ابوهریره دوسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوهریره دوسی در تاریخ اسلامی]] - [[ابوهریره دوسی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | |||
== مقدمه == | |||
یکی از [[صحابه]] و همراهان [[رسول خدا]] {{صل}} ابوهریره دوسی از [[قبیله]] [[اشعریها]] است که به [[نقل حدیث]] فراوان از [[پیامبر]] {{صل}} مشهور میباشد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲.</ref>. او در [[نقل حدیث]]، حتی [[احادیث]] ساختگی، به حدّی [[زیادهروی]] میکرد که [[عمر بن خطاب]] او را از [[نقل حدیث]] [[ممنوع]] ساخت<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۶.</ref> و [[عایشه]] و [[عثمان]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز به او [[اعتراض]] کردند<ref>شیخ المضیره، محمود أبوریه، ص۱۳۳.</ref>. | |||
{{ | درباره نام [[ابوهریره]] و نام پدرش به اندازهای [[اختلاف]] است که در نام هیچ یک از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} چنین اختلافی وجود ندارد، زیرا درباره نام وی بیست احتمال ذکر شده است؛ مانند: «عبدشمس»، «عبدتیم»، «عبدغنم»، «عبدالعزی»، «عبید»، «سکین»، «عمرو»، «عمیر»، «بربر»، «یزید»، «سعد»، «سعید» و... همچنین درباره نام پدرش پانزده اسم گفته شده است، مانند: «عائذ»، «عامر»، «عمرو»، «عمیر»، «غنم»، «دوقه»، «هانی»، «مل» و...<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۳.</ref> [[نقل]] شده اسم [[ابوهریره]] در [[دوران جاهلیت]]، «عبد شمس» یا «عبد عمرو» و کنیهاش [[ابوالاسود]] بود که در هنگام [[مسلمان]] شدن به «عبدالرحمن» و «عبدالله» [[تغییر]] یافت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۰.</ref>. البته چون [[پیامبر]] {{صل}} [[اسامی]] [[دوران جاهلیت]] را [[تغییر]] میداد، اسم [[ابوهریره]] را عبدالله و کنیهاش را ابوهریره نامید<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۹۸-۳۰۵.</ref>. | ||
< | |||
میگویند وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} دید که وی بچه گربهای را در آستین کرده، به او فرمود: {{عربی|"يا ابا هريره"}} (ای [[پدر]] بچه گربه) و به این جهت به این [[کنیه]] مشهور گردید<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>. | |||
[[عبدالله بن رافع]] میگوید: «به ابوهریره گفتم: چرا به تو ابوهریره میگویند؟ او گفت: من چوپان گوسفندان بودم و بچه گربهای داشتم، شبها آن را بالای درخت میگذاشتم و روزها آن را همراه خود میبردم؛ پس به این اسم، مشهور شدم»<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref><ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۶.</ref>. | |||
== [[اسلام آوردن]] [[ابوهریره]] == | |||
==[[ | == علت دیر [[مسلمان]] شدن [[ابوهریره]] == | ||
== | == [[ابوهریره]] و [[دعای پیامبر]] {{صل}} == | ||
==[[ابوهریره]] و [[ | == نقش [[ابوهریره]] در [[جعل حدیث]] == | ||
از برجستهترین صحابیانی که [[معاویه]] برای رسیدن به [[اهداف]] [[سیاسی]] خویش از او بهره گرفت، [[صحابی]] پرحدیث، ابوهریره بود. معاویه از [[سادهلوحی]] و [[ضعف]] [[شخصیت]] او استفاده کرد و تا آنجا که [[هوا و هوس]] و [[طمع]] سیاسی او ایجاب میکرد، به دست ابوهریره احادیثی را به [[رسول خدا]]{{صل}} بست. | |||
