بدعت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* از مسائل مورد بحث میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] و نسبت ناروای بدعت به برخی کارهای [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} از سوی [[وهابیان]]، موضوع بدعت و [[سنت]] است. [[سنّت]] به معنای روش و [[سیره]] است. در اصطلاح [[فقهی]]، [[سنت]] عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که [[پیامبر]] و [[ائمه]] | * از مسائل مورد بحث میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] و نسبت ناروای بدعت به برخی کارهای [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} از سوی [[وهابیان]]، موضوع بدعت و [[سنت]] است. | ||
*[[سنّت]] به معنای روش و [[سیره]] است. در اصطلاح [[فقهی]]، [[سنت]] عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که [[پیامبر]] و [[ائمه]] معصوماند، سخن و رفتارشان برای [[مردم]] [[حجت]] است و [[سنت]] به شمار میرود و عمل به آن جایز است. البته [[سنت]] به مضای [[مستحب]] هم به کار میرود که خارج از این بحث است. | |||
*بدعت به معنای نوآوری و احداث یک پدیدۀ بیسابقه است. در اصطلاح، هرکار و حرف و مرامی که در [[دین]] [[اسلام]] سابقه ندارد و انجام آن برخلاف [[شریعت]] و [[سنّت]] [[نبوی]] است، بدعت شمرده میشود. ازاینرو بدعت در مقابل [[شریعت]] و [[سنت]] است، یعنی چیزهای نوظهوری که ریشه در [[دین]] و [[شرع]] ندارد، چه بهصورت افزودن در [[دین]] یا کاستن از آن بدون مستند شرعی. | |||
*[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "هربدعت گمراهی است و هرگمراهی در آتش است"<ref>{{متن حدیث| كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّار}}؛ اصول کافی، ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۲(ص ۷۴ باب البدع... ملاحظه شود)</ref>، [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} نیز تقابل [[سنت]] و بدعت را چنین فرموده است: "هیچکس نیست که بدعتی میگذارد، مگرآنکه با آن بدعت، سنّتی را ترک میکند"<ref>{{متن حدیث|مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّة}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵(صبحی صالح، با اندکی تفاوت در عبارت)</ref>. | |||
*تا اینجای مسأله، اتفاقی است و بدعت در میان همۀ [[فرق اسلامی]] نکوهیده است و [[بدعتگذار]] [[ملعون]] است و [[عالمان دین]] در مقابل بدعتگذار باید [[علم]] خود را [[آشکار]] کنند، و گرنه ملعونند و [[امام حسین]]{{ع}} به آن جهت [[قیام]] کرد که سنّتها مرده و [[بدعتها]] زنده شده بود. | |||
*مهم آن است که کدام کار [[سنّت]] است و کدام کار بدعت؟ | |||
*آیا میتوان هرکاری را به راحتی بدعت نامید و انجامدهنده را طرد کرد یا تفکیر و تفسیق نمود؟ | |||
*وهابیون که خودشان ترک [[سنت]] میکنند و افکار بدعتآلود را منتشر میسازند، [[شیعه]] را به بدعت نسبت میدهند. کارهایی همچون: [[زیارت]]، [[توسل]]، [[تبرک]]، [[سجده]] بر [[تربت]] [[اولیاء]]، جشن گرفتن برای میلاد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}}، برگزاری مراسم سوگواری و نوحهخوانی، ساختن قبّه و [[حرم]] بر [[قبور]] [[امامان]] و [[اولیا]]، [[تبرک]] جستن به [[کعبه]] و ضریح [[معصومین]] و [[مقام ابراهیم]]، بوسیدن حرمها و ضریحها و... بسیاری از این قبیل کارها را بدعت میپندارند و به [[شیعیان]] نسبت [[شرک]] میدهند، در حالی که در بسیاری از منابع خود [[اهل سنت]]، [[روایات]] فراوان و نیز عمل [[پیامبر]] و [[اصحاب]] [[نقل]] شده که [[زیارت]] و [[توسّل]] و [[تبرک]] میجستند و جشن میگرفتند و این سنّتها ریشۀ قرآنی، حدیثی و سیرهای دارد و [[عالمان]] و محققان در این زمینه کتابهای بسیار نوشتهاند و [[مشروعیت]] و [[سنّت]] بودن آنها را بر اساس منابع قطعی و فراوان اثبات کردهاند.