاد به طریق [[دعا]] و نفرین بود؛ یعنی [[یهود]] از [[خداوند]] برای گروهی که [[دروغ]] گویند، درخواست [[مرگ]] میکنند. دیگر [[مفسران]] برآنند که پیشنهاد به صورت آرزوی [[مرگ]] برای خودشان بود<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۹۸.</ref>. فخررازی نظر دوم را با لفظ تمنی در [[آیه]]، سازگارتر دانسته است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۹۱.</ref>. پیشنهاد آرزوی [[مرگ]] به [[یهود]] در [[آیه]] ۶ و ۷ سوره [[جمعه]] نیز که پس از بقره نازل شده، با اندکی تفاوت دیده میشود. [[علی بن ابراهیم قمی]] در ذیل [[آیات]] سوره [[جمعه]]، از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند: در [[تورات]] آمده که [[اولیای خدا]] آرزوی [[مرگ]] میکنند<ref>قمی، ج ۲، ص ۳۴۸.</ref>. [[آیات]] ۹۵ و ۹۶ سوره بقره پس از آن که خبر میدهد [[یهودیان]] هرگز آرزوی [[مرگ]] نمیکنند، میگوید: آنها از همه [[مردم]]، حتی از [[مشرکان]] برای [[زندگی]] در [[دنیا]] آزمندترند و هر یک از آنها [[عمر]] هزار ساله را [[آرزو]] میکند {{متن قرآن|وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ}}<ref>«و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref>. در باره [[علت]] ذکر هزار سال گفته شده: آن نهایت عمری است که [[مجوسیان]] برای یک دیگر [[دعا]] میکنند (عِش الف نوروز = هزارسال بزی) <ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۲۳؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۰۴.</ref>. | ||
#[[خداوند]] آرزوی دیگر [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) را در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره بیان کرده است: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام | # [[خداوند]] آرزوی دیگر [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) را در [[آیه]] ۷۸ سوره بقره بیان کرده است: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.</ref>. آرای [[نقل]] شده در [[تفسیر]] این [[آیه]]، نشان دهنده [[اختلاف]] [[مفسران]] نخستین در این باره است. به جز [[ابن عباس]] (به [[نقل]] ضحاک) و [[مجاهد]] که امانی را به سخنان [[دروغ]] [[تفسیر]] کردهاند، دیگر [[مفسران]] چون قتاده، [[ابن زید]]، [[ابی العالیه]] آن را به [[آرزو]] [[تفسیر]] کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.</ref>. [[مفسران]] بعدی نیز تحت تأثیر این [[اختلاف]]، آرای گوناگونی را ارائه کردهاند؛ در حالی که [[طبری]] و [[طبرسی]] [[رأی]] نخست را ترجیح دادهاند<ref>همان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۳۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref>. [[زمخشری]] در [[تفسیر]] [[آیه]] میگوید: [[یهودیان]]، آرزوهایی داشتند؛ مانند این که [[خداوند]] از آنها میگذرد و بر اثر خطاهایشان مؤاخذه نمیشوند. پدرانشان [[پیامبر]] بودند و برای آنها [[شفاعت]] خواهند کرد. دانشمندانشان نیز آرزوهایی را به آنها [[القا]] میکردند؛ مانند این که [[عذاب الهی]] جز چند روزی اندک به آنها نمیرسد، و میپنداشتند [[تورات]]، جز [[آرزوها]] و خیالات آنها نیست<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
#[[آیه]] ۱۰۹ سوره بقره از آرزوی گروهی دیگر از [[اهل کتاب]] درباره [[مسلمانان]] خبر میدهد که بسیاری از آنان [[آرزو]] دارند، پس از آن که به [[پیامبر]] {{صل}} [[ایمان]] آوردید، شما را از روی [[حسد]] به [[کفر]] بازگردانند: {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر | # [[آیه]] ۱۰۹ سوره بقره از آرزوی گروهی دیگر از [[اهل کتاب]] درباره [[مسلمانان]] خبر میدهد که بسیاری از آنان [[آرزو]] دارند، پس از آن که به [[پیامبر]] {{صل}} [[ایمان]] آوردید، شما را از روی [[حسد]] به [[کفر]] بازگردانند: {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref>. [[آیه]] ۶۹ سوره [[آل عمران]] میگوید: گروهی از [[اهل کتاب]] [[آرزو]] میکنند که ای کاش شما را [[گمراه]] میکردند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۷۷۱.</ref>: {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دستهای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمیکنند و درنمییابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref>. برخی [[مفسران]]، [[اهل کتاب]] در این [[آیه]] را [[یهود]] و [[نصارا]] و برخی دیگر، آنان را فقط [[یهودیان]] دانستهاند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 176-177.</ref>. | ||
==آرزوهای [[منافقان]]== | == آرزوهای [[منافقان]] == | ||
از این [[آرزوها]] در چهار [[آیه]] یاد شده است: | از این [[آرزوها]] در چهار [[آیه]] یاد شده است: | ||
#'''دست یابی به [[غنایم]]:''' در [[آیه]] ۷۳ سوره نساء از گروهی سخن به میان آمده که برای شرکت در [[جنگ]]، کندی میکردند؛ ولی هنگام [[پیروزی]] [[مؤمنان]] و کسب [[غنایم]]، آرزوی شرکت در [[جهاد]] و دست یابی به [[غنایم]] را داشتند. برخی [[مفسران]] این [[آیه]] را درباره گروهی از [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۷۸.</ref>؛ ولی بیشتر آنها معتقدند که درباره [[منافقان]] نازل شده است<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۲۹؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>. | # '''دست یابی به [[غنایم]]:''' در [[آیه]] ۷۳ سوره نساء از گروهی سخن به میان آمده که برای شرکت در [[جنگ]]، کندی میکردند؛ ولی هنگام [[پیروزی]] [[مؤمنان]] و کسب [[غنایم]]، آرزوی شرکت در [[جهاد]] و دست یابی به [[غنایم]] را داشتند. برخی [[مفسران]] این [[آیه]] را درباره گروهی از [[مؤمنان]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۷۸.</ref>؛ ولی بیشتر آنها معتقدند که درباره [[منافقان]] نازل شده است<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۲۹؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>. | ||
#'''[[ارتداد]] [[مؤمنان]]:''' در [[آیه]] ۸۹ همین سوره، گروهی دیگر از [[منافقان]] یاد شدهاند که [[کافر]] شدن [[مؤمنان]] را [[آرزو]] داشتند تا همگی در [[کفر]] مساوی باشند: {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>. | # '''[[ارتداد]] [[مؤمنان]]:''' در [[آیه]] ۸۹ همین سوره، گروهی دیگر از [[منافقان]] یاد شدهاند که [[کافر]] شدن [[مؤمنان]] را [[آرزو]] داشتند تا همگی در [[کفر]] مساوی باشند: {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>. | ||
#[[خداوند]] در سوره احزاب از گروهی [[منافق]] خبر میدهد که در [[جنگ]] احزاب به کارشکنی، فرار از [[جنگ]]، تضعیف [[روحیه]] افراد ضعیف الإیمان و زخم زبان به [[مسلمانان]] میپرداختند. در [[آیه]] ۲۰ سوره احزاب حال آنان چنین | # [[خداوند]] در سوره احزاب از گروهی [[منافق]] خبر میدهد که در [[جنگ]] احزاب به کارشکنی، فرار از [[جنگ]]، تضعیف [[روحیه]] افراد ضعیف الإیمان و زخم زبان به [[مسلمانان]] میپرداختند. در [[آیه]] ۲۰ سوره احزاب حال آنان چنین وصف شده است: [[منافقان]] میپندارند احزابی که به [[جنگ]] [[پیامبر]] {{صل}} آمدهاند، از ادامه [[جنگ]] منصرف نشدهاند و اگر دوباره برای [[جنگ]] بازگردند، این [[منافقان]] [[آرزو]] میکنند که ای کاش با بادیه نشینان بودند و به جای آن که با شما باشند، از [[اخبار]] شما میپرسیدند {{متن قرآن|يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ}}<ref>«گمان میکنند که دستهها (ی مشرک) هنوز نرفتهاند و اگر آن دستهها باز آیند، اینان آرزو میکنند کاش میان تازیهای بیاباننشین، بیاباننشینی میکردند و خبرهای شما را (از این و آن) میپرسیدند و اگر در میان شما میبودند جز اندکی کارزار نمیکردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.</ref>. | ||
#[[آیه]] ۱۴ سوره حدید نیز از گفتوگوی [[منافقان]] با [[مؤمنان]] در [[قیامت]] خبر میدهد که [[مؤمنان]]، آنان را به [[فریب]] خوردن از [[آرزوها]] در [[دنیا]] متهم میکنند: {{متن قرآن|يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ}}<ref>«(منافقان) آنان | # [[آیه]] ۱۴ سوره حدید نیز از گفتوگوی [[منافقان]] با [[مؤمنان]] در [[قیامت]] خبر میدهد که [[مؤمنان]]، آنان را به [[فریب]] خوردن از [[آرزوها]] در [[دنیا]] متهم میکنند: {{متن قرآن|يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ}}<ref>«(منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فر» سوره حدید، آیه ۱۴.</ref>. از سوی برخی، آرزوی آنها وارد شدن [[مصیبت]] به [[مؤمنان]] دانسته شده<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۵۵.</ref> و همچنین به آرزوهای بلند و آرزوی [[طول عمر]] برای خودشان [[تفسیر]] شده <ref>الکشاف، ج ۴، ص ۴۷۶.</ref>؛ ولی در [[آیه]] به مصداق خاصی اشاره نشده است<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 177-178.</ref>. | ||
==آرزوهای [[مؤمنان]]== | == آرزوهای [[مؤمنان]] == | ||
[[قرآن]] به برخی از آرزوهای [[مؤمنان]] در جای گاههای گوناگون اشاره کرده است: | [[قرآن]] به برخی از آرزوهای [[مؤمنان]] در جای گاههای گوناگون اشاره کرده است: | ||
#[[آیه]] ۷۹ سوره قصص از گروهی [[دنیاطلب]] درزمان [[حضرت موسی]] {{ع}} خبر میدهد که با مشاهده [[قارون]] و [[ثروت]] بسیارش گفتند: ای کاش مانند آن چه به [[قارون]] داده شده، ما نیز میداشتیم؛ زیرا او از نعمتهای [[دنیا]] | # [[آیه]] ۷۹ سوره قصص از گروهی [[دنیاطلب]] درزمان [[حضرت موسی]] {{ع}} خبر میدهد که با مشاهده [[قارون]] و [[ثروت]] بسیارش گفتند: ای کاش مانند آن چه به [[قارون]] داده شده، ما نیز میداشتیم؛ زیرا او از نعمتهای [[دنیا]] بهره فراوانی دارد: {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.</ref>. [[طبرسی]] میگوید: آنان؛ [[کافران]]، [[منافقان]] و افراد ضعیف الایمان بودند<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷.</ref>؛ ولی به نظر [[زمخشری]]، [[آرزو]] کنندگان، گروهی [[مؤمن]] بودند و آرزوی آنها برخاسته از تمایل به [[رفاه]] و [[ثروت]] بود؛ چنان که این تمایل به طور معمول در [[انسان]] وجود دارد. وی از قتاده نیز [[نقل]] میکند که آرزوی آنها از آن رو بود که میخواستند با [[انفاق]] آن [[داراییها]] در راه خیر، به [[خداوند]] [[تقرب]] جویند<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.</ref>؛ اما [[مفسران]] بعدی، [[تفسیر]] قتاده را که با ظاهر [[آیه]] ناسازگار است، تأیید نکردند؛ زیرا در [[آیه]] بعد، [[مؤمنان]] دانشمند، آن گروه را بر اثر آرزویشان توبیخ کرده، [[ثواب]] [[خداوند]] را برای [[مؤمن]]، بهتر از [[دارایی]] [[قارون]] دانستهاند. | ||
#[[آیه]] ۷ سوره [[انفال]] ضمن اشاره به خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] برای [[جنگ بدر]]، خبر میدهد که [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} [[وعده]] داده بود: یکی از دو گروه، یعنی کاروان تجارتی [[قریش]] به [[سرپرستی]] [[ابوسفیان]] که از [[شام]] عازم [[مکه]] بود یا [[سپاه]] [[مشرکان]] را نصیب [[مسلمانان]] کند. بر اساس این [[آیه]]، [[مسلمانان]] [[آرزو]] میکردند داراییهای کاروان تجارتی که [[مشقت]] [[جنگ]] را ندارد، نصیبشان شود؛ ولی [[خداوند]] برخلاف خواسته و آرزوی آنان، [[اراده]] کرد؛ یعنی [[حق]] را تثبیت، [[باطل]] را نابود و [[کافران]] را به دست [[مسلمانان]] ذلیل گرداند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار | # [[آیه]] ۷ سوره [[انفال]] ضمن اشاره به خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] برای [[جنگ بدر]]، خبر میدهد که [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} [[وعده]] داده بود: یکی از دو گروه، یعنی کاروان تجارتی [[قریش]] به [[سرپرستی]] [[ابوسفیان]] که از [[شام]] عازم [[مکه]] بود یا [[سپاه]] [[مشرکان]] را نصیب [[مسلمانان]] کند. بر اساس این [[آیه]]، [[مسلمانان]] [[آرزو]] میکردند داراییهای کاروان تجارتی که [[مشقت]] [[جنگ]] را ندارد، نصیبشان شود؛ ولی [[خداوند]] برخلاف خواسته و آرزوی آنان، [[اراده]] کرد؛ یعنی [[حق]] را تثبیت، [[باطل]] را نابود و [[کافران]] را به دست [[مسلمانان]] ذلیل گرداند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>. | ||
#[[آیه]] ۱۴۳ سوره [[آل عمران]] خطاب به گروهی از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} است که میگوید: شما پیش از آن که با [[مرگ]] روبه رو شوید، آرزویش را داشتید{{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو میکردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیدهاید تنها (در آن) مینگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref>. این [[آیه]] که درباره [[جنگ]] [[اُحد]] نازل شده، آن گروه از [[مؤمنان]] را نکوهیده که برای آرزوی [[پیروزی]] و دست یابی به [[غنایم]]، با [[اصرار]] خود سبب خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] و رویارویی با [[مشرکان]] در [[اُحد]] شدند؛ ولی هنگامی که [[مرگ]] را پیش روی خود دیدند، ناپایداری کردند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۱.</ref>. [[زمخشری]] در پاسخ به این پرسش که هرکس [[آرزوی شهادت]] کند، به طور ضمنی، آرزوی [[غلبه]] [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را نیز دارد، میگوید: قصد چنین شخصی رسیدن به [[کرامت]] [[شهیدان]] است؛ بدون آن که به جنبه دیگر آن توجه داشته باشد<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 178-179.</ref>. | # [[آیه]] ۱۴۳ سوره [[آل عمران]] خطاب به گروهی از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} است که میگوید: شما پیش از آن که با [[مرگ]] روبه رو شوید، آرزویش را داشتید{{متن قرآن|وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ}}<ref>«و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو میکردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیدهاید تنها (در آن) مینگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.</ref>. این [[آیه]] که درباره [[جنگ]] [[اُحد]] نازل شده، آن گروه از [[مؤمنان]] را نکوهیده که برای آرزوی [[پیروزی]] و دست یابی به [[غنایم]]، با [[اصرار]] خود سبب خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] و رویارویی با [[مشرکان]] در [[اُحد]] شدند؛ ولی هنگامی که [[مرگ]] را پیش روی خود دیدند، ناپایداری کردند<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۱.</ref>. [[زمخشری]] در پاسخ به این پرسش که هرکس [[آرزوی شهادت]] کند، به طور ضمنی، آرزوی [[غلبه]] [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را نیز دارد، میگوید: قصد چنین شخصی رسیدن به [[کرامت]] [[شهیدان]] است؛ بدون آن که به جنبه دیگر آن توجه داشته باشد<ref>الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 178-179.</ref>. | ||
