عبیدالله بن ابی رافع: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[عبید الله]] از چهرههای درخشان [[تاریخ]] [[تشیع]]، از پیشتازان در تألیف و تدوین [[دانش]]، کاتب [[علی]] {{ع}} و از [[یاران خاص]] آن بزرگوار است. او در جنگهای [[جمل]]، [[صِفین]] و [[نهروان]]، شرکت داشت. شرححالنگاران و رجالیان، او را از آغازگران تألیف در [[فرهنگ اسلامی]] دانسته و از برخی آثار او یاد کردهاند، از جمله کتابهای: قضایا أمیرالمؤمنین و تسمیة من شهد مع | عبیدالله فرزند بزرگ [[ابورافع]] است. [[آل]] [[ابورافع|ابی رافع]]، از خاندانهای بزرگ [[شیعه]]<ref>مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۳، ص۴۰۸.</ref> و از تبار نخستین کسانی هستند که [[اسلام]] آوردند. بزرگ این [[خاندان]]، [[ابورافع]]، [[صحابی]] معروف، آزاد کرده و خدمتکار [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بود که [[نجاشی]] او را در زمره [[سلف صالح]] برشمرده است<ref>رجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۷۰-۱۷۳.</ref> | ||
[[عبید الله]] از چهرههای درخشان [[تاریخ]] [[تشیع]]، از پیشتازان در تألیف و تدوین [[دانش]]، کاتب [[علی]] {{ع}} و از [[یاران خاص]] آن بزرگوار است. او در جنگهای [[جمل]]، [[صِفین]] و [[نهروان]]، شرکت داشت. شرححالنگاران و رجالیان، او را از آغازگران تألیف در [[فرهنگ اسلامی]] دانسته و از برخی آثار او یاد کردهاند، از جمله کتابهای: "قضایا أمیرالمؤمنین و تسمیة من شهد مع أمیر المؤمنین {{ع}} الجمل و صفین و النهروان من الصحابة رضی الله عنهم"<ref>گفتنی است که استاد محمد رضا حسینی جلالی، این کتاب ابن ابی رافع را بازسازی و منتشر کرده است (ر. ک: حوزه، ش ۳۸، تراثنا، ش ۱۵).</ref>.<ref>الغارات، ثقفی کوفی، ج۱، ص۱۱۶.</ref> کتاب اخیر، نشان [[هوشمندی]] [[عبید الله]] و [[درک]] [[استوار]] وی از وقایع و بیان کننده توجه وی به [[ثبت]] و ضبط حوادث است. [[برادر]] او ([[علی بن ابی رافع]]) نیز کاتب [[امام علی]] {{ع}} بوده است<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۸.</ref>. | |||
[[ابورافع]] پس از [[درگذشت پیامبر]] {{صل}}، [[همراهی]] [[امام علی]] {{ع}} را [[اختیار]] کرد تا اینکه ایشان به [[خلافت]] رسید. او در ۸۵ سالگی [[زمین]] و خانهاش را در [[خیبر]] و [[مدینه]] فروخت و در رکاب امام علی {{ع}} به [[کوفه]] [[مهاجرت]] کرد. در کوفه امام علی {{ع}} او را به [[خزانه]]داری [[بیت المال]] گماشت و دو فرزندش عبیدالله و علی نیز به [[دبیری]] [[امام]] {{ع}} پرداختند. بر اساس روایتی، ابورافع تا [[روزگار]] [[امام حسن]] {{ع}} زنده بود و پس از [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] همراه امام حسن {{ع}} به مدینه بازگشت. بزرگان این [[خانواده]] که در کتابهای [[رجال]] از آنان یاد شده است، عبارتاند از: [[عبیدالله بن ابی رافع]] و چهار پسرش [[محمد]] و عون و [[عبدالله]] و [[فضل]] و برادرش [[علی بن ابی رافع]] و نوادگانش [[عبدالرحمن بن محمد]] و عبدالله (عبیدالله) بن علی. فرزندانش عبیدالله و علی و نیز همسرش [[سلمی]] و دیگران روایتهای فراوانی را از ابورافع [[نقل]] کردهاند<ref>رجال انجاشی، نجاشی، ص۵-۶.</ref>. [[خطیب بغدادی]] چنین درباره او آورده است: "عبیدالله بن ابی رافع کاتب [[امام علی]] {{ع}} بود و در جنگ با [[خوارج]] [[نهروان]] حضور داشت و [[ثقه]] دانسته شده است<ref>الغارت، ثقفی کوفی، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[عبیدالله بن ابی رافع]] کتابی به نام قضایا [[امیرالمؤمنین]] نوشته است<ref>الفهرست، شیخ طوسی، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۷۰-۱۷۳.</ref> | |||
