امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امانت در لغت]] - [[امانت در قرآن]] - [[امانت در حدیث]] - [[امانت در اخلاق اسلامی]] - [[امانت در فقه اسلامی]] - [[امانت‌ در نهج البلاغه]] - [[امانت در سیره پیامبر خاتم]] - [[امانت در معارف دعا و زیارات]] - [[امانت در معارف و سیره سجادی]] - [[امانت در معارف و سیره رضوی]] - [[امانت در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
| موضوع مرتبط = فضایل اخلاقی
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امانت بودن معصوم]] - [[امین بودن معصوم]] - [[مقام امانت الهی]] - [[مقام امین الله]]</div>
| عنوان مدخل =
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امانت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[امانت در لغت]] - [[امانت در قرآن]] - [[امانت در حدیث]] - [[امانت در فقه اسلامی]] - [[امانت در فقه سیاسی]] - [[امانت‌ در نهج البلاغه]] - [[امانت در معارف و سیره نبوی]] - [[امانت در معارف دعا و زیارات]] - [[امانت در معارف و سیره سجادی]] - [[امانت در معارف و سیره رضوی]] - [[امانت در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[امانت در فلسفه اسلامی]] - [[امانت در منابع اهل سنت]] - [[امانت در سیره معصوم]] - [[امانت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


'''امانت''' [[حفظ]] [[حقوق]] [[مالی]] و غیر [[مالی]] دیگران<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.
'''امانت''' به معنای [[آرامش]] به معنای حالتی است که [[انسان]] را به [[حفظ]] حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد. این موضوع در [[قرآن]] با واژه‌های مختلفی آمده است و یکی از ویژگی‌های اخلاقی در میان همه اقوام و [[ملت‌ها]] و عموم [[انسان‌ها]] با هر [[عقیده]] و مذهبی محسوب می‌شود. امانت می‌تواند [[امانت الهی]] باشد مانند نعمت‌هایی که به انسان داده است و نیز [[نعمت]] [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یا امانت‌هایی که انسان‌ها به یکدیگر می‌سپارند.


==واژه‌شناسی لغوی==
== معناشناسی ==
* امانت ضد [[خیانت]] است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱.</ref>. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای [[آرامش]]، سکون و بر طرف شدن [[خوف]] و [[اضطراب]]<ref>التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> گرفته شده و به معنای [[تأمین امنیت]] حقی از [[حقوق]] به وسیله [[عهد]]، [[وصیت]] و مانند آن<ref> الميزان، ج ۹، ص ۵۴.</ref> یا به معنای حالتی است که [[انسان]] را به [[حفظ]] [[حقوق]] دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا [[تصرف]] در آن باز می‌دارد<ref>التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳.</ref>. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به [[مالی]] که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت<ref>مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن».</ref> و به  شخص مورد [[اعتماد]] که امانت به او سپرده می‌شود «[[امین]]»<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref>گویند<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>.
{{اصلی|امانت در لغت}}
* واژه «امانت»، ضد «[[خیانت]]»، مصدر و از ریشه «[[أمن]]» به معنای [[آرامش]] [[قلب]] است. «[[امین]]»، به کسی گفته می‌شود که [[دل]]، در سپردن چیزی به او احساسِ [[آرامش]] کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن [[فارس]]، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ [[خیانت]] و به معنای [[آرامش]] [[دل]] است، و دیگری [[گواهی]] دادن.<ref>«الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن».</ref> [[راغب اصفهانی]] نیز در [[تبیین]] معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «[[أمن]]»، آرامشِ خاطر و رفع [[نگرانی]] است. [[امن]] و امانت و [[امان]]، در اصل، مصدر هستند و [[امان]]، گاهی اسم حالتی است که [[انسان]] در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که [[انسان]] با آن، [[آرامش]] می‌یابد.<ref>«أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً اسماً للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref>
امانت ضد [[خیانت]]<ref>لسان العرب، ج ۱، ص۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص۲۸۴۱.</ref> و به معنای [[آرامش]]، سکون و بر طرف شدن [[خوف]] و [[اضطراب]] است<ref>التحقیق، ج ۱، ص۱۵۰، «امن».</ref> و به معنای حالتی است که [[انسان]] را به [[حفظ]] حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد<ref>التحریر والتنویر، ج ۸، ص۲۰۳.</ref> و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود "[[امین]]"<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref> گویند<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۷، ص۳۲۳ ـ ۳۲۴.</ref>.


