ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۷۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
{{جعبه اطلاعات پدیدآورنده
| نام = ابوایوب انصاری
| عنوان = (ابوایوب انصاری)
| مشهور به =  
| عنوان اصلی =  
| نام تصویر = مسجد ایوب سلطان در استانبول.jpg
| تصویر = 110031.jpg
| عرض تصویر =
| اندازه تصویر   = 200px
| توضیح تصویر = مسجد ایوب سلطان در استانبول 
| نام = خالد بن زید بن کلیب
| نام کامل = خالد بن زید بن کلیب
|زادروز =  
| نام‌های دیگر =
| زادگاه =  
| جنسیت = مرد
| تاریخ درگذشت =  
| کنیه = ابوایوب
| آرامگاه =   
| لقب = 
| محل زندگی = [[مدینه]]
| اهل =  
| پیشه =  
| از قبیله = [[خزرج]]
| نقش‌های برجسته =  
| از تیره =
| از موالی =  
| پدر =  
| شهر خانگی =
| مادر =   
| لقب =  
| همسر =
| کنیه = [[ابو ایوب]]
| پسر = [[عبدالرحمن بن ابی ایوب انصاری]]
| شهرت = [[ابوایوب انصاری]]
| دختر =
| دین = [[اسلام]]
| خواهر =
| برادر =  
| خویشاوندان =  
| وابستگان =  
| تاریخ تولد =
| محل تولد =  
| محل زندگی = [[مدینه]]  
| تاریخ درگذشت = [[۵۲ هجری]]
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن = [[استانبول]]
| دین =
| مذهب =  
| مذهب =  
| منصب =  
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }}
| مکتب =
| از طبقه =  
| استادان = [[معاویة بن أبی سفیان اموی]]، [[مسلمة بن مخلد انصاری]]، [[ابی بن کعب انصاری]]، [[حفصة بنت عمر عدویة]]، [[زید بن ثابت انصاری]]
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ بدر]] | [[جنگ احد]] | [[جنگ خندق]] | [[جنگ صفین]] | [[جنگ جمل]] | [[جنگ نهروان]] }}
| شاگردان = [[تبراهیم بن تبی عبلة عقیلی]]، [[ابراهیم بن عبدالله هاشمی]]، [[ابراهیم نخعی]]، [[مقدام بن معدی کرب کندی]]، [[جابر بن سمرة عامری]]
| نقش‌ها =
| آثار =  
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه| [[حاکم مدینه]] از طرف [[امیرالمؤمنین علی]] | [[جمع‌آوری قرآن]] در [[زمان]] [[پیامبر اسلام]] }} 
| علت شهرت = میزبانی از [[پیامبر]] در [[زمان]] [[هجرت به مدینه]]
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =  
| راوی از = {{فهرست جعبه| [[ابن عباس]] | [[براء بن عازب]] | [[جابر بن سمره]] | [[مقدام بن معدی کرب]] | [[ابوامامه باهلی]] | و... }}
| روایات مشهور =
| مشایخ او = {{فهرست جعبه| [[ابو هریرة دوسی]] | [[ابی بن کعب انصاری]] | [[عائشة بنت ابی بکر صدیق]] | [[زید بن ثابت انصاری]] | [[حفصة بنت عمر العدویة]] | [[عوف بن مالک اشجعی]] | و... }}
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =  
}}
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = صحابه
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوایوب انصاری در قرآن]] | [[ابوایوب انصاری در حدیث]] | [[ابوایوب انصاری در تراجم و رجال]] | [[ابوایوب انصاری در کلام اسلامی]]| [[ابوایوب انصاری در تاریخ اسلامی]]| [[ابوایوب انصاری در حدیث]]</div>
| مداخل مرتبط = [[ابوایوب انصاری در قرآن]] - [[ابوایوب انصاری در حدیث]] - [[ابوایوب انصاری در تراجم و رجال]] - [[ابوایوب انصاری در تاریخ اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
}}
 
== نسب ==
[[ابو ایوب خالد بن زید بن کلیب انصاری]] [[بدری]]، مدنی، [[خزرجی]] مشهور به ابوایوب انصاری بود<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۱۲؛ رجال طوسی، ص۴۰، ش۱؛ طبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶ وسیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۶۱.</ref>. مادرش از نوادگان امرؤالقیس شاعر و یکی از همسرانش دختر «[[زید بن ثابت]]» بود. وی از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} بود که در [[جنگ بدر]] و دیگر [[غزوه‌های پیامبر]] شرکت کرده و از سابقین در اسلام است و در [[بیعت عقبه]] در [[مکه مکرمه]] جزء هفتاد نفری بود که با [[رسول خدا]]{{صل}} مخفیانه [[بیعت]] و حضرت را به [[مدینه]] [[دعوت]] کردند و رسول خدا{{صل}} در [[عقد]] اخوتی که بین [[اصحاب]] برقرار کرد، بین [[ابوایوب]] و [[مصعب بن عمیر]] [[عقد برادری]] خواند<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۰-۷۱؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۷-۵۸؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص۷۹؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۸۲۲؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۲.</ref>.
 
ابوایوب یکی از پنج انصاری است که در عهد رسول خدا{{صل}} به [[گردآوری قرآن]] پرداختند<ref>التاریخ الصغیر، ج ۱، ص۶۶.</ref>. در عهد خلیفه دوم، معلم قرآن شناخته شد<ref>التاریخ الصغیر، ج ۱، ص۶۶.</ref> و در سال‌های پایانی عمرش هنگام محاصره [[قسطنطنیه]]، چون شنید واژه {{متن قرآن|تَّهْلُكَةِ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> به [[اشتباه]] بر عمل سرباز [[مسلمانی]] که به سوی [[دشمن]] حمله می‌کند تطبیق می‌شود، به [[تفسیر]] درست آیه پرداخت و هلاکت مورد اشاره در آیه را به کسانی مربوط دانست که در برابر [[زندگی]] و ثروت دنیا، از [[پیامبر]]{{صل}} و [[خدا]] دست می‌کشیدند<ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص۲۷۹.</ref>.<ref>[[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۴.</ref>
 
== اقامت [[پیامبر]]{{صل}} در [[خانه]] ابوایوب انصاری ==
زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و به مدینه رسید، رؤسای [[قبایل]] درصدد بودند پیامبر به [[منزل]] آنها برود؛ ولی پیامبر{{صل}} فرمود: «افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرموده‌اند کجا بروم»<ref>قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. سرانجام، ناقه پیامبر{{صل}} در [[زمین]] وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو کودک [[یتیم]] بود، در نزدیکی خانه ابوایوب انصاری، زانو زد و پیامبر{{صل}} آن زمین را خرید و [[مسجدالنبی]] را در آنجا ساخت و مادر ابوایوب انصاری اثاثیه پیامبر{{صل}} را به خانه خود برد. در این بین که اصرار و سماجت [[مردم]] برای [[مهمان‌داری]] آن بزرگوار، به اوج رسیده بود. حضرت، [[نزاع]] آنان را قطع کرد و فرمود: «أین الرحل؟ لوازم [[سفر]] من کجاست؟» بدین ترتیب، افتخار میزبانی پیامبر{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۷-۵۸؛ [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۵۵؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ج۱، ص۷۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۲.</ref>.
 
به دلیل آنکه [[ابوایوب]]، میهمان‌دار [[پیامبر بزرگوار اسلام]]{{صل}} بود مورد [[لطف]] [[مسلمانان]] قرار می‌گرفت؛ نقل شده است که [[ابن‌عباس]] نزد ابوایوب آمد و گفت: «همان‌طور که شما خانه‌ات را به پیامبر{{صل}} واگذار کردی، من می‌خواهم خانه مسکونی خود را به تو واگذارم». سپس [[ابن عباس]] از منزلی که در آن سکونت داشت بیرون آمد و آنجا را با تمام اثاثیه و لوازم [[زندگی]] که در آن بود به وی واگذار کرد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۵۶.</ref>
 
== ارادت و [[اخلاص]] [[ابوایوب]] به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ==
ابوایوب، هیچ‌گاه [[ایمان]] و ارادتش به [[ولایت]] و [[جانشینی امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} کم نشد و همواره به توصیه‌های رسول خدا{{صل}} در [[حق]] [[اهل‌بیت]]{{ع}} گوش [[جان]] سپرده و در راه تحقق این [[امر الهی]] از هیج تلاشی فروگذار نبود<ref>ر. ک: وقعه صفین، ص۹۳؛ الجمل، ص۱۰۵ و شرح ابن ابی الحدید ج۷، ص۳۶ و ۳۹.</ref>. وی از جمله دوازده نفری است که با [[خلافت ابوبکر]] صریحاً [[مخالفت]] کردند و [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را بر او مقدم شمرد، این دوازده نفر از [[مهاجرین]] و [[انصار]] بودند<ref>دوازده نفر عبارت‌اند از: ۱. خالد بن سعید بن عاص ۲. مقداد بن اسود ۳. ابی بن کعب ۴. عمار یاسر ۵. ابوذر غفاری ۶. سلمان فارسی ۷. عبدالله بن مسعود ۸. بریده اسلمی (از مهاجرین) ۹. خزیمه بن ثابت (ذوالشهادتین). ۱۰. عثمان بن حنیف ۱۱. ابوایوب انصاری ۱۲. ابوالهیثم بن تیهان (و تعدادی دیگر از انصار بودند).</ref> که هر کدام مطالب بسیار ارزنده‌ای در برابر [[مردم]] و [[ابوبکر]] ایراد کردند، از جمله آنان ابوایوب انصاری بود که بعد از [[عثمان بن حنیف]] برخاست و به ابوبکر چنین گفت: «از [[خدا]] بترسید و درباره [[اهل بیت]] پیامبرتان [[ظلم]] نکنید و امر [[خلافت]] و [[رهبری جامعه]] را به اهل بیت [[رسول خدا]]{{صل}} بازگردانید، که همانا شما و ما در این جا و جاهای دیگر به تکرار از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیده‌ایم که می‌فرمود:»اهل‌بیت من به امر خلافت و رهبری امت اسلامی از شما سزاوارترند». این را گفت و نشست<ref>خصال صدوق، ج۲، ص۴۶۵، باب اثنی عشر، ح۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۱؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۸؛ [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۶۳؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۳.</ref>
 