== عبیدالله و نقل برخی از روایات و حوادث == | |||
=== عبیدالله بن ابی رافع و [[هجرت پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] === | |||
[[عبیدالله بن ابی رافع]] داستان [[هجرت پیامبر به مدینه]] را از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] میکند. وی پس از نقل [[تصمیم]] [[مشرکان]]، چنین ادامه میدهد؛ [[جبرئیل]] به حضور [[پیامبر]] آمد و این موضوع را به ایشان خبر داد و به ایشان گفت که در آن شب پیامبر {{صل}} در خوابگاه خود نخوابد. پیامبر {{صل}} به [[علی]] {{ع}} [[دستور]] داد که آن شب را در بستر پیامبر به جای ایشان بخوابد. آن عده از [[قریش]] که [[مأمور]] انجام نقشه بودند، بر در [[خانه پیامبر]] {{صل}} جمع شده، از شکاف در نگاه میکردند و در کمین بودند و با هم [[مشورت]] میکردند که کدام یک باید اول [[حمله]] کند و چگونه آن کس را که خفته است، بکشند"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۱۶۷-۱۷۷.</ref>. [[شب هجرت]]، سپری شد و [[علی]] {{ع}} از محل پنهان شدن [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] بود و برای فراهم ساختن مقدمات [[سفر]] پیامبر لازم بود شبانه با او [[ملاقات]] کند<ref>اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۹-۶۱.</ref>. واقدی از [[عبدالله بن محمد]]، او از پدرش، او از [[عبیدالله بن ابی رافع]] و او از علی {{ع}} [[نقل]] میکند که فرموده است، چون پیامبر {{صل}} برای [[هجرت به مدینه]] از آنجا بیرون رفت [[دستور]] فرمود که من پس از ایشان در [[مکه]] باقی بمانم و امانتهایی را که از [[مردم]] پیش ایشان بود به مردم پس بدهم و به همین جهت به [[امین]]، مشهور بود. من سه [[روز]] در مکه ماندم و فقط یک روز پنهان بودم و سپس آشکار شده، از مکه بیرون آمدم و به [[خانه]] [[کلثوم بن هدم]] که پیامبر {{صل}} هم همان جا بود، وارد شدم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۷۵-۱۷۷.</ref> | |||
=== عبیدالله بن ابی رافع و داستان گردنبند عاریتی === | |||
عبیدالله بن ابی رافع میگوید: [[مسئول]] [[بیت المال]] و حسابدار [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بودم و در بیت المال، گردنبند مرواریدی بود که در [[جنگ]] به دست آمده بود. یکی از [[دختران]] آن حضرت به من سفارش کرد که در [[بیت المال]] [[أمیر المؤمنین]] {{ع}} گردنبند مرواریدی در [[اختیار]] توست؛ من دوست دارم آن را به طور عاریه به من بدهی که در [[عید قربان]] از آن استفاده کنم. گردنبند را برای او فرستادم . امام فرمود: "آن گردنبند را چطور بدون اجازه من و بدون رضای مسلمانان به دختر من عاریه دادی؟" [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} فرمود: "همین امروز آن را به جایش برگردان؛ مبادا دیگر چنین کاری کنی که تو را [[کیفر]] خواهم کرد". | |||