==امانت [[ولایت]]==
== امانت در قرآن ==
* [[ولایت]] [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[اهل بیت]]{{عم}}، امانت سنگینی است که [[خداوند]] بر هستی عرضه کرده و [[انسان]] آن را پذیرفته است. آیۀ "[[عرض امانت]]"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی [[روایات]]، این امانت به [[ولایت علی]]{{ع}} هم [[تأویل]] شده است. [[آیۀ امانت]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ}}<ref>احزاب، آیه ۷۲</ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید مقصود از آن [[ولایت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} است: {{عربی|هی ولایة أمیر المؤمنین}}<ref> بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰</ref> در آیۀ دیگری که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا}}<ref>«خداوند دستور می‌دهد امانت‌ها را به اهلش بسپارید» نساء، آیه ۴</ref> در [[روایات]] متعدّدی آمده که خطاب به [[امامان]] است که هرکدام [[امامت]] و [[ودایع امامت]] همچون کتاب و [[سلاح]] و مسؤولیت‌های [[پیشوایی]] را به [[امام]] بعدی بسپارد.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶، معانی الاخبار، ص ۱۰۷</ref> در احادیثی از [[امام صادق]] و [[امام رضا]]{{عم}} [[نقل]] شده که امانت، همان [[ولایت]] است.<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶ ح ۱۹ و ۲۰؛ معانی الاخبار، ص ۱۱۰</ref> و [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}}، امانت را [[حبّ]] و [[ولایت]] و [[معرفت]] [[محمّد]] و [[آل محمد]] می‌شمارد.<ref>معانی الأخبار، ص ۱۰۸</ref> [[ولایت‌پذیری]] و [[تحمّل]] این‌بار [[عظیم]] [[اعتقادی]] و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان می‌طلبد. [[انسان‌ها]] نیز برخی [[امانت‌دار]] خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت [[الهی]]، عمل نکردند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۱.</ref>
{{اصلی|امانت در قرآن|آیه امانت}}
این موضوع در [[قرآن]] با واژه‌های مختلفی آمده است؛ مانند: امانت که ۶ بار استعمال شده<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>؛ [[امین]] که ۱۲ بار به‌کار رفته<ref>سوره اعراف، آیه ۶۸.</ref>؛ حَفیظ" یک‌ بار<ref>سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>؛ حافظون دو بار<ref>سوره یوسف، آیه ۱۲ و ۶۵.</ref>؛ حافِظات للغَیب" یک بار<ref>سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> و [[افعال]] "[[امن]]" و مشتقات آن ۶ بار<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref> به‌کار رفته است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ - ۲۵۴.</ref>.