== [[ابوایوب]] و نقل [[حدیث غدیر]] ==
[[ابو ایوب]] از صحابیانی است که [[احادیث]] فراوانی نقل کرده و در [[فضایل علی]]{{ع}} نیز بسیار [[روایت]] کرده است. او از جمله راویان حدیث «[[غدیر]]» و [[حدیث]] «[[ثقلین]]» است<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص۸۲۲.</ref>. رباح بن حارث نخعی می‌گوید: من در خدمت [[حضرت علی]]{{ع}} نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب‌دار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: «[[سلام]] بر تو ای مولا و [[سرور]] ما». [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[سلام]] آنها را پاسخ داد و بعد فرمود: «چگونه مرا مولای خود می‌خوانید، مگر نه اینکه شما عده‌ای از اعراب بادیه نشینید؟» گفتند: آری، اما از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدیم که در [[روز]] [[غدیرخم]] فرمود: «هرکس من مولای اویم علی نیز مولای اوست، خداوندا، [[یاران]] اون را [[دوست]] بدار و دشمنانش را [[دشمن]]، و کسی که او را [[یاری]] کنند، یاریش فرما و کسی که او را [[خوار]] کند، مخذولش گردان»<ref>{{متن حدیث|فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}</ref>. راوی می‌گوید: حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند به گونه‌ای که دندان‌های آن حضرت دیده شد. سپس فرمود:» ای [[مردم]] [[شاهد]] باشید که پیامبرتان در [[حق]] من چه فرموده و چگونه شما را به یاری من [[فرمان]] داده است«. رباح بن حارث نخعی می‌گوید: طولی نکشید که این گروه نقاب‌دار به سوی مرکب‌ها و بارهای خود بازگشتند و من آنان را دنبال کردم و از یکی از آنان پرسیدم، شما کی هستید؟ گفتند: ما گروهی از انصاریم و آن یکی هم ـ اشاره به شخص خاصی کرد ـ» ابوایوب انصاری«صاحب منزل پیامبر خدا{{صل}} است. راوی می‌گوید» من جلو رفتم و به حضور وی رسیدم و با او [[مصافحه]] کردم<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۱-۷۲؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۴.</ref>
 
== [[اقامه نماز جماعت]] [[ابوایوب]]، به جای عثمان ==
در سال ۳۵ هجری، هنگامی که [[مهاجر]] و [[انصار]]، عثمان را به علت [[انحرافات]] و بدعت‌هایی که گذاشته بود، از ورود به [[مسجد]] و اقامه نماز جلوگیری کردند. سعد القَرظ مؤذن مسجد نزد [[حضرت علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد و گفت: اکنون که [[خلیفه]] از امامت نماز منع شده است، چه کسی باید با [[مردم]] [[نماز]] بگزارد؟ [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: «به [[خالد بن بن زید]] (ابوایوب) بگویید [[نماز جماعت]] را با مردم اقامه کند»<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۲-۷۳؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱]]، ص۵۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۴.</ref>
 
== ابوایوب در جنگ‌های عصر خلافت علی{{ع}} ==
ابوایوب انصاری جزء آن دسته از بزرگان [[اصحاب پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] در کنار حضرت علی{{ع}} بود و در رکابش [[شمشیر]] زد و در [[جنگ نهروان]] هم در مقدمه [[سپاه]] و پیشاپیش برای جنگ با خوارج پیش رفته است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۳-۷۵؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۹-۶۰؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص۷۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۴.</ref> اینک شرح کوتاهی از موضع او را در [[جنگ صفین]] و [[نهروان]] می‌آوریم:
 
'''در جنگ صفین''': معاویه برای ابوایوب انصاری نامه‌ای نوشت و به نقل [[عمرو بن شمر]]، معاویه در پایان‌ نامه‌اش اشعاری در [[تهدید]] [[ابوایوب]] و [[یاران]] حضرت نسبت به قتل عثمان، نوشته بود. ابوایوب چون مقصود معاویه را از نامه ندانست به حضور امیرالمؤمنین علی{{ع}} آمد و گفت: معاویه نامه‌ای برای من نوشته که مقصودش را نمی‌دانم. [[امام]]{{ع}} وقتی نامه را خواند، فرمود: «مقصود معاویه این است که من هرگز کشتن عثمان را فراموش نمی‌کنم». ابوایوب با [[اجازه]] [[امیرمؤمنان]]، نامه معاویه را پاسخ داد و یادآور شد که ای معاویه، تو با این مثلی که نوشته بودی و آن را در مورد کشتن عثمان آورده بودی، بدان ما عثمان را نکشته‌ایم، بلکه کسی که یزید بن اسد و [[مردم]] [[شام]] را از [[یاری]] عثمان بازداشت و آرزوی [[مرگ]] وی را می‌نمود، تو بودی و او به دست [[انصار]] کشته نشده است، بلکه دیگران او را به [[قتل]] رساندند<ref>منتخب کنز العمال در حاشیه مسند، ج۵، ص۴۵۱ و ر. ک: ارجح المطالب، ص۶۰۳.</ref>. در نتیجه ابوایوب با بی‌اعتنایی به تهدید معاویه، [[حضرت علی]]{{ع}} را در جنگ صفین یاری کرد<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۳-۷۵.</ref>.