==آرزوی [[پیامبران]]== | == آرزوی [[پیامبران]] == | ||
[[آیه]] ۵۲ سوره [[حج]] از [[آرزو]] کردن [[پیامبران]] خبر میدهد و این که هرگاه آنان [[آرزو]] میکردند، [[شیطان]] در آرزوی آنان [[وسوسه]] کرده، درصدد جلوگیری از تحقق آن برمیآمد؛ اما خدای [[دانا]] و [[حکیم]] القائات [[شیطان]] را از میان میبُرد؛ آن گاه، [[آیات]] خود را محکم و تثبیت میکرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) | [[آیه]] ۵۲ سوره [[حج]] از [[آرزو]] کردن [[پیامبران]] خبر میدهد و این که هرگاه آنان [[آرزو]] میکردند، [[شیطان]] در آرزوی آنان [[وسوسه]] کرده، درصدد جلوگیری از تحقق آن برمیآمد؛ اما خدای [[دانا]] و [[حکیم]] القائات [[شیطان]] را از میان میبُرد؛ آن گاه، [[آیات]] خود را محکم و تثبیت میکرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. طبق این [[آیه]]، هیچ یک از [[پیامبران پیشین]] از [[آرزو]] کردنی که مورد اشاره [[آیه]] است، بی بهره نبوده است و [[شیطان]] نیز همیشه در این نوع [[آرزوها]] [[وسوسه]] میکرده؛ با این حال، موارد آرزوی [[پیامبران]] در [[آیه]] بیان نشده است. قراین موجود در [[آیه]]، مانند القای [[وسوسه]] از سوی [[شیطان]] و ازاله آن وسوسهها از طرف [[خداوند]]، نشان میدهد که آرزوهای مورد اشاره [[آیه]]، فراتر از آرزوهای فردی و احیاناً پوچ و منفی است؛ بلکه همانگونه که برخی [[مفسران]] توجه دادهاند، آرمانهای والایی بوده است که [[انبیای الهی]] در جهت تحقق بخشیدن به آنها و در نتیجه، تحقق [[دین الهی]] در [[جامعه]] از هیچ کوششی فروگذار نمیکردهاند. [[علامه طباطبایی]] بر آن است که این [[آرزوها]]، [[همراهی]] و مساعدت علل و عوامل مادی در جهت [[تبلیغ]] [[دین خدا]] و اقبال [[مردم]] به آن بود، و [[شیطان]]، همواره با [[وسوسه]] [[مردم]] و ترغیب [[مفسدان]] به فسادورزی، سعی در ناکام گذاشتن آرزوی [[پیامبران]] داشته؛ اما [[خداوند]] با از بین بردن القائات [[شیطانی]] و تثبیت [[آیات]] خود، کوشش [[پیامبران]] را به نتیجه میرسانده است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۹۱.</ref>. [[سید قطب]]-احتمالا با [[الهام]] از برخی [[روایات]] مورد [[تردید]] که خود با صراحت، بعضی را [[انکار]] کرده- [[معتقد]] است: [[پیامبران]] از یک سو با توجه به رسالتی که به عهده دارند و از سوی دیگر با توجه به محدودیت [[عمر]] خود، [[آرزو]] میکردند که [[مردم]] در سریعترین زمان و از نزدیکترین راه به [[دین الهی]] جذب شوند؛ از این رو تمایل داشتند در برابر برخی عادتها و [[رسوم]] نادرست [[مردم]]، به طور موقت [[سکوت]] کنند؛ به این [[امید]] که پس از گردن نهادن [[مردم]] به [[دین]]، اندک اندک آنان را به راه درست [[هدایت]] کنند و [[شیطان]] با مکر و تصرفاتش و ایجاد [[شبهه]] در [[دل]] [[مردم]]، در پی آن بوده که آرزوی [[پیامبران]] را از مسیر [[حق]] و درست [[منحرف]] سازد؛ اما [[خدا]] با آشکار کردن تصرفات [[شیطان]]، مانع حیلههای او شده، کوشش [[پیامبران]] را به نتیجه میرساند<ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۴۳۲ - ۲۴۳۴.</ref>؛ جز این، در بین آیاتی که دعاهای [[انبیا]] را حکایت کرده میتوان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البته این [[آیات]] به واقع میتواند گامی در جهت [[اصلاح]] [[خواستهها]] و آرزوهای [[مردم]] و جهت دادن آنان به آرمانهای [[برتر]] در [[زندگی]] باشد؛ به طور مثال هنگامی که [[ابراهیم]] {{ع}} فرزندش [[اسماعیل]] را همراه با [[هاجر]] در سرزمین خشک [[مکه]] تنها میگذارد، از [[خدا]] میخواهد که دلهای [[مردم]] را به آنها متوجه و متمایل و از محصولات متنوع برخوردارشان سازد و آرزوی او آن است که [[نسل]] وی [[شکرگزار]] [[خداوند]] شوند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>یاهنگام ساختن بنای [[کعبه]] همراه بااسماعیل، از [[خدا]] میخواهند که از ذریه شان، امتی [[مسلمان]] و [[فرمان]] بردار خداوند قرار دهد: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}<ref> پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی؛ سوره بقره، آیه: 128.</ref> و نیز میخواهد که در میان آنها [[پیامبری]] از خودشان برانگیزد تا [[آیات الهی]] را بر آنان [[تلاوت]] کند؛ کتاب و [[حکمت]] به ایشان بیاموزد و [[تزکیه]] شان سازد: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>این [[آیات]] و آیاتی دیگر به طور ضمنی از آرمانهای [[ابراهیم]] {{ع}} خبر میدهد؛ البته این آرمانها، چنان که ازبعضی [[آیات]] به دست میآید، گاه جنبه سلبی هم دارد؛ برای مثال بر اساس [[آیه]] ۸۸ سوره یونس [[موسی]] {{ع}} از [[خدا]] میخواهد که [[اموال]] و داراییهای [[فرعون]] و درباریانش را نابود کند؛ به این [[دلیل]] که از آن در جهت [[گمراهی]] [[مردم]] از [[راه خدا]] استفاده میکردند: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.</ref> یا این که اولی الالباب از [[خدا]] میخواهند که در [[روز قیامت]]، خوارشان نگرداند: {{متن قرآن|وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>. از سویی دیگر فقط ویژه [[انبیا]] هم نیست؛ چنان که [[آیه]] ۱۹۳ سوره [[آل عمران]] درخواست [[مرگ]] با [[ابرار]] و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگیهای اولی الالباب شمرده است: {{متن قرآن|وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref>. [[آیه]] ۱۰ سوره [[حشر]] نیز به [[مؤمنان]] میآموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعهای براساس [[رأفت]] و [[رحمت]] میان [[برادران ایمانی]] و خالی از هرگونه [[کینه]] و [[دشمنی]] قرار دهند{{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 179-180.</ref>. | ||
==آرزوهای پس از [[مرگ]]== | == آرزوهای پس از [[مرگ]] == | ||
در نُه سوره که به جز دو سوره، همه مکی هستند، [[خداوند]] از آرزوی گروهی خبر میدهد که در [[قیامت]] مستحق عذابند: | در نُه سوره که به جز دو سوره، همه مکی هستند، [[خداوند]] از آرزوی گروهی خبر میدهد که در [[قیامت]] مستحق عذابند: | ||
#'''آرزوی پیش فرستادن [[نیکی]]:''' بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref> هنگامی که در [[قیامت]]، [[جهنم]] برای [[انسان]] حاضر میشود، میگوید: ای کاش برای [[زندگی]] ابدی خویش چیزی میفرستادم. | # '''آرزوی پیش فرستادن [[نیکی]]:''' بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref> هنگامی که در [[قیامت]]، [[جهنم]] برای [[انسان]] حاضر میشود، میگوید: ای کاش برای [[زندگی]] ابدی خویش چیزی میفرستادم. | ||
#'''آرزوی [[همراهی]] با [[پیامبر]]:''' [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref> از روزی خبر میدهد که [[ستم]] کار دو دست خود را به دندان گزیده، میگوید: ای کاش از [[پیامبر]] [[پیروی]] میکردم. | # '''آرزوی [[همراهی]] با [[پیامبر]]:''' [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref> از روزی خبر میدهد که [[ستم]] کار دو دست خود را به دندان گزیده، میگوید: ای کاش از [[پیامبر]] [[پیروی]] میکردم. | ||
#'''آرزوی دوری از [[دوست]] و هم نشین بد:''' در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref> از آرزوی دیگر آن شخص خبر میدهد که میگوید: ای کاش فلان را [[دوست]] نگرفته بودم. {{متن قرآن| فُلَانًا}} به کسی که [[انسان]] را از [[دین]] [[گمراه]] میکند، [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۳.</ref>. [[علامه طباطبایی]] میگوید: بعضی {{متن قرآن| فُلَانًا}} را کنایه از [[شیطان]] دانستهاند؛ ولی سیاق [[آیات]]، آن را [[یاری]] نمیکند<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> خبر میدهد که [[کافر]] در [[روز قیامت]]، به هم نشینش که در [[دنیا]] باعث [[گمراهی]] او شده، میگوید: ای کاش میان من و تو به دوری [[مشرق]] و [[مغرب]] فاصله بود. | # '''آرزوی دوری از [[دوست]] و هم نشین بد:''' در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref> از آرزوی دیگر آن شخص خبر میدهد که میگوید: ای کاش فلان را [[دوست]] نگرفته بودم. {{متن قرآن| فُلَانًا}} به کسی که [[انسان]] را از [[دین]] [[گمراه]] میکند، [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۳.</ref>. [[علامه طباطبایی]] میگوید: بعضی {{متن قرآن| فُلَانًا}} را کنایه از [[شیطان]] دانستهاند؛ ولی سیاق [[آیات]]، آن را [[یاری]] نمیکند<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}}<ref>«تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.</ref> خبر میدهد که [[کافر]] در [[روز قیامت]]، به هم نشینش که در [[دنیا]] باعث [[گمراهی]] او شده، میگوید: ای کاش میان من و تو به دوری [[مشرق]] و [[مغرب]] فاصله بود. | ||
#'''آرزوی [[مسلمان]] بودن:''' این [[آرزو]] در [[آیه]] {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران | # '''آرزوی [[مسلمان]] بودن:''' این [[آرزو]] در [[آیه]] {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند» سوره حجر، آیه ۲.</ref> بیان شده است. [[مفسران]]، زمان این [[آرزو]] را هنگام [[مرگ]] یا در [[آخرت]] دانستهاند<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۵۶۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۰۵.</ref>. | ||
#'''آرزوی بازگشت به [[دنیا]] و [[تکذیب]] نکردن [[آیات]]:''' براساس [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> هنگامی که [[کافران]] بر روی [[آتش]] نگه داشته میشوند، [[آرزو]] میکنند به [[دنیا]] برگردند تا [[آیات الهی]] (کتابهای [[پیامبران]] و آن چه بر آنان نازل شده<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸.</ref>) را [[تکذیب]] نکنند. آیاتی دیگر چون {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref> | # '''آرزوی بازگشت به [[دنیا]] و [[تکذیب]] نکردن [[آیات]]:''' براساس [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref> هنگامی که [[کافران]] بر روی [[آتش]] نگه داشته میشوند، [[آرزو]] میکنند به [[دنیا]] برگردند تا [[آیات الهی]] (کتابهای [[پیامبران]] و آن چه بر آنان نازل شده<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸.</ref>) را [[تکذیب]] نکنند. آیاتی دیگر چون {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref> پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن| أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ }}<ref> یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!؛ سوره زمر، آیه: ۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ}}<ref> آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: ۵۳.</ref> نیز مؤید همین معنا است. | ||
#'''آرزوی [[مرگ]] و دریافت نکردن [[نامه عمل]]:''' [[آیات]] {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ * يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود * و نمیدانستم که حسابم چیست * کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref> از کسانی که [[نامه عمل]] آنان به دست چپشان داده میشود، خبر میدهد که هر یک با مشاهده آن میگوید: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود خبردار نشده بودم! ای کاش [[مرگ]] کار را تمام میکرد. گفته شده که این افراد، با مشاهده [[اعمال]] [[زشت]] و روسیاهی خود، [[آرزو]] میکنند که ای کاش با همان مرگی که در [[دنیا]] بود، کار به پایان میرسید و پس از آن زنده نمیشدند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.</ref>؛ ولی قتاده گفته است: آن شخص در [[قیامت]] آرزوی [[مرگ]] میکند<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۷۷؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.</ref>. | # '''آرزوی [[مرگ]] و دریافت نکردن [[نامه عمل]]:''' [[آیات]] {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ * يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود * و نمیدانستم که حسابم چیست * کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref> از کسانی که [[نامه عمل]] آنان به دست چپشان داده میشود، خبر میدهد که هر یک با مشاهده آن میگوید: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود خبردار نشده بودم! ای کاش [[مرگ]] کار را تمام میکرد. گفته شده که این افراد، با مشاهده [[اعمال]] [[زشت]] و روسیاهی خود، [[آرزو]] میکنند که ای کاش با همان مرگی که در [[دنیا]] بود، کار به پایان میرسید و پس از آن زنده نمیشدند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.</ref>؛ ولی قتاده گفته است: آن شخص در [[قیامت]] آرزوی [[مرگ]] میکند<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۷۷؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.</ref>. | ||
