قربانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} ==مقدمه== *'''قُربانی:''' آنچه سبب تقرب به پیشگاه خ...» ایجاد کرد)
 
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = عید قربان
| عنوان مدخل  = قربانی
| مداخل مرتبط = [[قربانی در قرآن]] - [[قربانی در معارف و سیره حسینی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== معناشناسی ==
*'''قُربانی:''' آنچه سبب [[تقرب]] به پیشگاه [[خدا]] به شمار آید، فدیه، ذبیحه. به [[نماز]] هم در [[روایات]]، "قربان" گفته شده، چون [[بنده]] را به [[خدا]] نزدیک می‌‌کند. در روز [[عید قربان]] (دهم [[ذی حجه]]) [[حاجیان]] در صحرای منا و در قربانگاه که آنجا قرار دارد، گوسفند یا شتر [[ذبح]] می‌‌کنند و به پیشگاه [[خدا]] تقدیم می‌‌دارند. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که به [[فرمان خدا]] [[مأمور]] شد پسرش [[اسماعیل]] را [[قربانی]] کند، پس از آنکه او را به قربانگاه برد و کارد بر حلقوم او کشید، از سوی [[خدا]] گوسفندی به عنوان فدیه برای [[اسماعیل]] فرستاده شد تا [[قربانی]] شود. [[سنت]] [[قربانی]] در [[عید قربان]] به آن واقعه هم اشاره دارد.
قُربانی عبارت است از آنچه سبب [[تقرب]] به پیشگاه [[خدا]] می‌شود. فدیه و ذبیحه دو نام دیگر قربانی هستند. به [[نماز]] هم در [[روایات]]، "قربان" گفته شده، چون [[بنده]] را به [[خدا]] نزدیک می‌‌کند. مقصود از قربانی، [[ذبح]] و نحر حیوان (گاو یا گوسفند) است در [[مراسم حج]]. به خود حیوانی که ذبح یا نحر می‌شود هم قربانی می‌گویند. [[قربانی کردن]] پنجمین عمل از [[واجبات]] است که در [[روز دهم ذی حجه]] ([[عید قربان]]) بعد از [[رمی]] جمره [[عقبه]] صورت گیرد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۶۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.
*در [[قرآن]] از [[قربانی]] [[هابیل و قابیل]] و قبول شدن یکی و قبول نشدن دیگری هم سخن گفته شده است{{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بی‌گمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد؛ سوره مائده، آیه ۲۷.</ref>. [[مشرکان]] در پای [[بت]] [[قربانی]] می‌کردند، اما [[موحدان]] باید [[قربانی]] خود را به درگاه [[خدا]] تقدیم کنند.
*به کسانی که در [[راه خدا]] و [[احیای دین]] او [[شهید]] شوند نیز [[قربانی]] گفته می‌‌شود. [[حضرت زینب]] در [[روز عاشورا]] در کنار پیکر [[سید الشهدا]]{{ع}} رو به [[آسمان]] کرد و گفت: خدایا این [[قربانی]] را از ما بپذیر. مفهوم [[قربانی]]، [[فدا]] کردن و گذشتن از چیزی است که نزد [[انسان]] [[عزیز]] است، به خاطر چیزی که عزیزتر و محبوب‌تر است. کسی که خود را [[فدا]] و [[قربانی]] [[دین]] و [[فرمان خدا]] می‌‌کند، نشان می‌دهد که در [[راه خدا]] از جانش می‌‌گذرد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]].</ref>.


==منابع==
== پیشینه قربانی ==
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
هر چیزی که موجب [[نزدیکی به خدا]] شود، یا هر هدیه‌ای که در [[راه خدا]] داده شود، «قربان» گفته می‌شود. از آنجا که در عرف گذشتگان، کشتن چهارپایی در پیش پای دیگران، بهترین [[هدیه]] و ابراز ارادت به شمار می‌رفت، حیوان تعیین شده و علامت‌گذاری شده بدین منظور را نیز «قربان» نامیدند.


==پانویس==
[[فرهنگ]] قربانی، تاریخچه‌ای به درازای [[تاریخ]] دارد. [[قرآن مجید]]، آنجا که به داستان [[دشمنی]] دو پسر [[حضرت آدم]]{{ع}} اشاره می‌کند، از قربانی آوردن آن دو به پیشگاه [[خداوند]] خبر می‌دهد<ref>{{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}} «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>. [[روایات]]، قربانی [[هابیل]] را گوسفندی فربه و قربانی [[قابیل]] را خوشه‌ای نامرغوب می‌شناسانند. در نتیجه قربانی هابیل در پیشگاه خداوند پذیرفته می‌شود و قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد<ref>{{متن قرآن|لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ}} «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امام مهدی}}


[[رده:مدخل]]
تاریخ و آثار باقی مانده از معابد، بت‌خانه‌ها و آتشکده‌های [[ادیان پیشین]] نشان می‌دهد که عبادت‌گاه‌ها همواره در کنار خود محلی به عنوان مذبح و [[قربانگاه]] داشته و مراسم عبادی در آنجا و با قربانی پایان می‌یافته است. [[قرآن کریم]]، خود [[گواه]] این مطلب است: {{متن قرآن|لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا}}<ref>«برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم» سوره حج، آیه ۳۴.</ref>.
[[رده:قربانی]]
 
[[امام رضا]]{{ع}} از جدش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: «[[اصحاب]] الرّسّ» مردمی بودند که درخت صنوبری را می‌پرستیدند و قربانی‌ها به آن می‌دادند؛ سپس با هیزم [[آتش]] برافروخته، قربانی‌ها را در آن می‌سوزاندند. هنگامی که [[دود]] آن به هوا برمی‌خواست، در برابر درخت صنوبر به [[سجده]] می‌افتادند و [[گریه و زاری]] می‌کردند...<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۰۶.</ref>.
 
در [[تاریخ]] آمده است: عُزَّی، خدای بسیار عزیز [[مشرکان]] که معادل [[ستاره]] [[زهره]] بود؛ در [[نخله]]، شرق [[مکه]] قرار داشت و بیش از دیگر [[بت‌ها]] معتبر بود. [[حرم]] [[عزی]] از سه درخت تشکیل شده بود و قربانی [[انسان]] بدان تقدیم می‌شد.
 
