بحث:اولین مسلمان: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
استاد عقّاد آنگاه که از [[امام]] {{ع}} سخن میگوید اظهار میدارد: اگر ما به میلاد [[عقیده]] و [[روح]] دقت کنیم تحقیقا درمییابیم که آن بزرگوار، [[مسلمان]] به [[دنیا]] آمده است؛ زیرا وی دیده بر اسلام گشود و هرگز با [[پرستش]] [[بتها]] آشنایی نداشت، او در خانهای که خاستگاه رسالت [[اسلامی]] بود [[تربیت]] یافت و نحوه [[عبادت]] را قبل از اینکه از [[پدر]] و مادرش بیاموزد، از [[نماز]] [[نبیّ اکرم]] {{صل}} و [[همسر]] پاکدامنش آموخت<ref>عبقریة الامام علی از عباس محمود عقاد، ص۴۳؛ علامه امینی در کتاب الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ بیش از ۶۶ روایت بر پیشی داشتن اسلام امام علی {{ع}} بر دیگر صحابه، یادآور شده است.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۶۸.</ref> | استاد عقّاد آنگاه که از [[امام]] {{ع}} سخن میگوید اظهار میدارد: اگر ما به میلاد [[عقیده]] و [[روح]] دقت کنیم تحقیقا درمییابیم که آن بزرگوار، [[مسلمان]] به [[دنیا]] آمده است؛ زیرا وی دیده بر اسلام گشود و هرگز با [[پرستش]] [[بتها]] آشنایی نداشت، او در خانهای که خاستگاه رسالت [[اسلامی]] بود [[تربیت]] یافت و نحوه [[عبادت]] را قبل از اینکه از [[پدر]] و مادرش بیاموزد، از [[نماز]] [[نبیّ اکرم]] {{صل}} و [[همسر]] پاکدامنش آموخت<ref>عبقریة الامام علی از عباس محمود عقاد، ص۴۳؛ علامه امینی در کتاب الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ بیش از ۶۶ روایت بر پیشی داشتن اسلام امام علی {{ع}} بر دیگر صحابه، یادآور شده است.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۶۸.</ref> | ||
==[[نخستین مسلمان]]<ref>این سؤال را بیشتر مفسران به تناسب آیه {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} [«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰] مطرح کردهاند.</ref>== | |||
همه متفقاً گفتهاند نخستین کسی که از [[زنان]] [[مسلمان]] شد «[[خدیجه]]» [[همسر]] [[وفادار]] و [[فداکار]] [[پیامبر]]{{صل}} بود، و اما از مردان، همۀ [[دانشمندان]] و [[مفسران شیعه]] به اتفاق گروه عظیمی از [[دانشمندان اهل سنت]] «علی»{{ع}} را نخستین کسی از مردان میدانند که [[دعوت پیامبر]]{{صل}} را پاسخ گفت. | |||
[[شهرت]] این موضوع در میان دانشمندان [[اهل تسنن]] به حدی است که جمعی از آنها ادعای [[اجماع]] و اتفاق بر آن کردهاند. | |||
از جمله «[[حاکم نیشابوری]]»<ref>مستدرک علی الصحیحین، کتاب معرفت، ص۲۲.</ref> چنین میگوید: «هیچ مخالفتی در میان [[تاریخنویسان]] در این مسأله وجود ندارد، که [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} نخستین کسی است که [[اسلام]] آورده، تنها در [[بلوغ]] او به هنگام [[پذیرش اسلام]] [[اختلاف]] دارند»<ref>تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۰۷۵.</ref>. | |||
«[[ابن عبدالبر]]»<ref>استیعاب، ج۲، ص۴۵۷.</ref> چنین مینویسد: «در این مسأله اتفاق است که خدیجه نخستین کسی بود که [[ایمان به خدا]] و پیامبر{{صل}} آورد، و او را در آنچه آورده بود [[تصدیق]] کرد، سپس علی{{ع}} بعد از او همین کار را انجام داد»<ref>الغدیر، ج۳، ص۲۳۷.</ref>. | |||
«[[ابوجعفر اسکافی]] معتزلی» مینویسد: «عموم [[مردم]] نقل کردهاند که [[افتخار]] [[سبقت]] در اسلام مخصوص علی بن ابیطالب{{ع}} است»<ref>الغدیر، ج۳، ص۲۳۷.</ref>. | |||