#'''آرزوی [[خاک]] شدن:''' {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>.[[مفسران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی دارند که منشأ برخی از آنها روایاتی منقول از [[پیامبر]] {{صل}} و [[صحابه]] است. به نظر زجاج، [[کافر]] [[آرزو]] میکند که ای کاش پس از [[مرگ]]، دیگر بار زنده نمیشد <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷.</ref>؛ ولی [[زمخشری]] احتمال داده که [[آرزو]] میکند در [[دنیا]] [[خاک]] میبود و به صورت [[آدمی]] آفریده نمیشد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۶۹۲.</ref>. [[طبری]] میگوید: آرزوی [[کافر]] این است که ای کاش چون حیوانات به [[خاک]] تبدیل میشد! منشأ این [[تفسیر]]، روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} است که میفرماید: [[خداوند]] در [[روز قیامت]] حیوانات را زنده میکند و پس از آن که بعضی از آنها را که به حیوانات دیگر [[ظلم]] کردهاند، قصاص کرد، به آنان امر میکند [[خاک]] شوند. در این هنگام [[کافر]] [[آرزو]] میکند که ای کاش [[خاک]] میبود!<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴.</ref> برخی گفتهاند: مراد [[کافر]] از آرزوی [[خاک]] بودن، [[خضوع]] در برابر [[خدا]] و [[نافرمانی]] نکردن از او است<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص ۶۳.</ref>؛ هم چنین گفته شده: مراد از [[کافر]]، [[ابلیس]] است که با مشاهده [[کرامت]] [[آدم]] و [[فرزندان]] [[مؤمن]] او، [[آرزو]] میکند: ای کاش چون [[آدم]] از [[خاک]] آفریده شده بودم!<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۸؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۹.</ref> آلوسی، این [[تفسیر]] را [[نیکو]] شمرده؛ ولی آن را از سیاق [[آیات]] دور دانسته است<ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۸.</ref>. [[ابن عباس]] در [[حدیث]] دیگری میگوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم: هنگامی که [[کافر]]، [[ثواب]] و [[کرامت]] [[شیعیان]] [[علی]] {{ع}} را در [[روز قیامت]] ببیند، میگوید: ای کاش [[شیعه]] [[علی]] بودم!<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۷.</ref> تطبیق تراب بر [[شیعه]] [[حضرت علی]] {{ع}} از آن رو است که [[کنیه]] [[حضرت]] [[ابوتراب]] بوده است. همانند [[آیه]] نبأ، در سوره نساءنیز آمده و از روزی خبر میدهد که [[کافران]] و کسانی که [[پیامبر]] را [[نافرمانی]] کردند، [[آرزو]] میکنند: ای کاش با [[زمین]] یک سان میشدند! | # '''آرزوی [[خاک]] شدن:''' {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>.[[مفسران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی دارند که منشأ برخی از آنها روایاتی منقول از [[پیامبر]] {{صل}} و [[صحابه]] است. به نظر زجاج، [[کافر]] [[آرزو]] میکند که ای کاش پس از [[مرگ]]، دیگر بار زنده نمیشد <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷.</ref>؛ ولی [[زمخشری]] احتمال داده که [[آرزو]] میکند در [[دنیا]] [[خاک]] میبود و به صورت [[آدمی]] آفریده نمیشد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۶۹۲.</ref>. [[طبری]] میگوید: آرزوی [[کافر]] این است که ای کاش چون حیوانات به [[خاک]] تبدیل میشد! منشأ این [[تفسیر]]، روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} است که میفرماید: [[خداوند]] در [[روز قیامت]] حیوانات را زنده میکند و پس از آن که بعضی از آنها را که به حیوانات دیگر [[ظلم]] کردهاند، قصاص کرد، به آنان امر میکند [[خاک]] شوند. در این هنگام [[کافر]] [[آرزو]] میکند که ای کاش [[خاک]] میبود!<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴.</ref> برخی گفتهاند: مراد [[کافر]] از آرزوی [[خاک]] بودن، [[خضوع]] در برابر [[خدا]] و [[نافرمانی]] نکردن از او است<ref>الفرقان، ج ۳۰، ص ۶۳.</ref>؛ هم چنین گفته شده: مراد از [[کافر]]، [[ابلیس]] است که با مشاهده [[کرامت]] [[آدم]] و [[فرزندان]] [[مؤمن]] او، [[آرزو]] میکند: ای کاش چون [[آدم]] از [[خاک]] آفریده شده بودم!<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۸؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۹.</ref> آلوسی، این [[تفسیر]] را [[نیکو]] شمرده؛ ولی آن را از سیاق [[آیات]] دور دانسته است<ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۸.</ref>. [[ابن عباس]] در [[حدیث]] دیگری میگوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم: هنگامی که [[کافر]]، [[ثواب]] و [[کرامت]] [[شیعیان]] [[علی]] {{ع}} را در [[روز قیامت]] ببیند، میگوید: ای کاش [[شیعه]] [[علی]] بودم!<ref>علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۷.</ref> تطبیق تراب بر [[شیعه]] [[حضرت علی]] {{ع}} از آن رو است که [[کنیه]] [[حضرت]] [[ابوتراب]] بوده است. همانند [[آیه]] نبأ، در سوره نساءنیز آمده و از روزی خبر میدهد که [[کافران]] و کسانی که [[پیامبر]] را [[نافرمانی]] کردند، [[آرزو]] میکنند: ای کاش با [[زمین]] یک سان میشدند! | ||
#'''آرزوی [[پیروی]] از [[خدا]] و [[رسول]]:''' {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref> | # '''آرزوی [[پیروی]] از [[خدا]] و [[رسول]]:''' {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref> | ||
#'''آرزوی [[شفاعت]]:''' {{متن قرآن|فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا}}<ref>«آیا جز فرجام آن را چشم | # '''آرزوی [[شفاعت]]:''' {{متن قرآن|فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا}}<ref>«آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگ» سوره اعراف، آیه ۵۳.</ref> | ||
#'''آرزوی رهایی از [[آتش]]:''' {{متن قرآن|فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> آرزوی [[مؤمن]] [[آل یاسین]]، نمونه دیگری از آرزوهای پس از [[مرگ]] است که در سوره "[[یس]]" گزارش شده و برخلاف موارد پیش گفته که از [[آینده]] خبر میدهد، در این سوره از گذشته خبر میدهد. براساس آن، مردی [[مؤمن]] که در برخی [[روایات]] [[حبیب نجار]] نامیده شده<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref>، پس از [[مرگ]]، به [[بهشت]] درآمده وگفته است: {{متن قرآن|يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«کاش قوم من (این را) میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۶-۲۷.</ref>. | # '''آرزوی رهایی از [[آتش]]:''' {{متن قرآن|فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref> آرزوی [[مؤمن]] [[آل یاسین]]، نمونه دیگری از آرزوهای پس از [[مرگ]] است که در سوره "[[یس]]" گزارش شده و برخلاف موارد پیش گفته که از [[آینده]] خبر میدهد، در این سوره از گذشته خبر میدهد. براساس آن، مردی [[مؤمن]] که در برخی [[روایات]] [[حبیب نجار]] نامیده شده<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref>، پس از [[مرگ]]، به [[بهشت]] درآمده وگفته است: {{متن قرآن|يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«کاش قوم من (این را) میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۶-۲۷.</ref>. | ||
[[مفسران]]، [[علت]] آرزوی این مرد را [[تشویق]] قومش به [[ایمان]] و رسیدن به [[کرامت]] وی<ref>الکشاف، ج۴، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۵۹.</ref> و برخی خیرخواهی او برای قومش حتی پس از [[مرگ]] دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[ آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۸۱-۱۸۲.</ref>. | [[مفسران]]، [[علت]] آرزوی این مرد را [[تشویق]] قومش به [[ایمان]] و رسیدن به [[کرامت]] وی<ref>الکشاف، ج۴، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۵۹.</ref> و برخی خیرخواهی او برای قومش حتی پس از [[مرگ]] دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.</ref><ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۸۱-۱۸۲.</ref>. | ||
==آرزو در دانشنامه معاصر قرآن کریم== | == آرزو در دانشنامه معاصر قرآن کریم == | ||
[[آرزو]]، خواهش چیزی داشتن و یا خواهش دستیابی به چیزی است و به تعبیر دیگر هر آنچه را نفس [[آدمی]] خواهان دستیابی به آن است و برای فراهم کردن آن در درون خویش [[احساس نیاز]] به آن را میکند از آن تعبیر به [[آرزو]] میشود که ممکن است [[مشروع]] یا [[نامشروع]] باشد. [[آرزو]] به مطلوب و نامطلوب، معقول و نامعقول و ممکن و غیر ممکن قابل تقسیم است. | [[آرزو]]، خواهش چیزی داشتن و یا خواهش دستیابی به چیزی است و به تعبیر دیگر هر آنچه را نفس [[آدمی]] خواهان دستیابی به آن است و برای فراهم کردن آن در درون خویش [[احساس نیاز]] به آن را میکند از آن تعبیر به [[آرزو]] میشود که ممکن است [[مشروع]] یا [[نامشروع]] باشد. [[آرزو]] به مطلوب و نامطلوب، معقول و نامعقول و ممکن و غیر ممکن قابل تقسیم است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۲: | ||
#{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref>؛ | #{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ | #{{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا}}<ref>«و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه | #{{متن قرآن|وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا}}<ref>«و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم» سوره کهف، آیه ۴۲.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته | #{{متن قرآن|فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن| وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا }}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۸.</ref>؛ | #{{متن قرآن| وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا }}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۸.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref>، | #{{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ}}<ref>«کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۷.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>؛ | #{{متن قرآن|إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}<ref>«ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref> به کار رفته است. | #{{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref> به کار رفته است. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۳: | ||
از آنجا که [[انسان]] موجودی کمال طلب است، آرزوی دستیابی به کمال، طبعاً امری مطلوب و [[پسندیده]] خواهد بود، ولی هر آرزویی که [[آدمی]] را در وادی خیالات واهی و پندارهای [[نادرست]] بیندازد، قطعاً مذموم و [[ناپسند]] است. | از آنجا که [[انسان]] موجودی کمال طلب است، آرزوی دستیابی به کمال، طبعاً امری مطلوب و [[پسندیده]] خواهد بود، ولی هر آرزویی که [[آدمی]] را در وادی خیالات واهی و پندارهای [[نادرست]] بیندازد، قطعاً مذموم و [[ناپسند]] است. | ||
روایاتی که [[آرزوهای دور و دراز]] را [[ناپسند]] دانسته و به خاطر جلوگیری [[انسان]] از نیفتادن در ورطه اوهام از آنها [[نهی]] نموده نیز بسیار است. آیاتی از [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را از برخی [[آرزوها]] باز داشته است: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند | روایاتی که [[آرزوهای دور و دراز]] را [[ناپسند]] دانسته و به خاطر جلوگیری [[انسان]] از نیفتادن در ورطه اوهام از آنها [[نهی]] نموده نیز بسیار است. آیاتی از [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را از برخی [[آرزوها]] باز داشته است: {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>؛ زیرا آرزوی چیزی که خارج از ظرفیت و توان [[آدمی]] است و یا چیزی که [[استحقاق]] آن را ندارد چیزی جز فرسایش [[روح]] و [[حسرت]] و [[اندوه]] و در نهایت [[حسدورزی]] برای صاحبش به بار نمیآورد و از این جهت چنین آرزوهای محالی، ناروا و [[ممنوع]] شمرده شده است. در [[شأن نزول]] این [[آیه]] آمده است که: [[امسلمه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}} به آن [[حضرت]] گفت: مردان به [[جهاد]] میروند، ولی [[زنان]] نمیروند و ما نصف مردان [[ارث]] میبریم، کاش ما نیز مرد بودیم تا به [[جهاد]] میرفتیم و به دیگر [[فضائل]] مردان نایل میآمدیم! در پی این [[آرزو]] [[آیه]] فوق نازل گردید. | ||
برخی [[مفسران]]، این [[آیه]] را در [[نهی]] از [[حسدورزی]] و برخی [[حسدورزی]] را نتیجه آرزوهای بیجا دانستهاند. بر همین اساس است که [[شیطان]] در [[دل]] و [[ذهن]] کسانی آرزوهای [[باطل]] را [[وسوسه]] میکند؛ زیرا کار [[شیطان]] ایجاد [[آرزو]] در [[دل]] و مشغول کردن اذهان [[انسانها]] به آرزوهای فراوان و بیش از [[استحقاق]] است. از این رو [[ابتلا]] به [[آرزوها]] میتواند نشانه [[تسلط]] [[شیطان]] بر [[آدمی]] باشد و بیشتر وسوسههای [[شیطانی]] در قالب [[آرزوها]]، [[قلب]] و [[ذهن]] [[انسان]] را به [[تسخیر]] در میآورد. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن| أَمْ لِلإِنسَانِ مَا تَمَنَّى فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى }}<ref>«مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. | برخی [[مفسران]]، این [[آیه]] را در [[نهی]] از [[حسدورزی]] و برخی [[حسدورزی]] را نتیجه آرزوهای بیجا دانستهاند. بر همین اساس است که [[شیطان]] در [[دل]] و [[ذهن]] کسانی آرزوهای [[باطل]] را [[وسوسه]] میکند؛ زیرا کار [[شیطان]] ایجاد [[آرزو]] در [[دل]] و مشغول کردن اذهان [[انسانها]] به آرزوهای فراوان و بیش از [[استحقاق]] است. از این رو [[ابتلا]] به [[آرزوها]] میتواند نشانه [[تسلط]] [[شیطان]] بر [[آدمی]] باشد و بیشتر وسوسههای [[شیطانی]] در قالب [[آرزوها]]، [[قلب]] و [[ذهن]] [[انسان]] را به [[تسخیر]] در میآورد. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن| أَمْ لِلإِنسَانِ مَا تَمَنَّى فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى }}<ref>«مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.</ref>. | ||
بنابراین، دستیابی به [[نعمتهای خداوند]] به [[عمل]] [[انسان]] بستگی دارد نه به آرزوی او. [[قرآن]] از آرزوی [[کافران]] خبر میدهد که [[دوست]] دارند [[پیامبر اسلام]] در مقابل بتان آنها [[نرمش]] نشان دهد {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ}}<ref>«دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند» سوره قلم، آیه ۹.</ref>؛ و به [[مؤمنان]] میگوید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز | بنابراین، دستیابی به [[نعمتهای خداوند]] به [[عمل]] [[انسان]] بستگی دارد نه به آرزوی او. [[قرآن]] از آرزوی [[کافران]] خبر میدهد که [[دوست]] دارند [[پیامبر اسلام]] در مقابل بتان آنها [[نرمش]] نشان دهد {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ}}<ref>«دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند» سوره قلم، آیه ۹.</ref>؛ و به [[مؤمنان]] میگوید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref>؛ و از دیگر آرزوهای آنها این بوده که [[مؤمنان]] در هنگام [[جنگ]]، [[اسلحه]] و وسائل [[جنگی]] را از خود دور کنند تا یکباره بر آنان [[هجوم]] آرند؛ از این جهت [[خداوند]] [[دستور]] میدهد که در میدان [[جنگ]] در حال [[نماز]] نیز [[سلاح]] برگیرند. | ||