<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، علامه سیّد محسن امین، «سیرتنا و سنّتنا» و «الغدیر»، علامۀ امینی، «البدعة و آثارها الموبقه» جعفر سبحانی: «السنّة و البدعه» عبد اللّه محفوظ محمّد حدّاد، «البدعة» جعفر الباقری، «حقیقة التوسّل و الوسیلة علی ضوء الکتاب و السنه» موسی محمّد علی، «التبرک» علی الأحمدی، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه» جعفر سبحانی، «التبرک، انواعه و احکامه» ناصر بن عبد الرحمن الجدیع، «البدعة؛ تحدیدها و موقف الاسلام منها» عزت علی عطیه، «الزیاره» محمّد الحسّون، «السجود علی التربة الحسینیّه» سیّد محمّد مهدی موسوی الخرسان، «الإستشفاء بالتربة الحسینیّه» محمّد الکلباسی الاصفهانی، «زیارت» و «تبرک و توسّل» ترجمه جواد محدثی، «زیارت»، مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۳ ص۱۴۵ واژۀ بدعت، «البدعة، مفهومها و حدودها» مرکز الرساله.</ref>. | |||
*از سوی دیگر، بزرگترین [[بدعتها]] را [[پیشوایان]] [[اهل سنت]] بنیان نهادهاند. در مورد کارهای [[خلیفۀ دوم]]، بدعتهایی همچون: [[تحریم]] [[متعه]] و تمتّع در [[حج]]، سه طلاقهکردن [[زن]] در یک جلسه، به [[جماعت]] خواندن نمازهای مستحبی در شبهای [[رمضان]] (تراویح) ، هشتاد ضربه شلاق برای شرابخوار، گفتن {{عربی|الصّلاة خیر من النوم}} در [[اذان]] صبح (تثویب) و... یادکردنی است. بدعتهای [[معاویه]] نیز نباید مخفی بماند<ref>الغدیر، ج ۲ ص ۱۰۱</ref>. | |||
*اگر ملاک [[سنّت]]، عمل به [[سنن]] [[دینی]] و فرمودههای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}ست و اگر بدعت، ترک [[سنّت]] و واردکردن غیر [[دین]] به [[دین]] است، معادله عوض میشود و متّهمین به بدعت از سوی وهابیون، عاملان به [[سنّت]] میشوند و مدعیان سنّتگرایی، مبتدعان سنّتگریز. با این حساب، آیا [[شیعه]] بیش از دیگر فرقهها به [[سنت نبوی]] پایبند نیست؟ تشیّع [[علوی]]، سنّیترین [[نهضت]] و فرقۀ [[اسلامی]] است، سنّیترین یعنی وفادارترین فرقهها نسبت به [[سنّت]] [[پیغمبر]]...<ref>تشیّع علوی و تشیّع صفوی (مجموعه آثار "۹") ص ۲۱۶</ref> شگفتا که [[شیعه]] به عنوان بدعتستیزترین جناح [[اسلام]] [[ناب]]، که عاشورایی با انگیزۀ [[مبارزه]] با بدعت دارد، به بدعت متّهم گردد!<ref>در این زمینه ر. ک: «الشیعة هم اهل السنة» تیجانی و ترجمهاش: «اهل سنّت واقعی</ref> [[سنّت]] معنای دیگری نیز دارد، [[قوانین]] تخلفناپذیر الهی در [[آفرینش]] و [[سرنوشت]] [[مردم]] و امّتها که در [[آیات قرآن]] مکرّر یاد شده است.<ref>مانند آیههای: آل عمران ۱۳۷، نساء ۲۶، غافر ۸۵، احزاب ۳۸ و ۶۲، انفال ۳۸، فتح ۲۳ و... در این زمینۀ این سنت از جمله ر. ک: «جامعه و تاریخ» شهید مطهری، «سنّت» شکوری</ref>. | |||
* معنای دیگر [[سنّت]] اعمال و [[رفتار]] پایهگذاری شده توسّط [[مردم]] است که دیگران به آن عمل میکنند، یا [[سنّت]] زشت، یا [[سنّت]] نیکو، که از سنّتهای بد به عنوان بدعت هم یاد میشود. به فرمودۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}}: "ستمگرترین مردم کسی است که سنّتهای ظالمانه را پایهگذاری کند و سنّتهای عدل را محو کند"<ref>{{متن حدیث| أَظْلَمُ النَّاسِ مَنْ سَنَّ سُنَنَ الْجَوْرِ وَ مَحَا سُنَنَ الْعَدْلِ }}؛ قصار الجمل، ج ۱ ص ۳۲۷</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۱۷.</ref> | |||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== |
نسخهٔ ۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۲۶
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بدعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- بدعت: داخل کردن چیزی که جزء دین نیست، در دین[۱]. معنای آن در لغت یعنی نوآوری، ابداع، کار یا چیز بیسابقه. امّا در اصطلاح، هر کار و برنامه و عمل و روشی که در دین اسلام سابقه ندارد و بر خلاف آیین و شریعت است، وقتی به نام دین مطرح و ترویج گردد بدعت است.