گذشته از این، [[روایات]] فراوانی از پیامبر{{صل}} و نیز از خود علی{{ع}} و [[صحابه]] در این باره نقل شده است که به حد [[تواتر]] میرسد و ذیلاً چند [[حدیث]] را به عنوان نمونه میآوریم: | |||
# پیامبر{{صل}} فرمود: نخستین کسی که در کنار [[حوض کوثر]] بر من وارد میشود، نخستین کسی است که اسلام آورده، و او علی بن ابیطالب{{ع}} است»<ref>حدیث فوق طبق نقل الغدیر در مستدرک حاکم، ج۲، ص۱۳۶؛ استیعاب، ج۲، ص۴۵۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۵۸ آمده است.</ref>. | |||
#گروهی از دانشمندان اهل سنت از پیامبر{{صل}} نقل کردهاند که پیامبر{{صل}} دست علی{{ع}} را گرفت و فرمود: «این اولین کسی است که به من [[ایمان]] آورده، و اولین کسی است که در [[قیامت]] با من [[مصافحه]] میکند و این [[صدیق اکبر]] است»<ref>در همان مدرک این حدیث از طبرانی و بیهقی و میثمی در مجمع و حافظ گنجی در کفایه و اکمال و کنز العمال نقل شده است.</ref>. | |||
# [[ابو سعید خدری]] از [[پیامبر]]{{صل}} چنین نقل میکند که دست به میان شانههای علی{{ع}} زد و فرمود: «ای علی هفت صفت ممتاز داری که احدی در [[قیامت]] نمیتواند دربارۀ آنها با تو [[گفتگو]] کند، تو نخستین کسی هستی که به [[خدا]] [[ایمان]] آوردی، و از همه نسبت به [[پیمانهای الهی]] باوفاتری، و در [[اطاعت فرمان خدا]] پابرجاتری»..<ref>این حدیث طبق نقل الغدیر در کتاب «حلیة الاولیاء»، ج۱، ص۶۶ نقل شده است.</ref>. | |||
همانگونه که اشاره کردیم دهها [[روایت]] در کتب مختلف [[تاریخ]] و [[تفسیر]] و [[حدیث]]، در این باره از پیامبر{{صل}} و دیگران نقل شده است<ref>علاقمندان میتوانند برای توضیح بیشتر به الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ تا ۲۴۰ و کتاب احقاق الحق، ج۳، ص۱۱۴ تا ۱۲۰ مراجعه نمایند.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۵۴۳.</ref> | |||
==[[تحریف]] تاریخ== | |||
گروهی که نتوانستهاند [[سبقت]] علی{{ع}} را در ایمان و [[اسلام]] [[انکار]] کنند به عللی که ناگفته پیدا است [[کوشش]] دارند آن را به نحو دیگری انکار، یا کم اهمیت جلوه دهند، و بعضی دیگر کوشش دارند که به جای او [[ابوبکر]] را بگذارند که او [[اولین مسلمان]] است. | |||
گاهی میگویند علی{{ع}}در آن هنگام ده ساله بود و طبعاً نابالغ، بنابراین اسلام او به عنوان اسلام یک [[کودک]] تأثیری در قوت و [[قدرت]] جبهۀ [[مسلمین]] در برابر [[دشمن]] نداشت<ref>این سخن را فخر رازی در تفسیرش ذیل آیۀ ۱۰۰ از سوره توبه آورده است.</ref>. | |||
و این براستی عجیب است و در واقع ایرادی است بر شخص پیامبر{{صل}} زیرا میدانیم هنگامی که در [[یوم الدار]] پیامبر{{صل}}، اسلام را به [[عشیره]] و طایفۀ خود عرضه داشت هیچکس آن را نپذیرفت جز علی{{ع}} که برخاست و اعلام اسلام نمود، پیامبر{{صل}} اسلامش را پذیرفت، و حتی اعلام کرد که تو [[برادر]] و [[وصی]] و خلیفۀ [[منی]]!. | |||
و این حدیث را که گروهی از [[حافظان حدیث]] از [[شیعه]] و [[سنی]] در کتب [[صحاح]] و مسانید، و همچنین گروهی از [[مورخان]] [[اسلام]] نقل کرده و بر آن تکیه نمودهاند نشان میدهد که نه تنها [[پیامبر]]{{صل}} اسلام علی{{ع}} را در آن سن و سال کم، پذیرفت بلکه او را به عنوان [[برادر]] و [[وصی]] و [[جانشین]] خود معرفی نمود<ref>این حدیث به عبارات مختلف نقل شده و آنچه در بالا آوردیم عبارتی است که ابوجعفر اسکافی در کتاب «نهج العثمانیه» و «برهان الدین در انبیاء نجباء الأنباء» و ابن اثیر در «کامل» و بعضی دیگر نقل کردهاند (برای توضیح بیشتر بد الغدیر، ج۲، ص۲۷۸ تا ۲۸۶ مراجعه کنید).</ref>. | |||
