ظلمپذیری: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}})) |
(←مقدمه) |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = ظلم | |||
< | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
در منطق فقه شیعه همان طور که انجام [[ظلم و ستم]]، [[حرام]] بوده و مورد نکوهش قرار میگیرد، [[پذیرش ظلم]] نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و [[حرام]] محسوب میشود. این امر برآمده از [[وحی الهی]] و [[آیات شریفه قرآن]] است که میفرماید: {{متن قرآن|لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه 279.</ref>. [[نظام سیاسی]] [[شیعه]] به گونهای است که علاوه بر [[ظلم]] نکردن و [[مظلوم]] واقع نشدن، [[ستیز]] با [[ظالم]] را نیز در برنامههای خود جهت تأمین [[عدالت]] قرار داده، بلکه علاوه بر این که [[ظلم]] به خود را بر نمیتابد، [[ظلم]] بر [[برادران]] [[مسلمان]] را نیز به مانند [[ظلم]] بر خود دانسته و [[ستیز با ظالمان]] به دیگران را نیز خواستار شده است. [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] که از محوریترین اصول در حوزه [[فقه سیاسی]] محسوب میشود، به [[دین اسلام]] و [[فقه شیعه]] اختصاص نداشته بلکه [[هدف از بعثت انبیا]] بوده و از این رو جدا از [[سیره انبیا]] و [[اولیای الهی]]، [[منطق]] تمامی کسانی که سر در گرو [[وحی الهی]] نهاده و [[توحید]] و [[سعادت]] را سرلوحه کار خود قرار دادهاند، بوده و از این روی بنا بر [[شهادت]] [[تاریخ]]... بسیاری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] در سایه این کار به [[شهادت]] رسیده یا درد و رنجهای بسیار را [[تحمل]] کردهاند. جدا از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] که سردمدار [[مبارزه با ظلم]] و ستمهای فردی و [[اجتماعی]] و در حد کلان، [[حاکمان ظالم]] بودند، این [[وظیفه]] از سوی آنان به [[مردم]] نیز [[القا]] شده بلکه [[پیامبران]]، جز با کمک و [[همراهی]] [[مردم]] [[قادر]] به [[مبارزه با ظلم]] نخواهند بود.<ref> [[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/].</ref>. | |||
در [[اسلام]]، تاکید فراوانی بر [[لزوم]] [[مبارزه]] با هر گونه [[فساد]] [[اخلاقی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] وارد شده است که در قالب [[امر به معروف و نهی از منکر]] تقنین شده است. [[امر به معروف و نهی از منکر]] از منظر [[فقه اسلامی]] وظیفه [[شرعی]] و همگانی است. نتیجه مستقیم انجام این [[فریضه]] «[[اصلاح]]» و مجری آن «[[مصلح]]» نامیده میشود برای [[درک]] اهمیت این اصل [[اسلامی]]، به ذکر یک [[آیه]] و [[حدیث]] بسنده میکنیم: [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید» سوره آل عمران، آیه 110.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: «باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید وگرنه [[خداوند]] بدترین و شریرترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره فرموده و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نگرداند<ref>سفینه البحار، ج1، ص449</ref>. [[رضا]] و [[خشنودی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در آن است که «معروف» عملی شود و منکر ترک گردد، بنابراین [[انسان منتظر]] نباید در این باره بیتفاوت باشد. خود [[حضرت]] در روزگار [[ظهور]]، بزرگترین امرکننده به معروف و [[نهی]] کننده ی از منکر است. [[جامعه منتظر]]، قطعاً [[خشنودی]] و [[رضایت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را میخواهد و به او [[اقتدا]] میکند و برای اقامه [[احکام]] خدایی، [[تنبلی]] و بی تفاوتی را از خویشتن دور میسازند»<ref> [[زرین نعل، بابک|بابک زرین نعل]]، [[تقابل مهدویت در برابر اندیشههای سیاسی بابیت و بهاییت در دو قرن اخیر (پایاننامه)|تقابل مهدویت در برابر اندیشههای سیاسی بابیت و بهاییت در دو قرن اخیر]].</ref>. | |||