بعد فرمود: "اگر دخترم آن را به طور عاریه مضمونه از تو نگرفته بود، اولین [[زن]] [[هاشمی]] بود که دست او به سبب [[سرقت]]، [[بریده]] میشد"<ref>المناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۲، ص۱۰۸؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> | |||
=== [[عبیدالله بن ابی رافع]] و [[زندگی]] علوی === | |||
عبیدالله بن ابی رافع میگوید: یک روز [[عید]] به [[حضور امام]] [[علی]] {{ع}} رفتم. انبانی سر به مُهر آورد که در آن نان [[جوین]] بسیار خشکی بود و همان را خورد. من گفتم: ای [[امیر المؤمنین]]، چرا این انبان را مهر میکنی؟ فرمود: "بیم آن دارم که این دو پسرم چربی یا روغن زیتونی بر نانها بمالند". | |||
جامههای او گاه با قطعه پوستی وصله خورده بود و گاه با لیف خرما و کفشهایش از لیف خرما بود. همواره کرباس [[خشن]] میپوشید و اگر آستین پیراهنش را بلند مییافت آن را با کارد میبرید و لبه آن را نمیدوخت و همواره از ساعدهای او آویخته بود و چیزی زاید به نظر میرسید. و هرگاه میخواست با نان خود خورشی بخورد، اندکی نمک یا سرکه بر آن میافزود و اگر گاه چیز دیگری بر آن میافزود، اندکی از رستنیهای [[زمین]] و گیاهان بود و هرگاه میخواست چیزی بهتر از آن بخورد به اندکی از شیر شتر [[قناعت]] میفرمود. گوشت نمیخورد مگر اندکی و با وجود این، از همه [[مردم]]، نیرومند و [[قوی]] پنجهتر بود. [[گرسنگی]] از نیروی او و [[کمخوری]]، قوای او را نمیکاست. [[علی]] {{ع}} کسی است که [[دنیا]] را [[طلاق]] داده است و با آنکه [[اموال]] از تمام سرزمینهای سلامی، جز [[شام]] به سوی او گسیل میشد، همه را میان مردم پخش میکرد "<ref>ینابیع الموده، قندوزی، ص۱۵۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۴۱، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۸۳.</ref> | |||
=== [[عبیدالله بن ابی رافع]] و [[نقل]] ماجراها === | |||
عبیدالله ماجرای [[انتخاب]] [[بقیع]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۰۳.</ref>، [[جنگ]] [[امام علی]] {{ع}} در [[بدر]]<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۳، ص۴۹.</ref> و [[احد]]<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۱۴.</ref>، [[اذان]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[گوش]] [[حسنین]]<ref>دلائل النبوة، بیهقی، ج۱، ص۲۲۸.</ref>، [[سرمه کشیدن]] [[پیامبر]] {{صل}}<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۱، ص۵۰۹.</ref>، مبدأ [[تاریخ]]<ref>منهاج البراعه، خوئی، ج۱۵، ص۱۶۵.</ref>، [[حدیث ثقلین]]<ref>عبقات الانوار، میر حامد حسین، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref> و قطیفه پیامبر {{صل}}<ref>امتناع الاسماع، مقریزی، ج۱۴، ص۵۸۵.</ref> را بیان کرده است<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. | |||
== [[عبیدالله بن ابی رافع]] و نویسندگی == | |||
عبیدالله بن ابی رافع برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نامههای زیادی نوشت که میتوان به [[نامه]] [[امام علی]] {{ع}} به [[محمد بن ابوبکر]]<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵۵۶ (با تصرف)؛ تاریخ الخمیس، دیار بکری، ج۲، ص۲۸۳.</ref> و [[نوشتن]] جواب نامه [[معاویه]]<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۴۷۱.</ref> اشاره کرد<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۸۱.</ref>. | |||