[[شهر]] حرّان، آنجا که ابراهیم{{ع}} [[دعوت]] خود را بر ضد ستاره‌پرستی آغاز کرد، مرکز «[[صابئین]]» بود. در آن شهر، [[ستارگان]] مورد [[احترام]] بودند. [[عقیده]] به نجوم و ارتباط حرکات ستارگان با [[مقدرات]] زمینی به نحو اعلی بود. هر یک از ستارگان را الهه یکی از حوادث می‌دانستند. هیاکل «مریخ» و «مشتری» و «زهره»... را در محرابگاه [[نصب]] می‌کردند و از آنها کمک می‌خواستند و گاهی قربانی به آنها تقدیم می‌کردند.
 
[[مردم]] [[دومة الجندل]] هر ساله شخصی را با تشریفاتی [[انتخاب]] و در پیشگاه الهه و [[اصنام]] خود قربانی و پیکر خونینش را در نزدیکی [[قربانگاه]] [[دفن]] می‌کردند. بسیاری از طوایف [[عرب]]، وقتی در [[غارت]] و [[جنگ]]، بر حریفان خود [[پیروز]] می‌شدند، [[اموال]] آنان را به یغما برده و خودشان را به [[اسارت]] می‌گرفتند؛ از جمله اعمالی که به شکرانه این [[پیروزی]] با اسرا انجام می‌شد، آن بود که یکی از زیباترین آنان را در پیشگاه بت‌های خود قربانی می‌کردند! و [[خون]] این قربانی را به عنوان [[تیمن]] و [[تبرک]] و ادامه فتح و [[ظفر]]، بر سر و روی خویش می‌مالیدند! پدرانی بر اثر پیش‌آمدهایی [[نذر]] می‌کردند تا یکی از [[فرزندان]] خود را قربانی کنند.
 
ژاپنی‌ها، به منظور جلب [[محبت]] [[ارواح]] [[مردگان]] یا «الهه»، نخست با تقدیم هدایای مادی؛ چون قربانی و [[نذورات]] و کم کم مادی و [[معنوی]]، چون انجام [[کارهای نیک]]، مناسکی انجام می‌دادند! از جمله [[مناسک]]، [[آیین]] «شینتو» آن بود که برای بازداشتن [[باران]] [[زیان]] بخش یا دوام یک عمارت و دیوار، به [[قربانی کردن]] [[انسان]] دست می‌زدند!
 
[[مصریان]] عادت داشتند زیباروترین [[دختران]] خود را به عنوان [[هدیه]] و قربانی به [[رود نیل]] نثار کنند تا از [[فیض]] آب، در کشت محصولات خود بیشتر بهره‌مند گردند. این گونه قربانی‌ها در میان فینیقیان، کنعانیان، [[مردم]] [[روم]] و دیگر ملل باستان، رواج کامل داشت. نخل مقدسی در [[نجران]] بود که نذرها را به صورت [[سلاح]] و پارچه و [[لباس]] بر آن می‌آویختند. قربانی شتر و گوسفند در [[مکه]]، در کنار انصاب و بت‌های مختلف که [[بت]] یا [[قربانگاه]] بود، رواج داشت.
 
[[قرآن مجید]] هم در ترسیم وضعیت قربانی دادن [[مشرکان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا}}<ref>«و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما» سوره انعام، آیه ۱۳۶.</ref>. همچنین [[اعراب جاهلی]]، هرگاه شتری (یا گاو و گوسفندی) را برای [[خدا]] قربانی می‌کردند، با [[خون]] آن، [[کعبه]] را می‌آغشتند. [[مسلمانان]] [[ناآگاه]] هم، آهنگ چنین کاری داشتند که [[پیک وحی]] این [[آیه]] را آورد: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ...}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید.».. سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.
 
آن چه از [[تاریخ]] بر می‌آید، این است که مهم‌ترین [[آداب]] و مناسک قبیله‌های عرب [[جاهلی]] ـ در عین [[بت‌پرستی]] ـ آداب و رسومی چون [[تعظیم]] کعبه، [[طواف]]، [[حج]] و [[عمره]]، وقوف در [[عرفات]]، وقوف در مزدلفه، قربانی شتران و تلبیه [[حج]] و [[عمره]] از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]] در میان ایشان باقی مانده بود و در همین [[آداب]] هم [[حق و باطل]] را به هم آمیخته بودند<ref>تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی، ص۱۰.</ref>.
 
در بین این [[مناسک]]، [[آیین]] تقدیم قربانی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده و بیشترین مایه [[تقرب]] با خدایان را همین عمل قربانی می‌دانستند.
 
[[اسلام]]، با پالایش [[مناسک حج]] از آداب خرافی و [[بت‌پرستی]]، و با دمیدن [[روح]] خدایی و [[یگانه‌پرستی]]، آن را وارد در احکام امضایی خود کرد و الگوپذیری از جان‌فشانی‌ها و فداکاری‌های حضرت ابراهیم{{ع}} و تمرین و نمایش صحنه‌های ماندگار آن [[پیامبر]] را در دستور کار و برنامه‌های [[دینی]] [[مسلمانان]] قرار داد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۶۶ ـ ۷۶۹.</ref>.
 
== قربانی در [[قرآن]] ==
[[حکم]] قربانی در قرآن، در سوره‌های بقره، حج و [[مائده]] آمده است. هر سه از سوره‌های مدنی هستند. [[سوره بقره]] در [[سال اول هجرت]] و [[سوره حج]] در حدود سال ششم مصادف با عزیمت ناموفق [[پیامبر اسلام]] به سفر حج، و [[سوره مائده]] در سال پایانی عمر شریف آن حضرت نازل شده است.
 
اما نکات آموزنده [[آیات]] حج:
# قربانی از [[واجبات]] حج است: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref>؛
# قربانی [[واجب]] است، اما از ارکان حج نیست. اگر با موانعی روبه رو شدید، آن گونه که برایتان مقدور است انجام دهید: {{متن قرآن|فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ}}<ref>«پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>؛
# در صورتی که قربانی یا [[پول]] آن را نیافتید، به جای آن ده [[روز]] [[روزه]] بگیرید؛ سه روز در حج و هفت [[روز]] پس از بازگشت از [[حج]]: {{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ}}<ref>«و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>.
 