- بدعت، حرام و گمراهی است و بدعتگذاران مورد نکوهش و ملعوناند و در قیامت به دوزخ میروند. هرگاه بدعتی در دین گذاشته شود، عالمان و آگاهان باید با آن مبارزه کنند و به روشنگری بپردازند و مردم باید با اهل بدعت قطع رابطه کنند. امام حسین(ع) از جمله برای مبارزه با بدعتها قیام کرد.
- بدعت در آیینهای پیش از اسلام هم پدید آمد و در دین حضرت موسی و عیسی تحریفها و بدعتهایی به وجود آوردند. بدعت، هم در عقاید پیش میآید، هم در احکام و آداب[۲].
مقدمه
- از مسائل مورد بحث میان شیعه و اهل سنت و نسبت ناروای بدعت به برخی کارهای پیروان اهل بیت(ع) از سوی وهابیان، موضوع بدعت و سنت است.
- سنّت به معنای روش و سیره است. در اصطلاح فقهی، سنت عبارت است از قول، فعل و تقریر پیامبر یا امام. از آنجا که پیامبر و ائمه معصوماند، سخن و رفتارشان برای مردم حجت است و سنت به شمار میرود و عمل به آن جایز است. البته سنت به مضای مستحب هم به کار میرود که خارج از این بحث است.
- بدعت به معنای نوآوری و احداث یک پدیدۀ بیسابقه است. در اصطلاح، هرکار و حرف و مرامی که در دین اسلام سابقه ندارد و انجام آن برخلاف شریعت و سنّت نبوی است، بدعت شمرده میشود. ازاینرو بدعت در مقابل شریعت و سنت است، یعنی چیزهای نوظهوری که ریشه در دین و شرع ندارد، چه بهصورت افزودن در دین یا کاستن از آن بدون مستند شرعی.
- پیامبر خدا(ص) فرمود: "هربدعت گمراهی است و هرگمراهی در آتش است"[۳]، حضرت امیر(ع) نیز تقابل سنت و بدعت را چنین فرموده است: "هیچکس نیست که بدعتی میگذارد، مگرآنکه با آن بدعت، سنّتی را ترک میکند"[۴].
- تا اینجای مسأله، اتفاقی است و بدعت در میان همۀ فرق اسلامی نکوهیده است و بدعتگذار ملعون است و عالمان دین در مقابل بدعتگذار باید علم خود را آشکار کنند، و گرنه ملعونند و امام حسین(ع) به آن جهت قیام کرد که سنّتها مرده و بدعتها زنده شده بود.
- مهم آن است که کدام کار سنّت است و کدام کار بدعت؟
- آیا میتوان هرکاری را به راحتی بدعت نامید و انجامدهنده را طرد کرد یا تفکیر و تفسیق نمود؟
- وهابیون که خودشان ترک سنت میکنند و افکار بدعتآلود را منتشر میسازند، شیعه را به بدعت نسبت میدهند. کارهایی همچون: زیارت، توسل، تبرک، سجده بر تربت اولیاء، جشن گرفتن برای میلاد پیامبر و ائمه(ع)، برگزاری مراسم سوگواری و نوحهخوانی، ساختن قبّه و حرم بر قبور امامان و اولیا، تبرک جستن به کعبه و ضریح معصومین و مقام ابراهیم، بوسیدن حرمها و ضریحها و... بسیاری از این قبیل کارها را بدعت میپندارند و به شیعیان نسبت شرک میدهند، در حالی که در بسیاری از منابع خود اهل سنت، روایات فراوان و نیز عمل پیامبر و اصحاب نقل شده که زیارت و توسّل و تبرک میجستند و جشن میگرفتند و این سنّتها ریشۀ قرآنی، حدیثی و سیرهای دارد و عالمان و محققان در این زمینه کتابهای بسیار نوشتهاند و مشروعیت و سنّت بودن آنها را بر اساس منابع قطعی و فراوان اثبات کردهاند.[۵].