«[[ظلمستیزی]] و [[بیداری]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] در برابر حکومتهای [[جور]] و [[ستم]] و مدعیان [[غاصب]] [[منصب ولایت]]<ref>ر. ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۳۰۳-۳۰۴؛ [[حسن عبدیپور|عبدیپور، حسن]]، [[نقش اجتماعی انتظار (کتاب)|نقش اجتماعی انتظار]]، ص ۵۳-۶۱.</ref>. نتیجۀ [[امیدها]] و حرکتها، [[مقاومت]] در برابر جریان باطلی است که در مقابل [[انتظار]]، [[صفآرایی]] کرده است<ref>ر. ک. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۱۲ الی ۱۱۵.</ref>. [[مقاومت]] و برخورد [[فکری]] و [[رفتاری]] با حرکتهای [[اجتماعی]] منحط و تخریبگر و یا نهضتهای مخالف و حفظ [[امت اسلام]] از [[مبتلا]] شدن به انحرافهای [[فکری]] ورفتاری درسطح اجتماع ضروری است<ref>ر. ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در توصیف [[یاران امام مهدی]] {{ع}} میفرماید: «[[اصحاب]] [[مهدی]] {{ع}} مانند شیرهاییاند که از جنگل بیرون آمدهاند. قلبهای آنان تکههای آهن است. اگر بخواهند کوهی را از جا درآورند از جا در خواهند آورد. روش و [[لباس]] یکسانی دارند، مثل اینکه همه از یک پدرند»<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج۲، ص۹۴</ref>.<ref>ر. ک. [[محمود ملکی راد|ملکی راد، محمود]]، [[خانواده و زمینهسازی ظهور (کتاب)|خانواده و زمینهسازی ظهور]]، ص ۵۵.</ref> از آنجا که [[شرط ظهور]] [[دولت حق]]، [[آمادگی]] جمعی است، هرکس به اندازه [[توان]] خود برای [[اصلاح جامعه]] میکوشد و در برابر ناهنجاریهای [[اجتماعی]]، ساکت و بیتفاوت نمیماند»<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۲؛ [[محمد رضا ضمیری|ضمیری، محمد رضا]]، [[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی]] ص ۲۹۲-۲۹۳.</ref>. | |||
«یکی از بزرگترین [[عوامل انحطاط جوامع بشری]] این است که طرز [[تفکر]] افراد و [[جامعه]] در مورد [[مبارزه]] و [[مقابله با ظلم]] و [[ستم]] و طرز [[تصور]] آنها در مورد [[عدالت]] و [[عدالتخواهی]] بمیرد. در این صورت [[جامعه]] [[تسلیم]] میشود و [[ظلم و ستم]] را میپذیرد و لذا [[اشرار]] (بدترین افراد) بر [[جامعه]] مسلط میگردند. [[امام علی]]{{ع}} در بخشی از سخنان خویش، [[بیتفاوتی]] آگاهان و ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] را [[دلیل]] اصلی [[سقوط]] [[تمدنها]] و [[جوامع بشری]] میداند: {{متن حدیث|لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ}}<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ابواب امر به معروف و نهی از منکر.</ref>؛ "[[امر به معروف و نهی از منکر]] را ترک نکنید که [[تبهکاران]] بر شما چیره میشوند". نه تنها ترک [[ظلمستیزی]] و [[مرگ]] [[تفکر]] [[عدالتخواهی]] باعث [[سلطه اشرار]] و [[ستمگران]] بر [[جامعه]] میگردد، بلکه [[شریعت]] و [[دین]] -و در واقع [[تفکر]] [[دینی]] و مذهبی- نیز قوام و پایۀ خویش و در نتیجه [[قدرت]] [[پویایی]] خود را از [[دست]] میدهد. [[امام علی]] {{ع}} در این [[ارتباط]] میفرماید: {{متن حدیث|قِوَامُ الشَّرِيعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الحکم، شرح و ترجمه: محمد خوانساری، ج۴، ص۵۱۸.</ref>؛ "قوام و جوهره وجودی [[شریعت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است". در دوران سلطۀ [[خاندان]] پهلوی بر این مرز و بوم، [[تفکر]] [[ظلمستیزی]] و [[عدالتخواهی]] در جامعۀ [[ایرانی]] مرده بود. هیچ ندایی از جایی بلند نمیشد. هیچ حرکتی برای تحقق معروفی و هیچ نهیی برای جلوگیری از منکری -جز در موارد جزئی- در زمینۀ [[ظلمستیزی]] و [[عدالتخواهی]] صورت نمیگرفت»<ref>[[محمد حسین جمشیدی|جمشیدی، محمد حسین]]، [[پانزده خرداد (نشریه)|فصلنامه پانزده خرداد]]، [[احیای اندیشه ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی (مقاله)|احیای اندیشه ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی]]، 31-47.</ref>. | |||
==موجبات ظلمپذیری (زمینهها و بسترها) == | == مفهومشناسی ظلمپذیری == | ||
== معنای لغوی ظلمپذیری == | |||
== معنای اصطلاحی ظلمپذیری == | |||