[[فلسفه حج]] عبارت است از:
# [تجمع برای] یادآوری [[خداوند]] در روزها و [[میقات]] تعیین شده: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref> و {{متن قرآن|فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ}}<ref>«پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> و {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ}}<ref>«پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref>.
# تماشای بهره‌برداری‌های مادی و [[اقتصادی]]: {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>.
# تشکیل [[کنگره]] جهانی برای استقلال‌طلبی و [[پایداری]] [[مردم]]: {{متن قرآن|قِيَامًا لِلنَّاسِ}}<ref>«(وسیله) برپایی (امور) مردم» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref>.
# شتر، بهترین قربانی و [[شعائر الهی]]: {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ}}<ref>«و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>.
# تأکید به خوردن و خوراندن از قربانی: {{متن قرآن|فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}}<ref>«آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}}<ref>«از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید» سوره حج، آیه ۳۶.</ref>.
# بی‌نیازی خداوند به [[خون]] و گوشت قربانی: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.
# قرار گرفتن [[اطعام]] کنندگان از قربانی در ردیف [[نیکوکاران]]: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.
# واقع شدن محل قربانی در داخل [[حرم]]: {{متن قرآن|وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ}}<ref>«و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> و {{متن قرآن|هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ}}<ref>«قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref>.
 
همگی [[روایات]]، بیانگر این واقعیت هستند که [[پیشوایان]] [[اسلام]] هیچ وقت قربانی را پس از [[ذبح]] به حال خود رها نکرده‌اند؛ بلکه با استناد به [[آیه قرآن]]، خود از آن خورده‌اند و به دیگران هم داده‌اند؛ و در [[پرسش]] از [[تفسیر آیه]] [[قرآن]] نیز، ضمن یادآوری [[آیه]]، بر خوردن و خوراندن از آن تأکید کرده‌اند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۶۹ ـ ۷۷۰.</ref>.
 
== حکم خوردن از قربانی ==
فقیهان و دانشمندان علوم اسلامی، در اینکه آیا قرآن و روایات رسیده در این باره، افاده [[وجوب]] می‌کنند یا [[استحباب]]، برداشت یکسانی از آنها نداشته و دیدگاه‌های گوناگونی را مطرح کرده‌اند که در زیر اشاره می‌کنیم:
 
'''دیدگاه عالمان اهل سنت:'''
 
حنابله، شافعیه و مالکیه، خوردن از گوشت قربانی [[واجب]] و [[مستحب]] (مگر قربانی‌های [[کفاره]] و [[نذر]]) را جایز می‌دانند؛ اما شافعیه، تنها خوردن از قربانی مستحبی را [[اجازه]] داده‌اند.
 
حنابله و شافعیه، تقسیم گوشت قربانی واجب را فقط در میان [[مستمندان]] [[حرم]] واجب می‌شناسند؛ در حالی که حنفیه و مالکیه، بر این باورند که: تقسیم گوشت قربانی در حرم و بیرون از حرم مانعی ندارد.
 
[[فخر رازی]]، پس از بیان کلیاتی از نظر عالمان اهل سنت، دیدگاه خود را چنین اعلام می‌کند: «این که آیه می‌فرماید: بخورانید [[فقیر]] بینوا را»؛ شکی نیست که آن وجوب را می‌رساند. بنابراین، در دیدگاه [[تفسیری]] فخر رازی، خوردن از قربانی مستحب، اما خوراندن آن واجب می‌باشد.
 
'''دیدگاه دانشمندان شیعه:'''
 
[[شیخ طوسی]] می‌نویسد: «مستحب است از قربانی واجب و مستحب بخورد و مستمندان را هم [[اطعام]] کند». [[ابن ادریس]] می‌گوید: «در [[حج تمتع]] و اقران، خوردن و خوراندن از قربانی، اگرچه مقدار کمی از آن باشد، واجب است». [[علامه طباطبایی]] در تفسیر آیه {{متن قرآن|فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}} می‌نویسد: این [[آیه شریفه]]، مشتمل بر دو نوع است: یکی ترخیصی که همان امر به خوردن از قربانی است و دیگری: الزامی که عبارت است از [[وجوب]] اطعام به فقیر<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۸، ص۲۴۴.</ref>.
 
یعنی، برابر دیدگاه ایشان، خوردن از قربانی، [[مستحب]]، ولی خوراندن آن به [[مستمندان]] و [[فقیران]] [[واجب]] است.
[[محمد جواد مغنیه]] در این باره می‌گوید: قربانی در جایی واجب است که خورنده داشته باشد و یا نگهداری آن میسر باشد و یا به صورتی درآید که خوردن آن جایز باشد؛ ولی وقتی تلف شود، مانند این که بسوزد و خاک شود، جواز آن محل اشکال است.
 
حضرات [[آیات]] [[سید ابوالقاسم خویی]]، [[سید محمدرضا گلپایگانی]]، [[سید]] [[محمدتقی بهجت]]، شیخ [[جواد تبریزی]]، شیخ [[حسین وحید خراسانی]]، و شیخ [[لطف]] [[الله]] صافی گلپایگانی، تقسیم قربانی به سه قسمت (سهمی برای خوردن صاحب قربانی و دو سهم دیگر برای [[صدقه دادن]] و [[هدیه]] کردن) را [[احتیاط]] واجب می‌دانند و برای حل مشکل امروزی، لازم می‌شمارند که از [[فقیر]] [[نیابت]] در تصرف ذبیحه گرفته شود<ref>به مناسک حج آیات عظام مذکور مراجعه فرمایید.</ref>. یعنی بر اساس فتوای آنان، خوردن و خوراندن از گوشت قربانی واجب می‌باشد. حضرات آیات سید علی سیستانی، [[ناصر مکارم شیرازی]] و [[سید موسی شبیری زنجانی]] تنها جدا کردن و دادن سهم فقیر را واجب می‌دانند.
در [[تفسیر نمونه]] آمده است: [[مسلمانان]] مجاز نیستند گوشت‎های قربانی را در [[سرزمین منا]] بر روی [[زمین]] بیندازند تا گندیده شود و یا در زیر خاک [[دفن]] کنند و وجوب قربانی برای حجاج، دلیل بر چنین عملی نمی‌تواند باشد؛ بلکه اگر نیازمندانی در آن [[روز]] و در آن سرزمین پیدا نشوند، باید آن را به مناطق دیگر حمل کنند و به [[مصرف]] برسانند<ref>تقسیر نمونه، ج۱۴، ص۸۳.</ref>.
 