و گاهی به این تعبیر که [[خدیجه]] [[نخستین مسلمان]] از [[زنان]] و [[ابوبکر]] نخستین مسلمان از مردان و علی{{ع}} نخستین مسلمان از [[کودکان]] بود، خواستهاند از اهمیت آن بکاهند<ref>این تعبیر را مفسر معروف و متعصب، نویسندة المنار ذیل آیه ۱۰۰ از سوره توبه ذکر کرده است.</ref> در حالی که اولاً همانگونه که گفتیم کمی سن علی{{ع}} در آن [[روز]] به هیچ وجه از اهمیت موضوع نمیکاهد، به خصوص اینکه [[قرآن]] دربارۀ [[حضرت یحیی]] صریحاً میگوید: «ما [[فرمان]] را به او در حال [[کودکی]] دادیم»<ref>{{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}} «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. و دربارۀ [[عیسی]]{{ع}} ما نیز میخوانیم که در حال کودکی به سخن آمد و به آنها که دربارۀ او گرفتار [[شک و تردید]] بودند گفت: «من [[بنده]] خدایم، [[کتاب آسمانی]] به من داده، و مرا پیامبر قرار داده است»<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}} «(نوزاد) گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>. | |||
هنگامی که اینگونه [[آیات]] را با [[حدیثی]] که از پیامبر{{صل}} در بالا نقل کردیم که او علی{{ع}} را وصی و [[خلیفه]] و جانشین خود قرار داد ضمیمه کنیم روشن میشود که این سخن گفتار تعصبآمیزی بیش نیست. | |||
ثانیاً این موضوع از نظر [[تاریخی]] مسلم نیست که ابوبکر سومین نفری باشد که اسلام را پذیرفته است، بلکه در بسیاری از کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]] [[اسلام آوردن]] گروه دیگری را قبل از او ذکر کردهاند. | |||
این بحث را با ذکر این نکته پایان میدهیم که علی{{ع}} در سخنانش بارها به این موضوع که من اولین [[مؤمن]] و [[اولین مسلمان]] و نخستین [[نمازگزار]] با پیامبرم اشاره نموده و موقعیت خود را روشن ساخته است، و این موضوع در بسیاری از کتب از آن حضرت نقل شده. | |||
به علاوه [[ابن ابی الحدید]] از دانشمند معروف [[ابوجعفر اسکافی]] معتزلی نقل میکند اینکه بعضی میگویند [[ابوبکر]] [[سبقت]] در [[اسلام]] داشته اگر صحیح باشد چرا خودش در هیچ مورد به این موضوع بر [[فضیلت]] خود [[استدلال]] نکرده است، و نه هیچیک از هواداران او از [[صحابه]] چنین ادعائی را کردهاند<ref>الغدیر، ج۳، ص۲۴۰.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۵۴۴.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۳
مقدمه
اولین پیشتاز در ایمان معنی دین، تجسّم ایمان این فضیلت هم در احادیث پیامبر خدا آمده است: «عَلِيٌّ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي» و « أَوَّلُ مَنْ أَسْلَمَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ »[۱] و هم از زبان خود علی (ع)، چه در احادیث آن حضرت، چه در اشعارش:
سَبَقتُكُمُ إلى الإسلامِ طُرّا | غُلاما ما بَلَغتُ أوانَ حُلمي[۲] |
و
صَدَقَتُهُ وَ جَمِيعِ النَّاسُ فِي بهم | من الضَّلَالَةِ وَ الِاشْتِرَاكِ وَ النَّكَدُ[۳] |
که در بیت اول اشاره به اسلام آوردن پیش از همه و قبل از سنّ بلوغ دارد و در دوم، تصدیق نبوت پیامبر، در زمانیکه همه مردم در گمراهی و شرک بودند. در احادیث متعددی است که سنّ آن حضرت هنگام مسلمان شدن ده سال بود. خود او فرموده است که پیامبر خدا (ص) روز دوشنبه مبعوث شد و من سهشنبه مسلمان شدم[۴].