== مؤلفههای ظلمپذیری == | |||
== نشانهها و ویژگی های ظلمپذیری == | |||
== موجبات ظلمپذیری (زمینهها و بسترها) == | |||
# [[ضعف ایمان]] | # [[ضعف ایمان]] | ||
# عدم [[تزکیه]] | # عدم [[تزکیه]] | ||
خط ۲۸: | خط ۳۱: | ||
# [[پیروی از هوای نفس]] | # [[پیروی از هوای نفس]] | ||
==اقسام ظلمپذیری== | == اقسام ظلمپذیری == | ||
==مراتب ظلمپذیری== | == مراتب ظلمپذیری == | ||
# [[سکوت بر ظلم]] | # [[سکوت بر ظلم]] | ||
# [[رضایت از ظلم]] | # [[رضایت از ظلم]] | ||
# [[همراهی با ظلم]] | # [[همراهی با ظلم]] | ||
==موانع ظلمپذیری== | == موانع ظلمپذیری == | ||
==لوازم ظلمپذیری== | == لوازم ظلمپذیری == | ||
==آثار ظلمپذیری== | == آثار ظلمپذیری == | ||
==گستره و مصداقهای ظلمپذیری | == گستره و مصداقهای ظلمپذیری == | ||
== ضرورت [[ظلمستیزی]] == | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[ظلم]] | * [[ظلم]] | ||
* [[امر به معروف و نهی از منکر]] | * [[امر به معروف و نهی از منکر]] | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
* [[عدالتخواهی]] | * [[عدالتخواهی]] | ||
* [[عزتطلبی]] | * [[عزتطلبی]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
{{فضیلت}} | {{فضیلت}} | ||
{{عدالت}} | {{عدالت}} | ||
[[رده: | [[رده:ظلم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۸
مقدمه
در منطق فقه شیعه همان طور که انجام ظلم و ستم، حرام بوده و مورد نکوهش قرار میگیرد، پذیرش ظلم نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و حرام محسوب میشود. این امر برآمده از وحی الهی و آیات شریفه قرآن است که میفرماید: ﴿لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۱]. نظام سیاسی شیعه به گونهای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، ستیز با ظالم را نیز در برنامههای خود جهت تأمین عدالت قرار داده، بلکه علاوه بر این که ظلم به خود را بر نمیتابد، ظلم بر برادران مسلمان را نیز به مانند ظلم بر خود دانسته و ستیز با ظالمان به دیگران را نیز خواستار شده است. مبارزه با ظلم و ستم که از محوریترین اصول در حوزه فقه سیاسی محسوب میشود، به دین اسلام و فقه شیعه اختصاص نداشته بلکه هدف از بعثت انبیا بوده و از این رو جدا از سیره انبیا و اولیای الهی، منطق تمامی کسانی که سر در گرو وحی الهی نهاده و توحید و سعادت را سرلوحه کار خود قرار دادهاند، بوده و از این روی بنا بر شهادت تاریخ... بسیاری از پیامبران و اولیای الهی در سایه این کار به شهادت رسیده یا درد و رنجهای بسیار را تحمل کردهاند. جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار مبارزه با ظلم و ستمهای فردی و اجتماعی و در حد کلان، حاکمان ظالم بودند، این وظیفه از سوی آنان به مردم نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود.[۲].
در اسلام، تاکید فراوانی بر لزوم مبارزه با هر گونه فساد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی وارد شده است که در قالب امر به معروف و نهی از منکر تقنین شده است. امر به معروف و نهی از منکر از منظر فقه اسلامی وظیفه شرعی و همگانی است. نتیجه مستقیم انجام این فریضه «اصلاح» و مجری آن «مصلح» نامیده میشود برای درک اهمیت این اصل اسلامی، به ذکر یک آیه و حدیث بسنده میکنیم: قرآن میفرماید: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾[۳] رسول خدا (ص) فرمودند: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خداوند بدترین و شریرترین شما را بر نیکان و پاکانتان چیره فرموده و دعای خوبانتان را مستجاب و روا نگرداند[۴]. رضا و خشنودی حضرت مهدی (ع) در آن است که «معروف» عملی شود و منکر ترک گردد، بنابراین انسان منتظر نباید در این باره بیتفاوت باشد. خود حضرت در روزگار ظهور، بزرگترین امرکننده به معروف و نهی کننده ی از منکر است. جامعه منتظر، قطعاً خشنودی و رضایت حضرت مهدی (ع) را میخواهد و به او اقتدا میکند و برای اقامه احکام خدایی، تنبلی و بی تفاوتی را از خویشتن دور میسازند»[۵].