دیدگاهی بر این [[باور]] است که: «قربانی در [[حج تمتع]] برای خوردن و [[اطعام]] [[تشریع]] نشده، بلکه نفس کشتن آن به قصد یکی از [[اعمال]] [[حج]] و به عنوان [[شعائر الهی]] واجب گردیده است... [[شبهه]] [[اسراف]] و [[تبذیر]] نیز به قربانی بی‌وجه است؛ زیرا قربانی در آنجا برای اکل و اطعام جعل نشده، تا اگر مصرف نشد، [[اسراف]] شود... اصل کشتن قربانی است»! در مقابل، دیدگاه دیگری این [[باور]] را نادرست خوانده و بر آن به دیده تردید نگریسته است. [[شهید مطهری]]، کسانی را که باور دارند: «اصل، کشتن قربانی است» مورد تخطئه قرار داده و موضوع را تبیین کرده و پاسخ می‌گوید. بنا به دیدگاه ایشان، در قربانی، اصل بر [[اطعام]] و [[احسان]] است؛ هر چند که یادآور خاطره [[فداکاری]] ابراهیمی نیز می‌باشد.
 
[[امام محمد باقر]]{{ع}} و [[امام جعفر صادق]]{{ع}} هم در فرمایش خود، تناسبی میان [[خون ریزی]] و اطعام قائل شده‌اند؛ زیرا می‌فرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ: يُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ‌، وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۴ و ۵۳۶.</ref>. «[[خداوند متعال]]، غذا دادن به همنوعان و [[خون]] ریختن ([[قربانی کردن]] برای خوراندن به [[نیازمندان]]) را [[دوست]] می‌دارد».
 
آنان که برای رها کردن گوشت قربانی به امان خدا تکلیفی نمی‌شناسند، چه برداشتی از این آیه قرآنی که در [[مبارزه]] با چنین دیدگاهی نازل شده است، دارند: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد» سوره حج، آیه ۳۷.</ref><ref>فصلنامه میقات حج، ش۶۳، ص۱۴۹.</ref>.
 
بنابراین، قربانی، گوسفند یا شتری است که در [[عید قربان]] [[ذبح]] می‌شود و در غیر [[مناسک]] [[مستحب]] است. چنان که از [[حضرت رسول]]{{صل}} رسیده: [[خداوند]] [[روز]] [[اضحی]] را [[عید]] قرار داد تا [[فقرا]] گوشت فراوان به دستشان برسد، پس به آنها گوشت بخورانید<ref>وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۴.</ref>.
 
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: اگر [[مردم]] می‌دانستند که قربانی در روز «[[عید اضحی]]» چه اجری دارد وام می‌گرفتند و قربانی می‌کردند، چه با اولین قطره خون آن، صاحب قربانی آمرزیده می‌گردد. از [[امام کاظم]]{{ع}} [[روایت]] شده که [[ام سلمه]] به [[پیغمبر]] عرض کرد: یا [[رسول الله]]! عید اضحی می‌آید و من چیزی ندارم که قربانی کنم، [[اجازه]] می‌فرمایید وام بستانم و قربانی کنم؟ فرمود: وام بستان و قربانی کن زیرا این وامی است که ادا می‌شود.
 
از [[روایات]] استفاده می‌شود قربانی مستحبی که در سال‌های بعد از [[حج]] در [[شهرها]] می‌شود، شرائط قربانی حج را ندارد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۰ ـ ۷۷۲.</ref>.
 
== [[فلسفه]] قربانی ==
در پاسخ به این سؤال که [[خدا]] چه نیاز به قربانی دارد و اصولاً فلسفه قربانی چیست؟ مگر این کار نفعی به حال خدا دارد؟ باید گفت: [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا}} اصولاً خدا نیازی به گوشت قربانی ندارد، او نه جسم است، نه نیازمند، او وجودی است کامل و بی‌انتها از هر جهت: {{متن قرآن|وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ}}، بلکه آنچه به خدا می‌رسد [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] و [[پاکی]] [[اعمال]] شما [[بندگان]] است. به تعبیر دیگر [[هدف]] آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک [[انسان کامل]] قرار گیرید و [[روز]] به روز به خدا نزدیک‌تر شوید. همه [[عبادات]] کلاس‌های [[تربیت]] است برای شما [[انسان‌ها]]، قربانی درس [[ایثار]] و [[فداکاری]] و گذشت و آمادگی برای [[شهادت در راه خدا]] و درس [[کمک به نیازمندان]] و [[مستمندان]] است.
 
این تعبیر که [[خون]] آنها نیز به خدا نمی‌رسد، با اینکه خون قابل استفاده نیست، ظاهراً اشاره به اعمال زشت [[اعراب جاهلی]] است که هرگاه حیوانی را قربانی می‌کردند، خون آن را بر سر [[بت‌ها]] و گاه بر در و دیوار کعبه می‌پاشیدند و بعضی از [[مسلمانان]] [[ناآگاه]] بی‌میل نبودند که در این برنامه [[خرافی]] از آنها [[تبعیت]] کنند. [[آیه]] فوق نازل شد و آنها را [[نهی]] کرد<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۲.</ref>
 
== [[احکام]] قربانی ==
یکی از اعمال [[واجب]] در حج آن است که حاجی باید در [[منی]] روز دهم و اگر میسر نشد یازدهم و دوازدهم و اگر آن هم ممکن نشد تا آخر [[ذیحجه]] قربانی کند و حیوان قربانی در حج عبارت است از یک شتر پنج ساله داخل در سال ششم، یا یک گاو و یا یک بز دو ساله باشد و داخل در سه سال شده باشد، و یا گوسفندی سالم و بی‌عیب که حداقل یک ساله باشد، و اگر قربانی نبود، ده [[روز]] [[روزه]] بگیرد که سه روز آن در [[موسم حج]] از هفتم ذیحجه به بعد، و هفت روز پس از بازگشت به [[وطن]] است و قربانی را سه بخش کند، یک بخش برای خود بردارد و بخش دوم را به [[فقرا]] بدهد و بخش سوم را به [[دوستان]] [[هدیه]] کند<ref>معارف و معاریف، ج۸، ص۲۸۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۳.</ref>
# '''[[واجبات]] حیوان قربانی:''' پیر نبودن، لاغر نبودن، تام الاجزاء بودن. (در اصل [[خلقت]] بی‌دم و بی‌بیضه و بی‌شاخ و بی‌گوش نبودن به نظر برخی فقها)، صحیح الاعضا بودن. (مریض، چلاق، اخته، دم بریده، شاخ داخلی شکسته یا بریده، کور و [[گوش]] بریده نبودن)، داخل سن قربانی بودن (شتر از ۵ سال، گاو و بز از ۲ سال تمام و به زعمی یک ساله، گوسفند از ۱ سال و برخی کمتر از یک سال هم فرموده‌اند).
# '''[[مستحبات]] حیوان قربانی:''' فربه و چاق بودن، از صحرای عرفات در [[روز عرفه]] عبور داده شدن، شتر ماده، بعد گاو ماده وگرنه گوسفند و و بز نر و یا قوچ شاخدار بودن.
# '''مستحبات عمل قربانی:''' به هنگام ذبح یا نحر نمودن حیوان را آب دادن، شتر را ایستاده و دست را از زانو بسته از طرف راست نحر نمودن، شخصا ذبح یا نحر کردن و در صورت نتوانستن، دست بر بالای دست کشنده گذاشتن، دعای {{متن حدیث|وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ...}} را در وقت ذبح و یا نحر خواندن، دعای وارده {{عربی|اللهم تقبل مني...}} را پس از ذبح یا نحر خواندن.
# '''[[نیابت]] عمل قربانی:''' [[ذبح]] یا نحر حیوان را خود [[محرم]] و یا شخص دیگری به نیابت او می‌تواند انجام دهد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۳ ـ ۷۷۴.</ref>.
 