==[[ابوایوب]] در زمان [[پیامبر]]{{صل}}==
'''[[پیام]] به [[خوارج]]''': وقتی که [[خوارج نهروان]] آماده جنگ با امیرالمؤمنین علی{{ع}} شدند، حضرت علی{{ع}} [[صحابی بزرگ رسول خدا]]{{صل}} [[قیس بن سعد بن عباده]] را که در رکابش بود، به سوی خوارج فرستاد؛ ولی گفتار سعد هیچ تأثیری در روحیه خصمانه آنها نگذاشت و هم‌چنان بر طبل [[جنگ]] و [[مخالفت]] با حضرت کوبیدند. امام{{ع}} برای [[اتمام حجت]] بیشتر، [[صحابی]] بزرگ ابوایوب انصاری را به سوی آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و [[موعظه]] و [[نصیحت]] جلو [[خونریزی]] را بگیرد. ابوایوب وقتی مقابل خوارج قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنین گفت: «ای [[بندگان خدا]]، ما و شما بر همان [[عهد]] و [[پیمان]] سابق پایداریم و میان ما و شما اختلافی نیست، پس چرا این گونه در برابر ما [[لشکر]] آراسته‌اید و کمر به [[قتل]] ما بسته‌اید؟!». [[خوارج]] در پاسخ او به دلیل واهی و بی‌منطقی تمسک کرده و گفتند: اگر امروز هم [[فرمان]] شما را گردن نهیم و [[تابعیت]] شما را بپذیریم، باز شما چون گذشته، تن به [[حکمیت]] می‌دهید و [[حکم خدا]] را به غیر [[خدا]] وا می‌گذارید. [[ابوایوب]] در پاسخ آنها گفت: شما را به [[خداوند]] [[سوگند]] می‌دهم مبادا از [[ترس]] حوادثی که شاید هرگز تکرار نشود، پیشاپیش فتنه‌ای برانگیزید و [[آتش]] [[جنگی]] را شعله‌ور سازید<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۸۳.</ref>.
* [[خالد بن زید بن کلیب]]، مردی از [[قبیله]] بنی‌نجّار و معروف به ابوایوب انصاری، از بزرگان [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و [[شیعیان امام علی]]{{ع}} است. از گذشتۀ پیش از [[اسلام]] او، اطلاعی در دست نیست. از نخستین کسانی بود که [[اسلام]] را پذیرفت و در [[بیعت عقبه دوم]] در [[مکه مکرمه]]، یکی از هفتاد و سه نفری بود که با [[رسول خدا]]{{صل}} مخفیانه [[بیعت]] کرد تا از [[حضرت]] در برابر دشمنانش [[حمایت]] کند. در این [[بیعت]] از هرگونه [[حمایت]] و [[فداکاری]] از [[حضرت رسول]]{{صل}} کوتاهی نکرد و در همه [[جنگ‌ها]] و [[غزوات پیامبر]]{{صل}}شرکت ‌کرد. [[ابوایوب]] روایت‌های بسیاری از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده و در زمرۀ [[راویان حدیث]] "[[غدیر]]" و [[حدیث]] "[[ثقلین]]" است. او یکی از پنج [[انصاری]] است که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به [[گردآوری قرآن]] پرداختند و در [[عهد]] [[خلیفه دوم]]، [[معلم]] [[قرآن]] شناخته شد<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>.
==واقع شدن [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]]==
*نام [[ابوایوب]] در [[شأن نزول]] برخی از [[آیات]] برده شده است مانند:
#دو آیۀ: {{متن قرآن|لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ}}<ref>«از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند  و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی  سترگ است» سوره نور، آیه ۱۶.</ref> که به ماجرای "إفک" مربوط است که درباره یکی از [[همسران رسول خدا]]{{صل}} نازل شده و در آنها، مؤمنانی که چنین [[بهتان]] و افترایی را نپذیرفتند، [[ستایش]] شده‌اند. برخی [[مفسران]]، این دو [[آیه]] را درباره واکنشی می‌دانند که [[ابوایوب]] هنگام شنیدن ماجرای [[افک]] از خود نشان داد و آن را [[انکار]] کرد.
#در آیۀ {{متن قرآن|كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ}}<ref>«چنان که پروردگارت تو را از خانه‌ات به درستی بیرون آورد با آنکه بی‌گمان دسته‌ای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵.</ref> براساس روایتی که [[ابوایوب]] [[نقل]] کرده، خود و [[انصار]] را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود [[سپاهیان]] [[مشرک]] [[مکه]] در منطقه [[بدر]]، اعلام کردند که توان [[جنگیدن]] با آنها را نداشته، از این رویارویی [[کراهت]] دارند.
#آیۀ {{متن قرآن|وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>؛ بر اساس روایتی، [[ابوایوب]] در غیاب یکی از [[صحابه]] که در [[جنگ]] [[شرکت]] کرده بود، [[سرپرست]] خانواده‌اش شد. زمانی که به وارد خانۀ او شد، از غذای او خورد؛ بعد نگران شد. بعد از این قضیه آیۀ مورد نظر نازل شد. البته در مورد این [[آیه]] باید گفت این موضوع به [[ابوایوب]] اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده و این [[روایت]] با برخی [[منابع تاریخی]] درباره حضور او در همه جنگ‌های زمان [[رسول خدا]]{{صل}} منافات دارد، مگر اینکه احتمال دهیم مقصود از همه [[جنگ‌ها]]، بیشتر آنها بوده یا اینکه مراد از [[جنگ‌ها]] صرفاً "[[غزوه‌ها]]" بوده است و این مورد خاص را از [[سریه‌ها]] به شمار آوریم<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۵.</ref>.
==میزبان [[رسول خدا]]{{صل}}==
*چیزی که باعث [[افتخار]] جاودانۀ [[ابوایوب]] و [[احترام]] [[مسلمانان]] به وی شده، میزبانی از [[رسول خدا]]{{صل}} در نخستین سال [[هجرت]] است که با وجود درخواست‌های فراوانِ بزرگان [[قبایل]]، نصیب او شد. زمانی که [[پیامبر]]{{صل}} [[هجرت]] کرد و به [[مدینه]] رسید فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرموده‌اند کجا بروم"<ref>ر.ک: قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله{{صل}}، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[زمین]] وسیعی نزدیکی [[خانه]] ابوایوب انصاری زانو زد، در این هنگام، [[مادر]] [[ابوایوب]] اثاثیۀ [[پیامبر]]{{صل}} را به خانۀ خود برد. بدین ترتیب، [[افتخار]] میزبانی [[پیامبر]]{{صل}} نصیب ابوایوب انصاری شد<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹.</ref>.


==[[ابوایوب]] در دوران [[خلفا]]==
'''[[دلاوری]] ابوایوب انصاری در [[نهروان]]''': [[ابن ابی الحدید]] از ابوالعباس مبرد نقل می‌کند: [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} هنگامی که دریافت [[حجت]] را بر خوارج تمام کرده و آنها حاضر به [[مذاکره]] و [[ترک مخاصمه]] و [[قتال]] نیستند و هم‌چنان بر [[جنگ]] و [[خونریزی]] اصرار می‌ورزند، باز هم طبق روش و [[سنت رسول الله]]{{صل}} به [[یاران]] خود فرمود: «شما آغازگر جنگ نباشید تا آنان جنگ را شروع نمایند»{{متن حدیث|لاَ تَبْدَءُوهُمْ بِقِتَالٍ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ}} و ابوایوب انصاری را فرمانده میمنه سپاه خود قرار داد. در این جنگ چون ابوایوب خود را مورد حمله دید و از طرفی فرمان [[حضرت علی]]{{ع}} هم برای حمله صادر شد، [[دست]] به [[شمشیر]] برد و بر آن گروه [[نادان]] حمله کرد و دلاورانه شمشیر زد و یکی از سران خوارج به نام [[زید بن حصین]] طائی را به هلاکت رساند؛ چون آتش جنگ فرو نشست، به محضر امام{{ع}} آمد و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]، من زید بن حصین طائی را به قتل رساندم و چنان نیزه به سینه‌اش زدم که از پشت او خارج شد و به او گفتم: «ای دشمن خدا، [[بشارت]] باد بر تو [[آتش جهنم]]»<ref>{{عربی|ابشر یا عدو الله بالنار}}</ref> اما او در پاسخ گفت: به زودی (در [[قیامت]]) خواهی دانست کدام یک از ما به [[آتش]] سزاوارتریم. [[امام]]{{ع}} در راستای [[اطمینان قلب]] [[ابوایوب]] فرمود: «او به آتش جهنم سزاوارتر است»<ref>{{متن حدیث|هو أولی بها لیا}}، تاریخ طبری، ج۵، ص۸۷ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)| اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۵-۷۷.</ref>
*بعد از [[رحلت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[ابوایوب]] در زمره دوازده نفری است که در [[مسجد]] به پا خاستند و از [[حق]] [[امام علی]]{{ع}} به صراحت [[دفاع]] کردند. سخنان [[ابوایوب]] در [[حمایت]] از [[خلافت]] [[امام علی]]{{ع}} در جمع [[انصار]] و [[مهاجران]] در "[[سقیفه بنی ساعده]]" موجب شد تا [[ابوبکر]] برای رها کردن [[خلافت]] [[تصمیم]] بگیرد. [[ابوایوب]] با گروهی از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفتند تا [[ابوبکر]] را از [[منبر]] [[رسول خدا]] به پایین آورند؛ اما وقتی متوجه شدند [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] به [[صبر]] و [[سکوت]] است، از [[تصمیم]] خود منصرف شدند<ref> ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۳؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>.
*از چگونگی حضور [[ابوایوب]] در جنگ‌های زمان [[خلافت]] [[ابوبکر]] اطلاعی در دست نیست. احتمالاً بعضی از [[روایات]] که از عدم [[خروج]] او از [[مدینه]] پس از [[وفات رسول خدا]]{{صل}} تا [[خلافت]] [[امام علی]]{{ع}} خبر می‌دهد، مربوط به این دوره باشد. [[ابوایوب]]، در [[عهد]] [[خلافت]] [[عمر]] در بخشی از [[فتوحات]] [[شام]] [[شرکت]] داشت. وی در سال ۳۵ قمری که [[خانه]] [[عثمان]] به محاصره مخالفانش درآمد، به امر [[امام علی]]{{ع}} چند روزی [[امامت]] [[جماعت]] [[مدینه]] را به عهده گرفت<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴.</ref>.