«ظلمستیزی و بیداری سیاسی و اجتماعی در برابر حکومتهای جور و ستم و مدعیان غاصب منصب ولایت[۶]. نتیجۀ امیدها و حرکتها، مقاومت در برابر جریان باطلی است که در مقابل انتظار، صفآرایی کرده است[۷]. مقاومت و برخورد فکری و رفتاری با حرکتهای اجتماعی منحط و تخریبگر و یا نهضتهای مخالف و حفظ امت اسلام از مبتلا شدن به انحرافهای فکری ورفتاری درسطح اجتماع ضروری است[۸]. امیرالمؤمنین (ع) در توصیف یاران امام مهدی (ع) میفرماید: «اصحاب مهدی (ع) مانند شیرهاییاند که از جنگل بیرون آمدهاند. قلبهای آنان تکههای آهن است. اگر بخواهند کوهی را از جا درآورند از جا در خواهند آورد. روش و لباس یکسانی دارند، مثل اینکه همه از یک پدرند»[۹].[۱۰] از آنجا که شرط ظهور دولت حق، آمادگی جمعی است، هرکس به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی، ساکت و بیتفاوت نمیماند»[۱۱].
«یکی از بزرگترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالتخواهی بمیرد. در این صورت جامعه تسلیم میشود و ظلم و ستم را میپذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر جامعه مسلط میگردند. امام علی(ع) در بخشی از سخنان خویش، بیتفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی سقوط تمدنها و جوامع بشری میداند: «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ أَشْرَارُكُمْ»[۱۲]؛ "امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که تبهکاران بر شما چیره میشوند". نه تنها ترک ظلمستیزی و مرگ تفکر عدالتخواهی باعث سلطه اشرار و ستمگران بر جامعه میگردد، بلکه شریعت و دین -و در واقع تفکر دینی و مذهبی- نیز قوام و پایۀ خویش و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست میدهد. امام علی (ع) در این ارتباط میفرماید: «قِوَامُ الشَّرِيعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ»[۱۳]؛ "قوام و جوهره وجودی شریعت، امر به معروف و نهی از منکر است". در دوران سلطۀ خاندان پهلوی بر این مرز و بوم، تفکر ظلمستیزی و عدالتخواهی در جامعۀ ایرانی مرده بود. هیچ ندایی از جایی بلند نمیشد. هیچ حرکتی برای تحقق معروفی و هیچ نهیی برای جلوگیری از منکری -جز در موارد جزئی- در زمینۀ ظلمستیزی و عدالتخواهی صورت نمیگرفت»[۱۴].
مفهومشناسی ظلمپذیری
معنای لغوی ظلمپذیری
معنای اصطلاحی ظلمپذیری
مؤلفههای ظلمپذیری
نشانهها و ویژگی های ظلمپذیری
موجبات ظلمپذیری (زمینهها و بسترها)
- ضعف ایمان
- عدم تزکیه
- دنیاطلبی و دنیا خواهی
- کفرگرایی و تمایل به بیگانگان
- توجیه ظلم و ظلم پذیری
- مداهنه با ظلم و ظالم
- جهل و شهوت
- عدم امر به معروف ونهی از منکر
- پیروی از هوای نفس
اقسام ظلمپذیری
مراتب ظلمپذیری
موانع ظلمپذیری
لوازم ظلمپذیری
آثار ظلمپذیری
گستره و مصداقهای ظلمپذیری
ضرورت ظلمستیزی
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه 279.
- ↑ سید سجاد ایزدهی، [۱].
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید» سوره آل عمران، آیه 110.
- ↑ سفینه البحار، ج1، ص449
- ↑ بابک زرین نعل، تقابل مهدویت در برابر اندیشههای سیاسی بابیت و بهاییت در دو قرن اخیر.
- ↑ ر. ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۰۳-۳۰۴؛ عبدیپور، حسن، نقش اجتماعی انتظار، ص ۵۳-۶۱.
- ↑ ر. ک. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۱۱۲ الی ۱۱۵.
- ↑ ر. ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج۲، ص۹۴
- ↑ ر. ک. ملکی راد، محمود، خانواده و زمینهسازی ظهور، ص ۵۵.
- ↑ ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۴۲؛ ضمیری، محمد رضا، کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی ص ۲۹۲-۲۹۳.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ابواب امر به معروف و نهی از منکر.
- ↑ عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الحکم، شرح و ترجمه: محمد خوانساری، ج۴، ص۵۱۸.
- ↑ جمشیدی، محمد حسین، فصلنامه پانزده خرداد، احیای اندیشه ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، 31-47.