== مکان قربانی ==
[[ذبح]] و (نحر) حیوان باید در [[سرزمین منی]] صورت گیرد و در هر نقطه‌ای از آن، قربان کردن جایز است. امروزه در سر راه [[مشعر الحرام]] به [[منی]] در سمت راست مکان وسیعی را برای قربان نمودن اختصاص داده‌اند. این قربانگاه یا کشتارگاه (مذبح، مسلخ، منحر) را در خارج از منی دانسته‌اند و بعضی از [[فقها]] قربانی در این محل را [[اجازه]] داده‌اند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۳.</ref>.
 
== [[هدف]] از قربانی ==
فرموده‌اند بر اساس [[قرآن مجید]] {{متن قرآن|فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ}} هدف از قربان نمودن حیوان، تغذیه محرومین است «[[مردم]] را ندای [[حج]] داده تا پیاده سوی تو آیند و سوار بر مرکبان سبک رو از دره‌های عمیق بیایند تا [[شاهد]] منافع خویشتن باشند وروزی چند، [[نام خدا]] را بر آن حیوانات بسته زبان که روزی شان داده است یاد کنند، از آن بخورید و به درمانده [[فقیر]] بخورانید» (حج ۲۷ و ۲۸) و فرموده‌اند [[مستحب]] است تقسیم گوشت قربانی به سه قسمت جهت [[صدقه دادن]] و [[هدیه]] به همسفران نمودن و خود [[مصرف]] کردن و از [[امام صادق]]{{ع}} نقل است که «یک سوم آن را خود مصرف نما و یک سوم را هدیه کن و قسمت سوم را به [[فقیران]] و [[مستمندان]] بده» و [[فقها]] امروزه بیرون بردن گوشت قربانی را از [[منی]] جهت رسانیدن به [[نیازمندان]] بدون مانع می‌دانند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۷۳ ـ ۷۷۴.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:حج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۷

معناشناسی

قُربانی عبارت است از آنچه سبب تقرب به پیشگاه خدا می‌شود. فدیه و ذبیحه دو نام دیگر قربانی هستند. به نماز هم در روایات، "قربان" گفته شده، چون بنده را به خدا نزدیک می‌‌کند. مقصود از قربانی، ذبح و نحر حیوان (گاو یا گوسفند) است در مراسم حج. به خود حیوانی که ذبح یا نحر می‌شود هم قربانی می‌گویند. قربانی کردن پنجمین عمل از واجبات است که در روز دهم ذی حجه (عید قربان) بعد از رمی جمره عقبه صورت گیرد[۱].

پیشینه قربانی

هر چیزی که موجب نزدیکی به خدا شود، یا هر هدیه‌ای که در راه خدا داده شود، «قربان» گفته می‌شود. از آنجا که در عرف گذشتگان، کشتن چهارپایی در پیش پای دیگران، بهترین هدیه و ابراز ارادت به شمار می‌رفت، حیوان تعیین شده و علامت‌گذاری شده بدین منظور را نیز «قربان» نامیدند.

فرهنگ قربانی، تاریخچه‌ای به درازای تاریخ دارد. قرآن مجید، آنجا که به داستان دشمنی دو پسر حضرت آدم(ع) اشاره می‌کند، از قربانی آوردن آن دو به پیشگاه خداوند خبر می‌دهد[۲]. روایات، قربانی هابیل را گوسفندی فربه و قربانی قابیل را خوشه‌ای نامرغوب می‌شناسانند. در نتیجه قربانی هابیل در پیشگاه خداوند پذیرفته می‌شود و قربانی قابیل مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد[۳].

تاریخ و آثار باقی مانده از معابد، بت‌خانه‌ها و آتشکده‌های ادیان پیشین نشان می‌دهد که عبادت‌گاه‌ها همواره در کنار خود محلی به عنوان مذبح و قربانگاه داشته و مراسم عبادی در آنجا و با قربانی پایان می‌یافته است. قرآن کریم، خود گواه این مطلب است: ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا[۴].

امام رضا(ع) از جدش امیرالمؤمنین(ع) روایت می‌کند که فرمود: «اصحاب الرّسّ» مردمی بودند که درخت صنوبری را می‌پرستیدند و قربانی‌ها به آن می‌دادند؛ سپس با هیزم آتش برافروخته، قربانی‌ها را در آن می‌سوزاندند. هنگامی که دود آن به هوا برمی‌خواست، در برابر درخت صنوبر به سجده می‌افتادند و گریه و زاری می‌کردند...[۵].

در تاریخ آمده است: عُزَّی، خدای بسیار عزیز مشرکان که معادل ستاره زهره بود؛ در نخله، شرق مکه قرار داشت و بیش از دیگر بت‌ها معتبر بود. حرم عزی از سه درخت تشکیل شده بود و قربانی انسان بدان تقدیم می‌شد.

شهر حرّان، آنجا که ابراهیم(ع) دعوت خود را بر ضد ستاره‌پرستی آغاز کرد، مرکز «صابئین» بود. در آن شهر، ستارگان مورد احترام بودند. عقیده به نجوم و ارتباط حرکات ستارگان با مقدرات زمینی به نحو اعلی بود. هر یک از ستارگان را الهه یکی از حوادث می‌دانستند. هیاکل «مریخ» و «مشتری» و «زهره»... را در محرابگاه نصب می‌کردند و از آنها کمک می‌خواستند و گاهی قربانی به آنها تقدیم می‌کردند.