==[[ابوایوب]] در زمان [[خلافت]] [[امام علی]]{{ع}}==
== صراحت و [[حق گویی]] ابوایوب در برابر معاویه ==
*پس از [[قتل عثمان]]، [[ابوایوب]] هم مانند دیگر [[یاران امام علی]]{{ع}}، از [[امام]] خواست تا [[خلافت]] را بپذیرد. با آغاز [[جنگ]] "[[جمل]]" [[فرمانده]] هزار نفر از [[سپاه امام]] شد و در "[[صفین]]" از خود رشادتی نشان داد که [[امام]] را به شگفتی واداشت. در [[نهروان]]، [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه امام]]{{ع}} و [[مأمور]] [[گفتگو]] با [[خوارج]] بود و [[پرچم]] [[امان]] را در دست گرفت و آنها را به [[صلح]] [[دعوت]] کرد. [[ابوایوب]] در پاسخ به اینکه چرا با [[اهل]] [[قبله]] می‌‌جنگد، می‌‌گفت: این خواسته [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود تا همراه [[امام علی]]{{ع}} با "[[ناکثین]]"، "[[قاسطین]]" و "[[مارقین]]" بجنگم. پس از [[جنگ نهروان]] در سال ۳۸ قمری، به [[فرمان]] [[امام علی]]{{ع}} [[امیر]] [[مدینه]] شد و در سال ۴۰ قمری به دنبال حمله "[[بُسر بن ارطاة]]" [[فرمانده سپاه]] [[معاویه]] به [[مدینه]]، چون [[آمادگی]] برای مقابله نداشت ناگزیر به ترک [[شهر]] شد و به [[کوفه]] آمد. [[امام]]{{ع}} برای مقابله با حملات [[معاویه]]، سپاهی تشکیل داد و [[ابوایوب]] را به [[فرماندهی]] ده هزار نفر برگزید. اما زمان زیادی نگذشت که [[امام]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و [[لشکر]] از هم پاشید<ref>ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>.  
[[ابن عساکر]] در [[تاریخ]] [[دمشق]] نقل می‌کند: پس از [[شهادت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} روزی ابوایوب بر معاویه وارد شد و معاویه او را بر تخت خود نشاند و از کارهای خود مرتباً سخن گفت و جمعی از [[شامیان]] هم حضور داشتند و گوش می‌دادند، در این موقع معاویه خطاب به ابوایوب گفت: ای ابوایوب، چه کسی در [[روز]] فلان و فلان (روز [[بدر]]) صاحب اسب بلقاء را کشت؟ ابوایوب هم با کمال جرأت گفت: «من او را کشتم؛ زیرا تو و پدرت بر شتری قرمز رنگ سوار بودید و [[پرچم]] [[کفر]] را حمل می‌کردید!»<ref>{{عربی|أنا قتلته، إذ أنت و أبوک علی الجمل الأحمر، معکما لواء الکفر}}</ref> معاویه که [[فکر]] نمی‌کرد ابوایوب با این صراحت، سابقه کفر او و پدرش را مطرح کند از [[خجالت]] سر به زیر انداخت و شامیان هم بر ابوایوب [[خشمگین]] شدند؛ سپس معاویه سر بلند کرد و در مقام عذرخواهی گفت: رها کن، رها کن، به [[جان]] خودم من از این موضوع از تو نپرسیدم و قصدم هم این نبود<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۸۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی ج۱]]، ص۷۸.</ref>
==[[رحلت]] [[ابوایوب]]==
*از [[زندگی]] [[ابوایوب]] پس از [[شهادت]] [[امام علی]]{{ع}}، جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضد [[رومیان]]، [[آگاهی]] چندانی در دست نیست. البته با توجه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در [[دفاع]] از [[امام علی]]{{ع}}، [[عالمان شیعه]] حضور او را در سپاهی به [[فرماندهی]] [[یزید بن معاویه]]، یا به [[انگیزه]] تقویت [[اسلام]] در برابر [[کافران]] و یا به [[دلیل]] اجازه [[امام]] [[معصوم]] به او دانسته‌اند.
* [[ابوایوب]] سرانجام هنگام محاصره دیوار [[شهر]] [[قسطنطنیه]] در سال ۴۹ یا ۵۲ قمری درگذشت و بنابر وصیتش، در پایانی‌ترین نقطه [[خاک]] [[دشمن]] که [[سپاه اسلام]] به آنجا می‌رسیدند مدفون شد. بر اساس روایتی دیگر، [[ابوایوب]] روایتی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرد که در آن، از مدفون شدن مردی [[صالح]] کنار دیوارهای [[قسطنطنیه]] خبر داده بود و [[ابوایوب]] می‌خواست همان [[نیک]] مرد باشد. گویا [[مزار]] وی مورد [[احترام]] [[مسیحیان]] و [[مسلمانان]] بوده است<ref>  ر.ک: باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۶۰۴؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۶۱؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.</ref>.


==استادان==
== درگذشت ابوایوب ==
{{فهرست اثر}}
ابوایوب در تمام طول عمر با [[برکت]] خود همواره پا به رکاب و [[شمشیر]] به دست بود و برای اعتلای اسلام و [[دفاع از حق]] در میدان‌های [[جنگ]] [[نبرد]] کرد. همچنین در سه جنگ زمان خلافت حضرت علی{{ع}} در رکاب آن حضرت جنگید و از [[اسلام]] [[دفاع]] کرد. او در پایان عمر طولانی خود نیز در سال ۵۱ یا ۵۲ هجری قمری [[زمان]] [[سلطنت]] معاویه، در حالی که در [[روم]] سرگرم [[جهاد]] با نیروهای [[ارتش]] روم بود، مریض شد و از [[دنیا]] رفت و در همان سرزمین نزدیک [[قسطنطنیه]] به خاک سپرده شد<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۸۱ و ر. ک: الاصابه، ج۲، ص۲۳۵ و تهذیب التهذیب، ج۳، ص۵۱۰.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۶۴؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱]]، ص۶۰۴.</ref>
{{ستون-شروع|2}}
 
*[[ابی بن کعب بن قیس بن عبید بن زید]] مشهور به [[ابی بن کعب|ابی بن کعب انصاری]]
==[[خانه]] [[ابو ایوب انصاری]]==
*[[حفصة بنت عمر بن خطاب بن نفیل]] مشهور به [[حفصه بنت عمر|حفصة بنت عمر العدویة]]
این خانه که یکی از بهترین و با فضیلت‌ترین خانه‌های [[مدینه]] است، حدود هفت ماه افتخار میزبانی [[رسول خدا]]{{صل}} را داشته است. بنای آن را به «تُبَّع» [[پادشاه]] «[[حمیر]]» به نام «اسعد بن مَلِکیکَرب» نسبت می‌دهند. می‌گویند وی همراه چهار صد تن از [[علما]] و بزرگان [[قوم]] خود به مدینه وارد شد؛ علمای همراه وی با یکدیگر متفق شدند که از مدینه خارج نشده و همان جا ساکن شوند. هنگامی که تُبَّع علت این امر را جویا شد؛ پاسخ دادند؛ ما در کتاب خود خوانده‌ایم که [[پیامبری]] به نام محمد یا احمد به این [[شهر]] [[هجرت]] می‌کند و ما می‌مانیم شاید به دیدار او موفق شده و به او [[ایمان]] آوریم. تُبع نیز درخواست آنان را پذیرفت و خانه‌ای برای هر یک ساخته، همسری [[انتخاب]] و [[مال]] فراوانی به ایشان بخشید. در این میان خانه‌ای نیز برای [[پیامبر]] [[موعود]] ساخت و آن را به علمای یاد شده سپرد تا نسل به نسل برای او [[حفظ]] کنند.
*[[زید بن ثابت بن ضحاک بن زید بن لوذان]] مشهور به [[زید بن ثابت انصاری]]
این خانه بین آنان و [[فرزندان]] ایشان دست به دست گشت تا این که به «ابو ایوب انصاری» رسید و پیامبر{{صل}} هنگام ورود به مدینه در آن ساکن شدند<ref>تاریخ المعالم المدینة المنوره، احمد یاسین الخیاری، ص۱۶۷.</ref>. رسول خدا{{صل}} در طبقه زیرین و [[ابوایوب]] در طبقه بالا مستقر شدند. رسول خدا{{صل}} مدت هفت ماه در آن ماندند و هنگامی که [[خانه]] ایشان در کنار [[مسجدالنبی]]{{صل}} ساخته شد، به آنجا نقل مکان کردند. پس از [[مرگ]] [[ابوایوب]]، [[خانه]] وی به «[[افلح]]» از [[غلامان]] [[پیامبر]]{{صل}} منتقل شد و «[[مغیره]] بن عبدالرحمان» آن را به هزار دینار خرید<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۹۸؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۳۶۸.</ref>. بعدها «[[ملک]] شهاب الدین غازی» [[برادر]] «نورالدین محمود زنگی» ملقب به [[شهید]]، مدرسه‌ای در آن به نام [[مدرسه]] «شهابیه» ساخت<ref>وفاء الوفاء، سمهودی، ج۱، ص۲۵۶ – ۲۶۷.</ref>.
*[[عائشة بنت عبدالله بن عثمان بن عامر]] مشهور به [[عایشه|عائشة بنت ابی بکر صدیق]]
 
*[[عبد الرحمن بن صخر]] مشهور به [[ابو هریرة دوسی]]
این خانه دو طبقه تا اوایل دوران سعودی همچنان باقی بود و سپس به سبب بی‌توجهی، طبقه بالای آن به حالت مخروبه‌ای درآمد و طبقه زیرین نیز به مغازه‌ای تبدیل شد. در سال ۱۴۰۷ قمری (۱۳۶۶ شمسی) آن را در توسعه‌های اطراف [[مسجد]] به کلی تخریب و هیچ اثر و نشانی از آن باقی نگذاشتند. موقعیت دقیق خانه ابوایوب انصاری در گوشه جنوب شرقی [[مسجد النبی]]{{صل}} یعنی در مجاورت «باب [[البقیع]]» و در سه متری شرق کتابخانه [[عارف]] پاشا بود که همراه آن تخریب شد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص۴۴۲.</ref>.
*[[عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی]] مشهور به [[عقبة بن عامر جهنی]]
*[[عوف بن مالک بن ابی عوف]] مشهور به [[عوف بن مالک اشجعی]]
*[[مسلمة بن مخلد بن صامت بن نیار بن لوذان]] مشهور به [[مسلمة بن مخلد انصاری]]
*[[معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبد شمس]] مشهور به [[معاویة بن ابی سفیان اموی]]<ref>[http://hadith.islam-db.com/narrators/2650/%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%83%D9%84%D9%8A%D8%A8-%D8%A8%D9%86-%D8%AB%D8%B9%D9%84%D8%A8%D8%A9-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF-%D8%B9%D9%88%D9%81-%D8%A8%D9%86-%D8%BA%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%83-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1 موسوعة الحدیث]</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


