اثبات عصمت امام علی: تفاوت میان نسخهها
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
===== [[آیه مباهله]] ===== | ===== [[آیه مباهله]] ===== | ||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول ={{وسطچین}}'''[[آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)| آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟]]'''{{پایان}} | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پسزمینه=#F8FBF9| گیومه نقلقول =| تراز منبع = وسط}} | |||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] مأموریت یافت که به نصرانیهای [[نجران]]- که درباره پندار الوهیت [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] منطق و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق [[روایات]] و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم {{صل}} [[علی بن ابیطالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]] {{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]] {{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی {{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]] {{صل}} است، و همه مقامات معنوی آن حضرت را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است. | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] مأموریت یافت که به نصرانیهای [[نجران]]- که درباره پندار الوهیت [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] منطق و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق [[روایات]] و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم {{صل}} [[علی بن ابیطالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]] {{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]] {{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی {{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]] {{صل}} است، و همه مقامات معنوی آن حضرت را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است. |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۸
عصمت امام علی(ع) از جمله موضوعاتی است که در کتب کلامی امامیه از آن سخن به میان آمده و مباحث متعددی پیرامون منشأ و گستره عصمت آن حضرت و ادله آن مطرح شده است. براهین عقلی متعددی، عصمت آن حضرت را به عنوان امام، ثابت میکنند که برهان وجوب اطاعت از امام، حفظ شریعت و خلف از جمله مهمترین آن براهین هستند. آیات و روایات دال بر عصمت آن حضرت نیز بر دو دسته هستند، نخست آنهایی که به صورت کلی عصمت تمامی اهل بیت و امامان معصوم(ع) را ثابت میکنند و دوم آنهایی که دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) بالخصوص دارند. از میان دسته اول میتوان به آیه صادقین و آیه تطهیر و حدیث ثقلین و و حدیث سفینه اشاره نمود و از میان دسته دوم هم به آیات علم الکتاب، ولایت و روایات معیت اشاره کرد.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
ادله عصمت امام علی
جهت اثبات عصمت امام علی(ع) به ادله عقلی و نقلی متعددی استناد شده که بارزترین آنها به شرح ذیل است
ادله عام عقلی
براهین عقلی اثبات عصمت امام علی همان براهین عقلی اثبات عصمت امام هستند که اهم آنها عبارت است از: برهان وجوب اطاعت از امام[۱۱].[۱۲]، برهان تسلسل[۱۳]، برهان حفظ شریعت[۱۴].[۱۵] و برهان خلف [۱۶].
ادله نقلی
ادله نقلی، مشتمل بر آیات و روایاتی است که به صورت کلی بر عصمت امامان اهل بیت (ع) دلالت میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از اهل بیت و امامان معصوم (ع) است پس این ادله، عصمت آن حضرت را نیز ثابت میکنند. بارزترین آنها موارد ذیلاند:
آیات کریمه قرآن
آیات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را میتوان به دو دسته تقسیم نمود
- دسته اول آیاتی که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود.
- دسته دوم آیاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمومنین(ع) به تنهایی دارند.
از جمله بارزترین آیات موارد ذیلاند:
دسته اول:
آیه ابتلا
﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۱۷]. خداوند متعال در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که در خواست کرد امامت در نسل و ذریه او قرار گیرد، فرمود: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۱۸].
از عبارت: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۱۹] استفاده میشود عهد امامت به هیچ ظالمی نمیرسد و کسی جز معصوم شایسته امامت نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع ظلم را حتی در دوران کودکی نداشته است[۲۰].
آیه صادقین
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۲۱]. خدای متعال در این آیه، مؤمنان را به همراهی و معیت با صادقان امر کرده است. معیت به معنای اقتدا و تمسک است که ملازم با اطاعت خواهد بود. این امر الهی در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در جامعه وجود داشته باشند. ثانیاً صادقین نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان ارتکاب گناه و یا خطا در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از رحلت پیامبر (ص) تنها افرادی که در مورد آنها صدق و عصمت متصور است، ائمه دوازدهگانه (ع) هستند[۲۲].
آیه تطهیر
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۳]؛ استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:
- اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است.
- هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است.
- بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیتاند.
نتیجه: امامان شیعه که امام علی(ع) نیز در شمار آنها است، (ع)، معصوماند.