مردم دومة الجندل هر ساله شخصی را با تشریفاتی انتخاب و در پیشگاه الهه و اصنام خود قربانی و پیکر خونینش را در نزدیکی قربانگاه دفن می‌کردند. بسیاری از طوایف عرب، وقتی در غارت و جنگ، بر حریفان خود پیروز می‌شدند، اموال آنان را به یغما برده و خودشان را به اسارت می‌گرفتند؛ از جمله اعمالی که به شکرانه این پیروزی با اسرا انجام می‌شد، آن بود که یکی از زیباترین آنان را در پیشگاه بت‌های خود قربانی می‌کردند! و خون این قربانی را به عنوان تیمن و تبرک و ادامه فتح و ظفر، بر سر و روی خویش می‌مالیدند! پدرانی بر اثر پیش‌آمدهایی نذر می‌کردند تا یکی از فرزندان خود را قربانی کنند.

ژاپنی‌ها، به منظور جلب محبت ارواح مردگان یا «الهه»، نخست با تقدیم هدایای مادی؛ چون قربانی و نذورات و کم کم مادی و معنوی، چون انجام کارهای نیک، مناسکی انجام می‌دادند! از جمله مناسک، آیین «شینتو» آن بود که برای بازداشتن باران زیان بخش یا دوام یک عمارت و دیوار، به قربانی کردن انسان دست می‌زدند!

مصریان عادت داشتند زیباروترین دختران خود را به عنوان هدیه و قربانی به رود نیل نثار کنند تا از فیض آب، در کشت محصولات خود بیشتر بهره‌مند گردند. این گونه قربانی‌ها در میان فینیقیان، کنعانیان، مردم روم و دیگر ملل باستان، رواج کامل داشت. نخل مقدسی در نجران بود که نذرها را به صورت سلاح و پارچه و لباس بر آن می‌آویختند. قربانی شتر و گوسفند در مکه، در کنار انصاب و بت‌های مختلف که بت یا قربانگاه بود، رواج داشت.

قرآن مجید هم در ترسیم وضعیت قربانی دادن مشرکان می‌فرماید: ﴿وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا[۶]. همچنین اعراب جاهلی، هرگاه شتری (یا گاو و گوسفندی) را برای خدا قربانی می‌کردند، با خون آن، کعبه را می‌آغشتند. مسلمانان ناآگاه هم، آهنگ چنین کاری داشتند که پیک وحی این آیه را آورد: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ...[۷].

آن چه از تاریخ بر می‌آید، این است که مهم‌ترین آداب و مناسک قبیله‌های عرب جاهلی ـ در عین بت‌پرستی ـ آداب و رسومی چون تعظیم کعبه، طواف، حج و عمره، وقوف در عرفات، وقوف در مزدلفه، قربانی شتران و تلبیه حج و عمره از زمان حضرت ابراهیم در میان ایشان باقی مانده بود و در همین آداب هم حق و باطل را به هم آمیخته بودند[۸].

در بین این مناسک، آیین تقدیم قربانی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده و بیشترین مایه تقرب با خدایان را همین عمل قربانی می‌دانستند.

اسلام، با پالایش مناسک حج از آداب خرافی و بت‌پرستی، و با دمیدن روح خدایی و یگانه‌پرستی، آن را وارد در احکام امضایی خود کرد و الگوپذیری از جان‌فشانی‌ها و فداکاری‌های حضرت ابراهیم(ع) و تمرین و نمایش صحنه‌های ماندگار آن پیامبر را در دستور کار و برنامه‌های دینی مسلمانان قرار داد[۹].

قربانی در قرآن

حکم قربانی در قرآن، در سوره‌های بقره، حج و مائده آمده است. هر سه از سوره‌های مدنی هستند. سوره بقره در سال اول هجرت و سوره حج در حدود سال ششم مصادف با عزیمت ناموفق پیامبر اسلام به سفر حج، و سوره مائده در سال پایانی عمر شریف آن حضرت نازل شده است.

اما نکات آموزنده آیات حج:

  1. قربانی از واجبات حج است: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا[۱۰]؛
  2. قربانی واجب است، اما از ارکان حج نیست. اگر با موانعی روبه رو شدید، آن گونه که برایتان مقدور است انجام دهید: ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ[۱۱]؛
  3. در صورتی که قربانی یا پول آن را نیافتید، به جای آن ده روز روزه بگیرید؛ سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت از حج: ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ[۱۲].

فلسفه حج عبارت است از:

  1. [تجمع برای] یادآوری خداوند در روزها و میقات تعیین شده: ﴿وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ[۱۳] و ﴿فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ[۱۴] و ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ[۱۵].
  2. تماشای بهره‌برداری‌های مادی و اقتصادی: ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ[۱۶].
  3. تشکیل کنگره جهانی برای استقلال‌طلبی و پایداری مردم: ﴿قِيَامًا لِلنَّاسِ[۱۷].
  4. شتر، بهترین قربانی و شعائر الهی: ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ[۱۸].
  5. تأکید به خوردن و خوراندن از قربانی: ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ[۱۹]، ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ[۲۰].
  6. بی‌نیازی خداوند به خون و گوشت قربانی: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا[۲۱].
  7. قرار گرفتن اطعام کنندگان از قربانی در ردیف نیکوکاران: ﴿وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ[۲۲].
  8. واقع شدن محل قربانی در داخل حرم: ﴿وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ[۲۳] و ﴿هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ[۲۴].

همگی روایات، بیانگر این واقعیت هستند که پیشوایان اسلام هیچ وقت قربانی را پس از ذبح به حال خود رها نکرده‌اند؛ بلکه با استناد به آیه قرآن، خود از آن خورده‌اند و به دیگران هم داده‌اند؛ و در پرسش از تفسیر آیه قرآن نیز، ضمن یادآوری آیه، بر خوردن و خوراندن از آن تأکید کرده‌اند[۲۵].

حکم خوردن از قربانی

فقیهان و دانشمندان علوم اسلامی، در اینکه آیا قرآن و روایات رسیده در این باره، افاده وجوب می‌کنند یا استحباب، برداشت یکسانی از آنها نداشته و دیدگاه‌های گوناگونی را مطرح کرده‌اند که در زیر اشاره می‌کنیم:

دیدگاه عالمان اهل سنت:

حنابله، شافعیه و مالکیه، خوردن از گوشت قربانی واجب و مستحب (مگر قربانی‌های کفاره و نذر) را جایز می‌دانند؛ اما شافعیه، تنها خوردن از قربانی مستحبی را اجازه داده‌اند.