ابن عباس نقل کرده که آیۀ ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ﴾[۵] دربارۀ امیر المؤمنین نازل شده است، او در ایمان بر همه سبقت جست و به دو قبله نماز خواند و در دو بیعت شرکت داشت: نزلت في أميرالمؤمنين سبق النّاس كلّهم بالايمان وصلّى القبلتين وبايع البيعتين[۶].[۷]
نخستین مسلمان
بنابر اخباری که برخی از آنها گذشت، خدیجه نخستین زنی بود که به رسول خدا(ص) ایمان آورد. حضرت علی(ع) پرورش یافته در خانه پیامبر(ص) و زید بن حارثه مولای آن حضرت، نیز که همتا و همانند فرزندان حضرت بودند و با ایشان در یک خانه زندگی میکردند، از همان آغاز دعوت پیامبر(ص) را پذیرفتند[۸]. رقیه و اُم کلثوم، دختران آن حضرت نیز همزمان با اسلام آوردن خدیجه، مسلمان شدند[۹].
ترکیب نخستین پذیرندگان دعوت، در بردارنده این پیام زیبا برای بشریت بود که حقباوری، حقمداری و ارزش انسانی در آیین نبوی نه به جنسیت است، نه به سن و نه به جایگاه اجتماعی. از آنجا که پیشگامی در دین، از افتخارهای دینی شمرده میشود و نسلهای پسینی نیز به پیشگامی اجداد خود مباهات میکردند، درباره ایمان آورندگان نخستین، بحثهای بسیار و گزارشهای مختلفی پدید آمدهاند.
اخبار تاریخی و روایی فراوانی نشان میدهند درباره نخستین مسلمان بودن امام علی(ع) اختلافی نیست. اسکافی ادعای اجماع کرده[۱۰] و حاکم نیشابوری گفته است: بدون هیچ اختلافی آن امام(ع) نخستین مسلمان است[۱۱] و بلاذری از فراوانی گزارشها درباره نخستین نمازگزار بودن آن حضرت با رسول خدا(ص) یاد کرده است[۱۲]. امیرالمؤمنین(ع) خود نیز فرمود: کسی پیش از من دعوت حق را نپذیرفت[۱۳]. امام سجاد(ع) نیز در پاسخ به پرسش سعید بن مسیب درباره ایمان امام علی(ع) فرمود: او، هم بر همه مردم در ایمان آوردن به خدا و رسولش پیشی گرفت و هم در نماز گزاردن با رسول خدا(ص)[۱۴]. برخی اصحاب امام علی(ع) نیز ضمن رجزهای خود در نبرد صفین، از نخستین مسلمان بودن آن حضرت یاد کردهاند[۱۵]. این گونه اخبار نشان میدهند نخستین مسلمان بودن، موضوع مهمی در حوادث سیاسی پس از رحلت رسول خدا(ص) به شمار میرفته است.
این در حالی است، که اختلاف درباره اسلام آوردن ابوبکر، حتی میان اهل سنت نیز جدی است[۱۶]. برای مثال، برخی راویان ابوبکر را نخستین مسلمان دانستهاند، در حالی که محمد ابن حنفیه، نخستین مسلمان بودن وی را رد کرده[۱۷] و سعدبن ابی وقاص در پاسخ به پرسش فرزندش گفت: ابوبکر زمانی مسلمان شد، که بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند[۱۸].
سن امام علی(ع) را هنگام اسلام آوردن به اختلاف از هفت تا شانزده سالگی گفتهاند. بر پایه منابع اهل سنت، امام علی(ع) فرمود: من صدیق اکبرم، و پس از من جز دروغگویان چنین ادعایی ندارند، من هفت سال پیش از همه مردم و قبل از آنکه احدی از این امت خداپرست باشد، نماز خواندهام[۱۹]. نماز گزاردن حضرت پیش از بعثت، بدین معناست، که در منزل رسول خدا(ص) بوده و مانند آن حضرت، خدا را پرستش میکرده است[۲۰]. بنابراین، اگر امام(ع) در هشت سالگی، به خانه رسول خدا(ص) رفته باشد، به هنگام اسلام آوردن پانزده سال سن داشته است[۲۱]. حال آنکه به نظر میرسد که هفت سال قبل از نماز گزاردن مردم یعنی هفت سال قبل از دعوت علنی در سال سوم، یعنی آن حضرت از چهار سال قبل از بعثت، با رسول خدا(ص) نماز میگزارد. یعنی از همان شش سالگی که وارد خانه پیامبر(ص) شد.