==شاگردان==
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|2}}
*[[ابو اسحاق]] مشهور به [[ابو اسحاق مولی بنی هاشم]]
*[[ابو الاحوص]] مشهور به [[ابو الاحوص مولی بنی لیث]]
*[[ابو الشمال بن ضباب]] مشهور به [[ابو الشمال بن ضباب]]
*[[ابو سعد]] مشهور به [[ابو سعد المکی]]
*[[ابو سورة]] مشهور به [[ابو سورة انصاری]]
*[[ابو محمد]] مشهور به [[ابو محمد الحضرمی]]
*[[احزاب بن اسید]] مشهور به [[احزاب بن راشد السماعی]]
*[[اسلم بن یزید]] مشهور به [[اسلم بن یزید المصری]]
*[[اصبغ بن نباتة]] مشهور به [[اصبغ بن نباتة التمیمی]]
*[[افلح]] مشهور به [[افلح مولی ابی ایوب انصاری]]
*[[ام ایوب بنت قیس بن سعد بن قیس بن عمرو]] مشهور به [[ام ایوب بنت قیس الخزرجیة]]
*[[انس بن مالک بن النضر بن ضمضم بن زید]] مشهور به [[انس بن مالک انصاری]]
*[[ایوب بن خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة]] مشهور به [[ایوب بن خالد انصاری]]
*[[ابراهیم بن شمر بن یقظان بن عامر بن]] مشهور به [[ابراهیم بن ابی عبلة العقیلی]]
*[[ابراهیم بن عبدالله بن حنین]] مشهور به [[ابراهیم بن عبدالله الهاشمی]]
*[[ابراهیم بن یزید بن قیس بن الاسود بن]] مشهور به [[ابراهیم النخعی]]
*[[اسماعیل بن بشیر]] مشهور به [[اسماعیل بن بشیر المدنی]]
*[[اسماعیل بن عبید الله بن اقرم]] مشهور به [[اسماعیل بن ابی المهاجر قرشی]]
*[[اسود بن یزید بن قیس بن عبدالله بن علقمة]] مشهور به [[الاسود بن یزید النخعی]]
*[[براء بن عازب بن الحارث بن عدی بن مجدعة]] مشهور به [[البراء بن عازب انصاری]]
*[[ربیع بن خثیم بن عائذ بن عبدالله بن موهب]] مشهور به [[الربیع بن خثیم الثوری]]
*[[قاسم بن عبدالرحمن]] مشهور به [[القاسم بن عبدالرحمن الشامی ]]
*[[مسور بن مخرمة بن نوفل بن اهیب بن]] مشهور به [[المسور بن مخرمة قرشی  ]]
*[[مسیب بن رافع]] مشهور به [[المسیب بن رافع الاسدی ]]
*[[مطلب بن عبدالله بن حنطب بن الحارث]] مشهور به [[المطلب بن عبدالله المخزومی]]
*[[مقدام بن معدی کرب بن عمرو بن یزید]] مشهور به [[المقدام بن معدی کرب الکندی ]]
*[[جابر بن سمرة بن جنادة بن عمرو بن جندب]] مشهور به [[جابر بن سمرة العامری]]
*[[جبیر بن نفیر بن مالک بن عامر]] مشهور به [[جبیر بن نفیر الحضرمی]]
*[[حبیب بن اوس]] مشهور به [[حبیب بن اوس الثقفی]]
*[[حصین بن جندب بن عمرو بن الحارث بن وحشی]] مشهور به [[الحصین بن جندب المذحجی]]
*[[حکیم بن بشیر]] مشهور به [[حکیم بن بشیر]]
*[[حمید بن عبدالرحمن]] مشهور به [[حمید بن عبدالرحمن الحمیری]]
*[[حمید بن عبدالرحمن بن عوف]] مشهور به [[حمید بن عبدالرحمن الزهری]]
*[[خالد بن ابی ایوب]] مشهور به [[خالد بن ابی ایوب انصاری]]
*[[داود بن ابی صالح]] مشهور به [[داود بن ابی صالح الحجازی]]
*[[رافع بن اسحاق]] مشهور به [[رافع بن اسحاق انصاری]]
*[[ریاح بن الحارث]] مشهور به [[ریاح بن الحارث النخعی]]
*[[زبید بن الحارث بن عبد الکریم بن عمرو]] مشهور به [[زبید بن الحارث الیامی]]
*[[زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان]] مشهور به [[زید بن ثابت انصاری]]
*[[زید بن خالد]] مشهور به [[زید بن خالد الجهنی]]
*[[سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب]] مشهور به [[سالم بن عبدالله العدوی]]
*[[سعد بن مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبة]] مشهور به [[ابو سعید الخدری]]
*[[سعید بن المسیب بن حزن بن ابی وهب بن]] مشهور به [[سعید بن المسیب قرشی]]
*[[سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن الحارث]] مشهور به [[سفیان بن عبدالله الثقفی]]
*[[سفیان بن وهب]] مشهور به [[سفیان بن وهب الخولانی]]
*[[سلمان]] مشهور به [[سلمان الاغر]]
*[[صدی بن عجلان بن وهب بن عمرو بن عامر بن]] مشهور به [[صدی بن عجلان الباهلی]]
*[[طاوس بن کیسان]] مشهور به [[طاوس بن کیسان الیمانی]]
*[[طلحة بن عبید الله بن کریز بن جابر بن]] مشهور به [[طلحة بن عبید الله الخزاعی]]
*[[طلحة بن نافع]] مشهور به [[طلحة بن نافع قرشی]]
*[[عاصم بن سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن]] مشهور به [[عاصم بن سفیان الثقفی]]
*[[عامر بن سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف]] مشهور به [[عامر بن سعد قرشی]]
*[[عامر بن شراحیل]] مشهور به [[عامر الشعبی ]]
*[[عباد بن تمیم بن غزیة]] مشهور به [[عباد بن تمیم المازنی]]
*[[عبادة بن الولید بن عبادة بن الصامت]] مشهور به [[عبادة بن الولید انصاری]]
*[[عبد الحمید بن واصل]] مشهور به [[عبد الحمید بن واصل الباهلی]]
*[[عبدالرحمن بن ابزی]] مشهور به [[عبدالرحمن بن ابزی الخزاعی]]
*[[عبدالرحمن بن یسار]] مشهور به [[عبدالرحمن بن ابی لیلی انصاری  ]]
*[[عبدالرحمن بن سعاد]] مشهور به [[عبدالرحمن بن سعاد المدنی]]
*[[عبدالرحمن بن صخر]] مشهور به [[ابو هریرة الدوسی ]]
*[[عبدالرحمن بن عبد]] مشهور به [[عبدالرحمن بن عبد القاری  ]]
*[[عبدالرحمن بن یزید بن جاریة بن العطاف]] مشهور به [[عبدالرحمن بن جاریة انصاری ]]
*[[عبدالله بن حنین بن اسد بن هاشم]] مشهور به [[عبدالله بن حنین قرشی ]]
*[[عبدالله بن زید بن عمرو بن ناتل بن مالک]] مشهور به [[عبدالله بن زید الجرمی ]]
*[[عبدالله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم]] مشهور به [[عبدالله بن العباس قرشی ]]
*[[عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف]] مشهور به [[ابو سلمة بن عبدالرحمن الزهری  ]]
*[[عبدالله بن عمر بن الخطاب بن نفیل]] مشهور به [[عبدالله بن عمر العدوی ]]
*[[عبدالله بن عمرو بن عبد]] مشهور به [[عبدالله بن عمرو المخزومی]]
*[[عبدالله بن کعب بن مالک بن عمرو بن القین]] مشهور به [[عبدالله بن کعب انصاری ]]
*[[عبدالله بن مالک بن ابی الاسحم]] مشهور به [[عبدالله بن عبد الملک الجیشانی ]]
*[[عبدالله بن مسعود بن حبیب بن شمخ]] مشهور به [[عبدالله بن مسعود ]]
*[[عبدالله بن یزید]] مشهور به [[عبدالله بن یزید المعافری ]]
*[[عبدالله بن یزید بن زید بن حصن بن عمرو]] مشهور به [[عبدالله بن یزید الاوسی]]
*[[عبدالله بن یعیش]] مشهور به [[عبدالله بن یعیش]]
*[[عبید بن تعلی]] مشهور به [[عبید بن تعلی الطائی]]
*[[عثمان بن جبیر]] مشهور به [[عثمان بن جبیر انصاری]]
*[[عثمان بن یعلی بن مرة بن وهب بن جابر]] مشهور به [[عثمان بن یعلی الثقفی]]
*[[عروة بن الزبیر بن العوام بن خویلد بن اسد]] مشهور به [[عروة بن الزبیر الاسدی ]]
*[[عطاء بن اسلم]] مشهور به [[عطاء بن ابی رباح قرشی  ]]
*[[عطاء بن یزید]] مشهور به [[عطاء بن یزید الجندعی  ]]
*[[عطاء بن یسار]] مشهور به [[عطاء بن یسار الهلالی  ]]
*[[عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی]] مشهور به [[عقبة بن عامر الجهنی ]]
*[[علقمة بن قیس بن عبدالله بن مالک بن علقم]] مشهور به [[علقمة بن قیس النخعی ]]
*[[علی بن الصلت]] مشهور به [[علی بن الصلت]]
*[[علی بن مدرک]] مشهور به [[علی بن مدرک النخعی ]]
*[[عمارة بن عبدالله بن صیاد]] مشهور به [[عمارة بن عبدالله انصاری ]]
*[[عمارة بن غزیة بن الحارث بن عمرو بن غزیة]] مشهور به [[عمارة بن غزیة انصاری ]]
*[[عمر بن ثابت بن الحارث]] مشهور به [[عمر بن ثابت الخزرجی]]
*[[عمر بن عبدالله]] مشهور به [[عمر بن عبدالله المدنی ]]
*[[عمرو بن الاسود]] مشهور به [[عمیر بن الاسود العنسی]]
*[[عمرو بن ثابت]] مشهور به [[عمرو بن ثابت العتواری]]
*[[عمرو بن میمون]] مشهور به [[عمرو بن میمون الاودی ]]
*[[قتادة بن دعامة بن قتادة بن عزیز بن عمرو]] مشهور به [[قتادة بن دعامة السدوسی  ]]
*[[قرثع]] مشهور به [[قرثع الضبی]]
*[[قیس بن مالک بن انس]] مشهور به [[مالک بن ابی قیس المازنی]]
*[[محفوظ بن علقمة بن شهاب]] مشهور به [[محفوظ بن علقمة الحضرمی]]
*[[محمد بن المنکدر بن عبدالله بن الهدیر]] مشهور به [[محمد بن المنکدر قرشی  ]]
*[[محمد بن سیرین]] مشهور به [[محمد بن سیرین انصاری  ]]
*[[محمد بن کعب بن سلیم بن اسد بن عمرو]] مشهور به [[محمد بن کعب القرظی  ]]
*[[محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبدالله]] مشهور به [[محمد بن شهاب الزهری  ]]
*[[مخنف بن سلیم بن الحارث بن عوف بن ثعلبة]] مشهور به [[مخنف بن سلیم العبدی ]]
*[[مرثد بن عبدالله]] مشهور به [[مرثد بن عبدالله الیزنی ]]
*[[مکحول بن شهراب بن شاذل]] مشهور به [[مکحول بن ابی مسلم الشامی ]]
*[[موسی بن طلحة بن عبید الله]] مشهور به [[موسی بن طلحة قرشی ]]
*[[نصر بن علقمة بن محفوظ بن علقمة]] مشهور به [[نصر بن علقمة الحضرمی]]
*[[ابو شعیب]] مشهور به [[ابو شعیب الحضرمی]]
*[[خارجة بن عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب]] مشهور به [[خارجة بن عبدالله الزهری]]
*[[خثیم]] مشهور به [[خثیم القاری]]
*[[زیاد بن انعم بن ذری بن یحمد بن معد]] مشهور به [[زیاد بن انعم الشعبانی]]
*[[سعید بن ثوبان]] مشهور به [[سعید بن ثوبان]]
*[[سلمان بن فروخ]] مشهور به [[سلیمان بن فروخ الازدی]]
*[[سورة بن الحکم]] مشهور به [[سورة بن الحکم الکوفی]]
*[[عبایة بن ربعی]] مشهور به [[عبایة بن ربعی الاسدی]]
*[[عبدالرحمن بن معمر بن حزم بن زید]] مشهور به [[عبدالرحمن بن معمر انصاری]]
*[[عبدالله بن ابی ایوب]] مشهور به [[عبدالله بن ابی ایوب انصاری]]
*[[عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب]] مشهور به [[عبدالله بن سعد الزهری]]
*[[عبدالله بن سوید]] مشهور به [[عبدالله بن شداد التیمی]]
*[[عبدالله بن عبد]] مشهور به [[عبدالله بن عبد القاری]]
*[[عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله]] مشهور به [[عبدالله بن عبدالرحمن العدوی]]
*[[عبدالله بن عمرو]] مشهور به [[عبدالله بن عمرو القاریء]]
*[[عبدالله بن عمرو بن عبدالله بن صفوان]] مشهور به [[عبدالله بن عمرو النصری]]
*[[علاء بن کثیر]] مشهور به [[العلاء بن کثیر الاسکندرانی ]]
*[[علقمة بن سفیان بن عبدالله]] مشهور به [[علقمة بن سفیان الثقفی]]
*[[کرز بن وبرة]] مشهور به [[کرز بن وبرة الحارثی]]
*[[محمد بن ثابت بن شرحبیل بن ابی عزیز]] مشهور به [[محمد بن عبدالرحمن قرشی]]
*[[مسلم بن ایمن]] مشهور به [[مسلم بن ابی کریمة التمیمی]]
*[[عبادة بن عمر بن عبادة بن عوف]] مشهور به [[عبادة بن عمرو بن عبادة]]
*[[عباد بن ناشرة]] مشهور به [[عباد بن ناشرة المصری]]
*[[ابان بن الحسن]] مشهور به [[ابان بن الحسن]]
*[[معمر بن حزم بن یزید بن لوذان بن عمرو]] مشهور به [[معمر بن حزم الحزمی]]
*[[یعقوب بن عفیف بن المسیب]] مشهور به [[یعقوب بن عفیف]]
*[[یزید بن عبدالله]] مشهور به [[یزید بن عبدالله الیزنی]]
*[[جبیر]] مشهور به [[جبیر انصاری]]
*[[عتاب بن ثعلبة]] مشهور به [[عتاب بن ثعلبة]]<ref>[http://hadith.islam-db.com/narrators/2650/%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%83%D9%84%D9%8A%D8%A8-%D8%A8%D9%86-%D8%AB%D8%B9%D9%84%D8%A8%D8%A9-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF-%D8%B9%D9%88%D9%81-%D8%A8%D9%86-%D8%BA%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%83-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1 موسوعة الحدیث]</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[عبدالرحمن بن ابی ایوب انصاری]] (فرزند)
* [[کارگزاران خلفا بر مدینه]]
* [[کارگزاران امام علی]]
* [[کارگزاران امام علی بر مدینه]]
* [[خزرج]] (قبیله)
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{ستون-شروع|2}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری - ده پهلوانی (مقاله)|مقاله «ابوایوب انصاری»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[ابوایوب انصاری - موسوی (مقاله)|مقاله «ابوایوب انصاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[ابوایوب انصاری - باغستانی (مقاله)|مقاله «ابوایوب انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی ج'''١]]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]'''
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان}}
{{پایان منابع}}
# [http://hadith.islam-db.com/narrators/2650/%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B2%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%83%D9%84%D9%8A%D8%A8-%D8%A8%D9%86-%D8%AB%D8%B9%D9%84%D8%A8%D8%A9-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF-%D8%B9%D9%88%D9%81-%D8%A8%D9%86-%D8%BA%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%83-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1 موسوعة الحدیث]
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{صحابه انصار}}


