حکومت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{ولایت}}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">"'''[[حکومت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">"'''"حکومت"'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حکومت در قرآن]] | [[حکومت در حدیث]] | [[حکومت در نهج البلاغه]] |[[حکومت در کلام اسلامی]] | [[حکومت در معارف دعا و زیارات]] | [[حکومت در اخلاق اسلامی]] | [[حکومت در فقه اسلامی]] </div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حکومت در قرآن]] | [[حکومت در حدیث]] | [[حکومت در نهج البلاغه]] |[[حکومت در کلام اسلامی]] | [[حکومت در معارف دعا و زیارات]] | [[حکومت در اخلاق اسلامی]] | [[حکومت در فقه اسلامی]] </div>
خط ۳۳: خط ۳۳:
* نیم‌نگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] ادعای فوق را تأیید می‌‌کند، با وجود [[تعیین حضرت علی]] {{ع}}‌ به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصه‌ها اعم از [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و حکومت به [[دلیل]] عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال حکومت [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]] {{ع}}‌ از [[جامعه]] حذف و منزوی و [[حضرت]] به نوشتن [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحراف‌ها]] و [[کژی‌های]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و حکومت بود.  
* نیم‌نگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] ادعای فوق را تأیید می‌‌کند، با وجود [[تعیین حضرت علی]] {{ع}}‌ به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصه‌ها اعم از [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و حکومت به [[دلیل]] عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال حکومت [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]] {{ع}}‌ از [[جامعه]] حذف و منزوی و [[حضرت]] به نوشتن [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحراف‌ها]] و [[کژی‌های]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و حکومت بود.  
* پس یکی از فلسفه‌های [[ضرورت]] [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصه‌های فردی و [[اجتماعی]] به رشد و بالندگی خود به صورت [[خالص]] ادامه دهد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>.
* پس یکی از فلسفه‌های [[ضرورت]] [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصه‌های فردی و [[اجتماعی]] به رشد و بالندگی خود به صورت [[خالص]] ادامه دهد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>.
==حکومت از نگاه آموزه‌های اسلامی==
*شکی نیست که "حکومت" یک [[ضرورت اجتماعی]] است. [[جامعه بشری]] از آن جهت که از افراد با [[منافع]]، علاقه‌ها و سلیقه‌های متعارض تشکیل شده است، به طور ضروری [[نیازمند]] "حکومت" است. نبود "حکومت"، سبب [[هرج‌ومرج]] و بی‌نظمی خواهد شد. افزون بر آن، "حکومت"، در [[جایگاه]] اساسی‌ترین عنصر در تنظیم امور [[جامعه]] و تضمین اجرای [[قوانین]] در [[پیشرفت]] مادی و [[معنوی]] [[جوامع]]، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد؛ از این رو مسأله "حکومت" و اهمیت آن در میان [[آموزه‌های دینی]]، [[جایگاه]] ویژه‌ای دارد؛ به گونه‌ای که انبوهی از [[روایات اسلامی]]، در این زمینه وارد شده است. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}}، در پاسخ به دیدگاه [[باطل]] [[خوارج]] که "حکومت" را فقط در محدوده مسؤولیت‌های [[خداوند]] می‌دانستند، فرمود: {{متن حدیث|"... وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ..."}}<ref>امام علی{{ع}}، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.</ref>؛... و همانا [[مردم]] ناگزیرند از داشتن [[زمامدار]]؛ چه [[نیکوکار]] و چه [[بدکار]].... این فرمایش، ناظر به [[ضرورت وجود حکومت]] است و نشان می‌دهد در [[جامعه بشری]] اهمیت وجود "حکومت"، به اندازه‌ای است که حتی وجود [[حکومت غاصبانه]] و [[ولایت]] [[سیاسی]] [[نامشروع]] یک فرد [[ناصالح]]، بهتر از وضعیت [[هرج‌ومرج]] [[اجتماعی]] و فقدان "حکومت" است؛ زیرا "حکومت"- هرچند [[نامشروع]] و ناموجه- برخی نقص‌ها و خلل‌های [[اجتماعی]] را می‌پوشاند و بخشی از نیازمندی‌های مجتمع انسانی را تأمین می‌کند. روشن است که [[حاکم]] [[نیکوکار]]، [[جامعه]] را به نیکی‌ها و [[رستگاری]] [[هدایت]] خواهد کرد؛ بنابراین [[دین]]، ضمن این که "حکومت" را یک [[ضرورت اجتماعی]] پذیرفته است، بیشترین تأکیدهای خود را بر شکل‌گیری [[حاکمیت]] [[انسان‌های صالح]] بر مدار [[دین]] یادآور شده است.