بر پایه خبر یعقوبی، نماز ظهر، نخستین فریضهای بود که بر رسول خدا(ص) واجب شد و جبرئیل وضو و نماز را به وی تعلیم داد. رسول خدا(ص) نیز آن را به خدیجه و سپس به علی(ع) آموخت[۲۲]. بنابراین، مهمترین ویژگی دعوت پنهان این بود، که رسول خدا(ص) دعوت را از درون خانواده و با نماز شروع کرد. این کار حکایتگر صداقت پیامبر(ص) در دعوت بود، که نشان میدهد هم خود رسالتش را باور داشت و هم در دعوت مردم، از خانواده خود غافل نبود. همچنین دعوت را با نماز شروع کرد، تا بیان کند که ایمان بدون عمل بیارزش است. از این رو، دعوت رسول خدا(ص) بر عمق جانهای پاکسرشت تأثیر گذاشت و نماز، نشانه ایمان شد.[۲۳]
نخستین مسلمان
رسول خدا(ص) در چهل سالگی در شهر مکه به رسالت برانگیخته شد و حضرت علی(ع) نخستین فردی بود که به دعوت رسول خدا(ص) ایمان آورد[۲۴] و همراه حضرت خدیجه(س) در کنار کعبه با رسول خدا(ص) نماز گزارد[۲۵]. رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي»[۲۶] علی(ع) خود نیز در موارد گوناگون به این نکته تصریح کرد که من نخستین مؤمن به رسول الله هستم و جز من و خدیجه مسلمانی وجود نداشت. نیز فرمود: پنج سال قبل از دیگر افراد این امت، خدا را عبادت کردم. مالک اشتر[۲۷]، زید بن ارقم و انس بن مالک و برخی دیگر[۲۸] این سخن را تأکید کرده و اهل سنت اجماع دارند که علی(ع) نخستین کودک ایمان آورنده است[۲۹].[۳۰]
نخستین گرونده به رسول خدا (ص)
رسول اکرم (ص) بر اساس ارزشهای بلند و والایی تربیت یافت که قرآن کریم بدان تصریح کرده و فرموده است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۳۱].
آن بزرگوار در اعتقاد و اندیشه و رفتار و اخلاق، الگویی متفاوت با مردم جزیرة العرب به شمار میآمد، وی از همان دوران کودکی به موازات ارزشهای رسالت پیامبران به ویژه بزرگ پیامبر خدا حضرت ابراهیم خلیل (ع) حرکت میکرد و این خط آنچنان بود که به آداب و رسوم جامعه جاهلی نمیانجامید ازاینرو به ایجاد هسته و کانون خانوادهای با ایمان پرداخت که از خود و خدیجه و علی تشکیل یافته بود.
نبی اکرم تصمیم گرفت مجرای تاریخ را بشکافد و از میان جریان عام راهی گشوده و با مدد کانونی که تشکیل داده بود در برابر فساد موجود، از خود پایداری نشان دهد و دست به ایجاد موجی خروشان بزند تا رفتهرفته به طوفانی بنیانکن تبدیل شود و بساط بتپرستی و جاهلیت را از صفحه روزگار براندازد.
علی بن ابی طالب (ع) تربیت یافته دامان رسول خدا (ص) هیچگاه بر بتی سجده نکرد و چشم بر هم زدنی به خدا شرک نورزید و آنگاه که وحی بر رسول خدا فرود آمد، در کنار او حضور داشت و به گواه تمام منابع تاریخی وی نخستین گرونده به رسالت خاتم الأنبیاء بود.
از انس بن مالک روایت شده گفت: نبوّت روز دوشنبه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و علی (ع) روز سهشنبه نماز گزارد[۳۲].
از سلمان فارسی منقول است گفت: نخستین فرد امّت که در کنار حوض کوثر بر پیامبرش وارد میشود علی بن ابی طالب است که قبل از همه به اسلام گروید[۳۳].
عباس بن عبد المطلب میگوید: از عمر بن خطاب شنیدم میگوید: از علی جز به نیکی یاد نکنید؛ زیرا من از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: علی از سه ویژگی برخوردار است و من علاقمندم دارای یکی از آن ویژگیها باشم، هریک از آن امتیازات نزد من دوستداشتنیتر از اشیاء روی زمین است «عمر میگوید:» ماجرا از این قرار بود که روزی من و ابو بکر و ابو عبیده جرّاح و جمعی از یاران رسول خدا (ص) نزد آن بزرگوار بودیم، حضرت دست مبارک خود را بر شانه علی بن ابی طالب زد و فرمود: «ای علی! تو از میان مسلمانان نخستین کسی هستی که به اسلام گرویدی و اولین فرد از مؤمنان هستی که به خدا ایمان آوردی و نسبت تو به من همچون نسبت هارون به موسی است، آن کس که ادعای دوستی مرا بکند ولی بغض و کینه تو را در دل داشته باشد، در ادعایش دروغگوست»[۳۴].