==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{صحابه}}
[[رده:انصار]]
[[رده:انصار]]
[[رده:بدریون]]
[[رده:بدریون]]
خط ۲۲۶: خط ۱۲۳:
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:کارگزاران حکومت امام علی]]
[[رده:خزرج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۹

ابوایوب انصاری
مسجد ایوب سلطان در استانبول
نام کاملخالد بن زید بن کلیب
جنسیتمرد
کنیهابوایوب
از قبیلهخزرج
پسرعبدالرحمن بن ابی ایوب انصاری
محل زندگیمدینه
درگذشت۵۲ هجری
محل آرامگاهاستانبول
از اصحاب
حضور در جنگ
فعالیت‌های او
علت شهرتمیزبانی از پیامبر در زمان هجرت به مدینه
مشخصات حدیثی
راوی از
مشایخ او

نسب

ابو ایوب خالد بن زید بن کلیب انصاری بدری، مدنی، خزرجی مشهور به ابوایوب انصاری بود[۱]. مادرش از نوادگان امرؤالقیس شاعر و یکی از همسرانش دختر «زید بن ثابت» بود. وی از بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) بود که در جنگ بدر و دیگر غزوه‌های پیامبر شرکت کرده و از سابقین در اسلام است و در بیعت عقبه در مکه مکرمه جزء هفتاد نفری بود که با رسول خدا(ص) مخفیانه بیعت و حضرت را به مدینه دعوت کردند و رسول خدا(ص) در عقد اخوتی که بین اصحاب برقرار کرد، بین ابوایوب و مصعب بن عمیر عقد برادری خواند[۲].