==[[ادای امانت]]==
== اهمیت و جایگاه امانت ==
*در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>«و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref> همچنین می‌فرماید: {{متن قرآن|... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ}}<ref>«...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref>.
[[امانتداری]] از ویژگی‌های اخلاقی و [[صفات پسندیده]] و در میان همه اقوام و [[ملت‌ها]] از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و عموم [[انسان‌ها]] با هر [[عقیده]] و مذهبی امانتداری را ارج ‌نهاده و شخص [[امانتدار]] را می‌ستایند. در [[شریعت اسلام]] نیز امانت از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است و [[قرآن‌ کریم]] در [[آیات]] متعدد [[مسلمانان]] را به توجه و [[حفظ امانت]] دیگران سفارش کرده است<ref>خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.
*از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[روایت]] است: "[[مردم]] در [[دنیا]] مانند مهمان‌اند و آنچه در [[اختیار]] دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"<ref>شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۳.</ref>.
*می‌توان گفت که [[امانت‌داری]] مترادف [[ادای امانت]] و رد امانت است<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶.</ref>.
*از نظر [[عقل]] و [[منطق]]، [[راستی]] و [[درستی]] و پس دادن به موقع امانات، کاری [[ارزشمند]] و لازمه [[انسانیت]] است که [[فطرت]] [[پاک]] [[انسان‌ها]] [[پایبندی]] به آن را طالب و از [[خیانت]] در امانت، سخت منزجر است. [[لزوم]] رد امانت حکمی ثابت و همیشگی است و در هیچ شرایطی [[تغییر]] نمی‌کند. رد امانت از مستقلات عقلیه است... و [[حکم]] [[شرع]] در این مورد، [[حکم]] ارشادی است<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۷ – ۱۶۸.</ref>.
*یکی از جلوه‌های ادای [[حق]]، [[ادای امانت]] افراد است. [[انسان]] باید امانت را از هر کس که می‌گیرد، به او باز پس دهد.
*از سوی دیگر، [[امانت‌داری]]، یکی از مصادیق روشن [[عهد]] است که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی [[آیات]]، در کنار [[عهد]] ذکر شده است"<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۹۱.</ref>.
*اهمیت این موضوع به حدی است که [[شهید ثانی]] می‌گوید: "[[ادای امانت]] هر کس، حتی اگر [[کافر]] [[حربی]] باشد در اولین وقت امکان، اگر مطالبه کند [[واجب]] است"<ref>شیخ زین الدین عاملی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۲، ص۴۹۷.</ref>.
*به وسیله امانت است که [[کلیه]] [[حقوق]] اعم از [[حقوق خدا]] و [[خلق]] و [[حقوق]] فرد و [[اجتماع]] [[حفظ]] شده و [[وظایف]] و [[مسئولیت‌ها]] به نحو طبیعی، انجام داده می‌شود و در نتیجه، [[اجتماع]] از خطر [[حیف]] و میل شدن [[حقوق مردم]]، مصون می‌گردد<ref>سید [[احمد]] طیبی شبستری، [[اخلاق]] [[قرآن]]، ص۲۵.</ref>.
*بعضی از [[پیامبران الهی]] ملقب به [[امین]] بودند و [[خداوند]] در [[مقام]] تعریف [[انبیا]]، آنان را به عنوان [[رسول]] [[امین]] یا "ناصح [[امین]]" معرفی می‌کند. آنچه که سبب شد [[پیامبر]]{{صل}} قبل از [[بعثت]] نزد [[خدیجه]] اعتبار خاص پیدا کند، [[راستی]] و [[درستی]] و [[امانت‌داری]] او بود همچنین یکی از [[دلایل]] [[مقام والای امام]] [[علی]]{{ع}} نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[راستگویی]] و [[ادای امانت]] ایشان بود<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۴-۴۱۵.</ref>.
*آنچه از [[آموزه‌های دینی]] فهمیده می‌شود، این است که تمام سرمایه‌های مادی و [[معنوی]] [[انسان]]، از جمله [[فرزند]]، [[پول]] و [[مقام]]، [[اسرار]] و رازها، [[حکومت]]، [[شخصیت]] [[علمی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]]، [[امانت الهی]] به شمار می‌روند که به دست [[انسان]] سپرده شده و [[آدمی]] موظف به [[حفظ]] و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار [[امانت الهی]] را بر دوش گرفت، "[[انسان]]" بود.
*از فواید [[امانت‌داری]]، می‌توان به [[حاکم]] شدن فضای [[اعتماد]] به یکدیگر، گسترش [[امنیت]] و [[آسایش]]، تحکیم [[جایگاه]] [[اجتماعی]] افراد، [[زندگی]] شاد، کامل شدن [[ایمان]] و [[فضایل اخلاقی]]، [[محبوبیت]] نزد [[خدا]] و [[خلق]]، تقویت [[اعتماد به نفس]] در افراد، هماهنگی با [[انبیا]] و [[اولیا]]، [[مأیوس]] شدن [[شیطان]]، [[رستگاری]] در [[قیامت]]، [[وحدت]] و [[همدلی]]، جلب [[ثروت]]، دفع [[بدبینی]]، [[آرامش روحی]] و [[روانی]]، و [[صفا]] و صمیمت اشاره نمود.
* [[امانت‌داری]] فقط در [[حفظ]] [[اموال]] نیست، بلکه [[اسرار]] و [[ناموس]] را هم شامل می‌شود، زیرا که [[امانت‌داری]] در [[اموال]] آسان‌تر از [[اسرار]] است و این دو آسان‌تر از [[امانت‌داری]] در [[ناموس]] است.
*نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در [[اختیار انسان]] است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمی‌یابد، از اول آن را نپذیرد و در [[جایگاه]] [[شریف]] [[امانت‌داری]] وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب [[سهل‌انگاری]] یا [[ناتوانی]] و [[بی‌ارادگی]] به این اصل مهم [[اخلاقی]] پشت پا بزند<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۴۱۵.</ref>.


==اهمیت و [[جایگاه]] امانت==
[[اهل]] امانت اختصاص به [[مؤمن]] ندارد، بلکه [[فاسق]] را نیز دربرمی‌گیرد، چنان‌که [[پیامبر]] فرمود: امانت را به صاحبش بازگردانید، هرچند فاسق باشد<ref>تحف العقول، ص۱۷۵؛ مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۵۷۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: اگر [[قاتل امام علی]]{{ع}} امانتی به من بسپارد آن را به وی باز خواهم گرداند<ref>الکافی، ج ۵، ص۱۳۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص۱۰.</ref>.<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ [[سید جعفر رضوی|رضوی، سید جعفر]]، [[امانت - رضوی (مقاله)|مقاله «امانت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۵۵۰.</ref>


==انواع امانت==
== انواع امانت ==
امانت‌هایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است:
=== امانت‌های الهی ===
[[قرآن]] در [[آیات]] متعدد از امانت‌هایی که [[خداوند]] در [[اختیار]] [[بشر]] نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در [[آیه]] ۷۲ [[سوره احزاب]] می‌فرماید: ما امانت را بر [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و کوه‌ها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از پذیرش آن [[امتناع]] کردند؛ ولی [[انسان]] آن را بر دوش کشید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا}}<ref> ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی‌آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.