- از سوی دیگر، بزرگترین بدعتها را پیشوایان اهل سنت بنیان نهادهاند. در مورد کارهای خلیفۀ دوم، بدعتهایی همچون: تحریم متعه و تمتّع در حج، سه طلاقهکردن زن در یک جلسه، به جماعت خواندن نمازهای مستحبی در شبهای رمضان (تراویح) ، هشتاد ضربه شلاق برای شرابخوار، گفتن الصّلاة خیر من النوم در اذان صبح (تثویب) و... یادکردنی است. بدعتهای معاویه نیز نباید مخفی بماند[۶].
- اگر ملاک سنّت، عمل به سنن دینی و فرمودههای رسول خدا(ص)ست و اگر بدعت، ترک سنّت و واردکردن غیر دین به دین است، معادله عوض میشود و متّهمین به بدعت از سوی وهابیون، عاملان به سنّت میشوند و مدعیان سنّتگرایی، مبتدعان سنّتگریز. با این حساب، آیا شیعه بیش از دیگر فرقهها به سنت نبوی پایبند نیست؟ تشیّع علوی، سنّیترین نهضت و فرقۀ اسلامی است، سنّیترین یعنی وفادارترین فرقهها نسبت به سنّت پیغمبر...[۷] شگفتا که شیعه به عنوان بدعتستیزترین جناح اسلام ناب، که عاشورایی با انگیزۀ مبارزه با بدعت دارد، به بدعت متّهم گردد![۸] سنّت معنای دیگری نیز دارد، قوانین تخلفناپذیر الهی در آفرینش و سرنوشت مردم و امّتها که در آیات قرآن مکرّر یاد شده است.[۹].
- معنای دیگر سنّت اعمال و رفتار پایهگذاری شده توسّط مردم است که دیگران به آن عمل میکنند، یا سنّت زشت، یا سنّت نیکو، که از سنّتهای بد به عنوان بدعت هم یاد میشود. به فرمودۀ حضرت امیر(ع): "ستمگرترین مردم کسی است که سنّتهای ظالمانه را پایهگذاری کند و سنّتهای عدل را محو کند"[۱۰][۱۱]
واژهشناسی لغوی
- بدعت در لغت به معنای نوآوری یا اختراع چیزی بدون نمونه پیشین است[۱۲] و در اصطلاح متون و منابع اسلامی عبارت است از عملی که اصل و پایهای در شریعت نداشته باشد[۱۳] یا وارد ساختن چیزی که جزء دین به شمار نمیرود در دین[۱۴].
- برخی دیگر بدعت را اعم از زیاد کردن چیزی در دین یا کم کردن از آن دانستهاند[۱۵]. برخی فقیهان اهل سنت هرگونه نوآوری را بدعت شمرده، آن را به بدعت پسندیده و ناپسند تقسیم کردهاند[۱۶]. گروهی دیگر از اینان بدعت را به ۵ قسم واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح تقسیم کردهاند[۱۷]؛ ولی در روایات فراوانی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده به گونه مطلق هر بدعتی عامل گمراهی[۱۸] و دور شدن از سنت به شمار رفته[۱۹] و مسلمانان به برائت جستن از آنها مأمور گشتهاند[۲۰]، بر این اساس، باید تقسیمات یاد شده را به بدعت لغوی مربوط دانست؛ نه بدعت اصطلاحی، زیرا نوآوری گاهی پسندیده و گاهی ناپسند است[۲۱]، چنانکه از نظر تکلیفی نیز میتواند یکی از احکام پنجگانه مذکور را داشته باشد؛ اما افزودن چیزی بر دین همواره ناپسند و حرام است[۲۲].