همچنین از آرزوهای [[اهل کتاب]] خبر داده که میگفتند: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی | همچنین از آرزوهای [[اهل کتاب]] خبر داده که میگفتند: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>؛ و در جواب آن فرموده است: "بگو اگر سرای [[آخرت]] یکسره از آنِ شماست نه [[مردم]]، پس آرزوی [[مرگ]] کنید اگر راست میگویید، اما آنان هرگز آرزوی [[مرگ]] نخواهند کرد، چون میدانند که دستآوردشان در [[دنیا]] چیست {{متن قرآن|قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۹۴-۹۵.</ref>. باز از [[آزمندی]] فراوان [[یهود]] خبر میدهد که [[دوست]] دارند هزار سال [[عمر]] داشته باشند {{متن قرآن|وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref>. نیز شماری از [[اهل کتاب]] [[دوست]] دارند که شما [[مسلمانان]] از [[ایمان]] به [[کفر]] برگردید و این آرزوی آنان از روی [[حسدورزی]] است {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref>. | ||
همچنین از آرزوی [[منافقان]] خبر میدهد که به گونهای به [[غنائم جنگی]] | همچنین از آرزوی [[منافقان]] خبر میدهد که به گونهای به [[غنائم جنگی]] دست یابند {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است - میگوید: کاش من نیز با آنان (همراه) میبودم تا به رستگاری سترگی میرسیدم!» سوره نساء، آیه ۷۳.</ref>؛ و حتی [[کافر]] شدن [[مؤمنان]] را [[آرزو]] داشتند {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.</ref>؛ و از گفتگوی [[منافقان]] با [[مؤمنان]] در [[قیامت]] خبر میدهد که [[مؤمنان]] آنان را به [[فریب خوردن]] از [[آرزوها]] در [[دنیا]] متهم میکنند {{متن قرآن|يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«(منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۴.</ref>. | ||
[[قرآن]] به برخی آرزوهای [[مؤمنان]] نیز اشاره کرده است از جمله: گروهی [[دنیاطلب]] آنگاه که [[ثروت]] [[قارون]] را [[مشاهده]] کردند، گفتند: {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.</ref>؛ ولی [[مؤمنان]] دانشمند به [[توبیخ]] آنان پرداختند که [[ثواب]] [[خداوند]] بهتر از [[دارایی]] [[قارون]] است {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ}}<ref>«و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند» سوره قصص، آیه ۸۰.</ref>. | [[قرآن]] به برخی آرزوهای [[مؤمنان]] نیز اشاره کرده است از جمله: گروهی [[دنیاطلب]] آنگاه که [[ثروت]] [[قارون]] را [[مشاهده]] کردند، گفتند: {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ}}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.</ref>؛ ولی [[مؤمنان]] دانشمند به [[توبیخ]] آنان پرداختند که [[ثواب]] [[خداوند]] بهتر از [[دارایی]] [[قارون]] است {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ}}<ref>«و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند» سوره قصص، آیه ۸۰.</ref>. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۲۷: | ||
[[قرآن]] از آرزوهای مستحقان [[عذاب]] در [[قیامت]] خبر میدهد کهای کاش برای [[زندگی]] [[ابدی]] خویش چیزی پیش میفرستادند {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref>؛ و [[ستمکار]]، آن روز با [[حسرت]] تمام دست خود را به دندان میگیرد که ای کاش راهی با [[پیامبر]] در پیش میگرفتم {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>؛ و آرزوی دیگر او این است که کاش در [[دنیا]] فلان شخص را به [[دوستی]] نگرفته بودم {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref>؛ [[قرآن]] از کسانی خبر میدهد که چون [[نامه اعمال]] آنان در [[روز قیامت]] به دستشان رسد گویند: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود با خبر نشده بودم {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود و نمیدانستم که حسابم چیست کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>؛ روزی که چهرههایشان در [[آتش]] زیر و رو شود، گویند: ای کاش از [[خدا]] [[فرمان]] میبردیم و [[پیامبر]] را [[اطاعت]] میکردیم {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ ای کاش راه بیرون شدنی از [[آتش]] باشد {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>. | [[قرآن]] از آرزوهای مستحقان [[عذاب]] در [[قیامت]] خبر میدهد کهای کاش برای [[زندگی]] [[ابدی]] خویش چیزی پیش میفرستادند {{متن قرآن|يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي}}<ref>«میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.</ref>؛ و [[ستمکار]]، آن روز با [[حسرت]] تمام دست خود را به دندان میگیرد که ای کاش راهی با [[پیامبر]] در پیش میگرفتم {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>؛ و آرزوی دیگر او این است که کاش در [[دنیا]] فلان شخص را به [[دوستی]] نگرفته بودم {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref>؛ [[قرآن]] از کسانی خبر میدهد که چون [[نامه اعمال]] آنان در [[روز قیامت]] به دستشان رسد گویند: ای کاش [[نامه]] عملم به من داده نشده بود و از حساب خود با خبر نشده بودم {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود و نمیدانستم که حسابم چیست کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref>؛ روزی که چهرههایشان در [[آتش]] زیر و رو شود، گویند: ای کاش از [[خدا]] [[فرمان]] میبردیم و [[پیامبر]] را [[اطاعت]] میکردیم {{متن قرآن|يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>؛ ای کاش راه بیرون شدنی از [[آتش]] باشد {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>. | ||
در کتب [[اخلاقی]] کهن، درباره [[آرزو]] سخن به میان آمده و اساس آن را یا به [[دوستی دنیا]] و یا به [[جهل و نادانی]] [[بشر]] برگرداندهاند. از طرفی هم [[فراموشی]] [[آخرت]] را عامل تشدید کننده آن دانستهاند که: ریشه همه [[آرزوها]] [[محبت دنیا]] و [[انس]] به آن و [[غفلت]] از مدلول قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که "[[دوست]] بدار آنچه را [[دوست]] میداری و | در کتب [[اخلاقی]] کهن، درباره [[آرزو]] سخن به میان آمده و اساس آن را یا به [[دوستی دنیا]] و یا به [[جهل و نادانی]] [[بشر]] برگرداندهاند. از طرفی هم [[فراموشی]] [[آخرت]] را عامل تشدید کننده آن دانستهاند که: ریشه همه [[آرزوها]] [[محبت دنیا]] و [[انس]] به آن و [[غفلت]] از مدلول قول [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است که "[[دوست]] بدار آنچه را [[دوست]] میداری و لکن از آن جدا خواهی شد" اما [[نادانی]] نیز سبب میشود که [[آدمی]] به خود مشغول شود و [[مرگ]] را فراموش نماید و بدینسان [[آرزوها]] او را از [[حقیقت]] دور سازد"<ref>احیاء علوم الدین.</ref>. | ||
آرزومندی در [[روانشناسی]] و [[جامعهشناسی]] بازگشت به نیازهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] میکند؛ روان [[آدمی]] به گونهای است که در تمام ابعاد در [[اندیشه]] ارضاء و اشباع خویش است و آرزومندی او ریشه در ارضای خواستههای او دارد که به هر مرحلهای برسد بر حسب موقعیت مکانی و زمانی و [[جایگاه]] اجتماعیاش، مرحله بهتر و بالاتری را میطلبد تا به [[روح]] خویش [[اطمینان]] و [[آرامش]] بیشتری ببخشد و همین مسئله در حیطه مسائل [[اجتماعی]] در ابعاد گوناگون [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] بیشتری پیدا میکند؛ به گونهای که برای ارتقاء [[مقام]] و تحکیم [[جایگاه]] واقعی خویش به طور طبیعی طرح آرزوی بهتری را در [[ذهن]] خویش میپروراند. | آرزومندی در [[روانشناسی]] و [[جامعهشناسی]] بازگشت به نیازهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]] میکند؛ روان [[آدمی]] به گونهای است که در تمام ابعاد در [[اندیشه]] ارضاء و اشباع خویش است و آرزومندی او ریشه در ارضای خواستههای او دارد که به هر مرحلهای برسد بر حسب موقعیت مکانی و زمانی و [[جایگاه]] اجتماعیاش، مرحله بهتر و بالاتری را میطلبد تا به [[روح]] خویش [[اطمینان]] و [[آرامش]] بیشتری ببخشد و همین مسئله در حیطه مسائل [[اجتماعی]] در ابعاد گوناگون [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] بیشتری پیدا میکند؛ به گونهای که برای ارتقاء [[مقام]] و تحکیم [[جایگاه]] واقعی خویش به طور طبیعی طرح آرزوی بهتری را در [[ذهن]] خویش میپروراند. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۳۵: | ||
با توجه به [[ساختار وجودی انسان]]، اصل آرزوی ترقی خواهی و [[رسیدن به کمال]] در ابعاد و جهات گوناگون متناسب با [[شخصیت]] و موقعیت فردی، [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] او امری اجتنابناپذیر است و چنین حسّی نیز اگر در وجود [[انسان]] نباشد، حرکت و تکاپویی نخواهد داشت و [[آرامش روح]] و تعالی و [[تکامل]] [[اجتماعی]] [[انسان]] هم اقتضای آن را دارد و این [[حس]] آرزومندی تا وقتی که منجر به پایمال شدن حقی از دیگری نشود میتواند مطلوب و تعالیبخش باشد، اما اگر به [[حقوق]] دیگران آسیبی برساند و مانع [[رشد]] و کمال دیگری شود امری نامطلوب است و از نظر [[اجتماعی]] هم محکوم شناخته میشود.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آرزو - کوشا (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۱-۴۳.</ref> | با توجه به [[ساختار وجودی انسان]]، اصل آرزوی ترقی خواهی و [[رسیدن به کمال]] در ابعاد و جهات گوناگون متناسب با [[شخصیت]] و موقعیت فردی، [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] او امری اجتنابناپذیر است و چنین حسّی نیز اگر در وجود [[انسان]] نباشد، حرکت و تکاپویی نخواهد داشت و [[آرامش روح]] و تعالی و [[تکامل]] [[اجتماعی]] [[انسان]] هم اقتضای آن را دارد و این [[حس]] آرزومندی تا وقتی که منجر به پایمال شدن حقی از دیگری نشود میتواند مطلوب و تعالیبخش باشد، اما اگر به [[حقوق]] دیگران آسیبی برساند و مانع [[رشد]] و کمال دیگری شود امری نامطلوب است و از نظر [[اجتماعی]] هم محکوم شناخته میشود.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آرزو - کوشا (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۴۱-۴۳.</ref> | ||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[آرزو - کوشا (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آرزو - دشتی (مقاله)|مقاله «آرزو»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]''' | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
==پانویس== | |||
{{ | |||
[[رده:آرزو]] | [[رده:آرزو]] | ||
[[رده:مفاهیم در قرآن]] | [[رده:مفاهیم در قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷
مقدمه
آرمان نیز به معنای آرزو، ولی دارای کاربرد محدودتری است و گویا فقط بر آن دسته از آرزوهای کلان که برای شخص، محترم و مقدس و قابل دست یابی است، اطلاق میشود.
آرزو در فارسی با «کاش و ای کاش» و در قرآن با واژههای گوناگونی ادا میشود که عبارتند از:
- لیت: این واژه که ۱۴ بار در قرآن کریم به کار رفته و از حروف مشبهة بالفعل است[۱]، اصلیترین و رایجترین کاربرد را برای آرزو دارد: ﴿قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ﴾[۲]
- لو: این واژه که در اصل برای شرط، وضع شده، گاهی در معنای آرزو به کار میرود[۳] ﴿فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۴] نیز ﴿ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴾[۵]؛ ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾[۶].
- هل: این واژه نیز که اصل ساختارش برای پرسش است، در مواردی برای بیان آرزو به کار میرود[۷]: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ﴾[۸] نیز ﴿وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ ﴾[۹]؛ ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ﴾[۱۰].
- لعل: برخی بر اساس قواعد نحوی در آیه ۳۶ غافر این واژه را که کاربرد اصلیاش برای اظهار امید است[۱۱]، به معنای آرزو دانستهاند[۱۲]: ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ﴾[۱۳]. دانشمندان علوم بلاغت، کاربرد این چهار واژه را متفاوت دانسته، برآنند که ﴿هَلْ﴾ و ﴿لَعَلِّ﴾ حاکی از امید آرزوکننده به تحقق آرزو است؛ در حالی که ﴿لَوْ﴾ از ناامیدی حکایت دارد و ﴿لَيْتَ﴾ به معنای مطلق آرزو و از هر دو ویژگی خالی است[۱۴].
- تمنی: این واژه، از ریشه (م- ن - ی) حالت خبری داشته، برای گزارش از آرزوی خود یا دیگری به کار میرود. معنای اصلی آن تقدیر و اندازه گیری، و هنگامی که به باب تَفَعل میرود، به معنای آرزویی است که شخص آن را در ذهن خود فرض میکند و اندازه میگیرد[۱۵]. ابن اثیر آن را به معنای میل داشتن به تحقق چیزی محبوب دانسته است[۱۶]؛ ولی صاحب التحقیق بر آن است که تمنی در اصل هر دو معنا را دارا است؛ یعنی «مُنی» در اصل به معنای میل داشتن به حصول چیزی، همراه با اندازه گرفتن آن است[۱۷] و راغب، تمنی را به گونهای معنا کرده که با کذب رابطه نزدیکی دارد. او میگوید تمنی عبارت است از تصور چیزی در نفس و این گاهی از روی فکر است؛ ولی بیشتر حدسی است؛ از این رو بیشتر آرزوها تصور کردن امور حدسی است که حقیقت نداشته، کاذبند[۱۸]. لغویان، معانی دیگری نیز برای تمنی یاد کردهاند که با معنای آرزو ارتباط دارد و از جمله، تلاوت کردن را بر آن تطبیق دادهاند. ابومنصور، وجه نامگذاری تلاوت به امنیه را این دانسته که وقتی تلاوت کننده قرآن به آیه رحمت برمیخورد، آن را تمنا دارد و چون به آیه عذاب میرسد، رهایی از آن را آرزو میکند[۱۹]. برخی مفسران، تمنی در آیه ۵۲ سوره حج و امانی در آیه ۷۸ سوره بقره را بر همین معنا حمل کردهاند[۲۰]. "اُمنیه" از همین ماده یک بار، و جمع آن "امانی" پنج بار در قرآن دیده میشود که نام شیء مورد آرزو است[۲۱]. به عبارت دیگر، آن صورت خیالی آرزو است که نفس انسان از آن لذت میبرد[۲۲]. به نظر راغب، امنیه صورت نفسانی آرزو است که در ذهن آرزوکننده ایجاد میشود. وی درباره ارتباط آرزو با دروغ میگوید: آرزو مبدأ دروغ است؛ زیرا هیچ یک از آن دو حقیقت ندارد؛ از این رو میتوان از دروغ به آرزو تعبیر کرد. راغب، تفسیر مجاهد و ابن عباس را[۲۳] از واژه "امانی" به دروغ در آیه ۷۸ سوره بقره ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ﴾[۲۴] شاهد بر این استنباط گرفته است[۲۵]؛ ولی برخی دیگر از مفسران و لغویان، دروغ را یکی از معانی تمنی دانستهاند[۲۶].