== [[مأموریت]] [[عبیدالله بن ابی رافع]] == | |||
روزی [[امام علی]] {{ع}} به نویسنده خود [[عبیدالله بن ابی رافع]] [[دستور]] دادند که ده تن از [[اصحاب]] [[وفادار]] و مورد اعتمادم را برای انجام کاری [[دعوت]] کن.آنان حاضر شدند و حضرت به ایشان فرمود: "این [[نامه]] را بگیرید و [[عبیدالله بن ابی رافع]] آن را هر [[جمعه]] برای [[مردم]] بخواند و شما حاضر باشید و اگر کسی بر آن ایرادی وارد کرد شما با [[کتاب خدا]] پاسخ دهید و [[انصاف]] را مراعات کنید". | |||
حضرت در ادامه [[نامه]] به [[اختلافات]] بین [[قریش]] و [[انصار]] در [[انتخاب خلیفه]] اشاره کرده، استدلالهای آنان را بر ادعایشان [[نقل]] و سپس [[دلیل]] [[سکوت]] خود را در برابر جریان جدید بازگو میکنند. حضرت درباره [[حکومت]] [[سه خلیفه]] نیز توضیحاتی میدهند و از نبود شیوه واحدی برای انتخاب خلیفه گله و به این نکته اشاره میکنند که وجه مشترک هر سه حکومت، حذف [[امام]] از دایره حکومت و کنار راندن از مسائل [[سیاسی]] [[جامعه]] بود و به تناسب این بحث، به [[حق]] ویژه خود برای حکومت و [[زمامداری]] [[مسلمانان]] اشاره کرده، جریان [[غدیر خم]] را شاهدی گویا بر این حق میدانند: "چابک به سوی جهاد رهسپار شوید و [[سستی]] نکنید که [[خوار]] و تیره [[روز]] و زیان کار میشوید. کسی مرد جنگ است که بیدار و هشیار باشد و در [[خواب]] نیز چشمش بیدار باشد. بدانید که افراد [[ضعیف]] در معرض آسیب خطر هستند و اگر کسی [[جهاد در راه خدا]] را خوش نداشته باشد زیان دیده و حقیر میشود. به خدا سوگند، اگر خدا را [[یاری]] کنید، خدا نیز شما را یاری دهد، و قدمهای شما را [[استوار]] گرداند"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳، ص۲۶-۲۷ (به صورت خلاصه) به نقل از کشف المحجة لثمرة المهجة سید بن طاووس.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص۱۸۹-۱۹۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۲: | خط ۵۱: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']] | # [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']] | ||
# [[پرونده:1100356.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[عبیدالله بن ابی رافع قبطی (مقاله)|مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۸
مقدمه
عبیدالله فرزند بزرگ ابورافع است. آل ابی رافع، از خاندانهای بزرگ شیعه[۱] و از تبار نخستین کسانی هستند که اسلام آوردند. بزرگ این خاندان، ابورافع، صحابی معروف، آزاد کرده و خدمتکار پیامبر اسلام (ص) بود که نجاشی او را در زمره سلف صالح برشمرده است[۲].[۳]
عبید الله از چهرههای درخشان تاریخ تشیع، از پیشتازان در تألیف و تدوین دانش، کاتب علی (ع) و از یاران خاص آن بزرگوار است. او در جنگهای جمل، صِفین و نهروان، شرکت داشت. شرححالنگاران و رجالیان، او را از آغازگران تألیف در فرهنگ اسلامی دانسته و از برخی آثار او یاد کردهاند، از جمله کتابهای: "قضایا أمیرالمؤمنین و تسمیة من شهد مع أمیر المؤمنین (ع) الجمل و صفین و النهروان من الصحابة رضی الله عنهم"[۴].[۵] کتاب اخیر، نشان هوشمندی عبید الله و درک استوار وی از وقایع و بیان کننده توجه وی به ثبت و ضبط حوادث است. برادر او (علی بن ابی رافع) نیز کاتب امام علی (ع) بوده است[۶].