بنابراین، به اتفاق همه تاریخنگاران امیر مؤمنان (ع) نخستین اسلام آورنده است[۳۵]، تنها در میزان سنّ مبارک آن حضرت به هنگام اعلان اسلامش به اختلاف پرداختهاند، امّا هرگاه پی بردیم آن بزرگوار تا زمانی که به اسلام گروید و ایمان آورد، لحظهای به کفر و شرک آلوده نشد، غور و بررسی پیرامون تعیین سنّ امام به هنگام اسلام آوردن سودی ندارد، خود آن حضرت فرمود: من بر فطرت توحید چشم به جهان گشودم.
ازاینرو، محدثان هرگاه از آن حضرت یاد میکنند جهت ارج و احترام به این فضیلت به اتفاق، جمله «علی کرّم الله وجهه» را به کار میبرند، بدین ترتیب، با پرورش امام (ع) در دامان رسالت که به دست نبوّت تغذیه معنوی شد و اخلاق بلند و پسندیده نبوی او را پیراسته گرداند، اسلام در ژرفای قلبش جایگزین گشت.
استاد عقّاد آنگاه که از امام (ع) سخن میگوید اظهار میدارد: اگر ما به میلاد عقیده و روح دقت کنیم تحقیقا درمییابیم که آن بزرگوار، مسلمان به دنیا آمده است؛ زیرا وی دیده بر اسلام گشود و هرگز با پرستش بتها آشنایی نداشت، او در خانهای که خاستگاه رسالت اسلامی بود تربیت یافت و نحوه عبادت را قبل از اینکه از پدر و مادرش بیاموزد، از نماز نبیّ اکرم (ص) و همسر پاکدامنش آموخت[۳۶][۳۷]
نخستین مسلمان[۳۸]
همه متفقاً گفتهاند نخستین کسی که از زنان مسلمان شد «خدیجه» همسر وفادار و فداکار پیامبر(ص) بود، و اما از مردان، همۀ دانشمندان و مفسران شیعه به اتفاق گروه عظیمی از دانشمندان اهل سنت «علی»(ع) را نخستین کسی از مردان میدانند که دعوت پیامبر(ص) را پاسخ گفت. شهرت این موضوع در میان دانشمندان اهل تسنن به حدی است که جمعی از آنها ادعای اجماع و اتفاق بر آن کردهاند. از جمله «حاکم نیشابوری»[۳۹] چنین میگوید: «هیچ مخالفتی در میان تاریخنویسان در این مسأله وجود ندارد، که علی بن ابیطالب(ع) نخستین کسی است که اسلام آورده، تنها در بلوغ او به هنگام پذیرش اسلام اختلاف دارند»[۴۰]. «ابن عبدالبر»[۴۱] چنین مینویسد: «در این مسأله اتفاق است که خدیجه نخستین کسی بود که ایمان به خدا و پیامبر(ص) آورد، و او را در آنچه آورده بود تصدیق کرد، سپس علی(ع) بعد از او همین کار را انجام داد»[۴۲].
«ابوجعفر اسکافی معتزلی» مینویسد: «عموم مردم نقل کردهاند که افتخار سبقت در اسلام مخصوص علی بن ابیطالب(ع) است»[۴۳]. گذشته از این، روایات فراوانی از پیامبر(ص) و نیز از خود علی(ع) و صحابه در این باره نقل شده است که به حد تواتر میرسد و ذیلاً چند حدیث را به عنوان نمونه میآوریم:
- پیامبر(ص) فرمود: نخستین کسی که در کنار حوض کوثر بر من وارد میشود، نخستین کسی است که اسلام آورده، و او علی بن ابیطالب(ع) است»[۴۴].
- گروهی از دانشمندان اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کردهاند که پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفت و فرمود: «این اولین کسی است که به من ایمان آورده، و اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه میکند و این صدیق اکبر است»[۴۵].
- ابو سعید خدری از پیامبر(ص) چنین نقل میکند که دست به میان شانههای علی(ع) زد و فرمود: «ای علی هفت صفت ممتاز داری که احدی در قیامت نمیتواند دربارۀ آنها با تو گفتگو کند، تو نخستین کسی هستی که به خدا ایمان آوردی، و از همه نسبت به پیمانهای الهی باوفاتری، و در اطاعت فرمان خدا پابرجاتری»..[۴۶].