*[[حکومتی]] [[مرجعیت]] همه جانبه [[دین]] را در عرصه [[سیاست]] و [[اداره]] [[جامعه]] پذیرفته است که [[دولت]] و نهادهای گوناگون آن، خود را برابر آموزه‌ها و [[تعالیم دین]] و [[مذهب]] [[متعهد]] می‌دانند و سعی می‌کنند در [[تدابیر]] و تصمیمات و وضع [[قوانین]] و شیوه [[سلوک]] با [[مردم]] و نوع معیشت و تنظیم انواع [[روابط اجتماعی]]، دغدغه [[دین]] داشته باشند و در همه این [[شؤون]] [[حکومتی]] از [[تعالیم دینی]] [[الهام]] بگیرند و آنها را با [[دین]] موزون و هماهنگ کنند<ref>ر.ک: واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۳۰.</ref>. واقعیت [[تاریخی]]، آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[هجرت]] به [[مدینه]]، [[قبایل]] اطراف [[مدینه]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و اتفاق و اتحادی به مرکزیت [[مدینه النبی]] به وجود آورد. هماره برداشت و [[تفسیر]] [[مسلمین]] از این واقعه چنین بوده است که [[پیامبر]]{{صل}} در [[مدینه]] "حکومت" تشکیل داد و در کنار [[نبوت]] و [[وظایف]] تبلیغی و ارشادی، [[زعامت سیاسی]] [[مسلمین]] را نیز بر عهده داشت. این [[اقدام]] وی، ریشه در [[وحی]] و [[تعالیم]] [[الهی]] داشت و [[ولایت]] [[سیاسی]] [[پیامبر]] نشأت گرفته از تنفیذ و [[فرمان الهی]] بود؛ زیرا [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[خداوند]] در این دو [[آیه]]، به [[پیامبر]]{{صل}}، [[ولایت]] بر [[مسلمین]] را عطا می‌کند و از او می‌خواهد برطبق آنچه از [[قرآن]] به او آموخته است، میان [[مردم]] [[حکم]] کند. همچنین در [[آیات]] دیگر، مانند این دو [[آیه]] زیر، از [[مسلمین]] می‌خواهد که از او [[اطاعت]] کنند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>. براساس‌این [[تفسیر]] رایج و متعارف، [[اقدام]] [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] به [[تشکیل حکومت دینی]]، ریشه در [[دین]] و [[تعالیم]] آن دارد و اقدامی کاملا [[دینی]] و [[مشروع]] است<ref>واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۴۲.</ref>.
*[[اندیشه سیاسی]] شیعه‌: از آنچه گفته شد می‌توان [[اندیشه سیاسی]] [[شیعه]] را در دو مقطع قابل بررسی دانست:
*الف) '''مقطع [[حضور امام]] [[معصوم]]{{ع}}‌''': [[شیعه]] در باب [[ولایت]] [[سیاسی]] پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} به "نظریه [[امامت]]" [[معتقد]] است. [[اعتقاد]] [[شیعه]] در باب [[شأن]] و [[منزلت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} در [[ولایت]] [[سیاسی]] آنان بر [[امت]] خلاصه نمی‌شود و بسی فراتر از آن است. [[شیعه]] بر آن است که [[امامان معصوم]]{{عم}} در همه [[شؤون]] [[نبی اکرم]]{{صل}} جز [[دریافت وحی]] [[تشریعی]]، [[وارث]] و [[نایب]] او هستند؛ بنابراین، [[امامان]]، افزون بر [[ولایت]] [[سیاسی]]، دارای [[ولایت]] [[معنوی]] و [[هدایت دینی]] [[جامعه]] و آموزگار حقایق [[دینی]] نیز هستند. دیدگاه [[عالمان]] [[شیعی]] در باب [[ولایت]] [[سیاسی]] در عصر [[حضور امام]] [[معصوم]]، به طور کامل متحد و صریح و روشن است. [[شیعه]] به نظریه [[امامت]] [[معتقد]] است و [[ولایت]] [[امت]] را یکی از [[شؤون امامت]] [[امام]] [[معصوم]] می‌داند. این [[مذهب]] بر [[حق]]، کلیه حکومت‌هایی که با نادیده گرفتن این [[حق الهی]] تشکیل می‌شوند، غاصبانه و [[حکومت جور]] می‌داند. در این مبنا، [[عالمان]] [[شیعی]] [[اختلاف]] دیدگاهی ندارد؛ زیرا قوام و [[هویت]] [[شیعه]] با این [[اعتقاد]] گره خورده است. آنچه [[شایسته]] بحث و بررسی است، [[اندیشه سیاسی]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] است.
*ب) '''[[دوران غیبت امام عصر]]{{ع}}‌''': [[اندیشه سیاسی]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]]، به لحاظ وضوح و روشنی و اتفاق کلمه، برابر و هم‌طراز با [[اندیشه سیاسی]] [[شیعه]] در عصر [[حضور امام]] [[معصوم]] نیست. هیچ عالم [[شیعی]]، هرگز در زمینه [[ولایت]] [[سیاسی]] [[معصومان]] و [[امامت]] آنان [[تردید]] نمی‌کند؛ زیرا این [[تردید]]، به منزله [[خروج]] از [[تشیع]] است. [[امامت]] [[معصومان]]{{عم}} نه صرفا یک اتفاق‌نظر، بلکه جوهره [[تشیع]] است. پرسش آن است که آیا چنین اتفاق نظری در باب کیفیت [[ولایت]] [[سیاسی]] در عصر [[غیبت امام]] [[معصوم]]{{ع}} وجود دارد؟ واقعیت آن است که چنین اتفاق نظری از همه جهات وجود ندارد؛ یعنی نمی‌توان یک قول مشخص و ثابت را به همه [[عالمان]] [[شیعی]] نسبت داد؛ زیرا در برخی زوایای این بحث، میان آنان اختلاف‌نظرهایی وجود دارد<ref>واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۹۲- ۹۵(با تصرف).</ref>. همان‌گونه که پیش از این گفته شد، ویژگی‌هایی، این دوران را با قبل از آن متمایز ساخته است که مهم‌ترین آنها قطع ارتباط [[مردم]] با [[امام]] خویش است. در این دوران است که [[مسلمین]] از [[پیشوا]] و رهبرشان بریده، راهی به بهره‌برداری از گفتار و [[کردار]] آن [[حضرت]] ندارند؛ [[نماینده]] و سفیر خاصی نیست و از آن [[حضرت]] پیامی شنیده نمی‌شود و [[نامه]] و سفارشی از سوی آن [[حضرت]]- آن‌گونه که در [[دوران غیبت صغرا]] متداول بود- نمی‌بینند<ref>ر.ک: صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ص ۳۴.</ref>. بنابراین، می‌توان دیدگاه مدافعان" "حکومت" [[ولی فقیه]]" را در [[جایگاه]] اصلی مترقی مورد پذیرش دانست<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۴۵-۲۴۸.</ref>.


