حق‌گرایی و حق‌طلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = حق
| موضوع مرتبط = حق
| عنوان مدخل  = حق‌گرایی و حق‌طلبی
| عنوان مدخل  = حق‌گرایی و حق‌طلبی
| مداخل مرتبط = [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در قرآن]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره نبوی]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره حسینی]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره امام کاظم]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در اخلاق اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در قرآن]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره نبوی]]  - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره علوی]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره حسینی]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره امام کاظم]] - [[حق‌گرایی و حق‌طلبی در اخلاق اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۳

مقدمه

﴿وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ[۱].

به عدالت پرداختن هم تبیین مفهوم آن و هم برپایی آن، جولانگاه دولت نبوی است. آموزش عدل و عدالت به آموزگاری چون رسول مکرم (ص) نیاز دارد که هیچ آموزشی در این موضوع مصون از خطا نیست، به جز راه و روش نبوی که او معصوم است و در تفسیر و تبیین مفاهیم نیز از عصمت برخوردار است. علی (ع) سیره حکومتی نبی اکرم (ص) را چنین توصیف می‌کند: «راه و رسم او معتدل و روش او صحیح و متین و سخنانش روشنگر حق از باطل و حکمش عادلانه بود»[۲].

آداب قضاوت در حین داوری باید رعایت شود، از جمله پرهیز از عجله و نیز پرهیز از داوری در حال نامناسب مثل عصبانیت. در قضاوت، تشویق‌ها بایستی بجا و از هرگونه تشویق بی‌جایی دوری جست. در مشی پیامبر (ص) اقسام تشویق‌ها اعم از معنوی، زبانی، رفتاری، مقامی و مالی وجود داشت، اما همه‌اش بجا و نافذ بوده است، همچون پزشکی حاذق، بهترین مداوا را می‌کرد[۳].

فضائل همسو

عدالت‌خواهی

باطل‌ستیزی

ظلم‌ستیزی

رذائل مخالف

خذلان حق

هواپرستی

حق‌گریزی و حق‌ستیزی

حق‌جویی و حق‌خواهی به‌رغم سازگاری تمام با اقتضائات روانی و تمایل‌های اصیل انسانی و ضرورت‌های اجتماعی، همواره به انحای طرق و تحت تأثیر عوامل مختلف روحی و اجتماعی مورد بی‌مهری قرار گرفته، و در مواردی به فراموشی سپرده شده و حتی در مواردی کسانی، با عناوین و بهانه‌های مختلف به مبارزه آگاهانه با حق و مظاهر آن برانگیخته شده و به صورت آشکار و پنهان و به اشکال مختلف درصدد دفع و طرد آن بر می‌آیند. قرآن ستیز با حق را از ویژگی‌های بارز مستکبران و طاغیان شمرده و ایشان را به شدت نکوهش کرده است. آنها دیگران را نیز از پذیرش حق باز داشته و از حق‌جویی محروم کرده‌اند. بارزترین نمود این حق‌ستیزی در مبارزه با پیامبران الهی نمود یافته است. تمرد از پذیرش حق یا مبارزه با حق در سطوح پایین‌تر نیز همواره در عرصه‌های متنوع زندگی فردی و اجتماعی جریان داشته است. قرآن کریم به مصداق‌هایی از حق‌ستیزی اشاره کرده است. جالب اینکه طبق آیه ۱۴ سوره نمل، گاه انسان به‌رغم یقین، از پذیرش حق سر باز می‌زند و با آن مقابله می‌کند.[۴]

آیات قرآنی مرتبط

  1. مخالفت با فرامین خدا و رسول: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۵].
  2. بازداشتن خود و دیگران از پذیرش دعوت حق: ﴿وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ[۶].
  3. اخلال در مسیر ابلاغ تعالیم حق: ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ[۷].
  4. تلاش در جهت خاموشی نور حق: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۸].
  5. در برخی آیات، متهم ساختن پیامبران الهی به اوصاف ناروا[۹]؛ استکبارورزی در مقابل آیات الهی[۱۰]؛ انکار آیات و تمرد در مقابل رسولان الهی[۱۱]؛ طرح تقاضاهای بر نیاوردنی با هدف توجیه تمرد خود از پذیرش حق[۱۲] مصداق‌هایی از حق‌گریزی و حق‌ستیزی ذکر شده است.[۱۳]

پرسش مستقیم

سیره سیاسی پیامبر خاتم درباره حق‌گرایی چه بود؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. «و از آفریدگان ما دسته‌ای هستند که به حقّ رهنمون می‌شوند و به حقّ داد می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱.
  2. «سِيرَتُهُ‏ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ‏ الرُّشْدُ وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُكْمُهُ الْعَدْلُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۴.
  3. دلیر، بهرام، مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص۲۰۸.
  4. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۰۷.
  5. «این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.
  6. «و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز می‌دارند و (خود) از آن دور می‌شوند و جز خویشتن را نابود نمی‌کنند و در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۲۶.
  7. «و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.
  8. «بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.
  9. ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.
  10. ﴿يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ «که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره جاثیه، آیه ۸.
  11. ﴿وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «و این (قوم) عاد بودند که به آیات پروردگارشان انکار ورزیدند و از پیامبران وی سرپیچیدند و از فرمان هر گردنکش ستیهنده پیروی کردند» سوره هود، آیه ۵۹.
  12. ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
  13. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۰۷.