همانگونه که اشاره کردیم دهها روایت در کتب مختلف تاریخ و تفسیر و حدیث، در این باره از پیامبر(ص) و دیگران نقل شده است[۴۷].[۴۸]
تحریف تاریخ
گروهی که نتوانستهاند سبقت علی(ع) را در ایمان و اسلام انکار کنند به عللی که ناگفته پیدا است کوشش دارند آن را به نحو دیگری انکار، یا کم اهمیت جلوه دهند، و بعضی دیگر کوشش دارند که به جای او ابوبکر را بگذارند که او اولین مسلمان است. گاهی میگویند علی(ع)در آن هنگام ده ساله بود و طبعاً نابالغ، بنابراین اسلام او به عنوان اسلام یک کودک تأثیری در قوت و قدرت جبهۀ مسلمین در برابر دشمن نداشت[۴۹]. و این براستی عجیب است و در واقع ایرادی است بر شخص پیامبر(ص) زیرا میدانیم هنگامی که در یوم الدار پیامبر(ص)، اسلام را به عشیره و طایفۀ خود عرضه داشت هیچکس آن را نپذیرفت جز علی(ع) که برخاست و اعلام اسلام نمود، پیامبر(ص) اسلامش را پذیرفت، و حتی اعلام کرد که تو برادر و وصی و خلیفۀ منی!. و این حدیث را که گروهی از حافظان حدیث از شیعه و سنی در کتب صحاح و مسانید، و همچنین گروهی از مورخان اسلام نقل کرده و بر آن تکیه نمودهاند نشان میدهد که نه تنها پیامبر(ص) اسلام علی(ع) را در آن سن و سال کم، پذیرفت بلکه او را به عنوان برادر و وصی و جانشین خود معرفی نمود[۵۰].
و گاهی به این تعبیر که خدیجه نخستین مسلمان از زنان و ابوبکر نخستین مسلمان از مردان و علی(ع) نخستین مسلمان از کودکان بود، خواستهاند از اهمیت آن بکاهند[۵۱] در حالی که اولاً همانگونه که گفتیم کمی سن علی(ع) در آن روز به هیچ وجه از اهمیت موضوع نمیکاهد، به خصوص اینکه قرآن دربارۀ حضرت یحیی صریحاً میگوید: «ما فرمان را به او در حال کودکی دادیم»[۵۲]. و دربارۀ عیسی(ع) ما نیز میخوانیم که در حال کودکی به سخن آمد و به آنها که دربارۀ او گرفتار شک و تردید بودند گفت: «من بنده خدایم، کتاب آسمانی به من داده، و مرا پیامبر قرار داده است»[۵۳]. هنگامی که اینگونه آیات را با حدیثی که از پیامبر(ص) در بالا نقل کردیم که او علی(ع) را وصی و خلیفه و جانشین خود قرار داد ضمیمه کنیم روشن میشود که این سخن گفتار تعصبآمیزی بیش نیست.
ثانیاً این موضوع از نظر تاریخی مسلم نیست که ابوبکر سومین نفری باشد که اسلام را پذیرفته است، بلکه در بسیاری از کتب تاریخ و حدیث اسلام آوردن گروه دیگری را قبل از او ذکر کردهاند. این بحث را با ذکر این نکته پایان میدهیم که علی(ع) در سخنانش بارها به این موضوع که من اولین مؤمن و اولین مسلمان و نخستین نمازگزار با پیامبرم اشاره نموده و موقعیت خود را روشن ساخته است، و این موضوع در بسیاری از کتب از آن حضرت نقل شده. به علاوه ابن ابی الحدید از دانشمند معروف ابوجعفر اسکافی معتزلی نقل میکند اینکه بعضی میگویند ابوبکر سبقت در اسلام داشته اگر صحیح باشد چرا خودش در هیچ مورد به این موضوع بر فضیلت خود استدلال نکرده است، و نه هیچیک از هواداران او از صحابه چنین ادعائی را کردهاند[۵۴].[۵۵]
پانویس
- ↑ مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۲ ص ۶، فضائل الخمسه، ج ۱ ص ۱۷۸
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴ ص ۱۲۲.
- ↑ مناقب، ج ۲ ص ۷
- ↑ «بُعِثَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَوْمَ اَلْإِثْنَيْنِ وَ أَسْلَمَتْ يَوْمَ اَلثَّلاَثَاءِ»؛ مناقب، ج ۲ ص ۷، نیز بحار الانوار، ج ۳۸ ص ۲۰۳
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۰۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۸ ص ۲۰۵
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۹.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: «لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا».
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶-۳۷.
- ↑ اسکافی، المعیار و الموازنه، ص۶۶-۶۸ و ۷۲.