==[[احکام]] امانت==
مراد از امانت [[خدا]] در این [[آیه]] به نظر برخی [[ولایت الهی]]، [[دین حق]]، [[واجبات]] و [[محرمات]] خدا، [[اطاعت از خدا]]، [[نماز]] و [[روزه]]<ref>جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.</ref> است. برخی نیز مقصود از آن را [[عقل]] یا جمله {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏}} دانسته و عده‌ای گفته‌اند: مراد اعضای بدن انسان است که [[خداوند]] به عنوان امانت در [[اختیار انسان]] نهاده است و [[انسان]] باید آنها را در راهی که خدا دستور داده به‌کار گیرد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲.</ref>.


==[[امانتداری]]==
در [[روایات]] [[اهل]] ‌بیت{{ع}} امانت در آیه فوق بیشتر به [[ولایت]]، [[ولایت امیرمؤمنان]]{{ع}}، ولایت تمامی‌ائمه{{عم}} و [[امامت]] <ref>بحارالانوار، ج ۲۳، ص۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref>[[تفسیر]] شده است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ - ۲۵۴.</ref>.
==آثار و ثمرات [[امانتداری]]==
==[[امانت الهی]]==
==[[آیه امانت]]==
==امانت در فرهنگ قرآن==
[[آیات]] امانت در شش [[سوره]] [[قرآن]] قرار دارند: با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَتَهُ}} در [[آیه]] ۲۸۳ [[سوره بقره]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در آیه ۵۸ [[سوره نساء]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِكُمْ}} در آیه ۲۷ [[سوره انفال]]، و با لفظ: {{متن قرآن|أَمَانَاتِهِمْ}} در آیه ۸ [[سوره مؤمنون]] و در آیه ۳۲ [[سوره معارج]]، و با لفظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} در آیه ۷۲ [[سوره احزاب]] آمده‌اند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} و {{متن قرآن|الْأَمَانَاتِ}} در سوره‌های [[احزاب]] و [[نساء]] که هر دو هم در [[مدینه]] نازل شده‌اند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، می‌پردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی [[تفسیری]] آنها از کتب [[تفسیر]] و [[تفاسیر]] [[روایی]] [[علمای شیعه]] و [[اهل تسنن]] پرداخته و سرانجام هم با [[فضل الهی]] و با استناد به آیات در آنها [[تدبّر]] می‌کنیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۵.</ref>


===در معنای امانت===
=== امانت‌های [[مردم]] ===
راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، [[آرامش نفس]] و نابودی [[خوف]] است. [[امن]]، امانة و [[امان]]، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که [[انسان]] در آن در [[آرامش]] است، و گاهی اسم است برای آنچه [[انسان]] نسبت به آن، [[آرامش]] دارد: {{متن قرآن|وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} را گفته‌اند که آن کلمه “توحید” است، و گفته‌اند: “عدالت” است، و گفته‌اند: “حروف تهجّی” است، و گفته‌اند: آن “عقل” است، و [[عقل]]، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن [[معرفت]] به [[توحید]] حاصل گردد و [[عدالت]] جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را [[یادگیری]] آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عمل‌نمودن به آنچه را که [[حُسن]] انجام آن در [[تعهّد]] انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریده‌ها [[برتری]] پیدا کند<ref>مفردات، ص۲۲.</ref>.
بخش دیگر، امانت‌هایی است که انسان‌ها به یکدیگر می‌سپارند: {{متن قرآن|فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا}} <ref>و اگر بدون گرو یکی از شما دیگری را بر دارایی خود امین دانست؛ سوره بقره، آیه ۲۸۳.</ref> و امانت‌گذار در این قسم گاه [[پیامبر]]{{صل}}، امام{{ع}} و [[حاکم اسلامی]] و گاه مردم عادی‌اند. در [[آیه]] ۲۷ [[سوره انفال]] قرآن مسلمانان را از خیانت به پیامبر{{صل}} و امانت‌های خود برحذر داشته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref> ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید؛ سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> که به نظر [[مفسران]] مقصود از امانت‌های [[پیامبر]]{{صل}}، [[اسرار]] آن حضرت است که در نزد [[مسلمانان]] قرار داشت<ref>تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۲۵۱.</ref>. برخی نیز مراد از آن را [[سنت پیامبر]]{{صل}} و... یا [[اوامر و نواهی]] آن حضرت<ref>جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ـ ۲۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴.</ref> دانسته‌اند<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ - ۲۵۴.</ref>.
فخرالدین در مجمع‌البحرین فی قوله: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... }}، فرموده: گفته‌اند: مراد از {{متن قرآن|الْأَمَانَةَ}} [[طاعت]] است و گفته‌اند: مراد از آن، [[عبادت]] است و [[روایت]] شده که: [[علی]]{{ع}} چون وقت [[نماز]] می‌رسید، {{متن حدیث|يَتَمَلْمَلُ‏ وَ يَتَزَلْزَلُ}}: [[بی‌تابی]] نموده و به خود می‌لرزید. (پس) به او گفتند: یا [[امیر المؤمنین]]! شما را چه می‌شود؟ آن بزرگوار فرمود: {{متن حدیث|جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}}، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ}}.