ابورافع پس از درگذشت پیامبر (ص)، همراهی امام علی (ع) را اختیار کرد تا اینکه ایشان به خلافت رسید. او در ۸۵ سالگی زمین و خانهاش را در خیبر و مدینه فروخت و در رکاب امام علی (ع) به کوفه مهاجرت کرد. در کوفه امام علی (ع) او را به خزانهداری بیت المال گماشت و دو فرزندش عبیدالله و علی نیز به دبیری امام (ع) پرداختند. بر اساس روایتی، ابورافع تا روزگار امام حسن (ع) زنده بود و پس از شهادت امیرالمؤمنین همراه امام حسن (ع) به مدینه بازگشت. بزرگان این خانواده که در کتابهای رجال از آنان یاد شده است، عبارتاند از: عبیدالله بن ابی رافع و چهار پسرش محمد و عون و عبدالله و فضل و برادرش علی بن ابی رافع و نوادگانش عبدالرحمن بن محمد و عبدالله (عبیدالله) بن علی. فرزندانش عبیدالله و علی و نیز همسرش سلمی و دیگران روایتهای فراوانی را از ابورافع نقل کردهاند[۷]. خطیب بغدادی چنین درباره او آورده است: "عبیدالله بن ابی رافع کاتب امام علی (ع) بود و در جنگ با خوارج نهروان حضور داشت و ثقه دانسته شده است[۸]. عبیدالله بن ابی رافع کتابی به نام قضایا امیرالمؤمنین نوشته است[۹].[۱۰]
عبیدالله و نقل برخی از روایات و حوادث
عبیدالله بن ابی رافع و هجرت پیامبر (ص) به مدینه
عبیدالله بن ابی رافع داستان هجرت پیامبر به مدینه را از امام علی (ع) نقل میکند. وی پس از نقل تصمیم مشرکان، چنین ادامه میدهد؛ جبرئیل به حضور پیامبر آمد و این موضوع را به ایشان خبر داد و به ایشان گفت که در آن شب پیامبر (ص) در خوابگاه خود نخوابد. پیامبر (ص) به علی (ع) دستور داد که آن شب را در بستر پیامبر به جای ایشان بخوابد. آن عده از قریش که مأمور انجام نقشه بودند، بر در خانه پیامبر (ص) جمع شده، از شکاف در نگاه میکردند و در کمین بودند و با هم مشورت میکردند که کدام یک باید اول حمله کند و چگونه آن کس را که خفته است، بکشند"[۱۱]. شب هجرت، سپری شد و علی (ع) از محل پنهان شدن پیامبر (ص) آگاه بود و برای فراهم ساختن مقدمات سفر پیامبر لازم بود شبانه با او ملاقات کند[۱۲]. واقدی از عبدالله بن محمد، او از پدرش، او از عبیدالله بن ابی رافع و او از علی (ع) نقل میکند که فرموده است، چون پیامبر (ص) برای هجرت به مدینه از آنجا بیرون رفت دستور فرمود که من پس از ایشان در مکه باقی بمانم و امانتهایی را که از مردم پیش ایشان بود به مردم پس بدهم و به همین جهت به امین، مشهور بود. من سه روز در مکه ماندم و فقط یک روز پنهان بودم و سپس آشکار شده، از مکه بیرون آمدم و به خانه کلثوم بن هدم که پیامبر (ص) هم همان جا بود، وارد شدم[۱۳].[۱۴]
عبیدالله بن ابی رافع و داستان گردنبند عاریتی
عبیدالله بن ابی رافع میگوید: مسئول بیت المال و حسابدار علی بن ابی طالب (ع) بودم و در بیت المال، گردنبند مرواریدی بود که در جنگ به دست آمده بود. یکی از دختران آن حضرت به من سفارش کرد که در بیت المال أمیر المؤمنین (ع) گردنبند مرواریدی در اختیار توست؛ من دوست دارم آن را به طور عاریه به من بدهی که در عید قربان از آن استفاده کنم. گردنبند را برای او فرستادم . امام فرمود: "آن گردنبند را چطور بدون اجازه من و بدون رضای مسلمانان به دختر من عاریه دادی؟" حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: "همین امروز آن را به جایش برگردان؛ مبادا دیگر چنین کاری کنی که تو را کیفر خواهم کرد".