- وَد: مضارع آن "یوَد" از دیگر واژههایی است که افزون بر معنای دوست داشتن، به معنای آرزو کردن نیز آمده است[۲۷]. راغب علت کاربرد این واژه در معنای آرزو را این دانسته که در هر آرزویی دوست داشتن نهفته است[۲۸]. صاحب التحقیق در جهت پیوند این دو معنا بر آن است که معنای اصلی این واژه در اصل، میل داشتن، یعنی مرتبه ضعیفی از محبت است[۲۹] که در آرزو نیز وجود دارد. از سوی دیگر، ابن فارس برای تمایز بین این دو معنا، به اختلاف مبدأ اشتقاق تمسک جسته، میگوید: وَد به معنای دوست داشتن از مصدر "وُد" و به معنای آرزو کردن از مصدر "ودادة" است[۳۰]. به طور کلی، بررسی کاربرد واژه وَد نشان میدهد در همه مواردی که به معنای آرزو کردن آمده، مفعول آن، جمله، و آن جا که به معنای دوست داشتن است، مفعولش مفرد است[۳۱]؛ چنان که برخی مفسران با توجه به موارد قرآنی، به این تفاوت تصریح کردهاند[۳۲]. موارد قرآنی نیز همین را تأیید میکند.
- برخی واژه "امل" را نیز به آرزو معنا کردهاند. صاحب التحقیق مینویسد: معنای حقیقی امل، امید دور داشتن و انتظار کشیدن چیزی است که حصول آن بعید است و در فارسی به آن آرزو گفته میشود[۳۳]؛ ولی از سوی هیچ یک از مفسران پیشین، این واژه بر آرزو (تمنی) تطبیق داده نشده است. خلیل، امل را به امید[۳۴] و ابن فارس، به تثبت و انتظار معنا کردهاند[۳۵] و چون در هر انتظاری، امید هم نهفته است، این واژه در معنای امید به کار میرود. بررسی کاربرد این واژه نشان میدهد که امل، غیر از آرزو است؛ زیرا امل برخلاف آرزو به امور محال تعلق نمیگیرد[۳۶]؛ هم چنین آرزو در باره امور گذشته و آینده به کار میرود[۳۷]؛ در حالی که امل درباره گذشته به کار نمیرود؛ البته امل در برخی موارد، معنایی نزدیک به آرزو دارد و آن جایی است که مورد آرزو امری محال نبوده، مربوط به آینده باشد؛ بنابراین، امل، با آرمان، سازگاری و تطابق بیش تری دارد. این واژه که دو بار در قرآن آمده، یک بار امری نکوهیده معرفی شده: ﴿ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾[۳۸] و بار دیگر، اعمال صالح انسان، املی بهتر و صادقتر از مال و فرزندان که زینت دنیا است، دانسته شده است: ﴿وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا﴾[۳۹] این آیات نشان میدهد که «امل» میتواند در مواردی ستوده باشد[۴۰].
حقیقت آرزو
در روایاتی چند از پیامبر (ص) و امامان (ع) مؤمنان از املِ دور و دراز، نهی شدهاند؛ چرا که موجب فراموشی قیامت میشود[۴۱]. در روایاتی نیز به کوتاه کردن امل سفارش شده است[۴۲]. مفسران در این باره که آرزو امری زبانی است یا قلبی، دو دستهاند: طبرسی به بیشتر متکلمان نسبت میدهد که آرزو را از مقوله گفتار میدانند؛ یعنی انسان برای چیزی که نبوده است، بگوید کاش میبود یا برای چیزی که هست، بگوید کاش نمیبود؛ ولی جُبائی از متکلمان معتزلی، آرزو را از مقوله معنا و امری قلبی دانسته است؛ با این توضیح که آرزو نه از قبیل اراده است؛ زیرا اراده، فقط به امور ممکن تعلق میگیرد و نه از قبیل میل و خواهش؛ زیرا میل و خواهش به گذشته تعلق نمیگیرد؛ در حالی که آرزو، هم به امور ناممکن و هم به امور گذشته تعلق میگیرد[۴۳]. فخر رازی نظر نخست را به معتزله نسبت داده و ضمن بعید دانستن آن میگوید: به نظر اشاعره، آرزو عبارت از خواستن چیزی است که به تحقق نیافتن آن یقین یا گمان دارد[۴۴]؛ افزون بر این، آرزو از نوع انشا است که به سان جملههای گزارشی، به صدق یاکذب وصف نمیشود؛ ولی در آیات ۲۷ و ۲۸ سوره انعام خداوند پس از نقل آرزوی کافران هنگام مشاهده عذاب که میگویند: کاش به دنیا باز گردانده میشدیم و [دیگر] آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان میشدیم، آنها را دروغ گو میشمارد: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۴۵].
- کذب در آیه، به سخن دیگرِ آنها که میگویند: ما در دنیا اعتقاد حق و درست داشتیم، نسبت داده شده، نه به آرزوی آنها؛
- آرزوی آنها دربردارنده یک جمله گزارشی ضمنی با این مفاد است: هرگاه به دنیا برگردیم، ایمان میآوریم و کذب به این جمله بر میگردد؛
- میتوان کذب را به معنای تحقق نیافتن آن آرزو گرفت، نه به معنای حقیقیاش که دروغ باشد؛ بنابراین، خداوند در «و إِنهُم لَک-ذِبون» خبر میدهد که آرزوی آنها تحقق نیافتنی است[۴۶][۴۷].
آرزوهای ناروا
در بین مفسران، طنطاوی آرزو را غریزهای دانسته که برای تشویق انسان به تحصیل کمال، در او به ودیعه نهاده شده؛ بنابراین هرگاه آرزو در جهت نابودی آن چه دیگران دارند یا بازداشتن شخص از تحصیل کمال باشد، ناروا خواهد بود[۴۸]. آیاتی از قرآن به طور صریح یا اشاره، مؤمنان را از برخی آرزوها بازداشته است. در آیه ۳۲ سوره نساء مؤمنان از آرزو کردن چیزی که برخی بندگان به آن برتری یافتهاند، نهی شدهاند: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾[۴۹]. در روایاتی که سبب نزول این آیه را بیان کردهاند، مواردی از آرزوهای ناروا بیان شده است. بنابه نقل مجاهد، اُم سلمه به پیامبر (ص) گفت: ای رسول خدا! مردان به جهاد میروند؛ ولی زنان نمیروند و ما نصف مردان ارث میبریم. کاش ما نیز مرد بودیم؛ به جهاد میرفتیم و به دیگر فضایل مردان نایل میشدیم. در پی این سخنان، آیه پیشین نازل شد و مؤمنان را از چنین آرزوهایی بازداشت[۵۰]. در نقل دیگری از قتاده و سُدی، پس از نزول آیه میراث که برای مردان دو برابر زنان ارث قرار داد، مردان آرزو کردند که در آخرت نیز دو برابر زنان پاداش بگیرند و زنان نیز آرزو کردند که گناهانشان نصف گناه مردان محاسبه شود[۵۱]. آلوسی با استناد به ادامه آیه (﴿لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾[۵۲]) میگوید: آرزوی برتریهای یک دیگر میان دو گروه از زنان و مردان بوده است[۵۳].
در روایت دیگری از امام صادق و امام باقر (ع) نیز آمده است که این آیه در شأن علی (ع) نازل شده[۵۴]؛ به این معنا که مردم از آرزو کردن منزلت وی نهی شدهاند؛ ولی این، تطبیق آیه بر حضرت شمرده شده است[۵۵]. بر پایه روایتی از امام صادق (ع) در تفسیر آیه، مردان از آرزوی مال، نعمت و همسر نیکویی که خداوند به دیگران عطا کرده، نهی شدهاند؛ ولی آنان میتوانند مانند اینها را برای خود آرزو کنند[۵۶]. مفسرانی چون طبری و طبرسی، براساس این روایات گفتهاند: هیچ کس نباید آن چه را خداوند به دیگران داده، برای خود آرزو کند؛ زیرا چنین آرزویی مایه اندوه و گناه است[۵۷]. برخی مفسران این آیه را در نهی از حسدورزی[۵۸] و برخی، حسدورزی را نتیجه آن آرزوها دانستهاند. فخررازی در این زمینه میگوید: هنگامی که انسان برخورداری دیگران از انواع فضایل را ببیند، در حالی که خود فاقد آنها است، ناراحت و مشوش میشود و یکی از دو حالت به او دست میدهد: یا زوال آن فضایل را از شخص مزبور آرزو میکند یا حصول آن را برای خود نیز میخواهد. حالت اول حسد و چون اعتراض به خداوند است، به کفر منتهی و موجب فساد دین و دنیای او میشود، و حالت دوم، غبطه است که بعضی آن را روا و برخی ناروا دانستهاند[۵۹].
در آیات ۸۰ تا ۸۲ سوره قصص به گونهای روشنتر از آرزوی داشتن اموال و منزلت دیگران نهی شده است. در این آیات که نهی از زیاده خواهی ثروت و مقام است، هنگامی که عدهای سطحی نگر، ثروت و جای گاه قارون را آرزو کردند، مؤمنان دانشمند به آنان اعتراض کردند. خداوند در ادامه خبر میدهد که پس از فرو رفتن قارون با ثروتش در زمین، همان کسانی که تا دیروز، جای گاه او را آرزو میکردند، با اظهار پشیمانی از آرزوی خود، تحقق نیافتن آن را نعمتی بس بزرگ یاد کردند ﴿وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا﴾[۶۰].
زمخشری این آرزو را از نوع غبطه دانسته است[۶۱]؛ ولی در آیه، امری نکوهیده تلقی شده که با غبطه چندان سازگار نیست. خداوند سبحان در ادامه آیه ۳۲ سوره نساء پس از نهی از طمعورزی به نعمتهای دیگران، دارایی آنان را نتیجه کوشش و قابلیتشان معرفی کرده تا زمینه آرزوهای منفی از میان برود[۶۲]: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾[۶۳][۶۴].
نقش شیطان در ایجاد آرزو
براساس آیه ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره نساء شیطان تأکید کرده است که گروهی از مردم را گمراه، و در دل آنان آرزو ایجاد میکند: ﴿وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا * وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ﴾[۶۵]. عمدهترین کار شیطان ایجاد آرزو در دل[۶۶] و مشغول کردن آنها به آرزو است. از پیامهای روشن آیه این است که انسان پس از گمراهی، زمینه بیش تری برای ابتلا به آرزوها دارد و آرزو، ابزاری شیطانی برای دورنگه داشتن انسان از خداوند و نافرمانی از او است؛ ازاین رو ابتلا به آرزوها میتواند نشانه سلطه شیطان بر انسان باشد[۶۷]. براساس آیه بعد، شیطان به عدهای وعده میدهد و آنها را به آرزو وامی دارد. آلوسی، وعده و آرزو را قویترین وسایل شیطان برای گمراه کردن انسان دانسته است[۶۸]؛ هم چنین در ادامه آیه ۱۱۹ سوره نساء اقدام مشرکان به بریدن گوشهای برخی حیوانات و ایجاد نقص در آفریدگان خداوند از آثار آرزوهای شیطانی شمرده شده و خداوند برای پیش گیری از این آرزوها، به انسان آگاهی میدهد که آرزوها پی آمدی جز فریب ندارند[۶۹][۷۰].
دست یابی به آرزو
آرزو از غرایزی است که انسان را به تحصیل کمالات تشویق میکند[۷۱]؛ ولی خداوند دست یابی به چیزی را به صرف آرزو کردن نفی کرده است؛ زیرا مالک دنیا و آخرت، فقط خداوند است و تحقق آرزوها نیز به اراده او انجام میپذیرد[۷۲]: ﴿أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى * فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى﴾[۷۳] قراین موجود در آیات این سوره نشان میدهد که خداوند آرزوی کافران را درباره شفاعت بتهایشان رد کرده[۷۴]؛ ولی آیه به طور کلی در مورد رد دست یابی به هر آرزویی قابل تفسیر است[۷۵]. ابن زید در نگاهی دیگر به آیه، آن را چنین تفسیر کرده است: اگر پیامبر (ص) کرامتی را آرزو کند، برایش حاصل میشود[۷۶]. نظیر این مطلب در آیه ۱۲۳ سوره نساء دیده میشود که میگوید ﴿لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ﴾[۷۷]. با این که در شأن نزول آیه، روایاتی ناظر به موارد خاص از مفسران تابعان نقل شده، آیه دلالت دارد که دست یابی به نعمتهای خداوند، به عمل انسان بستگی دارد، نه آرزوی او[۷۸].
در نقلی از مسروق و قتاده، سبب نزول آیه تفاخر میان گروهی از مسلمانان با اهل کتاب بیان شده که هر یک از این دو گروه، خود را از دیگری برتر میدانست[۷۹]. در نقلهایی از سُدی، ابن عباس، ضحاکو ابی صالح، به جای اهل کتاب، به یهود و نصارا تعبیر شده که در تفاخر با مسلمانان هر یک از این سه گروه، دین، کتاب و پیامبر خود را برتر از گروههای دیگر میدانست[۸۰]. ضحاک، مجوس و کافران عرب را نیز در کنار آن سه گروه یاد کرده[۸۱] که خداوند تفاخر آنها را آرزویی بیش ندانسته، بیان میدارد که ثواب الهی با آن، قابل دست یابی نیست. در مقابل روایات پیشین، مجاهد این تفاخر را میان مشرکان و اهل کتاب، یا قریش و کعب بن اشرف یکی از دانشمندان یهود، دانسته است[۸۲]. در ظاهر نظر اخیر با سیاق آیات، مناسبت بیش تری دارد[۸۳][۸۴].
آرزوهای کافران
- سازش مؤمنان با کافران: خداوند در آیاتی چند، از آرزوهای کافران خبر میدهد که بیشتر آنها فراتر از آرزوهای شخصی، و بر ضد جامعه اسلامی و مسلمانان است. در سوره قلم پس از نهی پیامبر (ص) از پیروی تکذیب کنندگان، خبر میدهد که آنان آرزو دارند حضرت در مقابل عبادت بتان از خود نرمش نشان دهد تا آنان نیز در برابر اسلام نرمی کنند[۸۵]﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ﴾[۸۶].
- کفرورزی مؤمنان: در آیه ۱ و ۲ سوره ممتحنه[۸۷] خداوند درون کافران را برای مؤمنان آشکار میسازد که آرزو دارند مؤمنان، هم چون آنان کفر ورزند؛ از این رو مؤمنان را از دوستی با کافران نهی میکند[۸۸]
- رنج مؤمنان: خداوند در سوره آل عمران، ضمن نهی مؤمنان از این که مشرکان را همراز خود قرار داده، اسرار خود را برای آنان بازگویند، راز آن را چنین بیان داشته است[۸۹]: ﴿وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ﴾[۹۰] سُدی در تفسیر آیه گفته است: آن هاآرزو دارندکه مؤمنان، از دین خدا گمراه شوند[۹۱].