حنابله و شافعیه، تقسیم گوشت قربانی واجب را فقط در میان مستمندان حرم واجب می‌شناسند؛ در حالی که حنفیه و مالکیه، بر این باورند که: تقسیم گوشت قربانی در حرم و بیرون از حرم مانعی ندارد.

فخر رازی، پس از بیان کلیاتی از نظر عالمان اهل سنت، دیدگاه خود را چنین اعلام می‌کند: «این که آیه می‌فرماید: بخورانید فقیر بینوا را»؛ شکی نیست که آن وجوب را می‌رساند. بنابراین، در دیدگاه تفسیری فخر رازی، خوردن از قربانی مستحب، اما خوراندن آن واجب می‌باشد.

دیدگاه دانشمندان شیعه:

شیخ طوسی می‌نویسد: «مستحب است از قربانی واجب و مستحب بخورد و مستمندان را هم اطعام کند». ابن ادریس می‌گوید: «در حج تمتع و اقران، خوردن و خوراندن از قربانی، اگرچه مقدار کمی از آن باشد، واجب است». علامه طباطبایی در تفسیر آیه ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ می‌نویسد: این آیه شریفه، مشتمل بر دو نوع است: یکی ترخیصی که همان امر به خوردن از قربانی است و دیگری: الزامی که عبارت است از وجوب اطعام به فقیر[۲۶].

یعنی، برابر دیدگاه ایشان، خوردن از قربانی، مستحب، ولی خوراندن آن به مستمندان و فقیران واجب است. محمد جواد مغنیه در این باره می‌گوید: قربانی در جایی واجب است که خورنده داشته باشد و یا نگهداری آن میسر باشد و یا به صورتی درآید که خوردن آن جایز باشد؛ ولی وقتی تلف شود، مانند این که بسوزد و خاک شود، جواز آن محل اشکال است.

حضرات آیات سید ابوالقاسم خویی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدتقی بهجت، شیخ جواد تبریزی، شیخ حسین وحید خراسانی، و شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، تقسیم قربانی به سه قسمت (سهمی برای خوردن صاحب قربانی و دو سهم دیگر برای صدقه دادن و هدیه کردن) را احتیاط واجب می‌دانند و برای حل مشکل امروزی، لازم می‌شمارند که از فقیر نیابت در تصرف ذبیحه گرفته شود[۲۷]. یعنی بر اساس فتوای آنان، خوردن و خوراندن از گوشت قربانی واجب می‌باشد. حضرات آیات سید علی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی و سید موسی شبیری زنجانی تنها جدا کردن و دادن سهم فقیر را واجب می‌دانند. در تفسیر نمونه آمده است: مسلمانان مجاز نیستند گوشت‎های قربانی را در سرزمین منا بر روی زمین بیندازند تا گندیده شود و یا در زیر خاک دفن کنند و وجوب قربانی برای حجاج، دلیل بر چنین عملی نمی‌تواند باشد؛ بلکه اگر نیازمندانی در آن روز و در آن سرزمین پیدا نشوند، باید آن را به مناطق دیگر حمل کنند و به مصرف برسانند[۲۸].

دیدگاهی بر این باور است که: «قربانی در حج تمتع برای خوردن و اطعام تشریع نشده، بلکه نفس کشتن آن به قصد یکی از اعمال حج و به عنوان شعائر الهی واجب گردیده است... شبهه اسراف و تبذیر نیز به قربانی بی‌وجه است؛ زیرا قربانی در آنجا برای اکل و اطعام جعل نشده، تا اگر مصرف نشد، اسراف شود... اصل کشتن قربانی است»! در مقابل، دیدگاه دیگری این باور را نادرست خوانده و بر آن به دیده تردید نگریسته است. شهید مطهری، کسانی را که باور دارند: «اصل، کشتن قربانی است» مورد تخطئه قرار داده و موضوع را تبیین کرده و پاسخ می‌گوید. بنا به دیدگاه ایشان، در قربانی، اصل بر اطعام و احسان است؛ هر چند که یادآور خاطره فداکاری ابراهیمی نیز می‌باشد.

امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) هم در فرمایش خود، تناسبی میان خون ریزی و اطعام قائل شده‌اند؛ زیرا می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ: يُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ‌، وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ»[۲۹]. «خداوند متعال، غذا دادن به همنوعان و خون ریختن (قربانی کردن برای خوراندن به نیازمندان) را دوست می‌دارد».

آنان که برای رها کردن گوشت قربانی به امان خدا تکلیفی نمی‌شناسند، چه برداشتی از این آیه قرآنی که در مبارزه با چنین دیدگاهی نازل شده است، دارند: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى[۳۰][۳۱].

بنابراین، قربانی، گوسفند یا شتری است که در عید قربان ذبح می‌شود و در غیر مناسک مستحب است. چنان که از حضرت رسول(ص) رسیده: خداوند روز اضحی را عید قرار داد تا فقرا گوشت فراوان به دستشان برسد، پس به آنها گوشت بخورانید[۳۲].

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر مردم می‌دانستند که قربانی در روز «عید اضحی» چه اجری دارد وام می‌گرفتند و قربانی می‌کردند، چه با اولین قطره خون آن، صاحب قربانی آمرزیده می‌گردد. از امام کاظم(ع) روایت شده که ام سلمه به پیغمبر عرض کرد: یا رسول الله! عید اضحی می‌آید و من چیزی ندارم که قربانی کنم، اجازه می‌فرمایید وام بستانم و قربانی کنم؟ فرمود: وام بستان و قربانی کن زیرا این وامی است که ادا می‌شود.

از روایات استفاده می‌شود قربانی مستحبی که در سال‌های بعد از حج در شهرها می‌شود، شرائط قربانی حج را ندارد[۳۳].

فلسفه قربانی

در پاسخ به این سؤال که خدا چه نیاز به قربانی دارد و اصولاً فلسفه قربانی چیست؟ مگر این کار نفعی به حال خدا دارد؟ باید گفت: خداوند می‌فرماید: ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا اصولاً خدا نیازی به گوشت قربانی ندارد، او نه جسم است، نه نیازمند، او وجودی است کامل و بی‌انتها از هر جهت: ﴿وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ، بلکه آنچه به خدا می‌رسد تقوا و پرهیزکاری و پاکی اعمال شما بندگان است. به تعبیر دیگر هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک انسان کامل قرار گیرید و روز به روز به خدا نزدیک‌تر شوید. همه عبادات کلاس‌های تربیت است برای شما انسان‌ها، قربانی درس ایثار و فداکاری و گذشت و آمادگی برای شهادت در راه خدا و درس کمک به نیازمندان و مستمندان است.