اما حمل امانت، مانند قول توست که می‌گویی فلانی حامل امانت و حمل‌کننده آن است؛ می‌خواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای {{متن قرآن|فَأَبَيْنَ}}؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حمل‌کننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای {{متن قرآن|عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}} در [[مجمع البیان]] بر اقوالی [[اختلاف]] نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، {{عربی|العرض علی اهلها}} است که مضاف حذف شده و مضاف‌الیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضه‌نمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ هم‌چنان که در ترک او امر [[خدای متعال]] و [[احکام]] او، [[گناه]] [[عظیم]] است. پس خدای متعال جرأت [[انسان]] را بر [[معاصی]]، و [[ترس]] [[ملائکه]] را از آن بیان نمود. پس معنا چنین می‌شود: {{عربی|انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها}}: پس ابا نمودند [[اهل]] آنها که حمل کنند ترک آن را و [[کیفر]] آن را و گناه در آن را، و {{متن قرآن|أَشْفَقْنَ مِنْهَا}}: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا}}، نسبت به [[ارتکاب گناهان]]، {{متن قرآن|جَهُولًا}} به جایگاه امانت و [[استحقاق]] کیفر بر [[خیانت]] در آن<ref>مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳.</ref>.
== [[احکام]] امانت ==
{{اصلی|امانت در فقه اسلامی}}
# '''[[وجوب]] [[حفظ]] و بازگرداندن امانت:''' [[قرآن]] در [[آیه]] ۵۸ [[سوره نساء]] [[انسان‌ها]] را به ردّ امانت به صاحبانشان [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref> خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.
# '''[[حرمت]] [[خیانت]] در امانت:''' خیانت در امانت دیگران به هر صورتی [[حرام]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref> ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید؛ سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> جمله {{متن قرآن|وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ}} عطف به جملات پیشین بوده و مقصود {{متن قرآن|وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ}} است؛ یعنی در امانت‌های [[خدا]] و [[رسول]] و نیز امانت‌های خودتان خیانت نورزید<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۴۷۵؛ التحریر والتنویر، ج۹، ص۳۲۴؛ المیزان، ج ۹، ص۵۴.</ref>.
# '''تقاص از امانت: ''' بدهکاری که از دادن [[حق]] دیگری [[امتناع]] می‌ورزد و [[مالی]] در نزد صاحب حق به امانت گذارده آیا صاحب حق می‌تواند حق خویش را از امانت تقاص کند یا نه؟ برخی از [[فقیهان]] با استناد به آیه ۱۲۶ [[سوره نحل]] که [[مقابله به مثل]] را جایز شمرده: {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ}}<ref> و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است؛ سوره نحل، آیه ۱۲۶.</ref> این عمل را جایز شمرده‌اند<ref>مختلف الشیعه، ج ۵، ص۳۰؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۳.</ref> اما بسیاری از فقیهان امامیه<ref>الخلاف، ج۶، ص۳۵۵ـ۳۵۶؛ مختلف‌الشیعه، ج ۵، ص۳۰.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۲؛ المنیر، ج۱۴، ص۲۷۴؛ المغنی، ج ۱۲، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> آن را ممنوع می‌دانند. در [[روایات]] پرشماری از [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} این [[عمل]] [[خیانت]] در امانت شمرده شده و [[مسلمانان]] از ارتکاب آن منع گردیده‌اند<ref>تهذیب الاحکام، ج ۶، ص۳۴۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص۱۲ ـ ۱۵؛ مسند احمد، ج ۴، ص۴۲۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۹۷.</ref>.<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ [[سید جعفر رضوی|رضوی، سید جعفر]]، [[امانت - رضوی (مقاله)|مقاله «امانت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۵۵۲.</ref>