- غفلت مؤمنان در میدان جنگ: از دیگر آرزوهای کافران این بوده که مؤمنان، هنگام جنگ، اسلحه و وسایل جنگی را از خود دور کنند تایک باره برآنها هجوم برند؛ از این رو خداوند به آنان دستور میدهد که در میدان جنگ در حال نماز نیز سلاح برگیرند ﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا﴾[۹۲].
- شرک نورزیدن: در سوره کهف، مناظره مردی کافر که دارای دو تاکستان بود، با مؤمنی آمده است. در این مناظره، مرد کافر به فراوانی ثروت و نیرومندی کسانش تفاخر میکرد و میگفت: گمان نمیکنم این باغ هرگز از میان برود. خداوند خبر میدهد که میوه و درختان آن باغ با عذاب الهی نابود شد و آن کافر با تأسف از هزینهای که صرف کرده بود و اکنون نابود شده، آرزو میکند: ای کاش کسی را شریک پروردگارم نساخته بودم: ﴿وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا﴾[۹۳][۹۴].
آرزوهای اهل کتاب:
خداوند در بیش از یازده آیه، از آرزوهای گوناگون اهل کتاب که بیشتر در باره دین اسلام و جامعه مسلمانان است، خبر میدهد:
- براساس آیه ۱۱۱ سوره بقره یهود و نصارا میگویند: فقط هم کیشان آنان اهل بهشتند؛ ولی خداوند میگوید: این، فقط آرزوهای آنها است: ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ﴾[۹۵]. در آیه ۹۴ همین سوره، خداوند به یهودیان که سرای آخرت را ویژه خود دانسته، هیچ سهمی برای دیگران قائل نیستند، میگوید: اگر راست میگویید و اگر شما فرزندان خدایید و او شما را عذاب نمیکند[۹۶]، آرزوی مرگ کنید: ﴿قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۹۷] آن گاه خبر میدهد که یهودیان، بر اثر تبه کاریهایشان هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد: ﴿وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ﴾[۹۸]. رأی مفسران درباره چگونگی این پیشنهاد به یهود، گوناگون است. در روایت سعید بن جبیر یا عکرمه از ابن عباس آمده است که این پیشنهاد به طریق دعا و نفرین بود؛ یعنی یهود از خداوند برای گروهی که دروغ گویند، درخواست مرگ میکنند. دیگر مفسران برآنند که پیشنهاد به صورت آرزوی مرگ برای خودشان بود[۹۹]. فخررازی نظر دوم را با لفظ تمنی در آیه، سازگارتر دانسته است[۱۰۰]. پیشنهاد آرزوی مرگ به یهود در آیه ۶ و ۷ سوره جمعه نیز که پس از بقره نازل شده، با اندکی تفاوت دیده میشود. علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیات سوره جمعه، از امام صادق (ع) نقل میکند: در تورات آمده که اولیای خدا آرزوی مرگ میکنند[۱۰۱]. آیات ۹۵ و ۹۶ سوره بقره پس از آن که خبر میدهد یهودیان هرگز آرزوی مرگ نمیکنند، میگوید: آنها از همه مردم، حتی از مشرکان برای زندگی در دنیا آزمندترند و هر یک از آنها عمر هزار ساله را آرزو میکند ﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ﴾[۱۰۲]. در باره علت ذکر هزار سال گفته شده: آن نهایت عمری است که مجوسیان برای یک دیگر دعا میکنند (عِش الف نوروز = هزارسال بزی) [۱۰۳].
- خداوند آرزوی دیگر اهل کتاب (یهود) را در آیه ۷۸ سوره بقره بیان کرده است: ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ﴾[۱۰۴]. آرای نقل شده در تفسیر این آیه، نشان دهنده اختلاف مفسران نخستین در این باره است. به جز ابن عباس (به نقل ضحاک) و مجاهد که امانی را به سخنان دروغ تفسیر کردهاند، دیگر مفسران چون قتاده، ابن زید، ابی العالیه آن را به آرزو تفسیر کردهاند[۱۰۵]. مفسران بعدی نیز تحت تأثیر این اختلاف، آرای گوناگونی را ارائه کردهاند؛ در حالی که طبری و طبرسی رأی نخست را ترجیح دادهاند[۱۰۶]. زمخشری در تفسیر آیه میگوید: یهودیان، آرزوهایی داشتند؛ مانند این که خداوند از آنها میگذرد و بر اثر خطاهایشان مؤاخذه نمیشوند. پدرانشان پیامبر بودند و برای آنها شفاعت خواهند کرد. دانشمندانشان نیز آرزوهایی را به آنها القا میکردند؛ مانند این که عذاب الهی جز چند روزی اندک به آنها نمیرسد، و میپنداشتند تورات، جز آرزوها و خیالات آنها نیست[۱۰۷].
- آیه ۱۰۹ سوره بقره از آرزوی گروهی دیگر از اهل کتاب درباره مسلمانان خبر میدهد که بسیاری از آنان آرزو دارند، پس از آن که به پیامبر (ص) ایمان آوردید، شما را از روی حسد به کفر بازگردانند: ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ﴾[۱۰۸]. آیه ۶۹ سوره آل عمران میگوید: گروهی از اهل کتاب آرزو میکنند که ای کاش شما را گمراه میکردند[۱۰۹]: ﴿وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ﴾[۱۱۰]. برخی مفسران، اهل کتاب در این آیه را یهود و نصارا و برخی دیگر، آنان را فقط یهودیان دانستهاند[۱۱۱][۱۱۲].
آرزوهای منافقان
از این آرزوها در چهار آیه یاد شده است:
- دست یابی به غنایم: در آیه ۷۳ سوره نساء از گروهی سخن به میان آمده که برای شرکت در جنگ، کندی میکردند؛ ولی هنگام پیروزی مؤمنان و کسب غنایم، آرزوی شرکت در جهاد و دست یابی به غنایم را داشتند. برخی مفسران این آیه را درباره گروهی از مؤمنان دانستهاند[۱۱۳]؛ ولی بیشتر آنها معتقدند که درباره منافقان نازل شده است[۱۱۴].
- ارتداد مؤمنان: در آیه ۸۹ همین سوره، گروهی دیگر از منافقان یاد شدهاند که کافر شدن مؤمنان را آرزو داشتند تا همگی در کفر مساوی باشند: ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً﴾[۱۱۵].
- خداوند در سوره احزاب از گروهی منافق خبر میدهد که در جنگ احزاب به کارشکنی، فرار از جنگ، تضعیف روحیه افراد ضعیف الإیمان و زخم زبان به مسلمانان میپرداختند. در آیه ۲۰ سوره احزاب حال آنان چنین وصف شده است: منافقان میپندارند احزابی که به جنگ پیامبر (ص) آمدهاند، از ادامه جنگ منصرف نشدهاند و اگر دوباره برای جنگ بازگردند، این منافقان آرزو میکنند که ای کاش با بادیه نشینان بودند و به جای آن که با شما باشند، از اخبار شما میپرسیدند ﴿يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ﴾[۱۱۶].
- آیه ۱۴ سوره حدید نیز از گفتوگوی منافقان با مؤمنان در قیامت خبر میدهد که مؤمنان، آنان را به فریب خوردن از آرزوها در دنیا متهم میکنند: ﴿يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ﴾[۱۱۷]. از سوی برخی، آرزوی آنها وارد شدن مصیبت به مؤمنان دانسته شده[۱۱۸] و همچنین به آرزوهای بلند و آرزوی طول عمر برای خودشان تفسیر شده [۱۱۹]؛ ولی در آیه به مصداق خاصی اشاره نشده است[۱۲۰].
آرزوهای مؤمنان
قرآن به برخی از آرزوهای مؤمنان در جای گاههای گوناگون اشاره کرده است:
- آیه ۷۹ سوره قصص از گروهی دنیاطلب درزمان حضرت موسی (ع) خبر میدهد که با مشاهده قارون و ثروت بسیارش گفتند: ای کاش مانند آن چه به قارون داده شده، ما نیز میداشتیم؛ زیرا او از نعمتهای دنیا بهره فراوانی دارد: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾[۱۲۱]. طبرسی میگوید: آنان؛ کافران، منافقان و افراد ضعیف الایمان بودند[۱۲۲]؛ ولی به نظر زمخشری، آرزو کنندگان، گروهی مؤمن بودند و آرزوی آنها برخاسته از تمایل به رفاه و ثروت بود؛ چنان که این تمایل به طور معمول در انسان وجود دارد. وی از قتاده نیز نقل میکند که آرزوی آنها از آن رو بود که میخواستند با انفاق آن داراییها در راه خیر، به خداوند تقرب جویند[۱۲۳]؛ اما مفسران بعدی، تفسیر قتاده را که با ظاهر آیه ناسازگار است، تأیید نکردند؛ زیرا در آیه بعد، مؤمنان دانشمند، آن گروه را بر اثر آرزویشان توبیخ کرده، ثواب خداوند را برای مؤمن، بهتر از دارایی قارون دانستهاند.
- آیه ۷ سوره انفال ضمن اشاره به خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، خبر میدهد که خداوند به پیامبر (ص) وعده داده بود: یکی از دو گروه، یعنی کاروان تجارتی قریش به سرپرستی ابوسفیان که از شام عازم مکه بود یا سپاه مشرکان را نصیب مسلمانان کند. بر اساس این آیه، مسلمانان آرزو میکردند داراییهای کاروان تجارتی که مشقت جنگ را ندارد، نصیبشان شود؛ ولی خداوند برخلاف خواسته و آرزوی آنان، اراده کرد؛ یعنی حق را تثبیت، باطل را نابود و کافران را به دست مسلمانان ذلیل گرداند: ﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ﴾[۱۲۴].
- آیه ۱۴۳ سوره آل عمران خطاب به گروهی از اصحاب پیامبر (ص) است که میگوید: شما پیش از آن که با مرگ روبه رو شوید، آرزویش را داشتید﴿وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ﴾[۱۲۵]. این آیه که درباره جنگ اُحد نازل شده، آن گروه از مؤمنان را نکوهیده که برای آرزوی پیروزی و دست یابی به غنایم، با اصرار خود سبب خروج پیامبر از مدینه و رویارویی با مشرکان در اُحد شدند؛ ولی هنگامی که مرگ را پیش روی خود دیدند، ناپایداری کردند[۱۲۶]. زمخشری در پاسخ به این پرسش که هرکس آرزوی شهادت کند، به طور ضمنی، آرزوی غلبه کافران بر مسلمانان را نیز دارد، میگوید: قصد چنین شخصی رسیدن به کرامت شهیدان است؛ بدون آن که به جنبه دیگر آن توجه داشته باشد[۱۲۷][۱۲۸].
آرزوی پیامبران
آیه ۵۲ سوره حج از آرزو کردن پیامبران خبر میدهد و این که هرگاه آنان آرزو میکردند، شیطان در آرزوی آنان وسوسه کرده، درصدد جلوگیری از تحقق آن برمیآمد؛ اما خدای دانا و حکیم القائات شیطان را از میان میبُرد؛ آن گاه، آیات خود را محکم و تثبیت میکرد: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۲۹]. طبق این آیه، هیچ یک از پیامبران پیشین از آرزو کردنی که مورد اشاره آیه است، بی بهره نبوده است و شیطان نیز همیشه در این نوع آرزوها وسوسه میکرده؛ با این حال، موارد آرزوی پیامبران در آیه بیان نشده است. قراین موجود در آیه، مانند القای وسوسه از سوی شیطان و ازاله آن وسوسهها از طرف خداوند، نشان میدهد که آرزوهای مورد اشاره آیه، فراتر از آرزوهای فردی و احیاناً پوچ و منفی است؛ بلکه همانگونه که برخی مفسران توجه دادهاند، آرمانهای والایی بوده است که انبیای الهی در جهت تحقق بخشیدن به آنها و در نتیجه، تحقق دین الهی در جامعه از هیچ کوششی فروگذار نمیکردهاند. علامه طباطبایی بر آن است که این آرزوها، همراهی و مساعدت علل و عوامل مادی در جهت تبلیغ دین خدا و اقبال مردم به آن بود، و شیطان، همواره با وسوسه مردم و ترغیب مفسدان به فسادورزی، سعی در ناکام گذاشتن آرزوی پیامبران داشته؛ اما خداوند با از بین بردن القائات شیطانی و تثبیت آیات خود، کوشش پیامبران را به نتیجه میرسانده است[۱۳۰]. سید قطب-احتمالا با الهام از برخی روایات مورد تردید که خود با صراحت، بعضی را انکار کرده- معتقد است: پیامبران از یک سو با توجه به رسالتی که به عهده دارند و از سوی دیگر با توجه به محدودیت عمر خود، آرزو میکردند که مردم در سریعترین زمان و از نزدیکترین راه به دین الهی جذب شوند؛ از این رو تمایل داشتند در برابر برخی عادتها و رسوم نادرست مردم، به طور موقت سکوت کنند؛ به این امید که پس از گردن نهادن مردم به دین، اندک اندک آنان را به راه درست هدایت کنند و شیطان با مکر و تصرفاتش و ایجاد شبهه در دل مردم، در پی آن بوده که آرزوی پیامبران را از مسیر حق و درست منحرف سازد؛ اما خدا با آشکار کردن تصرفات شیطان، مانع حیلههای او شده، کوشش پیامبران را به نتیجه میرساند[۱۳۱]؛ جز این، در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده میتوان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البته این آیات به واقع میتواند گامی در جهت اصلاح خواستهها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمانهای برتر در زندگی باشد؛ به طور مثال هنگامی که ابراهیم (ع) فرزندش اسماعیل را همراه با هاجر در سرزمین خشک مکه تنها میگذارد، از خدا میخواهد که دلهای مردم را به آنها متوجه و متمایل و از محصولات متنوع برخوردارشان سازد و آرزوی او آن است که نسل وی شکرگزار خداوند شوند: ﴿رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ﴾[۱۳۲]یاهنگام ساختن بنای کعبه همراه بااسماعیل، از خدا میخواهند که از ذریه شان، امتی مسلمان و فرمان بردار خداوند قرار دهد: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴾[۱۳۳] و نیز میخواهد که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیزد تا آیات الهی را بر آنان تلاوت کند؛ کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد و تزکیه شان سازد: ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۱۳۴]این آیات و آیاتی دیگر به طور ضمنی از آرمانهای ابراهیم (ع) خبر میدهد؛ البته این آرمانها، چنان که ازبعضی آیات به دست میآید، گاه جنبه سلبی هم دارد؛ برای مثال بر اساس آیه ۸۸ سوره یونس موسی (ع) از خدا میخواهد که اموال و داراییهای فرعون و درباریانش را نابود کند؛ به این دلیل که از آن در جهت گمراهی مردم از راه خدا استفاده میکردند: ﴿وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ﴾[۱۳۵] یا این که اولی الالباب از خدا میخواهند که در روز قیامت، خوارشان نگرداند: ﴿وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾[۱۳۶]. از سویی دیگر فقط ویژه انبیا هم نیست؛ چنان که آیه ۱۹۳ سوره آل عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگیهای اولی الالباب شمرده است: ﴿وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ﴾[۱۳۷]. آیه ۱۰ سوره حشر نیز به مؤمنان میآموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعهای براساس رأفت و رحمت میان برادران ایمانی و خالی از هرگونه کینه و دشمنی قرار دهند﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۳۸][۱۳۹].