معاویه [[اموال]] و [[مناصب]] [[حکومتی]] را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، [[قدرت]] و [[دنیا]] را برطرف کرد. [[ابوجعفر اسکافی]] میگوید: [[اعمش]] [[روایت]] کرده، میگوید: هنگامی که در عام الجماعه<ref>همان سالی که امام حسن{{ع}} بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ه.ق که آن را عام الجماعه نامیدند.</ref>، ابوهریره با معاویه به [[عراق]] آمد، وارد [[مسجد کوفه]] شد دید [[مردم]] بسیاری به استقبال او آمدهاند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: ای عراقیان! آیا میپندارید من بر [[خدا]] و [[رسول]] او [[دروغ]] میبندم و خود را به [[آتش دوزخ]] میسوزانم؟ از رسول خدا{{صل}} شنیدم که میفرمود: همانا هر [[پیامبری]] را حرمی است و [[حرم]] من [[مدینه]] مابین عَیر تا [[ثور]] است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و تمام مردم بر او. من خدا را [[گواه]] میگیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را [[پاداش]] داد و گرامی داشت و [[حکمرانی]] مدینه را به وی سپرد<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.</ref>. | |||
اگر ابوهریره [[دین]] خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در [[نکوهش]] علی{{ع}} روایت کند تا معاویه را [[خرسند]] سازد، لیک [[زمین]] از مردانی [[استوار]] که [[حق]] را آشکار میکردند و بر پیشانی ابوهریره میکوبیدند، تهی نبود، اگرچه [[تاریخ]] اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است. | |||
[[سفیان ثوری]] [[روایت]] میکند: «هنگامی که [[ابوهریره]] همراه [[معاویه]] به [[کوفه]] آمد، عصرها در کنار دروازه کنده مینشست و [[مردم]] گرد او را میگرفتند، پس [[جوانی]] [[کوفی]] آمد و پیش او نشست و گفت: «ای ابوهریره! تو را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم آیا از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدی که به [[علی بن ابی طالب]] میفرمود: «بار الها! [[دوست]] او را دوست و [[دشمن]] او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. [[جوان]] گفت: من خدا را [[گواه]] میگیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا]]، ج۱، ص۱۰۴.</ref> | |||
==[[ابوهریره]] | == روش [[ابوهریره]] در [[جعل حدیث]] == | ||
== | == [[ابوهریره]] و [[ترس]] او == | ||
==[[ابوهریره]] و [[ | == [[ابوهریره]] و [[شکمپرستی]] == | ||
==[[ابوهریره]] | == علل فرستاده شدن [[ابوهریره]] به [[بحرین]] == | ||
==[[ابوهریره]] و [[ | == [[ابوهریره]] و [[حکومت]] [[بحرین]] == | ||
==[[ابوهریره]] و [[ | == [[ابوهریره]] و [[عثمان]] == | ||
== | == [[ابوهریره]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | ||
== | == [[ابوهریره]] و [[معاویه]] == | ||
==منابع== | == گفتار [[دانشمندان]] درباره [[ابوهریره]] == | ||
== سرانجام [[ابوهریره]] == | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[ابوهریره دوسی (مقاله)|مقاله «ابوهریره دوسی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | # [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[ابوهریره دوسی (مقاله)|مقاله «ابوهریره دوسی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۵
مقدمه
یکی از صحابه و همراهان رسول خدا (ص) ابوهریره دوسی از قبیله اشعریها است که به نقل حدیث فراوان از پیامبر (ص) مشهور میباشد[۱]. او در نقل حدیث، حتی احادیث ساختگی، به حدّی زیادهروی میکرد که عمر بن خطاب او را از نقل حدیث ممنوع ساخت[۲] و عایشه و عثمان و امیرالمؤمنین (ع) نیز به او اعتراض کردند[۳].
درباره نام ابوهریره و نام پدرش به اندازهای اختلاف است که در نام هیچ یک از صحابه رسول خدا (ص) چنین اختلافی وجود ندارد، زیرا درباره نام وی بیست احتمال ذکر شده است؛ مانند: «عبدشمس»، «عبدتیم»، «عبدغنم»، «عبدالعزی»، «عبید»، «سکین»، «عمرو»، «عمیر»، «بربر»، «یزید»، «سعد»، «سعید» و... همچنین درباره نام پدرش پانزده اسم گفته شده است، مانند: «عائذ»، «عامر»، «عمرو»، «عمیر»، «غنم»، «دوقه»، «هانی»، «مل» و...[۴] نقل شده اسم ابوهریره در دوران جاهلیت، «عبد شمس» یا «عبد عمرو» و کنیهاش ابوالاسود بود که در هنگام مسلمان شدن به «عبدالرحمن» و «عبدالله» تغییر یافت[۵]. البته چون پیامبر (ص) اسامی دوران جاهلیت را تغییر میداد، اسم ابوهریره را عبدالله و کنیهاش را ابوهریره نامید[۶].