در [[فرهنگ]] لغات آمده که: {{عربی|اَمُنَ، يأمُنُ، اَمانَةً}}: مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] قرار گرفت، و ضدّ [[خائن]]<ref>ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۱۹.</ref>.
== اقسام امانت ==
در فرهنگ عمید هم آمده است: و امانت به [[فتح]] همزه و نون؛ یعنی امین‌بودن، [[راستی]] و درستکاری، ضدّ خیانت، و نیز به معنای [[ودیعه]] و چیزی که به کسی بسپارند که از آن نگاهداری کند و جمع آن، امانات است<ref>فرهنگ عمید، ص۱۸۲.</ref>.
امانت دو قسم است:
[[شیخ طوسی]] در [[تفسیر تبیان]] فرموده: امانت عبارت از آن عقدی است که وفای به آن لازم می‌گردد، (هرگاه از آن چیزهایی باشد که [[شأن]] آن سپردن به صاحبش باشد<ref>تبیان، ج۸، ص۳۳۳.</ref>.
# امانت [[مالکی]] و آن در موردی است که مالی با [[اذن]] مالک در [[اختیار]] غیر قرار گیرد و سبب آن یا عقدی است که امانت موضوع اصلی آن است؛ مانند ودیعه یا عقدی است که امانت در ضمن آن مطرح است؛ مانند [[اجاره]]، عاریه، [[مضاربه]] و مانند آن<ref>الروضة‌البهیه، ج۴، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶؛ کنزالعرفان، ج۲، ص۷۶؛ مصطلحات الفقه، ص۸۷.</ref>.
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در [[آیه]] ۷۲ [[احزاب]]: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}}، ذکر شده، چیزی است که [[خدای متعال]] به [[انسان]] سپرده تا آن را برای [[سلامت]] و در [[راه راست]] و مستقیم‌بودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به [[خدای سبحان]] همان‌طور که به [[ودیعه]] به او سپرده، بازگرداند<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۸۶.</ref>
# امانت [[شرعی]] و آن مالی است که به اذن [[شارع]] در اختیار غیر مالک قرار می‌گیرد و او شرعاً [[مکلف]] به حفظ آن است؛ مانند اینکه باد [[لباس]] کسی را در [[خانه]] غیر مالکش بیندازد<ref>الروضة‌البهيه، ج۴، ص۲۳۶؛ كنزالعرفان، ج۲، ص۷۶.</ref>.<ref> [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص ۶۸۵؛ [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]]، ص۲۴۶ - ۲۵۴.</ref>


==منابع==
== آثار و ثمرات [[امانتداری]] ==
# '''اعتماد دیگران: ''' امانت‌داری عامل جلب اعتماد دیگران و سپردن [[کارها]] و مسئولیت‌ها به شخص [[امین]] است، بر همین اساس [[دختران شعیب]] یکی از علل [[گزینش]] [[موسی]] برای عهده‌داری کارهای آنان را امانتداری او برشمردند: {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ}}<ref> یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است؛ سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.
# '''محبت الهی: ''' [[قرآن]] در [[آیات]] ۷۵ [[سوره آل‌عمران]] از امانت‌داری برخی از [[اهل کتاب]] یاد کرده سپس آن دسته از کسانی را که [[امانتدار]] بوده و به [[عهد]] خود [[وفا]] می‌کنند جزو [[پرهیزکاران]] و محبوب خداوند برشمرده است: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref> و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند؛ سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref>.
# '''[[فلاح]] و [[رستگاری]]: ''' [[مؤمنان]] امانت‌دار و پایبند به عهد خود با دیگران رستگارند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ... وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}}<ref>بی‌گمان مؤمنان رستگارند ... و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند؛ سوره مؤمنون، آیه ۱ - ۸.</ref>.<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴]]، ص۲۴۶ - ۲۵۴.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']]
# [[پرونده:IM010502.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|'''دانشنامه قرآن و حدیث''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حمیده عبداللهی|عبداللهی، حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[سید جعفر رضوی|رضوی، سید جعفر]]، [[امانت - رضوی (مقاله)|مقاله «امانت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
# [[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']]
{{پایان منابع}}
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1100560.jpg|22px]] [[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{فضایل اخلاقی}}
{{فضایل اخلاقی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:امانت]]
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
[[رده:فضایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۴

امانت به معنای آرامش به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد. این موضوع در قرآن با واژه‌های مختلفی آمده است و یکی از ویژگی‌های اخلاقی در میان همه اقوام و ملت‌ها و عموم انسان‌ها با هر عقیده و مذهبی محسوب می‌شود. امانت می‌تواند امانت الهی باشد مانند نعمت‌هایی که به انسان داده است و نیز نعمت ولایت امیرالمؤمنین(ع) و یا امانت‌هایی که انسان‌ها به یکدیگر می‌سپارند.