ابوایوب یکی از پنج انصاری است که در عهد رسول خدا(ص) به گردآوری قرآن پرداختند[۳]. در عهد خلیفه دوم، معلم قرآن شناخته شد[۴] و در سال‌های پایانی عمرش هنگام محاصره قسطنطنیه، چون شنید واژه ﴿تَّهْلُكَةِ در آیه ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۵] به اشتباه بر عمل سرباز مسلمانی که به سوی دشمن حمله می‌کند تطبیق می‌شود، به تفسیر درست آیه پرداخت و هلاکت مورد اشاره در آیه را به کسانی مربوط دانست که در برابر زندگی و ثروت دنیا، از پیامبر(ص) و خدا دست می‌کشیدند[۶].[۷]

اقامت پیامبر(ص) در خانه ابوایوب انصاری

زمانی که رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد و به مدینه رسید، رؤسای قبایل درصدد بودند پیامبر به منزل آنها برود؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: «افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرموده‌اند کجا بروم»[۸]. سرانجام، ناقه پیامبر(ص) در زمین وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو کودک یتیم بود، در نزدیکی خانه ابوایوب انصاری، زانو زد و پیامبر(ص) آن زمین را خرید و مسجدالنبی را در آنجا ساخت و مادر ابوایوب انصاری اثاثیه پیامبر(ص) را به خانه خود برد. در این بین که اصرار و سماجت مردم برای مهمان‌داری آن بزرگوار، به اوج رسیده بود. حضرت، نزاع آنان را قطع کرد و فرمود: «أین الرحل؟ لوازم سفر من کجاست؟» بدین ترتیب، افتخار میزبانی پیامبر(ص) نصیب ابوایوب انصاری شد[۹].[۱۰].

به دلیل آنکه ابوایوب، میهمان‌دار پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بود مورد لطف مسلمانان قرار می‌گرفت؛ نقل شده است که ابن‌عباس نزد ابوایوب آمد و گفت: «همان‌طور که شما خانه‌ات را به پیامبر(ص) واگذار کردی، من می‌خواهم خانه مسکونی خود را به تو واگذارم». سپس ابن عباس از منزلی که در آن سکونت داشت بیرون آمد و آنجا را با تمام اثاثیه و لوازم زندگی که در آن بود به وی واگذار کرد[۱۱].[۱۲]

ارادت و اخلاص ابوایوب به امیرالمؤمنین(ع)

ابوایوب، هیچ‌گاه ایمان و ارادتش به ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بعد از پیامبر(ص) کم نشد و همواره به توصیه‌های رسول خدا(ص) در حق اهل‌بیت(ع) گوش جان سپرده و در راه تحقق این امر الهی از هیج تلاشی فروگذار نبود[۱۳]. وی از جمله دوازده نفری است که با خلافت ابوبکر صریحاً مخالفت کردند و علی بن ابی طالب(ع) را بر او مقدم شمرد، این دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند[۱۴] که هر کدام مطالب بسیار ارزنده‌ای در برابر مردم و ابوبکر ایراد کردند، از جمله آنان ابوایوب انصاری بود که بعد از عثمان بن حنیف برخاست و به ابوبکر چنین گفت: «از خدا بترسید و درباره اهل بیت پیامبرتان ظلم نکنید و امر خلافت و رهبری جامعه را به اهل بیت رسول خدا(ص) بازگردانید، که همانا شما و ما در این جا و جاهای دیگر به تکرار از پیامبر خدا(ص) شنیده‌ایم که می‌فرمود:»اهل‌بیت من به امر خلافت و رهبری امت اسلامی از شما سزاوارترند». این را گفت و نشست[۱۵].[۱۶]

ابوایوب و نقل حدیث غدیر

ابو ایوب از صحابیانی است که احادیث فراوانی نقل کرده و در فضایل علی(ع) نیز بسیار روایت کرده است. او از جمله راویان حدیث «غدیر» و حدیث «ثقلین» است[۱۷]. رباح بن حارث نخعی می‌گوید: من در خدمت حضرت علی(ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب‌دار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: «سلام بر تو ای مولا و سرور ما». امیرالمؤمنین(ع) سلام آنها را پاسخ داد و بعد فرمود: «چگونه مرا مولای خود می‌خوانید، مگر نه اینکه شما عده‌ای از اعراب بادیه نشینید؟» گفتند: آری، اما از رسول خدا(ص) شنیدیم که در روز غدیرخم فرمود: «هرکس من مولای اویم علی نیز مولای اوست، خداوندا، یاران اون را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کنند، یاریش فرما و کسی که او را خوار کند، مخذولش گردان»[۱۸]. راوی می‌گوید: حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند به گونه‌ای که دندان‌های آن حضرت دیده شد. سپس فرمود:» ای مردم شاهد باشید که پیامبرتان در حق من چه فرموده و چگونه شما را به یاری من فرمان داده است«. رباح بن حارث نخعی می‌گوید: طولی نکشید که این گروه نقاب‌دار به سوی مرکب‌ها و بارهای خود بازگشتند و من آنان را دنبال کردم و از یکی از آنان پرسیدم، شما کی هستید؟ گفتند: ما گروهی از انصاریم و آن یکی هم ـ اشاره به شخص خاصی کرد ـ» ابوایوب انصاری«صاحب منزل پیامبر خدا(ص) است. راوی می‌گوید» من جلو رفتم و به حضور وی رسیدم و با او مصافحه کردم[۱۹].[۲۰]

اقامه نماز جماعت ابوایوب، به جای عثمان

در سال ۳۵ هجری، هنگامی که مهاجر و انصار، عثمان را به علت انحرافات و بدعت‌هایی که گذاشته بود، از ورود به مسجد و اقامه نماز جلوگیری کردند. سعد القَرظ مؤذن مسجد نزد حضرت علی بن ابی طالب(ع) آمد و گفت: اکنون که خلیفه از امامت نماز منع شده است، چه کسی باید با مردم نماز بگزارد؟ حضرت علی(ع) فرمود: «به خالد بن بن زید (ابوایوب) بگویید نماز جماعت را با مردم اقامه کند»[۲۱].[۲۲]

ابوایوب در جنگ‌های عصر خلافت علی(ع)

ابوایوب انصاری جزء آن دسته از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم(ص) است که در جنگ‌های جمل و صفین در کنار حضرت علی(ع) بود و در رکابش شمشیر زد و در جنگ نهروان هم در مقدمه سپاه و پیشاپیش برای جنگ با خوارج پیش رفته است[۲۳].[۲۴] اینک شرح کوتاهی از موضع او را در جنگ صفین و نهروان می‌آوریم:

در جنگ صفین: معاویه برای ابوایوب انصاری نامه‌ای نوشت و به نقل عمرو بن شمر، معاویه در پایان‌ نامه‌اش اشعاری در تهدید ابوایوب و یاران حضرت نسبت به قتل عثمان، نوشته بود. ابوایوب چون مقصود معاویه را از نامه ندانست به حضور امیرالمؤمنین علی(ع) آمد و گفت: معاویه نامه‌ای برای من نوشته که مقصودش را نمی‌دانم. امام(ع) وقتی نامه را خواند، فرمود: «مقصود معاویه این است که من هرگز کشتن عثمان را فراموش نمی‌کنم». ابوایوب با اجازه امیرمؤمنان، نامه معاویه را پاسخ داد و یادآور شد که ای معاویه، تو با این مثلی که نوشته بودی و آن را در مورد کشتن عثمان آورده بودی، بدان ما عثمان را نکشته‌ایم، بلکه کسی که یزید بن اسد و مردم شام را از یاری عثمان بازداشت و آرزوی مرگ وی را می‌نمود، تو بودی و او به دست انصار کشته نشده است، بلکه دیگران او را به قتل رساندند[۲۵]. در نتیجه ابوایوب با بی‌اعتنایی به تهدید معاویه، حضرت علی(ع) را در جنگ صفین یاری کرد[۲۶].

پیام به خوارج: وقتی که خوارج نهروان آماده جنگ با امیرالمؤمنین علی(ع) شدند، حضرت علی(ع) صحابی بزرگ رسول خدا(ص) قیس بن سعد بن عباده را که در رکابش بود، به سوی خوارج فرستاد؛ ولی گفتار سعد هیچ تأثیری در روحیه خصمانه آنها نگذاشت و هم‌چنان بر طبل جنگ و مخالفت با حضرت کوبیدند. امام(ع) برای اتمام حجت بیشتر، صحابی بزرگ ابوایوب انصاری را به سوی آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و موعظه و نصیحت جلو خونریزی را بگیرد. ابوایوب وقتی مقابل خوارج قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنین گفت: «ای بندگان خدا، ما و شما بر همان عهد و پیمان سابق پایداریم و میان ما و شما اختلافی نیست، پس چرا این گونه در برابر ما لشکر آراسته‌اید و کمر به قتل ما بسته‌اید؟!». خوارج در پاسخ او به دلیل واهی و بی‌منطقی تمسک کرده و گفتند: اگر امروز هم فرمان شما را گردن نهیم و تابعیت شما را بپذیریم، باز شما چون گذشته، تن به حکمیت می‌دهید و حکم خدا را به غیر خدا وا می‌گذارید. ابوایوب در پاسخ آنها گفت: شما را به خداوند سوگند می‌دهم مبادا از ترس حوادثی که شاید هرگز تکرار نشود، پیشاپیش فتنه‌ای برانگیزید و آتش جنگی را شعله‌ور سازید[۲۷].