در آیه تطهیر، خداوند متعال اراده کرده است که هر گونه پلیدی را از اهلبیت پیامبر اکرم (ص) دور سازد. این اراده، اراده تشریعی نیست، زیرا اراده تشریعی خداوند به طهارت و پاکیزگی معنوی عموم مکلفان تعلق گرفته است، و به اهلبیت پیامبر (ص) اختصاص ندارد، چنانکه پس از بیان حکم وضو و تیمم- که عموم مکلفان را شامل میشود - فرموده است: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ﴾[۲۴]؛
از سوی دیگر، در اراده تکوینی خداوند، تخلّف راه ندارد: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۵] میگوید باش و آن موجود میشود. بنابراین، طهارت اهلبیت پیامبر اکرم (ص) که مورد خواست و اراده تکوینی خداوند بوده است، قطعاً تحقق یافته است؛ در نتیجه آنان از هر گونه خطا و گناهی معصوم بودهاند.
مصداق شناسی اهل بیت
با توجه به روایات بسیاری که درباره آیه تطهیر نقل شده، مقصود از اهلبیت پیامبر (ص) در این آیه؛ امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین (ع) بوده است. در برخی از این روایات آمده است که رسول خدا (ص) آنان را زیر عبای خود گرد آورد و به خداوند عرضه داشت: «اینان اهلبیت من هستند”. امسلمه، همسر پیامبر (ص) از آن حضرت پرسید: «آیا من از اهلبیت نیستم؟” پیامبر فرمود: «تو بر خیر و خوبی هستی، ولی اینها اهلبیت من میباشند”[۲۶].
در برخی دیگر از روایات آمده است که پیامبر (ص) مدت طولانی هنگامی که میخواست به مسجد برود در برابر خانه حضرت علی (ع) میایستاد و به آنان سلام میکرد، و آیه تطهیر را تلاوت میفرمود[۲۷]. در روایات دیگری نیز آمده است که امامان اهلبیت در موارد گوناگون به آیه تطهیر استناد کرده و آن را مخصوص خود دانستهاند[۲۸].
به دلیل روایات یاد شده است که بسیاری از مفسران و محدثان اهلسنت نیز همانند شیعه گفتهاند مقصود از اهلبیت در آیه تطهیر «اهل کساء» میباشند.[۲۹].[۳۰]
دسته دوم
آیه ولایت
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾ [۳۱].
طبق این آیه شریفه، ولایت تنها برای سه کس اثبات شده، خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده و در حال رکوع نماز، زکات میدهند، که امام علی(ع) مصداق اتمّ آن است. ولایت در آیه به هر معنایی اعم از حاکمیت، دوستی و نصرت، گرفته شود، باز هم این آیه دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد.؛ چراکه اگر به معنی سرپرستی و حاکمیّت باشد؛ پس طبق این آیه، امر و نهی امام علی(ع) باید صد در صد مطابق حقّ باشد تا عین ولایت خدا شود؛ روشن است که لازمه این امر، عصمت آن حضرت است. چه اینکه محال است تمام اوامر و نواهی شخص غیر معصوم، عین اوامر و نواهی خدا باشد.
آیه مباهله
﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۳۲].
پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مأموریت یافت که به نصرانیهای نجران- که درباره پندار الوهیت حضرت مسیح، تسلیم منطق و برهان نشدند- پیشنهاد مباهله بدهد[۳۳] و از آنان بخواهد تا با فرزندان و زنان خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال مفسران و مورخان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) را برای مباهله با خود برد[۳۴]. روشن است که حسن و حسین (ع)، مصداق ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ و فاطمه (س)، مصداق ﴿نِسَاءَنَا﴾ و علی (ع) مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ است. بنابراین، علی (ع) به منزله نفس پیامبر (ص) است، و همه مقامات معنوی آن حضرت را دارا است، مگر مقام نبوت که استثنا شده است.
بر این اساس، علی (ع) غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر (ص) را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است»[۳۵].
آیه علم الکتاب
یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دارد، آیه معروف به علم الکتاب است.
﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ [۳۶].