آرزوهای پس از مرگ
در نُه سوره که به جز دو سوره، همه مکی هستند، خداوند از آرزوی گروهی خبر میدهد که در قیامت مستحق عذابند:
- آرزوی پیش فرستادن نیکی: بر اساس آیه ﴿يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي﴾[۱۴۰] هنگامی که در قیامت، جهنم برای انسان حاضر میشود، میگوید: ای کاش برای زندگی ابدی خویش چیزی میفرستادم.
- آرزوی همراهی با پیامبر: آیه ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۱۴۱] از روزی خبر میدهد که ستم کار دو دست خود را به دندان گزیده، میگوید: ای کاش از پیامبر پیروی میکردم.
- آرزوی دوری از دوست و هم نشین بد: در آیه ﴿يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا﴾[۱۴۲] از آرزوی دیگر آن شخص خبر میدهد که میگوید: ای کاش فلان را دوست نگرفته بودم. ﴿ فُلَانًا﴾ به کسی که انسان را از دین گمراه میکند، تفسیر شده است[۱۴۳]. علامه طباطبایی میگوید: بعضی ﴿ فُلَانًا﴾ را کنایه از شیطان دانستهاند؛ ولی سیاق آیات، آن را یاری نمیکند[۱۴۴]. آیه ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ﴾[۱۴۵] خبر میدهد که کافر در روز قیامت، به هم نشینش که در دنیا باعث گمراهی او شده، میگوید: ای کاش میان من و تو به دوری مشرق و مغرب فاصله بود.
- آرزوی مسلمان بودن: این آرزو در آیه ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾[۱۴۶] بیان شده است. مفسران، زمان این آرزو را هنگام مرگ یا در آخرت دانستهاند[۱۴۷].
- آرزوی بازگشت به دنیا و تکذیب نکردن آیات: براساس آیه ﴿فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۴۸] هنگامی که کافران بر روی آتش نگه داشته میشوند، آرزو میکنند به دنیا برگردند تا آیات الهی (کتابهای پیامبران و آن چه بر آنان نازل شده[۱۴۹]) را تکذیب نکنند. آیاتی دیگر چون ﴿فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾[۱۵۰]؛ ﴿ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴾[۱۵۱]؛ ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ﴾[۱۵۲] نیز مؤید همین معنا است.
- آرزوی مرگ و دریافت نکردن نامه عمل: آیات ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ * يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴾[۱۵۳] از کسانی که نامه عمل آنان به دست چپشان داده میشود، خبر میدهد که هر یک با مشاهده آن میگوید: ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب خود خبردار نشده بودم! ای کاش مرگ کار را تمام میکرد. گفته شده که این افراد، با مشاهده اعمال زشت و روسیاهی خود، آرزو میکنند که ای کاش با همان مرگی که در دنیا بود، کار به پایان میرسید و پس از آن زنده نمیشدند[۱۵۴]؛ ولی قتاده گفته است: آن شخص در قیامت آرزوی مرگ میکند[۱۵۵].
- آرزوی خاک شدن: ﴿وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾[۱۵۶].مفسران در تفسیر این آیه، آرای گوناگونی دارند که منشأ برخی از آنها روایاتی منقول از پیامبر (ص) و صحابه است. به نظر زجاج، کافر آرزو میکند که ای کاش پس از مرگ، دیگر بار زنده نمیشد [۱۵۷]؛ ولی زمخشری احتمال داده که آرزو میکند در دنیا خاک میبود و به صورت آدمی آفریده نمیشد[۱۵۸]. طبری میگوید: آرزوی کافر این است که ای کاش چون حیوانات به خاک تبدیل میشد! منشأ این تفسیر، روایتی از پیامبر (ص) است که میفرماید: خداوند در روز قیامت حیوانات را زنده میکند و پس از آن که بعضی از آنها را که به حیوانات دیگر ظلم کردهاند، قصاص کرد، به آنان امر میکند خاک شوند. در این هنگام کافر آرزو میکند که ای کاش خاک میبود![۱۵۹] برخی گفتهاند: مراد کافر از آرزوی خاک بودن، خضوع در برابر خدا و نافرمانی نکردن از او است[۱۶۰]؛ هم چنین گفته شده: مراد از کافر، ابلیس است که با مشاهده کرامت آدم و فرزندان مؤمن او، آرزو میکند: ای کاش چون آدم از خاک آفریده شده بودم![۱۶۱] آلوسی، این تفسیر را نیکو شمرده؛ ولی آن را از سیاق آیات دور دانسته است[۱۶۲]. ابن عباس در حدیث دیگری میگوید: از رسول خدا (ص) شنیدم: هنگامی که کافر، ثواب و کرامت شیعیان علی (ع) را در روز قیامت ببیند، میگوید: ای کاش شیعه علی بودم![۱۶۳] تطبیق تراب بر شیعه حضرت علی (ع) از آن رو است که کنیه حضرت ابوتراب بوده است. همانند آیه نبأ، در سوره نساءنیز آمده و از روزی خبر میدهد که کافران و کسانی که پیامبر را نافرمانی کردند، آرزو میکنند: ای کاش با زمین یک سان میشدند!
- آرزوی پیروی از خدا و رسول: ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۱۶۴]
- آرزوی شفاعت: ﴿فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا﴾[۱۶۵]
- آرزوی رهایی از آتش: ﴿فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ﴾[۱۶۶] آرزوی مؤمن آل یاسین، نمونه دیگری از آرزوهای پس از مرگ است که در سوره "یس" گزارش شده و برخلاف موارد پیش گفته که از آینده خبر میدهد، در این سوره از گذشته خبر میدهد. براساس آن، مردی مؤمن که در برخی روایات حبیب نجار نامیده شده[۱۶۷]، پس از مرگ، به بهشت درآمده وگفته است: ﴿يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ﴾[۱۶۸].
مفسران، علت آرزوی این مرد را تشویق قومش به ایمان و رسیدن به کرامت وی[۱۶۹] و برخی خیرخواهی او برای قومش حتی پس از مرگ دانستهاند[۱۷۰][۱۷۱].
آرزو در دانشنامه معاصر قرآن کریم
آرزو، خواهش چیزی داشتن و یا خواهش دستیابی به چیزی است و به تعبیر دیگر هر آنچه را نفس آدمی خواهان دستیابی به آن است و برای فراهم کردن آن در درون خویش احساس نیاز به آن را میکند از آن تعبیر به آرزو میشود که ممکن است مشروع یا نامشروع باشد. آرزو به مطلوب و نامطلوب، معقول و نامعقول و ممکن و غیر ممکن قابل تقسیم است.
کلمه "آرزو = اَمَل" از کلمات کلیدی قرآن به حساب میآید و در حوزه معناشناختی آن کلماتی چون: تمنی، اَمَل، اُمنیه، لَیتَ، لَعَلّ، هل، لَو و ودّ وجود دارد.
آرزو در قرآن کریم با تعبیرات گوناگونی ذکر شده است که مشهورترین آنها واژه "اَمَل" است که بیشتر در آرزوی بعید استعمال میشود: ﴿ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾[۱۷۲]؛ اما همین واژه در آرزوی مطلوب هم به کار رفته است: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا﴾[۱۷۳].
واژه دیگر "اُمنیه" است که به صورت مفرد یک بار و جمع آن "امانی" جمعاً پنج بار در قرآن به کار رفته است. از جمله: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۷۴]... شیطان گفت: ﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا﴾[۱۷۵].
"تمنی" واژه دیگری است که در قرآن آمده است. این واژه به معنی آرزویی است که شخص آن را در ذهن خویش تصور میکند و ریشه آن "مُنی" به معنی "میل داشتن به چیزی" و "آرزوی حصول چیزی" است. واژه "لیت" که چهارده بار در قرآن به کار رفته، رایجترین کاربرد را برای آرزو دارد: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ﴾[۱۷۶].
"لَو" نیز واژه دیگری است که هرچند این واژه بیشتر در معنای شرط به کار رفته ولی گاهی در معنای آرزو نیز به کار میرود: ﴿فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۷۷].
واژه "آرزو" در قرآن از ریشه "منی" به صورتهای: ﴿لَأُمَنِّيَنَّهُمْ﴾[۱۷۸]؛ ﴿يُمَنِّيهِمْ﴾[۱۷۹]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ﴾[۱۸۰]؛ ﴿أُمْنِيَّتِهِ﴾[۱۸۱]؛ ﴿وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ﴾[۱۸۲]؛ ﴿تَمَنَّوْنَ﴾[۱۸۳]؛ ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا﴾[۱۸۴]؛ ﴿وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ﴾[۱۸۵]؛ ﴿يَتَمَنَّوْهُ﴾[۱۸۶]؛ ﴿فَتَمَنَّوُا﴾[۱۸۷]؛ ﴿أَمَانِيَّ﴾[۱۸۸]؛ ﴿بِأَمَانِيِّكُمْ﴾[۱۸۹]؛ ﴿أَمَانِيُّهُمْ﴾[۱۹۰].
جمعاً ۱۷ بار و به صورتهای ﴿لَيْتَنَا﴾، ﴿لَيْتَنِي﴾ و ﴿لَيْتَهَا﴾ جمعاً ۱۴ بار در سورههای:
- ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾[۱۹۱]؛
- ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴾[۱۹۲]؛
- ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۹۳]؛
- ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۱۹۴]؛
- ﴿وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا﴾[۱۹۵]؛
- ﴿فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا﴾[۱۹۶]؛
- ﴿ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا ﴾[۱۹۷]؛
- ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ﴾[۱۹۸]، ﴿يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ﴾[۱۹۹]؛
- ﴿إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾[۲۰۰]؛
- ﴿يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي﴾[۲۰۱] به کار رفته است.
کاربرد واژههایی چون "تمنی"، "لیت" و "لو" علاوه بر استعمال آنها در قرآن که در معنای آرزو به کار رفته است در اشعار عرب سابقة دیرینهای دارد که نمونههایی از آنها در کتب ادبی از جمله "مغنی اللبیب" ابنهشام تقل شده است.
از آنجا که انسان موجودی کمال طلب است، آرزوی دستیابی به کمال، طبعاً امری مطلوب و پسندیده خواهد بود، ولی هر آرزویی که آدمی را در وادی خیالات واهی و پندارهای نادرست بیندازد، قطعاً مذموم و ناپسند است.
روایاتی که آرزوهای دور و دراز را ناپسند دانسته و به خاطر جلوگیری انسان از نیفتادن در ورطه اوهام از آنها نهی نموده نیز بسیار است. آیاتی از قرآن، مؤمنان را از برخی آرزوها باز داشته است: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۲۰۲]؛ زیرا آرزوی چیزی که خارج از ظرفیت و توان آدمی است و یا چیزی که استحقاق آن را ندارد چیزی جز فرسایش روح و حسرت و اندوه و در نهایت حسدورزی برای صاحبش به بار نمیآورد و از این جهت چنین آرزوهای محالی، ناروا و ممنوع شمرده شده است. در شأن نزول این آیه آمده است که: امسلمه همسر رسول خدا (ص) به آن حضرت گفت: مردان به جهاد میروند، ولی زنان نمیروند و ما نصف مردان ارث میبریم، کاش ما نیز مرد بودیم تا به جهاد میرفتیم و به دیگر فضائل مردان نایل میآمدیم! در پی این آرزو آیه فوق نازل گردید.
برخی مفسران، این آیه را در نهی از حسدورزی و برخی حسدورزی را نتیجه آرزوهای بیجا دانستهاند. بر همین اساس است که شیطان در دل و ذهن کسانی آرزوهای باطل را وسوسه میکند؛ زیرا کار شیطان ایجاد آرزو در دل و مشغول کردن اذهان انسانها به آرزوهای فراوان و بیش از استحقاق است. از این رو ابتلا به آرزوها میتواند نشانه تسلط شیطان بر آدمی باشد و بیشتر وسوسههای شیطانی در قالب آرزوها، قلب و ذهن انسان را به تسخیر در میآورد. قرآن میفرماید: ﴿ أَمْ لِلإِنسَانِ مَا تَمَنَّى فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى ﴾[۲۰۳].
بنابراین، دستیابی به نعمتهای خداوند به عمل انسان بستگی دارد نه به آرزوی او. قرآن از آرزوی کافران خبر میدهد که دوست دارند پیامبر اسلام در مقابل بتان آنها نرمش نشان دهد ﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ﴾[۲۰۴]؛ و به مؤمنان میگوید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۲۰۵]؛ و از دیگر آرزوهای آنها این بوده که مؤمنان در هنگام جنگ، اسلحه و وسائل جنگی را از خود دور کنند تا یکباره بر آنان هجوم آرند؛ از این جهت خداوند دستور میدهد که در میدان جنگ در حال نماز نیز سلاح برگیرند.
همچنین از آرزوهای اهل کتاب خبر داده که میگفتند: ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۲۰۶]؛ و در جواب آن فرموده است: "بگو اگر سرای آخرت یکسره از آنِ شماست نه مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست میگویید، اما آنان هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، چون میدانند که دستآوردشان در دنیا چیست ﴿قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ﴾[۲۰۷]. باز از آزمندی فراوان یهود خبر میدهد که دوست دارند هزار سال عمر داشته باشند ﴿وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴾[۲۰۸]. نیز شماری از اهل کتاب دوست دارند که شما مسلمانان از ایمان به کفر برگردید و این آرزوی آنان از روی حسدورزی است ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۲۰۹].
همچنین از آرزوی منافقان خبر میدهد که به گونهای به غنائم جنگی دست یابند ﴿وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۲۱۰]؛ و حتی کافر شدن مؤمنان را آرزو داشتند ﴿وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾[۲۱۱]؛ و از گفتگوی منافقان با مؤمنان در قیامت خبر میدهد که مؤمنان آنان را به فریب خوردن از آرزوها در دنیا متهم میکنند ﴿يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ﴾[۲۱۲].
قرآن به برخی آرزوهای مؤمنان نیز اشاره کرده است از جمله: گروهی دنیاطلب آنگاه که ثروت قارون را مشاهده کردند، گفتند: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾[۲۱۳]؛ ولی مؤمنان دانشمند به توبیخ آنان پرداختند که ثواب خداوند بهتر از دارایی قارون است ﴿وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ﴾[۲۱۴].