میگویند وقتی پیامبر اکرم (ص) دید که وی بچه گربهای را در آستین کرده، به او فرمود: "يا ابا هريره" (ای پدر بچه گربه) و به این جهت به این کنیه مشهور گردید[۷].
عبدالله بن رافع میگوید: «به ابوهریره گفتم: چرا به تو ابوهریره میگویند؟ او گفت: من چوپان گوسفندان بودم و بچه گربهای داشتم، شبها آن را بالای درخت میگذاشتم و روزها آن را همراه خود میبردم؛ پس به این اسم، مشهور شدم»[۸][۹].
اسلام آوردن ابوهریره
علت دیر مسلمان شدن ابوهریره
ابوهریره و دعای پیامبر (ص)
نقش ابوهریره در جعل حدیث
از برجستهترین صحابیانی که معاویه برای رسیدن به اهداف سیاسی خویش از او بهره گرفت، صحابی پرحدیث، ابوهریره بود. معاویه از سادهلوحی و ضعف شخصیت او استفاده کرد و تا آنجا که هوا و هوس و طمع سیاسی او ایجاب میکرد، به دست ابوهریره احادیثی را به رسول خدا(ص) بست.
معاویه اموال و مناصب حکومتی را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، قدرت و دنیا را برطرف کرد. ابوجعفر اسکافی میگوید: اعمش روایت کرده، میگوید: هنگامی که در عام الجماعه[۱۰]، ابوهریره با معاویه به عراق آمد، وارد مسجد کوفه شد دید مردم بسیاری به استقبال او آمدهاند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: ای عراقیان! آیا میپندارید من بر خدا و رسول او دروغ میبندم و خود را به آتش دوزخ میسوزانم؟ از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: همانا هر پیامبری را حرمی است و حرم من مدینه مابین عَیر تا ثور است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، لعنت خدا، فرشتگان و تمام مردم بر او. من خدا را گواه میگیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را پاداش داد و گرامی داشت و حکمرانی مدینه را به وی سپرد[۱۱].
اگر ابوهریره دین خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در نکوهش علی(ع) روایت کند تا معاویه را خرسند سازد، لیک زمین از مردانی استوار که حق را آشکار میکردند و بر پیشانی ابوهریره میکوبیدند، تهی نبود، اگرچه تاریخ اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است.
سفیان ثوری روایت میکند: «هنگامی که ابوهریره همراه معاویه به کوفه آمد، عصرها در کنار دروازه کنده مینشست و مردم گرد او را میگرفتند، پس جوانی کوفی آمد و پیش او نشست و گفت: «ای ابوهریره! تو را به خدا سوگند میدهم آیا از رسول خدا(ص) شنیدی که به علی بن ابی طالب میفرمود: «بار الها! دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. جوان گفت: من خدا را گواه میگیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»[۱۲].[۱۳]
روش ابوهریره در جعل حدیث
ابوهریره و ترس او
ابوهریره و شکمپرستی
علل فرستاده شدن ابوهریره به بحرین
ابوهریره و حکومت بحرین
ابوهریره و عثمان
ابوهریره و امیرالمؤمنین (ع)
ابوهریره و معاویه
گفتار دانشمندان درباره ابوهریره
سرانجام ابوهریره
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲.
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۶.
- ↑ شیخ المضیره، محمود أبوریه، ص۱۳۳.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۳.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۰.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۹۸-۳۰۵.
- ↑ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.
- ↑ جوان هوشیار، جعفر، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۲۶.
- ↑ همان سالی که امام حسن(ع) بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ه.ق که آن را عام الجماعه نامیدند.
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۱۰۴.