یقیناً کسی که علم تمام کتاب (قرآن) نزد اوست از هر خطایی مصون است؛ چراکه قرآن کریم بیان کننده همه حقایق عالم است ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ﴾ [۳۷] و این همان معنای عصمت است. حال سوال این است که این شخص که عالم به جمیع علم قرآن است و شهادت او در ردیف شهادت خداوند متعال قرار گرفته، کیست؟
شیعه مدّعی است که تنها امام علی(ع) چنین شأنیتی را دارد و تنها اوست که بعد از رسول خدا(ص) چنین علمی را داشت و از ابتدا نیز او بود که با قول و عمل خویش بر حقّانیّت رسول خدا(ص) شهادت میداد. ضمن آنکه روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شدهاند، شأن نزول این آیه را امام امیرالمؤمنین(ع) میدانند. علاوه بر این روایات فراوانی نیز در منابع فریقین نقل شده که نشان میدهند علم آن حضرت عین قرآن و عین علم رسول الله(ص) است. روایت مشهور و مورد اتفاق نبوی که آن حضرت را باب علم رسول خدا(ص) معرفی نموده بهترینشاهد در این خصوص است[۳۸].
روایات
روایات دلالت کننده بر عصمت امام علی(ع) را میتوان به دو بخش تقسیم نمود:
- دسته اول روایاتی هستند که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم(ع) میکنند و از آنجا که امام علی(ع) نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت میشود.
- دسته دوم روایاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی دارند.
از جمله بارزترین روایات موارد ذیلاند:
دسته اول:
حدیث ثقلین
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۳۹]. استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:
- قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست. قرآن میفرماید: ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۴۰] به عبارت دیگر، قرآن از هر باطل و خطایی به طور مطلق معصوم و مصون است. حال عِدل قرآن ـ اهل بیت ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع میکند؟
- قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث میشود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچگاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم گمراهی بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست میآید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند.
- پیامبر اکرم (ص) خبر داده است که این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن میگوید ـ کلام خدا است ـ همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۴۱].[۴۲]
- «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»؛ مجموعه قرآن و عترت، با هم، باعث هدایت و مانع از فرو رفتن در چاه ضلالت میشوند. بیشک قرآن کریم کتابی است معصوم از هرگونه خطا و اشتباه. پس اینکه پیامبر اکرم (ص)، عترت خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، بهترین دلیل بر عصمت ایشان است. چه، پیروی نمودن از غیر معصوم، موج هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال انحراف و ضلالت در آن میرود و این با جمله «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» سازگار نیست؛ زیرا معنای این جمله آن است که اگر شما به این دو تمسک کنید، در هیچ شرایط زمانی و به هیچ صورتی، گمراهی و ضلالت به سراغ شما نخواهد آمد. بنابراین، اهلبیت، از آنجایی که مفسران قرآن هستند، چه در تبیین و تشریح آیات الهی و چه در اعمال فردی، از هر گونه گناه و خطایی معصوم هستند.
- «لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ یعنی اینکه عترت پیامبر هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر مرتکب گناه شوند و یا اشتباه و خطایی در تبیین دین از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است[۴۳].
حدیث سفینه
«قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ»[۴۴]. وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:
- پیامبر (ص) به طور مطلق ملازمت اهلبیت را دستور دادهاند و آن را به منزله کشتی نوح دانستهاند. به عبارت دیگر فرمودهاند: اولاً: هرکه همراه اهل بیت باشد نجات مییابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد. ثانیاً: تنها کسانی نجات مییابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد.
- در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن و همراهان خود را نیز غرق کردن برای آنها وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمیسازد[۴۵].
دسته دوم:
احادیث معیت
پیامبر خدا (ص) در دو روایت مستقل در شأن امام امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۴۶] و «علیّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ»[۴۷].
بر اساس روایت اول، رسول خدا(ص)، همراهی همیشگی و همهشئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها از یکدیگر را بیان میکنند و از آنجا که قرآن کریم، کلام الهی و معصوم است، عدل آن و همراه همیشگی آن نیز لاجرم معصوم خواهد بود؛ چرا که غیرمعصوم نمیتواند با قرآن در همه مراتب و شئون برابری و همراهی کند.
روایت دوم نیز گویای آن است که علی (ع)، عِدل قرآن بوده و میان آنان جدایی نیست[۴۸].[۴۹] به عبارت دیگر در اینکه پیامبر اکرم (ص) به دستور خداوند متعال، حق را دایر مدار علی قرار داده است، تردیدی وجود ندارد، و مفاد روشن این مطلب آن است که علی، معیار و میزان شناخت حق از باطل است. این ویژگی جز با عصمت به دست نمیآید، زیرا همه آرا، اقوال و اعمال غیر معصوم، حق نخواهد بود، چرا که ممکن است از روی عمد یا سهو دچار خطا شود»[۵۰].