- ↑ حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص۲۲.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۷.
- ↑ «لَنْ يُسْرِعَ أَحَدٌ قَبْلِي إِلَى دَعْوَةِ حَقٍّ»؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۰۰؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۳.
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۴۷۴.
- ↑ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: حسینیان مقدم، «ابوبکر»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۶.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۶۰؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۳، ص۳۹.
- ↑ ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۱۲.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴؛ «... وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ».
- ↑ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۹-۲۴۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۳.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۸۹.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۱.
- ↑ ر.ک: ترمذی، سنن، ج۵، ص۶۴۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۶.
- ↑ سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۲۲۲؛ خطبه ۷۱، ص۵۴ و خطبه ۵۷، ص۴۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۳۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۵۵.
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۲۳۸.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۵.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۸۴.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲ ص ۲۷.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱، ص۴۱؛ کامل، ج۲، ص۵۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۰۰، حدیث ۳۷۳۵.
- ↑ استیعاب ابن عبد البرّ مالکی در حاشیه اصابه، ج۳، ص۲۹؛ و در تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵ آمده است علی نخستین اسلامآورنده است و در تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱، ص۳۲، ۳۶، ۶۵ وارد شده که علی نخستین اسلامآورنده است؛ تاریخ بغداد، ج۲، ص۸۱، شماره ۴۵۹.
- ↑ فصول المهمه ابن صبّاغ مالکی، ص۱۲۶؛ تاریخ دمشق ابن عساکر، ج۱، ص۳۳۱، حدیث ۴۰۱.
- ↑ از جمله منابع روایتی که علی بن ابی طالب را نخستین اسلام آورنده دانسته است میتوان به سنن بیهقی، ج۶، ص۲۰۶؛ مسند ابو حنیفه، شماره ۳۶۸، ص۱۷۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵ چاپ مؤسسه أعلمی؛ کامل، ج۲، ص۵۷؛ اسد الغابه، ج۴، ص۱۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۷۱۵؛ بدء الوحی و السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۲؛ سیره حلبی، ج۱، ص۴۳۲؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۳؛ عیون الأثر، ج۱، ص۹۲؛ اصابه، ج۲، ص۵۰۷.
- ↑ عبقریة الامام علی از عباس محمود عقاد، ص۴۳؛ علامه امینی در کتاب الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ بیش از ۶۶ روایت بر پیشی داشتن اسلام امام علی (ع) بر دیگر صحابه، یادآور شده است.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲ ص ۶۸.
- ↑ این سؤال را بیشتر مفسران به تناسب آیه ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ [«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰] مطرح کردهاند.
- ↑ مستدرک علی الصحیحین، کتاب معرفت، ص۲۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۵، ص۳۰۷۵.
- ↑ استیعاب، ج۲، ص۴۵۷.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۲۳۷.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۲۳۷.
- ↑ حدیث فوق طبق نقل الغدیر در مستدرک حاکم، ج۲، ص۱۳۶؛ استیعاب، ج۲، ص۴۵۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۵۸ آمده است.
- ↑ در همان مدرک این حدیث از طبرانی و بیهقی و میثمی در مجمع و حافظ گنجی در کفایه و اکمال و کنز العمال نقل شده است.
- ↑ این حدیث طبق نقل الغدیر در کتاب «حلیة الاولیاء»، ج۱، ص۶۶ نقل شده است.
- ↑ علاقمندان میتوانند برای توضیح بیشتر به الغدیر، ج۳، ص۲۲۰ تا ۲۴۰ و کتاب احقاق الحق، ج۳، ص۱۱۴ تا ۱۲۰ مراجعه نمایند.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۵۴۳.
- ↑ این سخن را فخر رازی در تفسیرش ذیل آیۀ ۱۰۰ از سوره توبه آورده است.
- ↑ این حدیث به عبارات مختلف نقل شده و آنچه در بالا آوردیم عبارتی است که ابوجعفر اسکافی در کتاب «نهج العثمانیه» و «برهان الدین در انبیاء نجباء الأنباء» و ابن اثیر در «کامل» و بعضی دیگر نقل کردهاند (برای توضیح بیشتر بد الغدیر، ج۲، ص۲۷۸ تا ۲۸۶ مراجعه کنید).
- ↑ این تعبیر را مفسر معروف و متعصب، نویسندة المنار ذیل آیه ۱۰۰ از سوره توبه ذکر کرده است.
- ↑ ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾ «ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛» سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾ «(نوزاد) گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
- ↑ الغدیر، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۵۴۴.