بعد فرمود: "اگر دخترم آن را به طور عاریه مضمونه از تو نگرفته بود، اولین زن هاشمی بود که دست او به سبب سرقت، بریده میشد"[۱۵].[۱۶]
عبیدالله بن ابی رافع و زندگی علوی
عبیدالله بن ابی رافع میگوید: یک روز عید به حضور امام علی (ع) رفتم. انبانی سر به مُهر آورد که در آن نان جوین بسیار خشکی بود و همان را خورد. من گفتم: ای امیر المؤمنین، چرا این انبان را مهر میکنی؟ فرمود: "بیم آن دارم که این دو پسرم چربی یا روغن زیتونی بر نانها بمالند".
جامههای او گاه با قطعه پوستی وصله خورده بود و گاه با لیف خرما و کفشهایش از لیف خرما بود. همواره کرباس خشن میپوشید و اگر آستین پیراهنش را بلند مییافت آن را با کارد میبرید و لبه آن را نمیدوخت و همواره از ساعدهای او آویخته بود و چیزی زاید به نظر میرسید. و هرگاه میخواست با نان خود خورشی بخورد، اندکی نمک یا سرکه بر آن میافزود و اگر گاه چیز دیگری بر آن میافزود، اندکی از رستنیهای زمین و گیاهان بود و هرگاه میخواست چیزی بهتر از آن بخورد به اندکی از شیر شتر قناعت میفرمود. گوشت نمیخورد مگر اندکی و با وجود این، از همه مردم، نیرومند و قوی پنجهتر بود. گرسنگی از نیروی او و کمخوری، قوای او را نمیکاست. علی (ع) کسی است که دنیا را طلاق داده است و با آنکه اموال از تمام سرزمینهای سلامی، جز شام به سوی او گسیل میشد، همه را میان مردم پخش میکرد "[۱۷].[۱۸]
عبیدالله بن ابی رافع و نقل ماجراها
عبیدالله ماجرای انتخاب بقیع[۱۹]، جنگ امام علی (ع) در بدر[۲۰] و احد[۲۱]، اذان رسول خدا (ص) در گوش حسنین[۲۲]، سرمه کشیدن پیامبر (ص)[۲۳]، مبدأ تاریخ[۲۴]، حدیث ثقلین[۲۵] و قطیفه پیامبر (ص)[۲۶] را بیان کرده است[۲۷].
عبیدالله بن ابی رافع و نویسندگی
عبیدالله بن ابی رافع برای امیرالمؤمنین (ع) نامههای زیادی نوشت که میتوان به نامه امام علی (ع) به محمد بن ابوبکر[۲۸] و نوشتن جواب نامه معاویه[۲۹] اشاره کرد[۳۰].
مأموریت عبیدالله بن ابی رافع
روزی امام علی (ع) به نویسنده خود عبیدالله بن ابی رافع دستور دادند که ده تن از اصحاب وفادار و مورد اعتمادم را برای انجام کاری دعوت کن.آنان حاضر شدند و حضرت به ایشان فرمود: "این نامه را بگیرید و عبیدالله بن ابی رافع آن را هر جمعه برای مردم بخواند و شما حاضر باشید و اگر کسی بر آن ایرادی وارد کرد شما با کتاب خدا پاسخ دهید و انصاف را مراعات کنید".