حدیث اطاعت
رسول الله (ص) میفرمایند: «يَا عَلِيُّ مَنْ أَطَاعَكَ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكَ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّه»؛ یا علی کسی که تو را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و کسی که مرا اطاعت کند خداوند را اطلاعت نموده است و کسی که تو را نافرمانی نماید مرا نافرمانی کرده و کسی که مرا نافرمانی کند خداوند را معصیت کرده است[۵۱].
نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:
- در این حدیث شریف، اطاعت از علی (ع) اطاعت پیامبر (ص) و اطاعت از خداوندا شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان پیامبر (ص) و خداوند به شمار آمده است.
- اگر حضرت علی (ع) معصوم نباشد و دچار اشتباه و خطا گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و عدم اطاعت در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست.
- این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی (ع) در ردیف اطاعت از پیامبر (ص) و اطاعت از خدا، به ما میفهماند که تنها ملجأ و مرجع علمی و عملی برای هدایت مردم حضرت علی (ع) است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در علم و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه میدهد[۵۲].
پرسشهای وابسته
- آیه تطهیر چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه مباهله چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه صادقین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه ولایت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- آیه علم الکتاب چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث ثقلین چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث علی مع الحق چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- حدیث اطاعت چگونه بر عصمت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش)
- برهان عقلی عصمت امام علی چیست؟ (پرسش)
منابع
- حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین
- فاریاب، محمد حسین، عصمت امام
- صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی
- حسن یوسفیان، احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان
- هادی اکبری ملکآبادی و رقیه یوسفی سوته، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی
- ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت
- ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت
- علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱
- محمدی، رضا، عصمت در قرآن
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲
- ↑ انه یجب أن یکون الإمام معصوما، و یدل علیه وجهان: (احدهما) لولم یکن معصوما للزم وجوب اثبات ائمة لا نهایه لها، لکن اللازم باطل فالملزوم کذلک. بیان الملازمة: انه لولم یکن معصوما فبتقدیر صدور المعصیه عنه نفتقر الی امام آخر یؤد به علیها و یثقفه عند الاعوجاج عن سبیل الله، و الا لم یکن ملطوفا له، و هو باطل علی ما مر، و یکون الکلام فی ذلک الأمام کالکلام فیه، و یلزم التسلسل. و اما بطلان اللازم فظاهر، بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۸.
- ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۶.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱، ص ۱۵۴.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۵.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «خداوند نمیخواهد شما را در تنگنا افکند ولی میخواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۳؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۳؛ اسباب النزول، ص۱۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۳۱۴.
- ↑ تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۰-۲۷۷.
- ↑ جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹؛ الفصول المهمة، ص۲۳؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸؛ الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰؛ نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۹.
- ↑ «ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مىدهند». سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «از آن پس که به آگاهى رسیدهاى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱.
- ↑ «آنها که کافر شدند، مىگویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو نازل کردهایم که بیان کننده هر چیزى است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَن ارادَ المَدینَةَ فَلیَأت البابَ.» «شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از در آن وارد شود». المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۴، ص۱۲۳۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۲۵۱ و... .
- ↑ ابن کثیر، تفسیر، ج۷، ص۲۰۳؛ سنن التزمدی، ج۵، ص۳۲۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۶، احتجاج، ج۲، ص۳۸۰. پیامبر (ص) فرمود: من در بین شما دو چیز بسیار گرانقدر به یادگار گذاشتم: کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم). مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. و این دو هیچ گاه از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۶۵؛ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۲۳؛ علیاحمدی، سید قاسم، حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ ص ۱۶۵؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۲۳۵-۲۳۹؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳؛ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۵۱.
- ↑ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۵۵. یعنی پیامبر (ص) فرمود: این است و جز این نیست. مثل اهل بین من همانند سفینه نوح است، که هرکه در آن سفینه سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن تخلف کرد، غرق (هلاک) شد. (تنها باید با اهل بیت باشد نه جلوتر از آنها و نه عقبتر از آنها، زیرا) و هرکه جلو افتاد منحرف شد و هرکه همراه و ملازم این سفینه بود به حق ملحق شد و به مقصود رسید.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۶۳.
- ↑ «علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمیشوند تا آنکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰.
- ↑ ر.ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ به مدخل «علی در قرآن» مراجعه شود
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۴۳.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۳.
- ↑ مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۰۳. در کتاب المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱ از منابع اهل سنت چنین آمده است: «من أطاعني فقد أطاع الله، و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني»
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۱.