معناشناسی

امانت ضد خیانت[۱] و به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب است[۲] و به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد[۳] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود "امین"[۴] گویند[۵].

امانت در قرآن

این موضوع در قرآن با واژه‌های مختلفی آمده است؛ مانند: امانت که ۶ بار استعمال شده[۶]؛ امین که ۱۲ بار به‌کار رفته[۷]؛ حَفیظ" یک‌ بار[۸]؛ حافظون دو بار[۹]؛ حافِظات للغَیب" یک بار[۱۰] و افعال "امن" و مشتقات آن ۶ بار[۱۱] به‌کار رفته است[۱۲].

اهمیت و جایگاه امانت

امانتداری از ویژگی‌های اخلاقی و صفات پسندیده و در میان همه اقوام و ملت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و عموم انسان‌ها با هر عقیده و مذهبی امانتداری را ارج ‌نهاده و شخص امانتدار را می‌ستایند. در شریعت اسلام نیز امانت از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است و قرآن‌ کریم در آیات متعدد مسلمانان را به توجه و حفظ امانت دیگران سفارش کرده است[۱۳].

اهل امانت اختصاص به مؤمن ندارد، بلکه فاسق را نیز دربرمی‌گیرد، چنان‌که پیامبر فرمود: امانت را به صاحبش بازگردانید، هرچند فاسق باشد[۱۴]. امام صادق(ع) نیز فرمود: اگر قاتل امام علی(ع) امانتی به من بسپارد آن را به وی باز خواهم گرداند[۱۵].[۱۶]

انواع امانت

امانت‌هایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است:

امانت‌های الهی

قرآن در آیات متعدد از امانت‌هایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب می‌فرماید: ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی انسان آن را بر دوش کشید: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا[۱۷].

مراد از امانت خدا در این آیه به نظر برخی ولایت الهی، دین حق، واجبات و محرمات خدا، اطاعت از خدا، نماز و روزه[۱۸] است. برخی نیز مقصود از آن را عقل یا جمله «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏» دانسته و عده‌ای گفته‌اند: مراد اعضای بدن انسان است که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان نهاده است و انسان باید آنها را در راهی که خدا دستور داده به‌کار گیرد[۱۹].

در روایات اهل ‌بیت(ع) امانت در آیه فوق بیشتر به ولایت، ولایت امیرمؤمنان(ع)، ولایت تمامی‌ائمه(ع) و امامت [۲۰]تفسیر شده است[۲۱].

امانت‌های مردم

بخش دیگر، امانت‌هایی است که انسان‌ها به یکدیگر می‌سپارند: ﴿فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا [۲۲] و امانت‌گذار در این قسم گاه پیامبر(ص)، امام(ع) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادی‌اند. در آیه ۲۷ سوره انفال قرآن مسلمانان را از خیانت به پیامبر(ص) و امانت‌های خود برحذر داشته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۳] که به نظر مفسران مقصود از امانت‌های پیامبر(ص)، اسرار آن حضرت است که در نزد مسلمانان قرار داشت[۲۴]. برخی نیز مراد از آن را سنت پیامبر(ص) و... یا اوامر و نواهی آن حضرت[۲۵] دانسته‌اند[۲۶].

احکام امانت

  1. وجوب حفظ و بازگرداندن امانت: قرآن در آیه ۵۸ سوره نساء انسان‌ها را به ردّ امانت به صاحبانشان فرمان داده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا[۲۷].
  2. حرمت خیانت در امانت: خیانت در امانت دیگران به هر صورتی حرام است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۸] جمله ﴿وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ عطف به جملات پیشین بوده و مقصود ﴿وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ است؛ یعنی در امانت‌های خدا و رسول و نیز امانت‌های خودتان خیانت نورزید[۲۹].
  3. تقاص از امانت: بدهکاری که از دادن حق دیگری امتناع می‌ورزد و مالی در نزد صاحب حق به امانت گذارده آیا صاحب حق می‌تواند حق خویش را از امانت تقاص کند یا نه؟ برخی از فقیهان با استناد به آیه ۱۲۶ سوره نحل که مقابله به مثل را جایز شمرده: ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ[۳۰] این عمل را جایز شمرده‌اند[۳۱] اما بسیاری از فقیهان امامیه[۳۲] و اهل سنت[۳۳] آن را ممنوع می‌دانند. در روایات پرشماری از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این عمل خیانت در امانت شمرده شده و مسلمانان از ارتکاب آن منع گردیده‌اند[۳۴].[۳۵]

اقسام امانت

امانت دو قسم است:

  1. امانت مالکی و آن در موردی است که مالی با اذن مالک در اختیار غیر قرار گیرد و سبب آن یا عقدی است که امانت موضوع اصلی آن است؛ مانند ودیعه یا عقدی است که امانت در ضمن آن مطرح است؛ مانند اجاره، عاریه، مضاربه و مانند آن[۳۶].
  2. امانت شرعی و آن مالی است که به اذن شارع در اختیار غیر مالک قرار می‌گیرد و او شرعاً مکلف به حفظ آن است؛ مانند اینکه باد لباس کسی را در خانه غیر مالکش بیندازد[۳۷].[۳۸]

آثار و ثمرات امانتداری

  1. اعتماد دیگران: امانت‌داری عامل جلب اعتماد دیگران و سپردن کارها و مسئولیت‌ها به شخص امین است، بر همین اساس دختران شعیب یکی از علل گزینش موسی برای عهده‌داری کارهای آنان را امانتداری او برشمردند: ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ[۳۹].
  2. محبت الهی: قرآن در آیات ۷۵ سوره آل‌عمران از امانت‌داری برخی از اهل کتاب یاد کرده سپس آن دسته از کسانی را که امانتدار بوده و به عهد خود وفا می‌کنند جزو پرهیزکاران و محبوب خداوند برشمرده است: ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۴۰].
  3. فلاح و رستگاری: مؤمنان امانت‌دار و پایبند به عهد خود با دیگران رستگارند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ... وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ[۴۱].[۴۲]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۱، ص۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص۲۸۴۱.
  2. التحقیق، ج ۱، ص۱۵۰، «امن».
  3. التحریر والتنویر، ج ۸، ص۲۰۳.
  4. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج‌۱، ص‌۲۲۸.
  5. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۷، ص۳۲۳ ـ ۳۲۴.
  6. سوره بقره، آیه ۲۸۳.
  7. سوره اعراف، آیه ۶۸.
  8. سوره یوسف، آیه ۵۵.
  9. سوره یوسف، آیه ۱۲ و ۶۵.
  10. سوره نساء، آیه ۳۴.
  11. سوره بقره، آیه ۲۸۳.
  12. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ - ۲۵۴.
  13. خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.
  14. تحف العقول، ص۱۷۵؛ مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۵۷۲.
  15. الکافی، ج ۵، ص۱۳۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص۱۰.
  16. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ رضوی، سید جعفر، مقاله «امانت»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۵۰.
  17. ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی‌آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.
  18. جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.
  19. التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲.
  20. بحارالانوار، ج ۲۳، ص۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.
  21. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ - ۲۵۴.
  22. و اگر بدون گرو یکی از شما دیگری را بر دارایی خود امین دانست؛ سوره بقره، آیه ۲۸۳.
  23. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید؛ سوره انفال، آیه ۲۷.
  24. تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۲۵۱.
  25. جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ـ ۲۹۵؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴.
  26. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ - ۲۵۴.
  27. خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.
  28. ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید؛ سوره انفال، آیه ۲۷.
  29. التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۴۷۵؛ التحریر والتنویر، ج۹، ص۳۲۴؛ المیزان، ج ۹، ص۵۴.
  30. و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است؛ سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  31. مختلف الشیعه، ج ۵، ص۳۰؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۳.
  32. الخلاف، ج۶، ص۳۵۵ـ۳۵۶؛ مختلف‌الشیعه، ج ۵، ص۳۰.
  33. التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۲؛ المنیر، ج۱۴، ص۲۷۴؛ المغنی، ج ۱۲، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰.
  34. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص۳۴۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص۱۲ ـ ۱۵؛ مسند احمد، ج ۴، ص۴۲۳؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۹۷.
  35. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ ـ ۲۵۴؛ رضوی، سید جعفر، مقاله «امانت»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص ۵۵۲.
  36. الروضة‌البهیه، ج۴، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶؛ کنزالعرفان، ج۲، ص۷۶؛ مصطلحات الفقه، ص۸۷.
  37. الروضة‌البهيه، ج۴، ص۲۳۶؛ كنزالعرفان، ج۲، ص۷۶.
  38. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، ص ۶۸۵؛ عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص۲۴۶ - ۲۵۴.
  39. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است؛ سوره قصص، آیه ۲۶.
  40. و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس می‌دهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان می‌گویند: درباره بی‌سوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ می‌بندند با آنکه خود می‌دانند؛ سوره آل عمران، آیه ۷۵.
  41. بی‌گمان مؤمنان رستگارند ... و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند؛ سوره مؤمنون، آیه ۱ - ۸.
  42. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص۲۴۶ - ۲۵۴.