- برخی علت این تقسیمبندی را توجیه سخن خلیفه دوم درباره نماز تراویح دانستهاند که پس از امر به جماعت خواندن آن این کار را بدعتی نیکو شمرد[۲۳]. درباره اینکه بدعت فقط اعتقادات و احکام عبادی را در برمیگیرد یا شامل امور عادی نیز میشود فقها اختلاف نظر دارند؛ از سخن برخی برمیآید که نوآوری در امور عادی زندگی نیز در صورتی که منتسب به شریعت نباشد، بدعت است[۲۴]؛ ولی برخی دیگر اینگونه نوآوریها را بدعت ندانسته و گفتهاند: در صورتی که نوآوری در امور عادی با آنچه خداوند منع کرده مخالف باشد، شخص تنها مرتکب عمل حرام گردیده است؛ نه بدعت، زیرا نوآوری او به نام دین نبوده است[۲۵][۲۶]
بدعت در قرآن
بدعتگذاری در شرایع و ملل پیشین
بدعتهای اهل کتاب
بدعتهای عصر جاهلیت
عوامل و انگیزههای بدعت
آثار و پیامدهای بدعت
احکام فقهی بدعت
جستارهای وابسته
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵
- حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
منبعشناسی جامع بدعت
پانویس
- ↑ برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص:۴۳.
- ↑ « كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّار»؛ اصول کافی، ج ۱ ص ۵۷ ح ۱۲(ص ۷۴ باب البدع... ملاحظه شود)
- ↑ «مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّة»؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵(صبحی صالح، با اندکی تفاوت در عبارت)
- ↑ از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، علامه سیّد محسن امین، «سیرتنا و سنّتنا» و «الغدیر»، علامۀ امینی، «البدعة و آثارها الموبقه» جعفر سبحانی: «السنّة و البدعه» عبد اللّه محفوظ محمّد حدّاد، «البدعة» جعفر الباقری، «حقیقة التوسّل و الوسیلة علی ضوء الکتاب و السنه» موسی محمّد علی، «التبرک» علی الأحمدی، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه» جعفر سبحانی، «التبرک، انواعه و احکامه» ناصر بن عبد الرحمن الجدیع، «البدعة؛ تحدیدها و موقف الاسلام منها» عزت علی عطیه، «الزیاره» محمّد الحسّون، «السجود علی التربة الحسینیّه» سیّد محمّد مهدی موسوی الخرسان، «الإستشفاء بالتربة الحسینیّه» محمّد الکلباسی الاصفهانی، «زیارت» و «تبرک و توسّل» ترجمه جواد محدثی، «زیارت»، مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۳ ص۱۴۵ واژۀ بدعت، «البدعة، مفهومها و حدودها» مرکز الرساله.
- ↑ الغدیر، ج ۲ ص ۱۰۱
- ↑ تشیّع علوی و تشیّع صفوی (مجموعه آثار "۹") ص ۲۱۶
- ↑ در این زمینه ر. ک: «الشیعة هم اهل السنة» تیجانی و ترجمهاش: «اهل سنّت واقعی
- ↑ مانند آیههای: آل عمران ۱۳۷، نساء ۲۶، غافر ۸۵، احزاب ۳۸ و ۶۲، انفال ۳۸، فتح ۲۳ و... در این زمینۀ این سنت از جمله ر. ک: «جامعه و تاریخ» شهید مطهری، «سنّت» شکوری
- ↑ « أَظْلَمُ النَّاسِ مَنْ سَنَّ سُنَنَ الْجَوْرِ وَ مَحَا سُنَنَ الْعَدْلِ »؛ قصار الجمل، ج ۱ ص ۳۲۷
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۱۷.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۳۴۲؛ مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۰۹، «بدع».
- ↑ الاعتصام، ج۱، ص۲۳؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲.
- ↑ الروضة البهیه، ج۱، ص۵۸۱؛ غنائم الایام، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ رسائل، ج۲، ص۲۶۴؛ البحرالرائق، ج۱، ص۶۱۱.
- ↑ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۲؛ مغنی المحتاج، ج۴، ص۴۳۶؛ حواشی الشروانی، ج۱۰، ص۲۳۵.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۶۰۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۶؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۲۳۵؛ سنن ابنماجه، ج۱، ص۱۶.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۲۴.
- ↑ کنزالعمال، ج۱، ص۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۶۷.
- ↑ فی ظلال التوحید، ص۱۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۱، ص۱۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۰۳؛ البدعه، باقری، ص۱۴۱ـ۱۴۳.
- ↑ فی ظلال التوحید، ص۱۱۳ـ۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص۷۶.
- ↑ فی ظلال التوحید، ص۱۱۳ـ۱۱۴؛ البدعه، سبحانی، ص۷۶.
- ↑ برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ - ۴۱۹.