حضرت در ادامه نامه به اختلافات بین قریش و انصار در انتخاب خلیفه اشاره کرده، استدلالهای آنان را بر ادعایشان نقل و سپس دلیل سکوت خود را در برابر جریان جدید بازگو میکنند. حضرت درباره حکومت سه خلیفه نیز توضیحاتی میدهند و از نبود شیوه واحدی برای انتخاب خلیفه گله و به این نکته اشاره میکنند که وجه مشترک هر سه حکومت، حذف امام از دایره حکومت و کنار راندن از مسائل سیاسی جامعه بود و به تناسب این بحث، به حق ویژه خود برای حکومت و زمامداری مسلمانان اشاره کرده، جریان غدیر خم را شاهدی گویا بر این حق میدانند: "چابک به سوی جهاد رهسپار شوید و سستی نکنید که خوار و تیره روز و زیان کار میشوید. کسی مرد جنگ است که بیدار و هشیار باشد و در خواب نیز چشمش بیدار باشد. بدانید که افراد ضعیف در معرض آسیب خطر هستند و اگر کسی جهاد در راه خدا را خوش نداشته باشد زیان دیده و حقیر میشود. به خدا سوگند، اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز شما را یاری دهد، و قدمهای شما را استوار گرداند"[۳۱].[۳۲]
جستارهای وابسته
- خاندان ابورافع
- سلمی ام رافع (مادر)
- ابو رافع (پدر)
- علی بن ابی رافع (برادر)
- صالح بن عبیدالله بن ابی رافع (فرزند)
- فضل بن عبیدالله بن ابی رافع (فرزند)
- حسن بن ابی رافع (نواده)
- حسن بن علی بن ابی رافع (برادر زاده)
- رافع بن ابی رافع (نواده)
- مغیرة بن ابی رافع یا معتمر بن ابی رافع (از خاندان)
- عبدالله بن ابی رافع (از خاندان)
منابع
پانویس
- ↑ مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۳، ص۴۰۸.
- ↑ رجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، ص۴.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۷۰-۱۷۳.
- ↑ گفتنی است که استاد محمد رضا حسینی جلالی، این کتاب ابن ابی رافع را بازسازی و منتشر کرده است (ر. ک: حوزه، ش ۳۸، تراثنا، ش ۱۵).
- ↑ الغارات، ثقفی کوفی، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۴۸.
- ↑ رجال انجاشی، نجاشی، ص۵-۶.
- ↑ الغارت، ثقفی کوفی، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ الفهرست، شیخ طوسی، ص۱۰۷.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۷۰-۱۷۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۱۶۷-۱۷۷.
- ↑ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۹-۶۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۵.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۷۵-۱۷۷.
- ↑ المناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۲، ص۱۰۸؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۰، ص۳۳۷.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۷۸-۱۷۹.
- ↑ ینابیع الموده، قندوزی، ص۱۵۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۴۱، ص۱۴۸.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۸۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۳، ص۴۹.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۱۴.
- ↑ دلائل النبوة، بیهقی، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۱، ص۵۰۹.
- ↑ منهاج البراعه، خوئی، ج۱۵، ص۱۶۵.
- ↑ عبقات الانوار، میر حامد حسین، ج۱۸، ص۲۶۹.
- ↑ امتناع الاسماع، مقریزی، ج۱۴، ص۵۸۵.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۵۵۶ (با تصرف)؛ تاریخ الخمیس، دیار بکری، ج۲، ص۲۸۳.
- ↑ وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۴۷۱.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۸۱.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳، ص۲۶-۲۷ (به صورت خلاصه) به نقل از کشف المحجة لثمرة المهجة سید بن طاووس.
- ↑ کاظمی، محمد ایوب، مقاله «عبیدالله بن ابی رافع قبطی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۸۹-۱۹۴.