دلاوری ابوایوب انصاری در نهروان: ابن ابی الحدید از ابوالعباس مبرد نقل می‌کند: امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که دریافت حجت را بر خوارج تمام کرده و آنها حاضر به مذاکره و ترک مخاصمه و قتال نیستند و هم‌چنان بر جنگ و خونریزی اصرار می‌ورزند، باز هم طبق روش و سنت رسول الله(ص) به یاران خود فرمود: «شما آغازگر جنگ نباشید تا آنان جنگ را شروع نمایند»«لاَ تَبْدَءُوهُمْ بِقِتَالٍ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ» و ابوایوب انصاری را فرمانده میمنه سپاه خود قرار داد. در این جنگ چون ابوایوب خود را مورد حمله دید و از طرفی فرمان حضرت علی(ع) هم برای حمله صادر شد، دست به شمشیر برد و بر آن گروه نادان حمله کرد و دلاورانه شمشیر زد و یکی از سران خوارج به نام زید بن حصین طائی را به هلاکت رساند؛ چون آتش جنگ فرو نشست، به محضر امام(ع) آمد و عرض کرد: ای امیرمؤمنان، من زید بن حصین طائی را به قتل رساندم و چنان نیزه به سینه‌اش زدم که از پشت او خارج شد و به او گفتم: «ای دشمن خدا، بشارت باد بر تو آتش جهنم»[۲۸] اما او در پاسخ گفت: به زودی (در قیامت) خواهی دانست کدام یک از ما به آتش سزاوارتریم. امام(ع) در راستای اطمینان قلب ابوایوب فرمود: «او به آتش جهنم سزاوارتر است»[۲۹].[۳۰]

صراحت و حق گویی ابوایوب در برابر معاویه

ابن عساکر در تاریخ دمشق نقل می‌کند: پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع) روزی ابوایوب بر معاویه وارد شد و معاویه او را بر تخت خود نشاند و از کارهای خود مرتباً سخن گفت و جمعی از شامیان هم حضور داشتند و گوش می‌دادند، در این موقع معاویه خطاب به ابوایوب گفت: ای ابوایوب، چه کسی در روز فلان و فلان (روز بدر) صاحب اسب بلقاء را کشت؟ ابوایوب هم با کمال جرأت گفت: «من او را کشتم؛ زیرا تو و پدرت بر شتری قرمز رنگ سوار بودید و پرچم کفر را حمل می‌کردید!»[۳۱] معاویه که فکر نمی‌کرد ابوایوب با این صراحت، سابقه کفر او و پدرش را مطرح کند از خجالت سر به زیر انداخت و شامیان هم بر ابوایوب خشمگین شدند؛ سپس معاویه سر بلند کرد و در مقام عذرخواهی گفت: رها کن، رها کن، به جان خودم من از این موضوع از تو نپرسیدم و قصدم هم این نبود[۳۲].[۳۳]

درگذشت ابوایوب

ابوایوب در تمام طول عمر با برکت خود همواره پا به رکاب و شمشیر به دست بود و برای اعتلای اسلام و دفاع از حق در میدان‌های جنگ نبرد کرد. همچنین در سه جنگ زمان خلافت حضرت علی(ع) در رکاب آن حضرت جنگید و از اسلام دفاع کرد. او در پایان عمر طولانی خود نیز در سال ۵۱ یا ۵۲ هجری قمری زمان سلطنت معاویه، در حالی که در روم سرگرم جهاد با نیروهای ارتش روم بود، مریض شد و از دنیا رفت و در همان سرزمین نزدیک قسطنطنیه به خاک سپرده شد[۳۴].[۳۵]

خانه ابو ایوب انصاری

این خانه که یکی از بهترین و با فضیلت‌ترین خانه‌های مدینه است، حدود هفت ماه افتخار میزبانی رسول خدا(ص) را داشته است. بنای آن را به «تُبَّع» پادشاه «حمیر» به نام «اسعد بن مَلِکیکَرب» نسبت می‌دهند. می‌گویند وی همراه چهار صد تن از علما و بزرگان قوم خود به مدینه وارد شد؛ علمای همراه وی با یکدیگر متفق شدند که از مدینه خارج نشده و همان جا ساکن شوند. هنگامی که تُبَّع علت این امر را جویا شد؛ پاسخ دادند؛ ما در کتاب خود خوانده‌ایم که پیامبری به نام محمد یا احمد به این شهر هجرت می‌کند و ما می‌مانیم شاید به دیدار او موفق شده و به او ایمان آوریم. تُبع نیز درخواست آنان را پذیرفت و خانه‌ای برای هر یک ساخته، همسری انتخاب و مال فراوانی به ایشان بخشید. در این میان خانه‌ای نیز برای پیامبر موعود ساخت و آن را به علمای یاد شده سپرد تا نسل به نسل برای او حفظ کنند. این خانه بین آنان و فرزندان ایشان دست به دست گشت تا این که به «ابو ایوب انصاری» رسید و پیامبر(ص) هنگام ورود به مدینه در آن ساکن شدند[۳۶]. رسول خدا(ص) در طبقه زیرین و ابوایوب در طبقه بالا مستقر شدند. رسول خدا(ص) مدت هفت ماه در آن ماندند و هنگامی که خانه ایشان در کنار مسجدالنبی(ص) ساخته شد، به آنجا نقل مکان کردند. پس از مرگ ابوایوب، خانه وی به «افلح» از غلامان پیامبر(ص) منتقل شد و «مغیره بن عبدالرحمان» آن را به هزار دینار خرید[۳۷]. بعدها «ملک شهاب الدین غازی» برادر «نورالدین محمود زنگی» ملقب به شهید، مدرسه‌ای در آن به نام مدرسه «شهابیه» ساخت[۳۸].

این خانه دو طبقه تا اوایل دوران سعودی همچنان باقی بود و سپس به سبب بی‌توجهی، طبقه بالای آن به حالت مخروبه‌ای درآمد و طبقه زیرین نیز به مغازه‌ای تبدیل شد. در سال ۱۴۰۷ قمری (۱۳۶۶ شمسی) آن را در توسعه‌های اطراف مسجد به کلی تخریب و هیچ اثر و نشانی از آن باقی نگذاشتند. موقعیت دقیق خانه ابوایوب انصاری در گوشه جنوب شرقی مسجد النبی(ص) یعنی در مجاورت «باب البقیع» و در سه متری شرق کتابخانه عارف پاشا بود که همراه آن تخریب شد[۳۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاصابه، ج۲، ص۲۳۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۱۲؛ رجال طوسی، ص۴۰، ش۱؛ طبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶ وسیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۶۱.
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۰-۷۱؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۷۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۲۲؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۲.
  3. التاریخ الصغیر، ج ۱، ص۶۶.
  4. التاریخ الصغیر، ج ۱، ص۶۶.
  5. «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
  6. جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص۲۷۹.
  7. باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۴.
  8. قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.
  9. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۵۵.
  10. ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۷-۵۸؛ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص۵۵؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ج۱، ص۷۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۲.
  11. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲.
  12. موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص۵۶.
  13. ر. ک: وقعه صفین، ص۹۳؛ الجمل، ص۱۰۵ و شرح ابن ابی الحدید ج۷، ص۳۶ و ۳۹.
  14. دوازده نفر عبارت‌اند از: ۱. خالد بن سعید بن عاص ۲. مقداد بن اسود ۳. ابی بن کعب ۴. عمار یاسر ۵. ابوذر غفاری ۶. سلمان فارسی ۷. عبدالله بن مسعود ۸. بریده اسلمی (از مهاجرین) ۹. خزیمه بن ثابت (ذوالشهادتین). ۱۰. عثمان بن حنیف ۱۱. ابوایوب انصاری ۱۲. ابوالهیثم بن تیهان (و تعدادی دیگر از انصار بودند).
  15. خصال صدوق، ج۲، ص۴۶۵، باب اثنی عشر، ح۴.
  16. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۱؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۸؛ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص۶۳؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۳.
  17. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۸۲۲.
  18. «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
  19. شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۸.
  20. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۱-۷۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۴.
  21. کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰.
  22. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۲-۷۳؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۴.
  23. شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۷.
  24. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۳-۷۵؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۵۹-۶۰؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۷۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۴.
  25. منتخب کنز العمال در حاشیه مسند، ج۵، ص۴۵۱ و ر. ک: ارجح المطالب، ص۶۰۳.
  26. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۳-۷۵.
  27. کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۸۳.
  28. ابشر یا عدو الله بالنار
  29. «هو أولی بها لیا»، تاریخ طبری، ج۵، ص۸۷ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۶.
  30. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۵-۷۷.
  31. أنا قتلته، إذ أنت و أبوک علی الجمل الأحمر، معکما لواء الکفر
  32. اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۸۶.
  33. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۱، ص۷۸.
  34. اسد الغابه، ج۲، ص۸۱ و ر. ک: الاصابه، ج۲، ص۲۳۵ و تهذیب التهذیب، ج۳، ص۵۱۰.
  35. موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳، ص۶۴؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱، ص۶۰۴.
  36. تاریخ المعالم المدینة المنوره، احمد یاسین الخیاری، ص۱۶۷.
  37. سیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۹۸؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۳۶۸.
  38. وفاء الوفاء، سمهودی، ج۱، ص۲۵۶ – ۲۶۷.
  39. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص۴۴۲.