قرآن از آرزوهای مستحقان عذاب در قیامت خبر میدهد کهای کاش برای زندگی ابدی خویش چیزی پیش میفرستادند ﴿يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي﴾[۲۱۵]؛ و ستمکار، آن روز با حسرت تمام دست خود را به دندان میگیرد که ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۲۱۶]؛ و آرزوی دیگر او این است که کاش در دنیا فلان شخص را به دوستی نگرفته بودم ﴿يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا﴾[۲۱۷]؛ قرآن از کسانی خبر میدهد که چون نامه اعمال آنان در روز قیامت به دستشان رسد گویند: ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب خود با خبر نشده بودم ﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴾[۲۱۸]؛ روزی که چهرههایشان در آتش زیر و رو شود، گویند: ای کاش از خدا فرمان میبردیم و پیامبر را اطاعت میکردیم ﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا﴾[۲۱۹]؛ ای کاش راه بیرون شدنی از آتش باشد ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ﴾[۲۲۰].
در کتب اخلاقی کهن، درباره آرزو سخن به میان آمده و اساس آن را یا به دوستی دنیا و یا به جهل و نادانی بشر برگرداندهاند. از طرفی هم فراموشی آخرت را عامل تشدید کننده آن دانستهاند که: ریشه همه آرزوها محبت دنیا و انس به آن و غفلت از مدلول قول پیامبر اکرم (ص) است که "دوست بدار آنچه را دوست میداری و لکن از آن جدا خواهی شد" اما نادانی نیز سبب میشود که آدمی به خود مشغول شود و مرگ را فراموش نماید و بدینسان آرزوها او را از حقیقت دور سازد"[۲۲۱].
آرزومندی در روانشناسی و جامعهشناسی بازگشت به نیازهای روحی و اجتماعی انسان میکند؛ روان آدمی به گونهای است که در تمام ابعاد در اندیشه ارضاء و اشباع خویش است و آرزومندی او ریشه در ارضای خواستههای او دارد که به هر مرحلهای برسد بر حسب موقعیت مکانی و زمانی و جایگاه اجتماعیاش، مرحله بهتر و بالاتری را میطلبد تا به روح خویش اطمینان و آرامش بیشتری ببخشد و همین مسئله در حیطه مسائل اجتماعی در ابعاد گوناگون اقتصادی و سیاسی خودنمایی بیشتری پیدا میکند؛ به گونهای که برای ارتقاء مقام و تحکیم جایگاه واقعی خویش به طور طبیعی طرح آرزوی بهتری را در ذهن خویش میپروراند.
کاربرد آرزو در قرآن، آن هم در طیفی گسترده، نشانگر خواستهای درونی بیحد و مرز نفسانی بشر است که در یک تقسیمبندی به آرزوهای ممکن و غیر ممکن یا روا و ناروا، میتواند عامل رشد و تعالی و یا سقوط و انحطاط آدمیان شود. در قرآن هم آرزوی مؤمنان گزارش شده است و آرزوی کافران و هم آرزوی شیطان و اعوان و انصار او و همچنین آرزوی منافقان. از طرفی هم آرزوی پیامبران در اصلاح امتها نیز به گونهای روشن بیان گردیده است و نتایجی که بر هریک از آنها مترتب گردیده، سمت و سو و نتیجه هر یک را به وضوح بیان میدارد.
با توجه به ساختار وجودی انسان، اصل آرزوی ترقی خواهی و رسیدن به کمال در ابعاد و جهات گوناگون متناسب با شخصیت و موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی او امری اجتنابناپذیر است و چنین حسّی نیز اگر در وجود انسان نباشد، حرکت و تکاپویی نخواهد داشت و آرامش روح و تعالی و تکامل اجتماعی انسان هم اقتضای آن را دارد و این حس آرزومندی تا وقتی که منجر به پایمال شدن حقی از دیگری نشود میتواند مطلوب و تعالیبخش باشد، اما اگر به حقوق دیگران آسیبی برساند و مانع رشد و کمال دیگری شود امری نامطلوب است و از نظر اجتماعی هم محکوم شناخته میشود.[۲۲۲]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۷۳، «لیت».
- ↑ «تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۲۱۲ و ج ۴، ص ۱۳۸؛ المطول، ص ۲۲۵.
- ↑ «پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.
- ↑ یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!؛ سوره زمر، آیه: 58.
- ↑ و پیروان (آنان) میگویند: کاش برگشتی (به دنیا) میداشتیم تا از آنها دوری میجستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغهایی به آنان مینمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند؛ سوره بقره، آیه: 167.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۷ و ج۸، ص۸۰۴؛ المطول، ص ۲۲۵.
- ↑ آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: 53.
- ↑ و هر کس را خداوند در گمراهی گذارد پس از او، دیگر وی را سروری نیست و ستمگران را خواهی دید که چون عذاب را بنگرند میگویند: آیا برای بازگشت راهی هست؟؛ سوره شوری، آیه: 44.
- ↑ میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟؛ سوره غافر، آیه: 11.
- ↑ مغنی اللبیب، ج ۱، ص ۳۷۹.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۱۶۷؛ المطول، ص ۲۲۶.
- ↑ «و فرعون گفت: ای هامان! کاخی برای من بساز باشد که من به این راهها دست یابم» سوره غافر، آیه ۳۶.
- ↑ مختصرالمعانی، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۰۱؛ معترک الاقران، ج ۲، ص ۲۹۴ و ۲۹۹.
- ↑ مقاییس، ج ۵، ص ۲۷۶، «منی».
- ↑ النهایه، ج ۴، ص ۳۶۷، «منی».
- ↑ التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۸۵، «منی».
- ↑ مفردات، ص ۷۷۹، «منی».
- ↑ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۰۴، «منی».
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۲۹۰ و ج۷، ص۱۴۵؛ قرطبی، ج ۲، ص ۶.
- ↑ التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۲۹۷.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۸۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.
- ↑ «و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.
- ↑ مفردات، ص ۷۸۰، «منی».
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۸۹؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۰۴، «منی».
- ↑ مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ودد».
- ↑ مفردات، ص ۸۶۰، «ودد».
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۶۴، «ودد».
- ↑ مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».
- ↑ مقاییس، ج ۶، ص ۷۵، «ود».
- ↑ روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۵۵۰.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۹، «امل».
- ↑ ترتیب العین، ص ۵۴، «امل».
- ↑ مقاییس، ج ۱، ص ۱۴۰، «امل».
- ↑ الفروق اللغویة، ص ۷۴.
- ↑ همان، ص ۱۴۳؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۸۴.
- ↑ «آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.
- ↑ «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 168-171.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج۱۹، ص۱۵۵؛ الخصال، ج۱، ص۱۵؛ الکافی، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ الامالی، طوسی، ج۱، ص ۷؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص ۹۸ و ج ۴۲، ص ۲۰۳ و ج ۶۷، ص ۶۸ و ۳۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۹ و ج ۳، ص ۶۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۰.
- ↑ و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم و بیگمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۷-۲۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸ و ۴۴۹.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 171-172.
- ↑ الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۳؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ روح المعانی، مج ۴، ج ۵، ص ۲۹.
- ↑ البرهان، ج ۲، ص ۷۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۴۸.
- ↑ عیاشی، ج ۱، ص ۲۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۴؛ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۶۷.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۸۱ و ۸۲.
- ↑ «و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو میکردند پگاهان میگفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ میدارد و (یا) تنگ میگرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو میبرد، آوخ! گویی کافران رستگار نمیگردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.
- ↑ الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.
- ↑ راهنما، ج ۳، ص ۳۶۰.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 172-173.
- ↑ «و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت * و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم» سوره نساء، آیه ۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۰.
- ↑ راهنما، ج ۴، ص ۵۶.
- ↑ روح المعانی، مج ۴، ج ۵، ص ۲۲۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۰.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 173-174.
- ↑ الجواهر، ج ۲، ص ۳۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.
- ↑ «مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ * (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۹، ص ۳۶۳؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۳، جزء ۲۷، ص ۸۲.
- ↑ «(کیفر و پاداش) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب (وابسته) نیست، هر کس کار بدی کند کیفر آن را میبیند و در برابر خداوند برای خویش یار و یاوری نخواهد یافت» سوره نساء، آیه ۱۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۸۶.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۱.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۹۲.
- ↑ همان، ص ۳۹۳.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 174-175.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۱۰، ص ۵۰۱.
- ↑ دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند؛ سوره قلم، آیه: 9.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ * وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾؛ ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند * و دوست میدارند که کاش شما نیز کافر میشدید؛ سوره ممتحنه، آیه ۱-۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص ۴۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.
- ↑ «دوست میدارند شما در سختی به سر برید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۰.
- ↑ و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است؛ سوره نساء، آیه: 102.
- ↑ «و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم» سوره کهف، آیه ۴۲.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 175-176.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ «بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴.
- ↑ «و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۹۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۹۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۱۹۱.
- ↑ قمی، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۲۳؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۰۴.
- ↑ «و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۲۹ و ۵۳۰.
- ↑ همان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۳۰؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۹۰.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۷.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۷۷۱.
- ↑ «دستهای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمیکنند و درنمییابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۱۵۷.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 176-177.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۷۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۲۹؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.
- ↑ «آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
- ↑ «گمان میکنند که دستهها (ی مشرک) هنوز نرفتهاند و اگر آن دستهها باز آیند، اینان آرزو میکنند کاش میان تازیهای بیاباننشین، بیاباننشینی میکردند و خبرهای شما را (از این و آن) میپرسیدند و اگر در میان شما میبودند جز اندکی کارزار نمیکردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.
- ↑ «(منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فر» سوره حدید، آیه ۱۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۵۵.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۴۷۶.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 177-178.
- ↑ «آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷.
- ↑ الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
- ↑ «و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو میکردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیدهاید تنها (در آن) مینگرید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۴۲۱.
- ↑ الکشاف، ج ۳، ص ۴۳۲.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 178-179.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۹۱.
- ↑ فی ظلال، ج ۴، ص ۲۴۳۲ - ۲۴۳۴.
- ↑ «پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.
- ↑ پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی؛ سوره بقره، آیه: 128.
- ↑ «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
- ↑ «و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.
- ↑ «پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.
- ↑ «پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.
- ↑ «و کسانی که پس از آنان آمدهاند میگویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفتهاند بیامرز و در دلهای ما کینهای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشایندهای» سوره حشر، آیه ۱۰.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 179-180.
- ↑ «میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۴.
- ↑ «تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.
- ↑ «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند» سوره حجر، آیه ۲.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۵۶۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۰۵.
- ↑ «و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۴۸.
- ↑ پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۲.
- ↑ یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران میشدم!؛ سوره زمر، آیه: ۵۸.
- ↑ آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ میبافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است؛ سوره اعراف، آیه: ۵۳.
- ↑ «و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود * و نمیدانستم که حسابم چیست * کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۷۷؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۲.
- ↑ «ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۷.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۶۹۲.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴.
- ↑ الفرقان، ج ۳۰، ص ۶۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۴۸؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۹.
- ↑ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۳۸.
- ↑ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۸۷.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «آیا جز فرجام آن را چشم میدارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیشتر آن را فراموش کرده بودند میگویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجیهایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده میشویم تا جز آن کنیم که پیشتر میکردیم؟ بیگ» سوره اعراف، آیه ۵۳.
- ↑ «میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.
- ↑ «کاش قوم من (این را) میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۵۹.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۱۶.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «آرزو»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۱۸۱-۱۸۲.
- ↑ «آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.
- ↑ «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.
- ↑ «و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
- ↑ «تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید!» سوره زخرف، آیه ۳۸.
- ↑ «پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.
- ↑ «به آرزو (های دور و دراز) میافکنم» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
- ↑ «در آرزو (های دور و دراز) میافکند» سوره نساء، آیه ۱۲۰.
- ↑ «آرزو میکرد» سوره حج، آیه ۵۲ و نجم، آیه۲۴.
- ↑ «آرزوی وی» سوره حج، آیه ۵۲.
- ↑ «آرزو میکردند» سوره قصص، آیه ۸۲.
- ↑ «آرزو میکردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۳.
- ↑ «آرزو نکنید» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «آرزو نخواهند کرد» سوره جمعه، آیه ۷.
- ↑ «آن را آرزو نخواهند کرد» سوره بقره، آیه ۹۵.
- ↑ «پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴ و سوره جمعه، آیه۶.
- ↑ «خیالهای خام» سوره بقره، آیه ۷۸ و سوره نساء، آیه۱۲۳؛ سوره حدید، آیه۱۴.
- ↑ «آرزوهای شما» سوره نساء، آیه ۱۲۳.
- ↑ «آرزوی آنهاست» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ «آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.
- ↑ «گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) میدانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.
- ↑ «و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشتهاند میدیدی که میگویند: ای کاش بازمان میگرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمیشمردیم و از مؤمنان میشدیم» سوره انعام، آیه ۲۷.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم» سوره کهف، آیه ۴۲.
- ↑ «آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷-۲۸.
- ↑ «و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
- ↑ «کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۷.
- ↑ «ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.
- ↑ «میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ «مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است» سوره نجم، آیه ۲۴-۲۵.
- ↑ «دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند» سوره قلم، آیه ۹.
- ↑ «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است، بیگمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفتهایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ «بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید و برای کارهایی که کردهاند هرگز هیچگاه آن را آرزو نخواهند کرد و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۹۴-۹۵.
- ↑ «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست میدارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمیکند و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.
- ↑ «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
- ↑ «و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است - میگوید: کاش من نیز با آنان (همراه) میبودم تا به رستگاری سترگی میرسیدم!» سوره نساء، آیه ۷۳.
- ↑ «آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید تا در راه خداوند هجرت کنند و اگر رویگردان شدند هر کجا آنان را یافتید بگیرید و بکشید و از ایشان یار و یاوری مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
- ↑ «(منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۴.
- ↑ «آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را میخواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است میداشتیم، بیگمان او را بهرهای سترگ است» سوره قصص، آیه ۷۹.
- ↑ «و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند» سوره قصص، آیه ۸۰.
- ↑ «میگوید: کاش برای (این) زندگیم (توشهای) پیش میفرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.
- ↑ «و اما آنکه کارنامهاش به دست چپ وی داده شود میگوید: کاش کارنامهام به من داده نشده بود و نمیدانستم که حسابم چیست کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.
- ↑ «روزی که چهرههای آنان در آتش گردانده شود میگویند: ای کاش از خداوند و پیامبر فرمان برده بودیم» سوره احزاب، آیه ۶۶.
- ↑ «میگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کردهایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
- ↑ احیاء علوم الدین.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «آرزو»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۱-۴۳.