==[[مشروعیت حکومت]]==
==[[مشروعیت حکومت]]==
خط ۶۳: خط ۷۰:
* [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، '''[[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]'''.
* [[پرونده:151722.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، '''[[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]'''.
* [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱]]'''.
* [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱]]'''.
* [[پرونده:136864.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۲''']].


==پانویس==
==پانویس==
خط ۷۰: خط ۷۸:
[[رده:حکومت]]
[[رده:حکومت]]
[[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]]
[[رده:مدخل امامت پاسخ به شبهات کلامی]]
[[رده:مدخل درسنامه مهدویت ج۲]]
[[رده:مدخل]]
[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۰

""حکومت"" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حکومت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

حکومت نظام سیاسی جامعه[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  1. قوّه اجرایی حاکم بر جامعه و دستگاهی که عهده‌دار اجرای قوانین و مقررات اجتماعی است[۶].
  2. مجموعه تشکیلات سیاسی و اداری کشور که شامل سه قوّه مقننه و مجریه و قضائیه می‌گردد[۷].
  3. ساختار رژیم سیاسی حاکم بر جامعه و روش اداره آن[۸]. حکومت در اینجا به معنای اخیر آن است که درباره مشروعیّت، مبانی و قواعد آن سخن به میان می‌آید.

مؤلفه های حکومت

حکومت یکی از فلسفه‌های بعثت

تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت

حکومت از نگاه آموزه‌های اسلامی

مشروعیت حکومت

رابطه دین و حکومت

مبانی حکومت دینی

مبانی خداشناختی

مبانی انسان‌شناختی

مبنای جامعه‌شناختی

قواعد حکومت

  • قواعد حکومت، سیاست‌های کلّی اداره جامعه استوار بر تعالیم اسلامی است. این سیاست‌ها در شیوه تعیین حاکم، بایسته‌های وی، امور کشورداری و روابط بین الملل دستورهای کلانی را به دست می‌دهند.

انتخاب حاکم

ویژگی‌های حاکم

قواعد کشورداری

قواعد روابط خارجی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کاظمی، سید محسن، حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.
  2. نک: العین، ج ۱، ص ۴۱۱-۴۱۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۹۱؛ المصباح، ص ۱۴۵، «حکم».
  3. کاظمی، سید محسن، حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.
  4. فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۳۶۷؛ فرهنگ عمید، ص ۸۰۳، «حكومت».
  5. کاظمی، سید محسن، حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.
  6. قرارداد اجتماعی، ص ۵۱؛ دانشنامه سیاسی، ص ۱۴۱.
  7. فقه سیاسی، ج ۱، ص ۱۹؛ نیز نک: حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ج ۱، ص ۴۲۲.
  8. موسوعة المورد، ج ۵، ص ۱۹.
  9. ر.ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۲۸-۳۰.
  10. کاظمی، سید محسن، حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.
  11. سوره نساء، آیه:۶۰.
  12. سوره مائده، آیه:۴۴.
  13. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۳ و ۲۶۷.
  14. سوره فاطر، آیۀ:۱۵.
  15. سوره انعام، آیۀ:۵۷.
  16. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۷-۲۷۰.
  17. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۷-۴۸.
  18. امام علی(ع)، نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
  19. ر.ک: واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۳۰.
  20. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  21. «ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
  22. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  23. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  24. واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۴۲.
  25. واعظی، احمد، حکومت اسلامی، ص ۹۲- ۹۵(با تصرف).
  26. ر.ک: صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ص ۳۴.
  27. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۴۵-۲۴۸.

[رده:اتمام لینک داخلی]]