این تعبیر که خون آنها نیز به خدا نمی‌رسد، با اینکه خون قابل استفاده نیست، ظاهراً اشاره به اعمال زشت اعراب جاهلی است که هرگاه حیوانی را قربانی می‌کردند، خون آن را بر سر بت‌ها و گاه بر در و دیوار کعبه می‌پاشیدند و بعضی از مسلمانان ناآگاه بی‌میل نبودند که در این برنامه خرافی از آنها تبعیت کنند. آیه فوق نازل شد و آنها را نهی کرد[۳۴].[۳۵]

احکام قربانی

یکی از اعمال واجب در حج آن است که حاجی باید در منی روز دهم و اگر میسر نشد یازدهم و دوازدهم و اگر آن هم ممکن نشد تا آخر ذیحجه قربانی کند و حیوان قربانی در حج عبارت است از یک شتر پنج ساله داخل در سال ششم، یا یک گاو و یا یک بز دو ساله باشد و داخل در سه سال شده باشد، و یا گوسفندی سالم و بی‌عیب که حداقل یک ساله باشد، و اگر قربانی نبود، ده روز روزه بگیرد که سه روز آن در موسم حج از هفتم ذیحجه به بعد، و هفت روز پس از بازگشت به وطن است و قربانی را سه بخش کند، یک بخش برای خود بردارد و بخش دوم را به فقرا بدهد و بخش سوم را به دوستان هدیه کند[۳۶].[۳۷]

  1. واجبات حیوان قربانی: پیر نبودن، لاغر نبودن، تام الاجزاء بودن. (در اصل خلقت بی‌دم و بی‌بیضه و بی‌شاخ و بی‌گوش نبودن به نظر برخی فقها)، صحیح الاعضا بودن. (مریض، چلاق، اخته، دم بریده، شاخ داخلی شکسته یا بریده، کور و گوش بریده نبودن)، داخل سن قربانی بودن (شتر از ۵ سال، گاو و بز از ۲ سال تمام و به زعمی یک ساله، گوسفند از ۱ سال و برخی کمتر از یک سال هم فرموده‌اند).
  2. مستحبات حیوان قربانی: فربه و چاق بودن، از صحرای عرفات در روز عرفه عبور داده شدن، شتر ماده، بعد گاو ماده وگرنه گوسفند و و بز نر و یا قوچ شاخدار بودن.
  3. مستحبات عمل قربانی: به هنگام ذبح یا نحر نمودن حیوان را آب دادن، شتر را ایستاده و دست را از زانو بسته از طرف راست نحر نمودن، شخصا ذبح یا نحر کردن و در صورت نتوانستن، دست بر بالای دست کشنده گذاشتن، دعای «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ...» را در وقت ذبح و یا نحر خواندن، دعای وارده اللهم تقبل مني... را پس از ذبح یا نحر خواندن.
  4. نیابت عمل قربانی: ذبح یا نحر حیوان را خود محرم و یا شخص دیگری به نیابت او می‌تواند انجام دهد[۳۸].

مکان قربانی

ذبح و (نحر) حیوان باید در سرزمین منی صورت گیرد و در هر نقطه‌ای از آن، قربان کردن جایز است. امروزه در سر راه مشعر الحرام به منی در سمت راست مکان وسیعی را برای قربان نمودن اختصاص داده‌اند. این قربانگاه یا کشتارگاه (مذبح، مسلخ، منحر) را در خارج از منی دانسته‌اند و بعضی از فقها قربانی در این محل را اجازه داده‌اند[۳۹].

هدف از قربانی

فرموده‌اند بر اساس قرآن مجید ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ هدف از قربان نمودن حیوان، تغذیه محرومین است «مردم را ندای حج داده تا پیاده سوی تو آیند و سوار بر مرکبان سبک رو از دره‌های عمیق بیایند تا شاهد منافع خویشتن باشند وروزی چند، نام خدا را بر آن حیوانات بسته زبان که روزی شان داده است یاد کنند، از آن بخورید و به درمانده فقیر بخورانید» (حج ۲۷ و ۲۸) و فرموده‌اند مستحب است تقسیم گوشت قربانی به سه قسمت جهت صدقه دادن و هدیه به همسفران نمودن و خود مصرف کردن و از امام صادق(ع) نقل است که «یک سوم آن را خود مصرف نما و یک سوم را هدیه کن و قسمت سوم را به فقیران و مستمندان بده» و فقها امروزه بیرون بردن گوشت قربانی را از منی جهت رسانیدن به نیازمندان بدون مانع می‌دانند[۴۰].

منابع

پانویس

  1. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۶۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی.
  2. ﴿لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
  3. ﴿لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
  4. «برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم» سوره حج، آیه ۳۴.
  5. عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۰۶.
  6. «و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما» سوره انعام، آیه ۱۳۶.
  7. «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد؛ بدین‌گونه آنها را برای شما رام گردانید.».. سوره حج، آیه ۳۷.
  8. تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی، ص۱۰.
  9. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۶۶ ـ ۷۶۹.
  10. «و برای هر امتی آیینی نهاده‌ایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
  11. «پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  12. «و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  13. «و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید» سوره بقره، آیه ۲۰۳.
  14. «پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  15. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  16. «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.
  17. «(وسیله) برپایی (امور) مردم» سوره مائده، آیه ۹۷.
  18. «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانه‌های (بندگی) خداوند قرار داده‌ایم» سوره حج، آیه ۳۶.
  19. «آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
  20. «از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید» سوره حج، آیه ۳۶.
  21. «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد» سوره حج، آیه ۳۷.
  22. «و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.
  23. «و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  24. «قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد» سوره مائده، آیه ۹۵.
  25. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۶۹ ـ ۷۷۰.
  26. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۸، ص۲۴۴.
  27. به مناسک حج آیات عظام مذکور مراجعه فرمایید.
  28. تقسیر نمونه، ج۱۴، ص۸۳.
  29. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۴ و ۵۳۶.
  30. «هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمی‌رسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او می‌رسد» سوره حج، آیه ۳۷.
  31. فصلنامه میقات حج، ش۶۳، ص۱۴۹.
  32. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۴.
  33. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۰ ـ ۷۷۲.
  34. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۰۹.
  35. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۲.
  36. معارف و معاریف، ج۸، ص۲۸۸.
  37. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۳.
  38. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۳ ـ ۷۷۴.
  39. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۳.
  40. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۷۳ ـ ۷۷۴.